Previous Next

عکس؛ هشدار در مورد هزینه های بالای مُردن در ایران!

موضع گیری بی سابقه پاپ در باره سرکوب مسلمانان چین



پاپ فرانسیس در کتاب جدیدی برای نخستین بار مسلمانان اویغور چین را مردمی “تحت آزار و شکنجه” خواند، آنچه که فعالان حقوق بشر سال‌هاست از او می‌خواهند انجام دهد.

به گزارش ایسنا به نقل از رویترز، فرانسیس در کتاب “بگذارید رؤیابافی کنیم: راهی به آینده بهتر” که بازتاب گسترده‌ای داشته، همچنین می‌گوید همه‌گیری کووید ۱۹ باید دولت‌ها را تشویق کند ایجاد دائمی درآمد پایه‌ای جهانی را مدنظر قرار دهند.

وی در بخشی که راجع به مسیحیان آزاردیده در کشورهای اسلامی صحبت کرده، اشاره می‌کند: “همواره به مردم تحت آزار و شکنجه می‌اندیشم: روهینجایی‌ها، اویغورهای بیچاره، یزیدی‌ها”.

در حالی که پاپ قبلاً علیه روهینجایی‌ها که از میانمار فرار کرده‌اند و کشته شدن یزیدی‌ها توسط داعش در عراق صحبت کرده بود، این نخستین باری بود که به اویغورها اشاره می‌کرد.

رهبران مذهبی، گروه‌های فعال و دولت‌ها هشدار داده‌اند جرایمی علیه بشریت و نسل‌کشی علیه اویغورها در منطقه دورافتاده سین ‌کیانگ چین در حال انجام است، جایی که بیش از یک میلیون نفر در اردوگاه‌ها نگه‌ داشته می‌شوند.

متحد کمونیست خامنه ای هزاران مسجد را ویران کرد!

روزنامه «نیویورک تایمز» به نقل از گزارش موسسه سیاست راهبردی استرالیا نوشت: حكومت كمونیستی چین از سال 2017 تا کنون حدود 8500 مسجد و زیارتگاه متعلق به ترک‌های اویغور در منطقه خودمختار سینجان را نابود کرده است.

در این گزارش آمده است: دولت كمونیستی چین در سال‌های اخیر بسیاری از مساجد و اماكن مورد احترام مسلمانان را تعطیل یا تخریب کرده است. همچنین بیش از یک میلیون مسلمان اویغور به اتهام «افراط‌ گرایی دینی» در اردوگاه‌های بازپروری اجباری دولت چین در منطقه خودمختار ترکستان شرقی (سین‌کیانگ) بازداشت شده‌اند.

این در حالیست که دولت چین درخواست‌ نمایندگان سازمان‌های مردم نهاد، حقوق بشر و سازمان ملل متحد برای سفر به منطقه و بررسی شرایط مسلمانان اویغور از نزدیک را همواره رد کرده است.

براساس گزارش سازمان دیده‌بان حقوق بشر، دولت چین به بهانه «تدابیر امنیتی پیشگیرانه» بسیاری از اویغورهای بی‌گناه را بدون هیچ روند قضایی در اردوگاههای کار اجباری نگه داشته است.

سرکوب مسلمانان در چین؛ پرسش آمریکا از خامنه ای

وزیر خارجه آمریکا خطاب به خامنه‌ای: منتظر واکنش شما به بدرفتاری حکومت چین با مسلمانان اویغور هستیم

مایک پمپئو در پاسخ به واکنش رهبر جمهوری اسلامی درباره عادی‌سازی روابط سیاسی میان اسرائیل و امارات متحده عربی، از جامعه جهانی خواست تا ایدئولوژی (برپایه) نفرت وی را محکوم» کنند

خامنه ای روز گذشته امارات متحده عربی را به دلیل انجام توافق با اسرائیل به خیانت متهم کرد و مدعی شد که امارات به دنیای اسلام خیانت کرده است.

وزیر خارجه آمریکا با بیان اینکه جهان باید ایدئولوژی نفرت خامنه‌ای را رد و محکوم کند، خواستار موضع‌گیری رهبر جمهوری اسلامی در برابر بدرفتاری دولت چین با مسلمانان اویغور شد.

پمپئو در پیام خود خطاب به خامنه‌ای، به رفتار حکومت چین با مسلمانان اویغور اشاره کرده و نوشت: اگر به دنبال کسانی هستید که به اسلام خیانت می‌کنند، چین در پی نابودی اویغورها است. مشتاقاننه منتظر واکنش شما درباره برخورد وحشتناک چین با آن مسلمان‌ها هستیم.

آمریکا پیش از این هم، به خامنه‌ای نسبت به سکوت و عدم واکنش در برابر نقض حقوق مسلمانان اویغور انتقاد کرده بود.

جمهوری اسلامی در عوض، در دسامبر سال گذشته میلادی ۲۰۱۹، مصوبه مجلس نمایندگان آمریکا درباره نقض حقوق مسلمانان اویغور توسط دولت چین و تحریم مقامات چینی را محکوم کرد.

احیای توافق برجام از آنچه که به نظر می‌رسد سخت‌تر است



روزنامه واشنگتن پست در یادداشتی به امکان احیای توافق برجام بعد از پایان دولت ترامپ پرداخته و نوشته است: احیای توافق هسته ای با رژیم ایران از آنچه که به نظر می‌رسد سخت‌تر است.

به نوشته این روزنامه آمریکایی، از لحاظ تئوری، بازگشت آمریکا به توافق هسته‌ای برجام باید ساده باشد و بایدن می‌تواند در اولین روز حضور خود در کاخ سفید در این مورد تصمیم بگیرد، اما سیاست‌های داخلی در ایران و آمریکا و همچنین ملاحظات منطقه‌ای، باز‌گشت فوری به این توافق را از آنچه که به نظر می‌رسد سخت‌تر می‌کند.

واشنگتن پست نوشته: این توافق احتمالا به محض کنار رفتن ترامپ از قدرت احیا نخواهد شد. گفته می شود ایران در دستور کار دولت بعدی آمریکاست، ولی اگر جمهوری‌خواهان همچنان سنا را تحت کنترل خود بگیرند، می‌توانند برای اجرای گزینه‌های بایدن محدودیت بیشتری ایجاد کنند.

این روزنامه در ادامه، متحدان منطقه‌ای آمریکا را نیز مانعی بر سر راه دولت بایدن برای اتخاذ تصمیمات فوری در خصوص برجام دانست و نوشت: متحدان آمریکا در خاورمیانه به شدت با باز‌گشت این کشور به برجام مخالفت خواهند کرد. به خصوص رهبران اسرائیل و عربستان بر این باورند که این توافق کمک زیادی به محدود کردن برنامه هسته‌ای رژیم ایران نکرده است و تهران را در منطقه آزاد گذاشته است.

این روزنامه آمریکایی نوشته پافشاری شرکای منطقه‌ای آمریکا برای مخالفت با این موضوع می‌تواند پایدار بودن برجام را به خطر بیندازد.

روزنامه واشنگتن پست در این یادداشت به تصمیماتی که جمهوری اسلامی ممکن است در خصوص احیای برجام اتخاذ کند اشاره کرد و نوشت: حتی اگر بایدن تصمیم بگیرد که فوراً به برجام باز‌گردد، رژیم ایران ممکن است برای این کار آماده نباشد. اول اینکه رهبران حکومت ایران ظاهراً مشتاق مذاکره [با آمریکا] نیستند. خروج ترامپ از برجام دیدگاه‌ها درباره دورویی آمریکا را تقویت کرد.

در پایان این یادداشت نیز به انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران اشاره شده و آمده است که انتخابات ماه ژوئن ۲۰۲۱ ممکن است یک مانع دیگری را بر سر راه احیای برجام قرار دهد.

مجله آمریکايی تایم: ترامپ کل توافق برجام را نابود کرد

مجله تایم درباره انتخابات آمریکا و تاثیر آن بر تعاملات این کشور نوشت: بایدن گفته است که دوباره به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ که شامل ۱۲ سال مذاکره رژیم ایران با ایالات متحده، اتحادیه اروپا، سازمان ملل، روسیه و چین است، خواهد پیوست. این در حالیست که ترامپ در سال ۲۰۱۸ ایالات متحده را از این توافق بیرون کشید و درواقع کل آن را نابود کرد.

به گزارش ایسنا، جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به مجله تایم گفته است: احیای برجام اکنون آسان نخواهد بود، به این دلیل که امضاکنندگان می‌توانند در مورد لغو مجدد آن توسط رئیس‌جمهور آینده ایالات متحده محتاط باشند.

این مجله آمریکايی نوشت: تقریباً همه رهبران اتحادیه اروپا با ارسال پیام‌های حسن نیت، پیروزی بایدن را جشن گرفتند. اما در پشت صحنه، در روزهای اخیر مقامات اتحادیه اروپا همچنین در مورد محتاط بودن در مورد ایالات متحده هشدار داده اند، زیرا نظرات ملی‌گرایانه ترامپ آشکارا در میان آمریکایی‌ها از حمایت قوی برخوردار است و این نظرات می تواند در انتخابات ریاست جمهوری بعدی در سال ۲۰۲۴ مجددا مطرح شوند.

به عقیده بسیاری از تحلیلگران، بایدن در صورتی به توافق اتمی باز می‌گردد که رژیم ایران حاضر باشد بر سر فعالیت‌های موشکی و نیز دخالت های خود در منطقه مذاکره کند.

وزیران خارجه آلمان و فرانسه نیز در مقاله مشترکی نوشتند: در عین حال که ما خواهان بازگشت به برجام هستیم اما می‌خواهیم به مشکلات دیگری بپردازیم که کنش‌های حکومت ایران برای امنیت ما و کل منطقه ایجاد می‌کند. (برنامه موشکی و اقدامات بی ثبات کننده در خاورمیانه)

گفتنی است وزیر امور خارجۀ آمریکا چند روز پیش در پی ملاقات با رئیس جمهوری فرانسه در پاریس به نشریۀ فرانسوی “فیگارو” گفت که دربارۀ آیندۀ برجام با ماکرون گفتگو کرده و هر دو توافق کردند که شرایط سال ٢٠٢٠ با پنج سال پیش که توافق اتمی امضا شد فرق کرده است.

مقامات عربستان و اسرائیل نیز در اظهاراتی جداگانه نسبت به بازگشت احتمالی دولت آیندۀ آمریکا به برجام به رئیس جمهوری منتخب این کشور هشدار دادند و بازگشت احتمالی جو بایدن به برجام را خطایی بزرگ خواندند.

اذعان به خفگی اقتصادی جمهوری اسلامی

روزنامه “اقتصاد سرآمد” در تهران اخیرا بر ضرورت عقب ‌نشینی از ادعاها و همسویی با جهان تأکید کرده و از جمله نوشته است: مجموعه بی‌نظم اقتصاد کشور بر هیچ‌یک از اصول، قواعد و الزامات علم اقتصاد استوار نیست و غیرواقعی است. مجموعه اقتصاد دولتی سیاسی کشور تحت تاثیر دو عامل به سوی انزوا سوق داده شده که یکی سیاست‌های ناکارآمد اقتصادی دولت و دیگری تحریم‌ها است.

این روزنامه افزوده است: اکنون منافذ ورود دلار به اقتصاد کشور بسته شده و مبادلات بانکی و پولی کشور نیز محدود یا مسدود شده است. در اکثر حوزه‌های اقتصادی مافیا شکل گرفته و از این آشفته بازار به ثروتهای نجومی دست یافته و از هر سیاستی که استمرار این روند را به چالش کشد ممانعت می‌کنند.

این منبع نوشت: اکنون شکاف وسیع طبقاتی بین فقر و غنی، افزایش نقدینگی در بخش‌های غیرمولد، تورم، رشد منفی پیاپی تولید ناخالص داخلی، نرخ رشد بیکاری دو رقمی، کاهش ارزش پول ملی، تنزل قدرت خرید آحاد جامعه و بی‌پناهی مردم در مقابل ویروس سهمگین کرونا، گسترش فساد اقتصادی و به تبع آن اجتماعی و انحطاط فرهنگی و ناتوانی در برابر تحریم‌های سیاسی اقتصادی تا بدین حد اسف‌بار نبود.

درد کولبران محروم؛ از بی ‌پولی بیشتر از کرونا می‌ترسیم



کولبران می‌گویند: با بسته شدن مرزها، هیچ راهی برای امرار معاش نداریم! ما حتی بیمه نداریم!

به گزارش ایلنا، «کرونا نان کولبران را آجر کرد»؛ این را قربان، کولبر ۲۷ ساله اهل آذربایجان غربی می‌گوید. او که پشت تلفن صدایش از زور خستگی و بلاتکلیفی می‌لرزد؛ می‌گوید: نان‌ آور خانواده هستم؛ دو برادر و یک مادر از کار افتاده دارم؛ ضمناً سال قبل نامزد کرده‌ام و قرار بود امسال برویم سر خانه و زندگی خودمان؛ اما چگونه؛ با کدام پول؟!قربان می‌گوید او تنها نیست که این روزها هیچ راهی برای امرار معاش و نان درآوردن ندارد؛ بیشتر کارگران روزمزد، بیکار شده و روستاییان استان‌های مرزنشین غرب کشور، با کول بردن ارتزاق می‌کرده‌اند که این راه با بسته شدن مرزها و آمدن کرونا، تقریباً مسدود شده است.

از کارگری تا کولبری!
از «قربان» که بگذریم، ده‌ها و صدها کولبر ایرانی به خاطر کرونا و بسته شدن مرزها، به ناچار خانه‌نشین شده‌اند؛ کولبران که اگر بشود به بار بر پشت گذاشتن، اسمِ «کار» گذاشت، راه دیگری برای تامین هزینه‌های زندگی ندارند کمااینکه بسیاری از آن‌ها، کارگران بیکارشده، فصلی یا ساختمانی هستند که به دلیل بیکاری‌های گاه و بیگاه، مجبور می‌شوند به کولبری پناه بیاورند.به گفته میکائیل صدیقی (رئیس انجمن صنفی کارگران ساختمانی کردستان)، بیشتر کولبران در واقع کارگران ساختمانی هستند که از فرط بیکاری سراغ کار خطرناک کولبری می‌روند.صدیقی اضافه می‌کند: در واقع کارگران ساختمانی بیکار در استان‌های غربی، دو راه بیشتر پیش رو ندارند: یا مهاجرت به کردستان عراق – که آنهم به خاطر کرونا ممکن نیست- یا کول بردن و با هزار خطر از کوهستان‌های مرزی گذشتن.قربان در ارتباط با حمایت‌ها در دوران کرونا می‌گوید: تا امروز بسته معیشتی یا کمک نقدی به دست من نرسیده است؛ ما دیگر در روستا نمی‌توانیم کرایه خانه بدهیم؛ پرداختِ کرایه ۳۰۰ هزار تومانی دیگر در توانمان نیست! هزینه‌های درمان مادرم هم هست؛ هزینه‌های تحصیل برادرانم هم هست؛ هیچ راهی ندارم!

هیچ حمایتی!
از قربان و بسیاری از کولبران در دوران کرونا، حمایتی صورت نگرفته است؛ این درحالیست که در ماه‌های ابتدایی بحران قرار بود از این افراد حداقل تا حدودی حمایت نقدی به عمل بیاید.در فروردین ماه سال جاری، «حسین خوش اقبال» معاون سیاسی استانداری کردستان در خصوص مشکلات کولبران باتوجه به محدودیت‌های تردد مرزی بخاطر کرونا گفت: ما چیزی به نام کولبر نداریم و کولبری شغلی نیست که به رسمیت شناخته شود ولی در مجموع دولت برای تمام کسانی که حقوق ثابت ندارند، در شرایط کرونایی حمایت‌هایی در نظر گرفته است.وی افزود: متأسفانه بسیاری از اینها جوانانی هستند که به دلیل مسائل معیشتی مورد سوءاستفاده قاچاقچیان قرار می‌گیرند و خود آن‌ها انسان‌های پاک و شریفی هستند. در مواردی نیز خانواده این افراد زمین‌های کشاورزی خردی دارند که کفاف زندگی‌شان را نمی‌دهد و ما پیشتر با ساماندهی بازارچه‌های مرزی شرایطی را فراهم کرده بودیم که هر خانواده با استفاده از تجارت چمدانی بتواند از راه رسمی و قانونی حدود ماهی ۲ میلیون و هشتصد هزار تومان درآمد کسب کند که در شرایط کنونی این بازارچه‌ها نیز تعطیل شده‌اند و باید ببینیم در آینده چه تصمیمی در مورد آن‌ها گرفته می‌شود. اما خانواده‌های مرزنشین که هیچ درآمد ثابتی ندارند مورد حمایت یارانه کرونایی قرار می‌گیرند که امیدواریم بزودی به دستشان برسد.با این وجود، اکنون که در هشتمین ماه از سال هستیم، همچنان قربان و ده‌ها کولبر دیگر بدون درآمد و فاقد هر نوع حمایت اجتماعی، روزگار می‌گذرانند؛ خبری از بازارچه‌های مرزی و بازگشایی آنها نیست؛ خبری از حمایت‌های خاص و پرداخت‌های مناسب هم نیست.

بدون بیمه، بدون دفترچه!
این کولبران غالباً بیمه هم ندارند؛ طرح بیمه کولبران که چند سال پیش توسط نمایندگان مجلس طرح شد، به دلیل مشکلات ساختاری و اینکه «کولبری شغل نیست»، در نهایت ناکام ماند و به مرحله اجرا نرسید. درست است که کولبری با اینهمه خطر و مرارت، با احتمال رفتن روی مین یا طعمه یک گلوله شدن یا سقوط از کوهستان‌های برفگیر کردستان شغل نیست؛ اما صدها نفر با استفاده از همین شغلِ ناشغل، هزینه‌های زندگی خانواده‌های خود را تامین می‌کنند و اگر در این مسیرهای پرخطر، اتفاقی برای این آدم‌ها بیفند، هیچ قانونی از آن‌ها حمایت نمی‌کند.
نمونه آن، سرنوشت ناکامِ «لقمان وحید» کولبر شین‌آبادی است که در جریان کول بردن در سال ۹۶ روی مین رفته و یک پا و چشمانش را از دست داده است؛ او تا امروز بارها و بارها زیر تیغ جراحی رفته اما هزینه این عمل‌های مکرر را مردم و خیرین تامین کرده‌اند؛ لقمان که از کار افتاده شده و این روزها خانه‌نشین است، هیچ منبع درآمدی ندارد؛ همسر او با کارگری روزمزد در زمین‌های کشاورزی مردم، سعی دارد اجاره خانه، هزینه‌های زندگی و خرج تحصیل دو فرزند خانواده را تامین کند. لقمان در هنگام کار کردن و تلاش برای تامین معاش خانواده، دچار حادثه شده و بر اثر آن امروز از کارافتاده است اما ریالی بابت از کارافتادگی نمی‌گیرد؛ او را به امان خدا رها کرده‌اند…

پس نمی‌توان گفت چون «کولبری شغل نیست»، کولبران بیمه نمی‌خواهند! قربان در ارتباط با بیمه می‌گوید: من شخصاً به خاطر روستانشینی و کشاورز بودن خانواده‌ام، بیمه روستاییان و عشایر دارم؛ گرچه اگر اتفاقی در کولبری برایم بیفتد مثلاً روی مین بروم، این بیمه را قبول نمی‌کنند اما باز وضعم از کولبرانی که هیچ بیمه‌ای ندارند، خیلی بهتر است.به جز کولبران روستایی که گاهاً از بیمه روستاییان برخوردار هستند، سایر کولبران که کولبران شهری و حاشیه‌نشین هستند، هیچ نوع بیمه اجتماعی ندارند و اگر دچار بیماری شوند، باید همه هزینه‌های درمان را از جیب بپردازند؛ حال سوال اینجاست کولبری که ماههاست بیکار است و حتی نصف روز فعلگی هم نصیبش نشده، اگر خدای ناکرده به کرونا یا هر بیماری دیگری مبتلا شود، چطور باید پول درمان را بپردازد؟!با این اوصاف، کولبران باید دست به دعا بردارند که «بیمار» نشوند؛ بیماری، مصیبت را عمیق‌تر می‌کند و نداشتن دفترچه بیمه، خود یک مصیبت علیحده است. ترس از کرونا و بیماری برای کولبران مانند سایر شهروندان این جهانِ بحران زده، بسیار جدی است اما قربان به عنوان یک جوان روستایی که مسئولیت اداره یک خانواده چهار نفره به اجبار بر دوشش افتاده می‌گوید: از «کرونا» می‌ترسم اما از بی‌پولی و بیکاری بیشتر از کرونا می‌ترسم؛ ترسم از پول داروهایی مادرم است؛ از شرمندگی مقابل برادران چشم انتظارم…

آیا شأن جوانان ما بار ۲۰۰ کیلویی ا‌ست؟

کولبری در شأن جوانان ایران نیست. این شغل سخت در شأن یک ایرانی نیست که دنیا هم ببینند جوانی ۲۰۰ کیلو بار را بر کولش گذاشته و از راه‌های سخت عبور می‌کند.

نماینده مهاباد در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه کولبری در شأن جوانان ایران نیست، گفت: دولت زمانی که شغلی را تعطیل می کند باید شغل جایگزینی را تعریف کند اما این کار را هم نکرد و این امر باعث شد کولبران برای معیشت به سمت معابر مرزی و غیر رسمی بروند.

وی افزود: این معابر غیر رسمی هم معمولا توسط نیروهای انتظامی و مرزبانی کنترل می‌شود و بعضا به سمت کولبران تیراندازی می کنند که در طول یک سال گذشته ۱۶۶ نفر کشته و زخمی شدند.

این عضو مجلس شورای اسلامی گفت: این کولبران جوانان ایرانی و فرزندان این مرز و بوم هستند و عادلانه نیست که با گلوله ایرانی، جوانان ایران کشته و خانواده هایشان آواره شوند. این امر تبعاتی دارد و از نظر امنیتی هم به نفع نظام نیست.

زدن تیر خلاص به یک کولبر زخمی پس از بازداشت

یک کولبر در مرزهای اشنویە پس از بازداشت با شلیک مستقیم نیروهای مسلح حکومتی بە قتل رسیدە است.

برپایە گزارش رسیدە بە سازمان حقوق بشری هەنگاو، روز شنبە ٢٣ شهریور ٩٩ (١٣ آگوست ٢٠٢٠)، نیروهای هنگ مرزی در مرزهای اشنویە بە سوی یک کولبر با هویت ”صلاح‌الدین عیسی‌زادە“ شلیک و وی را بە شدت مجروح کردەاند.

بە گفتە یک منبع مطلع، نیروهای هنگ مرزی پس از زخمی کردن این کولبروی را بازداشت و مورد شکنجە قرار دادە و سپس بە وی تیر خلاص زدەاند.

صلاح الدین عیسی زادە ٤٥ سالە و اهل روستای شیخ‌عثمان اشنویە بود. نهادهای امنیتی بە شرط اینکە خبر رسانەای نشود جسد را بە خانوادە وی تحویل دادەاند.

همچنین امروز یکشنبە ٢٤ شهریور ماه، یک کولبر اهل بانە با هویت ”بارزان“ در مرز هنگەژال این شهرستان با شلیک مستقیم نیروهای مسلح از ناحیە پا بە شدت زخمی و بە مراکز درمانی منتقل شدە است.

همچنین، روز شنبە یک کولبر اهل روستای قلقلە از توابع شهرستان ثلاث‌باباجانی در استان کرمانشاه با هویت ” فاتح محمودی“ ٣٤ سالە در حین کولبری در مرزهای نوسود بە دلیل سقوط از ارتفاع بە شدت زخمی شدە است. این کولبر در پی تعقیب و گریز نیروهای نظامی و در حین فرار از دست آنها از کوه سقوط کردە است.

فاجعه کرونا در ایران؛ آمار مرگ و میر‌ها را شفاف بگویید



:عباس عبدي فعال سیاسی،اجتماعی در روزنامه اعتماد نوشت: چند روز پيش جلسه‌اي مجازي درباره آثار اجتماعي كرونا برگزار شد كه به عنوان مقدماتي جلسه مفيدي بود. در آن جلسه دغدغه مهم مديريت دولتي اين بود كه همه حرف‌ها درست، حالا بايد چه كار كرد و راه‌حل چيست؟پس از آن هم ديدم كه وزير محترم بهداشت از ناكارآمدي پژوهش‌هاي دانشگاهي در ارايه راه‌حل‌هاي مناسب براي مقابله با كرونا و تبعات آن گلايه كرده است، هر چند معلوم نيست كه اين گلايه خطاب به چه كسي است؟ زيرا مسوول اصلي اين مساله در هر دستگاه دولتي، مقام عالي آن وزارت است.

متاسفانه مديراني كه خود را در مقام هدايتگري تعريف مي‌كنند و منزلتي بالاتر از مردم براي خود قائل هستند و گمان مي‌كنند كه مردم مومي هستند در دستان آنان كه بايد آنان را به شكل مطلوب و مورد نظر در آورند، قادر به استفاده از هيچ پژوهشي نيستند، زيرا آنان خود را در مقام درك و فهم دنيا و جامعه و مردم قرار نمي‌دهند، بلكه آنان خود را در مقام بالاتر و هدايتگري و شكل‌دهنده به جامعه قرار مي‌دهند و اين از عهده پژوهش خارج است.

اين سياستگذاران آب در هاون مي‌كوبند و هر چه بيشتر براي شكل دادن مردم در قالب انسان تراز نوين مي‌كوشند، نتيجه معكوسي را خواهند گرفت و آخرين نكته‌اي كه بايد گفت اين است كه سياستگذار بايد اعتماد به ‌نفس داشته باشد. همه اطلاعات و آمار را براي استفاده پژوهشگران منتشر كند. نه مثل ما كه هر روز دريغ از ديروز و آمار و اطلاعات را با توجيهات ذليلانه محدود مي‌كنيم و بعد به پژوهشگران نق مي‌زنيم كه چرا پژوهش كاربردي در اختيار ما قرار نمي‌دهيد.اگر به جامعه خود تعهد و اگر اندكي اعتماد به ‌نفس داريم و اگر ترسي از برملا شدن عملكردهاي نادرست خود نداريم، همه اطلاعات و آمار مرگ و ميرهاي عادي و كرونايي را با تمام متغيرها در اختيار جامعه قرار دهيم، مطمئن باشيم راهبردهايي از آن بيرون خواهد آمد كه به كاهش مرگ و مير كمك كند. متاسفانه بايد گفت كه اين كار در مديريت‌هاي ضعيف انجام نخواهد شد.

آسوشیتدپرس: نگرانی از خشم عمومی

خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی در باره بحران کرونا در ایران از نگرانی حاکمان جمهوری اسلامی خبر داد و نوشت: رژیم ایران در حالی‌که نگران خشم عمومی در ارتباط با کرونا است، راه‌کارهای کمی برای مهار آن در اختیار دارد. رکورد تعداد مبتلایان در ماه جاری شکست، بیمارستانها از بیماران پر شده و تعداد قربانیان افزایش پیدا کرده است.

این منبع نوشت: اعمال جریمه علیه افراد بی‌بضاعت به‌خاطر عدم استفاده از ماسک و اعمال محدودیت علیه قشر متوسط در تهران با جمعیت ۱۰میلیونی خطر بروز و سرریز خشم عمومی در مورد عوامل دیگر نارضایتی از قبیل مشکلات اقتصادی و انزوای بین‌المللی را برای رژیم حاکم بهمراه دارد

این در حالیست که سعید نمکی وزیر بهداشت چند روز پیش در ‌جلسه ستاد مبارزه با کرونا در استان آذربایجان غربی گفته بود: ‌هر شب گزارش‌ ها در خصوص وضعیت کرونا را می ‌خوانم استرس می ‌گیرم که نکند در سیاه‌ چاله ‌ای بیفتیم که نتوانیم از آن خارج شویم.

وی با بیان اینکه وزیر بهداشت التماس می‌کند اما کسی گوش نمی‌دهد، هشدار داد که اگر کرونا را کنترل نكنیم، باید از ته رودخانه جنازه جمع کنیم.

نمکی ادامه داد: کجای دنیا وزیر بهداشت و پرسنل بهداشت و درمان دارند التماس می‌کنند. در کشورهایی که در جمع کردن اپیدمی توفیق حاصل کردند، وزیر بهداشت می‌نویسد و می‌خواهد و همه مکلف به اجرا هستند. اینجا وزیر بهداشت تمنا می‌کند، خواهش می‌کند و زانو می‌زند، اما کسی گوش نمی دهد.

در همین حال محمد علوی؛ رئیس مرکز بهداشت استان خوزستان گفت: از هر ۱۰بیماری که در آی سی یو بستری می‌شوند؛ ۵نفر می‌میرند.

از سوی دیگر دکتر مردانی عضو کمیته مقابله با کرونا گفت: در حالی آمار روزانه مرگ ناشی کرونا به ۳۳۷مورد رسیده است که این آمار هم واقعی نیست، برای آن که بدانیم در واقعیت چند نفر روزانه تلف می‌شوند این عدد باید ضرب در ۲. ۵ شود تا عدد اصلی به دست آید.

چه اتفاقی باعث اتخاذ تصمیم ترامپ برای انتقال قدرت شد؟



ترامپ بی‌آنکه شکست خود را بپذیرد، با انتشار یک پست توییتری زمینه انتقال رسمی قدرت به جو بایدن را فراهم ساخته است. اما چه چیزی باعث تغییر رویکرد ترامپ درباره نتایج انتخابات ریاست جمهوری و صدور فرمان انتقال قدرت شد؟

به گفته گزارشگر شبکه خبری دویچه وله، تایید پیروزی جو بایدن در ایالت کلیدی میشگان عملا باعث تغییر رویکرد ترامپ نسبت به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شد. این موضوع در واقع اعلام قطعی شکست ترامپ و تیم وکلای او بود.

ترامپ حتی برای مانع شدن از تایید نتایج انتخابات شماری از رهبران فراکسیون حزب جمهوری‌خواه ایالت میشیگان را به کاخ سفید دعوت کرده بود؛ تلاشی که ثمری به همراه نداشت. نمایندگان جمهوری‌خواه این ایالت اعلام کرده بودند که به کار خود بر اساس “روال معمول” ادامه خواهند داد.

سیاستمداران جمهوری‌خواه در ایالت‌های پنسیلوانیا، ویسکانسین و آریزونا نیز برخلاف میل ترامپ نتایج انتخابات را تایید کرده بودند. همچنین بیش از ۱۰۰ کارشناس مسائل امنیتی وابسته به حزب جمهوری‌خواه از رویکرد ترامپ در ارتباط با انتقال رسمی قدرت انتقاد کرده و آن را تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا اعلام کرده بودند.

موافقت ترامپ با انتقال قدرت/اتهام جنسی به معاون بایدن!



صداوسیمای خامنه ای هنگام پخش گزارش مربوط به موافقت ترامپ با انتقال قدرت به جو بایدن، به نقل از یک کارشناس سیاسی خود گفت: دلیل پیشرفت معاون بایدن، رابطه با مردان متعدد است!

بامداد امروز پس از آنکه اعلام شد دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا با انتقال قدرت به تیم جو بایدن موافقت کرده است، صداوسیمای خامنه ای در برنامه ای با حصور شخصی که خود را کارشناس مسائل سیاسی معرفی می‌کرد، به کامالا هریس، معاون رئیس‌جمهور منتخب آمریکا اتهام جنسی وارد کرده و عامل پیشرفت او را داشتن روابط متعدد با مردان دانست.

برخی رسانه های نزدیک به روحانی در واکنش به این اتهام زنی صداوسیمای خامنه ای نوشتند: با توجه به اینکه رسانه ملی، پای‌بندی به اخلاق اسلامی را یکی از اصول اساسی فعالیت خود می‌داند، قرار دادن آنتن در اختیار چنین افرادی خلاف ضوابط این رسانه است.

موافقت ترامپ با انتقال قدرت/تهمت زنی به معاون بایدن!



صداوسیمای خامنه ای هنگام پخش گزارش مربوط به موافقت ترامپ با انتقال قدرت به جو بایدن، به نقل از کارشناس سیاسی خود گفت: دلیل پیشرفت معاون بایدن، رابطه با مردان متعدد است!

بامداد امروز پس از آنکه اعلام شد دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا تایید کرد که با انتقال قدرت به جو بایدن موافقت کرده است، صداوسیمای خامنه ای در برنامه ای با حصور شخصی که خود را کارشناس مسائل سیاسی معرفی می‌کرد، به کامالا هریس معاون رئیس‌جمهور منتخب آمریکا اتهام جنسی وارد کرده و عامل پیشرفت ااو را داشتن روابط متعدد با مردان دانست.

برخی رسانه های نزدیک به روحانی در واکنش به این برنامه صداوسیمای خامنه ای نوشتند: با توجه به اینکه رسانه ملی، پای‌بندی به اخلاق اسلامی را یکی از اصول اساسی فعالیت خود می‌داند، قرار دادن آنتن در اختیار چنین افرادی خلاف ضوابط این رسانه است.

دلیل اصلی همه خشونت‌هایی که زنان ایران گرفتارش هستند



شکوه میرزادگی

به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان

پس از سال ها پژوهش و کار در ارتباط با مسایل زنان، و گفتن و نوشتن چند صد موضوع و مطلب و یادداشت در ارتباط با وضعیت زنانِ حقوق از دست داده ی سرزمین مان (چه از نظر فرهنگی و چه از نظر حقوق بشری) مدتهاست به این نتیجه رسیده ام که ما، یعنی بخشی از زنان که در درون و یا در کنار جنبش آزادی خواهانه ی زنان ایران ایستاده ایم، محتاطانه، یا بی خیالانه و غیر مسئولانه هنوز از آن چه که بزرگترین لطمه را به حقوق و سلامت زنان زده، سخن نگفته ایم.

بیشتر ما سال هاست که می دانیم، اما هیچوقت بی پروا و مستقیم نگفته ایم که دلیل این همه خشونت و رنج و مصیبتی که زنان ایران گرفتارش شده اند، هیچ چیز نیست جز مذهبی که اکنون حکومت اش بر سرزمین ما مسلط شده است. (در این جا از نقش مستقیم و ویرانگرانه ی این مذهب بر آموزش و پرورش، میراث فرهنگی، محیط زیست و بسیاری چیزهای دیگر نیز نمی گویم و آن را برای زمانی دیگر می گذارم)

بسیاری از ما زنان سال هاست به این آگاهی رسیده ایم که هیچ موضوع و رویداد سیاسی یا فرهنگی و یا اقتصادی در طول تاریخ سرزمین مان بیش از، مذهب اسلام و به ويژه تشیع، به زنان ایران آسیب نرسانده است.

برخی از آگاهی های این سال های ما، درست به سبک مردمانی دلسوخته در قرن شانزدهم و هفدهم اروپاست که برای نجات از خشونت و خفقانِ، مذهبِ مسلط بر بود و نبودشان، به دنبال ریشه هایی از دوران خوشبختی های باستانی خود گشتند. ریشه هایی که می توانست جوانه هایی نو و تازه دهد. و در سرزمین های آن ها جوانه داد و اکنون هر جوانه ای به درختی کهن تبدیل شده که سایه بر سر مردمان زیادی انداخته است.

ما نیز چندی ست از سر نیاز بر تاریخ باستانی مان چشم گشوده ایم و به تماشا و تحسین آن داشته ها و امکاناتی نشسته ایم که به نسبت آن زمان، و به ويژه در مورد زنان، بسیار بیش از آن چه هایی است که امروز حسرتش را داریم.

این آگاهی اگر چه بی خبران از اهمیت تاریخ را چنان آشفته کرده که به تمسخر و طنز به ما لقب «باستانگرا» داده اند، اما به ما کمک کرده است تا بتوانیم عمیق تر تاریخ هزار و چهارصد ساله ای را مرور کنیم که جز زخم و خشونت و ویرانی دست آوردی برایمان نداشته است و ما همیشه آن را فقط به گردن «اعراب مهاجر» انداخته ایم.

آگاهی ما، شبیه به برخی از دوستان کمونیست نیست که صرفا با خشم و نفرت نسبت با هر دین و مذهب و خدایی جبهه می گیرند، یعنی با یک ایدئولوژی به جنگ ایدئولوژی دیگری می روند. جنگی که حداقل تا کنون هیچ توفیق عملی نداشته است.

آگاهی ما شبیه برخی از دوستان ملی گرا هم نیست که از «بی عیب بودن اسلام» و «بدی مسلمانی» می گویند و برخی از رهبرانشان حتی «ایران را وامدار تشیع» می دانند.

ما حتی چون رهبران اپوزیسیون سیاسی (چپ و راست و پادشاهی خواه و جمهوری خواه) هم نیستیم که یا به «تغییر قوانین مذهبی» امید بسته باشیم و یا خواستار «تغییر حکومت اسلامی به حکومتی سکولار» باشیم.

ما می دانیم که بیشتر افراد این سازمان ها و گروه ها و حزب ها، می دانند اما حاضر نیستند اعتراف کنند که حتی با تغییر قوانین و یا تغییر حکومت اسلامی به سکولار نمی توان این هیولایی را که خمینی (به یاری کشورهای غربی) از اعماق قرون وسطا بیرون کشید و در قرن بیستم به جان میلیون ها انسان بی گناه، و به ويژه به جان زنان انداخت، آرام و مطیع کرد.

بله ما، یعنی بسیاری از زنان جنبش آزادی خواهی مدتهاست که این ها را به خوبی می دانیم و گاه «پنهانی» درباره آن گفتگو می کنیم اما برخی از ما (حتی با این که در خارج کشور هستیم) به دلایلی در مورد آن سکوت کرده ایم. .. نه! بگذارید از ما نگویم و فقط از سکوت خودم در این مورد بگویم. (چرا که ممکن است برخی این ها را گفته باشند و من شانس دیدن و یا شنیدنش را نداشته ام)

من حداقل در این چندین سال گذشته می دانستم که اگر در کشورهای پیشرفته با سکولاریسم، یا لائیسم و یا سوسیال دموکراسی توانسته اند مذهب را به خلوت نیایشگاه هایشان بفرستند، و مردمان و به ويژه زنانشان را از زخم های مذهبی دور کنند، فقط به دلیل قدرت سکولاریسم یا لائیسم یا دموکراسی و دیگر ایسم ها نبوده است، بلکه به دلیل «ارزش» هایی بوده که در آن نوع مذاهب وجود دارد، که مهمترین آن غیرسیاسی بودن، انسانمدار بودن و اهمیت نقش مهر و مهربانی می باشد.

من اکنون باور کرده ام که هیچ نوع دموکراسی و سکولاریسم و سوسیالیسمی نمی تواند مذهبی را برای همیشه رام و مطیع کند که هیچ نوع قابلیت تطبیق با دنیای مدرن و جهان پیشرفته را ندارد، هیچ رحم و شفقی نسبت به انسان و گیاه و آب و خاک در احکامش نیست، و عاشق نشستن بر صندلی قدرت های این جهانی ست؛ چه این مذهب در حکومت باشد و چه ظاهرا کاری به سیاست نداشته باشد.

تجربه های همین یک قرن گذشته به روشنی به من می گویند که کار این حکومت های سکولار و دموکرات در کشورهایی که دین اسلام در آن مسلط است، یا به ناچار به دیکتاتوری کشیده و یا مذهبی که به دلیل خصوصیات خاص خود نمی تواند در نیایشگاه هایش آرام بگیرد و با خدای خودش تنها باشد، دوباره از گوشه ای سر بر آورده و به اصل خویش، که خشونت و استبداد و خونریزی ست باز گشته است.

همه ما در این چهل و یک سال گذشته شاهدیم که مذهب اسلام، به ويژه تشیع یکی از خشن ترین و بی رحم ترین مذاهب در ارتباط با زنان است. خوشبختانه یا متاسفانه آن چه ما در این مدت دریافته ایم نه از روی کتاب و اسناد کتابخانه ای، بلکه برگرفته از دیده هایی ملموس و واقعی بوده است. اما چرا من از این واقعیت سخن نگفته ام؟

من به عنوان یک باورمند به اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، می دانم که هیچ کسی را نمی شود به خاطر داشتن مذهب و مرام و عقیده ای آزار و یا حتی ملامت کرد، اما این را هم می دانم که بر اساس همین اعلامیه هیچ کسی هم مجاز نیست که به پشتوانه ی مذهب و مرام و عقیده ای دیگران را آزار و شکنجه کند. اما متاسفانه دولت هایی و یا کسانی به دلیل منافعی سیاسی و یا مادی و به بهانه ی «حقوق بشر» جلوی افشاگری و یا انتشار خشونت ها و جنایت هایی را می گیرند که اگر چه به دست حکومت هاست اما با توجه به احکام مذهبی انجام می شود.

من و امثال من که هیچ ملاحظه ی سیاسی یا مادی یا حتی مذهبی در این موارد نداریم و چهل و یک سال است که در اپوزیسیون فرهنگی این رژِیم با آن مبارزه کرده ایم؛ چرا از گفتن این واقعیت پرهیز کرده ایم که مساله «نه مسلمانی ست، که عین اسلام است».

صادقانه بگویم من یکی همیشه وقتی خواسته ام که به طور مستقیم بگویم که این همه بی رحمی و خشونت افسارگسیخته ای که حکومت اسلامی حاکم بر ایران در مورد زنان انجام می دهد، دقیقا از احکام و احادیثی ست که در اسلام وجود دارد، به فکر مردمان بی خبر و بی گناهی افتاده ام که چون باورمند به این مذهب هستند، آزرده خواهند شد.

دلم نیامده به زنی که در فقر و فلاکت است، زنی که دانشی ندارد، و یا زنی که به خاطر رفتن به بهشتی خیالی، تن به جهنمی واقعی داده است بگویم دلیل همه ی این رنج هایی که تو می کشی از همین مذهب است و بس.

باور کنید نترسیده ام که تزلزلی در ایمان او پدید آید، ترسیده ام که امید به زندگی را در او نابود کنم. با خودم گفته ام اگر او این مذهب را هم نداشته باشد چگونه از دردها و رنج هایش با «خدا» بگوید؟ و ابلهانه به این فکر نمی کردم که: خب این همه مذهب در دنیا هست، که زنانش از شر بسیاری از عقب ماندگی ها نجات پیدا کرده اند، از پوشش اجباری گرفته، تا از دست دادن بچه هایشان تا تن دادن به فحشایی که نامش صیغه است، و تا تحمل چندهمسری و کتک از همسر خوردن، و تا رنج دیدن دخترکان شان که در کودکی تن به تجاوز ناشی از ازدواج می دهند و تا تحمل ده ها خشونت دیگر.

چرا کسی که نیازمند مذهب است، باید مذهبی را انتخاب کند که حتی «متفکرین» قرن بیست و یکمی اش هم قادر نیستند در آن کوچکترین تغییری در جهت امروزی شدن، از خشونت دور شدن، و حداقل اندکی مهربان شدن بدهند. مذهبی که حتی«متفکرین» خارجه نشین اش که از موهبت زندگی در غربِ رها شده از مذهب برخوردارند. این شهامت شرافتمندانه را ندارند که بگویند، از برده داری گرفته تا شلاق زدن و سنگسار کردن زنان که در اسلام حکمی لازم است، عملی کثیف و غیر انسانی ست؛ این شهامت را نداشته اند که شجاعانه مقابل همگان بایستند و بگویند اسلام بی جا کرده که گفته مردی را که زنش را کشته، پدری که دخترش را سربریده، برادری که به صورت خواهرش اسید پاشیده، چون برای حفظ ناموس اش بوده، نباید مجازات شود . آن ها همچنان به دنبال تنبیه اسراییل و آمریکا (و گاهی نصحیت به حکومت اسلامی) هستند، و همچنان بزرگترین قهرمان و برترین دانشمندشان جنایتکاری چون خمینی ست.

چنین مذهبی چگونه می تواند در قرن بیست و یکم در چارچوب حکومتی حتی سکولار دموکرات دست از خشونت و آزار زنان بردارد؟ با حذف عنوان «مذهب رسمی»؟ با حذف آموزش های مذهبی در مدارس؟ با جلوگیری از تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم مذهبی در ادارات دولتی و غیر دولتی؟ و یا با پاک کردن این دروغ بزرگ که «اسلام دین اکثریت مردم ایران است»؟ جایی که 1400 سال است کسی، (جز در دوران پهلوی ها) بدون پذیرش چوب و چماق و شکنجه و اعدام و حداقل محروم شدن از بسیاری چیزها، جرات نکرده بگوید من مسلمان نیستم.

این پرسش ها و پرسش هایی دیگر، البته با باز گفتن و افشاکردن به تنهایی کاری نمی کند، این تنگنای هراس انگیزی ست که ما گرفتارش شده ایم و باید برای گذشتن از هر تنگنایی نقشه ی راهی خردمندانه داشت. نقشه ی راهی که ساختن اش تنها «با خرد جمعی» میسر است و نه با صدها تنی که در اپوزیسیون یا رییس اند و بی همتا و یا مرئوس اند و بی اختیار.

ریاست جمهوری بایدن و خطای محاسبه جمهوری اسلامی



هم تروئیکای اروپا و هم نزدیکان بایدن هر دو اشتیاق به توافق مکمل برجام در برنامه موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی دارند.
******

برگرفته از رادیو فردا: نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا و قطعی شدن قریب‌الوقوع شروع به کار جو بایدن در کاخ سفید بعد از ۲۱ ژانویه سال ۲۰۲۱ باعث شده فصل جدیدی در رویارویی جمهوری اسلامی با دولت آمریکا شکل بگیرد.

علاوه بر خوشبینی‌های حسن روحانی و جواد ظریف، روزنامه جوان ارگان رسانه‌ای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز چهار شرط برای موفقیت در مذاکره با دولت بایدن اعلام کرد که البته اگر اراده برای تحقق این شروط جدی بوده و جنبه شعاری نداشته باشد، خروجی جز مذاکره برای مذاکره نخواهد داشت.

این شروط عبارت هستند از «رعایت حقوق کلی کشور»، «عدم عقب‌نشینی نظام از مواضع کلی»، «دریافت ضمانت اجرایی»، «تأثیر مثبت نتایج مذاکره بر پیشبرد توان دفاعی کشور» و «تأثیر ملموس توافق بر زندگی مردم».

برخی از اصولگرایان نیز در موضع‌گیری‌های جداگانه از برتری جریان سیاسی متبوع خود بر اعتدالی‌ها و اصلاح‌طلب‌ها در مذاکره و گفت‌وگو داد سخن داده‌اند.

اما رصد کردن تحولات در دو هفته گذشته نشان می‌دهد تغییرات فقط در سطح اظهارات نبوده، بلکه در عمل نیز اتفاقاتی رخ داده که می‌تواند نشانگر محاسبات جدید جمهوری اسلامی و خروج از لاک دفاعی در ماه‌های گذشته باشد.

بر خلاف توقف فعالیت‌های ایذایی در هفته‌های گذشته در عراق علیه سفارت آمریکا، مجدداً در روزهای اخیر چندین راکت به سفارت آمریکا پرتاب شد که تلفات جانی نداشت. گروه‌های شبه‌نظامی همسو و هماهنگ با جمهوری اسلامی متهم به انجام حملات یادشده هستند. اما اقدام تحریک‌برانگیز دیگر که واکنش شدید تروئیکای اروپا (دولت‌های بریتانیا، فرانسه و آلمان) را به همراه داشت، تزریق گاز هگزافلوراید اورانیوم به نسل پیشرفته سانتریفوژهای «آی آر ۲ ام» بود که رسماً توسط کاظم غریب‌آبادی سفیر و نماینده دائم ایران نزد سازمان‌ ملل و سازمان‌های بین‌المللی در وین اعلام شد.

این نسل جدید سانریفوژها که در یک زنجیره ۱۷۴تایی در نظنز نصب شده و آماده تولید در سطح صنعتی شدند دارای ظرفیت تولید پنج سو در سال، یعنی پنج برابر توان سانتریفوژهای آی آر ۱ هستند که سرعت و حجم غنی‌سازی اورانیوم و تولید سوخت هسته‌ای را به شکلی ملموس افزایش می‌دهد.

تروئیکای اروپا با موضع گیری انتقادی شدید این اقدام را گامی مهم در نقض برجام و برخوردی غیرسازنده دانسته و خواهان رعایت کامل تعهدات برجامی از سوی جمهوری اسلامی ایران شد.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، نیز فاش کرد که برای برخورد با افزایش حجم سوخت هسته‌ای ایران قصد حمله نظامی به مراکز هسته‌ای حکومت را داشته که بعد از نظر مخالف مشاورانش منصرف شده بود.

در این شرایط به نظر می‌رسد مقامات جمهوری اسلامی و بخصوص هسته سخت قدرت تصور می‌کند با کاهش بیشتر تعهدات برجامی و نزدیک‌تر شدن به سطح فعالیت‌های هسته‌ای ماقبل برجام، می‌تواند قدرت چانه‌زنی خود را افزایش داده و اهرم فشار مؤثری در مهار فشار آمریکا داشته باشد. افزایش سطح فعالیت‌های هسته‌ای می‌تواند به معنای بده و بستان بر سر آنها در مذاکرات محتمل با هدف حفظ وضعیت موجود باشد.

ولی آنچه از دید مقامات نظام مغفول مانده، ریسک بالای ارزیابی‌هایی است که همه جوانب موضوع را در نظر نگرفته‌اند. پیرامون مهار برنامه هسته‌ای و توسعه‌طلبی منطقه‌ای جمهوری اسلامی بین هر دو حزب سیاسی آمریکا و بخش‌های مختلف هیئت حاکمه قدرت اول نظامی و اقتصادی دنیا اشتراک نظر وجود دارد.

تحریک اسرائیل و عربستان سعودی نیز به نوبه خود حساسیت‌های غرب را افزایش می‌دهد. دولت اسرائیل در سال گذشته رویکرد بازدارنده خود پیرامون جمهوری اسلامی را به سمت درگیری مستقیم تغییر داده و برخورد تهاجمی را برگزیده است. در این چارچوب اسرائیل آمادگی برای حمله به تأسیسات اتمی ایران را با چراغ سبز دولت آمریکا دارد و در سطح منطقه نیز توانسته با برخی از کشورهای عربی ائتلافی علیه توسعه‌طلبی جمهوری اسلامی ایران تشکیل دهد.

شماری از رسانه‌های اسرائیلی گزارش‌هایی را منتشر کرده‌اند که دلیل اصلی سفر مایک پومپئو، وزیر خارجه، و الیوت آبرامز، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران و ونزوئلا، به اسرائیل و امیرنشین‌های خلیج فارس هماهنگی برای انجام یک رشته از «عملیات مخفی» علیه مراکز هسته‌ای در ایران بوده است. دونالد ترامپ در هفته‌های باقی‌مانده از ریاست‌جمهوری‌اش بی‌تمایل نیست که برخوردی نظامی و غافلگیرکننده علیه جمهوری اسلامی ایران انجام دهد.

اتکا به گسترش کمی و کیفی فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم می‌تواند متغیر تغییردهنده بازی شود و فضا را به مسیر متفاوتی ببرد. همسو شدن اروپا و آمریکا در دولت آینده آمریکا و ترمیم شکاف پیش‌آمده در دوران ریاست جمهوری ترامپ امکان فعال شدن مکانیزم ماشه را به صورت نسبی در سال ۲۰۲۱ افزایش داده است. هر گونه خطای محاسباتی می‌تواند شرایط را برای جمهوری اسلامی از زاویه فشار خارجی در دوره پسا ترامپ بدتر کند.

سه دولت اروپایی ضمن مخالفت با خروج از برجام در سالیان اخیر به سمت تعامل انتقادی حرکت کرده و با شیب ملایم فشار بر جمهوری اسلامی را افزایش دادند. صبر و تحمل آنها در برابر نادیده گرفتن محدودیت‌های مورد نظر از سوی جمهوری اسلامی نامحدود نیست و به سرعت می‌تواند بازگشت به برجام و فعال کردن آن را ببندد بویژه که هم تروئیکای اروپا و هم نزدیکان بایدن هر دو اشتیاق به توافق مکمل برجام در برنامه موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی دارند.

البته جمهوری اسلامی هنوز به سمت گام‌های بزرگ چون فعال‌سازی مجدد غنی‌سازی اورانیوم ۲۰ درصدی حرکت نکرده و خطوط قرمز دولت اسرائیل را در عمل رعایت کرده است، اما اتخاذ تصمیمات پرخطر برای کاهش امتیازات نهایی که باید افزون بر برجام داده شود، می‌تواند نتیجه معکوس به بار آورده و دولت بایدن را به سمت استفاده از اهرم فشار موجود و تشدید سخت‌گیری‌ها برای بهتر کردن شرایط مذاکره سوق دهد.

در چنین صورتی دیگر بازگشت مشروطه به برجام مطرح نبوده و ممکن است با همراهی اروپایی‌ها برجام کاملاً منتفی شده و هدف گفت‌وگوها انعقاد قراردادی جدید شود. بخشی از سیاستی که دولت جدید آمریکا اتخاذ خواهد کرد و واکنشی که تروئیکای اروپا خواهد داشت به تصمیمات مقامات تهران بستگی دارد که به لحاظ تاریخی درک درستی از شرایط و زمان مناسب توافق نداشته و نرمش و سرسختی نابهنگام آنها باعث خسران‌های بزرگ در سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب شده است.