Previous Next

دانش‌آموزی در غرب آلمان ۴ همکلاسی خود را با چاقو مجروح کرد

در شهر ووپرتال آلمان یک دانش آموز با حمله به همکلاسی‌های خود ۴ نفر از آنها را مجروح کرد. حال ۳ نفر از آنها وخیم اعلام شده است. ضارب خود را نیز مجروح کرده است.رسانه‌های آلمان روز پنجشنبه ۲۲ فوریه (۳ اسفند) از اقدام حمله یک دانش آموز ۱۷ ساله با چاقو به همکلاسی‌های خود، در دبیرستانی در شهر ووپرتال در غرب آلمان خبر دادند. در پی این حمله چهار دانش آموز مجروح شدند که حال ۳ نفر از آنها وخیم اعلام شده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

به گفته پلیس، مهاجم نیز که پس از حمله، ۴ ضربه چاقو به سینه خود وارد کرده، هم اکنون در بیمارستان به سر می‌برد و جانش در خطر است.

فرد مهاجم در نامه‌ای که پلیس فدرال آن را در ساختمان مدرسه پیدا کرد، نوشته که جنایت خود را از قبل برنامه‌ریزی کرده است. او همچنین نوشته انگارکسی با اجبار به او دستور داده بود که به همکلاسی هایش حمله کند و سرنوشت او این بوده که ناخواسته افراد دیگر را بکشد.

بیشتر بخوانید: برنامه وزیر کشور آلمان برای ممنوعیت حمل چاقو در اتوبوس و قطار

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

مدیر این دبیرستان به رسانه‌ها گفته که عامل این جنایت، یک بیمار روانی بوده و از اختلال دوقطبی (افسردگی همراه با شیدایی) رنج می‌برد.

امید به ایران بازمی‌گردد؟

خانه اخبار خبرخوان

معاون محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست زمستان گرم را از دلایل احتمالی بازنگشتن درنای امید به ایران دانست.3 اسفند

به گزارش عرشه آنلاین؛ حسن اکبری درباره وضعیت فعلی حیات وحش و منابع طبیعی کشور اظهار داشت: حدود ۷۰ سال پیش با پیشرفت سلاح‌ها جمعیت حیات وحش کاهش پیدا کرد و ما شاهد افت شدیدی در دهه ۳۰ و ۴۰ بودیم و به عنوان مثال جمعیت گونه‌ای مانند آهو در مقایسه با ۷۰ سال پیش حدود ۸۰ درصد کاهش یافته است.

وی گفت: مشکل دیگری که در دهه ۶۰ و ۷۰ به محیط زیست اضافه شد تخریب زیستگاه بود که بخش زیادی از دشت‌های کشور تبدیل به زمین کشاورزی شد و همچنین اتوبان‌های زیادی ایجاد شد و معادن توسعه پیدا کردند که همه‌ی این فرایندها در خانه حیات وحش اتفاق افتاد و به نوعی حیات وحش را بی‌خانمان کرد و ما بخش عمده‌ای از زیستگاه‌های کشور را از دست داده‌ایم و جمعیت حیواناتی مانند آهو و یوز پلنگ بسیار کاهش پیدا کرده است.

معاون سازمان حفاظت محیط زیست بیان داشت: سازمان حفاظت محیط زیست ۱۹ میلیون هکتار از زیستگاه‌های کشور را تحت عنوان مناطق چهارگانه مدیریت می‌کند و در این مناطق قوانین سختگیرانه وجود دارد که اجازه جاده زدن و فعالیت معادن و توسعه از قبیل صنعت و شهرسازی داخل این مناطق داده نمی‌شود.

اکبری در خصوص آخرین خبر از درنای امید به ایران گفت: متأسفانه به دلیل اینکه به امید ردیاب متصل نکرده بودیم و به دلیل تحریم‌ها ردیاب ویژه نداشتیم به همین خاطر از این پرنده هیچ اطلاعاتی در دست نداریم.

۵۰ درصد باغ‌وحش‌هاي كشور در وضعيت متوسط به پايين قرار دارند

تعادل

معاون سازمان محيط‌ زيست با تاكيد بر اينكه طي يك سال گذشته سخت‌گيري‌ها بر باغ‌وحش‌ها به‌شدت افزايش پيدا كرده است، گفت: براساس نتايج به دست‌آمده از رتبه‌بندي اوليه، متاسفانه حدود ۵۰ درصد باغ‌وحش‌هاي كشور در وضعيت متوسط به پايين قرار دارند.3 اسفند

معاون سازمان محيط‌زيست با تاكيد بر اينكه طي يك سال گذشته سخت‌گيري‌ها بر باغ‌وحش‌ها به‌شدت افزايش پيدا كرده است، گفت: براساس نتايج به دست‌آمده از رتبه‌بندي اوليه، متاسفانه حدود ۵۰ درصد باغ‌وحش‌هاي كشور در وضعيت متوسط به پايين قرار دارند.

«حسن اكبري» معاون محيط‌زيست طبيعي و تنوع زيستي سازمان حفاظت محيط‌زيست در پاسخ به اين سوال كه چرا با وجود انتشار گزارش‌هاي متعدد مردمي و رسانه‌اي درباره وضعيت نامناسب حيوانات در برخي باغ‌وحش‌هاي كشور و با وجود اينكه از سال گذشته وعده اجراي طرح رتبه‌بندي باغ‌وحش‌ها و بهبود شرايط نگهداري از حيوانات براساس اين طرح داده شده بود، اما هنوز هم شاهد انتشار خبرها و تصاوير مربوط به وضعيت نامناسب حيات وحش در اين مراكز هستيم، توضيح داد: طي يك سال گذشته سختگيري‌ها بر باغ‌وحش‌ها به‌شدت افزايش پيدا كرده است و با گذشته قابل مقايسه نيست، از جمله اينكه باغ‌وحش‌ها مدام توسط همكاران استاني پايش مي‌شوند و نتايج اين پايش‌ها در سامانه جامع محيط‌زيست درج و توسط همكاران ما در ستاد سازمان بررسي مي‌شود. او افزود: حساسيت مردم درباره وضعيت نگهداري از حيوانات در باغ‌وحش‌ها بالاتر رفته است كه ما اين را به فال نيك مي‌گيريم، اما خود سازمان محيط‌زيست نيز نظارت‌هايش بر باغ‌وحش‌ها را به‌شدت تقويت كرده است، به نحوي كه در يك سال گذشته سه مورد تعطيلي باغ‌وحش‌ها را به دليل افزايش سختگيري‌ها داشتيم. ضمن اينكه درباره صدور مجوز براي احداث باغ‌وحش‌هاي جديد نيز بسيار سختگيري مي‌كنيم و معتقديم به‌جاي اينكه بخواهيم باغ‌وحش جديدي در سطح كشور تاسيس كنيم، بايد كاري كنيم كه همين باغ‌وحش‌هاي موجود به سمت استانداردهاي جهاني و اقتصادي شدن پيش بروند.

ضرب‌الاجل محیط‌ زیست اصفهان برای کارگاه‌های آلاینده طلاسازی

قدس آنلاین

مدیرکل حفاظت محیط زیست استان اصفهان گفت: محیط‌زیست برای برخورد با کارگاه‌های آلاینده طلاسازی حکم قضایی دارد و به آنان مهلت داده که بین ۲ تا سه سال آینده از شهر اصفهان خارج شوند.3 اسفند

به گزارش قدس آنلاین، احمدرضا لاهیجان زاده در خصوص خروج کارگاه‌های طلاسازی از شهر اصفهان، اظهار داشت: محیط‌زیست برای برخورد با کارگاه‌های آلاینده طلاسازی حکم قضائی دارد ضمن اینکه به آنان مهلت دادیم تا بین ۲ تا سه سال آینده به شهرک تخصصی بروند.

وی ادامه داد: ۲ قطعه زمین ۲۵ هکتاری در مجاورت شهرک صنعتی جی برای شهرک تخصصی طلا پیش‌بینی شده و صنف طلاسازان اصفهان طی مدت تعیین شده فرصت دارند که محل فعالیت خود را به این شهرک منتقل کنند.

مدیرکل حفاظت محیط زیست استان اصفهان خاطرنشان کرد: اقدام دیگر در زمینه ساماندهی مشاغل مزاحم و آلاینده شهر اصفهان، شناسایی ۹۰ واحد ریخته‌گری بود که منجر به انعقاد قرارداد ۵۳ واحد برای خروج از شهر اصفهان و استقرار در شهرک صنعتی بزرگ شده و تا پایان ۱۴۰۳ همه این واحدهای ریخته‌گری باید از شهر اصفهان منتقل شوند.

لاهیجان زاده به طرح ساماندهی صنایع آجر در شهر اصفهان اشاره کرد و گفت: ۳۰۵ واحد تولید آجر در شعاع ۵۰ کیلومتر شهر اصفهان وجود دارد که بیشتر آنها غبار تولید می‌کنند.

وی با بیان اینکه حدود ۴۰ واحد تولید آجر هیچ‌گونه مجوزی نداشتند و آنها را پلمب کردیم، اظهار داشت: برای مابقی این واحدها و کوره‌های تولید آجر برنامه کاری تهیه کردیم که برای فعالیت یا سیستم کنترل آلودگی هوا و غبارگیر نصب کرده یا فعالیت خود را به محلی خارج از شعاع ۵۰ کیلومتر منتقل کنند و یا تغییر خط بدهند.

مدیرکل حفاظت محیط زیست استان اصفهان تصریح کرد: اگر واحدهای تولید آجر از فروردین ۱۴۰۳ برنامه کاهش آلودگی خود را به محیط‌زیست ارائه نکنند، با حکم قضائی تعطیل خواهند شد.

شهرداری اصفهان از دهه ۹۰ برای خروج واحدهای آلاینده طلاسازی از شهر اقدام کرد و قرار شد صنف تولید طلا و نقره اصفهان به شهرک تخصصی در جاده فرودگاه انتقال یابد.

وجود مشکلاتی در زمینه انتقال این صنف و اقدام به پلمب برخی واحدها از یک سو و تشدید آلودگی هوای اصفهان از سوی دیگر باعث شد این موضوع به معضلی برای اصفهان تبدیل شود.

واحدهای زرگری اصفهان که به عنوان قطب اول طلا و نقره ۷۰ درصد تولید کل کشور را در اختیار دارند، به صورت سنتی در کارگاه‌ها فعالیت می‌کنند.

تصاعد گازهای آلاینده در زمان تیزاب کاری و تصفیه نشدن صحیح این گازها از جمله گاز متصاعد شده از اسید گرم، همچنین آلودگی کوره‌های ذوب و ورود پساب‌ها به فاضلاب شهری ارمغان این کارگاه‌ها برای محیط زیست است تا سهمی قابل تأمل در آلودگی هوای اصفهان داشته باشند. به عقیده کارشناسان گازهای متصاعد شده از تیزاب کاری که به سرعت جذب بدن می‌شود که بسیار سمی و خطرناک هستند.

هوای مشهد در شرایط ناسالم و آلوده قرار گرفت

ایلنا

کیفیت هوای کلانشهر مشهد با افزایش حجم آلاینده‌ها نسبت به دیروز در شرایط ناسالم و آلوده قرار گرفت.3 اسفند

به گزارش ایلنا، مدیر کل حفاظت محیط زیست خراسان رضوی گفت: اگرچه میانگین ۲۴ ساعته شاخص کیفیت هوای مشهد با عدد ۸۵ نشان دهنده قرار داشتن هوا در شرایط «سالم» است ولی شاخص‌های یک تا ۲ ساعت گذشته با عدد ۱۰۴ نیز نشان از شرایط آلوده هوا در این کلانشهر دارد.

مهدی اله‌پور افزود: هوای سه منطقه «هفت حوض، ساختمان و نخریسی» در کلانشهر مشهد در شرایط “آلوده” است و شاخص کیفیت هوا در سایر ۲۱ منطقه دارای ایستگاه سنجش کیفیت هوای این کلانشهر در شرایط سالم برای تنفس تمامی افراد گزارش شده است.مدیر کل حفاظت محیط زیست خراسان رضوی گفت: به شهروندان توصیه می‌شود در روز‌های دارای هوای سالم و پاک، پیاده‌روی را با هدف حفظ سلامت خود ترک نکنند.

اله پور افزود: شایسته است شهروندان مشهدی با کاهش رفت و آمد‌های غیر ضروری، نقش موثر خود را در بهبود کیفیت هوای این شهر ایفا کنند.

آمریکا: ممنوعیت فیلترشکن نشانه “ترس” حکومت ایران است

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در واکنش به ممنوعیت استفاده از فیلترشکن در ایران می‌گوید این اقدام نشانه “ترس” جمهوری اسلامی از مردم کشورش است. او افزود، دسترسی آزاد مردم ایران به اینترنت از “پایه‌های اصلی” تلاش آمریکا است.در حالی که بیش از ۹۰درصد کاربران ایرانی برای دسترسی آزاد به اینترنت از فیلترشکن استفاده می‌کنند، شورای عالی فضای مجازی جمهوری اسلامی استفاده از فیلترشکن را ممنوع اعلام کرد.

این نهاد می‌گوید قرار شده یک کارگروه برای بررسی ساماندهی وضعیت ابزارهای پالایش‌شکن [فیلترشکن] تشکیل شود که رئیس مرکز فضای مجازی، دادستان کشور، وزیران اطلاعات و ارتباطات، نماینده سپاه و دو نفر از اعضای حقیقی شورای عالی فضای مجازی اعضای آن باشند.

گفته شد که این مصوبه به تأیید علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی رسیده است. اعلام این خبر واکنش وزارت خارجه آمریکا را به دنبال داشت.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز گذشته چهارشنبه ۲۱ فوریه (دوم اسفند) به وقت واشنگتن، در این رابطه گفت، این اقدام نشان می‌دهد “رژیم ایران تا چه اندازه از مردم خود می‌ترسد”.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت خارجه آمریکا، متیو میلر گفت: «اختلالات اینترنت که رژیم ایران در گذشته ایجاد کرده، میلیاردها دلار به اقتصاد کشور ضرر زده، باعث درد و رنج کسب‌وکارها شده و مانع از دسترسی مردم به اطلاعاتی شده که برای تصمیم‌گیری درباره زندگی‌شان و آینده‌شان به آن نیاز دارند.»

بیشتر بخوانید: نماینده مجلس: درآمد کاسبان فیلترینگ ۵۰هزار میلیارد تومان است

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا تصریح کرد: «حمایت از آزادی اینترنت در ایران همچنان رکن اصلی تلاش‌های ایالات متحده در چارچوب حمایت از حقوق بشر در ایران خواهد بود.»

متیو میلر تصریح کرد که “در اوج اعتراضات ۱۴۰۱ در ایران از هر سه ایرانی یک نفر از ابزارهای ضدسانسور و امنیت دیجیتالی مورد حمایت ایالات متحده مانند وی‌پی‌ان استفاده می‌کرد”.

بیشتر بخوانید: مصوبه جدید برای اجبار کاربران به استفاده از پلتفرم‌های داخلی

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت که میلیون‌ها ایرانی هستند که تا به امروز به استفاده از این ابزارها ادامه داده‌اند: «بنابراین من در مورد اقداماتی که در آینده انجام خواهیم داد صحبت نمی‌کنم، اما همانطور که گفتم، حمایت از آزادی اینترنت و تضمین شهروندان ایرانی برای دسترسی به اینترنت همچنان یک ستون اصلی تعامل ما در آن کشور خواهد بود.»

شورای عالی فضای مجازی چند روز پیش با اعلام ممنوعیت استفاده از فیلترشکن افزود که قرار شده یک کارگروه برای بررسی ساماندهی وضعیت ابزارهای پالایش‌شکن تشکیل شود که رئیس مرکز فضای مجازی، دادستان کشور، وزرای اطلاعات و ارتباطات، نماینده سپاه و دو نفر از اعضای حقیقی شورای عالی فضای مجازی اعضای آن باشند.

در مصوبه شش ماده‌ای شورای عالی فضای مجازی برای “مقابله با پالایش‌شکن [فیلترشکن‌ها] آمده است: «استفاده از ابزارهای پالایش‌شکن ممنوع می‌باشد مگر مواردی که دارای مجوز قانونی می‌باشند.»

بیشتر بخوانید: بازار پررونق فیلترشکن گران در ایران؛ استفاده دوسوم کاربران

این مصوبه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را موظف کرده است در همکاری با وزارتخانه‌های امور اقتصادی و دارایی و ارتباطات و فناوری اطلاعات، “ظرف مدت یک ماه طرحی را برای ترغیب تولیدکنندگان محتوا و کسب‌وکارهای فعال در سکوهای خارجی به منظور فعالیت آنها صرفاً در سکوهای داخلی آماده کند و برای تصویب در شورای معین ارائه دهد”.

در یک تبصره این مصوبه آمده است: «لازم است طرح به گونه‌ای آماده شود که طی شش ماه پس از ابلاغ حداقل ۵۰درصد از تولیدکنندگان محتوای صفحات و کانال‌های پرمخاطب بستر فعالیت‌شان را از سکوهای خارجی به سکوهای داخلی منتقل و فعالیت نمایند و مرجع تعیین شاخص صفحات و کانال‌های پر مخاطب، مرکز ملی فضای مجازی کشور است.»

بند دوم این مصوبه تأکید می‌کند که “هرگونه تبلیغ اشخاص حقوقی در بستر سکوهای خارجی غیرمجاز ممنوع است”.

بیشتر بخوانید: ایران “قهرمان اینترنت بی‌کیفیت در جهان است”

آمارها می‌گویند ۹۰درصد کاربران ایرانی از فیلترشکن استفاده می‌کنند. سایت “عصر ایران” در این رابطه نوشت: «پس از فیلترینگ پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی خارجی، از تعداد کاربران ایرانی آنها کاسته نشده است و اینستاگرام، واتساپ و تلگرام که هر سه هم فیلتر هستند، همچنان در رأس شبکه‌های مورد اقبال مردم ایران قرار دارند و بماند که چه کسانی از گردش مالی سالانه ۵۰هزار میلیارد تومانی تجارت فیلترشکن سود می‌برند و شاید بتوان ریشه اصلی فیلترهای گسترده را در همین بازار یافت!»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

روزنامه اطلاعات نیز در واکنش به ممنوعیت فیلترشکن می‌نویسد: «چرا گمان داریم به جای توانمندسازی خودمان در میدان رقابت در حوزه ارتباطات و فضای مجازی با جرم‌انگاری و ممنوع‌سازی و محدودیت می‌توانیم به نتیجه برسیم؟ و مگر در گذشته از این محدودسازی‌ها و جرم‌انگاری‌ها و بگیر و ببندها خیری دیده‌ایم و به صلاح و فلاحی رسیده‌ایم که دوباره به تکرار آزمون و خطایی دیگر روی آورده‌ایم؟»

این روزنامه می‌افزاید، بعید است بتوان این مصوبه را به نحو مطلوب اجرا کرد، چه بسا که بازار فروشندگان فیلترشکن را نیز داغ‌تر کند و رونق بیشتری به کسب و کار محرمانه آنان ببخشد.

کشته‌ها و مجروحان بیشتر در غزه؛ امکان پیشرفت در مذاکرات

به گفته یک مقام حماس ممکن است در آینده نزدیک در مذاکرات مربوط به گروگان‌ها پیشرفت حاصل شود.در گذرگاه کرم شالوم بین نیروهای امنیتی و معترضان اسرائیلی درگیر روی داده است. حملات تازه به غزه به مرگ دستکم ۹۷ نفر انجامیده است.در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیروهای گروه تروریستی حماس با عبور از موانع مرزی از نوار غزه وارد خاک اسرائیل شدند. در این حمله بیش از ۱۲۰۰ نفر در اسرائیل که بخش عمده آنها غیرنظامی بودند جان باختند. حماس حدود ۲۴۰ نفر را نیز به گروگان گرفت و در باریکه غزه اسیر کرد.

اسرائیل پس از حمله حماس اعلام وضعیت جنگی کرد و با حملات سنگین هوایی و زمینی دست به تعقیب و مجازات عاملان این جنایت زد. این کشور هدف عملیات خود را نابودی کامل ساختارهای نظامی حماس و به زیر کشیدن این گروه تروریستی از قدرت سیاسی در باریکه غزه اعلام کرد. تا کنون حدود یک میلیون نفر از ساکنان شمال غزه به مناطق جنوبی گریخته‌اند. به گفته مقام‌های سازمان ملل متحد هزاران نفر در نوار غزه کشته شده‌اند. دویچه وله فارسی در این مجموعه خبری تحولات در منطقه را دنبال کرده و به اطلاع کاربران خود می‌رساند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

مطالب بیشتر درباره درگیری نظامی اسرائیل با شبه‌نظامیان تروریست را اینجا بخوانید

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

حملات هوایی تازه اسرائيل به رفح شماری کشته و مجروح به جا گذاشت
گزارش‌ها از چندین حمله هوایی اسرائیل به جنوب نوار غزه گزارش حکایت دارند. بر اثر این حملات یک مسجد و چندین خانه در شهر مرزی رفح تخریب شده‌اند.

از مسجدی که در مرکز رفح واقع شده‌ بود، فقط ویرانه‌ای باقی مانده است. ساختمان‌های مجاور نیز آسیب شدیدی دیده‌اند. به گفته ساکنان این شهر روز پنجشنبه از “یکی از بدترین شب‌های بمباران” از زمان آغاز جنگ از چهار ماه پیش تاکنون بوده است.

درگیری‌ها در نقاط دیگر نیز ادامه یافته است. به گفته مقامات فلسطینی، حملات هوایی اسرائیل به مرکز منطقه ساحلی غزه دو خانه را هدف قرار داد و دست‌کم ۲۰ نفر را کشت.

مقامات بهداشتی غزه که تحت کنترل حماس است از کشته شدن ۹۷ و زخمی شدن ۱۳۰ فلسطینی در حملات اسرائیل در ۲۴ ساعت گذشته خبر دادند.

این اطلاعات را نمی توان به طور مستقل تأیید کرد.

مقام حماس: پیشرفت‌ در مذاکرات برای آزادی گروگان‌ها ممکن است
موسی ابومرزوق، یکی از مقامات ارشد گروه تروریستی حماس گفته که ممکن است در آینده نزدیک پیشرفت‌هایی در مذاکرات مربوط به گروگان‌ها حاصل شود.

ابومرزوق در گفت‌وگو با شبکه مصری “الغد” گفت که از دیدگاه این گروه “مانع اصلی آزادی گروگان‌ها امتناع اسرائیل از خروج نیروهای زمینی خود از نوار غزه، به‌ویژه از شمال” این باریکه است.

او بار دیگر تاکید کرد که شرایط حماس برای آزادی گروگا‌ن‌ها توقف جنگ و بازگشت آوارگان به شمال غزه است. ابومزروق افزود: «حماس به ازای هر گروگان اسرائیلی که ۱۳۴ نفر از آنها هنوز در اسارت هستند، خواستار آزادی ۵۰۰ اسیر فلسطینی است».

او تاکید کرد حماس “تا پیروزی یا شهادت به مبارزه خود ادامه خواهد داد” و سلاح‌های خود را زمین نخواهد گذاشت.

ابومرزوق در مورد آینده نوار غزه گفت که “قصدی برای اداره آنجا ندارد، بلکه فکر می‌کند که این امر باید متوجه تشکیلات خودگردان فلسطین شود”.

او افزود که اعضای حماس با نمایندگان فتح دیدار کرده‌اند.

درگیری‌های خشونت‌آمیز بین معترضان و نیروهای امنیتی اسرائيل در گذرگاه کرم شالوم
به گزارش تایمز اسرائيل معترضانی که گذرگاه کرم شالوم را مسدود کرده بودند، با نیروهای امنیتی اسرائیل که سعی در متفرق کردن جمعیت داشتند، درگیر شدند.

این معترضان که به گروه‌های راست افراطی تعلق دارند گفته‌اند سربازان چند تن از آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و یکی از آنها نیاز به مراقبت پزشکی داشته است.

اعتراضات در کرم شالوم با هدف جلوگیری از انتقال کمک‌های بشردوستانه به نوار غزه صورت می‌گیرد.

معترضان می‌گویند این کمک‌ها تا زمانی که همه گروگان‌های حماس از اسارت آزاد نشده‌اند، نباید وارد غزه شود.

نامه اعتراضی روحانی: دلایل رد صلاحیت من را اعلام کنید

حسن روحانی پس از رد صلاحیت خود برای نامزدی مجلس خبرگان، برای سومین بار در نامه سرگشاده‌ای نوشت، چرا شورای نگهبان دلایل رد صلاحیت او را اعلام نمی‌کند. سخنگوی شورای نگهبان می‌گوید شکایتی از سوی روحانی دریافت نشده است.حسن روحانی، رئیس‌جمهور پیشین جمهوری اسلامی که صلاحیت نامزدی او برای مجلس خبرگان رهبری از سوی شورای نگهبان رد شده است، در نامه‌ای سرگشاده می‌گوید که رهبر جمهوری اسلامی “بر برگزاری انتخابات سالم، رقابتی و همراه با سلامت و مشارکت عمومی” تأکید کرده و رد صلاحیت‌ها خلاف نظر علی خامنه‌ای است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

روحانی در این نامه که در سایت شخصی او منتشر شده است، نوشت: «امروز خبر رسید که شورای نگهبان، مانع ورود این خادم کوچک ملت ایران در انتخابات مجلس خبرگان شده است.»

این برای سومین بار است که روحانی خواستار اعلام دلایل رد صلاحیت خود در انتخابات مجلس خبرگان می‌شود. این در حالی است که رئیس‌جمهور پیشین هم‌اکنون در مجلس خبرگان رهبری عضویت دارد.

بیشتر بخوانید: شورای نگهبان صلاحیت روحانی برای انتخابات مجلس خبرگان را رد کرد

به گزارش خبرگزاری فارس، هادی طحان نظیف، عضو حقوقدان و سخنگوی شورای نگهبان روز یکشنبه گذشته ۲۹ بهمن (۱۸ فوریه) در پاسخ به پرسشی درباره درخواست حسن روحانی در رابطه با اعلام علت رد صلاحیت او در انتخابات مجلس خبرگان رهبری تاکید کرد: «اولویت ما در شورای نگهبان بررسی شکایت داوطلبانی است که نسبت به بررسی صلاحیت خود اعتراض داشتند؛ نسبت به افرادی که شکایتی را ثبت نکردند حتما رسیدگی می‌کنیم و حق قانونی آنها است.»

بهادری جهرمی، عضو پژوهشکده شورای نگهبان گفت: «روحانی هیچ اعتراضی به شورای نگهبان درخصوص رد صلاحیت‌اش نکرده و فقط در روزنامه‌ها شکایت کرده است.»

بیشتر بخوانید: بی‌اعتنایی ایرانیان به انتخابات؛ اصلاح‌طلبان بر سر دوراهی

رد صلاحیت رئیس‌جمهورهای پیشین از سوی شورای نگهبان امر بی‌سابقه‌ای نیست. پیش از این صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی‌نژاد نیز رد شده بود.

پیش از این شورای نگهبان هم‌چنین صلاحیت علی لاریجانی، رئیس‌ پیشین مجلس شورای اسلامی، و حسن خمینی، نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی، را در انتخابات ریاست جمهوری و خبرگان رهبری رد کرده بود.

بیشتر بخوانید: نظرسنجی “گمان”: ۷۷ درصد مردم ایران در انتخابات شرکت نمی‌کنند

علیرضا اعرافی، عضو فقهای شورای نگهبان هم در رابطه با نامه حسن روحانی به شورای نگهبان برای بیان دلایل ردصلاحیتش اظهار داشت: «گفته شده سریع‌تر پاسخ داده شود و من هم این را قبول دارم که پاسخ باید سریع داده شود. جوابشان را می‌دهند.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

اعتراض روحانی به رد صلاحیت خود در حالی صورت می‌گیرد که بر اساس نظرسنجی‌ها، بیش از ۸۰‌ درصد مردم ایران اعتماد خود را به نهادهایی مانند مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری از دست داده‌اند.

انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری قرار است در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ (اول مارس ۲۰۲۴) برگزار شود.

شعر فروغ، شعر زندگی و اندیشیدن

نسیم خاکسار

 این متن اولین بار در سال ۱۹۹۱ در فصل‌نامه‌ی ادبی «فروغ» در لس آنجلس به مسئولیت مهرنوش مزارعی منتشر و چند سال بعد در شب بزرگداشت فروغ فرخزاد در مونیخ خوانده شد.

 

شعرهای فروغ فرخزاد را از جنبه‌های گوناگون می‌توان بررسی کرد. برای مثال، چگونگیِ رشد و تکامل او چونان یک شاعر از نخستین کتابش به نام اسیر تا آخرین مجموعه‌ی شعر او به نام تولدی دیگر و شعرهای اندکِ وی بعد از انتشار این کتاب. در این بررسی می‌توان به دریافت‌های تازه‌ی او از شعر، ساختمان شعر و در نهایت به شناخت عمیق او از کلمه پرداخت. می‌‌‌توان دید که چگونه فروغ از خلق شعرهایی مثل «رفتم، مگو، مگو، که چرا رفت، ننگ بود/ عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما/ از پرده‌ی خموشی و ظلمت، چو نور صبح/ بیرون فتاده بود به یکباره راز ما»[1] دور می‌شود تا به این زبان برسد: «و چهره‌ای شگفت/ از آنسوی دریچه به من گفت/ حق با کسی‌ست که می‌بیند».[2]

در همین دو نمونه‌ی کوتاه که تأکیدم بیشتر روی برخورد شاعر با واژه در شعر است، می‌توان به عمق رشد و تکامل فروغ پی‌برد. در نخستین نمونه، واژه‌ها فقط به این دلیل می‌آیند که اندوهی بسیار سطحی، آن هم در نظمی سنتی در شعر بنمایانند. «منِ» شاعر در فعل «رفتم» معنایی عام دارد و تهی است از شخصیت فردی. بی‌چهره است. شعر حتی در گفت‌وگو با خود و جهان، چندان به عمق نمی‌رود. نه دنیای شاعر چندان وسیع و بی‌کرانه است و نه کلمات می‌توانند مددرسان او به دنیای دیگر باشند. کلمات، حتی استقلال و شخصیت ندارند. «پرده»، «خموشی»، «ظلمت»، «نور صبح» و «عشق و نیاز» که هریک به تنهایی می‌توانند جهانی از ارتباط با طبیعت و انسان خلق کنند، در شعر نخستین فقط چون سایه‌هایی بیمار می‌آیند که بگویند عشقِ من و تو، برای مثال، بی‌خود و بیهوده بوده و بهتر است که فراموش شود یا یکی‌مان بگذارد و برود. همین.

اما نمونه‌ی دوم کاملاً متفاوت است از نمونه‌ی نخست. هر حرف و هر واژه در این شعر با شخصیتی مستقل و توانا در برابر تو می‌ایستد. کلمات ستیزه‌گرند. از خود بیرون آمده و اشارت‌کنان به جهانی آن سوی خودشان. حتی حرف «و» در نخستین شعر و در همان آغاز شعر، شخصیت مستقل خودش را دارد. «و چهره‌ی شگفت»، با این «واو» در همان آغاز سطر، گویی شاعر یا آن «منِ» پشت دریچه، ساعت‌ها پیش از آن داشت با کسی حرف می‌زد. «و» می‌تواند لحظه‌ی تأمل و شروع حرف زدن اویی باشد که مخاطب شاعر بوده و اکنون بعد از شنیدن حرف‌های شاعر نوبت اوست که چیزی بگوید. و می‌تواند نشان تداوم خیال و تفکر و درد «آن من» هم باشد که ساعت‌ها پای دریچه ایستاده و یکباره به زبان آمده تا بگوید: و چهره‌ی شگفت/ از آن‌سوی دریچه به من گفت/ حق با کسی‌ست که می‌بیند.

با این سطرهای شعر دیگر نمی‌توان مثل آن سطرها در شعر نخستین برخورد کرد. چهره؟ از خودمان می‌پرسیم. «شگفت؟» و باز می‌پرسیم. گرچه حالا کمی چهره با اطلاق شگفتی به آن برایمان کمی روشن‌تر شده است، اما هنوز مانده‌ایم که او یا آن چهره‌ی شگفت کیست. چهره‌ای که آن‌سوی دریچه است. «دریچه؟» چرا دریچه؟ پس «من» باید سوی دیگر دریچه باشد. یکی بیرون و یکی درون. یکی توی چهاردیواری است و دیگری بیرون از چهاردیواری و تنها ارتباط آن‌ها با یکدیگر از طریق همین دریچه میسر می‌شود. دریچه روزنی است برای منِ این سوی دریچه که از راهِ آن بتواند بیرون را ببیند، تا اویی که بیرون از دریچه ایستاده است به او بگوید: حق با کسی است که می‌بیند.

چهره‌ی آن‌سوی دریچه بسیار به خود متکی است. چرا؟ چون حرفی برای گفتن دارد. می‌گوید: حق با کسی است که می‌بیند.

پس این من که در این سوی دریچه ساعت‌ها ایستاده بود، در انتظار او بود. در انتظار اویی بود که بیاید و در ادامه‌ی تفکرات و تأملات این من، به او بگوید حق با کسی‌ست که می‌بیند.

شاعر در جای دیگری از همین شعر می‌گوید: «حق با شماست/ من هیچ‌گاه پس از مرگم/ جرئت نکرده‌ام که در آینه بنگرم» و باز: «آیا در این دیار کسی هست که هنوز از آشنا شدن با چهره‌ی فناشده‌ی خویش/ وحشت نداشته باشد».

در این تکرار به گونه‌ای دیگر و از زاویه‌ی دیگر است که پنجره نمادی از آینه به خود می‌گیرد. اکنون گویی شاعر از همان آغاز روبه‌روی آینه ایستاده بود و آینه پنجره‌ای بود که در آن به خودش نگاه می‌کرد. یا پنجره در پرواز خیال و اندیشه‌ی درهم‌بافته‌ی شاعر آینه‌ای شد که او توانست خود یا چهره‌ی وجودیِ خودش را در آن ببیند. وقتی شعر را تا پایان می‌خوانیم به این نظر می‌رسیم که گویا تمام بند بند بعدیِ شعر، باز شدن و بازکردن معنای همان یکی دو سطر نخستین است.

فروغ به هرآنچه برای مردم دوست‌داشتنی و خوب است، مفهومی انسانی، و بگذارید بگویم، بسیار دوست‌داشتنی می‌بخشد. حتی تماشای فیلم‌های فردین توسط آن‌ها را هم دوست دارد.

دیدن. چگونه دیدن. چراییِ حضور اویی که در درون است و اویی که در بیرون. اویی که در آینه نگاه می‌کند و اوی در آینه. این همه را شاعر به تأمل و مکث نشسته است تا تاریخ سرزمینش را در این دیدار ناگهانی که برای او رخ داده، دور بزند و زمانه‌ای را که در آن زندگی می‌کند و تکه تکه از هستیِ پاره پاره‌ی خود را پیدا کند. آن‌گاه پس از یافتنشان، به هم نزدیکشان سازد و آن هستی یا وجود را که گم و پنهان بوده آشکار کند. آن هستی‌ای که همه‌ی عامل‌های عینی و ذهنی در شکل دادن به آن سهیم بوده‌اند.

این یک برداشت از، یا پیوند با، یک جنبه از شعر فروغ است. می‌توان با تکیه بر «من» در شعرها و زن‌بودنِ این من، چهره و پدیداریِ زن را در شعرهای او از اولین کتاب تا آخرین کتاب شعرش دنبال کرد. زنی از سرزمینمان. این راه دیگری است برای رسیدن به جهان شعر فروغ.

زنِ نخستین شعرهای او، زنی است هنوز خام و بی‌تجربه و با دنیایی بسیار محدود. ارتباط او با جهان و با مفاهیم زندگی و مسئله‌ی زن و انسان بسیار ساده و سطحی است.

در این جنبه از بررسی، دیگر به عنصر زیبایی‌شناختی در شعر او اشاره نمی‌کنم. تأکید بیشتر متن روی چگونگی یعنی کیفیت ارتباط یک انسان با مسئله‌ی خود و محیط پیرامونش و در کل با جهان و انسان است. آن هم انسانِ زن و به‌ویژه در وجهی پرسشی. فروغ درباره‌ی این دوره از زندگی‌اش می‌گوید:

«به هر حال یک وقتی شعر می‌گفتم. همین‌طور غریزی در من می‌جوشید. روزی دو سه تا. توی آشپزخانه. پشت چرخ خیاطی.» و در ادامه می‌گوید «من هنوز ساخته نشده بودم. زبان و شکلِ خودم را و دنیای فکریِ خودم را پیدا نکرده بودم. توی محیط کوچک و تنگی بودم که اسمش را می‌گذاریم زندگیِ خانوادگی. بعد یک مرتبه از تمام آن حرف‌ها خالی شدم. محیط خودم را عوض کردم. یعنی جبراً و طبیعتاً عوض شد. “دیوار” و “عصیان” در واقع دست‌وپازدنی مأیوسانه در میان دو مرحله‌ی زندگی است. آخرین نفس‌زدن‌های پیش از یک نوع رهایی است. در جوانی احساسات ریشه‌های سستی دارند. فقط جذبه‌شان بیشتر است. اگر بعداً به وسیله‌ی فکر رهبری نشوند. و یا نتیجه‌ی تفکر نباشند، خشک می‌شوند و تمام می‌شوند. من به دنیای اطرافم و خطوط اصلیِ این دنیا نگاه کردم. آن را کشف کردم.»[3]

با تعریفی که فروغ از این دوره از زندگیِ خود ارائه می‌دهد می‌توان گفت زن در مجموعه‌شعرهای دیوار و اسیر هنوز ساخته نشده بود. به زبان خودِ فروغ، شاعر هنوز نیاموخته بود که چگونه باید به دنیا نگاه کند. زن در شعر او بیرون از خانه‌اش جایی را نمی‌بیند. معلوم نیست آیا در جایی که او زندگی می‌کند برای مثال حلبی‌آبادی هم هست یا نه؟ چهره‌هایی که مشغول کارند، اما بر لب‌هایشان هزاران فریاد خفته است. آیا در کوچه و خیابانی که او می‌گذرد، فقر بیداد می‌کند یا نه؟ فریادی از سرِ خشم کشیده می‌شود یا نه؟ بانگ شبگرد یا سوت پاسبانی شنیده می‌شود یا نه؟ هیچ‌کدام از این‌ها را زنِ شعرهای نخستینِ او نمی‌توانست ببیند. اما این ندیدن، چیزی نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت. یعنی نمی‌توان گفت مهم نیست چون شاعر فقط می‌خواهد حس‌های زنانه‌ی خودش را بنویسد. این ندیدن باعث می‌شود که زنِ شعرِ او در دیدن و شناختن جهانِ خودش هم به‌عنوان یک زن، ناتوان بماند. برای مثال، در همین کتاب در شعری می‌سراید:

«من به مردی وفا نمودم و او/ پشت پا زد به عشق. امیدم/ هرچه دادم به او حلالش باد/ غیر از آن دل که مفت بخشیدم» [4]

اگر همین شعر را با شعر دیگری از فروغ در تولدی دیگر مقایسه کنیم، می‌توان به راز دیدن، راز درست دیدن جهان و قرار گرفتن در دنیا و درآمیختن با روابط اجتماعی و پدیده‌های زندگی پی‌برد:

«بگذار در پناه شب، از ماه بار بردارم/ بگذار پر شوم/ از قطره‌های کوچک باران/ از قلب‌های رشد نکرده/ از حجم کودکان به دنیا نیامده/ بگذار پر شوم/ شاید که عشق من/ گهواره‌ی تولد عیسای دیگری باشد.» [5]

چهره یا منِ اصلیِ هر دو شعر، زن است. موضوع هر دو شعر، اگر بخواهیم تعریفی ساده از آن ارائه کنیم گرد حس‌های شکفته‌ی یک زن در پیوند با عشق و ناتوانی در رسیدن به آن دور می‌زند. معنای عشق در شعر نخستین در سطح می‌ماند، اما در شعر دوم نه تنها به عمق می‌رود، بلکه به کشف معنایی وسیع از آن در جهان و وجود انسانی نایل می‌شود. زنِ شعر او در شعر دوم، از رابطه‌ی دو انسان و از عشق، تمنای چیزی بزرگ‌تر و والاتر را دارد. او از حجم کودکان به دنیا نیامده سخن می‌گوید و در این هجوم به واقعیت، زنِ شعر او از جنبه‌ی وجودی، خود تاریخ می‌شود، تاریخ و پیش از تاریخ، و بزرگ‌تر از آن، زمین می‌شود. زمینِ خاکیِ ما، زمین مادر، چون می‌خواهد پر شود از قطره‌های کوچک باران.

چرا؟

که برویاند، که متولد کند، که نشان دهد آغوشی گشاده دارد. سخی است. بخشنده است و این‌همه، در واقع، دفاع از ابعاد عظیم انسانی است که زن است. در کنار این زن، می‌توان زانو زد. می‌توان گریست. می‌توان به حرف‌های او گوش داد. به او عشق ورزید و در پیام‌های نویدبخش‌اش فردای روشن را دید.

این‌ها همه شامل نگاه و نظرهایی است که می‌توان از شعرهای فروغ داشت. در این نگاه و نظرها، نگاه دیگری هم است که من دوست دارم بر آن تأکید و توجهی بیشتر داشته باشم. تنها به همین دلیل که کمتر درباره‌ی این جنبه از شعرهای فروغ سخن رفته است. و این حضور مسائل اجتماعی و احساس مسئولیت شاعر در برابر آن‌ها در شعرهای اوست.

«گوش کن

وزش ظلمت را می‌شنوی؟

من غریبانه به این خوشبختی می‌نگرم

من به نومیدیِ خود معتادم

گوش کن

وزش ظلمت را می‌شنوی؟»[6]

فروغ در این شعر دیگر نه تنها حنجره‌ی یک زن، بلکه حنجره‌ی انسانی است که در جامعه‌ای اسیر ستم و سانسور، وزش ظلمت را فریاد می‌زند. هم‌چنان که بعدها در شعرهای دیگرش مرور خواهیم کرد، زبان شعریِ فروغ برای فریاد زدن این وزش ظلمت و نفوذ در آن و نشان دادن ابعاد این تاریکیِ شوم یا بیداد مسلط، تنها به استعاره قناعت نمی‌کند و صریح‌تر و عریان‌تر چهره‌ی ظلمت را نشان می‌دهد.

«در دیدگان آینه‌ها گویی

حرکات و رنگ‌ها و تصاویر

وارونه منعکس می‌گشت

و بر فراز سر دلقکان پست

و چهره‌ی وقیح فواحش

یک هاله‌ی مقدس نورانی

مانند چتر مشتعلی می‌سوخت».[7]

فروغ در شعرهایی دیگر، در صراحت دادن به حرفش بیشتر پیش می‌رود. اگر تصویر بیدادگران حاکم هنوز با مایه‌ای نمادین در این شعر ظاهر شده، ولی خشم و خروش شعریِ فروغ چنان رساست که خواننده در ادراک آنچه او می‌خواهد بگوید با مشکلی روبه‌رو نمی‌شود. صدای اعتراضیِ او به‌تدریج پیچ و خم استعاره و نماد را به یک سو می‌نهد و در شعر «به علی گفت مادرش روزی» بازتابی روشن می‌یابد.

«دنیایی که هروقت خداش

تو کوچه‌هاش پا می‌ذاره

یه دسه خاله خانباجی از عقب سرش

یه دسه قداره‌کش از جلوش می‌آد

دنیایی که هرجا می‌ری

صدای رادیوش می‌آد

می‌برتش می‌برتش، از توی این همبونه‌ی کرم و کثافت

و مرض» [8]

یا «در مرز پرگهر» که به طور کامل پرده را کنار می‌زند و صریح و عریان می‌گوید:

«من در میان توده‌ی سازنده‌ای قدم به عرصه‌ی هستی

نهاده‌ام

که گرچه نان ندارد، اما به جای آن

میدان دید و باز و وسیعی دارد

که مرزهای فعلیِ جغرافیایی‌اش

از جانب شمال، به میدان باستانیِ اعدام

و در مناطق پر ازدحام، به میدان توپخانه رسیده‌ست.

و در پناه آسمان درخشان و امن امنیتش

از صبح تا غروب، ششصد و هفتاد و هشت قوی

قوی هیکل گچی

به اتفاق ششصد و هفتاد و هشت فرشته

آن هم فرشته‌ای از خاک و گل سرشته

به تبلیغ طرح‌های سکون و سکوت مشغول‌اند».[9]

فروغ در یکی از شعرهای آخرش به نام «بعد از تو» آشکارا از تسلط دیکتاتوریِ نظامی در جامعه‌ی ستم‌دیده‌ی ما که بی‌رحمانه موجودیتِ انسانی در آن را مسخ کرده است سخن می‌گوید:

«بعد از تو ما صدای زنجره‌ها را کشتیم

و به صدای زنگ، که از روی حرف‌های الفبا برمی‌خاست

و به صدای سوت کارخانه‌های اسلحه‌سازی دل بستیم.»

و در ادامه‌ی همین شعر با اشاره به اینکه چگونه همین دیکتاتوریِ نظامی یاد و خاطراتِ انقلابیِ مردم را نابود و محو کرده و می‌کند فریاد می‌زند:

«بعد از تو ما به هم خیانت کردیم

بعد از تو ما تمام یادگاری‌ها را

با تکه‌های سرب و یا قطره‌های منفجرشده‌ی خون

از گیجگاه‌های گچ‌گرفته‌ی دیوارهای کوچه زدودیم».[10]

فروغ در این سطرها با اشاره به اقدامات حکومت پلیسیِ شاه بعد از کودتای مرداد ۳۲، در پاک کردن شعارهای مردم از روی دیوارها، چنان پرشور و اجتماعی از زخم‌های آن سال‌ها می‌سراید که زبان و نگاه او زبان و نگاه پابلو نرودا، شاعر انقلابی شیلی، را در شعرهایش برای اسپانیای لگدمال شده و خونین زیر چکمه‌های فرانکو و ارتش او به یاد می‌آورد.

نگاه اجتماعی و احساس تعهد اجتماعیِ فروغ فرخزاد در شعرهای تولدی دیگر، اما همیشه یکی نیست. گاه بانگ و اندوه او، صدای یک روشنفکر خسته و عصبانی را در خود دارد. در این خشم‌سرایی‌ها گاه نگاهش به مردم با نوعی سرزنش و نفرین همراه است و به گونه‌ا‌ی تهاجم و عصبانیتِ همان روشنفکرانِ جدا از واقعیت زندگیِ مردم را به یادمان می‌آورد که خود بارها در شعرهای کتاب تولدی دیگر با تصویرهایی چون «این خمیدگان لاغر افیونی» و «پیادگانی که صبورانه بر نیزه‌های چوبیِ خود تکیه کرده‌اند» یا روشنفکرانی که انبوه بی‌تحرکشان را «مرداب‌های الکل و آن بخارهای گس مسموم» پر کرده، از آن‌ها انتقاد کرده است. برای مثال، ببینید که در شعر «آیه‌های زمینی» چگونه با قهر از مردم حرف می‌زند یا چگونه به شیوه‌ای متعادل‌تر با قهری خواهرانه آن‌ها را ملامت می‌کند.

«اما همیشه در حواشی میدان‌ها

این جانیان کوچک را می‌دیدی

که ایستاده‌اند

و خیره گشته‌اند

به ریزش مداوم فواره‌های آب.»

هرچند او در این شعر از مردم دلگیر است و با قهری، بگوییم خواهرانه، آن‌ها را «جانیانِ کوچک» می‌نامد، اما در کلیت، گرایشِ آن‌ها به سوی نیکی و راستی را نیز می‌بیند. چون بلافاصله می‌گوید که آن‌ها به آب نگاه می‌کنند. آب که ذاتِ پاکی است. زلال و روشن و جاری است. این اشاره‌ای است به زندگی، زندگی‌ای که دوست‌داشتنی است، نه آن زندگی‌ای که آلوده به پذیرش زور و تسلیم در برابر بدی است. بل آن جاریِ دوست‌داشتنیِ شکوهمندی که از اعماق تاریخ به دریای اکنون می‌ریزد تا انسان با آن و در آن به آفرینش هرآنچه زیباترین است دست یازد. این باور به مردم که در این شعر جنبه‌ای پنهان دارد، در نگاه و احساسی دیگر در شعری دیگر آشکارتر می‌شود. در این آشکاری است که فروغ به تعهدی والاتر نسبت به مردم در شعر می‌رسد و این همان نگاه دیگری از او به تعهد اجتماعی در شعر است. برای مثال، نگاه کنید به شعر «کسی که مثل هیچ‌کس نیست». در این شعر، فروغ به هرآنچه برای مردم دوست‌داشتنی و خوب است، مفهومی انسانی، و بگذارید بگویم، بسیار دوست‌داشتنی می‌بخشد. حتی تماشای فیلم‌های فردین توسط آن‌ها را هم دوست دارد. این امتیازی نیست که فروغ به آن‌ها می‌دهد، نه! فروغ فرخزاد در همان کوچه‌های نکبت فقر، فقر نان و فقر فرهنگ، با آن‌ها قدم می‌زند و خود را در آرزوهای ساده‌شان شریک می‌کند تا به آنچه در رؤیایشان می‌گذرد، دست یابد. در این شعر، چهره‌ی فروغ، چهره‌ی انسانی است که نه تنها آگاه به واقعیت تلخ سرزمینش است، بلکه چهره‌ی شاعری است که مکان حسی و عاطفیِ شعرش را در بستر رودی جاری و رو به آینده پیدا کرده است. شعری سیراب از شعور پویای تاریخی. در این شعر، دیگر پپسی نوشیدن و رفتن مردم به باغ ملی و سینمای فردین، نه نشانه‌هایی از ابتذال زندگیِ آن‌ها، بلکه تصویرهایی از عشق‌های ساده‌ی آن‌هاست. حتی مردم محله‌ی کشتارگاه نیز که آب حوضشان هم خونی است، از آرزوهایی بسیار بزرگ و بشری برخوردارند. هرچند تصویری که از آب حوضِ آن‌ها ارائه می‌دهد، در نگاه آدمی جدا از مردم می‌تواند تصویری چرکین و زننده از وضعیت زندگیِ آن‌ها باشد. در نگاه فروغ هرچند مواهب ساده‌ی زندگی از مردم دریغ شده، اما آرزوی آزاد زیستن و عشق را شناختن و برابری و عدالت را چون میراثی عزیز پاس داشتن، هنوز در نهان‌خانه‌ی وجودشان چون شعله‌ای گرمابخش می‌سوزد.

با چنین درکی از شعرهای فروغ اکنون بهتر می‌توان اندوه عمیق او را دریافت، وقتی فریاد می‌زند: «چرا توقف کنم. چرا؟»

فروغ، خواهر خوب ما، شاعر بزرگ میهنمان، یا در خطاب م. امید به او، این پریدخت شعر آدمیزادان، همیشه زنده است. او بدان‌گونه که در شعرهایش گفته بود، جایی در «شر شر باران» یا میان «پچ پچ گل‌های اطلسی» خودش را قایم کرده است تا وقتی «نان قسمت می‌شود» و «پپسی قسمت می‌شود» و «شربت سیاه‌سرفه قسمت می‌شود» و «هرچه که باد کرده است قسمت می‌شود»، بیرون بیاید و بگوید: دیدید گفتم! و ما او را مثل همان وقت‌ها سوار بر چهارچرخه‌ی یحیی می‌بینیم که میدان مجیدیه را دور می‌زند و می‌خواند:

«من خواب دیده‌ام که کسی می‌آید

من خواب یک ستاره‌ی قرمز دیده‌ام

و پلک چشمم هی می‌پرد.

و کفش‌هایم هی جفت می‌شوند

کور شوم اگر دروغ بگویم

من خواب آن ستاره‌ی قرمز را

وقتی که خواب نبودم، دیده‌ام»[11

 


[1] مجموعه اشعار فروغ، فروغ فرخزاد، انتشارات نوید، آلمان: زاربروکن. ۱۳۶۸(آوریل ۱۹۸۹)، از کتاب شعر اسیر. گریز و درد. ص ۴۲.

[2] همان، از کتاب تولدی دیگر، دیدار در شب، ص ۳۴۴.

[3] از مصاحبه‌ی فروغ با م. آزاد، اینترنت.

[4] مجموعه اشعار فروغ، چاپ آلمان، ص ۵۹.

[5] همان، دیوارهای مرز، از کتاب تولدی دیگر.

[6] همان، باد ما را خواهد برد، از کتاب تولدی دیگر، ص ۲۹۱.

[7] همان، آیه‌های زمینی، ص ۳۳۸.

[8] همان، به علی گفت مادرش روزی، ص ۳۶۸.

[9] همان، ای مرز پر گهر، ص ۳۷۴.

[10] همان، بعد از تو، ص ۴۱۳.

[11] همان، کسی که مثل هیچ‌کس نیست، ص ۴۲۹.

پایان همکاری بایرن مونیخ با توخل و بازار داغ گمانه‌زنی‌ها

در پی اعلام پایان همکاری باشگاه صاحب‌نام بایرن مونیخ با توماس توخل بازار گمانه‌زنی‌ها بر سر جانشین او داغ شده است. توخل حدود یک سال پیش در پی برکناری یولیان ناگلزمان هدایت سرخپوش‌های مونیخ را برعهده گرفته بود.خبر پایان همکاری بایرن مونیخ با توماس توخل سرمربی این تیم در پایان فصل جاری بوندس‌لیگا صدر اخبار ورزشی در آلمان را به خود اختصاص داده است. سرپرستان بایرن مونیخ روز چهارشنبه (۲۱ فوریه / ۲ اسفند) اعلام کردند که همکاری دو طرفین پیش از موعد قرارداد پایان می‌یابد.

توخل که از مربیان باتجربه آلمانی محسوب می‌شود، دشواری چندانی برای یافتن باشگاهی تازه نخواهد داشت، هر چه باشد سرمربی‌گری باشگاه‌های صاحب‌نامی چون پاری سن ژرمن و چلسی را نیز در کارنامه خود ثبت کرده است.

در عین حال بازار گمانه‌زنی‌ها در باره جانشین او در بایرن مونیخ نیز داغ شده و چهره‌های سرشناسی در بین نامزدهای احتمالی به چشم می‌خورند.

یکی از آنها یورگن کلوپ، سرمربی موفق و کارکشته اف ث لیورپول است که خداحافظی خود با این باشگاه در پایان فصل جاری را اعلام کرده است.

کلوپ جانشین دلخواه سرپرستان بایرن مونیخ است، اما بعید به نظر می‌رسد که بلافاصله پس از پایان همکاری‌ موفقش با لیورپول فصل تازه‌ای را شروع کند؛ آنهم فصلی که ممکن است پرچالش باشد.

او که با لیورپول طعم قهرمانی لیگ قهرمانان باشگاه‌های اروپا و همچنین لیگ برتر انگلیس را چشیده، گفته است که قصد دارد، دوره‌ای را به استراحت بگذارند تا با روحیه و انرژی تازه‌ای به صحنه بازگردد.

هانسی فلیک که در سال ۲۰۲۰ بایرن مونیخ را به قهرمانی سه‌گانه رسانده بود، یکی از چهره‌هایی است که نام او در فهرست نامزدهای احتمالی به چشم می‌خورد.

فلیک که همکاری بسیار موفقی را با بایرن مونیخ تجربه کرد، در سال ۲۰۲۱ به فعالیت خود در این باشگاه خاتمه داد تا هدایت ملی‌پوشان آلمان را برعهده بگیرد.

ناکامی او در جام جهانی فوتبال قطر در سال ۲۰۲۲ اما در نهایت سبب شد که او از سرمربی‌گری تیم ملی برکنار شود. با توجه به ناکامی‌های فلیک در یکی دو سال اخیر ممکن است که دست‌اندرکاران باشگاه بایرن مونیخ ترجیحا از همکاری دوباره با او صرف‌نظر کنند.

یکی دیگر از نام‌های سرشناس در فهرست جانشینان احتمالی برای سرمربی کنونی بایرن مونیخ، ژابی آلونسو، سرمربی کنونی بایر لورکوزن، صدرنشین کنونی جدول بوندس‌لیگا است.

آلونسو که دست‌خط او در لورکوزن به وضوح نمایان است به تازگی بایرن مونیخ را ۳ بر صفر شکست داده بود، آنهم در خانه مونیخی‌ها.

ژابی آلونسو خود در بین سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ میلادی به عنوان بازیکن در خدمت بایرن مونیخ بود و به خوبی با این باشگاه آشنایی دارد.

البته بایرن مونیخ تنها باشگاهی نیست که در تلاش برای شکار این سرمربی اسپانیایی است. لیورپول نیز با توجه به رفتن یورگن کلوپ سخت در پی جانشین شایسته‌ای برای او است. ناگفته نماند که آلونسو در بین سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ در باشگاه لیورپول توپ زده و از این رو با این باشگاه و لیگ برتر انگلیس هم به خوبی آشناست.

در فهرست جانشینان احتمالی همچنین نام یوآخیم لوو، سرمربی سابق تیم ملی فوتبال آلمان به چشم می‌خورد؛ چهره‌ای که آلمان را در سال ۲۰۱۴ به قهرمانی جهان رساند.

یوآخیم لوو از سال ۲۰۲۱ به این سو سرمربی‌گری تیمی را برعهده نداشته و از این رو بی‌میل به بازگشت به صحنه نخواهد بود، به ویژه آنکه تجربه همکاری با شماری از بازیکنان کنونی بایرن مونیخ را هم دارد.

زین‌الدین زیدان هم از چهره‌هایی است که نام او به عنوان جانشین احتمالی برای توماس توخل مطرح شده است.

زیدان در سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ رئال مادرید را سه بار به قهرمانی لیگ قهرمانان باشگاه‌های اروپا رساند. دوره دوم فعالیت او در باشگاه رئال (۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱) با موفقیت‌های کمتری همراه بود. زیدان همواره تمایل خود را برای هدایت ملی‌پوشان فرانسه ابراز کرده، اما از آنجایی که دیدیه دشامپ سفت و سخت به کرسی سرمربی‌گری این تیم چسبیده است، بعید به نظر می‌رسد که این آرزوی “زیزو” به این زودی‌ها محقق شود.

زیدان در حال حاضر در جست‌وجوی کاری تازه است و همکاری با بایرن مونیخ می‌تواند فرصتی جذاب باشد، البته او با زبان آلمانی آشنایی ندارد و ممکن است که این مسئله مانعی بر سر راه همکاری دو طرف باشد.