Previous Next

ماجرای مشاهده سگ‌های “هارِ ولگرد” در تهران

مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران با اشاره به آمار سگ‌های ولگرد در مناطق مختلف تهران از مشاهده سگ‌های “هار” در تهران و دستور جمع‌آوری این سگ‌ها از سطح شهر تهران خبر داد.

به گزارش اسنیم، حمیدرضا تحصیلی با اشاره به برگزاری جلسات متعدد شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران با حامیان حیوانات اظهار کرد: طی دو ماه گذشته بیش از هشت جلسه با حامیان برگزار کرده‌ایم که خروجی آن ایجاد تشکل مردم‌نهادی شد که با بهره‌گیری از ساز و کارهایی می‌توان به آنها اعتماد کرد.وی افزود: طی جلساتی که با این تشکل مردم‌نهاد برگزار شده است، سایتی راه‌اندازی شد که ضمن اطلاع‌رسانی کامل از شرایط و روند نگهداری سگ‌های بدون صاحب توسط شهرداری، امکان آن مهیا می‌شود تا حامیان دارای صلاحیت، سگ‌های بدون صاحب را پس از طی کردن تمام مراحل عقیم‌سازی، واکسیناسیون و تگ‌گذاری، برای نگه‌داری، تحویل بگیرند.مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران با اشاره به آدرس سایت و بهره‌برداری حامیان دارای صلاحیت گفت: به‌زودی این سایت از سوی تشکلی که راه‌اندازی کرده است، معرفی خواهد شد.تحصیلی با اشاره به این که روزانه 30 تا 40 قلاده سگ بی‌صاحب در مرکز آردکوه ساماندهی می‌شوند، یادآور شد: پس از جمع‌آوری سگ‌ها و طی کردن فرایند عقیم‌سازی، سگ‌ها تحویل حامیان می‌شود.

وی افزود: هفته قبل این کار انجام شد و در نخستین مرحله 80 قلاده سگ عقیم شده برای رهاسازی تحویل آن‌ها داده شد.مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران درباره ظرفیت مرکز نگهداری سگ‌های بی‌صاحب گفت: این مرکز ظرفیت نگهداری 500 قلاده سگ را دارد که سگ‌ها پس از ورود به این مراکز، قرنطیه و در ادامه فرایند عقیم‌سازی انجام و سپس تحویل حامیان می‌شود.وی گفت: با توجه به این که 2 قلاده سگ‌ “هار” در تهران مشاهده شده و با تعدادی گزارش سگ گزیدگی در سطح شهر مواجه شده‌ایم، طبق بند 15 ماده ی 55 قانون شهرداری‌ها و دستوالعمل ابلاغی از وزارت کشور در خصوص جمع‌آوری سگ‌های پرسه‌زن، شرکت ساماندهی به نیابت از شهرداری تهران موظف به جمع‌آوری این سگ‌ها از سطح شهر هستند.

تحصیلی همچنین به حکم دادستانی تهران برای جمع‌آوری سگ‌های بی‌صاحب در سطح شهر تهران اشاره و تصریح کرد: براساس این حکم، کلانتری‌های سطح شهر تهران با شرکت ساماندهی همکاری لازم را انجام می‌دهند و در این بخش نیز همکاری خوبی وجود دارد و در صورتی که برخی از افراد بخواهند مشکل ایجاد کنند با آنها برخورد می‌شود.مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران در پاسخ به این پرسش که در کدام مناطق تهران شاهد حضور بیش‌ترین سگ‌های بی‌صاحب هستیم، تصریح کرد: در غرب تهران محله کوهستان، شهرک ازگل، مناطق 1، 22، 5، 21، 4 و 15 بیش‌ترین سگ‌های بی‌صاحب را دارند.وی با بیان این که این سگ‌ها پس از فرایند عقیم‌سازی برای نگهبانی مورد استفاده قرار می‌گیرند، گفت: نژاد سگ سرابی در ایران یکی از نژادهای ویژه‌ است که در نگهبانی‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

اعتراضات؛ افشاگری تکاندهنده خبرگزاری بین المللی


خبرگزاری رویترز به نقل از چهار منبع موثق و مقام رسمی جمهوری اسلامی گزارش داد که در اعتراضات اخیر ایران حدود ۱۵۰۰ نفر کشته شده‌اند. این کشتار پس از فرمان خامنه‌ای صورت گرفته است.

رویترز نوشته است خود خامنه‌ای دستور برخورد شدید با معترضان را صادر کرده است. دستور خامنه‌ای برای سرکوب شدید معترضان از سوی سه منبع نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی تایید شده است.

رویترز افزود: به‌دنبال چندین روز اعتراضات در سراسر ایران در ماه گذشته، خامنه‌ای بی‌حوصله شده و مقامات امنیتی ارشد و سایر مقامات دولتی را جمع کرده و به آنها دستور داده تا هر کاری از دستشان بر می‌آید برای متوقف‌ ساختن اعتراضات انجام دهند.

این دستور از طرف سه منبع نزدیک به حلقه داخلی بیت رهبری و یک منبع چهارم تأیید شد و به‌دنبال آن خونین‌ترین سرکوب علیه معترضان پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ به اجرا درآمد.

این آمار توسط سه مقام وزارت کشور به رویتر داده شد که شامل ۱۷ نوجوان و حدود ۴۰۰زن علاوه بر برخی از اعضای نیروهای امنیتی و انتظامی می‌شده است.

۸۵ درصد مردم ناراضی‌اند؛ آتش زیر خاکستر

اعتراضات آبان‌ماه موضوع نشستی در تهران زیر عنوان “آتش زیر خاکستر” بود. یکی از سخنرانان این نشست ضمن تأکید بر “افزایش مستضعفان” و نارضایتی “۸۵ درصد” از مردم گفت، برای شهروندان ایرانی “نظام و دولت تفاوتی ندارند”.

محمد فاضلی، جامعه‌شناس و معاون پژوهشی سابق مرکز بررسی‌های استراتژیک (از زیرمجموعه‌های نهاد ریاست جمهوری)، با بیان اینکه “بر اساس نظرسنجی‌های علمی، اكثر مردم ناراضی هستند” تأکید کرد، گرچه آنها “می‌دانند که بیگانگان از اعتراض‌شان استفاده می‌كنند اما چاره دیگری ندارند.»

این جامعه‌شناس به افزایش بی‌عدالتی در ایران اشاره کرد و گفت: «این وضعیت هر چه جلوتر برود، عریان‌تر و خشن‌تر شود، چشم‌اندازی برای آینده باقی نمی‌گذارد و امید اجتماعی را از بین می‌برد.»

او همچنین تأکید کرد که در کشور قدرت تصمیم‌گیری وجود ندارد و نمی‌توان امیدوار به كارآمدی بود.»

محمد فاضلی در ادامه با هشدار به مسئولان جمهوری اسلامی توصیه کرد تا “صدای مردم را بشنوند قبل از اینكه دیر شود.”

فاصله اعتراضات نزدیک‌تر می‌شود

یک کارشناس حکومتی با یادآوری اینکه لحظات اعتراضات دارد به هم نزدیک‌تر می شود، گفت: مسئولین باید خیلی مواظب باشند.

به گزارش ایسنا، امیر محبیان در نشست منطق اجتماعی اعتراضات آبان ۹۸ اظهار کرد: فوران خشم و نفرت در این اعتراضات را شاهدیم. در این اعتراضات زنان خیلی فعال بودند. الان فشار اقتصادی بار زیادش بر عهده زنان است. فشار اقتصادی زنان را هم به حرکت آورده است.

وی ادامه داد: ۲۸ استان و بیش از صد شهر را اعتراضات در برگرفت ؛ تفاوتش به نسبت اعتراضات ۹۶ این است که شدتش بیش تر شد. شاخصه های این اعتراضات از ۹۶ شروع شد و در ۹۸ هم خود را نشان داد. بر خلاف اعتراضات سال ۸۸ که جریان اصلاحات از اعتراضات مردم حمایت کرد در این اعتراضات هیچ جریان سیاسی از آن حمایت نکرد.

وی افزود: وقتی اعتراضات تحت حمایت جریان سیاسی است نظام سیاسی می داند با چه کسی صحبت کند، اما وقتی اعتراضات این طور اتمیزه می شود اعتراض‌ها به شکل دینامیکی و انتظامی امنیتی تغییر می‌کند.

وی با هشدار به مسئولین کشور گفت: لحظات اعتراضات دارد به هم نزدیک تر می شود و باید خیلی مواظب باشند.

روزنامه نگار داخلی: زنگ خطر برای “نظام”

داوود حشمتی در سایت امتداد نوشت: تفاوت اعتراضات 98 با سایر اعتراضات در اینجاست که هم به لحاظ سنی و هم به لحاظ طبقات اجتماعی به سمت پایین حرکت کرده است. از یک سو سن معترضان کاهش یافت و از سوی دیگر طبقاتی که درگیر آن شدند مناطق محروم‌تر هستند. پیوند این دو کانون زنگ خطر و هشدار بزرگی را به صدا در می آورد.

این روزنامه نگار نوشت: براساس آمار رسمی بیش از 70 درصد دستگیر شدگان از میان جوانان زیر 30 سال هستند. این مساله باتوجه به موقعیت مکانی اعتراضات تحلیل روشنی در زمینه تغییر سنی جنبش‌های اعتراضی در ایران را به دست می دهد. اگر در اعتراضات گذشته افرادی با سن‌های میانسال درگیر بودند، اینجا شاهد ریزش سن اعتراضات هستیم. از سوی دیگر پراکندگی مکانی اعتراضات نشان دهنده این است که این جنبش در مناطق محروم و حاشیه نشین شهرهای بزرگ به ویژه تهران صورت گرفته است. بنابراین یکی دیگر از مهمترین وجهه تمایزهای این اعتراضات ریزش از طبقات بالای جامعه به طبقات پایین است.

وی افزود: واقعیت این است؛ آنها که اعتراضات اجتماعی و سیاسی داشتند اعتراضشان هنوز پابرجاست. چون به خواسته های خود نرسیدند. آنچه اتفاق افتاده این است که طبقات محروم تر جامعه و همچنین سنین جوان تر جامعه نیز به این سبد افزوده شدند. اینجاست که اهمیت این زنگ خطر بیشتر از پیش احساس می شود. و چنانچه حاکمیت نتواند به این اعتراضات پاسخ مناسب و قانع کننده‌ای بدهد روز به روز حجم، وسعت و طبقات دربرگیرنده آن بیشتر خواهد شد. تنها راه حل ممکن پاسخ دادن صحیح به اعتراض است و نمی‌توان آنها را با روش‌های گذشته عقب راند. خصوصا این اتفاق در مورد جنس اعتراضات 98 کاملا متفاوت است. به این معنا که جنبش‌های اعتراضی طبقات محروم و پیوند خورده با جوانان، به راحتی طبقات متوسط عقب‌نشینی نمی‌کنند.

این پدیده روزی بر سر ملاها خراب خواهد شد

سایت “بهارنیوز” در داخل کشور در مطلبی با عنوان “هشدار درباره قربانیان نظام اجتماعی ایران”، نوشت:

بی‌تدبیری مسئولان درزمینه اداره صحیح کشور سبب شده در ابعاد مختلف به‌ نظام اجتماعی کشور، آسیب‌های جدی وارد ‌آید که پدیده فقر و مشکلات حاد معیشتی از خوف‌ناک‌ترین آن‌ها محسوب می‌شوند، گرچه مسئولان چند دهه است سعی دارند که جنگ و تحریم را عامل همه بدبختی‌های ملت ایران ذکر کنند و با این شعار بر تمامی کمی‌ها و کاستی‌ها و بی‌تدبیری‌ها و فسادها سرپوش بگذارند، اما واقعیت این است که ملت ایران حداقل در شرایط کنونی که چهل سال از زمان انقلاب گذشته است پذیرای این توجیه نیست.

متأسفانه فارغ از بررسی دقیق و ذکر صحیح علل به وجود آمدن این طبقه از قربانیان نظام اجتماعی، همه‌روزه به این افراد و اقشار برچسب‌ و لقب‌هایی ناحق زده می‌شود که درواقع این اتهام‌ها خود به یکی از علل بروز مشکلات دیگر این گروه‌ها منجر می‌شود، زیرا بر اساس برچسبی که می‌خورند به‌جز موارد خاص دیگر نمی‌توانند به چرخه حیات اجتماعی وارد بشوند و شرایط خود را احیا نمایند و در این تسلسل معیوب باقی می‌مانند، ازجمله برچسب‌هایی با عناوین زنان خیابانی، اراذل‌واوباش، کارتون خواب متجاهر، معتاد فلانی، اما کسی توجه ندارد که این‌ها قربانیان نظام معیوب اجتماعی کشور هستند، این‌ها جوان‌ها و افراد و خانواده‌هایی هستند که در این جامعه به دنیا آمده‌اند و در این کشور حق ‌و حقوقی دارند، بنابراین اگر هر مشکلی دارند بخش قابل‌توجهی از مشکل آن‌ها، معطوف به‌نظام اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور است که باعث شده این افراد قربانی و نخ‌نما شوند.

فقر، نداری و بیکاری خانواده‌ها و جوانان بزرگ‌ترین عامل وقوع بسیاری از مسائل و مشکلات اجتماعی در ایران است. روند نامعقول و نامطلوب فعلی و در حال گسترش قربانیان اجتماعی و روند فقر و ایجاد شکاف‌های عظیم طبقاتی و چندقطبی شدن جامعه را با شعار و جلسه و موعظه نمی‌توان متوقف و‌ترمیم کرد، فقط می‌توان آن‌ها را نادیده گرفت یا صدا و خواسته آنان را خاموش و از صحنه اجتماع کمرنگ و محو کرد، اما این قربانیان و بسیاری از معضلات اجتماعی خصوصاً بروز فقر در لایه‌های پیدا و هزاران توی پنهان خود که مانند موریانه در حال سست کردن بنیان‌های اجتماعی هستند و اگر به‌فوریت و در کوتاه‌مدت برای حداقل توقف این روند‌ترکی نشود، این پدیده روزی با شدت و قدرت بر سر اصحاب و اربابان سیاست و مسئولان خراب خواهد شد.

فیلم؛ خامنه‌ای باید پاسخگوی خون‌ “کمال” باشد


فیلم زیر: مادر کمال فرجی ، نجاری که ۲۶ آبان در جریان اعتراضات سراسری در اسلامشهر با شلیک مستقیم مزدوران خامنه ای کشته شد: من دردم رو به کی بگم؟! کجا برم؟ دلیلش چیه که بچم رو کشتن؟! پسر من میخواسته از حق اش دفاع کند! جواب حقش گلوله است؟!

ما مادران داغدیده ساکت نمی‌ نشینیم

مادران و بستگان قربانیان سرکوب‌ها در جمهوری اسلامی در بیانیه‌ای از مردم ایران و جامعه بین‌المللی خواسته‌اند روز ۵ دی مصادف با چهلمین روز کشته‌شدن فرزندان‌شان “روز بین‌المللی ادای احترام به قربانیان آبان‌ماه” اعلام‌ شود.

دراین بیانیه آمده است: «به گمان ما این جنایت مصداق بارز جنایت علیه بشریت است و باید عوامل مستقیم آن را در دادگاه‌های بین‌المللی و علنی به پاسخ‌گویی بکشانیم تا بتوانیم جلوی تکرار این جنایت‌ها را بگیریم.»

فیلم؛ بپوشان اختلاست را ….بخور حق هر ايرانى


بزن مُهرى به پيشانى
و سى چاقو به زندانى
بپوشان اختلاست را
بخور حق هر ايرانى

تمام كشورم در غم
وطن رفته به ويرانى
خزر در دست روس است
خليج خوابش پريشانى

جهان را سمت جنگ بردى
خودت در كاخ مى مانى
چقدر مغرورى اى شيخ
نمى فهمى پشيمانى

تجاوز كن به حق زن
تصور كن كه انسانى
جهانى از تو در نفرت
و پرهيز از مسلمانى

بهار سرزمينم مُرد
خدا هم رفت به مهمانى
گرفتى نور خورشيدرا
فقط شب هاى طولانى

به جان جنگلم آتش
هواى شهر طوفانى
سقوط عاطفه محرز
نه وجدان ماند نه ايمانى

برادر با برادر جنگ
تو از اين فقر چه ميدانى
چه آوردى سر مردم ؟
كه فرهنگ رفت به ارزانى

خامنه ای هیچ صدای مخالفی را نمی تواند تحمل کند


وزارت اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی با یک درخواست کتبی از علی لاریجانی، رئیس مجلس خامنه ای خواسته است مانع از “حرکت‌های خلاف منافع ملی محمود صادقی”، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی شود.

به گفته سخنگوی هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان، شکایت وزارت اطلاعات از طریق رئیس مجلس به هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان ارجاع شده است.

با آقازاده و سردارزاده رفیق شو و بسم الله!

محمود صادقی، پیش تر در گفتگو با روزنامه ایران به بیان برخی جزئیات در مورد لیستی که از اسامی چندین بدهکار دانه درشت بانک سرمایه پرده برداشته بود، گفت: مهم تر از نام ها و اعداد و ارقام خیره کننده مطالبات معوق در نظام بانکی ما تحلیل این پدیده در اقتصاد ما است؛ شاید واژه سرمایه‌داری رفاقتی (crony capitalism) بهترین واژه برای تبیین این وضع باشد؛ با چند آقازاده و سردارزاده رفیق شو با چندصدمیلیارد بدهی بگو من یک ریال هم بدهی ندارم!

فیلم؛ حمله مزدوران خامنه ای به معترضان لبنانی


اعتراضات مردمی در پایتخت لبنان همچنان ادامه دارد. مزدوران حزب اللهی شب گذشته به چادرهای معترضان در بیروت حمله کردند. (فیلم زیر)

گزارش قبلی: آسوشیتدپرس گزارش داد درگیری از سوی افراد نقاب‌دار از حامیان حزب‌الله و جنبش امل آغاز شد که از انتقادات به رهبرانشان خشمگین شده بودند. این درگیری در کمپ معترضین زمانی شدت گرفت که افرادی با انتقاد از حزب‌الله خواستار عادی‌سازی روابط با اسرائیل شده بودند.

اعتراضات گسترده در لبنان که از بیش از یک ماه پیش آغاز شد ناشی از نارضایتی عمیق از فساد و ناکارآمدی طبقه حاکم در لبنان بوده که کشور را به بحران اقتصادی کشانده است.

تلویزیون محلی نشان داد، مردان پیاده و موتور سوار اندکی پیش از نیمه شب یکشنبه به راه‌‌بندهایی که معترضان به فساد در پایتخت لبنان برپا کرده بودند، نزدیک شدند.

آن ها نخست به بعضی از معترضان توهین کرده و در حمایت از رهبران جنبش های شیعه «حزب الله» و «امل» شعار دادند و سپس به معترضان حمله کردند.

«حزب الله» تنها گروهی است که پس از جنگ داخلی در لبنان خلع سلاح نشده است و در سیاست آن کشور نقشی تعیین کننده ایفا می کند.

خبر هلاکت یک سرکرده پاسدار در حمله اسرائیل


به گزارش خبرگزاری دولتی سوریه اسرائیل به مواضعی نظامی در این کشور حمله کرده است. سازمان دیده‌بان حقوق بشر سوریه نیز از چند انفجار در مناطق حومه دمشق خبر داده است.

باشگاه خبرنگاران وابسته به صداوسیمای جمهوری اسلامی می گوید: اخباری که درباره هلاکت پاسدار حاجی‌زاده، سرکرده نیروی هوافضای سپاه در حمله موشکی شب گذشته اسرائیل به سوریه از سوی برخی رسانه‌های عربی منتشر شده، با هدف فضا سازی منفی بوده و صحت ندارد.

این مبنع نوشت: به دنبال این شایعه، پس از پیگیری‌ها مشخص شد که خبر به شهادت رسیدن سردار سرتیپ پاسدار امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صحت ندارد.

سازمان دیده‌بان حقوق بشر سوریه اعلام کرد که هواپیماهای جنگنده‌ اسرائیل شامگاه یکشنبه شب مواضعی نظامی متعلق به ارتش بشار اسد و همچنین متعلق به سپاه قدس پاسداران در خاک سوریه حمله کرده است.

به گفته این منبع، دستکم دو موشک اسرائیلی در مناطق اطراف عقربه در حول و حوش جاده‌‌‌‌‌ فرودگاه دمشق فرود آمده و منفجر شده‌اند.

وزیر جدید دفاع اسرائیل پیش تر به حکومت ایران هشدار نظامی داده و گفته بود بازوهای آن را در هر کجا قطع می کنیم.

وی در رابطه با حملات هوایی به مواضع سپاه قدس در خاک سوریه، به خبرنگاران گفت که این واکنش اسرائیل هشداری به حکومت ایران است که بداند از این پس قواعد بازی تغییر کرده و واکنش های اسرائیل بسیار کوبنده خواهد بود..

کشف جسد در بانک سوخته در آتش اعتراضات


خبرگزاری هرانا – مورخ یک دیماه، در نسیم شهر استان البرز در حین آواربرداری از ساختمان یک بانک که در زمان اعتراضات سراسری اخیر به آتش کشیده شده بود دست کم ۳ جسد پیدا شد. مشخص نیست این اجساد متعلق به پرسنل بانک است یا معترضان.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز گذشته مورخ یک دیماه ۱۳۹۸، در خلال آواربرداری از ساختمان بانک ملی واقع در خیابان امام خمینی در نسیم شهر دست کم سه جسد با هویت نامعلوم پیدا شد.

یک شاهد عینی به گزارشگر هرانا گفت، پس از کشف اجساد آتش نشانی و سپس نیروی انتظامی در محل حاضر شدند و به کند و کاو بیشتر و انتقال اجساد پرداختند.

این منبع مطلع که نخواست نامش اعلام شود به هرانا گفت در خلال اعتراضات آبان ماه، این شعبه بانک ملی از جمله اولین محل هایی بود که در نسیم شهر به آتش کشیده شد و امروز آواربرداری و مراحل پاکسازی آن آغاز شده بود. به گفته این منبع برخی شاهدان از وجود ۵ جسد خبر داده بودند اما نهایتا مسئولین وجود سه جسد را تایید کردند.

ساعاتی پس از کشف اجساد، غلام‌رضا صادقی دادستان عمومی و انقلاب شهرستان «بهارستان» در گفتگو با تسنیم، پیدا شدن سه جسد را تایید کرد و گفت بررسی ها در این رابطه ادامه دارد.

هنوز هویت اجساد مشخص نشده است و به همین ترتیب مشخص نیست اجساد متعلق به پرسنل بانک است یا معترضان به گرانی بنزین.

نسیم‌شهر (مهاجرشهر، اکبرآباد) مرکز بخش بوستان شهرستان بهارستان در استان تهران است. این شهر در ۱۵ کیلومتری جنوب‌غرب تهران قرار گرفته‌است و در خلال اعتراض های اخیر شاهد خشونت کم سابقه ای بود و مرگ تعدادی از معترضان در آنجا گزارش شد.

لازم به یادآوری است از روز جمعه ۲۴ آبان ماه ۹۸ معترضان در واکنش به افزایش قیمت بنزین در شهرهای مختلف به خیابان آمدند. محمد جواد کولیوند، نماینده مردم کرج در مجلس گفت این اعتراضات در روز اول جمعه ۲۴ آبان ماه در ۷۱۹ نقطه از کشور رخ داد. سید حسین نقوی حسینی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز روز دوشنبه ۴ آذرماه، آمار بازداشتی های اعتراضات اخیر را حدود ۷ هزار نفر اعلام کرد.

اُصول دین قاتلان از زبان وزیر کشور

منصور امان: در توجیه چندش آور وزیر کشور پیرامون کُشتار آبان، نوع نگاه و سیاستی که قتل و شکنجه مُعترضان به شرایط وخیم اقتصادی و استبداد سیاسی را روا و بدیهی می شمارد، به زنندگی تمام بازتاب یافته است.

آقای رحمانی فضلی در پاسُخ به چند نماینده مجلس مُلاها که از وی پُرسیده اند چرا به سر و مغز مُعترضان شلیک شده، وقیحانه به دفاع برخاسته که فقط سر نبوده و بقیه اندامهای آنها هم هدف گُلوله قرار گرفته. مضمون اعتراض این دسته از نمایندگان، از استدلال وی کمتر بیشرمانه نیست؛ آنها شکوه کرده اند چرا “به پا یا کمر به پایین تیراندازی نشده”.

سُخنان این کارگُزاران دستگاه حاکم را می توان پایه و خاستگاه برخورد قهری رژیم ولایت فقیه با خواستها و نیازهای جامعه به حساب آورد. در دستگاه فکری اینان و اربابان آنها پاسُخ به مُطالبات مردُم تحت فشار یا حتی شنیدن نگرانیها و مُشکلات شان به عُنوان یک گُزینه ی برخورد جایی ندارد، انتخاب آنها شلیک به سر یا کمر به پایین است. به راستی نیز تضاد عمیقی که جامعه را با همه انتظارت و احتیاجاتش از حاکمان ج.ا با همه منافع و داشته هایشان جدا می کند، جُز با مُتلاشی کردن مغز و قلب بی نصیبها و به راه انداختن جوی خون به جان آمده ها مُدیریت پذیر نیست.

آقای خامنه ای، آقازاده هایش و مُفسدان بیت او، اشراف سپاهی، بوروکراسی مُمتاز و بورژوازی انگل رانت خوار با گُلوله جنگی و دوشکا از آنچه که به دست آورده اند در برابر انبوه مردُمی که زندگی امروزشان شان تباه گردیده و فردایشان به تاراج رفته، پاسداری می کنند. آنها کمترین منافعی در تغییر وضع موجود که به آنان همه چیز می بخشد و از جامعه همه چیز را سلب می کند، ندارند. راه حل آنها برای غلبه بر نارضایتی برآمده از این توازن نابرابر، تک تیرانداز و چاقوکش است.

گُلوله ای که پیشانی پوریا ناصری ‌خواه، جوان بیست وسه ساله، را شکافت، از لوله منافع قدرت و ثروت بیرون می آید و برای حراست بی چون و چرا از آن است که از پس کاخها و ویلاها به مردُم گُرسنه و بی حُقوقی مانند پوریا اعلام جنگ داده می شود. آقای رحمانی فضلی اُصول دین صاحبان این منافع را برای جامعه ای که دیگر نه می خواهد و نه می تواند بار بُحرانهای خارجی، اقتصادی و حُکمرانی آنها را به دوش بکشد، برشمُرده است: حفظ قُدرت به هر قیمت و با توسُل به هر شرارت و جنایتی!

پیام حاکمیت حتی بدون آنکه از تریبون مجلس و از دهان پادوهای حقیرش بیان گردد، با جاری شدن جوی خون در خیابان به مردُم رسیده و مُتناسب با آن پاسُخ خواهد گرفت. بخشش در کار نیست و هیچ فریبی آنها را مُنصرف نخواهد کرد. جامعه زخمهایش را می بندد، شُهدایش را بُزُرگ می دارد، با آنها پیمان می بندد و رهسپار میدان می شود.

چرا با معافیت چابهار از تحریم باید مخالفت کرد؟


عبدالستار دوشوکی

چرا با معافیت چابهار از تحریم های آمریکا باید مخالفت کرد

از یک سو هند و افغانستان حداکثر سود از معافیت بندر چابهار از تحریم ها را در راستای منافع ملی خود برده اند و از سوی دیگر جمهوری اسلامی نیز غایت سوءاستفاده از این معافیت را در راستای دور زدن تحریم ها می کند. شاید بتوان گفت زادگاه نگارنده نقطه تلافی منافع مشترک این سه دولت است. منافعی که با منافع ملت ایران در تضاد و تلافی می باشد. گواه این ادعا همسویی هند و افغانستان در عدم همرایی و یا مخالفت با شصت و ششمین قطعنامه هفته گذشته مجمع عمومی سازمان ملل متحد در محکومیت نقض حقوق بشر توسط رژیم جمهوری اسلامی است. هند که خود را یک کشور دمکراتیک و دوست ملت ایران معرفی می کند, در کنار کشورهایی نظیر سوریه, چین, روسیه, بلاروس, کوبا, ونزئولا و دیگر ناقضان حقوق بشر و در حمایت از نقض دهشتناک حقوق بشر در ایران قرار داد. از قدیم الایام گفته اند “بگو ببینم دوست تو کیست, تا بگویم تو کیستی؟” افغانستان نیز با بستن آب رودخانه هیرمند بسوی دریاچه هامون دشمنی خود با مردم سیستان را در طی چند دهه گذشته ثابت کرده بود.

همزمان با تصویب قطعنامه هفته گذشته مجمع عمومی سازمان ملل متحد, هند میزبان کمیته مشترک پی‌گیری موافقتنامه ترانزیتی سه جانبه ایران، هند و افغانستان با حضور هیأت‌های این سه دولت بود, و در روز یکشنبه اول دی قرار است وزیر خارجه هند جهت دریافت امتیازات بیشتر در ازای رای منفی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تهران سفر کند تا از “گاوشیرده شیر بیشتری بدوشد”. در حالی که جمهوری اسلامی در چند هفته اخیر صدها معترض را قتل عام و هزاران نفر را زخمی و زندانی نموده, دو کشور به اصطلاح دوست (هند و افغانستان) با پشت کردن به جامعه جهانی و ارزش های جهانشمول حقوق بشری و اصول انسانی صرفا بخاط منافع اقتصادی خویش با قاطعیت در کنار نظام سرکوبگر ایستادند و از پشت به ملت دربند ایران خنجر زدند. علاوه بر جفا و خیانت این دو دولت به ملت ایران, آنها در سیاست های منطقه ای و عملکرد محلی خود در چابهار نه تنها از امتیازات ویژه و حتی فراقانونی برخوردار هستند, بلکه شوربختانه پشیزی ارزش برای مردم بومی بلوچ قائل نیستند. غصب زمین های مردم بلوچ و دادن آنها به هندی ها و افغانها نه تنها یک خیانت آشکار از سوی جمهوری اسلامی می باشد بلکه نقض حقوق بنیادین انسانی مردم بومی بلوچ است. هند و افغانستان در این ظلم و ستم تاریخی شریک متنفع از جرم می باشند, و ملت ایران و بخصوص مردم استان سیستان و بلوچستان هرگز آن را فراموش نخواهند کرد. البته در بیگانه ورزی جمهوری اسلامی می توان مثنوی هفتاد من کاغذ نوشت. بعنوان مثال هم اکنون مردم شهرهای شمالی استان ساعت ها در هوای سرد در صف کپسول یا سیلندر گاز منتظر دریافت گاز هستند. اما همزمان روزانه دهها تریلر گازکش از مرز میلک سیستان گاز به افغانستان صادر می کنند.

پروژه توسعه بندر بهشتی چابهار و واگزاری کامل آن به هند و اعطای امتیازاتی در حد کاپیتولاسیون (تسلیم مشروط) به اتباع هندی و افغانی در چابهار لکه تاریکی است در کارنامه سیاه جمهوری اسلامی. همکاری شرکت های غیر بومی ایرانی اما وابسته به نظام (عمدتا از تهران, مشهد, یزد, اصفهان, ) با شرکت های افغانی و هندی و حتی چینی باعث فقرزایی هولناک و به حاشیه رانده شدن حدود دو سوم جمعیت مردم بومی چابهار شده است. چابهار از نظر درصدی بیشترین حاشیه نشینی در کل کشور را دارد. قیمت زمین در چابهار بصورت سرسام آوری هر روز گرانتر می شود. هر هفته بولدوزرهای شهرداری تحت پوشش و حمایت نیروهای انتظامی و بسیج عشایری سپاه تا به دندان مسلح, تعداد زیادی از کپرهای حاشیه نشینان را تخریب می کنند تا فضا برای خانه سازی غیر بومیان و اتباع بیگانه فراهم شود. آن بیچاره گان آواره بلوچ نیز ناچار هستند مجددا چند کیلومتر دورتر از شهر آلونک حلبی و کارتونی و یا کپرهای حصیری خود را مجددا بنا کنند و چشم به آینده ای نامعلوم منتظر تخریب این آلونک ها نیز باشند تا این دور باطل ظلم و تخریب و به حاشیه راندن ها با گسترش شهر مجددا تکرار شود.

نه تنها مردم بومی بلوچ, بلکه نهادهای محلی نظیر شهرداری, نماینده مجلس, شورای شهر و غیره نیز هیچگونه مشارکتی در مدیریت و تصمیم گیری ها ندارند. مشتی غیر بومی حکومتی با هماهنگی مدیران غیر ایرانی, و بدون زره ای ترحم و شفقت نسبت به مردم فقیر و محروم بلوچ هر کاری را که دلشان بخواهد می کنند. هر گونه اعتراضی نسبت به وضع موجود و مظالم جاری با بیرحمی تمام و کمال سرکوب می شود. مردم بومی بلوچ متضرر اصلی توسعه چابهار هستند. در حالیکه غیربومی های رانت خوار و آقازاده های وابسته به حکومت و بیگانان بی تفاوت متنفع اصلی می باشند.

در طی سالها مقاله های متعددی در مورد ظلم مکرر در چابهار نوشته ام و سخنانی فراوانی را به زبان آورده ام. اما تا به اکنون مشخصا با لغو تحریم های آمریکا در مورد چابهار مخالفتی ابراز نداشته ام. آن هم به این امید که شاید تعداد انگشت شماری از مردم بلوچ که با رژیم همراه هستند ریزه خوار این خوان یغما باشند. اما اکنون مشخص است که به بلوچها اجازه داده نمی شود حتی ریزه پس خوار ته مانده های این سفره چپاول و تاراج باشند. اگر این همه بیعدالتی و محروم سازی عامدانه در پروژه توسعه بندر چابهار را در کنار نقشه های جمهوری اسلامی در پروژه بزرگتر و فاجعه بارتر و بدسگال “نقشه آمایش سرزمینی” طرح به اصطلاح توسعه سواحل مکران قرار بدهیم, آنگاه می توان به اوج فاجعه وحشتناک و قریب‌الوقوع نابودی مردمان بیدفاع آن خطه پی برد. سالها پیش از دستگیری و محاکمه شبنم نعمت‌زاده، فرزند وزیر پیشین صنعت در مقاله ای تحت عنوان “رانت ‌خواری بی ‌سابقه وزیر صنعت در پروژه ‌های منطقه آزاد چابهار” در مورد فساد و رانتخواری های بی حد وزرا و خانواده هایشان نوشتم. اما ظاهرا گوش شنوایی نبود.

معافیت چابهار از تحریم های آمریکا کاملا به ضرر مردم بومی است. برآیند این پروژه ضد مردم ء بومی جز گسترش فقر, گرانی و حاشیه نشینی بیشتر همراه با تبعیض های متعدد چیز دیگری نبوده است. هجوم غیر بومی ها برای تصرف زمین های مردم بلوچ به همراه هندی ها, افغانها, و چینی ها در درازمدت پیامد فاجعه باری برای مردمان آن منطقه خواهد داشت. آمریکا نیز باید بداند که معافیت چابهار از تحریم ها به سود جمهوری اسلامی و دور زدن تحریم ها است. مقامات هند و افغانستان نیز ثابت کرده اند که در این راستا با جمهوری اسلامی همخوان و همراه هستند و در معادلات تجاری و اقتصادی آنها مولفه هایی نظیر انسانیت, عدالت و حقوق شهروندی مردم بلوچ محلی از اعراب ندارد. به همین دلیل صرف نظر از فرایافت کلی از مفهوم و بازده تحریم ها که جای تجزیه و تحلیل آن اینجا نیست, باید به دلایل ذکر شده بالا با معافیت چابهار از تحریم ها مخالف کرد. زیرا در آینده ای نه چندان دور نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاکنشان.

برای فرهاد؛ اما چه حیف که نیستی تا ببینی…!


فیلم زیر: فریادهای مرگ بر دیکتاتور در مراسم تشییع پیکر کولبر ۱۴ ساله (فرهاد خسروی) در مریوان…در جریان تشییع پیکر فرهاد خسروی در روز جمعه جوانان مریوان تکه‌های نان را به‌ صورت سمبلیک در دست داشتند تا نشان بدهند فرهاد ۱۴ساله و برادرش، در حاکمیت جمهوری اسلامی، برای به‌دست آوردن، لقمه‌ای نان، اینچنین مظلومانه جان سپردند.

حسین علیپور
مگر میشود دید، اما ندید و مگر می‌شود شنید، اما نشنید نان هایی که بهایشان جان است و جانهایی که به قیمت ِ بدست آوردن نان فنا می‌شوند را. نمی‌شود ندید زنده هایی که زندگی نکردند اما مردند تا بمانند، نمی‌شود دو برادر 17و 14 ساله یعنی” آزاد و فرهاد” را ندید که درس ِ انسانیت می‌دهند آنگاه که برای کمک به پدر و مادر ِ معلول شان برف و سرمای سوزان ِ کوههای سخت را به مبارزه طلبیدند. نمی‌شود ندید مشتان ِ گره کرده ی فرهاد را که به جای کوههای بیستون، کوههای غرب را می‌شکافد تا به شیرین ش برسد. نمی‌شود نشنید داستان فرهاد نوجوان را که در جستجوی نان، در سرما یخ زد و جان داد. نمی‌شود نشنید داستان دو برادر ِ کرد ِ کولبر را که دویدند اما “آنان و نان” به هم نرسیدند.
اینک ما مقصریم!
آنگاه که درد را دیدیم و دَم بر نیاوردیم، آنگاه که غم را شنیدیم و سر در گریبان فرونیاوردیم، آنگاه که گرگ ِ فقر را رها کردیم و مصلحت را در سیاست دیدیم و حقیقت را قربانی کردیم. اینک ما مقصریم، در سانسور ِ مرگ فرهادها و در لحظه های سخت ِ یخ زدنش، در رنجی که بُرد و در نانی که به بهای جان داد.
اما فرهاد!
قسم به نوجوانی ات، قسم به مهر ِ برادری ات، قسم به جنس ِ دوست داشتن ات، قسم به دستان کوچک ِ گره کرده ات، قسم به صورت ِ یخ زده ات، که روزی آفتاب ِ انسانیت بیشتر از امروز طلوع خواهد کرد اما چه حیف که نیستی تا ببینی…!