Previous Next

نتانیاهو در صدمین روز جنگ: تا پیروزی کامل می‌جنگیم

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در صدمین روز پس از حمله حماس به اسرائیل بار دیگر وعده داد که کشورش “تا پیروزی کامل” به نبرد ادامه خواهد داد. او گفت که دولت اسرائیل درگیر یک “جنگ اخلاقی و عادلانه” است.در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیروهای گروه تروریستی حماس با عبور از موانع مرزی از نوار غزه وارد خاک اسرائیل شدند. در این حمله بیش از ۱۲۰۰ نفر در اسرائیل که بخش عمده آنها غیرنظامی بودند جان باختند. حماس حدود ۲۴۰ نفر را نیز به گروگان گرفت و در باریکه غزه اسیر کرد.

اسرائیل پس از حمله حماس اعلام وضعیت جنگی کرد و با حملات سنگین هوایی و زمینی دست به تعقیب و مجازات عاملان این جنایت زد. این کشور هدف عملیات خود را نابودی کامل ساختارهای نظامی حماس و به زیر کشیدن این گروه تروریستی از قدرت سیاسی در باریکه غزه اعلام کرد. تا کنون حدود یک میلیون نفر از ساکنان شمال غزه به مناطق جنوبی گریخته‌اند. به گفته مقام‌های سازمان ملل متحد هزاران نفر در نوار غزه کشته شده‌اند. دویچه وله فارسی در این مجموعه خبری تحولات در منطقه را دنبال کرده و به اطلاع کاربران خود می‌رساند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

مطالب بیشتر درباره درگیری نظامی اسرائیل با شبه‌نظامیان تروریست رااینجا بخوانید

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

نامیبیا از موضع آلمان در قبال اتهام نسل‌کشی علیه اسرائیل انتقاد کرد
نامیبیا به شدت از آلمان به دلیل تصمیمش در رد اتهامات نسل‌کشی آفریقای جنوبی علیه اسرائیل در دیوان بین المللی دادگستری انتقاد کرد. هاگه گینگوب، رئیس‌جمهور نامیبیا گفت که کشورش حمایت آلمان از مقاصد “نسل‌کشانه دولت نژادپرست” اسرائیل را رد می‌کند.

او برلین را به “نادیده گرفتن مرگ بیش از ۲۳هزار فلسطینی (…)” متهم کرد و از “ناتوانی آلمان در درس گرفتن از تاریخ وحشتناک خود” ابراز تاسف کرد. نامیبیا از سال ۱۸۸۴ تا ۱۹۱۵ با عنوان “آلمان جنوب غربی آفریقا” مستعمره آلمان بود.

نتانیاهو در صدمین روز جنگ: تا پیروزی کامل می‌جنگیم
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در صدمین روز پس از حمله حماس به اسرائیل، بار دیگر وعده داد که کشورش “تا پیروزی کامل” به نبرد ادامه خواهد داد. نتانیاهو که تحت فشار سیاست داخلی قرار دارد، گفت که دولت اسرائیل، نیروهای مسلح و سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی آن در یک “جنگ اخلاقی و عادلانه که نظیر آن وجود ندارد، علیه هیولاهای حماس، این نازی‌های جدید” هستند.

نتانیاهو با اشاره به شکایت آفریقای جنوبی با اتهام نسل‌کشی در دیوان بین‌المللی دادگستری لاهه گفت: «هیچ کس ما را متوقف نخواهد کرد.»

نتانیاهو از اولاف شولتس، صدراعظم آلمان به دلیل رد صریح اتهام نسل‌کشی علیه اسرائیل تشکر کرد.

رئیسی: عادی‌سازی روابط با اسرائیل امنیت‌ساز نیست
ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی از قول خامنه‌ای می‌گوید که عادی‌سازی روابط با اسرائیل، برای کشورها امنیت‌ساز نیست.

به گزارش خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی، ایرنا، او افزود، “اکنون کسی در جهان جرأت می‌کند” سخن از عادی‌سازی روابط با اسرائیل کند، “آیا می‌تواند جلوی مردم و امت‌شان سر خود را بلند کند؟”

دو خواهر صالح العاروری در نزدیکی رام‌الله دستگیر شدند
دو خواهر صالح العاروری، از مقامات ارشد حماس که حدود دو هفته پیش در ترور منتسب به اسرائیل در بیروت کشته شد، صبح روز یکشنبه ۱۴ ژانویه توسط ارتش اسرائیل دستگیر شدند. این دو، دلال و فاطمه، در شهرک‌های البیره و عاروره در شمال رام الله زندگی می‌کنند. آنها اخیراً با ظاهر شدن در رسانه‌های فلسطینی و عربی، پس از مرگ برادر خود، از او تمجید کرده‌اند.

بربوک بر حمایت از آزادی گروگان‌های حماس تاکید کرد
در صدمین روز از جنگ میان اسرائیل و حماس، آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان، بر حمایت خود از آزادی گروگان‌های ربوده شده توسط سازمان اسلام‌گرای فلسطینی حماس تاکید کرد.

بربوک در شبکه پیام‌رسان X (توییتر سابق) نوشت: «به مدت ۱۰۰ روز است که فقدان فرزندان، والدین، برادران، خواهران و دوستان در اسرائیل حس می‌شود. ۱۰۰ روز پر از ابهام، استیصال، غم و امید”.

او افزوده است: «ما تسلیم نمی‌شویم؛ تا زمانی که همه گروگان‌های حماس به خانه‌های خود باز نگشته‌اند، از تلاش دست نخواهیم کشید.»

سیل شدید فلسطینی‌های پناه برده به جنوب غزه را آواره کرد
رسانه‌های فلسطینی می‌گویند در روز گذشته، شنبه ۱۳ ژانویه (۲۳ دی‌ماه) شماری از مقر اسکان آوارگان در نوار غزه در اثر بارندگی‌های شدید، به زیر سیلی از آب و فاضلاب رفته‌اند.

به گزارش تایمز اسرائیل به نقل از منابع فلسطینی، سیل به تعدادی از پناهگاه‌ها و مدارس آژانس آنروا در جنوب غزه که هزاران غیرنظامی آواره را در خود جای داده، آسیب رسانده است.

بر اساس گزارش‌ها، پس از آن‌که بادهای شدید زمستانی چادرها را ویران کرد، آوارگان خان یونس و رفح بدون سرپناه مانده‌اند.

در صدمین روز جنگ، اسرائیل فشار بر حماس را تشدید می‌کند
ارتش اسرائیل می‌خواهد در صدمین روز جنگ، فشار نظامی خود بر اسلام‌گرایان حماس را افزایش دهد.

هرتسی هالوی، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل با اعلام این خبر گفت: «این فشاری است که منجر به برچیده شدن حماس و بازگشت گروگان‌ها می‌شود.»

امروز یکشنبه ۱۴ ژانویه (۲۴ دی‌ماه) صدمین روز جنگ در منطقه نوار غزه است. محرک این جنگ حمله تروریستی ویرانگر سازمان تروریستی حماس و گروه‌های افراطی به اسرائیل در ۷ اکتبر بود. با توجه به وضعیت فاجعه‌بار انسانی در منطقه محاصره شده نوار غزه، اسرائیل تحت فشار فزاینده بین‌المللی قرار دارد.

هالوی گفت، رهبری حماس امید خود را به آتش‌بس بسته است “و یقین دارد که این لحظه نزدیک است”. اما ما همچنان “مصمم و پایدار” خواهیم بود.

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح اسرائیل گفت: «برای نابودی حماس بردباری لازم و اجتناب‌ناپذیر است.»

موضع‌گیری مصر در مورد کریدور فیلادلفی
سخنگوی وزارت خارجه مصر می‌گوید که این کشور همچنان کنترل بر مرزهای کشور را حفظ خواهد کرد. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در کنفرانس مطبوعاتی در اوایل عصر دیروز شنبه ۱۳ ژانویه (۲۳ دی‌ماه) اظهار داشت که اسرائیل در حال بررسی کنترل پس از جنگ بر کریدور فیلادلفی (دالان صلاح الدین) است که ۱۴ کیلومتر است. این کریدور در امتداد مرز غزه و مصر واقع است.

به گزارش تایمز اسرائیل، احمد ابوزید در مصاحبه با شبکه تلویزیونی مصری “صدا البلد” گفت: «مصر مرزهای خود را به طور کامل کنترل می‌کند و کنترل آن همه‌جانبه است، و این مسائل مبتنی بر توافقات حقوقی و امنیتی میان کشورهای درگیر است، به طوری که هرگونه صحبت در این زمینه مورد بازبینی قرار می‌گیرد و با مواضع اعلام شده پاسخ داده می‌شود.»

نتانیاهو روز گذشته در پاسخ به این سوال که آیا اسرائیل قصد بازگرداندن کنترل بر کریدور فیلادلفی را دارد یا خیر، پاسخ داد که این “یکی از احتمالات برای چیزی است که من آن را مانع جنوبی می‌نامم”.

نتانیاهو افزود، اسرائیل هنوز تصمیمی در مورد کنترل نظامی احتمالی “کریدور فیلادلفیا” (دالان صلاح الدین) در مرز نوار غزه با مصر اتخاذ نکرده است.

نتانیاهو همچنین به خبرنگاران گفت که بستن منطقه مرزی برای منزوی کردن حماس یکی از اهداف جنگ جاری در غزه است و خاطرنشان کرد که “گزینه‌های متعددی” از جمله انتقال نیروها به محور فیلادلفی وجود دارد. وی افزود: «درباره این (گزینه‌ها) بحث شده ولی هنوز تصمیمی نگرفته‌ایم.»

ابوزید همچنین اسرائیل را مسئول میزان محدود ارسال کمک‌های بشردوستانه به نوار دانست.

سخنگوی وزارت خارجه مصر افزود: «ما از روز اول به صراحت اعلام کرده‌ایم که هرگونه تصمیمی که مانع ورود کمک‌ها شود، اساساً ناشی از اقدامات اسرائیل است، از جمله سخت‌گیری در بازرسی کامیون‌ها، اتلاف وقت زیاد در فرآیند بازرسی، ممنوعیت و ممانعت از ورود کمک های پزشکی و ممانعت از ورود خبرنگاران و مسئولان.»

از سوی دیگر، اسرائیل استدلال می‌کند که ناکارآمدی نمایندگان مصر و سازمان ملل در مرزها باعث تأخیر در ارسال کمک‌های بین‌المللی شده است.

ده‌ها هزاران اسرائیلی در تل‌آویو خواستار آزادی گروگان‌های حماس شدند
هزاران نفر در تظاهراتی در تل‌آویو شرکت کردند و خواستار آزادی گروگان‌های اسرائیلی شدند که توسط شبه‌نظامیان تروریستی حماس به نوار غزه منتقل شده‌اند. تظاهرکنندگان، از جمله بسیاری از بستگان گروگان‌ها، شامگاه شنبه ۱۳ ژانویه (۲۳ دی‌ماه) در آستانه صدمین روز بازداشت گروگان‌ها، در پشت بنر بزرگی که روی آن نوشته شده بود: “و جهان سکوت کرده” تجمع کردند و برای آزادی گروگان‌ها شعار می‌دادند: “الان، الان، الان”. به گفته سازماندهندگان، ۱۲۰هزار نفر در این تظاهرات شرکت کرده‌اند.

امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه در پیامی ویدیویی که در صفحه‌های بزرگ در این تظاهرات نمایش داده شد، خواستار از سرگیری مذاکرات برای آزادی گروگان‌ها در اسارت حماس شد. او با اشاره به سه گروگان فرانسوی گفت: «فرانسه فرزندان خود را رها نخواهد کرد.»

درگیری دوباره در مرز اسرائیل و لبنان
در مناطق مرزی لبنان و اسرائیل شب گذشته، شنبه ۱۳ ژانویه (۲۳ دی‌ماه) بار دیگر تیراندازی‌های متقابل صورت گرفت. ارتش اسرائیل بامداد امروز یکشنبه اعلام کرد تروریست‌ها از لبنان وارد خاک اسرائیل شده و به سوی سربازان گشت شلیک کردند. گفته شد که سربازان به تیراندازی پاسخ دادند و چهار تروریست کشته شدند. در جریان تبادل آتش، نیروهای اسرائیل با توپ و خمپاره به منطقه شلیک کردند.

بیانیه ارتش می‌افزاید که نیروهایی که در حال گشت‌زنی در یک منطقه مرزی مورد درگیری بودند “یک هسته تروریستی را شناسایی کردند از لبنان وارد خاک اسرائیل شده و به سمت نیروها شلیک کرد. سربازان درگیر شدند و با شلیک مستقیم پاسخ دادند، چهار تروریست کشته شدند”.

یک روز قبل از آن آتش‌باران دوجانبه در مرز میان دو کشور صورت گرفت. به گفته ارتش اسرائیل، شبه‌نظامیان حزب‌الله لبنان چندین پرتابه به سمت شمال اسرائیل شلیک کردند. ارتش اسرائیل این مواضع را زیر آتش گرفت. علاوه بر این، جنگنده‌های اسرائیلی “زیرساخت‌های تروریستی” حزب‌الله را در جنوب لبنان بمباران کردند.

تظاهرات طرفداران فلسطینی‌ها در واشنگتن
هزاران تظاهرکننده حامی فلسطین‌ها در لندن، واشنگتن و دیگر شهرها علیه جنگ میان اسرائیل و گروه تروریستی حماس در نوار غزه دست به تظاهرات زدند. در واشنگتن، تظاهرکنندگان که بسیاری از آنها جوان بودند، پرچم فلسطین را به اهتزاز درآوردند. آنها با سر دادن شعار “هم اکنون آتش‌بس”، پلاکاردهایی با شعارهایی مانند “فلسطین را آزاد کنید” و “به جنگ غزه پایان دهید” در دست داشتند.

چند فلسطینی آمریکایی در فاصله کمی از کاخ سفید، از کشته یا زخمی شدن دوستان و بستگان خود در نوار غزه خبر دادند. آنها از جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا خواستند تا به حمایت نظامی و مالی از اسرائیل پایان دهد.

حال وخیم الهام مدرسی؛ “ترکیه اهداکننده کبد را تایید نکرد”

ناهید مدرسی در گفت‌وگو با دویچه وله فارسی می‌گوید که حال خواهرش، الهام مدرسی، روز به روز وخیم‌تر می‌شود و ترکیه، فرد اهداکننده کبد را تایید نکرده است. الهام مدرسی در خیزش “زن، زندگی، آزادی” بازداشت شده بود.الهام مدرسی، زندانی سیاسی پیشین در ایران که در حال حاضر در ترکیه به‌سر می‌برد، همچنان در انتظار پیوند کبد است. خانواده او موفق به یافتن فرد اهداکننده کبد شدند اما ترکیه به دلیل قوانین سخت‌گیرانه تا کنون از اعطای مجوز انجام این عمل به الهام مدرسی خودداری کرده است.

ناهید مدرسی، خواهر الهام مدرسی در همین زمینه به دویچه وله فارسی گفت: «قانون دریافت عضو از فرد غریبه در ترکیه و خیلی از کشورها بسیار سخت است؛ افرادی که برای اهدای کبد به الهام اعلام آمادگی کرده بودند، از سوی کمیته اخلاقی در ترکیه مورد قبول واقع نشدند چون ما مدارک کافی برای اثبات این موضوع نداشتیم که با فرد اهداکننده، آشنایی قبلی و طولانی‌مدت داریم.»

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

ناهید مدرسی می‌گوید که حال خواهرش روز به روز وخیم‌تر می‌شود. او از همه نهادهای حقوق بشری خواست تا برای نجات جان خواهرش، دست به اقدام عملی بزنند.

الهام مدرسی، ۳۲ ساله، ۱۱ آبان ۱۴۰۱ در جریان خیزش سراسری “زن، زندگی، آزادی” در کرج بازداشت شد. او سرانجام روز ۲ بهمن‌ماه با قرار وثیقه پنج میلیارد تومانی از زندان آزاد گردید و به دلیل فشارها و تهدیدهای امنیتی، ایران را ترک کرد و در حال حاضر در ترکیه زندگی می‌کند.

این زندانی سیاسی پیشین همچنان نیاز فوری به پیوند کبد دارد.

ناهید مدرسی پیشتر در صفحه شخصی خود در اینستاگرام با اشاره به وخامت حال خواهرش نوشته بود که “پای مرگ و زندانی یک انسان در میان است.”

روایت الهام مدرسی از انواع فشارها و شکنجه‌ها در زندان

الهام مدرسی، اوایل آبان‌ماه گذشته در صفحه شخصی خود در اکس (توییتر سابق) شرحی از شیوه دستگیری، شکنجه‌ها و فشارها در دوران بازداشت خود را منتشر کرد.

او از جمله نوشت: «دوازده نفر از ماموران سرکوب به منزل‌مان یورش آوردند، مادرم را با خشونت هل دادند، روی سر مادر و برادرم اسلحه (کلت) گذاشتند، به من چشم‌بند زدند و بردند.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

مدرسی با اشاره به اینکه در زمان بازداشت، “تمام مدت تحت شدیدترین شکنجه‌های جسمی” قرار داشته، درباره شکنجه‌های روحی نیز افزوده بود: «به دروغ می‌گفتند که برادرم در اتاق مجاور تحت شکنجه ماموران است یا مدام من را تهدید به تجاوز می‌کردند و تلاش برای گرفتن اعتراف اجباری که بگویم اسحله داشته‌ام و عضو حزب کومله‌ کردستان هستم.»

استعفای جان کری برای پیوستن به کارزار انتخاباتی جو بایدن

جان کری تنها تا بهار به عنوان نماینده آمریکا در امور محیط زیست فعالیت خواهد کرد و سپس از سمت خود استعفا می‌دهد تا بە کمپین انتخاباتی جو بایدن از طریق برجستەکردن موفقیت‌های او در راه مبارزه با گرمایش زمین کمک کند.زمانی کە بایدن در سال ٢٠٢١ بر کرسی ریاست‌جمهوری آمریکا تکیه زد، برای اولین‌بار در تاریخ ایالات متحده امور محیط زیست و تغییرات اقلیمی را به شورای امنیت ملی برد و برایش مسئول تعیین کرد. او در انتخابی کە برای خیلی‌ها غیر منتظره بود، یکی از کهنەکارترین دیپلمات‌های ایالات متحده را برای این مسئولیت انتخاب کرد و او کسی نبود جز جان کری کە در آن زمان ۷۶ سال داشت.

حال جو بایدن ٨١ ساله یکبار دیگر پا به رقابت انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا گذاشتە و قصد اسباب‌کشی از کاخ سفید را ندارد. به نظر می‌رسد کە او بە کمک کری نیاز دارد، دیپلماتی کە اکنون ٨٠ سال سن دارد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

سه رسانه آمریکایی “اکسیوس”، “نیویورک تایمز” و “واشنگتن پست” به نقل منابعی گزارش دادەاند کە جان کری تنها تا بهار به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور محیط زیست و تغییرات اقلیمی فعالیت خواهد کرد و سپس از مفام خود استعفا می‌دهد.

گفتە می‌شود کە جان کری می‌خواهد “موفقیت‌های بایدن” در راه مبارزه با گرمایش زمین و مسائل اقلیمی را در زمان فعالیت کمپین مبارزات انتخاباتی برجستە کند. امری کە در سال‌های گذشتە بە خصوص جوانان آمریکایی بە آن توجه بیشتری نشان دادەاند.

بیشتر بخوانید: جان کری چگونه می‌خواهد جلوی گرمایش بیش از حد زمین را بگیرد؟

به گزارش آکسیوس، جان کری معتقد است که انتخاب مجدد بایدن برای پیشرفت مسائل و پروژەهای مربوط به آب و هوا در ایالات متحده و سراسر جهان مهم است.

در حالی کە این خبر در رسانه‌های آمریکا بازتاب زیادی داشتە است، کاخ سفید و دفتر کری در این رابطه اظهار نظری نکردەاند.

جان کری در دورە ریاست‌جمهوری باراک ا‌وباما وزیر امور خارجه بود و در به نتیجه ‌رسیدن مذاکرات ۵+۱ بر سر توافق هستەای با ایران کە به برجام موسوم است، نقشی محوری داشت.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

شاید بسیاری از ایرانی‌ها جان کری را به خاطر پیادەروی جنجالی و “ساختار شکنانەاش” با محمد جواد ظریف، وزیر ا‌مور خارجه پیشین جمهوری اسلامی در ژنو به یاد داشتە باشند. این دو در سال ۲۰۱۵ و در حاشیە مذاکرات اتمی با هم قدم زدند.
قدم‌هایی کە محمدرضا نقدی، رئیس وقت سازمان بسیج “زیر پا گذاشتن خون شهدا” خواند.

حال باید دید کە جان کری بە برگ برنده جو بایدن در مصاف احتمالی با دونالد ترامپ تبدیل خواهد شد، یا نه.

مرگ و مصدومیت ۵ کارگر در پی انفجار کارخانەای در سمنان

یکبار دیگر حادثه در محیط کار در ایران قربانی گرفت. انفجار در یک کارخانه تولید چسپ در گرمسار جان دو کارگر را گرفت و موجب مصدومیت دستکم سه کارگر دیگر شد. ایران در زمینه رعایت مسائل ایمنی کار در رتبه ۱۰۲ قرار دارد.انفجار در کارخانه “تولید چسپ” شهرک صنعتی ایوانکی شهرستان گرمسار، در استان سمنان منجر به مرگ دو کارگر و مصدومیت سه کارگر دیگر شد.

بر ا‌ساس گزارش خبرگزاری ایلنا، صبح روز یکشنبه ۲۴ دی (۱۴ ژانویه) در پی انفجار در کارخانه تولید چسب در شهرک صنعتی ایوانکی گرمسار دو کارگر جان‌باختند و سه نفر دیگر نیز مصدومیت شدند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

گفتە می‌شود کە در این حادثه “۲ نفر سرشیفت و کارگر خط تولید در دم جان باختند، ۱ نفر مصدوم به بیمارستان منتقل و ۲ نفر به صورت سرپایی درمان شدند”.

ایلنا گزارش دادە کە جزئیات این حادثه و علت این انفجار در دست بررسی است.

این انفجار در حالی رخ‌می‌دهد کە روز ۱۹ دی (٩ ژانویه) نیز در اثر آتش‌سوزی بزرگ در یک کارخانه تولید لوازم آرایشی و بهداشتی در استان البرز، دستکم ۵۳ نفر مصدوم شدند.

بیشتر بخوانید: سه کشته در زلزله خوی، انفجار در کارخانه روغن موتور در آذرشهر

علت این حادثە کە در کارخانەای در سیمین‌دشت فردیس رخ دادە بود، “انفجار کپسول گاز” عنوان شدە بود.

مرگ و مصدومیت بیش از ۵٠٠ کارگر بر اثر حوادث کار در استان کرمانشاه

آمارها در رابطه با مرگ و مصدومیت کارگران ایرانی، کنشگران حوزه کارگری را به شدت نگران کردە است. در یک مورد دیگر مدیرکل پزشکی قانونی استان کرمانشاه در گفت‌وگو با رسانه‌های داخلی عنوان کردە کە تنها در ۹ ماه گذشتە ۵۲۰ کارگر بە موجب حوادث کاری مصدوم شدەاند و تعداد ٣٢ نفر نیز جان خود را از دست دادەاند.

بیشتر بخوانید: انفجار در شرکت صنایع شیمیایی سپاهان اصفهان؛ ۹ نفر مصدوم شدند

به گفتە این مسئول ٣٢ کارگر جانباخته همگی مرد هستند. همچنین ١١ تن از کارگران آسیب‌دیده زن بودەاند.

همچنین گفتە شدە کە از ٣٢ کارگری کە جان‌باختەاند، ٢٣ نفر از قربانیان حوادث کار بر اثر سقوط از بلندی، ۶ نفر به دلیل اصابت جسم سخت و دو نفر بر اثر سوختگی و یک نفر در پی انفجار مین جان خود را از دست داده‌اند.

ایران در زمینه رعایت مسائل ایمنی کار در میان کشورهای جهان در رتبه ۱۰۲ قرار دارد ‌که رتبه بسیار پایینی است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

پیشتر حسن اصیلیان رئیس انجمن متخصصین بهداشت حرفه‌ای از وقوع سالیانه ۱۳ هزار حادثه ناشی از کار در ایران خبر داده و گفته بود این حوادث کە در پی فقدان ایمنی کار روی می‌دهد، سالیانه ۷۰۰ تا ۸۰۰ کارگر در کشور را به کام مرگ می‌کشاند.

به گفته این فعال صنفی بیماری‌های ناشی از کار، دلیل ۸۱ درصد از مرگ‌های مربوط به مشاغل است و حوادث سهم ۱۹ درصدی از مرگ‌های حین کار را به خود اختصاص داده است.

درگیری دوباره در مرز اسرائیل و لبنان

ارتش اسرائیل بامداد امروز یکشنبه اعلام کرد تروریست‌ها از لبنان وارد خاک اسرائیل شده و به سوی سربازان گشت شلیک کردند. گفته شد که سربازان به تیراندازی پاسخ دادند و چهار تروریست کشته شدند.در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیروهای گروه تروریستی حماس با عبور از موانع مرزی از نوار غزه وارد خاک اسرائیل شدند. در این حمله بیش از ۱۲۰۰ نفر در اسرائیل که بخش عمده آنها غیرنظامی بودند جان باختند. حماس حدود ۲۴۰ نفر را نیز به گروگان گرفت و در باریکه غزه اسیر کرد.

اسرائیل پس از حمله حماس اعلام وضعیت جنگی کرد و با حملات سنگین هوایی و زمینی دست به تعقیب و مجازات عاملان این جنایت زد. این کشور هدف عملیات خود را نابودی کامل ساختارهای نظامی حماس و به زیر کشیدن این گروه تروریستی از قدرت سیاسی در باریکه غزه اعلام کرد. تا کنون حدود یک میلیون نفر از ساکنان شمال غزه به مناطق جنوبی گریخته‌اند. به گفته مقام‌های سازمان ملل متحد هزاران نفر در نوار غزه کشته شده‌اند. دویچه وله فارسی در این مجموعه خبری تحولات در منطقه را دنبال کرده و به اطلاع کاربران خود می‌رساند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

مطالب بیشتر درباره درگیری نظامی اسرائیل با شبه‌نظامیان تروریست رااینجا بخوانید

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

ده‌ها هزاران اسرائیلی در تل‌آویو خواستار آزادی گروگان‌های حماس شدند
هزاران نفر در تظاهراتی در تل‌آویو شرکت کردند و خواستار آزادی گروگان‌های اسرائیلی شدند که توسط شبه‌نظامیان تروریستی حماس به نوار غزه منتقل شده‌اند. تظاهرکنندگان، از جمله بسیاری از بستگان گروگان‌ها، شامگاه شنبه ۱۳ ژانویه (۲۳ دی‌ماه) در آستانه صدمین روز بازداشت گروگان‌ها، در پشت بنر بزرگی که روی آن نوشته شده بود: “و جهان سکوت کرده” تجمع کردند و برای آزادی گروگان‌ها شعار می‌دادند: “الان، الان، الان”. به گفته سازماندهندگان، ۱۲۰هزار نفر در این تظاهرات شرکت کرده‌اند.

امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه در پیامی ویدیویی که در صفحه‌های بزرگ در این تظاهرات نمایش داده شد، خواستار از سرگیری مذاکرات برای آزادی گروگان‌ها در اسارت حماس شد. او با اشاره به سه گروگان فرانسوی گفت: «فرانسه فرزندان خود را رها نخواهد کرد.»

درگیری دوباره در مرز اسرائیل و لبنان
در مناطق مرزی لبنان و اسرائیل شب گذشته، شنبه ۱۳ ژانویه (۲۳ دی‌ماه) بار دیگر تیراندازی‌های متقابل صورت گرفت. ارتش اسرائیل بامداد امروز یکشنبه اعلام کرد تروریست‌ها از لبنان وارد خاک اسرائیل شده و به سوی سربازان گشت شلیک کردند. گفته شد که سربازان به تیراندازی پاسخ دادند و چهار تروریست کشته شدند. در جریان تبادل آتش، نیروهای اسرائیل با توپ و خمپاره به منطقه شلیک کردند.

یک روز قبل از آن آتش‌باران دوجانبه در مرز میان دو کشور صورت گرفت. به گفته ارتش اسرائیل، شبه‌نظامیان حزب‌الله لبنان چندین پرتابه به سمت شمال اسرائیل شلیک کردند. ارتش اسرائیل این مواضع را زیر آتش گرفت. علاوه بر این، جنگنده‌های اسرائیلی “زیرساخت‌های تروریستی” حزب‌الله را در جنوب لبنان بمباران کردند.

تظاهرات طرفداران فلسطینی‌ها در واشنگتن
هزاران تظاهرکننده حامی فلسطین‌ها در لندن، واشنگتن و دیگر شهرها علیه جنگ میان اسرائیل و گروه تروریستی حماس در نوار غزه دست به تظاهرات زدند. در واشنگتن، تظاهرکنندگان که بسیاری از آنها جوان بودند، پرچم فلسطین را به اهتزاز درآوردند. آنها با سر دادن شعار “هم اکنون آتش‌بس”، پلاکاردهایی با شعارهایی مانند “فلسطین را آزاد کنید” و “به جنگ غزه پایان دهید” در دست داشتند.

چند فلسطینی آمریکایی در فاصله کمی از کاخ سفید، از کشته یا زخمی شدن دوستان و بستگان خود در نوار غزه خبر دادند. آنها از جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا خواستند تا به حمایت نظامی و مالی از اسرائیل پایان دهد.

در ستایشِ خواندن و داستان

ماریو بارگاس یوسا

متن زیر، برگردانِ گزیده‌ای از سخنرانیِ ماریو بارگاس یوسا است به‌هنگام دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۰. یوسا در این سخنرانیِ فاخر به‌لحاظ ادبی، و پربار از نظر تاریخی و سیاسی، از زاویه‌ای متفاوت و بدیع به رخداد «خواندن و داستان» می‌نگرد. او ضمن بازگفتنِ حسب حالِ ادبیِ خود، به پرسش‌هایی پاسخ می‌دهد که برای خواننده‌ هم نافع است هم خواندنی؛ پرسش‌هایی از این دست که: چگونه داستان در کهن‌روزگارانِ باستان تولد یافت؟ داستان چگونه راه به عصیان و اعتراض می‌بَرد؟ چرا خودکامگان از گشت‌وگذار آزادِ خیال در جهان‌های‌ ادبی می‌هراسند؟ دستگاه سانسور از چه رو برپا می‌شود؟ گذار از دیکتاتوری به دموکراسی مشروط به چه شرطی است؟ وطن چیست و وطن‌دوست کیست؟ ناسیونالیسمِ کوته‌نظرانه چه تفاوتی با میهن‌دوستیِ بلندنظرانه دارد؟

***

پنج‌ساله بودم که خواندن را آموختم و این مهم‌ترین اتفاق زندگی‌ام بود. حدود هفتاد سال از آن زمان می‌گذرد و اکنون به‌وضوح به‌یاد می‌آورم که چگونه جادوی تبدیل کلماتِ کتاب به تصاویر، زندگی‌ام را سرشار می‌کرد، حصارهای زمان و مکان را در هم ‌می‌شکست، و من می‌توانستم با کاپیتان نمو بیست‌هزار فرسنگ زیر دریا بروم یا‌ به میان فاضلاب‌های پاریس بلغزم، به ژان ‌والژان بدل شوم و پیکر نیمه‌‌جانِ ماریوس را بر دوش کشم.

خواندن، ر‌ؤیا را به زندگی و زندگی‌ را به رؤیا بدل می‌کرد، و جهان‌های ادبی را در اختیار پسرکی می‌گذاشت که من بودم. مادرم می‌گفت نخستین چیز‌هایی که خود نوشتم ادامه‌ی داستان‌هایی بود که می‌خواندم، چون وقتی داستانی به پایان می‌رسید زانوی غم بغل می‌گرفتم یا دلم می‌خواست پایان داستان را عوض کنم. و این شاید همان کاری است که زندگی‌ام را، بی‌آنکه متوجه باشم، با انجام آن سپری کرده‌ام: به ‌مرور زمان، همان‌طور که بالیدم، بالغ شدم، و پا‌به‌سن نهادم، به داستان‌هایی که کودکی‌ام را با شور و شعف و ماجراجویی می‌آکندند، امتداد بخشیدم.

داستان‌نویسی اما کار آسانی نبود. وقتی داستان به قالب کلمات در می‌آمد، طرح‌ها روی کاغذ می‌پژمردند و ایده‌ها و تصاویر ناکام می‌ماندند. چگونه می‌توانستم دوباره به آن‌ها جان بدهم؟ خوشبختانه استادان ادبیات حی و حاضر بودند. آموزگارانی که می‌توانستم از آنان بیاموزم و سرمشق بگیرم. فلوبر به من آموخت که استعداد، انضباطی سخت و صبری طولانی است.[1] فاکنر یادم داد که فُرم، به محتوای داستان رفعت می‌بخشد یا آن را از سکه می‌اندازد. از مارتورِل،[2] سروانتس، دیکنز، بالزاک، تولستوی، کنراد و توماس مان یاد گرفتم که در رمان، گستره و بلندپروازی همان‌قدر اهمیت دارد که مهارت سبک‌شناختی و رهیافتِ روایی. از سارتر آموختم که کلمات به‌مثابه‌ی اعمال‌اند، و رمان، نمایش‌نامه و جستاری که متعهد به لحظه‌ی اکنون باشد، در کنار انتخاب‌های بهتر، می‌تواند روند تاریخ را عوض کند. از کامو و اورول این نکته را فرا گرفتم که ادبیاتِ تهی از اخلاق، غیرانسانی است… .

در این خطابه اگر بخواهم ارواح تمام نویسندگانی را که نکته یا نکاتی مدیونشان هستم، احضار کنم، اشباحشان ما را در تاریکی فرو خواهند برد. آن‌ها فزون از شمارند. آنان علاوه بر پرده‌برداری از رازهای هنر داستان‌نویسی، مرا واداشتند تا در ژرفنای بی‌انتهای انسانیت بکاوم، اعمال قهرمانانه را بستایم، و از سبعیت بشر بهراسم. آن‌ها دلسوزترین دوستانم بودند؛ کسانی که به ندای من جان بخشیدند و در کتاب‌هایشان دریافتم که حتی در سخت‌ترین شرایط نیز امید وجود دارد، و زندگی ارزش کوشیدن را دارد ولو تنها به این دلیل که به‌صرف زندگی، قادر به کتاب‌خواندن یا خیال‌پردازی باشیم.

گاه با خود می‌گفتم که در کشوری مثل سرزمینِ من که خوانندگان کمی دارد، با این همه آدم فقیر و بی‌سواد، و با این همه بی‌عدالتی که در آن، فرهنگ، امتیاز آدم‌های معدودی است، آیا داستان‌نویسی، نوعی تجمل خودمدارانه نیست؟ البته این تردیدها، ندای مرا خاموش نساخت و به ‌نوشتن ادامه دادم، حتی در مواقعی که چرخاندن زندگی بیشترِ وقتم را می‌بلعید. فکر می‌کنم که کار درستی می‌کردم چون اگر لازمه‌ی شکوفایی ادبیات این بود که ابتدا جامعه به فرهنگ عالی، آزادی، رفاه و عدالت دست یابد، ادبیات هرگز به‌ وجود نمی‌آمد. اما به‌ برکت ادبیات، و به ‌سبب آگاهی‌هایی که ارزان می‌دارد، و شوری که بر می‌انگیزد، و سرخوردگی‌مان از واقعیت ــ آن‌گاه که از سفر به جهان زیبای خیالین باز می‌آییم ــ تمدنِ ما به اندازه‌ی زمانی که داستان‌گویان با قصه‌های خود انسانی‌کردنِ زندگی را آغاز کردند، بی‌رحم نیست. در نبودِ کتاب‌های خوبی که خوانده‌ایم روزگار ما بدتر از حالا می‌بود. با جماعت هم‌رنگ‌تر بودیم و نه‌ این‌قدر بی‌قرار، بلکه مطیع‌تر. و روحیه‌ی نقادی، که نیروی محرکه‌ی پیشرفت است، وجود نمی‌داشت. خواندن، همانند نوشتن، فریاد اعتراضی است علیه نابسندگی‌های زندگی. وقتی در داستان به‌ دنبال کمبودهای زندگیِ‌ خود می‌گردیم، در واقع، می‌گوییم که زندگی، آن‌گونه که هست، عطشِ ‌ما برای کامل‌بودن را برآورده نمی‌سازد و باید طور بهتری باشد. ما، در حالی که فقط یک زندگی در پیش داریم، داستان می‌نویسیم تا صدها شکلِ دیگرِ زندگی را، که دلمان می‌خواهد می‌توانستیم تجربه‌اش کنیم، به‌نحوی از سر بگذرانیم.

اگر داستان‌ نبود، نه از اهمیت آزادی برای زندگیِ در خورِ زیستن آگاه بودیم، و نه می‌دانستیم که زندگیِ پایمال‌شده در زیر پای یک خودکامه، یک ایدئولوژی یا یک مذهب، به چه دوزخی بدل می‌شود. کسانی که تردید دارند که ادبیات ما را، فزون بر غرقه‌ساختن در نیکبختی، از هر گونه بیدادگری آگاه می‌سازد، باید از خود بپرسند که چرا رژیم‌هایی که مصمم به کنترلِ ز گهواره تا گورِ رفتارهای شهروندانِ خود هستند این‌قدر از ادبیات می‌هراسند و از چه رو سیستم‌های سانسور را برای سرکوب ادبیات و پاییدنِ نویسندگان مستقل پدید می‌آورند؟ آن‌ها این کارها را می‌کنند چون از خطر گشت‌وگذارِ آزادِ تخیل در کتاب‌ها آگاه‌اند و می‌دانند که داستان‌ چقدر فتنه‌انگیز است وقتی خواننده، آزادیِ موجود در داستان را با تاریک‌اندیشی و ترسی که در دنیای واقعی در کمینِ اوست، مقایسه می‌کند. نویسنده با داستان‌سرایی، خواسته یا ناخواسته، دانسته یا نادانسته، نارضایتی را ترویج می‌کند و نشان می‌دهد که دنیا به‌طرز بدی ساخته شده و زندگیِ خیالین، سرشار‌تر از زندگیِ روزمره‌ی ماست. اگر این حقیقت در هشیاری و حساسیتِ خواننده ریشه بدواند، او دیگر به‌راحتی بازی نمی‌خورد و این دروغِ‌ بازجوها و نگهبانان را نمی‌پذیرد که پشت میله‌ها، زندگی بهتر و امن‌تری دارد.

ادبیاتِ خوب، میان مردمانِ سرزمین‌های گوناگون پل می‌زند. به‌رغم زبان‌ها، باورها، عادت‌ها، رسوم و تعصباتی که ما را از هم جدا می‌سازد، ادبیات از طریق التذاذ، رنج‌بردن، یا شگفت‌زدگی در برابر رخدادی یگانه، متحدمان می‌سازد. وقتی نهنگ بزرگ سفید، کاپیتان اهاب را در دریا دفن می‌کند، قلبِ خواننده‌ در لیما به‌همان اندازه فرو می‌ریزد که در توکیو. وقتی اِما بوواری آرسنیک را فرو می‌بلعد یا آنا کارنینا خود را جلوی قطار می‌اندازد، تنِ هر خواننده‌ای می‌لرزد، خواه بودایی باشد، یا مسیحی؛ مسلمان باشد یا ندانم‌انگار. و فرقی نمی‌کند که کت‌وشلوار بر تن داشته باشد یا کیمونو. ادبیات نوعی برادری را در میان تنوع انسانی پدید می‌آورد و مرزهایی را که جهالت، ایدئولوژی، مذهب و زبان در میان زنان و مردان کشیده‌، از میان برمی‌دارد.

وقتی نهنگ بزرگ سفید، کاپیتان اهاب را در دریا دفن می‌کند، قلبِ خواننده‌ در لیما به‌همان اندازه فرو می‌ریزد که در توکیو. وقتی اِما بوواری آرسنیک را فرو می‌بلعد یا آنا کارنینا خود را جلوی قطار می‌اندازد، تنِ هر خواننده‌ای می‌لرزد، خواه بودایی باشد، یا مسیحی؛ مسلمان باشد یا ندانم‌انگار. و فرقی نمی‌کند که کت‌وشلوار بر تن داشته باشد یا کیمونو.

هر دوره از تاریخ، وحشت‌های خاص خود را دارد. و دورانِ ما دوره‌ی آدم‌های متعصب است؛ تروریست‌های انتحاری. گونه‌هایی باستانی که یقین دارند با آدم‌کشی به‌ بهشت می‌روند. خیال می‌کنند که خونِ بی‌گناهان، حقارت‌های جمعی را می‌شوید، بی‌عدالتی‌ها را اصلاح می‌کند، و حقیقت را بر باورهای باطل چیره می‌سازد. هر روزه در سراسر گیتی، قربانیانی بی‌شمار به‌دست کسانی از بین می‌روند که به خیالِ خود، حقِ مطلق با آنان است. با فروپاشیِ امپراتوری‌های تمامیت‌خواه، فکر می‌کردیم که هم‌زیستی، صلح، کثرت‌گرایی و حقوق بشر، دستِ بالا را خواهد داشت و هولوکاست، نسل‌کشی، تهاجم و جنگ‌های ویرانگر از جهان رخت برخواهد بست. اما این‌گونه نشد. همواره شکل‌های تازه‌ای از بربریت سبز می‌شوند که تعصبات مذهبی به آنها دامن می‌زنند، و با ازدیاد سلاح‌های کشتار جمعی، دیگر نمی‌توان این واقعیت را نادیده گرفت که شاید روزی یکی از همین فرقه‌های کوچکِ مُنجیانِ دیوانه، شعله‌ی فاجعه‌ی هسته‌ای را برافروزد. باید جلویشان را بگیریم، با آنان مقابله کنیم، و مغلوبشان سازیم. شمارشان زیاد نیست، اما کرنای جنایاتشان لرزه بر کره‌ی خاک انداخته و کابوس‌هایی که برانگیخته‌اند ما را از ترس فلج ساخته است. نباید مرعوب کسانی شویم که می‌خواهند آزادی‌ای را که در دوران مدید تمدن به ‌دست آورده‌ایم، از ما بربایند. بیایید از لیبرال دموکراسی‌ای دفاع کنیم که با تمام محدودیت‌هایش همچنان نمودارِ تکثر سیاسی، هم‌زیستی، مدارا، حقوق بشر، انتقادپذیری، قانون‌مداری، انتخاب آزاد، جابه‌جایی در قدرت و تمام مزایایی است که ما را از زندگیِ بدوی به‌در آورده است، و به زیستی زیبا و بی‌نقص که ادبیات می‌آفریند، نزدیک می‌کند؛ زندگی‌ای که تنها وقتی می‌توانیم سزاوارش باشیم که آن را بیافرینیم، به ‌روی کاغذش بیاوریم و آن را بخوانیم. بنابراین، ما از طریق مقابله‌ با متعصبانِ آدم‌کش، از حقِ خود برای رؤیاپردازی و برآورده‌ساختن رؤیاهایمان دفاع می‌کنیم.

در جوانی، همانند بسیاری از نویسندگانِ هم‌روزگار، مارکسیست بودم و باور داشتم که سوسیالیسم داروی درد بی‌عدالت‌های اجتماعی و استثماری است که روزبه‌روز در کشورم، در آمریکای لاتین و در دیگر کشورهای جهان سوم، حادتر می‌شد. کار دشواری بود و مدتی مدید طول کشید تا از این خواب‌وخیال بیرون بیایم و به سمت دموکرات‌بودن و لیبرال‌شدن کشیده شوم. این فرایند آرام و تدریجی، پیامد حوادثی چند بود: از جمله، چرخش انقلاب کوبا به سوی خودکامگی و نظام عمودیِ قدرت در اتحاد شوروی، و شهادت ناراضیانی که توانسته بودند از سیم‌های خاردار گولاگ بگذرند، و سرانجام تهاجم کشورهای عضو پیمان ورشو به چکسلواکی. اندیشمندانی چون رمون آرون، ژان فرانسوا رِول، آیزایا برلین و کارل پوپر نیز در این دگرگونی دخیل بودند و من ارزیابیِ دوباره‌ام از فرهنگ دموکراتیک و جوامع باز را به آنان مدیونم. این استادان در زمانی الگوی هوشیاری و شهامت دلاورانه بودند، که روشنفکران غربی، به‌علت سبک‌سری یا فرصت‌طلبی، مفتونِ طلسم سوسیالیسمِ شوروی یا حتی بدتر از آن، مسحور محفلِ خونینِ ساحرانِ[3] انقلاب فرهنگیِ چین شده بودند.

در جوانی آرزو داشتم که روزی به پاریس بیایم. آن‌قدر دلداده‌ی ادبیات فرانسه بودم که فکر می‌کردم زیستن در آنجا و استنشاق هوایی که بالزاک، استندال، بودلر و پروست در آن نفس کشیده‌اند، سبب خواهد شد که نویسنده‌‌ای درست‌و‌حسابی بشوم. گمان می‌کردم که اگر پرو را ترک نگویم حداکثر، نویسنده‌ای قلابی خواهم شد که فقط در روزهای تعطیل چیز می‌نویسد. واقعیت این است که من مدیون فرانسه و درس‌های فراموش‌نشدنیِ فرهنگش هستم… من زمانی در پاریس بودم که سارتر و کامو زنده بودند و می‌نوشتند. با این حال، شاید بیش از هر چیز از فرانسه به‌خاطر کشف آمریکای لاتین سپاس‌گزارم. در آنجا متوجه شدم که پرو بخشی از جامعه‌ای گسترده است که تاریخ، جغرافیا، مسائل اجتماعی و سیاسی، شیوه‌ی معینی از بودن، و زبان نغز نوشتاری و گفتاری، متحدشان کرده است. در همان سال‌ها بود که نویسندگان آمریکای لاتین، ادبیاتی تازه و جان‌دار به بار می‌‌آوردند. در فرانسه، آثار بورخس، اکتاویو پاز، گارسیا مارکز و بسیاری دیگر را خواندم؛ همان‌هایی که در کارِ دگرگون‌ساختن روایت در زبانِ اسپانیایی بودند و به‌لطف آنان بود که اهالی اروپا و بخش مهمی از جهان دریافتند که آمریکای لاتین، تنها قاره‌ی کودتاها، خودکامگانِ لوده، چریک‌های ریشو، ماراکا‌های ]سازهای کوبه‌ای[ رقص‌های مامبو و چاچاچا نیست؛ بلکه سرزمین ایده‌ها، فُرم‌های هنری و خیال‌پردازی‌های ادبی است که از زیبایی فراتر رفته و به زبانی بین‌المللی سخن می‌گوید.

از آن زمان تا کنون آمریکای لاتین، افتان و خیزان، به‌پیش آمده است. ما در قیاس با گذشته، گرفتار دیکتاتوری‌های کمتری هستیم. به‌جز کوبا و جانشین معلوم‌الحالش ونزوئلا، و برخی دموکراسی‌های شبه‌پوپولیستی و دلقک‌مآب مثل بولیوی و نیکاراگوئه. در بقیه‌ی قاره اما برای نخستین بار در تاریخ، و با وفاق گسترده‌ی مردمی، دموکراسی سرگرم کار است. در کشورهایی نظیر برزیل، شیلی، اروگوئه، پرو، جمهوری دومینیکن، مکزیک و تقریباً در تمام کشورهای آمریکای مرکزی، ما احزاب چپ و راستی داریم که به پایبندی به قانون، آزادیِ انتقاد، انتخابات و اصلِ جابه‌جایی قدرت، حرمت می‌نهند. این است راه درست، و اگر آمریکای لاتین به همین منوال پیش برود، با فساد نابکارانه بستیزد و به پیوستن به جهان ادامه دهد، سرانجام، این قاره، دیگر نه قاره‌ی آینده، بلکه قاره‌ی اکنون خواهد شد.

من هرگز در اروپا، یا هیچ جای دیگر، احساس غربت نکرده‌ام. در تمام جاهایی که به‌سر برده‌ام، پاریس، لندن، بارسلون، مادرید، برلین، واشینگتن، نیویورک، برزیل یا جمهوری دومینیکن، احساس کرده‌ام که در وطن خود هستم. به‌نظر نمی‌رسد که وقتی ناخواسته، شهروندِ جهان شده‌ام، «ریشه‌هایم» و پیوندهایی که مرا به کشورم وصل می‌سازد، سست شده باشد. اگر این‌طور بود قلم من از تجربه‌های پرویی‌ام آبشخور نمی‌گرفت و هماره در داستان‌هایم، حتی وقتی ظاهراً جایی فرسنگ‌ها دور از پرو اتفاق می‌افتد، پدیدار نمی‌شد. برعکس، فکر می‌کنم که این زندگیِ طولانی‌مدت در خارج از وطن، آن پیوند‌ها را محکم‌تر ساخته و چشم‌اندازی روشن به آن‌ها افزوده است. مهر ورزیدن به جایی که در آن زاده شده‌ایم اجباری نیست، بلکه مثل هر عشق دیگری، باید خودجوش و برآمده از دل باشد؛ مانند عشقی که عشاق، والدین و فرزندان، و دوستان را به‌هم می‌پیوندد.

من پرو را در قلبِ خود حمل می‌کنم، چون جایی است که در آن زاده شدم، بالیدم، شکل یافتم و در کودکی و جوانی تجاربی داشتم که شخصیتم را شکل داد و پیشه‌ام را رقم زد. در آنجا عشق ورزیدم؛ کینه به ‌دل گرفتم؛ لذت بردم؛ رنج کشیدم و رؤیا دیدم. آنچه در آنجا روی می‌دهد بیش از آنچه در جاهای دیگر رخ می‌دهد بر من اثر می‌گذارد، مرا برمی‌انگیزد و به‌ خشم می‌آورد. این حالات به‌دلخواه من نبوده و آن‌ها را بر خود روا نداشته‌ام؛ آن‌ها همین‌طوری به‌من دست می‌دهند. برخی هموطنان مرا به خیانت متهم کردند و نزدیک بود که تابعیتم را از دست بدهم. چون در زمان آخرین دیکتاتوریِ کشورم، از دولت‌های دموکراتیکِ جهان خواستم که رژیم پرو را با تحریم‌های دیپلماتیک و اقتصادی تنبیه کنند؛ کاری که همیشه در قبال تمام دیکتاتوری‌ها، از هر قماش، انجام داده‌ام. مثل پینوشه، فیدل کاسترو، طالبان در افغانستان، ملایان[4] در ایران، آپارتاید در آفریقای جنوبی، و ساتراپ‌های یونیفرم‌پوشیده‌ی برمه (اکنون میانمار). و در آینده نیز، اگر پرو بارِ دیگر قربانی کودتایی شود که بخواهد دموکراسیِ شکننده‌مان را از بین ببرد، باز همین کار را خواهم کرد. عمل من مبتنی بر این باور بود که دیکتاتوری، نماد شر مطلق در یک کشور است، سرمنشأ توحش و فساد و زخم‌های کهنه‌ای است که بهبودش سال‌ها طول می‌کشد. دیکتاتوری، آینده‌ی یک ملت را مسموم می‌سازد و عادات و اعمال زیان‌باری را به‌وجود می‌آورد که نسل‌ها می‌پاید و بازسازیِ دموکراتیک را به تعویق می‌اندازد. از همین رو است که باید بی‌درنگ، و با تمام امکاناتی که در اختیار داریم، از جمله تحریم‌های اقتصادی، با دیکتاتوری‌ها به ‌مبارزه برخیزیم… .

وطن عبارت از پرچم، سرود یا سخنرانی‌های آتشین درباره‌ی قهرمانانِ نمادین نیست؛ بلکه شماری از مکان‌ها و آدم‌هاست که خاطراتِ ما را با این حسِ گرم و سودایی می‌آمیزند که هر جا باشیم خانه‌ای داریم که به آن بازگردیم.

من اسپانیا را نیز به‌اندازه‌ی پرو دوست دارم و همان‌قدر که به آن دِیْن دارم از آن ممنونم. اگر اسپانیا نبود هرگز به این تریبون نمی‌رسیدم و نویسنده‌ای سرشناس نمی‌شدم… تمام کتاب‌هایم در اسپانیا منتشر شدند و در اسپانیا بود که کانون توجه قرار گرفتم… و هنگامی که نزدیک بود تابعیتِ کشورم را از دست بدهم اسپانیا به من تابعیتی ثانوی اعطا کرد. بنابراین، هرگز ذره‌ای منافات میان پرویی‌بودنم و داشتنِ گذرنامه‌ی اسپانیایی ندیده‌ام؛ چون همیشه احساس کرده‌ام که اسپانیا و پرو دو روی یک سکه‌اند. از تمام سال‌هایی که در خاک اسپانیا زیسته‌ام، درخشان‌ترین خاطراتم مربوط به پنج سالی است که در اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰ در بارسلون عزیز به‌سر بردم. در آن هنگام، دیکتاتوریِ فرانکو هنوز بر سر کار بود و مردم را به‌گلوله می‌بست؛ منتها در آن زمان مانند فسیلی از‌هم‌پاشیده بود. به‌ویژه در حوزه‌ی فرهنگ نمی‌توانست کنترل سابق را اعمال کند. ترَک‌ها و شکاف‌هایی باز می‌شد که سانسورچی‌ها نمی‌توانستند آن را درز بگیرند و از طریق همین شکاف‌ها بود که جامعه‌ی اسپانیایی کتاب‌ها، جریان‌های فکری، اَشکال هنری و افکاری را جذب می‌کرد که پیشتر مسائلی براندازانه تلقی می‌شد و ممنوع بود. هیچ شهری به‌اندازه‌ی بارسلون از این گشایشِ تازه بهره نبرد و در تمام زمینه‌های فکری و نوآورانه، تجربه‌ا‌ی مشابه با آن از سر نگذراند. بارسلون، پایتخت فرهنگیِ اسپانیا شد، جایی که آدم می‌توانست انتظار برای آزادیِ پیشِ رو را استنشاق کند. بارسلون، به‌اعتباری، پایتخت فرهنگی آمریکای لاتین نیز بود چون شماری از نقاشان، نویسندگان، ناشران و هنرمندان آمریکای لاتین در آن سکنا گزیده، یا به آن رفت‌وآمد داشتند. بارسلون، همانند پاریس در سال‌های قبل‌تر، برج بابِل شده بود؛ شهری جهان‌شمول و فراگیر که آدم را به زندگی و کارکردن در خود برمی‌انگیخت. برای نخستین بار پس از جنگ داخلی، نویسندگان اسپانیا و آمریکای لاتین ممزوج و یک‌دل شده بودند و همدیگر را مالکِ سُنتی واحد و هم‌پیمان در امری خطیر و قطعی می‌دیدند: اینکه پایان دیکتاتوری قریب‌الوقوع است و در اسپانیای دموکراتیک، به‌زودی این فرهنگ است که نقش اول را ایفا می‌کند.

هرچند گذار اسپانیا از دیکتاتوری به دموکراسی دقیقاً به این ترتیب روی نداد، اما داستانِ آن، یکی از ناب‌ترین ماجراهای روزگار مدرن است. ماجرایی که نشان می‌دهد وقتی عقل و منطقِ سلیم چیره ‌شود و رقبای سیاسی، فرقه‌گرایی را به نفع خیر عموم کنار ‌‌نهند، همه‌چیز مثل رویدادهای رمان‌های رئالیسم جادویی، شگفت‌انگیز می‌شود. گذار اسپانیا از اقتدارگرایی به آزادی، از توسعه‌نیافتگی به رفاه، از تعارض‌ها و نابرابری‌های اقتصاد جهان‌سومی به کشوری با طبقات متوسط، پیوستنش به قافله‌ی اروپا و سازگاری‌اش طی چندسال با فرهنگ دموکراتیک، تمام دنیا را به شگفت آورد و به مدرن‌سازیِ اسپانیا شتاب بخشید. برای من تکان‌دهنده و آموزنده‌ بود که این فرایند را از نزدیک، و گاه از درون، لمس کردم، و بسیار امیدوارم که ناسیونالیسم، طاعون لاعلاج جهان مدرن و نیز اسپانیا، این ماجرای شیرین را خراب نکند.

من از هر نوع ناسیونالیسم، ایدئولوژی‌ِ تنگ‌نظر ــ یا دین ــ که کوته‌بینانه و انحصاری باشد، افق فکری را محدود ‌کند و تعصبات قومی و نژادی در بطن خود داشته باشد، بیزارم. زیرا ناسیونالیسم، شرایطِ اتفاقیِ زادگاهِ فرد را به ارزشی عالی و مزیتی اخلاقی و هستی‌شناسانه بدل ‌می‌کند. در طول تاریخ، ناسیونالیسم، در کنار مذهب، عامل سهمناک‌ترین کشتارهای تاریخ، همچون کشتارهای دو جنگ جهانی و خونریزیِ فعلی در خاورمیانه بوده است. ناسیونالیسم بیش از هر امر دیگری در بالکانیزه‌‌شدن آمریکای لاتین و خونریزی در منازعات و نبردهای بیهوده و اتلاف منابع نجومی برای خرید سلاح به‌جای ساخت مدرسه، کتابخانه و بیمارستان، دخیل بوده است.

البته نباید ناسیونالیسمِ کوته‌نظرانه و طرد «دیگریِ» همراه با آن را، که هماره سرچشمه‌ی خشونت است، با میهن‌دوستی‌ای اشتباه بگیریم که حسی سودمند و بلندنظرانه است از عشق به زادگاه. جایی که نیاکانِ ما در آن زیسته‌اند و نخستین رؤیاهایمان در آن شکل گرفته است؛ با آن منظره‌های آشنا، آدم‌های دوست‌داشتنی و رویدادهایی که، همچون سرنخ‌هایی از خاطره، ما را از انزوا و تنهایی دور می‌دارند. وطن عبارت از پرچم، سرود یا سخنرانی‌های آتشین درباره‌ی قهرمانانِ نمادین نیست؛ بلکه شماری از مکان‌ها و آدم‌هاست که خاطراتِ ما را با این حسِ گرم و سودایی می‌آمیزند که هر جا باشیم خانه‌ای داریم که به آن بازگردیم.[5]

بگذارید به ادبیات بازگردیم. ادبیات، نمایشی کاذب از زندگی است؛ با این حال، ادبیات سبب می‌شود که زندگی را بهتر دریابیم و در هزارتویی که در آن زاده می‌شویم، از آن می‌گذریم و در آن می‌میریم، راهِ خود را بازیابیم. ادبیات، پس‌روی‌ها و درماندگی‌هایی را که زندگیِ واقعی بر ما روا می‌دارد جبران می‌کند. به‌یُمن ادبیات است که می‌توانیم، تا اندازه‌ای، از هستی ِهیروگلیف‌واری رمزگشایی کنیم که برای اکثریت عظیمِ انسان‌ها موجودیت دارد؛ به‌ویژه کسانی از ما که بیش از یقین، تردید داریم و به سرگشتگی‌مان در مواجهه‌ی با موضوعاتی از قبیل استعلاء، سرنوشت فردی و جمعی، روح، معنا یا بی‌معنایی تاریخ، و زوایای دانش عقلانی، اذعان می‌کنیم.

من همیشه عاشقِ تصور آن شرایط نامعلومی هستم که طی آن، اجدادمان آغاز به داستان‌سرایی و قصه‌گویی کرد‌ه‌اند. آن زمان که هنوز آدم‌ها تنها خُرده‌ تفاوتی با حیوانات داشتند و زبان ارتباطی‌شان، تازه شکل گرفته بود. در غارها، گِرد آتش، در شب‌هایی لبریز از خطر صاعقه، غرش رعد، و غریو حیوانات، به سرایش و نقل داستان پرداختند. لحظه‌ای سرنوشت‌ساز که حلقه‌های موجوداتِ بدوی، گِردِ صدا و تخیلِ داستان‌گو شکل گرفتند، و تمدن آغاز شد. معبری طولانی که آرام‌آرام ما را به انسان بدل کرد و به ابداع فردِ خودمختار رهنمون شد؛ آن‌گاه آدمی را از قید قبیله رها ساخت، و به آفرینش علم، هنر، قانون و آزادی راه بُرد و به باریک‌بینی در ژرف‌ترین زوایای طبیعت، پیکر انسان، فضا، و سفر به‌سوی ستارگان هدایت کرد. آن داستان‌ها، قصه‌ها، اسطوره‌ها و افسانه‌ها که در برابر شنوندگانی هراسیده از دنیایی سراسر ناشناخته و خطرآلود، برای اولین بار، همچون آهنگی تازه، طنین‌ می‌انداخت، قاعدتاً چونان حمامی خنک و حوضچه‌ای آرام برای آن ارواحِ همیشه گوش‌به‌زنگ بوده است؛ برای آنان که هستی، تقریباً معنایی جز خور و خواب و خشم و شهوت نداشت. وقتی آنان بنا کردند به رؤیاپردازیِ جمعی، و به‌اشتراک‌نهادن رؤیاهایی که قصه‌گو برمی‌انگیخت، از گردونه‌ی زیستن برای بقا و گردابِ کارهای توحش‌‌آفرین رهیدند و زندگی‌شان بدل شد به رؤیا، لذت، تخیل، و درانداختن طرحی بنیادین: رَستن از بند محدودیت، و سرآغاز تغییر و بهبود. حالا زندگی، تقلایی بود برای برآوردن تمنیات و آرزوهایی که زندگی خیالین را در آن‌ها بیدار می‌ساخت، و نوعی کنجکاوی و اشتیاق به زدودنِ رمز و رازهایی که پیرامونشان را می‌آکند.

این فرایند بی‌وقفه، وقتی سرشار شد که نوشتن تولد یافت. حالا دیگر داستان، افزون بر آنکه قابل شنیدن بود، خواندنی هم شد، و به تداومی دست یافت که ادبیات به آن اعطا کرد. از همین رو، باید این نکته را آن‌قدر تکرار کنیم که نسل‌های تازه نیز آن را بپذیرند: اینکه داستان، چیزی بیش از سرگرمی است؛ چیزی بیش از تمرینی فکری که حساسیتِ شخص را تیز ‌کند و روحیه‌ی انتقادی را در او برانگیزد. داستان، ضرورتی کامل برای تداوم حیاتِ تمدنی است که بهترین معنای انسانیت را در ما حفظ و بازآفرینی می‌کند. داستان، ضرورت دارد تا دوباره به بربریتِ انزوا پس‌نرویم و زندگی به سطح پراگماتیسم متخصصانی کاهش نیابد که چیزها را به‌طور عمیق مشاهده می‌کنند اما از آنچه در پیرامون چیزها، و مقدم‌ومؤخر بر آن‌هاست غفلت می‌ورزند. داستان ضرورت دارد تا جای ما و ماشین‌هایی که اختراعشان کرده‌ایم تا در خدمتمان باشند عوض نشود، طوری که ما غلامان و بردگانِ آن ماشین‌ها بشویم. و داستان باید باشد، چون دنیای بدون ادبیات، دنیایی بدون آرزو، آرمان و تهور خواهد بود، دنیایی از آدم‌‌‌کوکی‌های محروم از خصیصه‌ای که آدمی را به‌مرتبه‌ی انسان می‌رساند: تواناییِ برون‌رفتن از خود و رفتن به جهان دیگری، و دیگران. توانایی‌ای که با گِل رؤیاهایمان سرشته می‌شود.

از غار تا آسمان‌خراش، از چماق تا سلاح‌های کشتار جمعی، از زندگیِ پرتکرار قبیله‌ای تا عصر جهانی‌شدن، داستان‌های ادبی تجارب انسانی را تکثیر کرده‌اند و ما را از سپرانداختن در برابر رخوت، خمودت و تسلیم بازداشته‌اند. هیچ چیز به‌اندازه‌ی زندگیِ دروغینی که به‌لطف ادبیات به زندگیِ موجودمان افزوده‌ایم تخیل و آرزوهایمان را طوری بی‌قرار و پریشان نساخته که بتوانیم قهرمان‌های ماجراهای بزرگ باشیم. اشتیاقِ وافری که زندگیِ واقعی هرگز به ما ارزان نمی‌دارد. بدین ترتیب، دروغ‌های ادبیات از طریق ما خوانندگانِ متحول‌شده و حسرت‌آلوده، و مردد در زندگیِ میان‌مایه، به‌ واقعیت می‌پیوندد.

ادبیات جادو می‌کند؛ با امیدواری به داشتنِ آنچه نداریم، با بدل‌شدن به آنکه نیستیم، و با دستیابی به هستیِ ناممکنی که خود را در آن، همچون الهگانِ مردمانِ بت‌پرست، هم‌زمان میرا و نامیرا می‌یابیم. بدین‌گونه است که ادبیات، حسِ ناهمرنگی و عصیان را در روحِ ما می‌دمد. همان حسی که در پس هر کنشِ قهرمانانه‌‌ای است که موجب کاهش خشونت در روابط انسانی شده است. کاهش خشونت، نه پایان‌دادن به آن. زیرا از قضا داستانِ ما، هماره ناتمام خواهد ماند. از همین رو است که باید به‌رؤیاپردازی، خواندن و نوشتن ادامه دهیم. این است بهترین وسیله‌‌ای که برای تسلای وضعیت فناپذیر‌مان، و غلبه بر فرسوده‌شدن به‌ دست روزگار، و نیز تبدیل ناممکن به ممکن، یافته‌ایم.

استکهلم، ۷ دسامبر ۲۰۱۰

 

برگردان: هرمز دیّار


ماریو بارگاس یوسا سخنرانیِ نوبل خود را به‌زبان اسپانیایی ایراد کرد. آنچه خواندید برگردانِ گزیده‌ای از ترجمه‌ی انگلیسیِ سخنرانیِ اوست با عنوان زیر در وبسایت نوبل ‌پرایز:

In Praise of Reading and Fiction, December 7, 2010.


[1] یوسا در گفت‌وگویی توضیح می‌دهد که چگونه از «نامه‌های فلوبر» آموخت که «استعداد» عبارت از «انضباطی سخت و صبری طولانی» است. او می‌گوید: «وقتی جوان بودم… مطالعه‌ی آثار فلوبر کمک بسیار بزرگی به من کرد. من همیشه خواندن نامه‌های فلوبر را به نویسندگان جوان توصیه می‌کنم، چون برخلاف بعضی نویسنده‌ها که نبوغشان زود جلوه می‌کند، فلوبر وقتی شروع به نوشتن کرد نویسنده‌ی بدی بود. این تسلای بزرگی است برای آن‌هایی که نابغه‌ی پیش‌رس نیستند و حس می‌کنند نوشته‌هاشان واقعاً بد است. تفاوت در این است که فلوبر به اینکه نویسنده‌ای میان‌مایه باشد خرسند نبود. تصمیم گرفت نویسنده‌ی بزرگی بشود و هنر خودش را با اراده، انضباط، تلاش و سرسختی آفرید… او با پیش‌نهادن هدف‌های ناممکن در برابر خودش، به نابغه تبدیل شد.» بنگرید به: ماریو بارگاس یوسا (۱۳۹۶) چرا ادبیات؟ ترجمه‌ی عبدالله کوثری، انتشارات لوح فکر، صص ۹۱ و ۹۲.

[2] مقصود خوآنوت مارتورِل (Joanot Martorell) نویسنده‌ی سده‌ی پانزده اسپانیا است.

[3] محفل ساحران یا «سَبتِ جادوگران» (witches’ Sabbath) عنوان نقاشی فرانسیسکو گویا (۱۸۲۸-۱۷۴۶) نقاشِ لیبرال اهل اسپانیا است. در این نقاشی، که «گویا» با رنگ روغن بر دیوار گچی خانه‌ی خود کشیده بود، شیطان در شمایلِ شبحِ بُزی عظیم‌الجثه و سایه‌نما، در محفل ساحرانِ وحشت‌زده دیده می‌شود. گفته می‌شود که ساحران موجود در این نقاشی، یادآور جادوگرانی هستند که در دادگاه‌های تفتیش عقاید اسپانیا محاکمه شدند و خونشان به‌ناحق بر زمین ریخته شد.

[4] Imams

[5] یوسا در دیگر نوشته‌های خود نیز ناسیونالیسم را به پرسش می‌کشد. از جمله در عبارتی مشهور از کتاب جنگ آخر زمان می‌نویسد: «این کلمه‌ی وطن یک روز از بین می‌رود. آن‌وقت مردم به پشت سرشان، به ما نگاه می‌کنند که خودمان را توی مرزها حبس کرده‌ بودیم و سر چند تا خط روی نقشه همدیگر را می‌کشتیم، بعد می‌گویند “این‌ها عجب احمق‌هایی بوده‌اند.”» بنگرید به: ماریو بارگاس یوسا (۱۳۹۲) جنگ آخر زمان. ترجمه‌ی عبدالله کوثری، نشر آگه، ص ۳۶۸. و نیز در کتاب ندای قبیله و به‌پیروی از آراء فریدریش آگوست فون هایِک، در بیانِ فرق میان ناسیونالیسم و میهن‌دوستی می‌نگارد: «شخص محافظه‌کار به‌دشواری می‌تواند تفاوت میان ناسیونالیسم و میهن‌دوستی را دریابد. محافظه‌کاران هر دو را یکسان می‌پندارند. اما لیبرال‌ها بین آن دو فرق می‌نهند. از دید لیبرال‌ها، میهن‌دوستی حسی سودمند است؛ حس همبستگی و عشق به کشوری که در آن زاده شده‌اند؛ عشق به نیاکانشان و زبانی که به‌آن حرف می‌زنند، و عشق به تاریخ مشترک. حسی که کاملاً سالم و مشروع است. اما ناسیونالیسم، شور و حرارتی منفی است، حمایت و دفاعی زیان‌بار از خویش در برابر بیگانه، گویی که وطن به‌خودیِ خود نوعی ارزش به‌شمار می‌آید و خصلتی برتر است. این طرز فکر، سرمنشأ نژادپرستی، تبعیض و تنگ‌نظری است.» بنگرید به:

“Why I Am Not A Conservative” in Mario Vargas Llosa (2023) The Call Of The Tribe. Translated from the Spanish by John King. New York: Farrar, Straus and Giroux.

برنامه ۵۹۹ رادیو بشریت

برنامه پانصد و نود و نهم رادیو کانون دفاع از حقوق بشر در ایران شنبه 13 ژانویه 2024 گزارش هفتگی نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی: مرضیه علی کرمی گلبانگ ( تبت یدا از یوسف منزوی): پروین محمدی افقا دانستنی ها و شنیدنی ها( اختلال اضطراب جدایی): سیاوش نوروزی گزارش هفتگی نقض حقوق کودک و …

ادامه‌ی مطلب

چینی‌های ثروتمند پول‌های خود را قاچاقی خارج می‌کنند

سیاست‌های اقتصادی پکن باعث شده شمار زیادی از شهروندان ثروتمند چین پول‌‌های خود را از طریق راه‌های قاچاق از کشور خارج می‌کنند. تعداد ثروتمندان چینی‌ از نظر آمار، در رده پنجم جدول ثروتمندان جهان قرار گرفته است.اقتصاد چین در حال حاضردر سیر نزولی قرار گفته است. بر اساس آمار منتشر شده، میزان بالای بیکاری جوانان در این کشور بالغ بر ۲۰ درصد است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

علاوه بر آن، همچنین تنش‌های فعلی سیاسی چین با تایوان و ایالات متحده آمریکا به افزایش محدودیت‌ها پیرامون وضعیت زندگی روزمره در این کشور، دامن زده است.

در پی این تحولات و بر اساس آمار منتشر شده، میزان مهاجرت شهروندان میلیونر چینی به خارج از کشور در سال ۲۰۲۳ افزایش یافته و حدود ۱۳ هزار و ۵۰۰ مورد بوده است. این در حالی است که در سال ۲۰۲۲ تعداد ۱۰ هزار و ۸۰۰ میلیونر چین را ترک کردند.

گفته می‌شود کشورهای استرالیا، امارات متحده عربی، سنگاپور و ایالات متحده آمریکا مقصدهای محبوب ثروتمندان مهاجر چینی هستند.

در عین حال، انتقال پول به خارج از کشور یک مشکل اساسی برای ثروتنمدان در چین محسوب می‌شود. بر اساس قوانین چین، شهروندان این کشور سالانه اجازه دارند فقط مبلغ ۵۰ هزار دلار به خارج انتقال دهند.

ارسال ۱۵۰ میلیارد دلار به خارج از طریق راه‌های غیرقانونی

بر اساس گزارش رسانه‌ها، چینی‌های ثروتمند برای “حل” این چالش و ارسال مبلغ‌های بالاتری از دارایی‌های خود به خارج از کشور از گزینه غیرقانونی سیستم “حواله” و از “خدمات” گسترده این شبکه غیررسمی و “زیرزمینی” استفاده می‌کنند.

بیشتر بخوانید: سال کرونایی ۲۰۲۰ با بیش از ۲۵۰ میلیاردر تازه در چین

گفته می‌شود چینی‌ها در سال گذشته میلادی حدود ۱۵۰ میلیارد دلار از این طریق به خارج از کشور فرستاده‌اند.

این در حالی است که میزان مجازات‌های در نظر گرفته شده قانونی در چین برای انجام چنین تراکنش‌هایی دست‌کم یک سوم مبلغ پول ارسال شده است. به گفته رسانه بلومبرگ، این فعالیت‌های مالی حتی می‌تواند منجر به اتخاذ حکم حبس به میزان یک تا پنج سال نیز شود.

دو هزار میلیارد دلار ثروت میلیونرهای چینی

بر اساس گزارش رسانه‌ها، با افزیش میزان رفاه در چین در طول دهه‌های اخیر، در این کشور بیشترین میلیونرهای جهان پس از ایالات متحده آمریکا، زندگی می‌کنند.

در عین حال تعداد ثروتمندان چینی‌ از نظر آمار در رده پنجم جدول ثروتمندان جهان قرار گرفته است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

مجموع ثروت میلیونرهای چینی در داخل کشور نیز بالغ بر دو هزار میلیارد دلار برآورد شده است.

ایران واحدهای موشکی و پهپادی در مرز مستقر می‌کند

در پی واکنش نظامی ائتلاف بین‌المللی به حملات حوثی‌ها، ایران اعلام کرد واحدهای موشکی و پهپادی جدیدی را در مرزهای خود مستقر می‌کند. ارتش اسرائیل روز شنبه از انهدام ده‌ها موشک‌انداز “آماده به شلیک” در نوار غزه خبر داد.در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیروهای گروه تروریستی حماس با عبور از موانع مرزی از نوار غزه وارد خاک اسرائیل شدند. در این حمله بیش از ۱۲۰۰ نفر در اسرائیل که بخش عمده آنها غیرنظامی بودند جان باختند. حماس حدود ۲۴۰ نفر را نیز به گروگان گرفت و در باریکه غزه اسیر کرد.

اسرائیل پس از حمله حماس اعلام وضعیت جنگی کرد و با حملات سنگین هوایی و زمینی دست به تعقیب و مجازات عاملان این جنایت زد. این کشور هدف عملیات خود را نابودی کامل ساختارهای نظامی حماس و به زیر کشیدن این گروه تروریستی از قدرت سیاسی در باریکه غزه اعلام کرد. تا کنون حدود یک میلیون نفر از ساکنان شمال غزه به مناطق جنوبی گریخته‌اند. به گفته مقام‌های سازمان ملل متحد هزاران نفر در نوار غزه کشته شده‌اند. دویچه وله فارسی در این مجموعه خبری تحولات در منطقه را دنبال کرده و به اطلاع کاربران خود می‌رساند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

مطالب بیشتر درباره درگیری نظامی اسرائیل با شبه‌نظامیان تروریست رااینجا بخوانید

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

اعضای خانواد‌ه‌ گروگان‌ها فشار بر دولت اسرائیل برای آزادی گروگان‌ها را افزایش می‌دهد
با گذشت حدود ۱۰۰ روز از حمله مرگبار گروه تروریستی حماس به خاک اسرائیل و ربوده شدن حدود ۲۴۰ نفر به نوار غزه، خانواده‌ گروگان‌ها خواستار تلاش‌های قاطع تر دولت اسرائیل برای آزادی گروگان‌ها شدند.

اعضای انجمن خانواده‌ گروگان‌های اسرائیلی اسیر گروه حماس، امروز شنبه ۱۳ ژانویه (۲۳ دی) در تل‌آویو از ماکتی رونمایی کردند که بخش کوتاهی از تونل‌های محل نگهداری گروگان‌ها را نشان می‌دهد. این تونل، مشابه شرایط وخیم نگهداری گروگان‌ها در تونل حماس از جمله فضاهای تنگ و تاریک ساخته شده است.

بر اساس آخرین گزارش‌ها سازمان تروریستی حماس هنوز بیش از ۱۰۰ گروگان را در چنین مراکز زیرزمینی نگهداری می‌کند. انجمن خانواده گروگان‌های حماس در نظر دارد با برگزاری تجمع ۲۴ ساعته برای آزادی گروگان‌ها فشار بر دولت اسرائیل را افزایش دهد. برخی از اعضای این انجمن معتقدند که آزادی گروگان‌ها با استفاده از قوه قهریه برای ارتش اسرائیل تقریبا غیرممکن است.

ایران واحدهای موشکی و پهپادی در مرز مستقر می‌کند
با بالا گرفتن تنش‌های منطقه‌ای به خصوص در پی واکنش نظامی ائتلاف بین‌المللی به حملات حوثی‌ها، ایران اعلام کرده است که قصد دارد واحدهای موشکی و پهپادی جدیدی را در مرزهای خود مستقر کند.

کیومرث حیدری فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی در گفتگو با خبرگزاری دولتی ایرنا ضمن اعلام این خبر از استقرار یازده تیپ نیروی متحرک و هجومی نیروی زمینی در مرزها خبر داده است.

به گفته او “در ساختار جدید نیروی زمینی، ۵ یگان پهپادی و ۵ گروه موشکی” پیش‌بینی شده که “در حال استقرار در مرزها هستند.”

با گذشت سه ماه از جنگ در خاورمیانه که در پی حمله گروه ترویستی حماس به خاک اسرائیل آغاز شد، تنش‌ها در منطقه همچنان به شدت افزایش یافته است. شبه‌نظامیان حوثی یمن تحت حمایت حکومت ایران طی هفته‌های اخیر بارها در دریای سرخ به کشتی‌های تجاری حمله کرده‌اند و ائتلاف نظامی به رهبری آمریکا نیز در پاسخ به اقدامات حوثی‌ها حملاتی را به مواضع این گروه انجام داده است.

ارتش اسرائیل: ده‌ها موشک‌انداز آماده به شلیک حماس در غزه را نابود کردیم
ارتش اسرائیل روز شنبه اعلام کرد که ده‌ها موشک‌انداز “آماده به شلیک” را در نوار غزه منهدم کرده است. به گفته ارتش اسرائیل، چهار “تروریست” نیز در جریان حملات هوایی به شهر خان یونس در جنوب نوار غزه کشته شده‌اند.

در همین حال، اشرف القدره سخنگوی وزارت بهداشت در اراضی فلسطینی تحت کنترل گروه تروریستی حماس از کشته شدن “بیش از ۶۰ نفر” در حملات شنبه شب اسرائیل خبر داده است.

اداره بهداشت فلسطینی مستقر در نوار غزه که در کنترل گروه تروریستی حماس است روز شنبه ۲۳ دی (۱۳ ژانویه) در گزارشی جدید اعلام کرد از آغاز جنگ تا کنون در اثر حملات اسرائیل، بیش از ۲۳ هزار نفر کشته شده‌اند. ارقام منتشرشده از سوی حماس، به طور مستقل قابل تایید نیستند.

نتایج انتخابات تایوان نهایی شد؛ پیروزی نامزد حزب حاکم

انتخابات ریاست‌جمهوری و پارلمانی تایوان به پایان رسید. ویلیام لای چینگ-ته نامزد حزب حاکم با حدود یک میلیون رای اختلاف، پیروز انتخابات ریاست جمهوری این کشور اعلام شد و دو رقیب او نیز شکست خود را پذیرفته‌‌اند.رای‌گیری در انتخابات ریاست‌جمهوری و پارلمانی تایوان که صبح روز شنبه۱۳ ژانویه (۲۳ دی) آغاز شده بود به پایان رسید. ویلیام لای چینگ-ته نامزد حزب حاکم پیروز انتخابات ریاست جمهوری این کشور اعلام شد و دو رقیب او، “هو یویی” از حزب ملی‌گرایان و “کو ون جه” از حزب مردم نیز شکست خود را پذیرفته‌‌اند.

بیشتر بخوانید: تایوان ادعای چین درباره یکپارچگی مجدد دو کشور را رد کرد

بر اساس اعلام نتایج ۹۹ درصد از آرای شمرده شده از شعب اخذ رای در انتخابات ریاست جمهوری تایوان، نامزد حزب حاکم این کشور، ویلیام لای چینگ-ته با اختلاف حدود یک میلیون رای، پیروز این انتخابات اعلام شد و دو رقیب او نیز شکست خود را اعلام کردند. پیش‌تر همزمان با بسته شدن شعب اخذ رای، رسانه‌های تایوانی گزارش داده بودند که لای چینگ-ته، نامزد حزب حاکم از دو نامزد اصلی دیگر جلوتر است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

نتایج تقریبا نهایی این انتخابات با شمارش ۹۹ درصد آرا نشان می‌دهد که لای چینگ-ته که حامی استقلال کامل تایوان از چین است، ۴۰.۱ درصد آرا را به دست آورده و در جایگاه نخست ایستاده است. پس از او، هو یویی، سیاستمدار نزدیک به چین و اپوزیسیون دولت تایوان، با ۳۳.۴ درصد آرا در جایگاه دوم قرار گرفت و نامزد بعدی انتخابات، کو وِن جه نیز که خواستار گفتگوی همزمان با چین و ایالات متحده است، با ۲۶.۴ درصد آراء در جایگاه سوم ایستاد.

به گفته کارشناسان، تایوان از مهم‌ترین عرصه‌های رقابت میان چین و ایالات متحده آمریکا محسوب می‌شود. از این رو تغییرات سیاسی به واسطه این انتخابات سرنوشت‌ساز می‌تواند پس از روی کار آمدن رئیس‌جمهوری بعدی در ماه مه به تشدید یا کاهش تنش‌ها میان روابط چین و تایوان، و همچنین میان چین و ایالات متحده منجر شود.

بیشتر بخوانید: رزمایش چین در واکنش به سفر مقام ارشد تایوان به آمریکا

بر اساس گزارش رسانه‌های محلی تایوان، در برخی حوزه‌ها حتی پیش از باز شدن شعب اخذ رای در ساعت ۸ صبح به وقت محلی، صف‌های طولانی شکل‌گرفته بود. در تایوان رای‌گیری تنها به صورت حضوری انجام می‌شود و امکان شرکت در انتخابات از طریق برگه‌های رای الکترونیکی یا به صورت پستی وجود ندارد.

انتخاباتی سرنوشت‌ساز، رقابت میان ایالات متحده و چین

انتخابات تایوان بین حزب حاکم دموکراتیک مترقی DPP و حزب مخالف کومینتانگ KMT، از نگاه بسیاری از کارشناسان، انتخاباتی سرنوشت‌ساز بود. سیاست حزب کنونی حاکم بر دور نگاه داشتن تایوان از نفوذ پکن استوار است اما حزب رقیب خواستار گسترش روابط تجاری با چین است و بر این باور است که این سیاست، خطر بروز جنگ احتمالی را کاهش می‌دهند.

از دیگر سو، حزب مردم تایوان TPP که حزبی تازه محسوب می‌شود و در سال ۲۰۱۹ تاسیس شده در نظر دارد تعامل با چین را احیا کند.

با وجود آن که لای چینگ ته، معاون رییس‌جمهوری دولت کنونی تایوان از حزب دموکراتیک مترقی، در نظرسنجی‌ها نامزد پیشتاز انتخابات شناخته شده بود اما در هفته‌های اخیر محبوبیت رقیب اصلی او، هو یویی افزایش یافته بود.

بیشتر بخوانید: ارسال تجهیزات نظامی آمریکا به تایوان به ارزش ۳۴۵ میلیون دلار

نامزدهای انتخابات امروز از ماه‌ها پیش در خصوص مسائل داخلی تایوان از جمله مسکن، سیاست داخلی و انرژی گفتگو و مناظره کرده بودند اما محور مناظره‌ها اغلب حول مساله چین بود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

تایوان تا سال ۱۹۸۷ میلادی به صورت یک حکومت نظامی اداره می‌شد اما در سال ۱۹۹۶ نخستین انتخابات ریاست جمهوری در این کشور برگزار شد. دولت چین جزیره ۲۳ میلیون نفری تایوان را که در فاصله ۱۶۰ کیلومتری سواحل چین قرار دارد، جزو قلمرو این کشور قلمداد می‌کند.

حزب ‌کمونیست ‌چین از زمان انتخاب تسای اینگ ون، رییس‌‌جمهوری کنونی تایوان، تمایلی به ارتباط با حزب دموکراتیک مترقی نداشته و درخواست‌ برای مذاکره را رد کرده بود.