Previous Next

جازدن عکس دختربچه روسی بجای فرشته ۳ ساله غزه!



کیهان خامنه ای در تازه ترین اقدام در کارگاه شهید سازی جمهوری اسلامی، با انتشار تصویر یک دختربجه روسی آن را به عنوان شهید فلسطینی (فرشته ۳ ساله غزه) به خورد خوانندگان خود داده است! (عکس زیر)

این منبع حکومتی نوشت: فرشته ۳ ساله غزه در آغوش مادر و همراه تمام اعضای خانواده به شهادت رسید. آغوش مادر بهترین پناهگاه برای کودکان است چه زمانی که بخواهند بخوابند و چه زمانی که به سمت آسمان پرواز کنند و از این جهان پر بکشند. حکایت کودکان فلسطین این روزها همین است. شب با لالایی مادر به خواب می‌روند و صبح جنازه آنها در آغوش مادر پیدا می‌شود. جنگنده‌های صهیونیستی خواب را از چشمان کودکان بی‌گناه غزه ربوده‌اند. نه تنها کودکان غزه بلکه کودکان در یمن، افغانستان و خیلی دیگر از کشورها نیز با آرامش به خواب نمی‌روند. “فرشته سه ساله غزه پر کشید”…این عبارتی بود که در شبکه‌های اجتماعی به سرعت ترند شد. «ملاک الطنانی»، دختر سه ساله اهل غزه، بامداد دیروز درحالی که در آغوش مادرش خوابیده بود، همراه با تمام اعضای خانواده‌اش در بمباران رژیم صهیونیستی به شهادت رسید…

با این حال مشخص شده این تصویر مربوط به یک کودک روس است که بیش از ۲ سال پیش در صفحه اینستاگرام مادرش منتشر شده و حالا تصویر این مادر با بطری ویسکی و کنایه‌های کاربران شبکه‌های اجتماعی به کیهان خامنه ای برای شهید سازی در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود!

ایران؛ میوه‌ هم لاکچری شده واقعا روزگار غریبی است



خبرگزاری ایلنا در گزارشی نوشت: ورود به بازارهای رنگی و خوش منظرِ میوه و تره‌بار، دیدن رنگ‌ها و استشمام عطرها، لذتی است که در روزهای پرعطش تابستان و در گرمای دم ظهر، با هیچ چیز دیگر قابل قیاس نیست؛ اما وقتی نتوانی دست در جیب کُنی و حداقل یک کیلو از این میوه‌های تازه و آبدار را برای خانواده بخری، لذت دیدنِ رنگ‌ها و استشمام بوها، همان لذتِ بی‌نظیر، تبدیل به زهر می‌شود؛ زهرِ تلخِ حسرت و ناکامی و شرمندگی البته….

«شرمنده‌ی فرزندانم هستم؛ هر بار که بازار میوه می‌روم، نهایت دو کیلو سبزی خوردن و دو عدد کاهو، خیلی هم زور بزنم، یک کیلو سیب یا پرتقال می‌خرم؛ مگر بچه‌های ما دل ندارند که هوس توت فرنگی و گیلاس کنند؛ روزگار غریبی است؛ دست‌مان از خانه خریدن و ماشین شخصی داشتن که سال‌هاست کوتاه شده، حالا باید با هزار شرمندگی بگوییم دست ما کوتاه‌تر از همیشه است و «میوه هم بر نخیل»!»

یک کارگر پاکبان شهرداری تهران که می‌گوید خانه‌ام پایین‌تر از میدان شوش است، خانه که نه، دو اتاق استیجاری در ساختمانی در آستانه‌ی ریزش و خرابی، از حسرت سرشار فرزندانش می‌گوید؛ فرزندانی که امسال نمی‌توانند طعمِ شیرین و گسِ توت فرنگی یا تردی گیلاس را تجربه کنند؛ فرزندانی که لب‌تاب و تبلت و نوت بوک ندارند و با گوشی قراضه و نیمدارِ پدر، درس‌ها را مرور می‌کنند و برای امتحاناتِ آخر سال آماده می‌شوند!

چه شد که «میوه‌ها» نیز لاکچری شدند؟!

واقعاً روزگار غریبی است؛ روزگار بسیار غریبی که حتی میوه‌های فصل هم لاکچری شده است؛ در دهه‌ی ۶۰ شمسی، در سال‌های اوج برابری که شعارِ «مرگ بر نابرابری و تضاد طبقاتی» در زندگی مردم عادی به خوبی نمود داشت، بخش زیادی از مردم، کنار هم و تقریباً در یک سطح زندگی می‌کردند؛ عرض و طول جغرافیای محل سکونت، سطح طبقاتی آدم‌ها را مشخص نمی‌کرد؛ همه‌ی مردم مثل هم سفره می‌چیدند؛ در هفته چند بار گوشت و مرغ و پلوی دم کرده می‌خوردند؛ همه‌ی عصرهای تابستان، میوه‌های آبدار فصل نصیب همگان بود که می‌نشستند و با خوردن میوه‌های نوبرانه، بار گرما و عطش را سبک می‌کردند؛ در دهه‌های بعدتر اما به تدریج با افزایش ضریب جینی و افزوده شدن بر حجم نابرابری (همان نابرابری‌ها که شعار مرگ بر آن‌ها بسیار سر داده شده بود و قرار بود کاملاً محو شوند و به دیار نیستی بشتابند) خیلی چیزها از زندگی خیلی‌ها حذف شد؛ سال به سال و دهه به دهه، بر آمار سوژه‌های حذف افزوده شد؛ ابتدا شهر، به شمال و جنوب تقسیم شد؛ بعدتر شد، شمال و جنوب و حاشیه‌ها؛ کارگران و مزدبگیرانِ کم درآمد، ابتدا از شمال به جنوب رانده شدند و بعدتر از جنوب به حاشیه‌ها؛ در گامی موازی، اقلام خوراکی همگی به نوبت، تبدیل به اقلام لاکچری شدند و از سفره‌ها بیرون رفتند؛ گوشت قرمز، مرغ و تخم مرغ، برنج باکیفیت وطنی و در این چند سال اخیر، میوه‌ها؛ حتی میوه‌های فصل یا به اصطلاح نوبرانه‌ها دیگر جزو سبد خرید کارگران نیستند؛ نه تنها در تهران که در شهرستان‌ها نیز هزینه‌ی خرید یک سبد میوه‌ی باکیفیت فصل از درآمد یک هفته‌ی یک کارگر بیشتر است!

براساس مشاهدات میدانی از برخی از خرده فروشی‌های سطح شهر تهران (البته نه میوه‌فروشی‌های لوکس شمال شهر)، قیمت هرکیلو گیلاس ۱۳۵ هزارتومان، گوجه سبز ۹۰ هزار تومان، توت فرنگی ۵۵هزار تومان، زردآلو ۵۰ هزار تومان، توت سفید ۲۰ هزارتومان، هلو ۳۹ هزار تومان، ملون ۷۹۰۰ تومان و شاه پسند۸۹۰۰ تومان است.

کمبود شدید برنج در ایران؛ نان و روغن هم گران شد



به گزارش رسانه های داخلی، در هیاهوی ثبت نام نام نامزدها در انتخابات امروز اعلام شد که روغن خوراکی گران شده است، گزارشی هایی درباره گران شدن نان هم به صورت غیر رسمی منتشر شده و از سوی دیگر نیز حرف‌هایی درباره کمبود برنج در کشور مطرح است.

براین اساس روغن مایع ۳۵ درصد و انواع روغن جامد ۳۰ درصد گران می‌شود. قیمت روغن در حالی افزایش یافته است که پیش از آغاز سال جدید کمبود روغن در کشور به بحرانی فراگیر تبدیل شده بود و مردم برای تهیه روغن ناچار بودند در صف‌های طولانی بمانند.

از طرف دیگر گزارش ها از کمبود برنج در بازار حکایت دارد. دبیر انجمن واردکنندگان برنج ایران با ابراز نگرانی از فراموشی مشکلات تامین برنج کشور در هیاهوی انتخاباتی اظهار کرد: “تنها تا 3 ماه دیگر ذخایر برنج وارداتی داریم.”

مسیح کشاورز با تاکید بر اینکه با توجه به خشکسالی سالجاری تولید داخل نیز کاهش دارد، افزود: “بدون شک با کاهش تولید داخل و محدودیت در واردات با کمبود شدید برنج مواجه خواهیم شد.”

به گفته وی؛ ذخایر کنونی کشور 100 تا 150 هزار تن است که 2 تا 3 ماه آینده تمام می‌شود و این امر برای کشور خطرناک است.

از طرف دیگر گفته می شود که قیمت نان در استان های مختلف افزایش یافته است.

درحالی‌که بیش از ۲ هفته است که مسوولان صنفی به تکذیب افزایش قیمت نان می‌پردازند و حتی برخی از آنها از ضرورت جریمه نانوایان متخلف صحبت می‌کنند، روز گذشته خبر افزایش قیمت رسمی نان به گوش رسید.

رئیس اتحادیه نانوایان کرج در این رابطه گفت: “با رایزنی‌های صورت گرفته در نهایت مصوب شد که امسال نرخ انواع نان حدود ۵۰ درصد افزایش یابد که این افزایش به صورت غیر رسمی اعمال شده و چند روزی است که نانوایان نان را با نرخ جدید به فروش می‌رسانند.”

۶۷میلیون ایرانی دیگر نمی‌توانند برنج بخرند
سه شنبه، 14 اردیبهشت ماه 1400 = 04-05 2021

>سایت شهروند آنلاین درباره افزایش قیمت برنج و توان خرید مردم در مطلبی به‌نقل از دبیر انجمن واردکنندگان برنج نوشت: «افزایش قیمت برنج باعث شده است که از جمعیت ۸۲میلیون نفری مردم ایران فقط ۱۵میلیون نفر بتوانند به‌راحتی برنج بخرند و از امکان مصرف این محصول مغذی برخوردار باشند. ۱۵میلیون نفر که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسد، برنج می‌خورند!».

طبق آمار‌ها و برآورد‌ها تا ۷۰میلیون نفر از جمعیت ایران در دهک‌های متوسط و ضعیف درآمدی دسته‌بندی می‌شوند. افزایش قیمت برنج باعث شده است حداکثر تا ۱۵میلیون نفر که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسد، از امکان مصرف این محصول مغذی برخوردار باشند.

دبیر انجمن واردکنندگان برنج با توجه به میزان واردات برنج به کشور افزود: کسی که تا پارسال توان خرید برنج ایرانی را داشته، هنوز هم دارد ولی کسی که مصرف‌ کننده برنج وارداتی ۸هزار تومانی بوده، طبیعتاً از قدرت پرداخت هزینه بیشتر برای خرید برنج ایرانی برخوردار نبوده؛ چون اگر می‌توانست برای هر کیلو برنج ۲۶ تا ۳۰هزار تومان هزینه کند از همان ابتدا برنج ایرانی می‌خرید. برای چنین کسی امروز، هم برنج ایرانی دور از دسترس است و هم برنج خارجی؛ در نتیجه برنج از سفره این فرد خارج شده و نکته مهم این است که هیچ جایگزینی هم برای برنج وجود ندارد.

در شرایطی که وضع قیمت اقلام پروتیینی مثل گوشت، مرغ و تخم‌مرغ هم خراب است، کاهش مصرف برنج اصلاً خبر خوبی نیست. تغییر احتمالی شرایط آب‌وهوایی و افت تولید در سال جاری می‌تواند وضع را از این هم بدتر کند و با افزایش بیشتر قیمتها حذف برنج از سفره‌ها را سرعت بخشد».

انتخابات؛ گویی این جماعت بی آبرو ​از کره مریخ آمده‌اند



صادق زیباکلام، استاد دانشگاه، در یادداشتی نوشت: اگر فــردی از کــره مـریخ می‌آمد و دیروز که آخرین روز ثبت‌نام می‌بود و از ساعت ۸ صبح تا ۶ بعدازظهر ثبت‌نام در جریان داشت، ثبت‌نام‌ها را رصد می‌کرد و به‌خصوص به بیانیه‌هایی که ثبت‌نام‌کنندگان بعد از ثبت‌نام قرائت می‌کردند یا در اختیار رسانه‌ها می‌گذاشتند، دقت می‌کرد، با یک سوال خیلی اساسی روبه‌رو می‌شد که خیلی عجیب است هیچکدام از این نامزدها، هیچ سابقه اجرایی در این مملکت نداشتند و جملگی از خارج آمدند! چون همه‌شان، وعده بهبود اوضاع را می‌دادند و به گونه‌ای صحبت می‌کردند که ظرف ۴۲ سال گذشته، هیچ نقشی در به‌وجود آوردن این وضعیت نداشته‌اند.

گلایه و شکایت می‌کردند که این چه وضعی است؟ چرا اقتصادمان اینگونه است؟ چرا مردم ناامیدند؟ چرا جوانان سرخورده هستند؟ چرا بیکاری وجود دارد؟ چرا ناامنی اقتصادی وجود دارد و قس علیهذا. به گونه‌ای صحبت می‌کردند که گویی آنان کوچکترین نقشی ظرف ۴۲ سال گذشته نداشته‌اند. نه معاون بوده‌اند، نه رئیس بوده‌اند، نه رئیس قوه قضائیه بوده‌اند، نه استاندار بوده‌اند، نه رئیس مجلس بوده‌اند. هیچکدام‌شان هیچ نقشی و قصوری در به‌وجود آوردن وضعیتی که ایران ۱۴۰۰ با آن روبه‌روست، نداشته‌اند. کسان دیگری اوضاع کشور را به این روز درآورده‌اند و آنان آمده‌اند تا خدمت نمایند و کشور را از این وضع نجات بدهند.‌ ای کاش آنان یک گام دیگر هم برمی‌داشتند و اعلام جرمی می‌کردند علیه کسانی (خامنه ای و پاسدارانش) که کشور را به این روز سیاه نشانده‌اند.

درهمین حال برخی از فعالین سیاسی اصلاح طلب خواستار تحریم فعال انتخابات مهندسی شده خامنه ای شده اند. از جمله ابوالفضل قدیانی از رئیس جمهور درنظام ولایت فقیه به عنوان «رییس دفتر یا تدارکات‌چیِ ولی‌فقیه» نام برده و نوشته است که رئیس جمهور «نمی‌تواند رویه‌های مخرّبی را که در کشور به دست نهاد ولایت‌فقیه نهادینه شده است، تغییر دهد و آزمون سالیان، گواه این ادعاست».

به گفته این فعالی سیاسی، «تغییر در حال و روز ملّت ایران، از تغییر در مناسبات و ساختارهای استبدادی می‌گذرد» و بنابراین، «نباید گذاشت نظام استبداد دینی، از نمد نمایش انتخابات برای خود کلاه مشروعیت بدوزد و از این طریق در تغییراتِ بنیادینِ محتوم تأخیر بیندازد».

به گزارش رادیو فردا، وی تاکید کرد که صرفا «با مشروعیت‌زدایی و بلندکردن فریاد اعتراض است که می‌توان استبداد را به پذیرش انتخابات آزاد و دمکراتیک یعنی رفراندوم تغییر نظام استبداد دینی به نظام جمهوری دمکراتیک سکولار (به معنای جدایی نهاد دین از نهاد حکومت) واداشت و باقی راهکارها شِبه‌راه‌حل و بیراهه است».

از سوی دیگر رضا خاتمی، برادر محمد خاتمی گفته: اصلاح‌طلبان هرچه ‏بخواهند مردم را به انتخابات تشویق کنند، اثری ندارد.

روزنامه شرق نوشت: با رضا خاتمی از آنچه اصلاح‌طلبان می‌توانند در شرایط پیش‌رو انجام دهند، پرسیدیم؛ اینکه ماندن در ‏قدرت به چه بهایی باید باشد؟ و به اعتقادش مشکل اصلی در شرایط فعلی کجاست؟

‏ خاتمی مشکل اصلی در انتخابات را قهر مردم دانست و گفت: «متأسفانه اصلاح‌طلبان هرچه ‏بخواهند مردم را به انتخابات تشویق کنند، چندان اثری ندارد؛ چون مردم می‌گویند شما چه قدرت و ‏اختیاری دارید؟»‏.

اطلاعیه ١۴١۵ کمیته دفاع از محیط زیست با موضوع ٢١ می روز جهانی گونه های در خطر انقراض

٢١ می روز جهانی گونه های در خطر انقراض روز جهانی گونه های در خطر انقراض در حالی نزدیک می شویم که زمان زندگی در سیاره زمین برای برخی از گونه‌ها در حال پایان رسیدن است. متاسفانه در عصری زندگی می کنیم که شاهد انقراض یا در معرض خطر انقراض جانوران و گیاهان زیادی در …

ادامه‌ی مطلب

اعتراف معاون روحانی (کاندیدا) به کسادی نمایش انتخابات



اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی به خشم مردم از نظام جمهوری اسلامی و قهر آنها با نمایش انتخابات اعتراف کرد و گفت: درک می‌کنم که اکنون بسیاری از هموطنان به سوی حکمرانی ها معترض هستند و امیدی به انتخابات ندارند و راه قهر با صندوق را مطرح می‌کنند!

وی افزود: علیرغم توصیه‌های روشن مقام معظم رهبری و برخلاف انتخابات ریاست‌جمهوری در ادوار گذشته تمایل به تشویق مردم به مشارکت حداکثری و کاستن از موانع تحقق آن در بخش‌هایی از حکومت هم کاهش یافته است. کاهش مشارکت به جمهوریت نظام لطمه جدی می‌زند!..

تنگنای خامنه‌ای و تحریم انتخابات؛ یک ترکیب انفجاری

منصور امان: انتخابات ریاست جمهوری مُلاها تا پیش از این یک نمایش جنایی – درام بود که در آن “خودی” هایی که به ضیافت دعوت شده بودند، علیه یکدیگر دسیسه می چیدند، در این راهرو اداری و آن حیاط خلوت برای هم کمین می گذاشتند و با خنجرهای پیدا در دست و نهان در غلاف، در انتظار فُرصت چون سایه از پس یکدیگر روان می شدند؛ یک داستان سرگرم کننده با پایان خوش برای همه طرفها! پس از خیزشهای دی و آبان اما چنین می نماید که نمایش تکراری “جمهوریت” نیز به اجبار دُچار تحول گردیده و این بار در ژانر دیگری بازی می شود.

آقای خامنه ای و شُرکا اینک ریل عوض کرده و حداقل گرا شده اند؛ شاخ و برگ تشریفات موسمی را زُدوده اند، نقشها را حذف یا کوتاه کرده اند و دکوراسیون تماشاچی جلب کن را برچیده اند. بازیگران اصلی بی تحرُک در اطراف جاسازی شده اند و نقش دُومها چونان مُجسمه های بی شکل در تماشاچیان خیره مانده اند، رویدادها بدون عُمق و چالش، در سطحی یکنواخت شناور است و کارگردان همان صحنه آرا و همو هم نقش اول و همچنین بلیط فروش است.

این همه از آن رو که جامعه برگ انجیر “جمهوریت” را از استبداد مذهبی برکنده و حاکم را عُریان بر سر بازار رها کرده است. او که اکنون از معبر توده خشمگین و بیزار می گذرد، نه پوششی دارد و نه دیگر فایده ای برای آن می بیند. شکست از جامعه در انتخابات مجلس که برای حاکمیت خسارت سنگین سیاسی – تبلیغاتی دربر داشت، چند خیابان جلوتر، تکلیف معرکه بعدی را هم روشن کرد. با وجود تشکیل یک جبهه توده ای سرنگونی طلب که توهُم به اصلاح اُمور به میل و به دست نظام حاکم و جناحهای رنگارنگش را یکسره پُشت سر گذاشته، کشیدن بار تناقُض “جمهوریت” و “اسلامیت” برای “نظام” از مرز گُنجایش تاب و توان امنیتی اش فراتر می رود.

آقای علی خامنه ای با طرح “یکدست سازی قُدرت” به شیوه خود تلاش کرده بر این ناهمگونی چیره شود. ولی همچون دور پیشین که نقشه او به رُسوایی طُغیان گُماشته اش، آقای احمدی نژاد، انجامید، این بار نیز مُردد و هراسان از ابتکار خویش با طرحی سُست بُنیان و نیمه کاره پا به میدان گذاشته. نُکته اما اینجاست که اگر یکپارچه سازی در سال ۱۳۸۴ یک انتخاب بود، در سال ۱۴۰۰ یک اجبار است.

با این حال خیز دوم آقای خامنه ای نیز گامی به جلو در این جهت نیست، بلکه تکرار تلاش نافرجام پیشین یعنی، دستکاری در شکل تناقُض است. تنها نتیجه این نقشه – همانگونه که پادوی یاغی شده به آقای خامنه ای نشان داد – تشدید ناهمگونی ساختاری از یک سو و افزایش خسارت سیاسی و امنیتی آن از سوی دیگر است.

رژیم ولایت فقیه در همان حال که برای پاسداری از بقا و ثبات خود نیاز حیاتی به تمرکُز قُدرت، بستن شکافها و حذف واسطه ها دارد، به شدت نیز از پُر کردن نقبی که از او در برابر یورش مُستقیم توده حفاظت می کند، در هراس است. تنها اثر این تنگنا تبدیل درام انتخابات ریاست جمهوری مُلاها به فُکاهه باقی می ماند، اگر تحریم سراسری آن در دستور کار جامعه قرار نداشت. ترکیب تنگنا و تحریم همان ماده تخریبی را می سازد که زیر تخت سلطنت ولایت فقیه ساعت انفجار آن تیک تاک می کند…

وکیل مدافع کارگران معترض نیشکر هفت تپه احضار شد



به گزارش خبرنگار ایلنا، فرزانه زیلابی (وکیل کارگران هفت تپه) به دادگاه احضار شد.

این وکیل دادگستری در جریان اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه، دفاع از این کارگران را برعهده داشته است.

جمعی از وکلای دادگستری ضمن حمایت از زیلابی، با صدور بیانیه‌ای نسبت به احضار این وکیل دادگستری اعتراض کرده و خواستار مختومه شدن پرونده وی شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران روز جمعه ۲۴ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۰، جمعی از وکلای دادگستری با نوشتن بیانیه‌ای نسبت به احضار فرزانه زیلابی، وکیل مدافع دو تن از متهمان پرونده اعتراضات هفت تپه واکنش نشان دادند.

نعمت احمدی، امیر رئیسیان، سیدجمال الدین حیدری منش و سید حسین تاج در این بیانیه ضمن دفاع از اقدامات خانم زیلابی در جهت تحقق دادرسی منصفانه برای موکلان خود، از قوه قضاییه خواستار مختومه اعلام کردن این پرونده شدند.

در بخشی از این بیانیه آمده است: «ضرورت اخلاقی و حرفه‌ای ایجاب می‌کند اینجانبان وکلای مدافع متهمان پرونده هفت تپه، شهادت دهیم که اقدامات همکار محترم، خانم زیلابی، چه در زمینه اطلاع‌رسانی به افکار عمومی و چه در حوزه دفاع در محاکم، در نهایت قانونمداری و رعایت اصول و ارزش‌های حرفه‌ای بوده است و تشکیل چنین پرونده‌ای برای ایشان اقدامی نادرست است که امیدواریم قوه محترم قضاییه هر چه عاجل تر مانع ادامه تعقیب قضایی شده و پرونده را مختومه نماید.»

متن کامل این بیانیه در ادامه می آید:
«متاسفانه در هنگامه‌ای که جامعه و اقشار گوناگون آن نیازمند آرامش‌اند و تنها عدالت و آزادی است که شاید، بتواند اندکی از رنج مردم بکاهد، باخبر شدیم همکار ارجمند ما، وکیل شریف، خانم «فرزانه زیلابی» به اتهاماتی از قبیل تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی جهت اقدام بر علیه امنیت ملی به دادسرای اهواز فراخوانده شده‌اند و گویا اساس تشکیل این پرونده دفاع ایشان از مطالبات بر حق کارگران هفت تپه و انجا وظایف وکالتی در دفاع از برخی متهمان این پرونده بوده است.

از آنجایی که تحقق «دادرسی منصفانه» مستلزم به رسمیت شناختن «مصونیت وکیل در انجام وظایف حرفه‌ای» اوست و با توجه به اینکه حقانیت خواسته کارگران نزد افکار عمومی و همچنین در مراجع قضایی اثبات شده است. ضرورت اخلاقی و حرفه‌ای ایجاب می‌کند اینجانبان وکلای مدافع متهمان پرونده هفت تپه، شهادت دهیم که اقدامات همکار محترم، خانم زیلابی، چه در زمینه اطلاع‌رسانی به افکار عمومی و چه در حوزه دفاع در محاکم، در نهایت قانونمداری و رعایت اصول و ارزش‌های حرفه‌ای بوده است و تشکیل چنین پرونده‌ای برای ایشان اقدامی نادرست است که امیدواریم قوه محترم قضاییه هر چه عاجل تر مانع ادامه تعقیب قضایی شده و پرونده را مختومه نماید و چنین اقداماتی سنت نگردد که در غیر این صورت متهمان بی گناه از حق دفاع آزادانه محروم خواهند شد و بی تردید دادرسی منصفانه ملکوک مخدوش خواهد شد.

وکلای دیگر متهمان که در پرونده هفت تپه افتخار دفاع از کارگران یا مدافعان حقوق آنها را داشته‌ایم؛

نعمت احمدی، امیر رئیسیان، سیدجمال الدین حیدری منش و سید حسین تاج»

روز گذشته سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه با اشاره به احضار این وکیل دادگستری پرونده سازی برای خانم زیلابی را محکوم کرده بود.

این وکیل دادگستری مردادماه ۹۸ نیز طی ابلاغیه‌ای به دادسرای عمومی و انقلاب شهر اهواز احضار شد. وی همچنین پیشتر به دادسرای شوش احضار شده بود.

حمایت آشکار سپاه پاسداران از گروه تروریستی حماس



اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در تماس تلفنی با اسماعیل هنیه، رهبر حماس به او اطمینان داد که در نزاع با اسرائیل از این گروه حمایت می‌کند.

خامنه‌ای هم پیش تر ضمن پشتیبانی از موشک‌پراکنی‌های حماس به سوی اسرائیل گفته بود که این کشور جز زبان زور چیزی نمی فهمد، لذا فلسطینی‌ها باید با افزایش قدرت و مقاومت خود آنها را به تسلیم شدن […] مجبور کنند.

این در حالیست که گروه اسلام‌گرای حماس، که از سوی اتحادیه اروپا، ایالات متحده و چند کشور دیگر یک جریان تروریستی شناخته می‌شود، از دوشنبه گذشته، بیش از هزاران راکت به سوی اسرائیل پرتاب کرده است.

روحانی: می‌ گویم واکسن نزدم باور نمی کنند، می‌ خندند!



روحانی امروز در واکنش به افشاگری اخیر احمدی نژاد در باره واکسن زدن مقامات حکومتی گفت: …من سراغ ندارم هیچ مسئول سطح بالایی در این کشور که در غیر چارچوب سند واکسیناسیون از واکسن استفاده کرده باشد یا بخواهد استفاده بکند، اصلاً هیچ‌کدام از ما، گاهی به من می‌رسند، از من می‌پرسند من می‌گویم واکسن نزده‌ام، باورشان نمی‌شود، می‌خندند…همه مسئولان ما همین جور هستند…

احمدی‌نژاد چند روز پیش پس از ثبت‌نام کاندیداتوری انتخابات ریاست‌جمهوری در جمع هوادارانش حضور یافت و گفت: …با این حرف‌ها دم خروس زد بیرون و مشخص شد مسئولان کشور خودشان این واکسن آمریکایی را زده‌اند. …گفتیم مسئولان همگی واکسن زدند، ولی نگفتیم چی زدند؛ خودشان خودشان را لو دادند معلوم شد جنس خوب زدند!

افزایش نگرانی‌ها با تداوم اعتصاب غذای صبا کردافشاری

همزمان با افزایش نگرانی‌ها در مورد شرایط جسمی صبا کردافشاری که در هشتمین روز اعتصاب غذا و دارو به سر می‌برد، کاربران فارسی‌زبان توییتر با راه‌اندازی کارزاری اعتراضی به وضعیت این فعال مدنی زندانی واکنش نشان دادند.

خانم کردافشاری از روز شنبه ۱۸ اردیبهشت ماه سال جاری در اعتراض به افزایش فشار‌ها بر خانواده‌اش و دیگر زندانیان سیاسی و همچنین با خواسته آزادی مادرش دست به اعتصاب غذا و دارو زده است.

این در حالی است که او به بیماری گوارشی مبتلاست؛ در گذشته چندین مرتبه دچار خونریزی معده شده و تداوم اعتصاب غذا سلامت و جانش را تهدید می‌کند.

صبا کردافشاری در یادداشتی که در سایت هرانا منتشر شده، به توضیح دلایل این اقدام خود پرداخته است: «به‌خاطر تمام کشتارها، شکنجه‌ها، عذاب‌ها، دل شکستن‌ها و تهدید‌ها که نه‌تنها نثار زندانیان سیاسی می‌شود، بلکه گریبان‌گیر خانواده‌هایشان است، اعلام اعتصاب غذا و دارو کردم و مطالبه‌ام پایان اعمال فشارها بر روی خانواده زندانیان سیاسی و آزادی مادرم راحله اصل احمدی (راحله احمدی) است.»

در بخش دیگری از یادداشت اخیر این فعال مدنی ۲۳ ساله آمده است: «ما تنها حقوق اجتماعی و آزادی‌های مدنی‌مان را که سال‌هاست محروم از آن هستیم، طلب کردیم. ولی حکومت نشان داد که پاسخ مطالبه‌گری پرداخت هزینه‌های گزاف است.»

صبا کردافشاری، متولد ۱۳۷۷ و از فعالان کمپین «چهارشنبه‌های سفید» و معترضان به حجاب اجباری، نخستین‌بار در اعتراضات مرداد سال ۹۷ بازداشت و بهمن‌ماه همان سال آزاد شد. او برای دومین بار در خرداد سال ۹۸ بازداشت و این مرتبه جهت گذراندن دوران محکومیتش روانه زندان شد.

خانم کردافشاری از ۱۸ آذر ۹۹ از بند زنان زندان اوین به زندان قرچک ورامین تبعید شد و در حال حاضر بدون رعایت اصل تفکیک جرائم، در بند شش زندان قرچک ورامین محکومیت خود را سپری می‌کند.

این فعال مدنی پیش‌تر از بابت اتهاماتی نظیر «تشویق به فساد و فحشا» از سوی دادگاه انفلاب تهران به ۲۴ سال حبس تعزیری محکوم شده بود. از این میزان، ۱۵ سال زندان به عنوان اشد مجازات در مورد او قابل اجرا بود. اسفند پارسال، با رای دادگاه تجدیدنظر استان تهران، این حکم به هفت سال و شش ماه حبس کاهش یافت.

راحله احمدی، مادر صبا کردافشاری، که از فعالیت‌های دخترش حمایت می‌کرد نیز به ۳۱ ماه زندان محکوم شده است. خانم احمدی بهمن ۹۸ برای سپری‌کردن دوران محکومیت خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

صبا کردافشاری در یادداشت اخیرش ضمن اشاره به محرومیت مادرش از اعزام به مراکز درمانی و مخالفت مسئولان زندان با آزادی مشروط او نوشته است: «مزدبگیران‌شان را با عناوین مختلف برای تهدید نزد ما می‌فرستند. دختر ۲۳ ساله‌ای که جوانی‌اش را به تباهی کشاندید، تمام زندگی‌اش را نابود کردید، دیگر باید از چه چیز واهمه داشته باشد؟»

سوگند کردافشاری، خواهر صبا کردافشاری، تایید کرده است که مادرشان از مشکلات جسمی ناشی از فشار عصبی و پارگی دیسک رنج می‌برد و «ناتوان از انجام کارهای شخصی خود» در زندان است.