Previous Next

فهیمه فرسایی و “صدای دوم” ایرانیان دیاسپورا

یکی از ویژگی‌های ادبیات معاصر جهان را تبعیدی بودن آن می‌دانند. این ویژگی در ادبیات “نسل دوم” ایرانیان خارج کشور هم دیده می‌شود. “صدای دوم” فهیمه فرسایی در همین راستا نوشته شده و اسد سیف، منتقد ادبی، آن را بررسی کرده است.با انقلاب ۵۷ موج گریز از کشور نیز آغاز شد. جمعیت برآمده از این موج انسانی را که هیچگاه آرام نگرفت، هم‌اکنون بالغ بر هشت میلیون نفر تخمین می‌زنند. به بیانی دیگر، حداقل ده درصد از مردم ایران در خارج از کشور به‌سر می‌برند. بخش بزرگی از گریختگان از کشور را می‌توان در شمار نخبگان فکری آن جای داد. در واقع جمهوری اسلامی هر آن‌کسی را که بر اراده‌اش گردن ننهاده، طرد کرده و می‌کند.

گریختگانِ به ناگزیر، به ویژه در سال‌های نخست، آن کسانی بوده‌اند که موفق شده‌اند تا جان خویش را از بازداشت و زندان و چه بسا مرگ، نجات دهند. در میان این افراد چه بسا نویسندگان و هنرمندانی بوده‌اند که در دوری از زادبوم و زبان مادری، دیگر ننوشته‌و خلق نکرده‌اند و اگر نوشته‌اند، همانا به زبان مادری بوده که مخاطبانی اندک داشته است. تنها معدود کسانی از این عده توانسته‌اند جذب محیط روشنفکری کشور میزبان شوند و راه دشوار حضور ادبی در این کشورها را پشت سر بگذارند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

حضور سرفراز فرزندان نسل نخست تبعیدیان و مهاجران، یعنی کودکانی که در کشور میزبان زاده و یا بزرگ شده‌اند، حضوری‌ست بالنده که نمود آن را می‌توان در سراسر جهان غرب، در عرصه‌های مختلف، مشاهده نمود. این حضور را در سال‌های پسین، جوانانی که مجبور به ترک کشور شده‌اند، کامل‌تر کرده است. فرزندان نسل نخست، اگرچه به زبان کشور میزبان تسلط دارند و چه بسیار به چندین زبان سخن می‌گویند، به زبان مادری خویش تسلط ندارند. نسل جوان مهاجر اما به زبان فارسی تسلط دارد و از مهارت‌های دیگر زبان‌ها، به‌نسبت نسل نخست، کم‌بهره‌تر است.

ادبیات و “نسل دوم”

کمتر کشوری از جهان غرب می‌توان یافت که نویسندگانی از نسل دوم ایرانیان در ادبیات آن ندرخشیده باشد. این نویسندگان در واقع فرزندان همان نسل نخست هستند که در کشور میزبان رشد و تحصیل کرده‌اند. از میان این‌ها نویسندگانی به شهرتی جهانی رسیده‌اند. آثارشان اگرچه به زبان‌هایی دیگر ترجمه و منتشر می‌شوند، اما جایگاهی در ادبیات فارسی ندارند و آثارشان در فرهنگ ایران هنوز ناشناخته است.

فهمیه فرسایی در کتاب “صدای دوم، نگاهی به آثار نویسندگان نسل دوم ایرانی‌تبار در دیاسپورا” کوشیده است تا آن‌جا که امکان یافته، این نسل و آثارشان را معرفی کند. حاصل کوشش او نگاهی‌ست به آثار دوازده تن از این نویسندگان “بدون در نظر گرفتن مضمون محوری اثر”. این نویسندگان خود نیز «در مصاحبه‌های متعدد، نظر و نیت خود را در مورد آثارشان با خوانندگان در میان گذاشته‌اند.»

کتاب به چهار فصل تقسیم شده؛ سه فصل نخست به نویسندگان ساکن آلمان، فرانسه، سوئد و ایتالیا اختصاص دارد و فصل پایانی به “اکتاوهای دیگر”. هر فصل شامل جستارهایی‌ست از معرفی تا نقد و بررسی آثار و در نهایت مصاحبه‌هایی با نویسندگان.

فهمیه فرسایی در لابه‌لای همین نوشته‌ها از ادبیات تبعید می‌گوید و مشکلات تاریخی آن را برمی‌شمارد. از ادبیات مهاجران می‌نویسد و از پیشینه آن در کشورهایی چون آلمان. از زندگی در کشور میزبان و راه‌های دشوار زیستن می‌نویسد و بالیدن در زبانی که زبان مادری نیست. او در بیش از ۳۰۰ صفحه از نویسندگانی می‌گوید که چه بسا با زبان مادری خویش بیگانه هستند؛ نهایت این‌که تنها در حد گفتار روزانه می‌توانند از آن استفاده کنند و کشور میزبان و فرهنگ آن را بیش از زبان و فرهنگ اجدادی خویش می‌شناسند.

نگار آ. زاده، نوا ابراهیمی، شیدا بازیار، نگار جوادی، رؤیا حکاکیان، یاسمین رضا، آنوشکا روشنی، مهرنوش زائر اصفهانی، حمید زیارتی، نوید کرمانی، سیسیل لاجلی، مریم مجیدی، آنسا مشفق، بهیه نخجوانی، دینا نیری و گلناز هاشم‌زاده نویسندگانی هستند که آثارشان در این کتاب بررسی شده است.

ادبیات “نسل دوم” ایرانیان در واقع ادبیات ایرانیان کشورهای میزبان است که می‌کوشد با جان‌سختی جایی برای خویش در ادبیات این کشورها بیابد. نویسندگان این ادبیات در کلیت خویش زندگی خود و خانواده و یا اطرافیان‌شان را دستمایه کار قرار داده‌اند تا بدین‌وسیله از واقعیت‌های دیده و شنیده و تجربه‌شده، در ساختاری ادبی، داستانی بسازند. این ادبیات با توجه به وضع موجود، نگاه نسل نو است به هستی نسل پیشین؛ گاه غم به دل می‌نشاند و گاه در میان همین غم، به طنزی شوخ، غم می‌شکند و لب به خنده می‌نشاند.

ادبیات “نسل دوم” را نمی‌توان به صرف “ایرانی‌تبار” بودن نویسندگان آن، بخشی از ادبیات ایران به شمار آورد. این ادبیات اما به شکلی به ما ایرانیان مربوط می‌شود. همان‌طور که خواندن سفرنامه‌های سیاحان غربی از ایران برایمان جذابیتی ویژه دارد و در لابه‌لای صفحات آن‌ها می‌کوشیم خود را بازبینیم و بازبیابیم، ادبیات نسل دوم ما نیز با همین ویژگی، چه بسا جذاب‌تر از آن‌هاست. نگاه کنجکاوانه فرزندانمان به هستی تراژیک ما که گاه به شوخی و طنز نیز بیان می‌شود، پنداری آینه‌ای‌ست که به دستمان داده‌اند تا از نگاه این نسل خود را در آن بازبینیم.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

فهیمه فرسایی عنصر روایت را در بیشتر این آثار بازمی‌یابد که بر “توشه خاطرات” استوار هستند: «زندگی تبعی این نویسندگان، آن‌گونه که در کتاب‌های خود تصویر می‌کنند، از آن لحظه آغاز می‌شود که مادر یا پدر، یا هر دو در تعیین‌کننده‌ترین بزنگاه زندگی خود، به دلخواه و یا از سر اجبار، راهی دیاری دیگر شده‌اند و آن‌ها را هم با خود برده‌اند. این مهاجران اغلب در کنار مصائبی که در راه پُرسنگلاخ رسیدن به مقصد از پیش تعیین‌شده یا تصادفی، متحمل شده‌اند، انزوای زبانی، طرد روحی، بیگانگی رفتاری و سرگشتگی فرهنگی را نیز تجربه کرده‌اند. به طور کلی همین ماجراها، خاطرات تلخ و شیرین سفرهای با و بی‌توشه، یادهای دوران کودکی در ایران، چگونگی بزرگ شدن… در غربت، ذخیره پایان‌ناپذیر روایت‌های آنان را می‌سازد.»

فهیمه فرسایی در گفت‌گو با سرور کسمایی چندوچون موقعیت این نویسندگان را در فرانسه که آثارشان به جوایزی ارزشمند نیز دست یافته است، پی می‌گیرد. در گفت‌وگو با هادی کیکاووسی همین موقعیت را در ایتالیا دنبال می‌کند. بهروز شیدا نیز در نوشته‌ای، نگاهی دارد به این موقعیت در سوئد. در این شکی نیست که در دیگر کشورها نیز می‌توان این پدیده را دنبال کرد؛ چیزی که در این کتاب دیده نمی‌شود، ولی می‌تواند موضوعی باشد برای ادامه کار.

ادبیات نویسندگان “نسل دوم” به‌رغم محبوبیت جهانی، امکان ترجمه و نشر در داخل کشور ندارد. این آثار، بی‌‌آنکه نویسندگانش خواسته باشند، به شکلی با ایران در رابطه‌اند و همین خود علتی‌ست که رژیم حاکم بر ایران آن را برنتابد. این‌جاست که ادبیات نسل دوم در کنار ادبیات تبعید می‌نشیند. نویسنده تبعیدی تجربه خویش را به داستان می‌کشاند و نویسنده “نسل دوم” تجربه والدین خود را بر تجربه خود می‌افزاید. در این روند اما نگاه‌ها متفاوت است؛ دو نسل، هر یک از دریچه نگاه خویش، به هستی می‌نگرد.

ادبیات و “صدای دوم”

“صدای دوم” اما تنها به نویسندگان “نسل دوم” محدود نیست؛ کسانی را نیز در بر می‌گیرد که از “نسل دوم” نیستند، ولی از همان آغاز ترجیح داده‌اند به زبان بیگانه بنویسند. کسانی از آن‌ها، چون یاسمین رضا، را اصلاً نمی‌توان ایرانی یا حتی ایرانی‌تبار نامید. از او بیشتر به عنوان نویسنده‌ای فرانسوی نام برده می‌شود. در آثار او نیز ایران و ایرانی جایی ندارد. شهرت کسانی چون نوید کرمانی در آلمان، بیشتر به اعتبار مسلمان و یا مسلمان‌زاده بودن فردی دمکرات است که می‌کوشد بین اسلام و غرب راه‌های آشتی را بیابد. او در واقع فرزند موقعیت است و ادبیاتی که می‌آفریند، در این موقعیت برای دولت‌مداران آلمانی ارزشمند می‌شود.

فهیمه فرسایی با توجه به تاریخ ادبیات آلمان، روند دردناکی را روایت می‌کند که نویسندگان غیرآلمانی ساکن این کشور، با اشاره به نویسندگانی از خانواده مهاجران، تا رسیدن به موقعیتی برابر با نویسندگان آلمانی پشت سر گذاشته‌اند. در این شکی نیست که در دیگر کشورها نیز همین روند را نویسندگان تبعیدی و یا “نسل دوم” تبعیدیان و مهاجران طی کرده‌اند. مشکل در این راستا نه “شهروند” شدن، بل‌که نگاه به انسان است؛ چیزی که فرسایی آن را در برخورد جامعه آلمان با نویسندگان ترکی بازیافته که در شمار فرزندان کارگران مهاجر بوده‌اند.

فرسایی در این اثر بر یک ویژگی دیگر این آثار نیز انگشت می‌گذارد و آن این‌که بیشتر خالقان آنها زن هستند. واقعیت این موضوع را البته در عرصه ادبیات امروز ایران (داخل و خارج از کشور) نیز می‌توان بازیافت. در چند دهه گذشته نویسندگان زن رشد چشمگیری در ادبیات ایران داشته‌اند و هنوز نیز دارند.

راهی که ادامه دارد

فهیمه فرسایی در این اثر راهی را آغاز کرده که بی‌شک ادامه خواهد یافت. کار او در واقع بخشی‌ست کوچک از کاری بزرگ که با گذشت زمان هر روز بر ابعاد آن افزوده می‌شود. ارزش این کار نیز در همین است؛ در اینکه نشانی باشد از عرصه‌ای در تاریخ ادبیات که کمتر دیده شده و یا شاید به این شکل و این ابعاد توجهی را به خود جلب نکرده است.

“صدای دوم” کتابی‌ست خواندنی برای تمامی کسانی که دوست دارند از صدای “نسل دوم” ایرانیان مهاجر و تبعیدی آگاه شوند. در همین رابطه است جایگاه ارزشمند آن در کنار تاریخ ادبیات تبعید.

کتاب را نشر فروغ در آلمان منتشر کرده است.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

آتش‌سوزی در جنگل‌های کانادا؛ وضعیت اضطراری در ایالت آلبرتا

در پی گسترش آتش‌سوزی در جنگل‌های ایالت آلبرتا در کانادا، وضعیت اضطراری در این منطقه اعلام شد. نخست وزیر ایالت آلبرتا این وضعیت را “بحرانی بی سابقه” خواند.به گفته مقامات کانادا، در حال حاضر بیش از ۱۰۰ آتش سوزی در جنگل‌های این کشور بیداد می‌کنند و ۳۳ مورد از آنها نیز قابل کنترل نیستند.

بر اساس گزارش‌ها، ایالت آلبرتا به این خاطر وضعیت فوق‌العاده را اعلام کرد. خانم دانیل اسمیت، نخست وزیر این ایالت وضعیت فعلی را “بحران بی سابقه” خواند و هشدار داد که “همه منابع باید برای مبارزه با آن استفاده شود.”

بیشتر بخوانید: دست‌کم ۲۳ کشته در پی آتش‌سوزی‌ در جنگل‌های شیلی

گفته می‌شود که در پی بروز وضعیت بحرانی، نزدیک به ۲۵ هزار شهروند مجبور به ترک خانه‌های خود شده‌اند.

در بین مناطق تخلیه شده همچنین دره درایتون با حدود ۷ هزار ساکن نفر در ۱۴۰ کیلومتری غرب ادمونتون، پایتخت آلبرتا، قرار گرفته است.

بر اساس گزارش‌ها، در شهر فاکس لیک واقع در ۵۵۰ کیلومتری شمال ادمونتون، آتش سوزی‌ها باعث ویرانی ۲۰ خانه، یک فروشگاه بزرگ و یک ایستگاه پلیس شدند. ساکنان این منطقه نیز توسط قایق و بالگرد به محل‌های امن منتقل شده‌اند.

۱۰۹ آتش‌سوزی و ۱۲۲ هکتار زمین سوخته

به گفته مقامات، در حال حاضر ۱۰۹ آتش‌سوزی همچنان فعال و به دلیل گرما و خشکسالی نیز به سرعت در حال گسترش هستند.

طبق گزارش رسانه‌ها، ۱۲۲ هزار هکتار زمین در پی آتش‌سوزی‌ها سوخته است. این در حالی است که در گذشته در این مقطع زمانی در سال به طور متوسط ​​حدود ۸۰۰ هکتار زمین به خاطر آتش‌سوزی سوخته است.

بیشتر بخوانید: ۶۶۰ هزار هکتار زمین سوخته؛ نتیجه آتش‌سوزی در جنگل‌های اروپا

بر اساس پیش‌بینی‌ها، وزش باد شدید در روزهای آینده ادامه خواهد یافت و میزان دمای هوا نیز بین ۱۰ تا ۱۵ درجه بالاتر از حد عادی در این زمان در سال است. گفته می‌شود که طبق این شرایط، پوشش گیاهی در منطقه مذکور بسیار خشک و قابل اشتعال است.

ایالت آلبرتا یکی از مهم‌ترین مناطق تولید کننده نفت در جهان است. اما گویا شرایط فعلی هیچ گونه وقفه‌ای در تولید محصولات نفتی ایجاد نکرده است.

واکنش برخی فعالان سیاسی و مدنی ایرانی به اعدام حبیب اسیود

اعدام حبیب اسیود، شهروند سوئدی-ایرانی با موجی از محکومیت‌های فعالان سیاسی و مدنی مخالف جمهوری اسلامی مواجه شد. عبدالله مهتدی، مسیح علی‌نژاد، آتنا دائمی وحید بهشتی و غزاله شارمهد اعدام حبیب اسیود را به شدت محکوم کردند.عبدالله مهتدی، رهبر “حزب کومله کردستان ایران” و یکی از امضاکنندگان “منشور مهسا” در توییتی با اشاره به ربوده‌شدن چهار سال پیش حبیب اسیود نوشت این “شهروند عرب ایرانی” از دادگاە صالح و دادرسی عادلانە محروم بوده و زیر شکنجە وادار بە اعترافات اجباری شده که فاقد اعتبار است.

بیشتر بخوانید: واکنش‌ها به اعدام اسیود؛ احضار کاردار سفارت ایران در سوئد

مهتدی در توییت خود تاکید کرده است “پایان همە این بی‌عدالتی‌ها فقط با پایان جمهوری اسلامی امکان‌پذیر است”.

مسیح علی‌نژاد حبیب اسیود را با روح‌الله زم مقایسه کرد

مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌نگار و کنشگر امور زنان نیز بلافاصله در توییتی اعدام حبیب اسیود را محکوم کرد.

علی‌نژاد در توییت خود اشاره می‌کند که حبیب اسیود نیز مثل “روزنامه‌نگار بی‌گناه روح‌الله‌ زم طی یک عملیات آدم‌ربایی به ایران منتقل شده است”. او در بخش دیگر توییت خود می‌نویسد اقرارهایی که از زندانیان گرفته شده فاقد کوچک‌ترین اعتبار و پایه قانونی است.

آتنا دائمی: اعدام قتل عمد حکومتی است

آتنا دائمی، فعال حقوق بشر نیز در واکنش به اعدام حبیب اسیود با انتشار رشته توییتی نوشت “جمهوری اسلامی برای پدری که قاتل دخترش است، حکم حبس صادر می‌کند، برای فعالان سیاسی و عقیدتی حبس‌های طولانی‌مدت صادر می‌کند و برای مرتضوی قاتل کهریزک جریمه نقدی”.

دائمی در ادامه تویییت خود یادآور شده است بسیاری از افراد در حالی به محاربه متهم شدند که حتی یک سلاح نیز از آنها کشف نشد اما به مدافعان حقوق بشر تنها به دلیل حمایت از این افراد اتهام “حمایت از تروریست” نسبت دادند.

حمایت گوهر عشقی با هشتگ نه به اعدام

گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی هم در واکنش به اعدام حبیب اسیود از هشتگ حبیب اسیود و “نه به اعدام” استفاده کرده است.

قرار است روز یکشنبه ۱۷ اردیبهشت راس ساعت ۲۲ به وقت ایران کارزار توییتری در حمایت از شش زندانی سیاسی عرب محکوم به اعدام نیز برگزار شود.

وحید بهشتی: اعدام اسیود نتیجه ۴۴ سال مماشات غرب

وحید بهشتی، فعال حقوق بشر هم اعدام حبیب اسیود را محکوم کرد و آن را “شکست و سرافکندگی مفتضحانه دیگری برای رهبران غرب” دانست.

آقای بهشتی بیش از دو ماه است بخاطر تروریستی اعلام شدن سپاه در مقابل وزارت خارجه بریتانیا در لندن اعتصاب غذا کرده است.

سلامتی او اکنون به خطر افتاده و مجبور شده است به بیمارستان انتقال یابد. او اما گفته است اعتصاب خود را موقتا قطع می‌کند.

بهشتی با این حال در توییت خود می‌نویسد: «سپاه تروریستی پاسداران فقط یک زبان را متوجه می‌شود و آن زبان فشار است و ما با تمام توان تا نابودی این تروریست‌ها در میدان ایستاده‌ایم.»

غزاله شارمهد: به فرزندان اسیود بگویید آیا برای نجات پدرشان تلاش کردید

غزاله شارمهد که پدرش در زندان اوین زندانی است و سرنوشتی مشابه حبیب اسیود دارد در توییتی ضمن بیان نگرانی خود نوشته است: «حبیب اسیود را ربودند، شکنجه کردند و به خانواده‌اش گفتند ساکت بمانند و امروز او را به قتل رساندند و قتل او برای هیچ کس اهمیتی ندارد.»

غزاله در ادامه توییت خود تاکید می‌کند: «لطفا به چشمان فرزندان خردسال حبیب نگاه کنید و ببینید آیا می‌توانید به آنها بگوئید که تمام تلاش خود را برای نجات جان پدرشان از دست این تروریست‌ها انجام داده‌اید. واقعا می‌توانید این را به آنها بگویید؟»

غزاله در توییت خود به سرنوشت دکتر احمدرضا جلالی شهروند دیگر سوئدی-ایرانی که در اوین محبوس است اشاره کرده و نوشته: «ما کسی برای محافظت از خود نداریم که به آن تکیه کنیم.»

جمشید شارمهد پدر غزاله شارمهد نیز توسط جمهوری اسلامی ربوده شده است.

مسعود ستایشی، سخنگوی قوه قضائیه، روز چهارشنبه ۶ اردیبهشت (۲۶ آوریل) در یک نشست خبری اعلام کرد که حکم اعدام جمشید شارمهد در دیوان عالی کشور تأیید شده و “اقدامات اجرایی متعاقبا صورت خواهد گرفت.”

بیشتر بخوانید: دختر شارمهد: دولت آلمان برای نجات جان پدرم کم‌کاری می‌کندشد

غزاله شارمهد بعد از حکم اعدام پدرش گفت که او “هزار روز است” درباره این اتفاق هشدار داده‌” و این واقعیت که پدرش اکنون قرار است اعدام شود، نتیجه انفعال دولت آلمان است.

رویایی، شاعر بی‌تکرار در آینه

اگر یداله رویایی هنوز زنده بود، امروز ۱۷اردیبهشت ۱۴۰۲ نود و یک سالگی‌اش را جشن می‌گرفت. آرش جودکی، پژوهشگر، به همین مناسبت، خاطره آخرین دیدارش با این چهره برجسته شعر معاصر ایران را مرور کرده است.بیست و دوم اردیبهشت سال گذشته، سیزده ماه مه، بی‌آنکه بدانم آخرین دیدارم با او خواهد بود، نسخه آزمایشی آخرین کتاب رویایی را (در مدت درخت، انتشارات روناک، ۱۴۰۱) برای تایید پیش او بردم. همچون همیشه، با همه خوش‌سخنی، بیش از آنکه بگوید، گوش می‌داد. گفت‌وگو اگر فرم می‌گرفت ذوقش را برمی‌انگیخت. کم‌حرفی‌اش بیشتر ریشه در جمله‌ای داشت که پل والری در پاسخ به چرایی پرهیزش از چاپ درس‌گفتارهای “کولژ دو فرانس”‌گفته بود و رویایی همیشه دوست داشت بازگو کند: La forme coûte chère، “فرم پرهزینه است”. زبان فارسی او هم، چون شناسنامه‌ای کتبی داشت در شفاهی‌هایش اثر می‌گذاشت و بر هزینه حرف می‌افزود. پس هر چه کم‌تر که می‌گفت، گویا‌تر می‌شنید. و اگر از کارش می‌گفتم، نوشین‌تر. و بررسی کتاب ما را به آن رساند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

ورق‌زنان، اینجا و آنجا شعرهایی را با صدای بلند خواند. به شوخی گفت: «اینها دیگر چیست که من نوشته‌ام؟ نکند آبروریزی بشود؟». شوخی‌اش را انگار جدی گرفته باشم، شعرهایی که دوست‌تر داشتم خواندم تا بگویم چنین نیست. مطمئن که شد، هرچند که هر دو می‌دانستیم وانمود کرده بود که به چاپ کتاب شک دارد، حرف‌مان به مار و جایگاهش در شعرهایش کشید. گفتم: «داستان مارها در متن “در من مردی بود” در کتاب‌، فنومنولوژی حجم، به چشمم روایت دیگری از “سنگ ترس” آمد.» پرسید: «کدام؟» گفتم: «همان خاطره‌ده سالگی‌تان از دیدن پوست انداختن یک مار بر سر یک باروی کهنه، که برای آتسو شوپوف تعریف می‌کنید.»

– برای کی؟

– آتسو شوپوف. در مقدونیه.

– آها.

– شاید، همان‌جور که خودتان در یکی از لبریخته‌ها می‌گویید: «حالا که حیات نقاب، ترس را زیبا می‌کند» همه زندگی شما بر سر زیبا کردن “ترس” که انگار سرشت شماست، گذشته.

– جالبه.

به عادتش، هنگامی که حرفی توجه‌اش را برمی‌انگیخت، همراه با C’est vrai (درست است) اگر به فکرش وامی‌داشت. و فکرهای او همه ربطی به ترس‌های او داشتند که اگرچه یکی دو تا نبودند، همه به مرگ برمی‌گشتند. برای کاستن‌شان آنها را زیبا می‌کرد. اِلِگانس داشت، چه در رفتار، چه در گفتار. همین او را از عام و عامی بیزاری می‌کرد. و واکنش‌اش به انقلابی که او را برای همیشه از ایران راند ریشه در همین بیزاری داشت:

بار دگر

ننگ اطاعت از ضخیم‌ترین حرف‌های لات

سنگِ صدا، دهانِ فرتوت

صندوقِ تفته

تابوت

حرف تابوت ما را به سنگ قبرها برد و جایگاه هوشنگ بادیه‌نشین در این کتاب و شمار سنگ‌های هوشنگ که دلیلش را در پیش‌گفتاری که بر “‌ای تاریخ ما را به یاد داشته باش”‌نوشته، یافته بودم: «غمِ من غمِ برادری بود که بر گوری ناپدید سنگی پدید می‌گذاشت.» سال ۲۰۱۷ که من چندین ماه را به دلیل بیماری خواهرم، همزمان با بیماری دخترش سارا، در پاریس گذراندم و تنها دلخوشی‌ام دیدارهای هفتگی او بود، آن متن را، بعد‌از‌ظهری بهاری، در تراس خانه‌اش، همراه می خوشگواری، برایش خوانده بودم. این‌بار که دیگر نه سارا بود و نه خواهرم، هنگام خوانش، آنچه پیشتر پرده‌در نشده بود، شد. اگر نمی را پرده‌دری بتوان گفت. آنقدر خودش بود که نیازی هرگز به خودنمایی نداشت. و چون همیشه خودش بود چیزی را به نمایش نمی‌گذاشت.

گفت: «آرش! من دیگر نمی‌توانم بنویسم. یعنی نیروی پی گرفتن اندیشه را تا آخرش ندارم. چیزی را شروع می‌کنم اما انرژی‌ندارم تا تهش بروم. خسته می‌شوم.» در لحنش غم سایه می‌زد. حسرت از لذتی که دیگر به آن نمی‌رسید، “امید آمدن لغتی، لغتی که دیگر نمی‌آید”. اما این‌بار بی‌هیچ امیدی. گفتم: «پس “رویا مدام از سطر می‌افتد”.» خنده‌تیز پلکانی‌اش را سر داد. خنده‌مان که فروکش کرد، شمرده و سنگین گفتم: «اما جای دریغ نیست. همان پاسخ نیما به شما را که در مقاله “زبان نیما” در نخستین سالروز مرگش نوشته‌اید، می‌توانید به خودتان هم بگویید.»

«- نیماخان، مدتی است که شعری نمی‌گویید؟

– برای اینکه زبانی را که می‌خواستم استعمال کنم کردم، لغات و فرهنگ شعری را که داشتم به‌کار بردم، خیالم را راحت کردم و اکنون از نساختن شعر دغدغه‌ای ندارم…»

شما هم هیچ دغدغه‌ای نباید داشته باشید. مگر کم کاری کرده‌اید؟ شما در سلسله بزرگ‌ترین شاعران این زبان از رودکی تا به امروز جا دارید.»

– اینجور فکر می‌کنی؟

و من هم به تقلید لحن خودش، گاهی که می‌خواست از درجه اطمینان خودم به آنچه می‌گویم آگاه شود، نخست با آهنگی سوالی می‌پرسید: فکر می‌کنی؟ و پس از پاسخ من، شیطنت‌آمیز، با کمی درنگ، و تکیه بر “فکر” می‌افزود: فکر می‌کنی!، گفتم: فکر می‌کنی.

اما فکر نمی‌کرد، چون می‌دانست که با جست‌و‌جویش در جهان درونی زبان، زبان فارسی برای او، که ریشه‌در جهانی پیش‌تر از خود دارد، هر کلمه در کاربردهای او یا تجربه‌های آشنایش را از دست می‌دهد یا با کار او، کاربردهای کهنه‌اش، تجربه‌ای تازه می‌یابند. و اینگونه فارسی زایشی دوباره را زندگی می‌کند. به همین دلیل بر لوحه سنگ خود می‌نویسد:

«دستی که سنگ روی سنگ می‌گذارد، با نقش برجسته بتراشند. در تزیین‌های مقبره آیینه‌ای با قابی قدیمی گذاشته‌اند، و کمی تَرَک از شقیقه رویا که می‌گفت: دایره‌ها را روحانی می‌بینم. وقتی که در مدائن از دجله می‌شنید: شاعر در آینه بی‌تکرار می‌ماند.»

رویایی در پی حلاج که می‌گفت دایره را در نیست، آن را به دلیل پیوستگی و همسانی نقطه‌هایش، بی‌آغاز و بی‌پایان می‌دید و از همین‌رو، روحانی. دایره‌ای که به صدای خاقانی می‌رساندش تا از دیده عبور کند. و برای او این “دیده”، دیدنی بود و گذر از آن، برای دیدن نادیدنی. چون برای او شعر نه بیان رویا، رویای بیان باید باشد. اگر نگاه نخواهد جلوی رویا را که در آن رویت هست، بگیرد. و شاعر بی‌تکرار در آینه هنگامی است که خودش آینه‌ای بشود که به‌جای بازتاب رو‌به رو، آن را برمی‌دارد تا در این حذف، تمام خودش را به او بدهد.

گفت: «چرا نمی‌مانی؟» گفتم: «باید دوستی را ببینم و هر دو پیش دوستی دیگر مهمانیم.» گفت: «حالا بعدا برو.» گفتم: «باز می‌آیم. هر وقت لب تر کنید.» گفت: «لب تر کردم.» گفتم: «نمی‌شود دیگر الان به‌همش بزنم. زودتر باید می‌کردم.» نماندم. و این غبنی است که با من می‌ماند.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

نگرانی شدید آژانس اتمی از وضعیت نیروگاه زاپوریژیا

در پی افزایش فعالیت‌های جنگی در نزدیکی نیروگاه اتمی زاپوریژیا، رافائل گروسی، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نگرانی شدید خود را در زمینه وقوع فاجعه اتمی در منطقه ابراز کرد. این نیروگاه توسط ارتش روسیه اشغال شده است.گسترش حملات نظامی در منطقه‌های مرزی اوکراین و روسیه در روزهای اخیر نگرانی شدید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) را برانگیخته است. این نگرانی‌ها به ویژه شامل وضعیت نیروگاه هسته‌ای زاپوریژیا است. این نیروگاه اتمی از ماه مارس سال ۲۰۲۲ توسط ارتش روسیه اشغال شده است.

حال رافائل گروسی، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اشاره کرد که در مورد وضعیت این نیروگاه “به شدت نگران” است.

بیشتر بخوانید: مدیرکل نیروگاه اتمی زاپوریژیا بازداشت شد

او ضمن تاکید بر اینکه وضعیت جنگ در حومه نیروگاه هسته‌ای زاپوریژیا “روز به روز غیرقابل پیش‌بینی‌تر می‌شود”، هشدار داد: «من به شدت نگران خطرات امنیتی واقعی هستم. ما باید اکنون برای جلوگیری از وقوع یک حادثه جدی و سنگین هسته‌ای، اقدام کنیم.»

از سوی دیگر فرمانده اداره منطقه زاپوریژیا که از سوی روسیه منصوب شده است نیز روز جمعه ۹ ماه مه (۱۵ اردیبهشت) دستور تخلیه برخی از مکان‌های اشغال شده توسط روسیه، از جمله انرهودار را صادر کرد.

اکثر کارکنان نیروگاه هسته‌ای زاپوریژیا ساکن انرهودار هستند. بر اساس گزارش‌ها، ساکنان این منطقه خانواده‌های دارای فرزند، سالمندان، معلولان و بیماران بستری در بیمارستان‌ها هستند که به آسانی نمی‌توانند منطقه زندگی خود را ترک کنند.

بیشتر بخوانید: گفت‌وگوی تلفنی پوتین و مکرون در باره نیروگاه اتمی اوکراین

گفته می‌شود که این دستور به خاطر افزایش بمباران‌ها توسط نیروی هوایی اوکراین در روزهای اخیر در این منطقه، داده شده است.

نیروگاه هسته‌ای زاپوریژیا در ماه‌‌های گذشته بارها مورد حمله نظامی قرار گرفته است و به ترس‌های جدی از وقوع یک فاجعه هسته‌ای، دامن زده است.

احراز شهادت پنجاهمین شهید محیط‌بان

تهران- ایرنا – معاون رییس جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط زیست گفت: با پیگیری‌های صورت گرفته از سوی این سازمان شهادت پنجاهمین شهید محیط‌بان احراز شد.

به گزارش روز شنبه ایرنا از سازمان حفاظت محیط زیست، علی سلاجقه در جلسه شورای معاونین سازمان حفاظت محیط زیست با اعلام این خبر، اظهار داشت: با پیگیری های صورت گرفته از سوی این سازمان احراز شهادت محیط بان استان خراسان شمالی، زنده یاد سعید پرهام که در سال ۱۳۸۹ در ماموریت سازمانی و در درگیری با شکارچیان متخلف به درجه رفیع شهادت نایل شد، به تایید بنیاد شهید و امور ایثارگران رسید.

وی با قدردانی از همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران در احراز شهادت این محیط بان، خاطرنشان کرد: پیرو جلسات و مذاکراتی که ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران داشتیم، بحث تشکیل کارگروه حقوقی شهیدان و ایثارگران محیطبان و جنگلبان پیگیری شد و این امر، در به ثمر رسیدن تلاش های صورت گرفته بسیار موثر است.

رییس سازمان حفاظت محیط زیست در ادامه با بیان اینکه بیش از ۵۰ سال پیش، نام سازمان شکاربانی و نظارت بر صید به سازمان حفاظت محیط زیست تغییر کرد، گفت: این سازمان در حال حاضر حدود هفت هزار نیرو در سراسر کشور دارد که نزدیک به نیمی از این تعداد در بخش محیط بانی فعالیت می کنند.

سلاجقه با تقدیر از جانفشانی های محیط بان برای حفظ و صیانت از محیط زیست و منابع طبیعی کشورمان، تصریح کرد: علاوه بر ۵۰ شهید محیط بان، حدود ۶۰ محیط بان سازمان هم به درجه جانبازی نایل شده اند.

وی خاطر نشان کرد: پرونده های احراز جانبازی و شهادت دیگر محیط بانان نیز در حال بررسی است.

به گزارش ایرنا، در چهار دهه گذشته ۱۵۰ محیط‌بان در سراسر کشور در اثر عوامل مختلفی همچون شلیک مستقیم از سوی شکارچیان، سقوط از پرتگاه، سوانح رانندگی در حین خدمت جان خود را از دست داده اند.

۶۸ متخلف حوزه محیط زیست در نطنز دستگیر شدند

رئیس اداره حفاظت محیط زیست نطنز از دستگیری ۶۸ متخلف حوزه محیط زیست در نطنز خبرداد.

اکبر عسگریان‌زاده مهابادی در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در نطنز، از دستگیری 68 متخلف حوزه محیط زیست خبر داد و اظهار داشت: پرونده افراد متخلف به مراجع قضایی ارجاع شده است و قطعا برخورد قاطع صورت می‌گیرد.

وی با بیان اینکه در سال گذشته 38 تخلف زیست‌محیطی شناسایی شد، تاکید کرد: این تخلفات شامل شکار غیر مجاز پرندگان، شکار غیر مجاز پستانداران، تصرفات و تخریب اراضی ملی منطقه کرکس ،چرای غیر مجاز دام در مراتع منطقه حفاظت شده کرکس، آلودگی‌های زیست محیطی بوده است.

رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان نطنز گفت: بیشترین جرائم مشاهده شده در این شهرستان مربوط به شکار غیر مجاز پرندگان و پستانداران وحشی در منطقه حفاظت شده کرکس بوده است که با تلاش همکاران متخلفان در این حوزه دستگیر شدند.

عسگریان‌زاده افزود :در برخورد با این تخلفات تعداد 11 قبضه سلاح مجاز، هفت قبضه سلاح غیرمجاز همراه با تعدادی ادوات شکار و صید کشف و جمع‌آوری شده است ک در این مدت یک واحد صنعتی آلاینده در شهرستان نطنز نیز پلمب شد.

نظارت و پایش بر نحوه مدیریت پسماند در طالقان

طالقان- رئیس اداره حفاظت محیط زیست طالقان گفت: پایش مشترک کارشناسان اداره حفاظت محیط زیست و شبکه بهداشت و درمان شهرستان از وضعیت مدیریت پسماند در سایت جمع‌آوری پسماند انجام شد.

محسن فلاح‌نژاد در گفت‌وگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: در راستای لزوم پایش دوره‌ای مدیران اجرایی پسماند، پایش مشترک کارشناسان اداره حفاظت محیط زیست و شبکه بهداشت و درمان شهرستان طالقان از وضعیت مدیریت پسماند در سایت جمع‌آوری پسماند صورت گرفت.

 

وی بیان کرد: این بازدید و پایش به صورت دوره‌ای صورت می‌گیرد تا وضعیت اقدامات مورد بررسی قرار گیرد.

رئیس اداره حفاظت محیط زیست طالقان تصریح کرد: مدیریت پسماند برای بی‌خطرسازی پسماندهای بیمارستانی و جلوگیری از ایجاد شیرابه از مهمترین موضوعاتی است که مورد توجه قرار گرفت.

وی خاطرنشان کرد: طرح تفکیک زباله از مبدأ از به درستی اجرایی شود شاهد کاهش حجم زیادی از این پسماندها که موجب آلودگی محیط زیست می‌شود خواهیم بود.

فلاح‌نژاد گفت: امروزه مدیریت پسماندها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، چراکه این امر به صورت کاملاً مستقیم با سلامتی مردم و حفظ محیط زیست مرتبط است و عدم توجه لازم به این امر خطرات زیست محیطی زیادی را در بر خواهد داشت.

وی متذکر شد: کارشناسان اداره حفاظت محیط زیست در حین بازدید بخشی از وضعیت مدیریت پسماندها در این باره تذکرات لازم را دادند.

۴۱۰ دشت در ایران ممنوعه و بحرانی است

همدان- ایرنا- معاون امور مراتع سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور گفت: کشور ایران دارای ۶۰۹ دشت است که ۴۱۰ مورد هم اینک در جمع دشت‌های ممنوعه و بحرانی قرار گرفته و این روند نگران کننده به دلیل برداشت های بی رویه از سفره های زیرزمینی و بروز خشکسالی های اخیر همچنان رو به رشد است.

حسن وحید روز شنبه در حاشیه کارگاه ملی ارایه نتایج و دستاوردهای پروژه پایش حوزه های آبخیز معرف زوجی کشور در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار ایرنا بیان کرد: بیلان( تراز) منفی و کسری بیش از ۱۴۰ میلیارد مترمکعب در آبخوان ها با نرخ فرونشست ۱۲ تا ۳۰ سانتیمتری سطح آبخوان های کشور وضعیت نگران کننده ای را به وجود آورده است که ادامه این روند تعادل اکولوژی(بوم شناسی) عرصه های منابع طبیعی کشور را تهدید و حیات طبیعی و زیست در این مناطق را با چالش روبرو می کند.

وی یادآور شد: براساس برآوردهای کارشناسی و گزارش های اعلام شده از سوی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری سالانه ۲ میلیارد تُن معادل ۱۵.۵ تن در هر هکتار از خاک کشور فرسایش می یابد.

وی اضافه کرد: براساس آمار ارائه شده از سوی امور بررسی های برنامه عمران سازمان ملل هزینه فرسایش خاک در ایران معادل ۱۴ درصد درآمد ناخالص ملی برآورد شده است.

معاون امور مراتع سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور ادامه داد: همچنین طبق اندازه گیری های انجام شده از مخازن سدها میزان رسوب ورودی به مخازن سدها ۳۵۶ میلیون مترمکعب است.

وحید اضافه کرد: حجم سد های کشور بالای ۵۰ میلیارد متر مکعب است که رسوب موجب از دست رفتن سلانه حدود ۷۴ صدم درصد از حجم مخازن سدهای کشور می شود.

وی درباره پدیده خشکسالی نیز بیان کرد: پدیده خشکسالی با دوره های طولانی مدت مناطق وسیعی از کشور را تحت تاثیر قرار می دهد که این موضوع در کنار خشکی ذاتی حاکم بر گستره زیادی از سرزمین ما، تولید کشاورزی و عرصه های منابع طبیعی را با مخاطره مواجه کرده است.

خروج اقلام بازیافتی از کیش رکورد زد

کیش – ایرنا – معاون امور شهری و محیط زیست شرکت عمران، آب و خدمات منطقه آزاد کیش با اشاره به ثبت رکورد خروج اقلام بازیافتی از این جزیره گفت: خروج اقلام بازیافتی از کیش طی سال ۱۴۰۱ در مقایسه با سال ماقبل آن ۵۰ درصد افزایش یافت.

 

به گزارش ایرنا، غفار آقازاده روز یکشنبه در گفت و گو با خبرنگاران،‌ اظهار کرد:‌ در سال ۱۴۰۰ میزان اقلام بازیافتی منتقل شده از جزیره کیش به سرزمین اصلی حدود ۱۰ هزار تن بود که در سال ۱۴۰۱ با افزایش ۵۰ درصدی به بیش از ۱۵ هزار تن رسید.

وی با قدردانی از افزایش چشم گیر مشارکت مردمی در مدیریت پسماند و تفکیک زباله از مبدا،‌ بیان کرد: اقلام بازیافتی منتقل شامل انواع نایلون‌های سفید، رنگی و مشکی، شیشه، حلب‌های آلمینیومی، فویل غذا، ضایعات چوبی، شیشه، کارتن و ضایعات آهن بود.

معاون امور شهری و محیط زیست شرکت عمران، آب و خدمات منطقه آزاد کیش با اعلام اینکه در میان این اقلام پس از ضایعات آهنی و کارتن، بیشترین مقدار به میزان یک هزار و ۳۲۶ تن متعلق به انواع نایلون است، افزود: میزان جمع آوری نایلون طی سال گذشته در مقایسه با سال ماقبل آن بیش از ۱۰ برابر رشد داشته که بیانگر مشارکت بی سابقه ساکنان در تفکیک پسماند در منازل و همکاری آنان برای ترویج مدیریت پسماند در این جزیره زیبای کیش است.

وی در رابطه با برنامه‌های اجرای شده برای افزایش مشارکت مردمی در تفکیک پسماند،‌ گفت: علاوه بر نوسازی خط پردازش زباله در سایت بازیافت کیش که منجر به ارتقای فعالیت‌های این سایت شده،‌ برگزاری دوره‌های آموزشی با هدف ترویج فرهنگ مدیریت پسماند و جلب مشارکت مردمی در بخش‌های گوناگون از جمله مناطق مسکونی، بازارها و مراکز تجاری، مدارس، هتل، مراکز پذیرایی و اقامتی از عوامل موثر در ثبت رکورد بی سابقه مشارکت مردمی در تفکیک زباله از مبدا است.