Previous Next

حماس از قطعنامه سازمان ملل برای آتش‌بس فوری استقبال کرد

گروه حماس از تصویب قطعنامه آتش‌بس فوری در مجمع عمومی سازمان ملل استقبال کرد و از جامعه بین‌المللی خواست، فشار بر اسرائيل را برای رعایت این قطعنامه ادامه دهد. اسرائيل و آمریکا و هشت کشور دیگر به قطعنامه رأی منفی دادند.در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیروهای گروه تروریستی حماس با عبور از موانع مرزی از نوار غزه وارد خاک اسرائیل شدند. در این حمله بیش از ۱۲۰۰ نفر در اسرائیل که بخش عمده آنها غیرنظامی بودند جان باختند. حماس حدود ۲۴۰ نفر را نیز به گروگان گرفت و در باریکه غزه اسیر کرد.

اسرائیل پس از حمله حماس اعلام وضعیت جنگی کرد و با حملات سنگین هوایی و زمینی دست به تعقیب و مجازات عاملان این جنایت زد. این کشور هدف عملیات خود را نابودی کامل ساختارهای نظامی حماس و به زیر کشیدن این گروه تروریستی از قدرت سیاسی در باریکه غزه اعلام کرد. تا کنون حدود یک میلیون نفر از ساکنان شمال غزه به مناطق جنوبی گریخته‌اند. به گفته مقام‌های سازمان ملل متحد هزاران نفر در نوار غزه کشته شده‌اند. دویچه وله فارسی در این مجموعه خبری تحولات در منطقه را دنبال کرده و به اطلاع کاربران خود می‌رساند.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

مطالب بیشتر در زمینه درگیری نظامی اسرائیل با شبه‌نظامیان تروریست را اینجابخوانید

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

حمایت ترودو از برپایی آتش‌بس دائمی در نوار غزه
دفتر نخست‌وزیر کانادا می‌گوید که او در تماسی تلفنی با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائيل از برقراری آتش‌بس دائمی در نوار غزه حمایت کرده است.

جاستین ترودو، نخست‌وزیر کانادا علاوه بر حمایت از تلاش‌های فوری بین‌المللی برای استقرار آتش‌بس بر اهمیت تضمین دسترسی ایمن و بدون مانع مردم نوار غزه به کمک‌های بشردوستانه تأکید کرد.

او خواستار برقراری وقفه‌های بیش‌تر در جنگ میان اسرائيل و حماس شد و در عین حال از حق اسرائيل در دفاع از خود طبق قوانین بین‌المللی تأکید کرد.

اسرائيل مواضعی در لبنان و سوریه را بمباران کرد
نیروی هوایی اسرائيل اعلام کرد که به مواضع شبه‌نظامیان حزب‌الله در لبنان حمله کرده است.

ارتش اسرائیل می‌گوید، پس از آن که از جانب لبنان هدف حمله با موشک و خمپاره قرار گرفت پایگاه پرتاب آن‌ها را با یک هواپیمای جنگی هدف قرار داده است.

هواپیماها و تانک‌های اسرائيلی همچنین در پاسخ به حملاتی از خاک سوریه به مواضع نیروهای مسلح این کشور حمله کردند.

از شروع جنگ خاورمیانه که با حمله بزرگ حماس به خاک اسرائيل شروع شد درگیری‌ میان ارتش اسرائيل و شبه‌نظامیانی مانند حزب‌الله لبنان در نقاط مرزی این کشور بالا گرفته است.

نیروی هوایی اسرائيل در این مدت به طور مرتب به مواضعی در سوریه، کشور همسایه خود نیز حمله کرده است.

تخریب ۲۵۳ کوخه زنده‌گیری پرندگان شکاری در بوشهر

ایسنا

با اتمام فصل کوخه‌نشینی و عملیات مبارزه با صید غیرقانونی پرندگان شکاری، پرسنل یگان حفاظت محیط‌زیست استان ۲۵۳ کوخه تخریب و ۵۳۶ تور زنده‌گیری و سایر ادوات شکار کشف و ضبط شد. 21 آذر

عبدالرحمن مرادزاده مدیرکل حفاظت محیط زیست استان بوشهر در این باره گفت: یگان حفاظت محیط‌زیست استان بوشهر امسال پیش از آغاز مهرماه با آماده‌سازی ناوگان خودرویی و موتوری خود را برای حضور مستمر در مناطق هدف کوخه‌نشینان و شکارچیان متخلف مهیا کرد تا با صید و قاچاق پرندگان شکاری مقابله کند.

وی افزود: در پایان بیش از ۲ ماه فعالیت برای مبارزه با کوخه‌نشینی و ناامن کردن مناطق طبیعی استان، ۷۸۰ نفر روز ماموریت از سوی نیروهای یگان حفاظت این استان انجام شد که در نتیجه ۱۳ متخلف کوخه‌نشینی دستگیر و ۶۲ نفر نیز در حین این گشت‌ها متواری شدند.
مدیرکل حفاظت محیط زیست استان بوشهر ادامه داد: به دنبال این اقدامات امسال ۳۳ بهله دلیجه و ۲۴۲ قطعه قمری و دیگر پرنده‌ها از این کوخه‌ها کشف و در دامان طبیعت رهاسازی شدند.
سید احسان موسوی فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست استان بوشهر با اشاره به همکاری خوب دستگاه‌های امنیتی و انتظامی استان بوشهر جهت مقابله با قاچاقچیان پرندگان شکاری اعلام کرد: تاکنون سه باند قاچاق پرندگان شکاری مورد ضربه قرار گرفته که تعداد ۱۰ بهله شاهین، ۶ بهله بالابان و ۶ قطعه هوبره کشف و ضبط و تعداد پنج متخلف نیز دستگیر که ضمن تشکیل پرونده به مراجع قضایی معرفی شدند.
فرمانده یگان حفاظت محیط زیست استان بوشهر اظهار کرد: این پرنده‌های شکاری در معرض خطر انقراض پس از طی مسیری طولانی به استان بوشهر مهاجرت می‌کنند و شایسته است که مهمان‌پذیری شایسته‌ای از آنها داشته باشیم.
موسوی افزود: قانونگذار قوانین سختی برای مقابله با این تخلف در نظر گرفته و بر اساس قوانین شکار و صید سه سال حبس و بر اساس مصوبه شماره ۴۴۲ شورای عالی حفاظت محیط زیست، متخلفان برای شکار هر بهله شاهین، بحری و بالابان ۲۰۰ میلیون تومان و برای شکار هوبره ۳۰ میلیون تومان جریمه می‌شوند.

عبدالرحمن مرادزاده مدیرکل حفاظت محیط‌زیست استان بوشهر در انتها افزود: همشهریان گرامی و دوستداران طبیعت می‌توانند در صورت مشاهده هر گونه تخلف گزارشات خود را به نزدیکترین اداره یا پاسگاه محیط‌بانی اطلاع دهند.

شکایت محیط زیست از شهرداری اهواز به دلیل زباله‌سوزی عفونی در صفیره

فارس

معاون محیط زیست انسانی اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان گفت: در گشت‌های اخیر یک مورد زباله‌سوزی عفونی در صفیره مشاهده شده است و پس از توقف فوری آن، از شهرداری اهواز شکایت صورت گرفته است. 21 آذر

به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، فرهاد قلی نژاد معاون محیط زیست انسانی اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان امروز اظهار کرد: دستور قضایی به شهرداران اهواز، باوی، کارون و حمیدیه صادر شده است تا کانون‌های آلوده به پسماند در اطراف شهر را پاکسازی کنند و این کار باید در ظرف مدت ۱۵ روز انجام شود.

وی افزود: دستور قضایی به شهرداران ابلاغ شده است و اداره کل حفاظت محیط زیست استان نظارت بر پاکسازی کامل نقاط آلوده را بر عهده دارد.معاون محیط زیست انسانی اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان گفت: در اطراف شهر اهواز، حدود ۵۰ نقطه آلوده به پسماند که باعث آتش زدن و آلودگی هوا می‌شوند، شناسایی شده‌اند.

وی ادامه داد: در گشت‌های اخیر یک مورد زباله‌سوزی عفونی در صفیره مشاهده شده است و پس از توقف فوری آن، از شهرداری اهواز شکایت صورت گرفته است.

روشنک نوعدوست، فعال حوزه فرهنگی و حقوق زنان، زنان تاثیرگذار در تاریخ ایران

 

دستگیری شکارچی متخلف در شمیرانات

فارس

سرپرست اداره حفاظت محیط زیست شهرستان شمیرانات از دستگیری شکارچی غیر مجاز در گشت و پایش محیط بانان منطقه حفاظت شده البرز مرکزی خبر داد. 21 آذر

به گزارش گروه جامعه خبرگزاری فارس، امامعلی یگان‌زاده سرپرست اداره حفاظت محیط زیست شهرستان شمیرانات گفت: مامورین یگان اجرایی این اداره روز گذشته در پی دریافت گزارش مردمی مبنی بر شنیدن صدای گلوله، در ارتفاعات منطقه حفاظت شده البرز مرکزی، بلافاصله به محل اعزام و در بررسی محل یک لاشه کل وحشی را کشف کردند.

وی با اشاره به اینکه علی‌رغم کمین نا محسوس محیط‌بانان شکارچی غیرمجاز از محل متواری شد، افزود: پس از ردگیری خودروی شکارچی و اخذ دستور قضائی برای تفتیش خودرو و ورود به منزل شکارچی، ماموران اجرایی به همراه نیروهای انتظامی فشم در بازرسی انجام شده، ۳ قبضه اسلحه به همراه خشاب و فشنگ، یک عدد دوربین چشمی و مقادیر قابل توجهی گوشت کل وحشی کشف و ضبط کردند.

یگان‌زاده اظهار داشت: متخلف پس از پرداخت ضرر و زیان وارده به محیط زیست ناشی از شکار غیر مجاز کل وحشی و تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضائی معرفی شد.

مصدومیت ۲ محیط‌بان لرستانی در درگیری با شکارچیان

فارس

مدیرکل حفاظت محیط زیست لرستان با اشاره به مصدومیت ۲ محیط بان پناهگاه حیات وحش سفید کوه ازنا، گفت: با دستور مقام قضائی این دو متخلف تا سیر مراحل قانونی روانه بازداشتگاه شدند و قطعا برابر قانون با آنها برخورد خواهد شد. 21 آذر

علی سالاروند امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس با اشاره به مصدومیت دو محیط‌بان پناهگاه حیات وحش سفیدکوه ازنا، ‌توضیح داد: یک گروه از شکارچیان متخلف که به قصد شکار حیات وحش در تاریخ ۲۰ آذرماه ۱۴۰۲ به پناهگاه سفیدکوه ازنا وارد شده بودند، در این ماموریت سخت محیط‌بانان موفق به دستگیری شکارچیان متخلف و کشف و ضبط دو قبضه سلاح غیر مجاز شدند، اما دو نفر از محیط‌بانان در این مأموریت به شدت مصدوم شدند.

وی گفت: شکارچیان در مقابل محیط‌بان مقاومت کرده‌بودند که منجر به درگیری و مصدومیت محیط‌بانان شد.به گفته مدیرکل حفاظت محیط زیست لرستان محیط‌بانان توسط متخلفین با پرتاب سنگ به‌شدت دچار آسیب دیدگی شدند.

سالاروند با تقدیر از محیط‌بانان زحمتکش و وظیفه‌شناسی پناهگاه حیات‌وحش سفیدکوه ازنا خاطر نشان کرد: این محیط‌بانان پس از دستگیری افراد متخلف، جهت درمان به اورژانس بیمارستان منتقل و تحت مداوا قرار گرفته‌اند.وی با اشاره به اینکه متخلفین جهت سیر مراحل‌ قانونی تحویل مراجع قضائی شدند، گفت: با دستور مقام قضائی این دو متخلف تا سیر مراحل قانونی روانه بازداشتگاه شدند و قطعا برابر قانون با آنها برخورد خواهد شد.

آفت به جان بلوط های زاگرس افتاده است/ خشکسالی و برداشت مردم بومی تهدید جدی برای درختان

زیرنویس

به گزارش زیرنویس، ایران کشوری است که از تنوع گیاهی و گونه‌ای بسیار متنوع و غنی برخوردار است اما از جهتی نیز به دلیل اینکه کشورمان در سال‌های اخیر درگیر خشکسالی، کم‌آبی و گرمایش و تغییرات اقلیمی است، بسیاری از گونه‌های گیاهی در معرض خطر انقراض قرار گرفته‌اند همچنین با بهره‌برداری بی‌رویه انسان از این گونه‌ها جمعیت آن‌ها بسیار محدود شده است که از جمله آن‌ها می‌توان به درختان بلوط ناحیه رویشی زاگرس اشاره کرد که درگیر طغیان آفات و خشکسالی هستند و به گفته رئیس گروه گیاهی سازمان حفاظت محیط زیست برای حفاظت از این گونه‌ها باید مسئله تاثیرات تغییر اقلیم را جدی بگیریم. 21 آذر

مریم مغانلو درباره عوامل تهدید گونه‌های گیاهی در کشورمان اظهار کرد: یکی از عوامل تهدید گونه‌ها تغییرات اقلیمی است که می‌توان از یکی از نشانه‌های آن به خشکسالی اشاره کرد که تداوم چندساله آن تاثیرات منفی بر گونه‌های ما گذاشته است و یکی از تاثیرات آن بر درختان بلوط ناحیه زاگرسی است. جمعیت این درختان چند سال است به دلیل طغیان آفات، خشکسالی متمادی و برداشت مردم بومی برای تامین سوخت بسیار کاسته شده است و در معرض تهدید قرار گرفته‌اند.

وی افزود: تغییرات اقلیمی فصل رویشی و زایشی گیاهان را نیز تغییر داده است، به‌گونه‌ای که به‌طور مثال در تهران گیاهانی را می‌بینیم که در فصل پاییز سبز هستند و این مسئله کاملا ناشی از تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین است. در این شرایط انتظار ما از طبیعت برآورده نمی‌شود و یا گیاهان دچار پاییز زودرس می‌شوند و یا هنوز در فصل پاییز هم سبز هستند و فصل رویشی آن‌ها تغییر یافته است

خاتمی: حکومت هویت خود را در ستیز با آمریکا وغرب تعریف می‌کند

محمد خاتمی در سخنانی گفته مردم ایران خواهان تنش‌زدایی با آمریکا هستند. او گفت، امنیتی کردن دانشگاه‌ها نتیجه‌ای جز ناامیدی و فرار مغزها ندارد. یک جامعه‌شناس می‌گوید، پخمه‌ها جای نخبه‌ها را گرفته‌اند.رئیس دولت اصلاحات روز گذشته دوشنبه ۲۰ آذر (۱۱ دسامبر) در جمع مشاوران خود، با اشاره به رویداد ۱۶ آذر ۱۳۳۲ (روز دانشجو) و ورود نیروهای نظامی به دانشگاه تهران و کشته شدن سه دانشجو گفت: «شخصیت‌های برجسته‌ای مثل مرحوم دکتر سیاسی، رئیس وقت دانشگاه، حتی در هیأت دولت کودتا با این اقدام به شدت مخالفت کرد و در دفاع از هویت و استقلال دانشگاه کنار دانشگاهیان و دانشجویان قرار گرفت؛ حال آن که ما امروز چنین رفتاری را از مدیریت دانشگاه‌ها نمی‌بینیم و آن‌ها نه تنها از هویت و استقلال دانشگاه دفاع نمی‌کنند بلکه حتی سعی می‌شود ذیل سیاست‌های امنیتی-نظامی در دانشگاه‌ها عمل کنند.»

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

از نظر خاتمی، نتیجه اعمال این سیاست‌ها، ایجاد محدودیت‌هایی، چون اخراج یا ممنوع التدریسی استادان دانشگاه‌ها و تعلیق یا ممنوع التحصیلی دانشجویان و برخورد‌های دیگری مثل بازداشت و محرومیت از حقوق دانشجویی شده است.

او تصریح کرد که حاکم شدن سیاست‌های امنیتی- نظامی بردانشگاه‌های کشور پیامد‌های خطرباری برای امروز و آینده ایران دارد.

رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب پیشین ایران می‌گوید، در سطح حاکمیت، تفاوت حکومت گذشته و کنونی در این است که “امروز حکومت، هویت خود را فقط در ستیز با آمریکا و غرب تعریف کرده است”.

بیشتر بخوانید: مهاجرت‌ بی‌بازگشت نخبگان از ایران و “بی‌خیالی” مسئولان

خاتمی می‌گوید: «امروز در موقعیتی قرار گرفته‌ایم که اگر نگوییم اکثریت مردم خواستار تنش‌زدایی در روابط با آمریکا هستند، لااقل می‌توان گفت که از سیاست‌های خارجی موجود و غرب‌ستیزی هزینه‌زای حکومت ناراضی هستند، همچنان که از سیاست‌های داخلی نیز ناراضی هستند.»

بیشتر بخوانید: مجموعه مطالب درباره فرار مغزها در ایران

به گفته خاتمی: «امروز حرمت دانشگاه رعایت نمی‌شود و به علت غلبه نگاه امنیتی-نظامی، استقلال این نهاد و نقش دانشگاهیان در توسعه‌ی همه جانبه کشور خدشه‌دار شده است. این نوع رویکرد و سیاست‌گذاری امنیتی و این نحوه اداره دانشگاه نتیجه‌ای جز ایجاد و گسترش ناامیدی در میان دانشجویان و استادان و طبیعتا افزایش فرار مغز‌ها ندارد. این وضعیت کشور را با مسایل متعدد دیگری روبرو می‌کند.»

“علت فرار نخبه‌ها، حضور پخمه‌ها در عرصه‌های مختلف کشور است”

در ارتباط با فرار مغزها از کشور، جامعه‌شناس تقی آزاد ارمکی به روزنامه “هم‌میهن” گفته است به دلیل مهاجرت‌ها بحران نیروی کار در انتظار کشور است.

این استاد دانشگاه تهران معتقد است، “جامعه ایران به لحاظ اقتصادی و اجتماعی بیمار است”، اما می‌گویند که نخبه صرفاً به دلیل اقتصادی مهاجرت می‌کند، در حالی که اولین علت مهاجرت نخبگان از کشور دلیل اقتصادی نیست.

آزاد ارمکی می‌گوید: «نخبه‌ها به این دلیل از کشور ما مهاجرت می‌کنند که در خیلی از عرصه‌ها، پخمه‌ها حضور و نفوذ دارند و جای نخبه‌ها را پخمه‌ها و شبه‌نخبه‌ها گرفته‌اند.»

بیشتر بخوانید: ایران؛ شهروندانی که می‌روند، مهاجرانی که می‌آیند

این جامعه‌شناس با اشاره به این‌که فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های معتبر کشور به عنوان نیروی متخصص به کار گرفته نمی‌شوند گفت که نهادها و سازمان‌ها از داخل احزاب وابسته به خود و مناسبات شخصی خود نیرو استخدام می‌کنند: «تعداد بالایی از افراد به‌عنوان متخصص روابط بین‌الملل در دانشگاه‌ها تربیت می‌شوند اما وزارت امورخارجه از آنها به‌عنوان سفیر و نماینده ایران در خارج از کشور استفاده نمی‌کند؛ جای این افراد را فرزندان و وابستگان افراد می‌گیرند؛ در همه وزارتخانه‌ها وضعیت چنین است.»

بدبینی حکومت به نخبگان

از نظر این جامعه‌شناس، مسئله دیگر، بدبینی نسبت به نخبه‌ها در کشور است: «هر کس در این کشور باسوادتر است غرب‌زده‌تر تلقی می‌شود. هر که منتقدتر است، خائن‌تر تلقی می‌شود؛ افرادی که تابع هستند محبوب شده و صاحب جایگاه می‌شوند. به رؤسای دانشکده‌های کشور نگاه کنید تا به شرایط پی ببرید.»

بیشتر بخوانید: فرار مغزها به آلمان؛ ایران و ترکیه در رأس

آزاد ارمکی معتقد است: «وقتی جامعه‌ای انسجام اجتماعی خود را از دست می‌دهد و قدرت و محبوبیت و کارآمدی مطلوب ندارد، نیروهای خود را بیرون می‌ریزد. علت اصلی مهاجرت عدم چسبندگی نظام اجتماعی به نظام سیاسی و فرهنگی است. متخصصین التماس می‌کنند که از دانش و مهارت آنها استفاده شود اما این کار را نمی‌کنند.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

کارشناسان می‌گویند، در ایران همبستگی اجتماعی، ‌سازگاری اجتماعی و فرهنگی، اخلاق عمومی‌ و… دچار افول شده و همین یکی از دلایل مهاجرت روزافزون نخبه‌ها و افراد عادی است.

سه روز تا رهایی

امید رضایی

تئاتر فولکس‌بوهنه (Volksbühne) در برلین در هفتهی اول ماه دسامبر میزبان جشنوارهی سه‌روزه‌ای بود با عنوان «سه روز تا رهایی» (Three Days to Liberation) که به مسائل زنان ایران، و به‌ویژه اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، می‌پرداخت. سخنرانان و هنرمندان شرکت‌کننده در این جشنواره به مفهوم «رهایی» در خیزش «زن، زندگی، آزادی» و بازخورد آن در زندگی‌ شخصیِ افراد و همین‌طور در سطح جمعی پرداختند.

برگزارکننده و طراح (Curator) این جشنواره مریم پالیزبان، بازیگر و پژوهشگر ایرانیِ مقیم برلین، بود. او دربارهی انگیزهی برگزاری این جشنواره به «آسو» می‌گوید: «در یک سال گذشته، من با این مسئله روبه‌رو شدم که شکل خبررسانی دربارهی اتفاقات ایران به‌سرعت اثرش را از دست می‌دهد.» پالیزبان معتقد است که با بازگویی مستقیم تجربه‌های کسانی که در پیش بردن این قیام، چه در داخل و چه خارج از کشور، نقش داشتند و دارند، می‌تواند تأثیر ماندگارتری نسبت به خبررسانی روزمره رسانه‌ها داشته باشد. او همچنین می‌گوید: «مورد دیگر این بود که آنچه باعث این انقلاب شد ریشه‌های عمیق‌تری دارد و حتی به پیش‌ از انقلاب ۵۷ می‌رسد. نشان دادن این سابقه بخشی از کارکرد این جشنواره است.»

***

سهیلا گلستانی: راوی رنج خانواده‌ها

در افتتاحیهی این جشنواره بخشی از فیلم در دست ساخت سهیلا گلستانی، بازیگر سینما و تئاتر و مستندساز ساکن تهران، به نمایش گذاشته شد. فیلم «ما سه نفر بودیم» روایت تلاش‌های فریبا، مادر یک زندانیِ سیاسی است برای آزادیِ دختر در بندش. سهیلا گلستانی ساخت این فیلم را پس از آزادی از زندان و با الهام از اقدامات و رنج‌های تحمیل‌شده به مادرِ خودش در جریان بازداشت او آغاز کرده است. سهیلا گلستانی یکی از اولین هنرمندانی بود که در پی آغاز اعتراضات در شهریور ۱۴۰۱ دستگیر شد. بهانهی دستگیری او انتشار یک نمایش کوتاه (Performance) در صفحهی اینستاگرامش بود که در آن او به همراه حمید پورآذری، کارگردان نامدار تئاتر، و جمعی از فعالان تئاتر و سینما بدون حجاب در برابر دوربین ظاهر می‌شوند. گلستانی و پورآذری هر دو بعد از انتشار این نمایشِ کوتاه دستگیر و چند هفتهی بعد به قید وثیقه آزاد شدند.

سهیلا گلستانی که به دلیل عدم موافقت سفارت آلمان در جمهوری اسلامی ویزا دریافت نکرده بود و در این جشنواره حضور فیزیکی نداشت، در مصاحبه‌ای ویدیویی گفت: «در آن روزهای پرتلاطم هر هنرمندی خودش را موظف به خلق‌کردن می‌دانست. مسئلهی مهم نادیده گرفتن مردمی بود که بازیگران اصلی بودند. این مردم در اخبار مانند سیاه‌لشکر دیده می‌شدند و فقط از کسانی که شناخته‌شده بودند بهعنوان قهرمان یاد می‌‌شد. می‌خواستم نشان بدهم که مردم به هیچ قهرمانی غیر از خودشان نیاز ندارند.»

گلستانی در ادامه به موضوعی اشاره کرد که بعد از آزادی به قید وثیقه متوجه آن شده است: «گویا در عرصهی فرهنگ و هنرِ کشورِ ما قابل پذیرش نبوده که یک زن می‌توانست سازندهی آن ویدیو باشد.» در ادامه پگاه طبسی‌نژاد، بازیگر و کارگردان تئاتر و از شرکت‌کنندگان در این جشنواره، به این مصاحبه پیوست و گفت: «برای من مایهی تعجب‌ بود که چطور وقتی حمید پورآذری و سهیلا گلستانی در یک روز دستگیر شده‌اند، همهی اعضای جامعهی هنری دربارهی پورآذری صحبت می‌کنند. این که فعالان هنری ]این واقعیت را[ به‌رسمیت نمی‌شناختند که این اثر را یک زن کارگردانی کرده باعث رنج و عصبانیتِ من می‌شد.»

گلستانی در ادامه دربارهی تفاوت رویکرد مردم عادی و جامعهی هنری به این نمایش گفت که برخورد جامعهی هنری هدف اصلیِ این ویدیو را به ضد خودش تبدیل کرد، اما مردم عادی راه دیگری رفتند. برای آن‌ها مهم نبود که چه کسی در ویدیو است: «در تمام مدتی که همکارانِ ما بر سر این می‌جنگیدند که صاحب این ویدیو کیست دخترانی که در آن ویدیو بودند روزهای سختی را می‌گذراندند.»

گلستانی همچنین دربارهی فیلمِ در دست ساختش که بخشی از آن به نمایش در آمد، گفت یکی از تصاویری که از اولین روزهای بعد از آزادی به یادش مانده، تصویر خانواده‌ها، و به‌ویژه مادرانی، است که در انتظار عزیزان‌شان در برابر زندان جمع شده بودند: «این خانواده‌ها و مادران بیآنکه در برابر هیچ دوربینی نقشی بر عهده داشته باشند مهم‌ترین آدم‌های آن روزها بودند. حس خشم و رنجِ توأمان را می‌شد در آن‌ها دید. هرچند نگران فرزندان‌شان بودند اما به آن‌ها افتخار می‌کردند.» فیلم او به گفتهی خودش است قرار است که راویِ رنج و مبارزهی این خانواده‌ها باشد. او گفت با بودجه‌های شخصی به ساختن این فیلم ادامه می‌دهد.

در ادامه مستندی از سهیلا گلستانی به نام «ترکم مکن» به شکل واقعیت مجازی (Virtual Reality) به نمایش در آمد که موضوعش مهاجرت و پناهندگی و مصائب پناهندگان در جریان سفر غیرقانونیِ خود بود.

 

دوستی و فمینیسم

در بخش بعدیِ جشنواره دو میزگرد برگزار شد که در آن پژوهشگران و فعالان فمینیست دربارهی تجربهی یک سالِ گذشته صحبت کردند. یکی از این سخنرانان غنچه قوامی، فعال برابری جنسیتی و سردبیر سایت «دیده‌بان آزار»، بود. خانم قوامی به مفهوم «دوستی» و پیوند آن با مبارزهی فمینیستی پرداخت و با اشاره به تلاش‌های دستگاه امنیتیِ جمهوری اسلامی برای برهم زدن دوستی‌ها و شوراندن دوستان علیه یکدیگر گفت: «بی‌آبروسازیِ دوستان در برابر یکدیگر؛ آیا این جنگ علیه دوستی نیست، همان دوستی‌ای که تو به آن تکیه می‌کنی؟ [در جمهوری اسلامی] گروه‌های چت دوستانه، تبادل شکلک‌های خنده‌دار و شکلکی که در آن دو نفر دست یکدیگر را گرفته‌اند خطرناک است. خواهرانگی، دوستی، با هم بودن و دوست‌داشتن خطرناک‌اند و می‌توانند باعث شوند که کسی به اقدام علیه نظم عمومی و امنیت ملی متهم شود.»

او در ادامه تلاش‌های نهادهای امنیتی برای تحت ‌فشار دادن فعالان فمینیست را تشریح کرد: «شبهه‌آفرینی و بی‌اعتمادسازی میان رفقا یکی از روش‌های رایج در دستگاه امنیتیِ جمهوری اسلامی در بازجویی از فعالان است. بازجوها بر فعالان برای ارائه‌ی اطلاعاتی که خودشان از قبل دارند فشار می‌آورند و از این برگه‌های بازجویی برای فریب دادن رفقا استفاده می‌کنند، طوری که دوستان تصور می‌کنند که یکدیگر را متقابلاً لو داده‌اند؛ آن‌ها اعتماد به‌ یکدیگر را ویران می‌کنند. دستگاه امنیتی برای ازبین‌بردن فهم متقابل میان فعالان بهشدت تلاش می‌کند.»

قوامی در ادامه به اهمیت دوستی‌ها در مبارزه علیه استبداد و مردسالاری پرداخت و سعی کرد به این پرسش پاسخ دهد که چرا بازجوها از پیوند عاطفی میان فعالان می‌ترسند؟ «چون آن‌ها از ارزش استراتژیک این پیوندها آگاه‌اند. در یک دههی گذشته بیشتر گروه‌ها و کلکتیوهای فمینیستیِ ایران ریشه در حلقه‌های دوستی داشته‌اند. دستکم گروه‌های بادوام‌تر از میان دوستان شکل‌ گرفته‌اند. سرکوب پیوستهی فعالیت سیاسی و اجتماعی سبب شده است که فعالان ایران از ابزارها و ساختارهای موجود و مرئی استفاده کنند و امکان صدور فراخوان برای جذب عضو نداشته باشند.»

قوامی در ادامه فعالان فمینیست را به حفظ دوستی‌ها دعوت کرد: «یک دهه تجربهی کار فمینیستی در ایران به من نشان داد که دوستیِ فمینیستی به ما امکان می‌دهد که تصوری از آینده داشته باشیم و، مهم‌تر از آن، به زندگی متعهد بمانیم. دوستی، در عرصهی شخصی یا سیاسی، خصوصی یا عمومی، منشا لذت یا درد، باید یکی از عناصر مرکزیِ کار فمینیستی ما باشد، جایی برای پناه بردن از شر کسانی که می‌خواهند ما را سرکوب و منزوی کنند. انقلاب ژینا نشان داد که چطور دوستی زنانه می‌تواند از سطح شخصی فراتر رود و به ابعاد جنبش فمینیستیِ بزرگی دست یابد که قدرت مردسالاری را به چالش می‌کشد، به‌خصوص در وضعیت سرکوب که در آن توان سازماندهی و شبکه‌سازی به‌شدت محدود است. ما باید به همهی دوستی‌هایی که پشت این انقلاب بودند فکر کنیم: چه آن دوستی‌هایی که هدف سرکوب بودند و نابود شدند، چه آن‌هایی که جان به‌در بردند.»

 

به‌یادداشتن به‌مثابهی رهایی

یکی از سخنرانان در میزگرد بعدی آزاده اکبری، استادیار دانشگاه توئنته (University of Twente) در هلند و فعال حقوق زنان در حوزهی فناوری، بود. او با اشاره به تاریخ مبارزات زنان گفت: «این نام‌ها، این اقدامات شجاعانه، این لحظه‌های ایستادگی با قلبی خون‌ریز، لحظه‌هایی که در آن تحقیر شدیم، کتک خوردیم، به ما تعرض شد، بازجویی شدیم، و لحظه‌هایی که در آن ما را کشتند نباید فراموش شوند. وقتی روز رهایی فرا برسد، داستان‌های ما بر وجدان‌ جمعی‌مان حک شده‌اند، به‌عنوان بخشی از دی‌ان‌ای فرهنگی‌مان. به‌خاطرسپردن به ما درکی از تداوم می‌دهد، به رنج افسار می‌زند، و به زخم‌های هنوز بازمان رسیدگی می‌کند.»

اکبری، که در دههی ۱۳۸۰ از فعالان کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز بود، در ادامه به مفهوم یادآوری و فراموش نکردن اشاره کرد: «به‌یادآوردن تکرار شجاعت است. به‌یادآوردن زبان‌بازیِ بیهوده یا عملی فرمالیته نیست، بلکه بیان عاملیت است. ما زنان در هر بار به‌یادآوردن تجربهی جمعی‌مان خود را در بطن تاریخ مبارزات‌مان قرار می‌دهیم، ریشه‌های‌مان را کشف می‌کنیم و مادرمان را دوباره می‌جوییم. به‌یادآوردنْ ستایش لحظات هرچند کوتاهِ پیروزی است، به‌یادآوردن تبدیل غم به نیرو است، تبدیل عصبانیت به تغییر است، تبدیل رویاهای کهنه به رویاهای نو، و تداوم رویا است.»

او ادامه داد که جنبش زنان ایران برای تداوم پیروزی‌ها باید به تاریخِ خود رجوع کند: «برای جنبش فمینیستیِ دهه‌های ۶۰ و ۷۰ روایت امیدشان از آینده تعیین‌کننده بود. هیچوقت نباید فکر کنیم که به آن آیندهی مطلوب رسیده‌ایم. چون تجربه نشان داده است که هر بار که تاریخ‌مان را فراموش می‌کنیم مردسالاری از این فرصت استفاده می‌کند تا دوباره خودش را بر ما تحمیل کند. فمینیسم یک پروژهی پایان‌یافته نیست و متأسفانه هنوز رویاهای باقی‌ماندهی فراوانی دارد.»

 

پرفرمنس دیجیتال: بازی در برلین و تهران

بخش دیگری از این جشنواره اجرای یک پرفرمنس تعاملی (interactive) بود که پگاه طبسی‌نژاد آن را طراحی کرده بود. طبسی‌نژاد در ونکوور زندگی می‌کند و متمرکز بر پرفرمنس‌های میانجی و تعاملی (intermedial and interactive performances)، تئاتر دیجیتال، پرفرمنس سایبری و پروژه‌های شهری است. پرفرمنسِ «بازی» که در این جشنواره با عنوان «بازی؛‌ نسخه‌ی سوم: برلین-تهران» اجرا شد، پرفرمنسی تعاملی بود که در آن تماشاگران از طریق ارتباط تصویری به یک اجراکننده در خیابان‌های تهران و یک نفر در برلین فرمان می‌دانند که چه کند. در این اجرای یک‌ساعت‌ونیمه تماشاگران به‌نوبت پشت میکروفون قرار می‌گرفتند و از اجراکنندگان می‌خواستند کارهای مشخصی انجام دهند، از صحبت با غریبه‌ها در خیابان‌ها گرفته تا درخواست پول از رهگذران و تقاضای جنس رایگان از فروشگاه‌ها. انجام تقریباً همزمانِ یک کارِ مشخص در تهران و برلین به مخاطب فرصت می‌داد که تفاوت میان این دو شهر، و همچنین تفاوت میان برخورد رهگذران و مردم عادی را به طور زنده مشاهده کند.

پگاه طبسی‌نژاد درباره‌ی ایده‌ی اصلیِ این اجرا می‌گوید: «به‌طور کلی مفهوم پرسه‌زن با مرد اروپاییِ سفید گره خورده است و پرسه‌زنی برای زنان سخت‌تر است. وقتی این پرسه‌زنی با دستورهایی که از مخاطب می‌گیریم همراه می‌شود، پروژه برای من حکم نوعی تحقیق درباره‌ی مردمِ آن شهر دارد که از اجراکننده چه می‌خواهند و چه انتخاب‌هایی برای بدن زنِ پرسه‌زن در نظر می‌گیرند.»

این پرفرمنس پیشتر به‌صورت یکنفره در تهران و ونکوور اجرا شده بود، و این اولین بار بود که به‌صورت دونفره در دو شهر برگزار می‌شد، امری که به‌گفته‌ی طبسی‌نژاد با مشکلات فنیِ زیادی مواجه بود.

او درباره‌ی تفاوت میان این اجرا با اجرای یک‌نفره‌ی قبلی در تهران به «آسو» می‌گوید: «در اجرای تهران مخاطبان پرشورتر بودند و تعامل بیشتری داشتند. در این‌جا به‌نظر گروه خاصی مخاطب اجرا بودند که ترجیح می‌دادند نظاره‌گر باشند و به همین دلیل میزان مشارکتی‌بودنش کمتر بود.»

به گفته‌ی او، از آن‌جا که در تهران اجراکننده و مخاطب هر دو در یک شهر بودند، مخاطب در دستورهایش بیشتر به استقبال خطر می‌رفت و فرمان‌های رادیکال بیشتری داده می‌شد. اما در برلین، «مخاطب حس حمایتی داشت و می‌کوشید از این بدنِ زنانه که در خیابان پرسه می‌زند حفاظت کند.»

 

حرفه: مستندساز

در این جشنواره یک فیلم مستند به نمایش درآمد با عنوان «حرفه: مستندساز». در این فیلم، هفت مستندساز زنِ ایرانی مخاطب را به دنیای شخصی، سیاسی و هنری می‌برند و مشکلات فعالیت هنری و مستندسازی برای مستندسازان زنِ مستقل را در قالبی شخصی به تصویر می‌کشند. این فیلم به بحران‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ ایران هم می‌پردازد و هرچند در سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ساخته‌ شده اما می‌توان ادعا کرد که محتوا و شکل روایت آن همچنان به‌روز است. این فیلم را شیرین برقنورد، فیروزه خسروانی، فرحناز شریفی، مینا کشاورز، سپیده ابطحی، سحر سلحشور و ناهید رضایی در هفت اپیزود ساخته‌اند. از میان آن‌ها فرحناز شریفی، مینا کشاورز و سحر سلحشور در برلین حضور داشتند و پس از نمایش فیلم درباره‌ی آن صحبت کردند. سحر سلحشور درباره‌ی تماشای فیلم نزدیک به ده سال بعد از ساختِ آن گفت: «از آن‌جا که ما در ایران همیشه در میانه‌ی وقایع بزرگی هستیم، فرصتی برای مستند کردن احساسات‌مان نداریم. این فیلم موفق شده که این کار را بکند و من به آن افتخار می‌کنم.» مینا کشاورز درباره‌ی فیلم گفت: «افتخار می‌کنم که بخشی از کلکتیوی هستم که این فیلم را ساخت، نه فقط به‌خاطر این فیلم، بلکه به‌خاطر خواهرانگی و دوستی‌ و حمایتی که در این جمع تجربه کرده‌ام.»

او درباره‌ی روزهای ساخت این فیلم گفت: «وقتی همکاران مرد خبردار می‌شدند که ما هفت فیلمسازِ زن مشغول ساخت این فیلم هستیم حرف‌هایی می‌زدند مثل یک فیلمِ دیگر از زنان دربارهی فمینیسم یا چرا هفت فیلمساز زن؟ چرا از مردان دعوت نکرده‌اید؟» به گفتهی کشاورز، در دوره‌ی سه‌ساله‌ی ساخت این فیلم بسیاری از سینماگران و مستندسازان ایران می‌گفتند: «مطمئن‌ایم که شما هفت زن هرگز این فیلم را به پایان نخواهید رساند و با هم دچار اختلاف خواهید شد.»

سلحشور درباره‌ی انگیزه ساخت فیلم می‌گوید: «ما از دیگران، از جمله موسسات و سازمان‌ها، ناامید بودیم و از طرف دیگر امکان ساخت فیلم بلند نداشتیم. نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که اگر امکانات مادی و معنوی‌مان را روی هم بگذاریم می‌توانیم یک فیلم بلند بسازیم. فکر کردیم که به‌صورت جمعی بهتر از پس سانسور و ترس‌ از دستگیری برمی‌آییم.» فرحناز شریفی هم انگیزه‌ی اصلیِ ساخت این فیلم را شرایط سخت و ناامیدی و یأس بعد از انتخابات و اعتراضات سال ۱۳۸۸ دانست.

مینا کشاورز اشاره کرد که از میان هفت کارگردان مشترکِ این فیلم پنج نفر از آنان مجبور به ترک ایران شده‌اند و در خارج از کشور زندگی می‌کنند. فرحناز شریفی درباره ادامه‌ی فعالیت هنری در خارج از کشور گفت که تجربه‌ها و داستان‌های کافی برای روایت کردن دارد و می‌تواند در خارج از ایران آن‌ها را روایت کند، خواه در قالب فیلم مستند یا داستانی یا دیگر فرم‌های داستانی. سحر سلحشور هم درباره‌ی خروج از ایران گفت در ایران امکان ادامه‌ی کار وجود نداشت و خشم و ناامیدی و فشار از بیرون باعث انفعال می‌شد. به نظر او، این که می‌گویند هنرمند در صورت خروج از ایران نمی‌تواند کار کند کلیشه‌ای نادرست است. کشاورز هم با اشاره به سانسور و ناممکن‌شدن تولید فیلم زیرزمینی در ایران به علت تشدید سرکوب، گفت در خارج از کشور سانسور وجود ندارد و دسترسی به آرشیوها آسان‌تر است.

 

آتش جاوید: پروانه اسکندری

در بخش دیگری از این جشنواره فیلم «آتش جاوید» ساختهی سپهر عاطفی به نمایش درآمد. «آتش جاوید» به زندگی و مرگ پروانه اسکندری، از چهره‌های برجستهی مخالف جمهوری اسلامی و «حزب ملت ایران» می‌پردازد که در آذر ماه ۱۳۷۷ به همراه همسرش داریوش فروهر، رهبر حزب ملت ایران، در خانهی خود در تهران به دست مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید. پس از پخش این فیلم پرستو فروهر، فرزند پروانه و داریوش فروهر، دربارهی زندگی مادرش و همین‌طور سفر اخیرش به تهران برای برگزاری مراسم یادبود در سالگرد والدینش صحبت کرد. خانم فروهر بعد از شرح تلاش‌های حکومت برای تحت فشار قرار دادن او به محض ورود به ایران در فرودگاه گفت که مراسم یادبود پدرومادرش باشکوه‌تر از سال‌های گذشته بود: «فعالان شناخته‌شدهی سیاسی از جریان‌های مختلف، و همین‌طور جوانان زیادی که در دوران حیات پدر و مادرم احتمالاً حتی به ‌دنیا نیامده‌ بودند در مراسم شرکت کردند.» به گفتهی او، مراسم یادبود پروانه و داریوش فروهر به سنتی جاافتاده تبدیل شده که «هم در خدمت فرهنگ یادآوری است و هم به دنبال دادخواهی.»

پرستو فروهر در ادامه افزود: «مادر من استانداردهای دوگانه و ریاکاری را پس زد و از طریق آن به شخصیتی الهام‌بخش تبدیل شد، اما همزمان این موضوع برای خودش خیلی غم‌انگیز بود، زیرا خیلی‌ها او را نمی‌فهمیدند.»

 

رهایی و کنارهمبودن

جشنوارهی «سه روز تا رهایی» با اجرایی با عنوان Electrodomestics به پایان رسید که ترکیبی از برنامه‌ی زنده آشپزی، رقص و آواز بود. این برنامه که کارگردانی‌اش را کونستانزا ماکراس (Constanza Macras) به‌عهده داشت، با آواز مریم پالیزبان همراه بود.

بعد از پایان این جشنواره، مریم پالیزبان به آسو گفت: «اتفاق خوبی که در جشنواره رخ داد دستیابی به درک مشترک از مفاهیمی مثل آرشیو شخصی، خودرهاسازی (Selfliberation) و رهایی جمعی (Collective Liberation) بود.»

پالیزبان که خود مجری گفت‌وگوهای این جشنواره بود و با آواز خود این جشنواره را همراهی کرد، درباره‌ی این تجربه چنین افزود: «انقلاب ژینا به تغییری بنیادین در شکل حضورم روی صحنه انجامید. اینکه در این جشنواره بدون همه‌ی چیزهایی که بدن، صدا، آواز، مو و سرِ زن را ــ سر هم به معنی مو و هم به معنی آنچه درونش می‌گذرد ــ محدود می‌کند به روی صحنه رفتم، تجربه‌ای جدید بود.»

به گفتهی او مهم‌ترین دستاورد چنین جشنواره‌هایی ایجاد حس کنارهم‌بودن در شرایطی است که کنارهم‌بودن و فعالیت جمعی حتی در خارج از کشور مشکل شده است.

 

فساد سیستماتیک؛ جزئیاتی از پرونده ۳.۷ میلیارد دلاری چای دبش

دولت رئیسی در فساد ۳.۷ میلیارد دلاری “چای دبش” ۶۰ مقام دولتی را برکنار کرد، اما از معرفی آن‌ها به قوه قضائیه خودداری می‌کند. نماینده چایکاران می‌گوید برخی چای کهنه و سرطان‌زا را با چای خارجی مخلوط و وارد بازار کرده‌اند.فساد سیستماتیک در جمهوری اسلامی در نمونه پرونده ۳.۷میلیارد دلاری چای دبش ابعاد گسترده‌تری به خود می‌گیرد؛ تا جایی که صدای اعتراض قوه قضائیه نیز بلند شده است. یک نماینده مجلس نیز می‌گوید ابراهیم رئیسی از پشت پرده فساد وزیر سابق جهاد کشاورزی مطلع بوده است. نماینده چایکاران ایران نیز گفته است افرادی چای کهنه و سرطان‌زا را با چای خارجی مخلوط می‌کنند.

از سوی دیگر رسانه وابسته به سپاه پاسداران هم نوشته تا زمانی که دادگاه این تخلف برپا و به سوءاستفاده‌ها رسیدگی نشود، به این خبر و اظهارات هر روزه مسئولان کشوری پوشش خبری نخواهد داد. یک سایت خبری حکومتی نیز می‌گوید رقیبان چای دبش باعث افشای این فساد شده‌اند و نه این‌که برآیند اقدام آگاهانه دولت رئیسی در مبارزه با فساد بوده باشد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

محسنی اژه‌ای، رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی چندی پیش در رابطه با فساد چای دبش اعلام کرد که از میان ۶۰ نفر مقام برکنار شده از سوی دولت، تاکنون هیچ مسئولی جهت پیگرد و برخورد به قوه قضائیه معرفی نشده است.

معاون اجرایی رئیس جمهور در یک سخنرانی گفته بود که فردین فرزین، رئیس کنونی بانک مرکزی ۱۲ روز پس از انتصاب، از تخلف تخصیص ارز در پرونده چای دبش جلوگیری کرده است. رسانه‌های ایران در پاسخ به آن می‌نویسند، در این میان معلوم نیست اگر تخصیص ارز در این پرونده به نظر دولت هم تخلف بوده، پس چرا علی صالح‌آبادی، رئیس قبلی بانک مرکزی به عنوان سفیر در سفارت قطر منصوب شد.

هم‌میهن نوشته است: «رئیس بانک مرکزی قبلی که بخش مهمی از این پرداخت‌ها در دوره او بوده، برکنار و به سفارت ایران در قطر فرستاده می‌شود! رئیس بانک مرکزی جدید متوجه نامتعارف بودن این پرداخت‌ها می‌شود و با وزارت جهاد کشاورزی نامه‌نگاری کرده و درخواست توقف و ابطال ثبت سفارش‌ها را می‌کند، ولی همچنان این فرآیند ادامه می‌یابد.»

بیشتر بخوانید: فساد ۳.۴ میلیارد دلاری واردات چای‌ و بازداشت چند نفر

گفته می‌شود، در نامه رئیس بانک مرکزی خطاب به وزیر جهاد کشاورزی آمده است: «با وجود افزایش چندبرابری تامین ارز، همچنان شاهد ثبت سفارش و درخواست تخصیص ارز جدید برای این کالا هستیم، بنابراین لازم است در اسرع وقت نسبت به توقف صدور ثبت سفارش چای و تعلیق ثبت سفارش‌های انجام‌شده اقدام کنید.»

نماینده مجلس: رئیسی از این فساد مطلع بود

علیرضا بیگی، عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس در رابطه با نقش ساداتی‌نژاد، وزیر سابق جهاد کشاورزی در ماجرای فساد چای دبش به دیده‌بان ایران گفته است: «آقای ساداتی‌نژاد آن زمان در معرض استیضاح بودند و سوالی که در مورد ایشان مطرح بود درخصوص فساد رخ داده در تعاون روستایی و خرید شب عید بود. آقای رئیسی که قطعا از موضوعات پشت پرده با خبر بود، برداشت‌شان این بود که اگر این وزیر در جلسه استیضاح قرار گیرد، بسیاری از موضوعات برملا خواهد شد و این به نفع دولت نیست؛ به همین جهت برنامه‌ریزی کردند که ساداتی‌نژاد خودش استعفا دهد. بسیاری از موضوعات در پرونده فساد چای مطرح است، از جمله نقش وزارت جهاد کشاوری، سازمان غذا و دارو و گمرکات به این موضوع مرتبط بودند.»

این نماینده مجلس معتقد است که این نوع فسادها به یک دولت خاص مربوط نیست، زیرا بستر اقتصادی آن فراهم است: «بستر و زمینه برای چنین اقداماتی فراهم است و به دولت خاصی هم محصور نمی‌شود. هر زمان که مالی صاحب نداشته باشد، مورد سرقت و چپاول قرار می‌گیرد؛ چه این دولت و چه آن دولت.»

بیشتر بخوانید: ابعاد تازه‌ای از تخلفات شرکت چای دبش

فرشید محبی مدیرعامل اتحادیه چایکاران شمال کشور در گفت‌وگو با روزنامه “شرق” از نقش وزارت جهاد کشاورزی در فساد چای دبش گفته است: «در یک برنامه صداوسیما در شبکه آموزش دعوت بودم و به محض اینکه خواستم در اینباره صحبت کنم، به شکل عجیبی برنامه قطع شد… برخی گفتند وزارت جهاد کشاورزی اسپانسر برنامه بوده و آن‌ها نیز ظاهراً صحبت در این خصوص را به صلاح نمی‌دانستند. عذر خواهی کردند و گفتند جلسه بعدی را حتماً برگزار می‌کنیم، اما این جلسه هیچ وقت برگزار نشد.»

“چای سرطان‌زا” را با چای خارجی مخلوط می‌کنند

مسئولان دولت رئیسی گفته‌اند که متخلفان، چای ایرانی را با چای خارجی مخلوط کرده و مجدد وارد کشور می‌کردند.

فرشید محبی که نماینده ۵۵ هزار چایکار و فعال تولید چای ایرانی است، در این رابطه می‌گوید: «چای با کیفیت ایرانی اگر صادر شود، قیمت خوبی دارد، بنابراین واردات مجدد آن توجیه اقتصادی ندارد، آن هم چایی که در کارخانه اینجا در ایران مثلاً کیلویی ۱۵۰هزار تومان فروخته می‌شود.»

او اما به پدیده‌ای تحت عنوان “چای سنواتی” اشاره کرد و گفت: «در کشور ما پدیده‌ای وجود دارد به نام چای سنواتی؛ این چای مانده و کهنه است که در انبار‌ها به هر دلیلی می‌ماند و تاریخ مصرف آن می‌گذرد. برای نمونه یکی از بانک‌های دولتی به جای وثیقه از چایکاران چای قبول کرد و آن را در انبار پلمپ کرد و با توجه به گذشت تاریخ مصرف چای انبار شده، این چای را با قیمت نازل به مزایده گذاشت.»

بیشتر بخوانید: کشف اختلاس “۲۹ هزار میلیارد ریالی” در یکی از بانک‌های دولتی

محبی می‌گوید، این نوع چای که به “سنواتی” مشهور است، به هیچ عنوان مصرف خوراکی ندارد و تنها باید بعد از طی فرایند‌هایی به مصرف صنعتی برسد.

نماینده چایکاران تأکید کرد که در آزمایش‌هایی که بر روی این نوع چای کهنه صورت گرفته، “وجود فضله موش و سرطان‌زا بودن آن در صورت مصرف شرب به اثبات رسیده است”.

محبی می‌افزاید این چای “سنواتی” با نرخ حدود هر کیلو ۱۶هزار تومان خریداری و به کشورهایی مانند تاجیکستان، روسیه یا افغانستان صادر می‌شود. در حالی که این کشور‌ها فاقد صنعت پیچیده بهره‌برداری صنعتی از این نوع چای هستند. حال او شنیده است که برخی با “صادرات صوری آن و مخلوط کردن آن با چای خارجی مجدداً آن را وارد چرخه مصرف کشور می‌کنند”.

رسانه وابسته به سپاه: بازتاب این خبر به صلاح مردم نیست

ابعاد این فساد سیستماتیک چنان گسترده و ریشه آن در کل حاکمیت جمهوری اسلامی است که رسانه “جوان‌آنلاین”، وابسته به سپاه پاسداران ترجیح می‌دهد از این پس درباره آن سکوت کند. “جوان” می‌نویسد “موضوعی که به اسم فساد چای مطرح شده” و ابعاد تازه‌ای به خود می‌گیرد و خبرهای زیادی درباره آن منتشر می‌شود، بیشتر یک “بازی رسانه‌ای” و “پریشان‌گویی” است که بازتاب آن‌ها “به صلاح ملک و مردم” نیست.

بیشتر بخوانید: مجموعه مطالب درباره فساد مالی و اقتصادی در ایران

این روزنامه وابسته به سپاه پاسداران نتیجه می‌گیرد: «به‌همین‌خاطر روزنامه جوان که قبلاً با نیت انجام وظیفه اطلاع‌رسانی با اخبار نادقیق آن زمان به این موضوع وارد شد، تا زمانی که دادگاه این تخلف برپا و به سوءاستفاده‌ها رسیدگی نشود، به این خبر و اظهارات هر روزه مسئولان کشوری پوشش خبری نخواهد داد.»

فساد سیستماتیک در همه ارکان کشور

روزنامه خراسان در مقاله‌ای زیر عنوان “لعنتی‌های اقتصاد ایران” بر فساد سیستماتیک در تمام ارکان حکومت اشاره کرده و می‌نویسد: «در فساد دبش، دولت اعلام کرده ۶۰ تن از مدیران مرتبط را برکنار(بخوانید جابه‌جا) کرده است، بدون آن‌که میزان نقش و سهم آن‌ها را شفاف‌سازی کند یا پرونده آن‌ها را به قوه قضاییه بفرستد. نقش‌آفرینی این تعداد مقام دولتی در این فساد که قطعا بیشتر از این‌ها هستند، بیانگر فساد سیستماتیک در اقتصاد ایران است و در فساد سیستماتیک باید رد پای شخصیت‌ها، صاحب‌منصبان یا آقازاده‌ها، دامادها، برادرزاده‌ها، خواهرزاده‌ها و سایر بستگان آن‌ها را جست‌وجو کرد.»

بیشتر بخوانید: فساد راهبردی، ابزار حکمرانی خامنه‌ای

این مقاله به چندین رکن فساد سیستماتیک در اقتصاد ایران اشاره می‌کند و می‌گوید در کنار چندنرخی بودن ارز که زمینه چنین فساد میلیاردی را فراهم کرده است، باید از “شرکت‌های دولتی” نیز نام برد که “حدود ۷۰درصد بودجه کشور را خارج از شمول دیوان محاسبات می‌بلعند و به کسی هم پاسخگو نیستند”. مقاله می‌افزاید: «شرکت‌های دولتی منشا رانت، فساد، سفرهای خارجی، استخدام بی‌رویه نورچشمی‌ها و در یک کلام حیاط خلوت جریان‌های سیاسی هستند.»

روزنامه خراسان عامل دیگر را “اقتصاد ناکارآمد دولتی ” می‌داند که بر جان اقتصاد ایران افتاده است. اگرچه گفته می‌شود ۷۰درصد اقتصاد ایران در اختیار دولت است ولی با سیاست‌ها و دخالت‌های گسترده دولت‌ها در امور بخش خصوصی به جرئت می‌توان گفت همه اقتصاد ایران دولتی است.

بیشتر بخوانید: مصوبه “مولدسازی” اموال دولت؛ تعطیلی قانون برای تولید فساد بیشتر؟

“قانون‌گریزی و مسئولیت‌ناپذیری” و “عدم شفافیت” از نظر نویسنده مقاله روزنامه خراسان، تاروپود اقتصاد کشور را در بر گرفته است. او می‌افزاید: «یک بار دیگر شاهد بازی “کی بود کی بود من نبودم” هستیم. دولت‌های رئیسی و روحانی هر یک‌ دیگری را متهم می‌کنند. البته رئیس قوه قضاییه اعلام کرده که کمتر از یک درصد این ارز در دولت روحانی تخصیص داده شده است. در هر حال مردم همه فسادها و از جمله این فساد بزرگ را برای دولت‌ها فاکتور نمی‌کنند بلکه به حساب نظام می‌گذارند!»

افشاگری از سوی رقیبان چای دبش یا رقیبان حکومتی؟

نکته جالب اینکه، پایگاه خبری نورنیوز که به شورای عالی امنیت ملی نزدیک است، کشف این فساد بزرگ را ناشی از گزارش رقبای چای دبش دانسته نه اشراف و نظارت دستگاه‌های نظارتی اما از آنجا که اقتصاد در جمهوری اسلامی با عملکرد ارکان حکومتی گره خورده است، آیا نمی‌توان تصور کرد که این افشاگری از سوی رقیبان درون حکومت بوده است؟