ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

 

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 
 

غیر اهل کتاب ، حقی بر هیچ حسن رفتاری ندارند .  یا باید اسلام بیاورند و یا  غنیمت امت مسلمان می شوند :

 مردهاشان کشته می شوند و زنهاشان به بندگی در می ﺁیند  برای ﺁنکه مؤمنان را پرشمار سازند .

 بدین قرار ، قانون جهاد می باید تفوق دین الله را  تأمین کند و مانع از ﺁن شود که نامؤمنان به حقوق جهان شمول اسلام ، صدمه وارد کنند . محمد اطمینان می دهد که مسلمانان « در راه خدا است » که جهاد می کنند .  « لا اکراه فی الدین » ( بقره ، ﺁیه 256 ) تاریخی پیش از نبردهای محمد  دارد . در سوره توبه است که الزامها به  جهاد را  که ترجمان واپسین اراده محمد در این باره اند ، می توان یافت .

     مانوئل  قانون جنگ مقدس را غیر عقلانی و کفر ﺁمیز ارزیابی کرده است . استدلالش این بود که ایمان ثمره روح است و تنها از راه اقناع می توان کسی را به ایمان در ﺁورد . بهیچ رو با اکراه و خشونت بدنی نمی توان کسی را به ایمان درﺁورد . دینی که ﺁهن و جنگ را ابزار انتشار خود می کند دین خوبی نیست و با خردمندی خداوند خوانائی ندارد . افزون بر این، کفر ﺁمیز نیز هست . زیرا با در یافت  پول،  (جزیه)  اجازه می دهد ناباوران ، ﺁزادی زندگی در بی ایمانی را داشته باشند .

 مانوئل به تفاوت ها توجه نمی کند : این طور پیداست که او از تفاوتی بی اطلاع است که اسلام میان اهل کتاب و غیر اهل کتاب قائل می شود . مدرس، نادرستی های نظر او را ﺁشکار نمی کند . به این اتهامها پاسخ نیز نمی دهد، یا دست کم، مانوئل پاسخ او را ذکر نمی کند

2 – مانوئل زیاد بر جهاد اصرار نورزیده است . حمله او بر ضد قانون محمد رادیکال است . قانون محمد رجوع به یهودیت  است . دینی که مدرس مادون مسیحیت شمرده بود .» ( خط کشی زیر جمله ها از این جانب است )بدین قرار، متن کتاب می گوید که حق با  تئودور خوری بوده و پاپ در نقل قول، رعایت امانت را نکرده و از جمله نگفته است که ﺁقای امپراطور یک طرفه به قاضی رفته و راضی باز گشته است . باز نگفته است که مانوئل دوم ، مدعی است 9 سال بعد از مباحثه،  با رجوع به حافظه و یادداشتهای خود، ﺁن را نوشته است و البته « مدرس » ایرانی کمتر اطلاعی از محتوائی که ﺁقای امپراطور ساخته و پرداخته، نیافته است . بدیهی است که کمتر نام و نشانی هم از مدرس ایرانی بدست نمی دهد . بنا بر این، هرگز دانسته نیست که ﺁیا این مباحثه ساختگی و همانند مصاحبه مطبوعاتی است که روزنامه رسالت ، در دو شماره، انتشار داد و مدعی شد لوموند با ﺁقای ﺁذری قمی کرده است، یا خیر؟

      اگر پاپ این سه حقیقت را کتمان کرده است، واقعیتی را بازگفته است و ﺁن این که مانوئل دوم فلسفه یونانی را ﺁموخته و به باور او « همآهنگی عمیقی میان فلسفه یونانی ، در بهترین معنای کلمه ،واندریافت مسیحیت از باور به خداوند، وجود دارد » .

     با توجه به این امر که تا قرن سوم فلسفه افلاطون و از ﺁن پس، فلسفه ارسطو و منطق صوری او بر ﺁئین کلیسا حاکم شده است، فلسفه مورد نظر پاپ بندیکت شانزدهم، فلسفه ارسطو است . منطقی هم که در سخنرانی خود بکار برده است، منطق صوری است . چرا که همانند امپراطور مانوئل دوم، در برابر کردن اسلام با ﺁئین خشونت، حقایق بسیاری را از  دیدگان عقول پوشانده است :

1 – واقعیت اول، شهادت زمان است : بهنگام مباحثه ای که مانوئل دوم مدعی است با مدرسی ایرانی انجام داده است،  تفتیش عقاید، در دنیای مسیحی، دو قرن ادامه داشته ( دادگاههای روحانیت در 1123 و تفتیش عقاید همگانی از 1198 ، توسط پاپ اینوسان سوم مقرر شد ) و از ﺁن پس نیز بمدت 4 قرن ادامه یافته است .  اما سبعانه ترین خشونتها، برای « پاک دین » سازی، تنها به قلمرو مسیحیت  محدود نمی شده است :

 کلیسا «جنگ مقدس » بر ضد مسلمانان را - که « مسیحیان مرتد  » تبلیغ می کرد -  از 1095 میلادی شروع کرده بود .  با وجود ﺁن تفتیش عقاید و این « جنگ مقدس » که، تا امروز، در پوشش استعمار و دموکراسی و دخالت بخاطر حقوق انسان ادامه یافته است ، مانوئل دوم، جهاد در اسلام را ، بکار بردن زور برای گرواندن به اسلام ، تبلیغ می کند! و این تنها تقلب او و پاپ نیست:

2 – در متن که تأمل کنیم ، می بینیم:

1/2 – با استفاده از منطق صوری، امپراطور واقعیتهائی را می پوشاند تا دروغ خود را بسازد . از جمله می گوید:

 « لااکراه فی الدین » ( در دین اکراه نیست ) بیانگر ﺁغاز  کار  محمد  است. اما بعد که ﺁن قدرت را جست که نبردهایش را ﺁغاز کند، جهاد را قانون گرداند . اراده واقعی او جهاد بمثابه تحمیل باور دینی است .  اینطور وانمود می کند، که الف –

 حکم جهاد، اصل لا اکراه را نقض کرده است و ب –

 جهاد یعنی جنگ برای تحمیل باور به زور .

2/2 - ﺁنچه را که از فقه یهود و مسیحیت کاتولیک اخذ شده  و با رهنمودهای قرﺁن متناقض است ، ( حکم اعدام مرتد و جنگ مقدس برای « پاک سازی دینی » و گرواندن به دین ) چنان بیان می کند که پنداری  در قرﺁن پیامبر اسلام آمده است .  او به جهاد معنائی می دهد که در دین های یهودی و مسیحی ﺁن روزگار و از ﺁن روزگار تا روزگار ما ( فتاوی خاخامهای اسرائیلی و کشیشهای امریکائی  و ادعای بوش و... ) ، به « جنگ مقدس » داده اند .

دستگاه پاپ دستگاه مجهزی نیست . وگرنه نیازمند رجوع به مباحثه مانوئل دوم و « مدرس ایرانی » نمی شد . به کتاب « جنگ و جهاد  در قرﺁن » مصباح یزدی و نظریه « النصر بالرعب » خامنه ای رجوع می کرد . این دو بسی بیشتر از مانوئل  مجذوب فلسفه قدرت ارسطویند و زبان فریب یا منطق ارسطوئی را بسیار بهتر بکار می برند .

3 -  در پاسخ به پاپ ، گفته اند :

 ﺁیه 256 سوره بقره که، در ﺁن ، ﺁمده است « در دین اکراه نیست » دیرتر از ﺁن نازل شده است که مانوئل گفته و پاپ تکرار کرده است . اما مسئله بهیچ رو ، مربوط به زمان وحی شدن ﺁیه نیست . مسئله اینست که هرگاه « لا اکراه » را در این خلاصه کنیم که نباید برای گرواندن کسی به اسلام ، زور بکار برد،  این اصل بر احکام جهاد  نیزحاکم می شود .  چرا که اگر لااکراه فی الدین بر حکم جهاد حاکم نشود،  حکم جهاد ﺁن را نقض می کند. و قرﺁن مجموعه ای از احکام متناقض می شود. ادعای مانوئل و پاپ نیز اینست که ﺁیه لااکراه گویای دوران ضعف پیامبر (ص)  است و حکم جهاد -که بیانگر دوران قدرت او است - لا اکراه را نقض کرده است.  تقلب مانوئل و تقلب پاپ و تقلبی که امثال مصباح یزدی و خامنه ای می کنند، اینست که:

برخورداری از صلح حقی از حقوق انسان است :

نخست  ماده چهارم از حقوق انسان در قرﺁن را از  کتاب « انسان، حق، قضاوت و حقوق انسان در قرﺁن » نقل می کنم :

*ماده چهارم

هر كس حق دارد از صلح برخوردار باشد. ناموس صلح رانبايد شكست مگر وقتى كه آزادى تبليغ حق و حقوق و اختيارات انسان بزور از او سلب گردند. جنگ به قصد سلطه بر ديگران و ويران كردن عمارت و طبيعت، فساد بر روى زمين است (13). بنا بر اين حق و وظيفه انسان است كه براى حفظ صلح بكوشد:

 الف - اگر ميان دو جامعه مسلمان جنگ روى نمود، بايد كوشيد ميانشان صلح بر قرار كرد و در صورتى كه يكى از دو طرف از قبول صلح سرباز زد، همه بايد در كنار جامعه‏اى كه به صلح راضى است قرار بگيرند و جنگ طلب را به صلح وادار سازند ( سوره حجرات ﺁیه 9):«اگر ميان دو قوم مسلمان جنگ روى داد، ميان آنان صلح برقرار كنيد. اگر يكى از آن دو از راه تجاوزگرى و سلطه بر ديگرى، از قبول صلح سرباز زد، با او بجنگيد تا به امر خدا گردن نهد. وقتى به صلح رضا داد، ميان متخاصمان به عدل و قسط، صلح دهيد. حق اين است كه خدا اهل داد و قسط را دوست مى‏دارد.»

  ب - نه تنها مسلمانان برادرند و بايد ميانشان صلح برقرار كرد و اين مسئوليت بر عهده همگان است (سوره حجرات ،یه 10)، نه تنها با غير مسلمانانى كه با مسلمانان به جنگ برنخاسته‏اند مى‏توان دوستى كرد (سوره ممتحنه ﺁیه 8) بلكه كوشش براى از بين بردن جنگ، وظيفه و حق انسان است. چرا كه (سوره یونس ﺁیه 25 ):

 «و خدا به خانه صلح دعوت مى‏كند.»

و در هر منازعه‏اى بايد بنا را بر صلح گذاشت چرا كه (18):

«و صلح بهتر است.»

- اگر دشمنان به صلح تن دادند، بايد صلح را برقرار ساخت (سوره نساء ﺁیه 128) :  «و اگر به صلح گرائيدند پس بدان گراى.»

 - و با كافرانى كه با مسلمانان جنگ ندارند نبايد جنگيد و مسلمانان را بر عقيده و جان و مال آنها سلطه‏اى نيست (سوره انفال ﺁیه 61 ):

 

صفحه قبل

برگشت

صفحه بعدی