Previous Next

اقدام مشترک آمریکا و عراق برای كوتاه كردن دست سپاه



اقدام مشترک آمریکا و عراق برای كوتاه كردن دست شبه‌نظامیان وابسته به سپاه پاسداران

مقابله با شبه‌نظامیان هوادار حکومت ایران، نقطه مشترک منافع واشنگتن و بغداد در منطقه

همزمان با آماده باش کامل نیروهای ارتش آمریکا در عراق، فواد حسین وزیر خارجه این کشور ، وارد تهران شد و با مقامات جمهوری اسلامی دیدار کرد. این دومین سفر فواد حسین در کمتر از یک ماه به تهران است. وی حامل پیام اخطار دولت آمریکاست تا رژیم ایران از عواقب حملات تروریستی در عراق علیه امریکایی ها مطلع شود.

روزنامه فرانسوی لوموند نوشت: سی و هفت روز پس از حضور جو بایدن در کاخ سفید، حمله ایالات متحده آمریکا به مواضع گروه‌های شبه‌نظامی وابسته به حکومت ایران در مرز سوریه وعراق، حاکی از تقابل میان واشنگتن و تهران بر سر شبه‌نظامیان وابسته به سپاه پاسداران در عراق است.

به گزارش رادیو فرانسه، لوموند در ادامه تحلیل خود یادآور شده است: پس از آغاز به کار دولت جو بایدن، زمانی که این پیکارجویان دریافتند که دولت جدید آمریکا درصدد است تا پرونده عراق را مورد بازبینی قرار داده و مواضع خود را به طور شفاف اعلام کند، صبر از کف داده و به عملیات علیه مواضع نیروهای آمریکایی، علاوه بر فرودگاه اربیل در مناطق سبز بغداد و پایگاه نظامی بلد، اقدام نمودند.

این منبع می‌افزاید: اگرچه واشتنگتن پاسخ به حمله به اربیل را به تاخیر انداخت اما با عملیات اخیر خود، در نهایت نشان داد که جو بایدن در برابر تهیدیدهای رژیم ایران و متحدانش در منطقه تسلیم نمی‌شود.

لوموند نوشت: حمله اخیر ایالات متحده آمریکا، خشنودی مقامات عراقی را به همراه داشت. یکی از موضوعاتی که منافع مشترک میان رهبران واشنگتن و بغداد را تامین می‌کند، موضوع مقابله و مواجهه با شبه‌نظامیان شیعه هوادار جمهوری اسلامی ایران است. نخست‌وزیر عراق، در تلاش است تا حمایت واشنگتن را به منظور خارج ساختن عوامل شیعه‌ی وابسته‌ای که به نهادهای دولتی رخنه کرده، همچنین اقتصاد عراق را زیر سلطه گرفتند، بدست آورد.

لوموند، با اشاره به منافع مشترک دولت‌های آمریکا و عراق در مقابله با حضور شبه‌نظامیان طرفدار حکومت ایران، یادآوری می‌کند که جو بایدن، تصریح کرده است که در جریان مذاکرات احتمالی با تهران، موضوع حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

در همین حال رئیس جمهوری آمریکا در نامه‌ای به رهبران کنگره این کشور گفته است، دستور او به ارتش ایالات متحده برای حمله به مواضع شبه نظامیان مورد حمایت حکومت ایران مطابق اصل حق دفاع از خود بود.

از سوی دیگر سناتور میچ مک کانل رهبر جمهوریخواهان سنا از تصمیم رئیس‌جمهور آمریکا حمایت کرد و گفت: حملات اخیر به نیروهای آمریکایی فقط یک آزمایش اولیه دولت جدید آمریکا توسط این دشمن خطرناک (رژیم ایران) است. رژیم ایران از یک مجموعه کامل گروه‌های تروریستی پشتیبانی می‌کند که از یمن تا عراق، سوریه و لبنان، تا مرزهای اسراییل گسترش یافته‌اند. برای دفاع و منافع ایالات متحده و جلوگیری از تهدیدهای آن نیاز به یک کار مستمر است.

نرگس محمدی؛ گوشه ‌ای از وقایع هولناک سوم دیماه ۹۸



پرونده سازی در دوران حبس؛ نرگس محمدی: من شاکی هستم در جایگاه متهم نمی‌نشینم

خبرگزاری هرانا – نرگس محمدی، سخنگو و نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر، با گذشت حدود ۵ ماه از زمان آزادی از زندان، از طریق ابلاغیه‌ای که در تاریخ ۹ بهمن‌ماه به دست او رسیده جهت رسیدگی به پرونده‌ای که در دوران حبس برای او گشوده شده به دادگاه احضار شده است. در این احضاریه از خانم محمدی خواسته شده که امروز شنبه ۹ اسفندماه در این دادگاه حاضر شود. نرگس محمدی با انتشار نامه‌ای سرگشاده در این خصوص گفته است که “به هیچ عنوان در هیچ مرحله‌ای از این رسیدگی شرکت نکرده و از رای صادره از سوی محاکم قوه قضائیه در این پرونده تبعیت نکرده و قطعاً سرپیچی خواهم نمود”.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات نرگس محمدی در پرونده ای که در دوران حبس علیه او گشوده شده امروز شنبه ۹ اسفندماه ۱۳۹۹ برگزار می‌شود.

نرگس محمدی اکنون طی نامه‌ای سرگشاده با بیان اینکه در این دادگاه و هیچ مرحله‌ای از رسیدگی به این پرونده شرکت نخواهد کرد، گفته است که “اینجانب نرگس محمدی اعلام می‌دارم به هیچ عنوان در هیچ مرحله‌ای از این رسیدگی شرکت نکرده و از رای صادره از سوی محاکم قوه قضائیه در این پرونده تبعیت نکرده و قطعاً سرپیچی خواهم نمود. با ذکر گوشه‌ای از وقایع هولناک سوم دی ماه سال گذشته که منجر به طرح این اتهامات شده است، دلایل این اقدام خود را ذکر می‌نمایم.”

متن کامل این نامه که نسخه‌ای از آن جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته عیناً در ادامه می‌آید:
“من شاکیم و در جایگاه متهم نمی نشینم حتی با زور و تعرض

در ۱۱ آذر ۱۳۹۹ و مدت کوتاهی پس از آزادی از زندان، من مجددا برای محاکمه در ۱۵ آذر به اتهامات واهی “برگزاری تحصن در اوین، افترا به رئیس زندان بابت ضرب و شتم، شکستن شیشه های ساختمان و توهین به مأمورین خدمت (رئیس زندان) و اخلال در نظم زندان از طریق برپایی مجلس بزم و رقص پس از خاموشی و در ایام سوگواری امام حسین” به دادگاه احضار شدم. در پی عدم حضورم در آن جلسه، و یک روز بعد از اعلام عمومی ممنوع خروجی من در ۹ بهمن، احضاریه مجددی به دستم رسید تا امروز ۹ اسفند برای محاکمه بر سر همین اتهامات در دادگاه حاضر شوم.

اینجانب نرگس محمدی اعلام می‌دارم به هیچ عنوان در هیچ مرحله ای از این رسیدگی شرکت نکرده و از رای صادره از سوی محاکم قوه قضائیه در این پرونده تبعیت نکرده و قطعاً سرپیچی خواهم نمود. با ذکر گوشه‌ای از وقایع هولناک سوم دی ماه سال گذشته که منجر به طرح این اتهامات شده است، دلایل این اقدام خود را ذکر می نمایم.

روز ۳ دی ۱۳۹۸ نامه کتبی ازسوی اجرای احکام، جهت ملاقات اینجانب با وکیلم، در حضور رئیس بند زنان و دوستان متحصنم ابلاغ شد و من از بند خارج شدم که دروغ، فریب و نیرنگی بیش نبود.

ساعت یک و نیم از بندخارج شدم، ولی به جای ملاقات با وکیل به اتاق ریاست زندان که مقامی امنیتی نیز حضور داشتند، برده شدم و چلسه با توهین های مکرر ریاست زندان شروع و ادامه یافت. اعلام کردم که به بند زنان بر می گردم و برای جلوگیری از درگیری از اتاق بیرون رفتم.

هنگام ترک ساختمان ریاست، از پشت سر مورد هجوم مردان قرار گرفتم. با حمله ناگهانی و شدید ریاست زندان شوکه شدم. در حالیکه ازحمله ایشان عصبانی بودم و فریاد میکشیدم، تذکر دادم که حق نداشتند به من دست بزنند و این خلاف قانون است و من شکایت خواهم کرد و در صورت ادامه تعرض، مقاومت خواهم نمود.

اما حمله های مکرر ایشان و جمعی از مردان که بیرون و داخل ساختمان تجمع کرده بودند، ادامه پیدا کرد. چند بار خودم را به در خروجی ساختمان رساندم که با حمله مردان و کشیدن، پرت کردن، با زور بالا کشیدن از پله ها مواجه شدم. وقتی در مقابل کشیده شدن روی پله ها مقاومت می کردم، آقای رئیس دستور دادند که ما دستهایش را گرفتیم، شما هم پاهایش را بگیرید بلند کنیم، ببریمش. ناگهان پارچه سیاهی روی سرم افتاد که از وحشت جیغ زدم و کنار انداختم. شال و کتم روی زمین افتاده بود و من با بلوز و شلوار بودم. چندین بار در اعتراض به بی حرمتی و تعرض و حمله های مردان و در تقلا برای بیرون رفتن از ساختمان، زمانی که دستانم را با فشار شدید از دستگیره جدا کردند، دستم را محکم به در کوبیدم و شیشه ها شکستند و دستانم مجروح شدند.

سه بار اقدام به سوار کردن به ماشین های متعدد(آمبولانس، پژو، ون) کردند که هر سه بار مقاومت کردم. من درخواست می کردم که به بند بازگردم و هر مجازاتی دارم ابلاغ شود و آنها میگفتند نمیتوانی به بند بازگردی. و من نمیدانستم مرا به کجا میخواهند ببرند و چه کار می خواهند بکنند.

سر سه راهی بازداشتگاه ۲۰۹ اطلاعات، بهداری و بند زنان، پژویی مقابل ما ایستاد. من بلافاصله روی پاهایم چمپاتمه نشستم و سوار نشدم. ناباورانه رییس زندان با دو دستشان بدنم را گرفتند و درست حالت پرت کردن یک حیوان به پشت وانت، با سر به داخل پژو پرتاب کردند. از وحشت برخورد سرم به ماشین دستانم را به سمت بالا بردم که بر اثر اصابت دستانم به بدنه ماشین، ساعت مچی ام شکست و بیرون افتاد و من با صورت روی صندلی افتادم. مردی که می‌شناختمش ان طرف نشست تا من نتوانم از ماشین بیرون بروم. من هنوز مقاومت میکردم و نیمی از بدنم بیرون بود. رئیس زندان به وقیحانه ترین و شرم آورترین شکل ممکن پایین بدنم را گرفتند و به داخل ماشین هل دادند و بلافاصله روی پاهایم نشستند. انچنان وضعیت هولناکی داشتم که به زحمت از روی صندلی بلند شدم و نشستم. در حالی که خون دستانم بند نیامده بود.

داخل ماشین آقای رئیس که کنارم نشسته بود، به راننده‌شان دستور دادند که برود و دو نخ سیگار کنت بیاورد. راننده، سیگارها را آورد تحویل داد و پائین ماشین ایستاد. آقای رئیس که دهانش لای موهایم و کنار گوشم بود دستور داد که نرگس سیگارها را روشن کن تا سیگار بکشیم. از شدت بغض و خشم دستانم را که خونریزی می‌کرد به هم فشار می‌دادم. سکوت کردم. با تحقیر دستور داد که اگر خودت نمی‌کشی، سیگار من را روشن کن. از شدت خشم و از بغض خفه‌کننده دندان‌هایم را روی هم گذاشته و فشار می‌دادم. من زن ایرانی هستم که شیوه تحقیر، ارعاب و سلطه جویی مردسالاران حکومت استبدادی را نیک میشناسم و انگیزه انها را میفهمیدم. چنانچه لحظه‌ای توان کنترل دستانم را از دست می‌دادم قطعاً سیلی و مشت محکمی بر صورت‌شان می‌کوبیدم که البته سزاوار بود چنین می‌کردم و البته نکردم. از ابتدای تعرضِ مردان بی‌اخلاق عهد کردم که وارد بازی و چرخهٔ خشونت تحقیرآمیر تدارک دیده شده توسط نهادهای امنیتی قضایی نشوم. همان‌طور که عهد کردم اشک و آه را در چشمان و سینه‌ام خشک و محبوس کنم که ذره‌ای عجز و تردید و ناله نداشته باشم و شعله خشم و مقاومت را از زنده نگه دارم.

مقاومت کردم، تمکین نکردم،‌فریاد زدم، با دستانم بر شیشه‌ها کوبیدم و خرد شدنِ‌قدرت پوشالی‌شان را با خرد کردن شیشه‌های درهای بسته‌شده به رویم نشان دادم.

شال بر سر نداشتم و لباسم بر اثر کشیده شدن روی زمین و ماشین و … بسیار نامناسب بود. یقه لباسم شکافته شده بود.

بعد از تاریک شدن هوا در آن سرمای دی‌ماه، سراسر لباس‌هایم آغشته به خون بود. ماشین ون در مقابل شکنجه‌گاهِ سلول‌های ۲۰۹ وزارت اطلاعات مقابل پاهایم متوقف شد و در حالیکه سرود «زده شعله در چمن» را فریاد می‌زدم توسط سه مرد امنیتی از پشت سر به داخل ماشین پرت شدم و روی صندلی افتادم. بلافاصله دستبند را بر روی زخم مچ دستم کوبیدند و آنچنان فشار دادند که دوباره زخمم باز شد و خون از ناخن‌های دستم روی پاهایم می‌چکید، و من برای همرزمانم در بندهای زندان اوین «یار دبستانی» را سر داده بودم. نمی‌دانستم چرا و به کجا می‌برند و چه در انتظار من است.

۱- آنچه بر من گذشت، امری شخصی نیست، بلکه کاملاً مساله‌ای سیاسی است و البته برای من بُعد زنانگی، مهمتر از هر بُعد دیگری است. گو اینکه این عمل هتک حرمت انسان، لگدمال کردن حقوق زندانی سیاسی و مخالف حکومت است، اما تعرضی فاحش به زنانگی ماست که در مقابلش تمام قد خواهم ایستاد.

۲- در ایام کودکی وقتی دبستانی بودم و از مدرسه ما را به اجبار به نماز جمعه برده بودند، ناگهان زنی را در مقابل نمازگزاران، روی زمین انداختند و براداران و خواهران حزب‌الهی در مقابل چشمان ما که کودکی بیش نبودیم، زن را زیر شلاق کشیدند. من شنیدم که او یک زناکار است، یعنی حد شرع مقدس را رعایت نکرده است. وقتی سال دیپلم بودم به دلیل رنگ آجری مانتو-ام در ایام ده روز اول ماه محرم که ایام امر به معروف بود بازداشت شدم و در بازداشتگاه وزرا شلاق خوردنِ سه زن را با بهت و وحشت نگریستم۰ چون حجاب‌هایمان ایراد داشت. تن ما زنان آماج شلاق‌های مردان متشرعِ حکومت استبداد دینی شد تا شرع را حرمت گزارند. من از نسلی هستم که کمربند پشت مانتومان به دلیل تحریک مردان، روسریِ کوچک روی موهایمان، رنگ لباس‌مان، لاک ناخن‌مان، تنگی و کوتاهی شلوار و مانتومان، جوراب سفیدِ زیر شلوار و در داخل کفش کتانی‌مان، ایستادن با یک پسر همکلاسی برای بحث سر موضوعِ درسی، یا قدم زدن با یک مرد در پیاده‌روی خیابان و در انظار عمومی، حتی زیبایی و شادابیِ طبیعی چهره‌هایمان موجب ترس، اضطراب، تحقیر، توهین و مجازات، شلاق، کمیته انضباطی و زندان شد. عکس‌های پزشکی قانونی زنجان نشان می‌دهد که تن من از شانه و سینه تا بازو و ران پا چگونه توسط مردان دریده شده بود. چه شده است که تن محکوم به پوشیده ماندن، دیده نشدن، و حتی حذف شدن ما زنان، اکنون با دستان مردان حکومت دریده می‌شود و غیرتی را برنمی‌انگیزد و مستوجب مجازات نمی‌گردد، بلکه زن دریده‌شده در جایگاه متهم می‌نشیند. تن ما زنان روزی برای حفظ ایمان و شرع مردانِ در حکومت، و روزی دیگر برای حفظ قدرتشان، فرودگاه شلاق‌ها و تازیانه‌هایشان شد و چه سخت است تمکین به اینکه اکنون هم باید زنان در بیدادگاه‌های‌شان در جایگاه متهم بنشینند که چرا وقتی تن‌شان را دریدند، دهان‌شان باز شد و فریاد زدند! این یک مسالهٔ شخصی و یک رسیدگی حقوقی نیست که من در دادگاه حاضر شوم و از خود دفاع کنم.

۳- آیا به شکایت دختری بی‌پناه و زندانی، نیلوفر بیانی علیه بازجویان رسیدگی شد؟ یا او نیز در جایگاه متهم به تشویش اذهان عمومی نسبت به مردانِ حکومتی نشسته‌ است؟ آیا این تعرض مشابه تعرض به فهیمه، نگارا، و فریبا در بازداشتگاه ۲۰۹ و زهرا در بازداشتگاه ۲الف نیست که حکایت‌ و شکایت‌شان به گوش مسئولان رسید و ره به جایی نبرد؟ من متهم به شکستن شیشه‌های زندان، اخلال در نظم زندان، و افترا به رئیس زندان اوین شده‌ام. اعلام می‌کنم من به دلیل دروغ، نیرنگ، توهین، و تعرض مردان اوین و در اعتراض به دست درازی، حملات و رفتارشان شیشه‌هایِ در و پنجره ساختمان ریاست زندان را شکستم و اگر عملی متقابل انجام میدادم حق داشتم که البته انجام ندادم و نه چنین مدیرانی، نه چنین زندان‌هایی، و نه نظم چنین زندان‌هایی را به رسمیت نمی‌شناسم. من متهم به توهین و افترا به رئیس زندان شده‌ام. اینجانب به رئیس زندان نه فحش داده‌ام و نه کتک‌شان زده‌ام (که اگر می‌زدم قطعاً شهامت اعلامش را داشتم و قابل دفاع میدانستم)، اما به شدت مقاومت کرده و فریاد زدم. اگر فریاد اعتراض، یا مقاومت و ایستادگی من در مقابل‌ رفتارچنین مردانی، توهین است، بسیار به جا کردم.

۴. شکایت من در ۴ دی‌ماه در زندان زنجان علیه رئیس زندان اوین به مقامات قضایی تقدیم شد،که هرگز مورد رسیدگی قرار نگرفت، اما شکایت وزارت اطلاعات آقای روحانی و رئیس زندانِ آقای رئیسی منجر به محاکمهٔ اینجانب شده است. چند روز پس از تبعید من به زندان زنجان سخنگوی قوهٔ قضائیه ضرب و شتم مرا کذب خواند. من هیچ نمی‌گویم جز اینکه این سیستم قضایی مدعی مبارزه با فساد اقتصادی است، جای طرح این سوال است که آیا غارت‌گران ابرو و حیثیت مردم می‌توانند با غارت‌گرانِ اموال مردم مبارزه کنند؟

نرگس محمدی/ ۹ اسفند ۱۳۹۹

در ارتباط با نرگس محمدی گفتنی است او در تاریخ ۱۶ مهرماه امسال با استفاده از قانون کاهش مجازات حبس از زندان زنجان آزاد شد. وی باگذشت حدود ۵ ماه از زمان آزادی کماکان از حق داشتن گذرنامه و خروج از کشور محروم است. ممنوعیت خانم محمدی از خروج از کشور جهت ملاقات با همسر و فرزندان خود در شرایطی است که در محکومیت پیشین وی مجازات تکمیلی ممنوعیت خروج از کشور عنوان نشده بود.

خانم محمدی که از تاریخ ۱۵ اردیبهشت ١٣٩۴ در زندان بسر می‌برد، برای سه اتهام به ۱۶ سال زندان محکوم شده بود. پنج سال برای ” اجتماع و تبانی علیه نظام” یک سال برای “برای تبلیغ علیه نظام” و ده سال برای تاسیس و همکاری با انجمن لگام، انجمنی برای لغو مجازات اعدام، مطالبه‌ای که از سوی حکومت در ایران تحمل نمی‌شود. بنا بر ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی و با در نظر داشت «مجازات اشد»، نرگس محمدی باید ١٠ سال زندان را تحمل می‌کرد.

خانم محمدی روز شنبه ۳۰ آذرماه ۹۸ همراه با ۷ زندانی سیاسی دیگر در بند زنان زندان اوین طی نامه‌ای از تحصن چند روزه خود در زندان به مناسبت چهلمین روز و در همراهی با خانواده‌های داغدار اعتراضات سراسری آبان خبر داده بودند. در پی این تحصن مسئولان زندان اوین خانم محمدی و دیگر زندانیان تحصن کننده را به تبعید به زندان دیگر تهدید کرده بودند که در نهایت روز سه شنبه ۳ دی ماه ۹۸ وی را از زندان اوین به زندان زنجان منتقل کردند. خانم محمدی دیماه سال گذشته نیز طی نامه ای به شرح وقایع و برخورد رییس زندان اوین و نیروهای امنیتی در جریان انتقال وی پرداخته بود.

به داور فوتبال زنان گفتند: از کوچه ‌پشتی داور می‌آوریم!

پرونده‌ی آسو جواهری؛ حذف زنان از زمین بازی مردان!

سیامک ملامحمدی/هرانا؛ ماهنامه خط صلح – «دنبال حذف تدریجی‌ام هستند» این جمله‌ای است که چندی پیش آسو جواهری، بازیکن سابق فوتسال و داور فوتبال زنان، به دنبال تداوم محرومیت از داوری در فوتبال زنان ایران به خبرگزاری‌ها گفت. به این امید که با رسانه‌ای کردن این ماجرا تلنگری به ذهن مشوش دست‌اندرکاران فوتبال زنان زده که شاید از خواب گران سر برآورند و فکری به حال این حذف کردن‌ها و حذف شدن‌های پنهانی زنان از ساحت ورزش کشور بکنند. درست پس از آن که در اوایل دی ‌ماه سال جاری، فدراسیون جهانی فوتبال، تیم ملی فوتبال زنان ایران را به دلیل بیش از ۱۸ ماه تعطیل شدن تیم ملی فوتبال زنان در ایران (بخوانید اهمال کاری آقایان) از رنکینگ خود، خارج کرد تا سیاهه‌ی حذفیات و تبعیض جنسیتی در ورزش ایران پربارتر از همیشه شود.

تبعیض جنسیتی و حذف تدریجی زنان در جامعه‌ی ایران رویکرد تازه‌ای نیست و در حال حاضر ابعاد گسترده‌ای از زندگی روزمره‌ی زنان ایرانی را تحت تاثیر خود قرار داده است. ‌در این میان، زندگی ورزشی ورزشکاران زن ایرانی هر روز دچار دردسرها و چالش‌های جدیدی می‌شود که بسیاری از این چالش‌ها در دنیای امروزی بیشتر شبیه یک شوخی گذرا هستند.

اما واقعیت این است که تمام ماجراهایی که از گوشه و کنار ورزش زنان ایران شنیده می‌شود حقیقت دارند و اتفاقا در سکوت عمومی جامعه‌ی ورزشی کشور، هر روز شاخ و برگ بیشتری پیدا می‌کنند. از ممنوع الخروجی زنان ورزشکار توسط همسرانشان گرفته، تا دستمزدهای معوقه‌ی یکی دو ساله و نیز حذف ملی‌پوشان و داوران معترض از شرکت در میادین. هدف چنین حرکاتی مثل روز روشن است: حذف زنان از زمینِ بازیِ مردان. جایی که پول و افتخار در اختیار مسئولان مرد با ایدئولوژی دینی قرار دارد و فوتبال زنان ویترینی نمایشی است تا فدراسیون جهانی فوتبال را راضی نگه دارد.

آسو جواهری، ورزشکاری نخبه

چندی پیش خبر رسید که کمیته داوران فدراسیون فوتبال ایران، آسو جواهری یکی از داوران با تجربه و باسواد فوتبال زنان را تهدید به محرومیت کرده است. دلایل انجام این کار بسیار واهی و البته غیرقانونی است. به جواهری اطلاع داده‌اند که دلیل محرومیت او این است که وی در کنار داوری در زمینه تحصیلات دانشگاهی خود نیز فعالیت پژوهشی می‌کند، و از نظر آقایان همزمانی این فعالیت‌ها مانعی بر سر راه داوری او است. این در حالی است که هر کسی حق دارد در حیطه‌ی کاری خود به نوشتن و پژوهش‌های مرتبط دست بزند و مانعی برای این کار وجود ندارد. اما آسو جواهری کیست و چرا به دنبال حذف او هستند؟

آسو جواهری یک داور و ورزشکار معمولی نیست که آقایان یک شبه عذرش را بخواهند و روانه‌ی خانه‌اش کنند، هرچند در مورد دیگران نیز قطعا این عمل روا نیست. جواهری از آن گوهرهای کمیابی است که ورزش ایران و زنان به خود دیده و حضور وی می‌تواند در جهت پیشرفت و بهبود وضعیت زنان ورزشکار الهام‌بخش باشد. او تحصیلات عالی خود را در کنار ورزش ادامه داد و اکنون دارای مدرک دکترای جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه است و مقالات پژوهشی و کتاب‌های متعددی را نیز منتشر کرده است. او در رساله‌ی دکترای خود به موضوع اقتصاد سیاسی فوتبال ایران پرداخته است که به نظر می‌رسد همین موضوع نیز مایه‌ی نگرانی دست اندرکاران مافیای فوتبال ایران شده باشد.
در عرصه‌ی ورزش نیز، آسو جواهری حدود بیست سال است که در فوتبال ایران حضور دارد. او از چهارده سالگی وارد دنیای ورزش شد و در سوابقش قهرمانی و نایب قهرمانی کشور در سال‌های ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ دیده می‌شود. در سال ۱۳۸۳ نیز موفق شد تا درجه‌ی داوری فوتبالش را به دست آورد. در عرصه‌ی بین‌المللی نیز او قضاوت مسابقات کافا ۲۰۱۹ ازبکستان و تاجیکستان را انجام داده است و همچنین بازی فینال مسابقات کافا زیر ۲۳ سال نیز به او سپرده شد.

به نظر می‌رسد آنچه که مقامات ورزش را نگران کرده است مقالات جواهری در باب تبعیض جنسیتی و نیز نقد جریان خصوصی‌سازی و فساد مالی در فوتبال ایران است. نوشته‌هایی که به طور معمول در ساختار دانشگاهی و پژوهشی منعی برای عنوان آن وجود ندارد. پر واضح است کسی که در مقطع دکترای جامعه‌شناسی تحصیل کرده است حق دارد که مقالات پژوهشی‌اش را منتشر کند و به آسیب‌شناسی مشکلات موجود بپردازد.

اکنون کمیته داوران ایران از آسو جواهری خواسته است که میان داوری و پژوهشگری تنها می‌بایست یکی را انتخاب کند و اگر می‌خواهد همچنان در فوتبال زنان به عنوان داور باقی بماند، بهتر است صدایش را ببرد و سراغ انتقاد از تبعیض جنسیتی علیه زنان در ساختار فوتبال ایران نرود.

از کوچه‌پشتی داور می‌آوریم!

ساکت کردن صدا و محرومیت زنان از داوری در مسابقات ایران اتفاق تازه‌ای نیست. سال گذشته پیش از شروع فصل مسابقات، تعدادی از داوران زن به اینکه چرا حق‌الزحمه‌ی سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ آن‌ها پرداخت نشده است اعتراض کردند. این اعتراض نه تنها شنیده نشد بلکه تدابیری برای تنبیه این زنان صورت گرفت که باعث شد ۳۰ داور با تجربه‌ی زن، حدود چند هفته‌ای از داوری در لیگ فوتبال محروم بمانند تا دیگر فکر اعتراض به سرشان خطور نکند.

جواهری نیز از جمله‌ی این داورانی بود که برای مدتی و حتی بیشتر از دیگران از شرکت در مسابقات محروم شد. حتی حضور او در مسابقات کافا در تاجیکستان نیز توسط فدراسیون فوتبال ایران تحریم خبری شد. در پاسخ به این زنان معترض گفته شد که به داوری آن‌ها نیازی نیست و به جای آن‌ها از همین کوچه‌پشتی داور خواهند آورد! این دیدگاه نشان‌دهنده‌ی این است که فوتبال زنان تا چه اندازه برای فدراسیون فوتبال ایران نقشی تزیینی و بی‌اهمیت دارد و عملا وجود داور حرفه‌ای برایشان هیچ معنا و مفهومی ندارد. در پی همین اتفاق بود که به جای داوران معترض، داوران غیر حرفه‌ای و آماتور وارد قضاوت لیگ زنان شدند و برای مسابقات مهمی سوت زدند که البته اعتراضات زیادی را از سوی تیم‌ها به دنبال داشت.

اکنون پس از رسانه‌ای شدن ماجرای محرومیت آسو جواهری به دلیل واهی انجام کار پژوهشی، عاقبت او را در هفته نهم در یک پست کم اهمیت یعنی به عنوان داور چهارم آن هم برای دیداری یک‌طرفه انتخاب کردند تا بلکه کمیته داوران از فشار رسانه‌ای آزاد شود. اما پس از گذشت هفته‌ها از زمان بازی و اتمام دور مقدماتی مسابقات، باز هم خبری از قضاوت این داور در لیگ نشده است. به نظر می‌رسد که مقامات سعی دارند آسو جواهری را بی سر و صدا از دنیای فوتبال کنار بگذارند.

جامعه‌شناس، نه مداح!

زنان آگاه همواره خاری در چشم جامعه‌ی زن ستیز بوده‌اند. به همین خاطر است که در سایر بخش‌های اشتغال زنان، از آن‌ها خواسته می‌شود که سکوت کنند و چشم و گوش خود را ببندند. این در حالی است که روز به روز بر تعداد زنان آگاه و توانمند جامعه افزوده می‌شود و تلاش برای بستن چشم و گوش زنان کمکی به حل مساله نخواهد کرد. به نظر می‌رسد افرادی که بدون داشتن توانمندی مشخص، بدون داشتن مدرک تحصیلی و از طریق رانت بر ورزش ایران خصوصا ورزش زنان حکمرانی می‌کنند، نسبت به نفوذ چنین زنان آگاهی بیشتر از همه هراسانند.

جواهری در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا در ارتباط با دلایل اصلی محرومیتش اظهار داشت: «نمی‌دانم محرومیت است یا چیز دیگری، اما تابستان بعد از چند مقاله و مصاحبه تحلیلی یک بار تهدید به محرومیت شدم و طبق گفته‌ی رئیس دپارتمان، نامه محرومیت‌ام به دبیرکل ارسال شد. پس از آن رئیس دپارتمان داوری گفت حق مصاحبه نداری و با اینکه گفتم به قوانین آگاهم و مصاحبه فنی درباره داوری یا بازی لیگ زنان نداشته‌ام اما با لحن بد و بسیار عصبانی پاسخ داد که به طور کلی حق گفتن و نوشتن در مورد فوتبال زنان و همین مسائلی که نوشته‌ای را نداری، مگر اینکه هیچ نقدی به تبعیض‌ها و نابرابری‌های جنسیتی در فوتبال ایران نداشته باشی. من گفتم جامعه‌شناسم نه مداح، او هم گفت پس باید بین داوری و پژوهشگری یکی را انتخاب کنی. پرسیدم بر اساس کدام قانون و آیین‌نامه که جواب داد فیفا این طور گفته است. در ادامه من گفتم که در آیین‌نامه‌های فیفا چیزی ندیده‌ام. در نهایت گفت همین است، کار شما با داوری‌ تداخل دارد، اگر می‌خواهی اینگونه بنویسی پس باید بین داوری و پژوهشگری یکی را انتخاب کنی.»

این صحبت‌ها در حالی ادامه یافته است که همچنان با گذشت روزها از چنین ابلاغیه‌ای، کمیته داوران فدراسیون فوتبال موضع خود را در قبال آسو جواهری اعلام نکرده و هیچ گونه اقدامی برای این فرایند غیرقانونی انجام نداده است. حتی می‌توان گفت رفتارهای صورت گرفته بیشتر شبیه یک فریبکاری است تا سیاست آشکار. زیرا جواهری اکنون در وضعیتی قرار دارد که هنوز نمی‌داند محروم شده یا باز هم فرصت قضاوت را خواهد داشت‌. این حق او و جامعه‌ی ورزشی زنان است تا نسبت به اتفاقات رخ داده آگاه باشند.

سکوت، دیگر جایز نیست!

در طول این سال‌ها زنان در ورزش ایران همواره مورد اجحاف و بی‌مهری‌های زیادی قرار گرفته‌اند که تمام این رخدادها با سکوت جامعه‌ی ورزشی همراه بوده است. اما آسو جواهری از جمله‌ی کسانی است که چهره‌ی نامیمون سکوت را به درستی تشخیص داده و علنا اعلام کرده است که به هیچ وجه با این درخواست غیرقانونی و غیرمنصفانه مماشات نخواهد کرد. او در صفحه شخصی اینستاگرام خود موضع خود را نسبت به چنین تصمیماتی روشن کرده و نوشته است: «هزار بار دیگر تهدید کنید یا محروم، مهم نیست. من جامعه‌شناسم، نه مداح. ۲۰ سال از عمر ۳۳ ساله‌ام در فوتبال گذشته و عاشق داوری کردن‌ام اما نه به قیمت تن دادن به هر شرایطی!»

حذف آسو جواهری به دلیل واهی کار پژوهشی، دغدغه‌ی یک فرد نیست بلکه یک دغدغه‌ی مشترک در ورزش ایران است. بنابراین لازم است که رسانه‌ها و جامعه‌ی ورزشی ایران، خصوصا ورزش مردان، نسبت به این بی‌عدالتی‌های آشکار سکوت نکنند و از مسئولان بخواهند که در قبال تصمیمات خود پاسخگو باشند. قطعا ورزش ایران ارث پدری کسی نیست که بخواهد یک تنه درباره‌ی سرنوشت ورزشکاران به دلایل غیرقانونی تصمیم بگیرد و استعدادهایی چون آسو جواهری را از ساحت ورزش پاک کند.

در پی برگزاری مراسم قسامه؛ تایید حکم اعدام یک متهم

خبرگزاری هرانا – حکم یک متهم به قتل که پیشتر طی برگزاری مراسم قسامه توسط ۵۰ شاهد، عامل قتل معرفی و با استناد به این مراسم توسط دادگاه کیفری تهران به اعدام محکوم شده بود، در دیوان عالی کشور تایید شد. قسامه یکی از ضعیفترین راههای اثبات قتل و جراحات و صدمات بر اعضاء بدن است که با وجود لوث (عبارت از ظن قاضی به راستگویی مدعی است) قابل اجرا است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، حکم یک متهم به قتل که پیشتر بدنبال برگزاری مراسم قسامه به اعدام محکوم شده بود، به تایید دیوان عالی کشور درآمد.

بر اساس این گزارش، این مرد متهم است که در تاریخ ۱۶ آبان ۹۶ در بزرگراه آزادگان، مردی ۳۲ ساله ای به نام بهنام با شلیک گلوله به قتل رسانده است.

در حالی که متهم منکر شلیک به بهنام بود، پرونده اش به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران رفت و اولیای دم نیز در ابتدای دادگاه درخواست صدور حکم اعدام را مطرح کردند.

با توجه به انکار قتل از سوی متهم، دادگاه پرونده را از موارد لوث تشخیص داده و حکم به برگزاری مراسم قسامه صادر کردند.

با این حکم، اولیای دم ۵۰ نفر از بستگان نسبی خود را برای ادای سوگند به دادگاه معرفی کردند و آنها همگی قسم خوردند که این مرد قتل را مرتکب شده است!

بدین ترتیب در پایان جلسه قضات با استناد به برگزاری مراسم قسامه، متهم را به اعدام محکوم کردند.

استمداد خانواده یک زندانی که با مراسم قسامه به اعدام محکوم شد

خبرگزاری هرانا – یک زندانی متهم به “قتل” محبوس در زندان گچساران، در آستانه اعدام قرار گرفته است. به گفته یک منبع مطلع مبلغ کل دیه ۶ میلیارد تومان تعیین شده که خانواده این زندانی تاکنون موفق به جمع آوری تنها ۱ میلیارد تومان از کل مبلغ شده‌اند. به گفته وی “خانواده مقتول تا پایان بهمن ماه، جهت تکمیل کردن مبلغ دیه زمان داده‌اند”. این زندانی در تیرماه ۹۴ به اتهام قتل بازداشت و به دلیل نبود مستندات با حضور ۵۰ تن در دادگاه و طی مراسم قسامه به اعدام محکوم شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، میثم ساعدی نژاد (مرادی)، شهروند محبوس در زندان گچساران در آستانه اعدام قرار گرفته است.

به گفته یک منبع مطلع، مبلغ کل دیه ۶ میلیارد تومان تعیین شده که خانواده این زندانی تاکنون موفق به جمع آوری تنها ۱ میلیارد تومان از کل مبلغ شده اند. به خانواده این زندانی تا پایان بهمن ماه، جهت تکمیل کردن مبلغ دیه فرصت داده شده است.

آقای ساعدی نژاد زمانی که تنها ۲۰ سال داشت، در پی وقوع یک نزاع دسته جمعی منجر به قتل در شهرستان گچساران واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد در تاریخ ۱۵ تیرماه ۹۴، بازداشت شد.

میثم ساعدی نژاد در طول تمامی تحقیقات، اتهام قتل را رد کرده است و بازسازی صحنه قتل نیز بدون حضور متهم و تنها با حضور جانشین بازپرس، مامورین نیروی انتظامی و شماری از متهمین به شرکت در این نزاع دسته جمعی صورت گرفته است.

در تاریخ ۱۸ آبان ۹۶ جلسه نخست دادگاه در شعبه ۳ دادگاه کیفری یک گچساران برگزار شده و آقای ساعدی نژاد در خصوص اتهام “مباشرت در قتل” مورد محاکمه قرار گرفت. اما در جریان این جلسه «دادگاه موضوع را لوث تشخیص داده و جلسه دادگاه را برای برگزاری مراسم قسامه تجدید کرد.»

آقای ساعدی نژاد در تاریخ ۱۶ بهمن‌ماه ۹۶ توسط شعبه ۳ دادگاه کیفری یک گچساران پس از برگزاری مراسم قسامه و سوگند یاد کردن ۵۰ تن مبنی بر وقوع قتل توسط متهم محکوم به قصاص شد. نهایتا در تاریخ ۱۷ اردیبهشت‌ماه ۹۷ این محکومیت توسط شعبه ۹ دیوان عالی کشور به ریاست قاضی نبی الله داودی مازندرانی و مستشاری محمد بارانی عینا تایید شد.

میثم ساعدی نژاد (مرادی)، فرزند دانیال و شهروند ساکن گچساران واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد است. وی هم اکنون در آستانه اجرای حکم اعدام در زندان گچساران بسر می‌برد.

بجای کمک به زلزله زدگان، معترضان را بازداشت کردند



بجای رسیدگی به حال زلزله زدگان، دادستان دِنا می گوید که همه معترضین شناسایی و بازداشت شده اند

دادستان شهر زلزله زده دنا اعلام کرد همه معترضین به بی کفایتی مقامات دولتی در رسیدگی به آسیب دیدگان زلزله شناسایی و بازداشت شده اند. بدین سان، حکومت بجای آن که به کمک اهالی بپردازد، آنانی را که به گله و شکایت روی آورده اند، به زندان می اندازد.

علی‌اکبر غریب‌پور، دادستان شهرستان دنا، در واکنش به اعتراضات گسترده مردم در شهر زلزله‌زده سی‌سخت، گفت که اعتراضات مردم زلزله‌زده سی‌سخت امری طبیعی است، و در ادامه ادعا کرد : تنها تعداد محدودی از مردم خدمات نظام را زیر سوال بردند که تحت پیگرد قرار می‌گیرند.

وی در عین حال شمار مردم معترض را بسیار عنوان کرد اما گفت برخی افراد که به اندازه انگشتان یک دست هستند اخلال ایجاد کردند و خدمات نظام را زیر سوال بردند که در وقت مقتضی آنها را تعقیب کیفری خواهیم کرد.

دادستان شهرستان دنا در ادامه تاکید کرد که به دلیل تخریب گسترده منازل در شهر زلزله زده سی‌سخت و سرگردانی و نارضایی مردم از نحوه توزیع چادر، معترضان برخی مسیرها را در این شهر بستند.

به گزارش رسانه های اجتماعی در زلزله اخیر سی سخت از توابع شهرستان دنا در کهگیلویه و بویراحمد ، خانه های مردم این شهرستان بیش از ۸۰ درصد تخریب شد و به علت زمین لرزه های مکرر ، اهالی این منطقه شب را تا صبح در خیابان ها و یا پارکینگ های روز باز بدون خدمات رفاهی ، در سرمای شدید این منطقه بسر می برند .شماری از این شهروندان دست به اعتراض زده و ادعای حکومت ایران مبنی بر کمک رسانی به این منطقه را تکذیب کردند و خواستار بررسی شدند.

دادستان دنا در ادامه مدعی شد: مردم دزد شده اند، برخی آمارها به هم نمی‌خوردند ، تعداد بالایی چادر توزیع شده اما بعد متوجه شدیم کسانی که چادرها را گرفته‌اند بعضی‌ها اصولا سی‌سختی نیستند، بعضی‌ها چند چادر گرفته‌اند و بعضی هم در اولویت نبودند.

به گزارش رادیو پیام اسرائیل، پیشتر نیز گفته می شد که حکومت بسیاری از امکانات رفاهی که توسط سازمان های امداد رسانی از خارج از ایران و یا در داخل کشور به مناطق زلزله زده ، از جمله بم ، بوئین زهرا و سرپل ذهاب و خوزستان و سایر شهرهای ایران، رخ می داد ابتدا در فرودگاه و یا در مسیر کمک به آنان به سرقت می برد و کمترین این امکانات را به دست آنها می رساندند. بسیاری از چادرهای خارجی و کاپشن ها و خدمات رفاهی سر از منازل مسئولین و یا دوایر دولتی در می آورد.

اقدام به خودکشی هموطن زلزله زده بی پناه

خبرگزاری هرانا – یک زن در شهرستان سی سخت واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد که در پی زلزله خانه‌اش را از دست داده، روز دوشنبه ۴ اسفند در پی بی‌توجهی مسئولان به خواسته‌هایش قصد داشت با پریدن از بالای ساختمان هلال احمر این شهر خودکشی کند که با مداخله شهروندان از این تصمیم منصرف شد. در روزهای گذشته گزارش‌های بسیاری درباره وضعیت بد زلزله‌زدگان در این منطقه منتشر شده است. نبود سرپناه، وسایل گرمایشی، غذای گرم و خدمات پزشکی در کنار شیوع ویروس کرونا زندگی را برای مردم مناطق زلزله زده سی‌سخت بیش از پیش سخت کرده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، یک زن در شهرستان سی سخت با پریدن از بالای ساختمان هلال احمر این شهر اقدام به خودکشی کرد که با مداخله شهروندان از این تصمیم منصرف شد.

این زن در زلزله ۵.۶ ریشتری شهرستان سی سخت خانه‌اش را از دست داده بود و در پی عدم تامین نیازهای اولیه از طرف مسئولین دست به این اقدام زده است. بنا به اطلاع منابع محلی در گفتگو با هرانا، این زن روز دوشنبه ۴ اسفندماه اقدام به خودکشی کرده و دلیل اقدام وی نداشتن حداقل امکانات زندگی مانند چادر، غذا، پوشاک و … صورت گرفته است.

فیلم زیر؛ یک هموطن زلزله‌زده در شهر سی سخت روز پنجشنبه در فردای وقوع زلزله: از دیشب تا حالا ما اینجا توی باران ایستادیم. ای ننگتان باد ای دولتمردان بیشرف. ننگتان باد صدا و سیمای میلی که می‌گویید ۵۰ خانه بیشتر ترک بر نداشته! این از وضعیت ما از دیشب یکی نیامده سراغ ما را بگیره… . توی این خونه دو تا معلول هست خونه کلاً تخریب شده یکی نیامده سراغ ما را بگیره. خدا خوشش میاد وضعیت ما اینطوری باشه! توی این بارون. اصلاً جرأت نمی‌کنیم برویم توی خونه هامون. ننگ تان باد ای دولت مردان بیشرف. ننگت باد صدا و سیمای میلی…

منبع اسرائیلی: سپاه پاسداران در حمله به کشتی دست دارد

کانال تلویزیونی «کان» اسرائیل گزارش داد که کشتی‌ای که روز جمعه در آب‌های عمان هدف قرار گرفت، متعلق به فردی نزدیک به رئیس سرویس اطلاعاتی اسرائیل است.

بر اساس این گزارش، این کشتی متعلق به شرکتی انگلیسی است که مالک آن فردی به نام «رامی اونگر» است و وقوع این انفجار هیچ تلفاتی نداشته است.

این شبکه تلویزیونی گزارش داد که دو شکاف در این کشتی ایجاد شده است و هنوز مشخص نیست که این حمله با موشک یا به وسیله مین انجام شده است.

به گفته این شبکه، احتمالا رژیم ایران پشت این حادثه باشد. منابع ادعایی شبکه «کان» گفته اند که شرکت مذکور در زمینه واردات خودرو‌ها و با پرچم «باهاما» فعالیت دارد.

هدف بایدن از افشای دخالت ولیعهد عربستان در قتل قاشقچی



احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی نوشت: دولت آمریکا با انتشار گزارش محرمانۀ اطلاعاتی این کشور در مورد قتل جمال قاشقچی روزنامه‌نگار در تبعیدِ سعودی، اذعان کرده است که ربایش یا قتل او با تأیید محمد بن‌سلمان ولیعهد عربستان صورت گرفته است.

دولت سعودی متقابلاً با انتشار بیانیه‌ای، گزارش اطلاعاتی آمریکا را منفی، نادرست و غیرقابل قبول اعلام کرده است.

واقعیت این است که گزارش محرمانۀ اطلاعاتی آمریکا در دورۀ ریاست جمهوری دونالد ترامپ تهیه شده و شخص ترامپ نیز غیرمستقیم و جسته گریخته، اشاره و کنایه‌هایی را در مورد دخالت بن‌سلمان در قتل قاشقچی مطرح کرده بود.

از این رو، دولت عربستان برای رد گزارش اطلاعاتی آمریکا دست پری ندارد چرا که اصل گزارش در دورۀ حضور دوستان نزدیک سعودی‌ها در کاخ سفید تهیه شده و دولت بایدن فقط آن را از طبقه‌بندی محرمانه خارج کرده است.

حالا مسئله این است که دولت بایدن با چه انگیزه‌ای گزارش محرمانه را منتشر کرده و این ماجرا چه تآثیری بر روابط آمریکا و عربستان به طور عام و سرنوشت بن‌سلمان به طور خاص به جا می‌گذارد؟

بایدن در طول مبارزات انتخاباتی خود وعده داده بود که گزارش فوق را منتشر خواهد کرد، اما عمل به این وعده را نمی‌توان صرفاً به پایبندی او به تحقق وعده‌های انتخاباتیش مربوط دانست. نامزد‌های ریاست جمهوری در آمریکا و دیگر کشور‌ها در طول مبارزات انتخاباتی خود وعده‌های فراوانی می‌دهند، اما پس از رسیدن به مقام ریاست جمهوری، فقط مواردی را که برای آن‌ها سودمند است، به اجرا می‌گذارند.

بدین ترتیب، پرسش اصلی به این صورت در می‌آید که دولت بایدن از افشای دخالت بن‌سلمان در قتل قاشقچی چه سودی می‌برد؟

در پاسخ می‌توان گفت؛ دولت بایدن طبق سنت سیاسی حزب دمکرات آمریکا، دفاع از حقوق بشر را در سطح بین‌المللی در دستور کار خود قرار داده است. این موضوع گرچه معمولاً به لزوم “دفاع از ارزش‌های آمریکایی” یا “کرامت انسانی” تعبیر می‌شود؛ اما در عین حال، ابزار کاملاً مناسب و روشنفکرپسندی برای مقابله با دولت‌های اقتدارگرای رقیب و یا دشمن آمریکا بخصوص چین و روسیه هم به شمار می‌رود.

آمریکا همواره متهم بوده است که نقض حقوق بشر در کشور‌های رقیب و یا متخاصم خود را برجسته و همین موضوع را در کشور‌های دوست خود، کمرنگ می‌کند. یکی از مثال‌هایِ همیشگی منتقدان سیاست آمریکا در این مورد، عربستان است که دولت‌های آمریکا به دلایل مختلف از جمله روابط امنیتی راهبردی با آن در زمینۀ رعایت حقوق بشر مماشات می‌کنند.

دولت بایدن با افشای دخالت ولیعهد عربستان در قتل قاشقچی، به نظرم در درجۀ نخست در صدد رها کردن گریبان خود از این تعارض و تناقض بر آمده است تا از این به بعد، دست بازتر و خیال راحت‌تری برای محکوم کردن نقض حقوق بشر در دیگر کشور‌ها را داشته باشد و به استاندارد‌های دوگانه متهم نشود.

دانشجوی ایرانی و قهرمان کشتی آسیا چوپانی می ‌کند



دارنده نشان طلا و برنز کشتی فرنگی نوجوانان در رقابت‌های آسیا و جهان، گفت: یک سالی می‌شود که از سر اجبار و تامین بخشی از نیازهای زندگی در کنار تحصیل در دانشگاه مجبورم از گوسفندان مواظبت کنم و به چوپانی مشغولم.

به گزارش ایسنا، محمد محرابی اظهار کرد: متاسفانه پس از رقابت‌های کشتی قهرمانی نوجوانان جهان و بازگشت به زادگاهم پلدختر برخی بی‌مهری‌ها از سوی مسئولان ورزشی شهر و استانم موجب شد تا به کوچ اجباری تن دهم و برای دست‌یابی به اهداف ورزشی‌ام راهی استان البرز شوم‌.

وی ادامه داد: در آخرین رویداد ورزشی پیش از شیوع ویروس کرونا توانستم در رقابت‌های انتخابی تیم ملی کشتی فرنگی امید به عنوان نخست دست یابم اما با بدشانسی تمام و باخت در پیکارهای انتخابی درون اردویی نتوانستم راهی مسابقات جهانی زیر ۲۳ سال شوم. هرچند که می‌دانم با این شرایط اگر امروز مدال امیدهای جهان را نیز داشتم نمی‌توانست ذره‌ای به رفع مشکلات و گرفتاری‌هایم کمک کند.

محرابی با اشاره به وقوع سیل فروردین‌ ۹۸ در پلدختر خاطرنشان کرد: پدرم از جانبازان جنگ تحمیلی بود و سال‌ها قبل فوت شد و تنها دارایی ما یک خانه در پلدختر نیز در سیل به صورت صد درصد تخریب و توفیق اجباری شامل حالم شد و بار دیگر راهی شهرم شدم تا بتوانم در عملیات ساخت و ساز کمک حال خانواده باشم و حداقل پول کمتری را به کارگر بدهیم‌. یک سالی می‌شود که از سر اجبار و تامین بخشی از نیازهای زندگی در کنار تحصیل در دانشگاه مجبورم از گوسفندان مواظبت کنم و به چوپانی مشغولم.

وی گفت: گوسفندان یکی از بستگانمان است و تنها در ازای چوپانی مبلغی را ماهیانه دریافت می‌کنم. محرابی که بغض اجازه نمی‌داد راحت صحبت کند، اضافه کرد: پلدختر شهر کوچکی است و کار نیز به سختی پیدا می‌شود و اگر شغلی باشد اولویت با منِ ورزشکار نیست. هر روزی که به چوپانی مشغول هستم احساس می‌کنم از اهداف ورزشی‌ام دور و دورتر می‌شوم اما چاره دیگری ندارم.

وی با بیان اینکه شاید نمی‌شود به تنهایی و دست خالی به جنگ روزگار و سرنوشت رفت، گفت: امیدوارم بتوانم روزی به خوش‌رنگ‌ترین مدال‌های جهانی و المپیک دست یابم و این روزهای سخت و تلخ را به فراموشی بسپارم.

رفتگری قهرمان کشتی و فرزند جانباز جنگ در دزفول

دارنده ۲ مدال طلای کشتی فرنگی نوجوانان آسیا و فرزند جانباز جنگ پس از بار‌ها ناکامی برای پیدا کردن شغل در ادارات مختلف خوزستان، سرانجام در شهرداری دزفول به عنوان رفتگر مشغول به کار شده است.

به گزارش ایسنا، محمد حسینوند، درباره مشکلاتی که او را مجبور کرد با وجود کسب دو عنوان قهرمانی در آسیا به عنوان رفتگر در شهرداری دزفول مشغول به کار شود، اظهار کرد: دو سال به هر دری زدم و از هر مسئولی در خوزستان خواستم حداقل شغلی برایم مهیا کنند تا بتوانم هم از پس هزینه‌های ورزش حرفه‌ای بربیایم و هم حداقل برای خودم آینده‌ای داشته باشم. متاسفانه هر مسئولی قول داد، برخی از مسئولان ورزش شهرمان هم انصافا پیگیری کردند، اما هیچ مسئولی حاضر نشد به من شغل بدهد، در این مدت انقدر به ادارات و سازمان‌های مختلف رفتم که همه من را می‌شناختند و وقتی باز هم برای گرفتن شغل مراجعه می‌کردم می‌گفتند باز هم پیدایت شد؟

پدرم جانباز ۲۵ درصد جنگ تحمیلی است و ۲ سال و نیم در اسارت بوده، اما چندین مرتبه به همراه پدرم به بنیاد جانبازان هم رفتیم تا شغلی به من بدهند که متاسفانه هیچ کاری نکردند. من ۴ خواهر و برادر دارم که آن‌ها هم با وجود داشتن تحصیلات دانشگاهی همه بیکار هستند، به آن‌ها گفتیم حداقل به من شعلی بدهند، اما فایده‌ای نداشت. دارنده ۲ مدال طلای کشتی نوجوانان آسیا در سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷، درباره شرایط شغلش در شهرداری دزفول گفت: حدود یک ماه است از طریق یکی از آشنایان که سفارش کرده بود، در شهرداری دزفول به عنوان رفتگر مشغول به کار شده ام، ساعت ۱۰ هر شب کارم را شروع می‌کنم و تا ۴ صبح در خیابان‌های دزفول زباله‌ها را یا بوسیله فرغون جمع آوری میکنم

اتمام حجت کاخ سفید درباره تحریم‌های جمهوری اسلامی



خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران گزارش داد: سخنگوی کاخ سفید در نشست خبری روز جمعه گفت: واشنگتن آماده گفت‌وگوی دیپلماتیک با ایران است، اما در جهت کاهش تحریم‌ها گام برنمی‌دارد.

این در حالیست که رژیم تهران، تهدید کرده است که توافق موقت با آژانس بین المللی انرژی اتمی را لغو خواهد کرد.

در همین حال برخی سناتورهای آمریکايی به دولت بایدن هشدار دادند که تن‌دادن به درخواست های رژیم ایران یعنی تسلیم شدن به تروریسم.

بی بی سی در گزارشی در این باره گفت: با گذشت یک ماه از تغییر رئیس‌جمهور در آمریکا، امیدها برای بازگشت سریع تهران و واشنگتن به اجرای برجام کمرنگ شده و تداوم تحریم‌ها محتمل به نظر می‌رسد. ادامه وضع موجود یعنی حفظ تحریم‌هایی که دولت ترامپ پس از خروج از توافق هسته‌ای بر نفت، نظام مالی و به طور کلی همه اقتصاد ایران تحمیل کرده است.

این منبع افزود: درجا زدن اقتصاد ایران در این سال‌ها با تورم‌های شدید همراه بوده و مشکلات معیشتی زیادی برای مردم ایجاد کرده است. به دلیل حذف ایران از بازار نفت، قطع ارتباطات پایدار با اقتصاد دنیا و جای نگرفتن در زنجیره‌های تولید جهانی، ظرفیت تولید بالقوه اقتصاد ایران طی دهه ۱۳۹۰ به طور پیوسته افت کرده و حتی با فرض افزایش نیافتن تحریم‌ها نیز برای سال‌های آینده چشم‌انداز چندان روشنی وجود ندارد.

مرکز پژوهش‌های مجلس برای سال ۱۴۰۰ برآورد کرده “در صورتی که محیط اقتصاد کلان در شرایط بلاتکلیفی و نااطمینانی و انتظار نسبت به تغییرات محیط بین‌المللی قرار گیرد، این موضوع می‌تواند رشد اقتصادی را نزدیک به صفر و حتی در دامنه منفی قرار دهد.”

نزدیک شدن انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده در ایران احتمالا بر ابعاد بلاتکلیفی و نااطمینانی خواهد افزود. برخی هشدار می‌دهند که در چنین وضعیتی، اگر “امید” به روزهای بهتر هم از بین برود، ممکن است تبعات اجتماعی و امنیتی متفاوتی در انتظار جامعه ایران باشد. محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران اخیرا گفته “تحمل فشارهای اقتصادی فعلی برای اکثریت جامعه طاقت‌فرسا شده.” در مقابل، کسانی چون احمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد می‌گویند “عشق مردم به انقلاب از روزی که تحریم‌ها وضع شد، بیشتر شده است.”

مسئله تنها بر سر برجام اتمی نیست

علی بیگدلی کارشناس مسائل بین‌الملل در تهران گفته: نکته مهم این است که الان مسئله تنها بر سر برجام نیست، به نوعی می‌توان گفت پرونده تهران-واشنگتن تنها بر سر مسئله هسته‌ای نیست.

این استاد دانشگاه گفت: بایدن به دنبال آن است که با بازگشت به برجام زمینه گفتگو در مورد مسائل موشکی و نفوذ منطقه ای (رژیم) ایران را نیز به گفتگو بگذارند و تمامی این موضوعات را در قالب یک بسته یا پکیج دنبال کند، او در این زمینه نیز همواره تاکید بر گفتگو کرده، اما در مقابل مقامات (رژیم) ایران اعلام می‌کنند که تنها در مورد برجامی که در سال ۲۰۱۵ به امضا رسید، مذاکره خواهند کرد آن هم فقط در مورد اجرای تعهدات دو طرف نه چیزی بیشتر نه چیزی کمتر، مسئله مهم همین موضوعاتی است که به آن‌ها اشاره کرده ام، بنابراین در حال حاضر بحث صرفاً مذاکرات مربوط به مسائل هسته‌ای نیست و مقامات جمهوری اسلامی این موضوع را نیز به خوبی می‌دانند و برای همین است که تن به مذاکره نمی‌دهند.

بیگدلی یادآور شد: به نظر نمی‌رسد بایدن به این راحتی تحریم‌ها را لغو کند، مخصوصاً تحریم‌های ثانویه را، آمریکا هزینه‌های زیادی بابت آن پرداخت کرده و از لحاظ حیثیتی نیز برای این کشور به هیچ عنوان مطلوب نیست بدون آنکه دستاورد مناسب و مورد نظر خود را به دست بیاورند، از این ابزار موثر خود به زعم خودشان چشم پوشی کنند.

حمله آمریکا به حشدالشعبی؛ سفر سراسیمه مقام عراقی..



حمله آمریکا به حشدالشعبی؛ سفر سراسیمه مقام عراقی به تهران

سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی از دیدار و گفت‌وگوهای «فؤاد حسین» وزیر امور خارجه عراق در تهران با «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه و دیگر مقامات سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی خبر داد.

پیش از این سخنگوی وزارت امور خارجه عراق از سفر امروز (شنبه) وزیر خارجه این کشور به تهران خبر داده بود. این مقام عراقی گفت که محورهای گفت‌وگو در این سفر درباره روابط دوجانبه، اوضاع منطقه و جلوگیری از تشدید اوضاع خواهد بود.

این دومین سفر وزیر خارجه عراق به تهران در یک ماه اخیر است. او ۱۵ بهمن ماه نیز به تهران سفر و با وزیر امور خارجه و دبیر شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی دیدار و گفت و گو کرد.

روز گذشته وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد ارتش این کشور به دستور «جو بایدن» مواضع متعلق به گروه‌های مقاومت را در شرق سوریه بمباران کرده است.

یک مقام آمریکایی گفت این حمله در واکنش به حملات اخیر به مواضع آمریکا در عراق صورت گرفته است.

در دو هفته اخیر حملاتی در اربیل و بغداد به پایگاه ها و سفارت آمریکا و همچنین در مرزهای سوریه عراق به کاروان های لجستیکی آمریکا صورت گرفته است.

اربیل؛ آزمون ج.ا برای بایدن

منصور امان: با حمله موشکی به پایگاه نیروهای آمریکایی در اربیل، رژیم ج.ا برای کسانی که پیرامون رویکردهای منطقه ای “نظام” پس از تغییر دولت در واشنگتُن ابهام داشتند، روشنگری کرده است: درب بیت آقای خامنه ای و همدستان و کارگُزارانش به چارچوب همیشگی لولا شده و روی همان پاشنه قدیمی می چرخد.

حمله تروریستی به فرودگاه اربیل اگرچه نُکته تازه ای در باره خط مشی و درونمایه سیاستهای رژیم مُلاها ندارد، اما باواسطه دارای یک زاویه مُهم هست و آن طرفی است که مورد خطاب قرار داده. حاکمان ایران به وسیله این موشک پراکنی، آقای بایدن را در برابر یک آزمون گذاشته اند. آنها مُشتاقند بدانند که واکُنش جانشینان آقای ترامپ چه خواهد بود تا بتوانند بر اساس آن مرزهایی که می توانند پُشت سر بگذارند را دوباره خط کشی کنند؛ مرزهایی که فقط در عراق تعیین تکلیف نمی شود، بلکه همگی نُقاط مورد اختلاف با غرب را در برمی گیرد.

روز چهارشنبه (۲۹ بهمن) آقای خامنه ای و شُرکا نخُستین واکُنش را دریافت کردند، اما به گونه غیرمُنتظره ای نه آن طور که در سناریوهای احتمالی خود نگاشته بودند: آمریکا پا به صحنه گذاشت در حالی که چهار کشور مُهم اُروپایی نیز او را همراهی می کردند. آنها به گونه مُشترک حمله تروریستی مزبور را محکوم دانسته و بر “بی پاسُخ نگذاشتن” آن تاکید کردند؛ رویکردی نادر در برخورد به اقدامات مُشابه ج.ا در عراق در طول چهار سال گذشته که نشان از شکل گیری آرایش بین المللی جدیدی با نتایج سخت برای رژیم ولایت فقیه دارد.

اُروپا در طول دوران صدارت آقای ترامپ، خط جُداگانه ای را در برخورد به رژیم مُلاها پیش می برد، اگرچه به ناچار زیر تاثیرات آن نیز قرار داشت. اینک چنین می نماید که بروکسل رویکرد خود در این پهنه را با آمریکا مُنطبق و هماهنگ می کند. در همین حال این اشتراک سیاسی زمانی می تواند ادامه دار و توجیه پذیر باشد که از سوی فاکتورهای مادی و به بیان روشن تر، فاکتهای هژمونیک آمریکا پُشتیبانی شود. یک میدان نشانده شدن این فاکتها، رویداد اربیل است. به هر میزان که واکُنش واشنگتن بدون ناهمگونی و صریح باشد، به همان اندازه نیز اُروپا را در کنار خود خواهد داشت.

آنچه که در اربیل روی داد، ادامه سیاست پیشین ج.ا با ابزارهای پیشین است. “نظام” نشان داده که نه می تواند در یک شرایط تغییر یافته، استراتژی اش را سازگار کند و نه گُنجایش نرم افزاری و سخت افزاری انعطاف تاکتیکی دارد. “قطار بی دنده و تُرمُز” با مُسما ترین توصیفی است که می توان برای تعقیب یک سیاست شکست خورده با شیب دائمی خسارت رو به بالا کرد.

لُکوموتیو رانان قطار یاد شده – بر خلاف آنچه که می نمایند – نه مجنون هستند و نه ابله؛ آنها در تداوُم سواری روی مرکوب کور منافع روشنی دارند؛ منافعی که با قُدرت و ثروت معنا می شود و به آنها امکان داده روی ویرانه های زندگی مردُم ایران، کاخ بسازند. در مُرداب خون و فقر و سرکوب رژیم ولایت فقیه عقلانیتی درنده رُسوب کرده که فقط با خشکاندن آن تا آخرین لجن وجودش، پاسُخ می گیرد.