Previous Next

چرخش اقتصاد به سوی واقعیت موجود

تام برگین

برای آن دسته از کارگرانی که کنجکاوند بدانند چرا دستمزدشان در دهه‌ی گذشته افزایش نیافته ــ حال آنکه درآمد برخی، از جمله فوتبالیست‌ها، سر به فلک کشیده است ــ تارنمای بانک انگلستان پیامی اطمینان‌بخش دارد: «روشی برای فهم این آشفتگی وجود دارد: نظریه‌ی اقتصادی عرضه و تقاضا». تارنمای بانک «راهنمای احمقانه»ای برای اقتصاد ارائه می‌دهد که در آن توضیح می‌دهد چگونه «عرضه و تقاضا کم و بیش حکمِ قانون جاذبه را برای اقتصاددان دارد. عرضه و تقاضاست که تعیین می‌کند هر چیزی چقدر می‌ارزد: یک فنجان قهوه، خانه و حتی حقوق شما.

بانک مرکزی ایالات متحده مبیّن‌های مشابهی را برای آمریکاییانی ارائه می‌دهد که می‌خواهند بدانند ثروت کشورشان چگونه تولید و توزیع می‌شود، از جمله داده‌نگاشتِ رنگی قابل‌دانلودی که نشان می‌دهد چگونه قیمت‌های بالاتر باعث افزایش عرضه‌ی کالاها می‌شود، و قیمت‌های پایین‌تر باعث افزایش تقاضا. صندوق بین‌المللی پول در تارنمایش می‌گوید که عرضه، تقاضا و قیمت «کلماتی جادویی»اند که باعث «تندتر شدن ضربان قلب» اقتصاددان می‌شوند.

برای اقتصاددانان سنت نوکلاسیک، که شامل بیشتر اقتصاددانان می‌شود، جهان را می‌توان به صورت رشته‌ای از منحنی‌های عرضه و تقاضا در نظر گرفت ــ گراف‌هایی به شکل X که آلفرد مارشال [Alfred Marshall] نخست برای کتابش اصول اقتصاد (1890) ساخت و اکنون کمابیش در هر فصل تقریباً هر کتاب درسی اقتصاد اینجا و آنجا دیده می‌شود. آدمیان چه بسا گه‌گاه غیرعقلانی باشند اما، روی هم رفته، اقتصاد سنتی می‌گوید که آن‌ها به شیوه‌ای منطقی و متناسب به قیمت‌ها واکنش نشان می‌دهند. مردم دارای چیزی هستند که اقتصاددانان به آن «کشش‌های قیمتی» [price elasticities] می‌گویند، آنچه رفتار آنان را پیش‌بینی‌پذیر، و امکان دستکاری و کنترل آن را فراهم می‌کند.

عوامل دیگری مانند فناوری، سلیقه، آب و هوا و مؤسسات نیز می‌توانند رفتار اقتصادی آدمی را تحت تأثیر قرار دهند. اما اقتصاددانان تأثیر آن‌ها را ناچیز یا قابل‌پیش‌بینی می‌دانند، و از این رو می‌توان آن‌ها را به صورت عامل‌هایی در مدل‌های عرضه و تقاضا تجزیه کرد.

این دیدگاه نوکلاسیک را رهبران سیاسی جهان به طور فراگیری، گرچه نه به طرزی یکپارچه، می‌پذیرند. از این رو اساس سیاست‌های مربوط به مالیات، مخارج، تنظیم بازار کار، بهداشت، محیط زیست و غیره بر اساس این دیدگاه شکل می‌گیرد و بنا می‌شود.

مسئله، و علت اصلیِ آنکه چرا سیاست اقتصادی غالباً شکست می‌خورد، در حالی که قانون جاذبه‌ی اسحاق نیوتون می‌تواند رفتار را همیشه‌ و همه‌جا بر روی زمین پیش‌بینی کند، این است که این قانون و دیگر قوانین فرضی اقتصاد اغلب در عالم واقع نقض می‌شوند.

بازارهای کار را در نظر بگیرید: ادعاهای بانک انگلستان و بانک مرکزی ایالات متحده مبنی بر آنکه عرضه و تقاضا تعیین‌کننده‌ی نرخ دستمزدند، و اینکه نرخ دستمزد تعیین‌کننده‌ی عرضه و تقاضای نیروی کار است، بر بهترین شواهد استوار نیست. اقتصاددانان هم این را می‌دانند (به زودی به آن خواهیم رسید).

بر طبق این «قوانینِ» فرضی اقتصاد (و ویدیوی شادِ تارنمای بانک مرکزی سن‌لویی)، دستمزدهای بالاتر باعث می‌شود مردم بیشتر کار کنند، و دستمزدهای پایین‌تر مردم را از جست‌وجوی شغل و کار مأیوس می‌کند. بااین‌همه، در جهان واقعی، تحقیق پشت تحقیق در طول دهه‌ها نتوانسته است شواهدی مبنی بر کار کردن طولانی‌تر افراد در واکنش به دستمزدهای خالص بالاتر (خواه از طریق افزایش مستقیم حقوق، خواه از طریق کاهش مالیات‌ها) بیابد. در بلندمدت، این داده‌ها به طور متقنی به ما می‌گویند که عرضه‌ی نیروی کار واکنشی به نرخ‌های دستمزد نشان نمی‌دهد. از نیمه‌ی قرن نوزدهم به بعد، نرخ‌های واقعی دستمزد به‌شدت صعودی بوده اما تعداد ساعات کار افراد به طرز معناداری نزول کرده است. شیب منحنی عرضه‌ی نیروی کار بر اساس آنچه «قوانین» فرضی اقتصاد دیکته می‌کنند زیاد نمی‌شود بلکه کم می‌شود. با اصطلاحاتی بگوییم که بانک انگلستان بتواند بفهمد، منحنی عرضه‌ی نیروی کار از قانون جاذبه سرپیچی می‌کند.

زیرنویس نمودار: داده‌ها از گزارش بانک انگلستان «داده‌های کلان اقتصادیِ یک هزاره برای بریتانیا، 1860-1980»

 

از حیث عملی، معنای آن این است که اگر سیاست‌گذاران، برای مثال، تلاش کنند تا زنان بیشتری وارد بازار کار شوند، آنگاه ارزیابی این موضوع با عدسی منحنی‌های عرضه و تقاضای نوکلاسیک محتملاً برای صورت‌بندی راه‌حل‌های مؤثر به آن‌ها کمک نمی‌کند. از این روست که بسیاری از اقدامات مربوط به کاهش‌های مالیاتی یا تسامح در قوانین حمایت از اشتغال به منظور تشویق و ترغیب نظام‌های اقتصادی در اروپا و آمریکای شمالی به سوی سطوح اشتغال و رشدِ بیشتر با ناکامی و شکست روبه‌رو می‌شوند.

عرضه‌ی نیروی کار بیش از آنکه تابع قیمت باشد تابع فرهنگ و مؤسسات است، و این ایده‌ی جدیدی نیست. در سال 1978، رابرت سولو [Robert Solow] اقتصاددان آمریکایی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل آشکارا گفت که این عقیده‌ی نوکلاسیک که تمام بازارها تعادلی یا تهاتری‌اند ــ که به این معنی است که قیمتی را برمی‌گزینند که در آنجا عرضه و تقاضا به هم می‌رسند ــ حرفی پوچ است. به گفته‌ی سورو «مثل روز روشن است که بازار کار و بسیاری از بازارهای کالاهای تولیدی به هیچ مفهوم معناداری تهاتری نیستند (تعادل ندارند).

شکست چارچوب نوکلاسیک برای تبیین بخش‌های مهم زندگی اقتصادی به اعتقاد اقتصاددانان به کاربردپذیریِ کلی و عمومی منحنی‌های عرضه و تقاضا لطمه‌ای نزده است. در 40 سال گذشته، در واقع، گرایش به این امر بوده است که ادعا شود چنین اصول اقتصادی‌ای در حوزه‌های هرچه بیشتری از زندگی کاربرد دارد.

تا دهه‌ی 1980، برای مثال، محرک سیگار کشیدن عوامل فرهنگی و سرشت اعتیادآور محصول دانسته می‌شد ــ محققان حتی تقلا می‌کردند تا بودجه‌ی مطالعاتی که در صدد تحقیق درباره‌ی این امر بودند که آیا قیمت می‌تواند بر مصرف تأثیر گذارد یا نه تأمین شود. اما در آستانه‌ی این هزاره، انبوهی از مطالعات اقتصادی ادعا می‌کردند که اثبات کرده‌اند که افراد سیگاری در کشورهای توسعه‌یافته «کشش قیمتی» روشن و قاطعی در مورد توتون دارند، و سازمان بهداشت جهانی که با این مطالعات مجاب شده بود اعلام کرد که قیمت «یگانه شیوه‌ی بسیار مؤثر برای کاهش استفاده از توتون» است. و، در واقع، از سال 1980 به بعد، قیمت‌های واقعی توتون در نتیجه‌ی مالیات‌ها افزایش یافته است، و مردم کمتر سیگار می‌کشند.

بااین‌همه، اگر فقط کمی درباره‌ی داده‌های مربوط به مالیات‌های توتون کندوکاو کنید، به بی‌نظمی‌ها و اموری غیرعادی برخواهید خورد. نخست، اقتصاددانان ادعا می‌کنند که کشش قیمتی کوتاه‌مدتِ تقاضا برای توتون در حدود 4/0 است، و در درازمدت در حدود 1 (به این معنی که یک درصد کاهش قیمت منجر به یک درصد افزایش در تقاضا می‌شود). اگر این دقیق باشد، به این معناست که افزایشِ قیمت در طول 40 سال گذشته محرکِ بخش اعظم یا کل کاهشِ سیگار کشیدن بوده است. اما با توجه به اینکه در نظرسنجی‌ها بیشتر افراد می‌گویند که به خاطر دلایل بهداشتی سیگار را ترک کرده‌اند، پس قضیه کشدارتر از این است.

دوم، واقعیت این است که آهنگ افزایش قیمت و نرخ سیگار کشیدن چندان همبسته نیستند. برای مثال، قیمت واقعی سیگار در بریتانیا در سال 1990 پایین‌تر از قیمت آن در سال 1965 بوده، اما مصرف سرانه‌ی آن 20 درصد کمتر بوده است. آنچه واقعاً از سال 2000 به بعد تغییر کرده، فرهنگ مربوط به سیگار کشیدن بوده است.

بزرگ‌ترین کیفرخواستِ کاربرد نظریه‌ی نوکلاسیک قیمت در سیگار کشیدن این است که به نظر می‌رسد افرادی که کمترین مشوق مالی را برای پاسخگویی به پیام مربوط به قیمت دارند از همه بیشتر به آن واکنش نشان می‌دهند، در حالی که آنان که قوی‌ترین مشوق مالی را دارند کششی برای واکنش نشان دادن ندارند. امروزه، در محله‌های مرفه در بریتانیا نرخ سیگار کشیدن زیر 10 درصد است، در حالی که در محله‌های فقیر این نرخ 50 درصد است. اگر نظریه‌ی نوکلاسیک صحیح بود، این اعداد باید برعکس می‌بود. این گرایش در جای‌جای جهان تکرار می‌شود. این است یک نقض اساسی اصول اقتصادی نوکلاسیک.

نتایج این ادعا که به لحاظ علمی ثابت شده است که مصرف را می‌توان متناسب با کنترل و دستکاری قیمت تحت تأثیر قرار داد زیاد است. در این مورد، برای مثال، عقیده به این نظریه تمام هشدارهای بهداشتی، نظارت بر تبلیغات و ممنوعیت سیگار کشیدن را ــ تمامی آن اقداماتی که واقعاً در غیرعادی کردن سیگار کشیدن نقش داشت ــ برای سال‌ها به تأخیر انداخت.

برخی از اقتصاددانان دل‌مشغولی و وسواس این حرفه نسبت به قیمت را مورد سؤال قرار داده‌اند. رونالد کوز [Ronald Coase]، یکی از بانفوذترین اعضای مکتب اقتصاد محافظه‌کار شیکاگو، در سال‌های آخر حیات طولانی‌اش اظهار تأسف می‌کرد از این که چگونه اقتصاددانان در قرن بیستم در سوراخ خیالیِ خرگوش (در داستان آلیس در سرزمین عجایب) سقوط کردند و نسبت به قیمت حساسیتِ شدید پیدا کردند. به گفته‌ی او، جانشینان آدام اسمیت، به جای بررسی تولید ثروت در جهان واقعی، آنگونه که او در صدد انجام دادنش بود، کانون توجه خود را به ساختن مدل‌های ریاضی از جهان و جست‌وجوی مجموعه‌داده‌هایی برای یافتن همبسته‌هایی که با آن مدل‌ها سازگار باشد معطوف کردند. کوز چنین کاری را تجربی تلقی نمی‌کرد، و آن را به‌عنوان «اقتصاد کلاسی (اقتصادِ پای تخته‌سیاه در کلاس درس)» [blackboard economics] ردّ می‌کرد.

در دو دهه‌ی گذشته، چرخشی بر ضد «اقتصاد کلاسی» رخ داده است. برخی از اقتصاددانان جوان‌تر کار حرفه‌ای خود را به بیرون رفتن و بررسی جهان آنگونه که عملاً هست اختصاص داده‌اند، و اقتصادی ــ بینش‌ها، نتایج و راه‌حل‌ها ــ بر پایه‌ی این کار تجربی به دست آورده‌اند. ام آی تی و دانشگاه برکلی در کالیفرنیا به طور خاص در پرورش چنین اقتصاددانانی موفق بوده‌اند.

آیزایا اندروز [Isaiah Andrews]، یکی از این «تجربه‌گرایان» جدید، مدال جان بیتس کلارک [John Bates Clark Medal] 2021 ــ ممتازترین جایزه‌ی اقتصادی در ایالات متحده ــ را به دست آورد. اندروز روی مسئله‌ی غرض‌ورزی در چاپ و نشر کار کرد ــ با استناد به این که پژوهش‌هایی که عقاید پیشین را تأیید و تصدیق کرده‌اند توانسته‌اند شانس بهتری برای پذیرفته شدن توسط نشریات دانشگاهی داشته باشند.

 ادعاهای بانک انگلستان و بانک مرکزی ایالات متحده مبنی بر آنکه عرضه و تقاضا تعیین‌کننده‌ی نرخ دستمزدند، و اینکه نرخ دستمزد تعیین‌کننده‌ی عرضه و تقاضای نیروی کار است، بر بهترین شواهد استوار نیست. اقتصاددانان هم این را می‌دانند (به زودی به آن خواهیم رسید).

ملیسا دل [Melissa Dell]، یکی دیگر از «تجربه‌گرایان» جدید، مدال کلارک 2020 را به خاطر کاری که بر اهمیت نهادها و مؤسسات در پیشرفت اقتصاد تأکید می‌کرد به دست آورد. جایزه‌ی او تغییرجهتی واقعی را نشان می‌داد. برای تقریباً یک قرن، نظم اقتصادی موجود نقش مؤسسات و نهادها را کم‌اهمیت جلوه داده است، بعضاً به این علت که عوامل نهادی به‌راحتی در مدل‌های ریاضی که نتایج دقیق ظاهراً علمی تولید می‌کنند جا نمی‌گیرند.

اِمی فینکلشتاین [Amy Finkelstein]، برنده‌ی مدال کلارک 2012، با استفاده از آزمون‌های کنترل‌شده‌ی تصادفی در بخش مراقبت‌های بهداشتی فهمید که مردم چگونه از پوشش بیمه استفاده می‌کنند و چگونه تحت تأثیر آن واقع می‌شوند. کار او فاش کرد که چگونه چنین بازارهایی می‌توانند قوانین عرضه و تقاضا را نقض کنند، و نشان می‌دهد که مداخله‌ی دولتی می‌تواند کمکی برای بذل توجه به ورشکستگی‌ها در بازار باشد.

نشانه‌ی دیگری که حاکی از آن است که اقتصاددانان سرانجام به مطالعه و بررسی جهان آنگونه که هست روی آورده‌اند این است که جایزه‌ی یادبود نوبل 2021 در علوم اقتصادی به سه اقتصاددان تجربی از جمله دیوید کارد [David Card] تعلق گرفت. کمتر کسی مثل کارد مطرود نظم اقتصادی موجود واقع شده است. وقتی نخستین‌ بار اثر دیوید کارد چاپ شد، یکی از برندگان جایزه‌ی نوبل اعلام کرد که این کتاب «چیزی جز انکار وجود حتی ذره‌ای محتوای علمی در کل علم اقتصاد» نیست.

تا اوایل دهه‌ی 1990، عرف مقبول در میان اقتصاددانان لیبرال و محافظه‌کار آن بود که حداقل دستمزد باعث نابودی شغل‌ها شده است. چنین عرفی صرفاً ناگزیر بود، زیرا قوانین عرضه و تقاضا می‌گفت که این اقدام قیمت نیروی کار را به بالاتر از آن چیزی می‌راند که «دستمزد تعادلی» یا دستمزد تهاتری گفته می‌شود و در آنجا منحنی عرضه و تقاضا به هم می‌رسند. کارد و همکارش الن کروگر [Alan Krueger] مطالعاتی را ترتیب دادند که یافته‌هایش، در تعدادی از موارد، آن بود که افزایش معنادار در حداقل دستمزد به کاهش اشتغال در رستوران‌های فست‌فود ــ نوعی از کسب و کار که عموماً تحت تأثیر این اقدام قرار می‌گیرد ــ نینجامیده بود. این تحقیق محبوبیت زیادی کسب کرد، و نیز برخی از برجسته‌ترین اقتصاددانان، برای مثال، گَری بکر [Gary Becker]، رابرت بارو [Robert Barro] و جیمز بوکانن [James Buchanan] آن را تقریباً به طور کامل مردود دانستند، و همکارانی را که کار کارد را پذیرفته بودند به «روسپی‌های پیرو اردوگاه» تشبیه کردند.

بااین‌همه، تاریخ به نفع کارد بوده است. بررسی پشت بررسی (فقط 140 بررسی در بریتانیا) به این نتیجه رسیده است که حتی افزایش زیاد در حداقل دستمزد نتوانسته است بیکاری را برطرف کند. بازارهای نیروی کار و محصول، آنگونه که نظریه‌ی نوکلاسیک ادعا می‌کند، به افزایش ناگهانی در نرخ دستمزد پاسخ نمی‌دهند. نخست، کارفرمایان در ایالات متحده و اروپا گزارش کرده‌اند که می‌توانند به‌آسانی افزایش حداقل دستمزد را به مشتری‌ها انتقال دهند. از نظر اقتصاددانانِ «کلاسی» این امر معقول و منطقی نیست ــ بالاتر از همه، اگر مشتری‌ها آماده بودند که قیمت‌های بالاتر را بپذیرند، شرکت‌ها پیشاپیش تلاش می‌کردند که قیمت‌ها را بالا ببرند. اما به نظر می‌رسد که افزایش دستمزد اساساً رفتار کارفرما و نیز مشتری را به نحوی تغییر می‌دهد که نظریه نمی‌تواند آن را توجیه کند. در عمل، می‌بینیم که مصرف‌کنندگان خدمات یا کالاها اولویت‌های ثابت و قطعی ندارند؛ یا چنین است که آن‌ها کشش قیمتی برای تقاضا ندارند، یا این کشش آنقدر تابع تغییر است که تخمین زدنِ آن همان‌قدر بی‌فایده است که ابزار پیش‌بینی‌کننده.

جایزه‌ی نوبل کارد نشانه‌ی آن است که اقتصاد در راستای اصول علمیِ یادگیری از خطاهای پیشین خود پیش می‌رود. نشانه‌ای روشن‌تر این است که دولت‌های بریتانیا و آلمان، که در مورد حداقل دستمزدها مشکوک بودند، به ترتیب در سال‌های 1999 و 2015 برای رواج آن اقدام کردند. با وجود این، هر گونه رواج حداقل دستمزد و هر گونه افزایش بالاتر از حد تورم با هشدارهایی از سازمان اقتصادی مواجه می‌شود.

برای مثال، وقتی آلمان حداقل دستمزدی را پیشنهاد کرد، هیئت کارشناسان اقتصادی که دولت آن را تعیین کرده بود و اعضایش در افواه «فرزانگان» آلمان دانسته می‌شوند این اظهارنظر را که این اقدام شغل‌ها را از میان نمی‌برد «توهم بزرگ» نامیده بود. لری سامرز [Larry Summers] اقتصاددان در سال گذشته هشدار داد که پیشنهاد جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده، برای 15 دلار حداقل دستمزد باعث شده است که کارفرمایان «آسیب‌پذیرترین و بی‌تجربه‌ترین کارگران را عوض کنند»، در حالی که موسسه‌ی مطالعات مالیدر بریتانیا که پیش‌بینی‌های اقتصادی‌اش از همه بیشتر مورد استناد قرار می‌گیرد، دست‌کم سالی یک‌بار درباره‌ی تأثیرات بالقوه‌ی افزایش معمولاً مختصرِ حداقل دستمزد در بریتانیا بر اشتغال هشدار می‌دهد. کارد به من گفت که بیرون از حوزه‌ی اقتصاد نیروی کار، آنجا که دانشمندان به تفصیل درباره‌ی این موضوع بررسی کرده‌اند، هنوز پذیرش این یافته‌ها برای بسیاری از اقتصاددانان هم‌قطار او دشوار است.

او در سال 2019 به من گفت که «اگر به طور سطحی بررسی کنیم، درمی‌یابیم که 90 درصد از آن افراد در واقع نظرشان را تغییر نداده‌اند.» کارد امید داشت که، در طول زمان، این حرفه سازگاری فکری مناسبی را ایجاد کند و افرادی که از تحولات چشمگیر در تحقیق و پژوهش آگاه‌اند جای دانشگاهیانی را بگیرند که نمی‌توانند اندیشه‌های قدیمی را رها کنند. اما نباید انتظار داشت که این اتفاق به این زودی‌ رخ دهد.

در فوریه‌ی 2021، تریبون ابتکار عمل در بازارهای جهانی (IGM) دانشگاه شیکاگو از هیئتی از اقتصاددانان ممتاز پرسید که آیا پیشنهاد رئیس‌جمهور بایدن درباره‌ی ساعتی 15 دلار حداقل دستمزد فدرال ــ سطحی که نسبتش با میانگین دستمزد مطابق است با دیگر کشورها ــ باعث کاهش اشتغال کارگران کم‌مزد می‌شود یا نه: 45 درصد موافق یا قویاً موافق بودند که چنین خواهد شد؛ فقط 14 درصد مخالف بودند. و این به‌رغم تحقیقات فراوانی بود که تأثیرات معناداری در بیکاری در هنگام افزایش حداقل دستمزد نشان نداده بود.

اگر حتی منحنی ساده‌ی عرضه و تقاضا، موضوع اصلی چهارچوب عرفی نوکلاسیک، نتواند چیزی آن‌چنان اساسی مثل دستمزدها و اشتغال را به درستی نشان دهد، چرا اقتصاددانان به آن پایبندند؟ و چرا سیاست‌گذاران باز هم حرف آن‌ها را گوش می‌دهند؟

شاید پاسخ به پرسش نخست در دومی نهفته باشد. در سال 2009، باراک اوباما، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، کاس سانستاین [Cass Sunstein] را به مقام ریاست کل سازمان نظارت منصوب کرد و حوزه‌ی اختیاری به او داد تا در کاهش آلایندگی خودروها به او یاری رساند. سانستاین می‌گفت که مالیات کربن بر سوخت خودرو مؤثرترین راه برای تأثیرگذاری بر رفتار مردم است زیرا این آن چیزی است که مکتب نوکلاسیک می‌گوید. این امر که سه برابر کردن قیمت‌های سوخت در دهه‌ی گذشته الگوهای خرید اتومبیل را برای آمریکایی‌ها اساساً تغییری نداده بود ظاهراً شایسته‌ی بررسی و دقت نظر نبود. نیز این امر [برای او شایسته‌ی بررسی نبود] که سایر اقدامات نظارتیِ اِعمال‌شده در اروپا از راه بالا بردن قیمت‌های سوخت منجر به افزایش بسیار بیشتری در اقتصاد سوخت با فقط پیام (سیگنال) قیمتی مختصری شده بود.

پژوهش‌هایی که عقاید پیشین را تأیید و تصدیق کرده‌اند توانسته‌اند شانس بهتری برای پذیرفته شدن توسط نشریات دانشگاهی داشته باشند.

در سال 2020، دولت بریتانیا مارک کارنی [Mark Carney] ــ رئیس پیشین در بانک کانادا و بانک انگلستان ــ را به‌عنوان مشاور تغییرات اقلیمی منصوب کرد. کارنی با شتاب اعلام کرد که این مسئله اساساً معلول عدم قیمت‌گذاری هزینه‌ی انتشار کربن است. نه سانستاین و نه کارنی در اقتصاد اقلیمی کارشناس نبودند، چه رسد به تغییر اقلیمی. اما هر دوی این مردان اقتصاددان عقیده داشتند که می‌دانند جهان چگونه کار می‌کند و بنابراین جعبه‌ابزار لازم برای ارائه‌ی راه‌حل‌هایی درباره‌ی عمیق‌ترین و پیچیده‌ترین مسائل جهان را دارند. رهبران سیاسی به آن ‌دو ایمان و اعتماد داشتند. در عمل، اعتمادبه‌نفس‌شان آن‌ها را اشخاصی واجد شرایط کرده بود.

در 20 سال گذشته، تحقیق تجربی راه‌حل‌های زیرکانه و ضدشهودی بسیاری برای مشکلات اقتصادی واقعی تولید کرده است. برای مثال، استر دوفلو [Esther Duflo] برنده‌ی جایزه‌ی نوبل 2019 در اقتصاد کاری انجام می‌دهد که می‌توان آن را اقتصاد کفش چرمی محسوب کرد ــ تحقیقی که شامل مشاهده‌ی رفتار واقعی مردم در مورد برطرف کردن نیازهای مادیِ‌شان است. بااین‌همه، این کار تجربی جدید در اقتصاد دچار مشکلی است که برخی اقتصاددانان آن را «مشکل انتقال» می‌نامند. آن ممکن است به شما بگوید که چگونه از کاربرد اجاق‌های با راندمان بالا در هندوستان حمایت کنید یا نتایج آموزش در کنیا را بهبود بخشید اما این یافته‌ها قواعدی کلی درباره‌ی رفتار جمعیت‌های بزرگ در بازارهای فراوان وضع نمی‌کند.

این مسئله‌ای است برای اقتصاددانانی که دوست دارند کارشناسانی باشند که سیاستمداران خواهان نظرخواهی از آنان هستند. قواعد کلی و جهانی آدمی را در کل دنیا مطرح می‌سازد. اما رواج اقتصاد بد در سیاست عمومی فقط تقصیر اقتصاددانان نیست. سیاستمداران و ما، عموم مردم، مشتاقانه آن را پذیرفته‌ایم.

مسئله چیزی است که من «تفکر ناهار رایگان» می‌نامم. میلتون فریدمن [Milton Friedman] این گفته را رایج کرده است که «چیزی به عنوان ناهار رایگان» وجود ندارد، اما جهان‌بینی او آن بود که، اگر دولت صرفاً عقب بنشیند ــ پولی برای حل مشکلات خرج نکند، زحمت نظارت را به خود ندهد، و تمام تصمیمات آشفته را درباره‌ی چگونگی نظم و سامان دادن به جامعه به «بازار» واگذار کند ــ امور به‌خوبی می‌چرخد و ما همگی به نحوی جادویی ثروتمندتر می‌شویم. این بسیار شبیه ناهار رایگان است.

دولت‌ها اغلب خود را در تنگناهایی می‌یابند ــ اسپانیا و ایتالیا در سال‌های پس از ورشکستگی مالی با هجوم بیکاری و کمبود شدید در بودجه مواجه شدند. مشکل بیکاری را می‌توان با پرداختن به مشوق‌هایی به کارفرما، برنامه‌های کارآموزی یا با تزریق تقاضا به درون اقتصاد از طریق مخارج بیشتر حل کرد. چنین سیاست‌هایی خرج دارد. بنابراین، وقتی اقتصاددانان، از جمله میگوئل انجل فرناندز اردونز [Miguel Ángel Fernández Ordóñez] ــ رئیس پیشین  بانک مرکزی اسپانیا ــ به دولت‌های اسپانیا و ایتالیا که نزدیک به ورشکستگی بودند گفتند که می‌توانند بیکاری را با تلاش برای کاهش حمایت از نیروی کار ــ اقدامی که هزینه‌ای ندارد ــ برطرف کنند این سیاست جذابیت طبیعی داشت.

به همین قیاس، وقتی دولتی می‌خواهد قیمت کالاها یا خدمات را کاهش دهد، می‌تواند به دنبال راه‌حل‌هایی در ساختار بازار باشد که چه بسا امکاناتی ایجاد کند یا حتی یارانه‌هایی ارائه دهد، اما بسیار راحت‌تر و ارزان‌تر از صرفِ کاهش نظارت و کنترل باشد. و وقتی نوبت به حل مشکلات مصرف بیش از حد، مثل سیگار کشیدن، محیط زیست یا چاقی برسد، اقتصاد سنتی راه‌حلی ــ جریمه‌ی خلاف ــ به دولت‌ها ارائه می‌دهد که آن‌ها عملاً کسب درآمد کنند نه آنکه نیازمند مخارج اضافه‌ای شوند. اگر تا حد افراط پیش برویم، اقتصاد نوکلاسیک راه را برای منحنی لافر [Laffer] هموار می‌کند، که بر آن است که مردم چنان به پیام‌های (سیگنال‌های) مربوط به قیمت پاسخ می‌دهند که کاهش مالیات می‌تواند عملاً فعالیت اقتصادی را افزایش دهد به طوری که وصولی خزانه‌ی کشور بالا رود. به نظر می‌رسد که اقتصاد نوکلاسیک به دولت‌ها این قابلیت را می‌دهد که با کاهش دادنِ مالیاتِ شهروندان درآمدشان را بیشتر کنند.

اقتصاد نوکلاسیک به اقتصاددانان اجازه می‌دهد که تقریباً برای هر مسئله‌ای جواب‌هایی در آستین داشته باشند، که طبعاً بسیاری از آن جواب‌ها برای رهبران سیاسی و رأی‌دهندگان جاذبه دارد. مشکل این است که آن‌ها اغلب به وضوح نادرست‌اند. این امر مشوق‌های گمراه‌کننده‌ای را در اختیار اقتصاددانان می‌گذارد. و از این رو باید نگاهی ثاقب و نافذ به واقعیت داشته باشند.

پل رومر [Paul Romer]، برنده‌ی جایزه‌ی نوبل اقتصاد سال 2018، در سال‌های اخیر به سبب نقدِ مسئله‌ی بغرنجِ رابطه‌ی حرفه‌ی اقتصاد با واقعیت شهرت پیدا کرده است. او در اقدامی غیرمعمول و استثنایی همتایان ممتازش را متهم کرده است که متقلب‌اند و از مفاهیم انتزاعی ریاضی و ابهامات دیگر استفاده می‌کنند تا عمداً عیوب موجود در تحقیق خود را مخفی کنند. استدلال رومر این است که، چون اقتصاد می‌خواهد علم تلقی شود، باید مانند علم عمل کند و با اشتباهات قاطعانه برخورد کند. او چند سال پیش در کافه‌ای در دهکده‌ی گرینویچ برای من توضیح داد که «فقط کمی نیت بد می‌تواند توافق را دستکاری کند. و برای همین است که وقتی افرادی را می‌یابیم که قابل‌اعتماد نیستند باید آن‌ها را از حلقه‌ی خود خارج کنیم.»

سهل‌انگاری درباره‌ی واقعیت‌ها صفت بارز اقتصاد است. هنگامی که تحقیق کارد درباره‌ی حداقل دستمزد خبرِ روز شد، گَری بکر [Gary Becker] برنده‌ی نامدار جایزه‌ی نوبل ادعا کرد که تحقیقات وسیعی وجود دارد که کار کارد را رد می‌کند. بااین‌همه، این درست نیست. در واقع، در نقد و بررسی دانشگاهی از آثار منتشرشده درباره‌ی حداقل دستمزد، که مخالفان حداقل دستمزد برای دفاع از موضع خود غالباً از آن استفاده می‌کنند، عملاً گفته شده بود که نمی‌توان شواهد متقنی یافت که حداقل دستمزد باعث بیکاری در میان کارگران غیرماهر شود.

امروز، اقتصاددانان هنگامی که کورکورانه ادعا می‌کنند که اقتصاد سنتی در هر موقعیت مفروضی اعتبار دارد هنوز به این فرض دل‌خوش‌اند که امور واقع آن‌ها را تأیید می‌کند. این ادعای بانک انگلستان را در تارنمایش در نظر بگیرید که قوانین عرضه و تقاضا افزایش چشمگیر دستمزد فوتبالیست‌ها در سال‌های اخیر را توضیح می‌دهد. این قانون پیش‌بینی می‌کند که اگر مصرف‌کنندگان از کالا یا خدماتی مقدار بیشتری بخواهند، قیمت‌ها باید افزایش یابد. بااین‌همه، تعداد بازیکنان مورد نیاز در باشگاه‌ها در لیگ برتر بریتانیا در دهه‌های اخیر نقصان یافته است، که علتش کاهش تعداد تیم‌هاست از 22 به 20 و معمول شدن محدودیت در تعداد بازیکنان تیم‌ها و کاستن از تعداد آنها به 25 نفر، حال آنکه پیشتر گاه بیش از 50 نفر بودند.

بازار فوتبالیست‌های لیگ برتر مثال ضعیفی از قوانین عرضه و تقاضا در عمل است. اما مثالی کامل به دست می‌دهد از اینکه چگونه اقتصاددانان آنقدر به این قواعد اعتماد و اطمینان دارند که یک بازار را پیش از آنکه ادعا کنند آن بازار نظریه‌ی آن‌ها را درباره‌ی چگونگی کار بازارها ثابت می‌کند بررسی نمی‌کنند.

این ادعا، که نظریه‌ی کسی در موقعیت‌هایی کاربرد خواهد داشت که او آن‌ها را بررسی نکرده است و آنجایی که شواهد عملاً قاطعی ــ اگر مایل باشید که به آن نگاه کنید ــ وجود دارد که آن موقعیت از این نظریه تبعیت نمی‌کند، نشان‌دهنده‌ی ترک کامل فرایند علمی و نمود عقیده‌ی جزمی محض است.

علوم اجتماعی‌ای مثل اقتصاد در مقایسه با علوم فیزیکی، آنجا که به آسانی می‌توانیم پدیده‌هایی را که می‌خواهیم مشاهده و بررسی کنیم مجزا کنیم و آزمایش‌ها را بدون دشواری زیاد از حد تکرار کنیم، با نواقص خاصی مواجه‌ است. اما دلیلی وجود ندارد که چرا پایبندی به روش علمیِ قراردادن نتایج و جهان‌بینی‌ها بر پایه‌ی امور واقعِ قابل‌مشاهده باید در اقتصاد چالش‌برانگیزتر باشد تا در فیزیک. به استثنای آنکه مشوق‌ها و انگیزه‌ها بر ضد آن هستند. اگر دیدگاه نوکلاسیک جزمی‌ای درباره‌ی چگونگی کار جهان دارید، همیشه راه‌حلی برای مشکل اقتصادی زمانه در آستین خواهید داشت. و، در نتیجه، کلامتان نافذ خواهد بود. اما اگر نخست به امور واقع (فاکت‌ها) نگاه کنید چه بسا به این معنا باشد که چاره‌ای ندارید جز اینکه بگویید، «نمی‌دانم».

اگر قرار است که اقتصاد سودمندتر باشد، کسانی که در این حوزه کار می‌کنند چیزهای زیادی برای آموختن دارند. اما از حیث تأثیر، بهتر است که همّ و غم‌شان فراموش کردن افسانه‌هایی باشد که برای سیاست‌گذاران سرِ هم می‌کنند، افسانه‌هایی که حاکی از حل همه‌ی مشکلات است.

همانگونه که رومر به من گفت: «هر قدر بگویم که چگونه این امر که “نظریه واقعیت را شکست داده” باعث آلودگی اقتصاد شده باز هم کم است.»

 

برگردان: افسانه دادگر


تام برگین روزنامه‌نگار رویترز است که درباره‌ی امور مالی تحقیق می‌کند. کار او مبنای تحقیق و تفحص‌های پارلمانی شده و جوایز زیادی در بریتانیا، ایالات متحده و آسیا به او اعطا شده است. آنچه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلیِ زیر است:

Tom Bergin, ‘The worldly turn’, Aeon, 13 January 2022

حکم حبس ابد برای سرباز روس متهم به کشتن یک غیرنظامی

در نخستین دادگاه جنایات جنگی روسیه در اوکراین یک سرباز روس به حبس ابد محکوم شد. او اعتراف کرده که یک غیرنظامی اوکراینی را کشته است. وکیل مدافع او می‌خواهد درخواست تجدید نظر بدهد. احتمال مبادله اسرا نیز وجود دارد.دادگاه کی‌یف سرباز روس متهم به کشتن یک غیرنظامی اوکراینی را به حبس ابد محکوم کرد. این نخستین مورد رسیدگی قضایی به جنایات جنگی روسیه در اوکراین است.

دادگاه در حکم خود محرز تشخیص داد که وادیم شیشیمارین، سرباز ۲۱ ساله متعلق به واحد تانک روسیه یک مرد ۶۲ ساله غیرنظامی اوکراینی را در منطقه سومی به ضرب گلوله کشته است.

به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

این رویداد در روز ۲۸ فوریه در روستای چوپاخیوکا واقع در ۶۰ کیلومتری جنوب غربی شهر سومی رخ داده است. به گفته گروه تحقیق اوکراینی، کاروان نظامی روسی که این سرباز به آن تعلق داشته، پیش از این رویداد مورد حمله قرار گرفته و مجبور به عقب‌نشینی شده بود.

سرباز ۲۱ ساله از منطقه سیبری روسیه به ارتکاب جرم خود اعتراف کرده است. او گفته که فرمانده‌اش به او دستور شلیک به سوی فرد غیرنظامی اوکراینی را داده بود، زیرا این فرد با موبایل خود صحبت می‌کرده است. او افزوده است، فرمانده‌اش به او گفته بود که این فرد می‌توانسته موقعیت سربازان روس را به نظامیان اوکراینی اطلاع بدهد. در پی آن سرباز روس به سر این اوکراینی غیرنظامی شلیک کرده است.

سرباز روس از همسر قربانی طلب بخشش کرد

سرباز محکوم‌شده روس در جلسه دادگاه از همسر قربانی طلب بخشش کرد. او در اظهارات پایانی دادگاه گفت: «من ابراز تأسف می‌کنم و به شدت پشیمان هستم. من از این کار امتناع نکردم و هر حکم دادگاه را خواهم پذیرفت.»

حکم دادگاه هنوز قطعیت نیافته و وکیل مدافع گفته است درخواست تجدیدنظر خواهد داد. وکیل مدافع پیش از اعلام حکم درخواست برائت و آزادی موکل خود را داده بود، زیرا این سرباز مجبور بوده از دستور فرمانده خود اطاعت کند.

وکیل مدافع استدلال کرد که این سرباز برای “درگیری نظامی سخت” و تلفات سنگین ارتش روسیه آمادگی نداشته است.

احتمال مبادله اسیران جنگی شود

پیش از اعلام حکم دادگاه، مقامات کرملین اعلام کردند که مسکو به دنبال امکانی است که بتواند به فرد متهم کمک برساند.

دمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین به خبرگزاری اینترفاکس گفت: «طبیعی است که ما نگران سرنوشت شهروند خود هستیم.»

به کانال تلگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

این احتمال وجود دارد که سرباز محکوم با اسرای اوکراینی در روسیه مبادله شود. روسیه نیز همانند اوکراین شمار زیادی اسیر جنگی گرفته است.

پایان اعتصاب غذای منوچهر بختیاری با تاکید بر ضرورت همبستگی برای چیرگی بر «استبداد دینی»

منوچهر بختیاری، پدر دادخواه پویا بختیاری از جان‌باختگان اعتراضات آبان ۹۸، یک روز پس از درخواست شاهزاده رضا پهلوی، در پیامی از زندان مرکزی کرج اعلام کرد که به اعتصاب غذای خود پایان می‌دهد.

سفر شولتس به آفریقا؛ آلمان به دنبال جایگزینی برای گاز روسیه

صدراعظم آلمان در پی یافتن جایگزینی برای گاز روسیه راهی آفریقا شده است. جنگ اوکراین اروپا را برای رسیدن به منابع گاز کشورهای آفریقایی به تکاپو انداخته، اما چین پیشاپیش در بازار گاز این کشورها جای پای خود را محکم کرده است.اولاف شولتس، صدراعظم آلمان در سفر خود به سنگال با مکی سال، رئیس جمهوری این کشور دیدار کرد. موضوع محوری گفت‌وگوهای رهبران دو کشور همکاری در زمینه تامین گاز مورد نیاز آلمان و اروپا است.

شولتس همچنین آمادگی کشورش را برای همکاری بیشتر در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر و فناوری ذخیره‌سازی این انرژی‌ها اعلام کرد.

سنگال دارای ذخایر گاز قابل توجهی است و قصد دارد از پاییز ۲۰۲۳ گاز طبیعی مایع (LNG) صادر کند.

مکی سال، رئیس جمهور سنگال پس از نشستی که با صدراعظم آلمان داشت، اعلام کرد که این کشور علاقه‌مند به عرضه گاز مایع خود به بازار آلمان و اروپاست و این امر تا پاییز سال ۲۰۲۳ عملی خواهد شد.

همچنین قرار است تا سال ۲۰۳۰ تولید گاز مایع این کشور به ۱۰ میلیون مترمکعب در سال برسد. سنگال در این صورت خواهد توانست در جایگزینی گاز روسیه نقش ایفا کند.

چرخش در سیاست کاهش انرژی‌های فسیلی

تا قبل از جنگ اوکراین آلمان و بسیاری کشورهای اروپا قصد داشتند استفاده از منابع انرژی فسیلی را برای حفظ محیط زیست به شکل قابل توجهی کاهش دهند. پیامدهای جنگ این مسیر را با چالش روبرو کرده است.

اکنون آلمان می‌گوید باید در سیاست‌هایش تجدید نظر کند و شولتس علت این چرخش را محدودیت‌هایی می‌داند که حمله روسیه به اوکراین ایجاد کرده است. صدرا‌عظم آلمان تصریح کرده است: «این واقعیت که ما باید وضعیت جهان را بازنگری کنیم نتیجه چیزی است که من آن را نقطه عطف نامیده‌ام – و این در بسیاری زمینه‌های دیگر نیز پیامدهایی خواهد داشت .»

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

به این ترتیب علیرغم محدودیت‌های اعمال‌شده توسط بانک سرمایه گذاری اروپا و بانک‌های توسعه، مشارکت در بخش گاز طبیعی در سنگال مجددا در برنامه آلمان و کشورهای اروپا قرار گرفته است. آلمان و اروپا وابستگی شدیدی به گاز صادراتی روسیه دارند. با شروع جنگ این کشورها در تلاش یافتن جایگزینی برای قطع این وابستگی هستند.

“حال اروپا در خانه ما را می‌زند”

سنگال و موریتانی سال ۲۰۱۸ با یکدیگر بر سر توسعه گسترده بهره‌براداری از ذخایر گاز توافق کردند.

پروژه Tortue Ahmeyim-Projekt (GTA) آن زمان چندان مورد توجه کشورهای اروپایی قرار نگرفت.

اما سفر صدراعظم آلمان به سنگال نشان از چرخشی است که واشنگتن پست آن را از زبان مامادو فال کین، معاون رئیس سازمان منابع طبیعی سنگال آنرا این گونه نقل کرده است: «اکنون اروپا در خانه ما را می‌زند». او گفته است که جنگ همه چیز را تغییر داده و حالا اروپایی‌ها “مزه سیاستی را می‌چشند که در کنفرانس اقلیمی گلاسکو در نوامبر گذشته تصویب کردند. سیاستی که به موجب آن تامین مالی و توسعه ذخایر فسیلی جدید را به طور قابل توجهی دشوارتر می‌کند”.

او یاد‌‌آوری کرده است که حتی آن زمان نیز رئیس جمهور سنگال به کشورهای اروپا هشدار داد که نباید با چنین سیاستی راه توسعه کشورهای فقیر آفریقایی را دشوارتر کنند. حال رئیس جمهور سنگال می‌گوید شرط عرضه گاز به بازار آلمان این است که این کشور در توسعه بهره‌برداری از ذخایر گاز سهیم شود؛ موضوعی که شولتس با آن موافقت کرده است.

اما دیگران در این زمینه سریع‌تر از آلمان اقدام کرده‌اند. شرکت انرژی ایتالیایی انی (Eni) در ماه‌های گذشته قراردادهایی را با الجزایر، مصر، آنگولا و جمهوری کنگو بسته است. ایتالیا می‌خواهد با این اقدام نیمی از گاز وارداتی خود از روسیه را با گاز این کشورها تامین کند.

امکانات بالقوه آفریقا

کشورهای آفریقایی امکانات خوبی برای تامین گاز مایع در بازارهای جهان دارند. به عنوان مثال می‌توان به موزامبیک، نیجریه، غنا، ساحل عاج و لیبی اشاره کرد. علاوه بر این کارشناسان معتقدند که لازم نیست در آفریقا از صفر شروع کرد زیرا در حال حاضر حدود ۱۸ درصد از گازی که به مقصد اروپا ارسال می‌شود، از کشورهای آفریقایی است.

هم‌اکنون یک خطوط لوله از لیبی به ایتالیا و همچنین از الجزایر به اسپانیا کشیده شده است. همچنین طرحی در درست بررسی است که گاز مایع را را از طریق یک خط لوله ۴۰۰۰ کیلومتری از صحرا به نیجریه و سپس الجزایر منتقل می‌کند و از آنجا به اروپا می‌رساند. نیجریه هم‌اکنون شش پایانه گاز مایع دارد. در آفریقای جنوبی برنامه‌هایی برای مناقصه جدید پایانه گاز مایع در خلیج ریچاردز در سواحل شرقی این کشور در جریان است.

این‌ها تنها نمونه‌هایی از امکانات این کشورها است. استفان لیبینگ، رئیس هیئت مدیره انجمن بازرگانی آلمان و آفریقا به رویترز می‌گوید که آفریقا به دلیل نزدیکی جغرافیایی و هزینه‌های حمل و نقل ارزان می‌تواند در این زمینه تاثیرگذار باشد، اما نمی‌تواند به تنهایی نمی‌تواند مشکل اروپا را حل کند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

به گفته او جایگزین کردن گاز مایع این کشورها با گاز روسیه ساده نیست. از یک سو ایجاد تاسیسات بهر‌ه‌برداری از این ذخایر می‌تواند سواحل سنگال را که مرکز ماهیگیری و گردشگری این کشور است با خطرات زیست محیطی روبرو کند، از سوی دیگر اروپایی‌ها خیلی دیر از راه رسیده‌اند. زیرا خریداران گاز آفریقا، به‌ویژه کشورهای آسیایی و در راس آنها چین خیلی پیشتر قراردادهای خود را با کشورهای آفریقایی منعقد کرده‌اند. چین با مصر قراردادهای پرسود و بلندمدت در این زمینه بسته است.

او می‌گوید ۸۰ تا ۹۰ درصد از گاز مایع این کشور هم‌زمان با بستن قرارداد برای درازمدت فروخته شده است. این پژوهشگر به صدراعظم ‌آلمان توصیه می‌کند سراغ آنگولا و به خصوص نیجریه برود.

او به یک دشواری جدی دیگر نیز اشاره می‌کند و آن بی‌ثباتی سیاسی و جنگ‌های داخلی این کشورهاست. تنها در کشورهای غرب آفریقا از سال ۲۰۲۰ تا کنون پنج کودتا رخ داده است و اروپایی قطعا علاقه‌ای ندارند که وابستگی به کشوری مانند روسیه را با وابستگی گاز دولت‌های بر‌آمده از کودتای نظامی جایگزین کنند.

لیبینگ می‌گوید: «این نشان می‌دهد که مسیر پیش روی اروپا چقدر می‌تواند دشوار باشد. لیبی مثال خوبی است. شرکت آلمانی Wintershall تا قبل از جنگ داخلی در آنجا در عرصه بهره‌برداری از گاز فعال بود.»

“نباید مایوس شد”

علاوه بر معضل تامین انرژی که رشد قیمت‌ها را در بسیاری از حوزه‌ها از جمله صنایع در پی داشته، مشکل گرانی مواد غذایی نیز به سایر چالش‌ها اضافه شده است. با شروع جنگ قیمت مواد غذایی در سراسر جهان رو به افزایش گذاشته است.

اولاف شولتس در سفر خود به سنگال به بحران غذایی کنونی نیز پرداخت و هشدار داد که بسیاری از کشورها ممکن است در تامین غذای جمعیت خود با مشکلات بزرگی روبرو شوند. او در عین حال تاکید کرد که “این نباید ما را مایوس کند”. شولتس وعده داد که آلمان از هیچ تلاشی برای مقابله با این معضل فرو نخواهد گذاشت.

منابع و مسیرهای صادرات گندم از اوکراین در محاصره روسیه است. روسیه و اوکراین از بزرگ‌ترین تولید‌کنندگان غلات جهان هستند و جنگ باعث افزایش قیمت مواد غذایی و تشدید بحران شده است. این بحران به ویژه کشورهای آفریقای شرقی سومالی، اتیوپی و شمال کنیا را به شدت تحت تاثیر قرار داده و مزید بر معضل خشکسالی شدید شده است.

جنگ روسیه علیه اوکراین بر مناطق بحرانی در سراسر جهان تأثیر می‌گذارد و کشورهای فقیر را نیازمندتر از پپش می‌کند.

صدراعظم آلمان در سفر سه روزه خود به آفریقا به نیجر و آفریقای جنوبی نیز می‌رود. او همچنین در مورد اینکه چرا بسیاری از کشورهای آفریقایی تاکنون از محکومیت آشکار جنگ روسیه علیه اوکراین خودداری کرده‌اند، صحبت خواهد کرد.

در رای گیری بر سر محکومیت روسیه در مجمع عمومی سازمان ملل پنج کشور از ۱۹۳ کشور، از جمله اریتره به محکومیت روسیه رای منفی دادند. ۳۵ کشور از جمله چین، هند و برزیل و ۱۷ کشور آفریقایی از جمله آفریقای جنوبی و سنگال رای ممتنع شامل دادند. ۱۴۳ کشور روسیه را محکوم کردند.

جنگ اوکراین نقش رهبری آلمان را زیر سوال می‌برد؟

با شروع جنگ اوکراین، اعتبار آلمان به عنوان “دوست نزدیک مسکو” در میان متحدانش خدشه‌دار شده است. این می‌تواند توازن قوا را در اتحادیه اروپا تغییر دهد. یک سال پیش هنگامی که دوره صدراعظمی آنگلا مرکل به پایان رسید، رهبران بسیاری کشورهای جهان به‌ویژه اروپا او را با ستایش بدرقه کردند. آنها او را مهم‌ترین رهبر اتحادیه اروپا و یکی از برجسته‌‌ترین رهبران غرب نامیدند.

اما کارنامه ۱۶ ساله دولت او همچنین شامل ممانعت از پیوستن اوکراین به ناتو و تصویب خط لوله گاز طبیعی نورد استریم ۲ در دریای بالتیک از روسیه به آلمان، آنهم اندکی پس از اشغال شبه جزیره کریمه توسط روسیه است؛ مسایلی که آ‌ن‌زمان برای کم‌تر کسی مطرح بود.

اما ۲۴ فوریه سال جاری، آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان گفت: «امروز ما در دنیای متفاوتی از خواب بیدار شدیم”. به گفته او حمله روسیه به اوکراین نه تنها نظم پس از جنگ در اروپا، بلکه ارزیابی سیاست آلمان در قبال روسیه را نیز وارونه کرد.

در آغاز ماه آوریل و به دنبال انتشار تصاویر جسد قربانیان در بوچا، ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین مرکل را به حومه کیف دعوت کرد تا به او نشان دهد “سیاست امتیاز دادن به روسیه در ۱۴ سال گذشته به کجا منجر شده است”.

انگشت اتهام همچنین از لهستان و کشورهای بالتیک به سوی مرکل نشانه رفت. اما آنها نه فقط مرکل که حداقل یک نسل از سیاستمداران آلمانی را مورد انتقاد قرار می‌دهند که دیپلماسی “تغییر را از طریق تجارت” انتخاب کرده‌اند. از جمله این سیاستمداران فرانک والتر اشتاین‌مایر، وزیر خارجه سابق آلمان و رئیس جمهور فعلی این کشور است که چندی پیش به “ارزیابی اشتباه” خود در قبال روسیه اذعان کرد.

به ویژه آنچه اعتبار این کشور را در داخل و خارج خدشه‌دار کرده، نقشی است که گرهارد شرودر، صدراعظم اسبق و عضو حزب سوسیال دموکرات بازی کرده است. این یک رسوایی تلقی می‌شود که شرودر هنوز حاضر نشده از پوتین فاصله بگیرد.

نقطه‌عطفی واقعی؟

وقتی جنگ اوکراین آغاز شد، اولاف شولتس در پارلمان آلمان از “درسی که دولت آلمان گرفته” و “نقطه عطفی” در سیاست آلمان سخن گفت. او از سوی دیگر با دادن هشدار در مورد احتمال بروز جنگ جهانی سوم، درباره ارسال تسلیحات به اوکراین و تحریم همه‌جانبه انرژی علیه روسیه “تعلل کرد”. به همین دلیل است که بسیاری “نقطه عطف” مورد نظر او را جدی نگرفتند.

در آغاز ماه آوریل، مردم در مقابل سفارت آلمان در ویلنیوس، لیتوانی اعتراض کردند که برلین از تحریم کامل نفت و گاز حمایت نکرده است. ماتئوش موراویسکی، نخست وزیر لهستان، شولتس را متهم کرد که همچنان به جلوگیری از تحریم‌های قاطع‌تر اتحادیه اروپا ادامه می‌دهد.

در کشورهای بالتیک، به روابط نزدیک آلمان با کرملین همواره با سوء ظن خاصی نگریسته شده است، زیرا آنها خود را قربانی احتمالی بعدی ولادیمیر پوتین می‌دانند.

فولکر وایشزل، پژوهشگر مسایل اروپای شرقی به نارضایتی شدید از “تردید دولت آلمان در مورد تحویل تسلیحات، تحریم انرژی و مسئله پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا در آینده” اشاره می‌کند و می‌گوید این در حالی است که از “آلمان انتظار رهبری اروپا” می‌رود.

همایش داووس؛ هابک خواستار تغییر قواعد گلوبالیزاسیون شد

وزیر اقتصاد آلمان در آستانه همایش اقتصادی داووس خواستار قراردادهای تجاری چندجانبه بیشتر شد، به این منظور که اهداف اقلیمی و حفاظت از محیط زیست و وضعیت کاری قوی‌تر رعایت شوند. زلنسکی خواستار تحریم‌های بیشتر علیه روسیه شد.همایش اقتصاد جهانی داووس آغاز به کار کرد. در این نشست سالانه چهار روزه در منطقه آلپ سوئیس ۲۵۰۰ شرکت‌کننده از حوزه‌های سیاست، اقتصاد و جامعه درباره راه‌حل‌های معضلات جهانی به بحث خواهند نشست.

روبرت هابک، وزیر اقتصاد آلمان نیز در این همایش حضور دارد. او در گفت‌وگو با رادیوی “دویچلند فونک” به مناسبت آغاز به کار همایش داووس گفت که قواعد کنونی جهانی شدن (گلوبالیزاسیون) که مبتنی بر منافع توسعه و سودآوری بیشتر است، باید تغییر کند و منصفانه‌تر و پایدارتر شود؛ بی‌اعتنایی به این مسئله راه‌حل نیست.

به کانال تلگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

هابک افزود که او قصد دارد این موضوع را در همایش داووس مطرح و نظر دیگران به آن جلب کند. او گفت که جهانی‌‌شدن به یک نقطه عطف در این زمینه رسیده است و باید راهکارهای جدیدی یافت تا بتوان اقتصاد جهانی را سازماندهی کرد.

وزیر اقتصاد آلمان در مورد تحریم نفتی روسیه بر روی یک راه‌حل مشترک درون اتحادیه اروپا تأکید کرد و گفت نباید این گونه باشد که هر کشوری، از جمله آلمان، سیاست جداگانه‌ای در پیش گیرد.

زلنسکی خواستار تحریم‌های بیشتر علیه روسیه شد

ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهوری اوکراین به صورت ویدئویی در جلسه گشایش همایش اقتصاد جهانی داووس شرکت کرد و خواستار تشدید تحریم‌ها علیه روسیه شد. او گفت که این تحریم‌ها هنوز به سطح حداکثری خود نرسیده است.

زلنسکی افزود، تحریم نفتی و تحریم تمام بانک‌های روسی ضروری است. از سوی دیگر، هیچ تجارتی نباید با روسیه صورت گیرد و جهان باید به طور نمونه‌وار نشان دهد که تجاوز به یک کشور چه پیامدهایی می‌تواند داشته باشد.

به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

رئیس‌جمهوری اوکراین با توجه به تهاجم جنگی روسیه علیه کشورش، تمام کشورها را فراخواند بر ارسال تسلیحات به اوکراین بیفزایند. او گفت: «اوکراین به تمام سلاح‌هایی که ما درخواست آن را داریم و یا حتا تاکنون دریافت کرده‌ایم، نیاز دارد.»

تیم ملی کشتی آلیش زنان ایران قهرمان آسیا شد

تیم ملی کشتی آلیش زنان ایران با کسب ۳ مدال طلا، یک نقره و دو نشان برنز به عنوان قهرمانی ۲۰۲۲ آسیا دست یافت. این دومین عنوان قهرمانی برای این تیم پس از کسب قهرمانی آسیا در رشته آلیش کلاسیک است.زنان ملی‌پوش کشتی آلیش ایران موفق شدند، روز دوشنبه ۲۳ ماه مه (۲ خرداد) با کسب مقام قهرمانی ۲۰۲۲ آسیا در رقابت‌های کشتی آلیش آزاد، برای ورزش ایران افتخارآفرینی کنند.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

تیم ملی زنان ایران در این مسابقات که با میزبانی شهر اوش در قرقیزستان برگزار شد، ۳ مدال طلا، یک نقره و دو برنز را از آن خود کرد.

فاطمه فتاحی در وزن ۶۰ کیلوگرم، سحر غنی زاده در ۷۰ کیلوگرم و هانیه عاشوری در رده وزنی ۷۵+ کیلوگرم به مدال طلا دست یافتند.

در رقابت‌های وزن ۵۵ کیلوگرم سپیده بابایی، ملی‌پوش ایران برنده مدال نقره شد. دو مدال برنز تیم ملی زنان ایران نیز توسط مریم احمدی در وزن ۷۵ کیلوگرم و الهه روزبه در ۶۵ کیلوگرم رقم خوردند.

تیم ملی کشتی آلیش زنان ایران دو روز پیش از این کامیابی نیز در رقابت‌های رشته آلیش کلاسیک با کسب یک مدال طلا، ۴ نقره و یک نشان برنز قهرمان ۲۰۲۲ آسیا شد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

تیم ملی کشتی آلیش مردان ایران هم توانست در رقابت‌های رشته آلیش آزاد قهرمانی ۲۰۲۲ آسیا به یک مدال نقره توسط شادمان عظیمی در وزن ۱۰۰+ کیلوگرم و نیز دو مدال برنز توسط روح‌الله نعمتیان در وزن ۶۰ کیلوگرم و عیسی روایی در ۱۰۰ کیلوگرم دست یابد.

تامین اجتماعی: مذاکره‌ای برای افزایش حقوق بازنشستگان نداشتیم

یک‌ روز پس از تجمع بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی اهواز برای پیگیری مطالباتشان، میرهاشم موسوی مدیر عامل این سازمان می‌گوید “هیچ مذاکره‌ای در قالب کانون‌های غیر رسمی و افراد درباره افزایش حقوق بازنشستگان نداشتەایم.”یک روز پس از تجمع گروهی از بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی در اهواز میرهاشم موسوی، مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی گفت: «هیچ مذاکره‌ای در قالب کانون‌های غیر رسمی و افراد درباره افزایش حقوق بازنشستگان نداشتیم.»

مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی روز دوشنبه (دوم خرداد/ ۲۳ مه) درباره شایعات مطرح شده در خصوص مذاکرات غیر رسمی برای کاهش میزان افزایش حقوق مستمری بگیران و بازنشستگان در گفت‌و‌گو با خبرگزاری ایلنا خاطر نشان کرد: «در این رابطه تنها با کانون عالی بازنشستگان تامین اجتماعی مذاکره رسمی شده است و کسانی که اظهارنظر می‌کنند خود باید پاسخگوی شایعات باشند.»

به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

بازنشستگان تامین اجتماعی اهواز که برای پیگیری مطالبات خود مقابل سازمان تامین اجتماعی این استان تجمع کرده بودند خواستارمشمولیت ماده ۶۹ یعنی رفع تبعیض بین همکار بازنشسته سازمان و غیر همکار شدند.

آنها تاکید کردند که مصوبه شورای عالی کار یعنی افزایش ۵۷.۴ درصدی حقوق برای حداقل بگیرها و ۳۸ درصد به‌علاوه ۵۱۶ هزار تومان برای سایر سطوح یک باید هرچه سریع‌تر اجرا شود.

مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی با تاکید بر اینکه “دولت نیازمند بحث کارشناسی فرابخشی برای اجرای مصوبه اعلامی افزایش حقوق بازنشستگان است” گفت: «ما بنابر قانون مصوبه خود را به هیئت دولت فرستادیم و طبق قانون موظف به اجرای نظر نهایی هیئت دولت هستیم، اما موضع مورد دفاع در هیئت دولت همان است که خود در مجموعه سازمان تامین اجتماعی مصوب شده است. فعلا هم به جز این اتفاق هیچ رویداد دیگری وجود نداشته و مذاکره‌ای صورت نپذیرفته است.»

مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی با اشاره به ماده ۹۶ و ۱۱۱ قانون تامین اجتماعی که در آن گفته شده “مستمری ازکارافتادگی کلی و مستمری بازنشستگی و مجموع مستمری بازماندگان در هر حالتی نباید از حداقل مزد کارگر عادی کمتر باشد”، اظهار کرد: «اهل فن می‌دانند معنای ماده ۹۶ و ماده ۱۱۱ قانون تامین اجتماعی چیست و ما براساس این دو ماده مصوبات خود را اعلام کردیم.»

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

او در ادامه گفت: «البته سنواتی وجود داشته است که عدد پرداختی کمتر از این عدد مطابق با این مواد قانون بوده است، اما نتیجه اعلامی کار کارشناسی ما این بوده است که همان عدد مطابق با مواد قانونی باید پرداخت شود. اجرای این جمع‌بندی کارشناسی ما البته منوط به تصمیم هیئت دولت است و هرچه این هیئت تصویب کند، ما در نهایت موظف به اجرای همان مصوبه نهایی هستیم.»

درمان رایگان و افزایش میزان عیدی نیز از دیگر مطالبات بازنشستگان است که مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی در این گفت‌و‌گو اظهار نظری در این موارد نکرده است.

آیا عزیزی‌خادم دوباره به ریاست فدراسیون فوتبال باز‌‌می‌گردد؟

شهاب‌الدین عزیزی‌خادم، رئیس معزول فدراسیون فوتبال ایران به تازگی به مدت دو سال از هر نوع فعالیت در عرصه فوتبال محروم شد. اما آیا او در صورت رد عزل توسط مجمع فدراسیون در روز دهم خرداد، دوباره رئیس فدراسیون خواهد شد؟شمارش معکوش تشکیل جلسه ویژه مجمع فدراسیون فوتبال ایران برای بررسی وضعیت متزلزل فدراسیون، آغاز شده است. مجمع فدراسیون قرار است روز ۱۰ خرداد رای خود را پیرامون تأیید یا رد حکم عزل شهاب‌الدین عزیزی‌خادم از سمت ریاست فدراسیون فوتبال ایران، اعلام کند.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

در حال حاضر با عزل عزیزی‌خادم، برکناری سرپرست‌های مقام‌های نایب‌رئیس اول و دوم این نهاد، حیدر بهاروند و حمیدرضا مهرعلی و نیز بازداشت شهره موسوی، نایب رئیس سوم فدراسیون، تنها کمتر از دوسوم اعضای رسمی هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال ایران در سمت خود باقی مانده‌اند.

با توجه به این شرایط، قدرت قانونی تصمیم‌گیری هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال ایران از بین رفته است.

حال محافل فوتبال در ایران از افزایش التهاب در زمینه وضعیت نابسامان فعلی در فدراسیون فوتبال ایران پس از رای محرومیت دوساله برای عزیزی خادم توسط کمیته اخلاق فدراسیون، سخن می‌گویند.

گفته می‌شود در صورتی که عزل دائم عزیزی‌خادم مورد تایید مجمع قرار نگیرد، او پس از پایان دوره محرومیتش می‌تواند به صندلی ریاست فدراسیون فوتبال باز‌گردد و تا پایان این دوره، یعنی به مدت ۹ ماه، ریاست کند.

در این صورت، احتمال اینکه فدراسیون فوتبال ایران تا پایان محرومیت عزیزی‌خادم فقط با هدایت یک سرپرست اداره شود، مطرح شده است.

بر اساس گزارش رسانه‌های داخلی در ایران، میرشاد ماجدی، سرپرست فدراسیون و حسن کامرانی‌فر، دبیر کل این نهاد برای بررسی “اما و اگرها” پیرامون این موضوع پیچیده، جلسه‌ای را نیز با ارگان حراست فدراسیون فوتبال برگزار کرده‌اند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

با توجه به این وضعیت نامعلوم در عرصه رهبری فوتبال ملی ایران، جامعه فوتبال ایران با نگرانی به روز برگزاری جلسه مجمع فدراسیون فوتبال ایران در دهم خرداد چشم دوخته است.

ساختمان ده طبقه در حال ساخت در آبادان فرو ریخت

بخش‌هایی از یک ساختمان ۱۰ طبقه اداری تجاری در حال ساخت به نام “متروپل” در آبادان فرو ریخت. تا کنون ۱۶ مصدوم از زیر آوار نجات یافته‌اند. حدود ۱۵۰ نفر به هنگام وقوع حادثه در این ساختمان حضور داشته‌اند.حوالی ظهر دوشنبه (دوم خرداد/۲۳ مه) بخش‌هایی از ساختمان ۱۰ طبقه تجاری اداری “متروپل” در منطقه ته‌لنجی امیری آبادان که در حال ساخت بود، به طور ناگهانی فرو ریخت.

به گزارش خبرگزاری ایلنا، چهار تیم امدادی از شهرستان‌های خرمشهر، ماهشهر و شادگان همراه با دو تیم سگ‌های زنده‌یاب و خودروهای نجات به محل حادثه اعزام شده‌اند.

به گزارش تسنیم، خیابان اصلی امیری مسدود شده است و طبق گفته اهالی، شدت این حادثه به قدری بوده ‌که ساختمان‌های اطراف به شدت لرزیدند.

‌مدیر عملیاتی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری آبادان درباره شمار مصدومان گفت: «تاکنون ۱۶ مصدوم از زیر آوار نجات یافتند اما احتمال افزایش تعداد مجروحان زیاد است چرا که ۱۰۰ الی ۱۵۰ نفر در ساختمان حضور داشتند.»

او با اشاره به وضعیت خطرناک ساختمان و احتمال ریزش‌های بعدی از مردم خواست در محل حادثه تجمع نکنند.

فرماندار آبادان نیز با بیان اینکه آمار دقیقی از تلفات درحال حاضر وجود ندارد، گفت: «ساختمان درحال ساخت بوده است و احتمال تلفات به دلیل حضور در منطقه مسکونی را دارد.»

به گفته او دستور تخلیه مناطق اطراف این ساختمان داده شده است.

بنابراعلام سازمان اورژانس ایران، خودروهای داخل پارکینگ و مجاور این ساختمان زیر آوار مانده‌اند.

به گزارش تسنیم “تمام بیمارستان‌های اهواز و آبادان به حالت آماده‌باش در آمدند. به برخی پزشکان اعلام شده برای خدمات جراحی و اورژانسی به آبادان اعزام شوند و همچنین برخی بیماران نیز برای درمان به شهرهای مجاور به ویژه اهواز اعزام خواهند شد.”

دادستان ویژه آبادان گفته پیمانکار و مالک این ساختمان بازداشت شده‌اند.

سفر کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل به چین؛ سفری تاریخی با انتقادات فراوان

برای اولین بار پس از ۱۷ سال کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد روز دوشنبه ۲۳ مه به چین سفر می‌کند. میشل باچله قرار است از سین‌کیانگ، استانی که مسلمانان اویغور در آنجا مورد تبعیض و سرکوب شدید هستند، دیدار کند.میشل باچله، روز دوشنبه ۲۳ مه (دوم خرداد) عازم چین می‌شود. این اولین دیدار یک کمیسر حقوق بشر سازمان ملل از چین پس از ۱۷ سال است.

به گزارش خبرگزاری آلمان باچله قرار است در این سفر به سین‌کیانگ نیز برود؛ منطقه‌ای در شمال غربی چین که به گزارش نهادهای حقوق بشری صدها هزار مسلمان اویغور و وابستگان سایر اقلیت‌ها در اردوگاه‌های کار و “بازآموزی” آنجا نگهداری می‌‌شوند.

باچله این سفر را در حالی انجام می‌دهد که به شدت تحت انتقاد سازمان‌های حقوق بشری قرار دارد و درخواست‌ها و انتظارات از او بسیار زیاد است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

دولت آمریکا “نگرانی عمیق” خود را از اینکه چین به گزارشگر حقوق بشر اجازه دسترسی به منابع لازم برای برآورد واقعی وضعیت حقوق بشر را ندهد، ابراز کرده است.

ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، باچله را به دلیل “سکوت مداوم” در برابر نقض حقوق بشر در سین‌کیانگ و سایر نقاط چین مورد نقد قرار داده است.

به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل قرار است در جریان دیدارش از چین با مقامات سیاسی کشوری و محلی ملاقات کند و گفت‌وگوهایی را نیز با سازمان‌های مدنی، تجار و افراد دانشگاهی انجام دهد.

بنا به گزارش دفتر باچله، او در گوآنگ‌ژو، در جنوب چین، در نشستی با حضور دانشجویان سخنرانی خواهد کرد و در سین‌کیانگ نیز علاوه بر شهر اورومقی، از کاشغر هم دیدن خواهد کرد.

این سفر همچنین در بحبوحه سرکوب مخالفان دموکراسی‌طلب هنگ‌کنگ و در آستانه سالگرد سرکوب خونین اعتراضات میدان تیان‌آن‌من شهر پکن (۴ ژوئن ۱۹۸۹) انجام می‌گیرد. گروه‌های حقوق بشری میشل باچله را مورد انتقاد قرار می‌دهند که چرا درباره نقض حقوق بشر در سایر مناطق دنیا اظهارنظر می‌کند، اما درباره چین سکوت اختیار کرده است.