Previous Next

دیپلمات سابق ترکیه: دیپلماسیِ تنهایی اردوغان در دنیا


ماجراجويی های چند ماه اخیر اردوغان در حوزه شرق مدیترانه و شمال آفریقا و قدرت نمایی او در لیبی و سواحل قبرس و یونان، از سوی برخی محافل در آنکارا مورد تایید و پشتیبانی قرار گرفته است. اما در این میان، خبری از حمایت های منطقه ای و بین المللی نیست و به قول احمد داود اوغلو رهبر سابق آکپارتی، حالا غیر از جمهوری آذربایجان، کشوری نیست که حامی سیاست خارجی ترکیه باشد.

در نتیجه بسیاری از تحلیلگران، از این وضعیت، به عنوان تنهایی و انزوای اردوغان یاد کرده اند. نامق تان، سفیر سابق ترکیه در آمریکا، یکی از افرادی است که در این مورد، قلم زده است. او تحلیل خود را با عنوان «دیپلماسیِ تنهایی»، در پایگاه اینترنتی مراد یتکین منتشر کرده است.

سیاست خارجی ترکیه، روز به روز وضعیت تاسف برانگیزتری به نمایش می گذارد. در سوریه، اسراییل، لیبی و مصر، سفیر نداریم. در لبنان، امارات و عربستان سعودی، ظاهراً سفیر داریم ولی به معنای واقعی کلمه، فعالیتی نداریم.

در روابطمان با اتحادیه اروپا، شاهد وقفه و رکود هستیم، با یونان، فرانسه و آلمان، تنش داریم. در روابطمان با آمریکا هم مشکلات جدی داریم. این تابلویی است که تنها با واژگانی همچون تنهایی و انزوا، می توان آن را توصیف کرد.

چند سال پیش، در منطقه پرتنش خاورمیانه، ترکیه «جزیره ثبات» بود. حتی ما را به عنوان ضامن و به وجودآورنده ثبات در منطقه می شناختند. اما همچنان که بهار عربی، تبدیل به زمستان عربی شد، ما هم در تمام مشکلات و تنش های منطقه، طرف شدیم و کشورمان تبدیل به جزیره تنهایی شد و حالا نه تنها دشمنان، بلکه دوستانمان هم، بی تعارف اعلام می کنند که سرچشمه تنش و بی ثباتی هستیم.

چه شد که به این نقطه رسیدیم؟ چرا تنها ماندیم؟

پاسخ چنین است: باید ریشه اصلی این تنهایی را در سیاست داخلی ترکیه جستجو کرد.

حزب عدالت و توسعه به عنوان حزب رئیس جمهور اردوغان، نزدیک به 20 سال است که به تنهایی کشور را اداره کرده و قدرت را در دست داشته است.

این حزب پس از این دوران، نیاز به این دیده که به سوی تلفیق و استحکام صف سیاسی خود قدم بردارد. اردوغان، برای رسیدن به این هدف، به جای آن که یک سیاست فراگیر، اعتدالی و سازشکارانه را دنبال کند، استفاده ابزاری از ملی گرایی را برگزید.

در این روند، به پیش داوری ها بها داده شده و تعصبات نیز مقدس پنداشته شدند و بر آتش ملی گرایی، دمیده شد.

با آن که آکپارتی در انتخابات محلی، بسیاری از شهرهای بزرگ را از دست داد، اما با صرف هزینه و تاوانهای سنگین، ائتلاف با حزب حرکت ملی و دولت باغچلی، مورد حفاظت قرار گرفت.

چنین شد که در ترکیه، یک قطب بندی بی مانند به وجود آمد و تنش، تعصب و پیش داوری به اصلی ترین متغیرهای سیاست داخلی، تبدیل شد. در چینن فضایی، به جای آن که دیپلماتها را به عنوان گردانندگان سیاست خارجی به حوزه های ماموریت اعزام کنند، سفرا را از میان گروه های متعصب و خشمگین انتخاب کردند و انزوا در سیاست خارجی، به این شکل، با سیاست داخلی، ارتباط پیدا کرد.

زبان و ادبیات تند و حماسی

در چند سال اخیر، حزب حاکم، تمام رویدادها را مبتنی بر یک پس زمینه شعاری و حماسی توصیف می کند.

اگر چه قبلاً هم در ادبیات و گفتار آنها مشکل وجود داشت، اما حالا، این مشکل به مراتب عمیقتر شده است. گویی برخورد با نگاه فرادست و از بالا به پایین، ادبیات تحقیرآمیز، به میدان فراخواندن این و آن، به یک مزیت تبدیل شده است.

در سیاست و دیپلماسی، حرف آخر را نباید از اول زد. اما حالا در سیاست خارجی ترکیه چنین رویه ای وجود دارد و چنان شتاب زده و خشمگین، حرف آخر را از اول می زنند که جایی برای قابلیت مانور و تغییر مسیر، باقی نمی ماند.

بُعد متناقض ماجرا اینجاست، وقتی دولتمردان کشورهای دیگر به همین تندی صحبت می کنند، به شدت مورد انتقاد ما قرار می گیرند. گویی تند حرف زدن و به کاربردن ادبیات خشن و سرشار از دافعه، فقط حق ماست!

اصلاً چیزی به نام سلسله مراتب در نظر گرفته نمی شود و مشخص نیست که کدام موضع سیاسی باید از سوی کدام دولتمرد و چهره حکومتی اتخاذ شود.

قاعده غلطی شکل گرفته که بروکراتها به جای سیاستمداران حرف می زنند و موضعی که باید از سوی یک بروکرات اتخاذ شود، از جانب یک سیاستمدار شنیده می شود.

این رویه به تمامی خطاست. در چنین فضایی، هر کسی که بخواهد خود را به عنوان هوادار دوآتشه اردوغان معرفی کند یا خود را به عنوان هواخواه صادق آکپارتی نشان دهد، فارغ از سطح مسئولیت و سطح سیاسی، هر آن چه دلش بخواهد بر زبان می آورد و همین مساله باعث می شود که در جهانِ خارج، یا ندانند با چه کسی طرف هستند و یا اساساً مواضع سیاسی ما را جدی نگیرند.

اتخاذ مواضع تند، بی ثبات و غلط از سوی وزارت امور خارجه، اعتبار نهادی دستگاه دیپلماسی ما را مخدوش می کند و هزینه های بالایی بر دست کشور ما می گذارد. علاوه بر این، در حوزه بین المللی نیز، مثالها و مصادیق بدی از ما به نمایش می گذارد.

همین دو روز پیش بود که وزارت امور خارجه ما بیانیه ای صادر کرده و در آن عادی سازی روابط بین بحرین و اسراییل را محکوم کرد.

خنده دار است، کشوری که خود، با اسراییل رابطه رسمی دارد، رابطه یک کشور دیگر با اسراییل را به چالش کشیده و آن را محکوم کند.

البته وزارت امور خارجه، نیروهای توانمند و حرفه ای فراوانی دارد و حدس من این است که این موضعگیری نامرتبط و غیر حرفه ای، با دستور از بالا و تصمیم سیاسی خارج از وزارتخانه بوده است.

یکی دیگر از بیانیه های غیرحرفه ای و خنده دار وزارت امور خارجه ما، این بود که به خاطر دادن مجوز پرواز به هواپیماهای اسراییل، علیه مراکش بیانیه داده و اقدام این کشور را محکوم کردیم! این در حالی است که هواپیمایی ملی ما، روزانه 14 بار به اسراییل سرویس می دهد و پرواز رسمی با پرچم رسمی برقرار است!

مثال هایی که ذکر شد، همگی نشان دهنده فقدان بینش استراتژیک و ثبات در موضعگیری است و همچنین علامتهایی از پناه بردن به سیاست روزمره و کوتاه مدت و پاسخ دادن به انتظارات داخلی است.

این بی ثباتی، باعث می شود که کسی به سیاست ما باور و اعتماد نداشته باشد. در این چند سال، سیاست خارجی هم به عنوان ابزاری در خدمت سیاست داخلی به کار آمده و موازنه و تعادل از بین رفته و در نتیجه، در عمل، چیزی به نام سیاست خارجی باقی نمانده است.

از آنجایی که سیاست خارجی به عنوان ابزار داخلی مورد سوءاستفاده قرار گرفته، برخی از دوستان و متفقین سنتی خود را از دست دادیم، روابط ما با همسایگانمان لطمه دیده و کسی ما را به عنوان عنصر بی طرف و شایان اعتماد، نمی شناسد. برخی از دوستان، حالا در جبهه خصم جای گرفته اند و تازه ترین نمونه هم شرق مدیترانه است.

حالا به شکلی عامدانه و سیستماتیک، نهادهای ما ناکارآمد مانده اند و در گزینش افراد، توجهی به لیاقت، اهلیت و عدالت نمی شود.

جوری وانمود می کنند که گویی تنها ماندن، برای ما، یک مزیت است. یکی از وزارتخانه هایی که در انتخاب کادرها و دیپلماتهای آن، توجهی به لیاقت و تخصص افراد نمی شود، همین وزارت امور خارجه است.

بسیاری از سیاستمداران سابق را بدون داشتن تجربه، به عنوان سفیر به ماموریت فرستادند و بسیاری از پستهای تخصصی دیپلماسی و اجرایی وزارتخانه را هم به آدمهای سیاسی کارنابلد سپردند و همه اینها در سطح بین المللی بر اعتبار و کارآیی دستگاه دیپلماسی ما تاثیر منفی می گذارد.

وزارت امور خارجه، عملاً از کار دیپلماسی و سیاست خارجی کنار گذاشته شده و به یک خبرگزاری بین المللی تبدیل شده است!

مردم ترکیه در فکر نان و “سلطان” در فکر ساخت کاخ

در حالی که مردم ترکیه با مشکلات اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند رئیس‌جمهوری این کشور پول مالیات‌دهندگان را برای بنا کردن کاخ‌های مجللی خرج می‌کند که به‌ویژه یادآور پادشاهان دوران عثمانی‌اند.

به گزارش دویچه وله آلمان، تقریبا دو سال است که ترکیه در بحران اقتصادی و ارزی به‌ سر می‌برد. ارزش لیر، پول ملی این کشور، مدتی است که در سقوط آزاد دائما کاسته می‌شود و بیکاری ماه‌هاست که گریبان جوانان را می‌فشرد.

بحران کرونا که کل دنیا را در بر گرفته نیز مشکلی بر مشکلات مردم ترکیه افزوده است. این پاندمی بیش از همه به حوزه گردشگری آسیب رسانده که یکی از صنایع پردرآمد ترکیه محسوب می‌شود.

مردم ترکیه در شرایط سختی به‌سر می‌برند تا جایی که بسیاری از جوانان این کشور فرار را بر قرار ترجیح داده و جلای وطن می‌کنند.

با این حال رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه نه از راه‌حل برای خروج از این وضعیت بلکه از پروژه‌های ساختمانی پرهزینه بی‌حاصل حرف می‌زند.

به رغم انتقادهای اپوزیسیون، اردوغان سودای ساخت یک کاخ چندمیلیونی دیگر در شمال دریاچه وان را دارد که قرار است یادآور کاخ قبادآباد متعلق به سلطان کی‌قباد اول از سلجوقیان روم در قرن ۱۳ میلادی باشد.

دولت ترکیه می‌گوید، محوطه این کاخ همان جایی است که در آن سلطان آلپ ارسلان پس از پیروزی بر امپراتوری بیزانس در نبرد ملازگرد در سال ۱۰۷۱ چادر خود را برافراشت.

به گفته رسانه‌های ترکیه، این کاخ هزار و ۷۱ متری بیش از ۱۴ میلیون یورو هزینه خواهد برد در حالی که دولت ترکیه در ابتدا گفته بود، حدود سه و نیم میلیون یورو خرج این پروژه خواهد شد. پیمانکار این ساخت‌وساز دوست دوران مدرسه اردوغان است.

آن چه که به‌ویژه اپوزیسیون را خشمگین کرده این است که در ژوئيه ۲۰۱۹ ساخت این کاخ توسط دادگاه قانون اساسی ترکیه متوقف شد. دادگاه می‌گفت، این کاخ مانع دسترسی عمومی به ساحل و منطقه اطراف دریاچه وان می‌شود. اما دولت اردوغان این حکم را با تغییر قانون لغو کرد.

اردوغان در پاسخ به انتقادها گفته بود: «هر کاری دوست دارید بکنید، در هر صورت این کاخ ساخته خواهد شد.»

ارزش ریال خمینی نشان در مقابل پول عراق و افغانستان


در ۲ سال اخیر، ارزش ریال در مقابل پول عراق و افغانستان ۱۸۰ درصد کم شد!

به گزارش «نود اقتصادی» بررسی مقایسه‌ای نرخ ۲۲ ارز خارجی در دوره ریاست عبدالناصر همتی بر بانک مرکزی نشان می‌دهد طی این مدت که شروع آن از تاریخ ۳ مرداد سال ۱۳۹۷ بوده، ارزش ریال ایران در مقابل ۲۲ ارز ذکر شده در جدول به‌طورمیانگین بین ۱۶۰ تا ۲۱۸ درصد افت پیدا کرده است.

طی دوره همتی، در میان این ۲۲ ارز خارجی، فرانک سوئیس با ۲۱۸ درصد بیشترین رشد را در مقابل ریال ایران داشته است. پس از آن، کرون دانمارک با ۲۰۴ درصد در رتبه دوم، ین ژاپن با ۲۰۲ درصد در رتبه سوم، روپیه هند با ۱۹۷ درصد در رتبه چهارم و یورو نیز با ۱۹۴ درصد رشد در مقابل ریال ایران، در رتبه پنجم قرار دارد.

در این رده‌بندی دلار آمریکا نیز با رشد ۱۹۰ درصدی در مقابل ریال کشورمان، رتبه هشتم را بین ۲۲ ارز خارجی داشته است. در بین کشورهای همسایه نیز، طی دوره ریاست همتی بر بانک مرکزی، ارزش دینار بحرین در مقابل ریال ایران با ۱۹۱ درصد رشد در رتبه هفتم بین ۲۲ کشور قرار دارد. پس از آن، درهم امارات، ریال عربستان، ریال قطر و ریال عمان هر کدام با ۱۸۹ درصد در رتبه‌های ۹ تا ۱۲ قرار دارند. دینار کویت با ۱۸۶ درصد در رتبه ۱۴، دینار عراق با ۱۸۳ درصد در رتبه ۱۶، افغانی افغانستان با رشد ۱۷۵ درصدی در رتبه ۱۷، روپیه پاکستان با ۱۱۹ درصد در رتبه ۱۹، لیر ترکیه با ۸۷ درصد در رتبه ۲۰، منات آذربایجان با رشد ۱۴ درصدی در رتبه ۲۰ و روبل روسیه نیز با ۱۳ درصد در رتبه ۲۲ قرار دارد.

نرخ دلار در سه سال اخیر ۷ برابر شده

یک تحلیلگر مسائل اقتصادی با بیان اینکه در سه سال اخیر نرخ دلار عملا ۷ برابر شده است یعنی ارزش پول ملی به یک هفتم سه سال اخیر رسیده است، گفت: دلیل عمده این وضعیت، سوء مدیریت دولت و بانک مرکزی است.

احسان سلطانی، اظهار داشت: در روزهای اخیر بار دیگر بازار ارز دچار شوک دیگری شده و قیمت دلار به بالای ۲7 هزار تومان رسیده و بانک مرکزی هر روز با یک تصمیم جدید سعی دارد که با ایجاد محدودیت یا تغییر نرخ صرافی و نیما و… تعادل نسبی ایجاد کند و از نوسان شدید جلوگیری نماید. اما واقعیت‌های بازار و اقتصاد فراتر از این تصمیم‌گیری‌های مقطعی بانک مرکزی و حضور عده‌ای سفته باز برای کسب سود در بازار کم عمق آزاد ارز است.

وی دتصریح کرد: در سه سال اخیر نرخ دلار عملا ۷ برابر شده است یعنی ارزش پول ملی به یک هفتم سه سال اخیر رسیده است. لذا به نظر می‌رسد که فشار تحریم‌ها تنها یک بهانه است و دلایل عمده دیگری باید برای این وضعیت برشمرد که مهم‌ترین آن سوء مدیریت دولت و بانک مرکزی است که از منابع در اختیار دولت و امکانات کشور به خوبی استفاده نمی‌کنند و عملا دست بانک‌ها را در خلق پول باز گذاشته‌اند و عده‌ای عامل عمده رشد نرخ ارز هستند. لذا آنچه در بازار بهانه می‌کنند که سوداگران در بازار هستند و یک عده مشغول خرید و فروش در صرافی یا کف خیابان فردوسی و… هستند اینها در مقابل عرضه و تقاضای اصلی ارز، و هزاران میلیارد تومان خلق پول بانک‌ها و گردش مالی آنها عددی نیستند و نمی‌توانند روی قیمت دلار اثرگذار باشند. چون تقاضای جدی ندارند و این بازار کم عمق است و لذا مشکل را باید در جای دیگری مدیریت کنند.

مردم ایران هیچ پناهی ندارند

اعتمادآنلاین نوشت: هجوم مردم برای خریدن دلار ۲۵ هزار تومانی این سوال را به وجود آورده که نگرانی جامعه تا به این حد نگران درباره وضعیت اقتصادی، ریشه‌ در چه کوتاهی‌هایی دارد و هزینه‌های احتمالی‌اش مواجهه با چه حالت یا حالت‌هایی خواهد بود؟

سعید معیدفر، جامعه‌شناس در این ‌باره اظهار داشت: اینکه مردم برای خریدن دلاری که نرخش به بالای ۲۵ هزار تومان رسیده است، به بازار هجوم برده و حتی با همدیگر درگیر می‌شوند، نشان از این دارد که هول و ولای مالی دارند و از آینده اقتصادی‌شان بسیار نگران هستند. البته این نگرانی بر اساس شرایط موجود، کاملاً طبیعی است.

استاد بازنشسته دانشگاه تهران در ادامه گفت: در واقع سقوط بورس،‌ تورم لجام‌گسیخته، به‌هم‌ریختگی بازار و همچنین بالا رفتن روز به روز قیمت‌ها و… نگرانی‌هایی را به ذهن جامعه و افکار عمومی تزریق کرده است.

او تصریح کرد: در واقع وقتی مردم نگران از دست دادن دارایی‌ها و کاهش ارزش پول‌شان هستند، به صرافت می‌افتند که بالاخره از طریق ورود به بازارهای مختلف خودشان را از ضررهای مالی نجات بدهند. به همین دلیل حالا که بازار بورس به هم ریخته است، بازار دلار و سکه، سکه شده است. در چنین حالتی است که حتی مشاهده می‌شود مردم با یکدیگر درگیری هم پیدا می‌کنند،‌ چرا که به قاعده، بالا رفتن تقاضا ولع و حرص را نسبت به خرید بالا می‌برد که در جامعه‌شناسی به این حالت «پویایی گروهی» گفته می‌شود و آدم‌ها تحت تاثیر هیجانات، ناهنجاری‌هایی هم از خود بروز می‌دهند.

وی توضیح داد:‌ از سوی دیگر به نظر می‌رسد حاکمیت نگرانی خاصی در این فضای پر از فراز و فرود ندارد. مردم هم در این شرایط دشوار هیچ پناهی برای خود ندارند. این موقعیت جامعه ما را به سرعت به سمت بی‌اعتمادی سوق می‌دهد که می‌تواند هشداری جدی باشد. چرا که وقتی رابطه مردم و حاکمیت سرد شود،‌ یک جامعه نخواهد توانست هدف‌هایش را محقق کند.

سعید معیدفر در پایان گفت: به نظر می‌رسد شرایط نگران‌کننده پایدار خواهد بود و نمی‌توانیم امیدی به کاهش مشکلات داشته باشیم.

چرا مردم برای خرید دلار صف بسته‌اند؟

یک بار دیگر در بازار ارز، اختلاف قیمت صرافی‌های بانکی و بازار آزاد بالا رفته و همین مساله، از هفته گذشته افراد زیادی را به سوی خیابان فردوسی و صرافی‌هایی کشانده و صف‌های آنچنانی مقابل صرافی‌های بانکی ایجاد کرده‎ است.

به گزارش تجارت‌نیوز، از هفته گذشته، پس از ورود ارز به کانال ۲۴ هزار تومانی صرافی ملی سعی کرد با عدم تغییر در تابلوی خود اعلام کند که نرخ موجود در بازار آزاد را به رسمیت نمی‌شناسد.

به دنبال همین مسئله در آغاز این هفته هم صرافی‌های بانکی دست از کاهش قیمت کشیدند، این در حالی بود که نرخ فروش آن‌ها با بازار آزاد اختلاف زیادی داشت، اختلافی که زمینه‌ساز توزیع رانت وسوسه‌انگیزی در بازار ارز شد.

در حال حاضر قیمت دلار در بازار آزاد و صرافی‌های بانکی حدود دوهزار تومان از هم فاصله گرفته‌اند. در واقع درحالی که دلار در میان گعده دلالان منوچهری و کوچه‌های فردوسی با قیمت‌های بالای ۲۴۵۰۰ معامله می‌شود، در سوی دیگر خیابان، صرافی‌های بانکی ارز را با نرخ ۲۲۶۰۰ تومان عرضه می‌کنند.

از آنجا که هر فرد می‌تواند در سال یک بار سهمیه ۲۲۰۰ دلاری خود را از صرافی‌ها دریافت کند، بنابراین هر فرد طی در یک روز می‌تواند حداقل ۴ میلیون تومان سود کسب کند. ظاهرا مردم این فرصت را برای بدست‌آوردن سود چهار میلیون تومانی در یک روز مغتنم شمردند و مقابل صرافی‌ها صف کشیده‌اند.

کامبیز افسری، کارشناس و فعال بازار ارز در این باره عنوان می‌کند: دوسه روزی است که اختلاف قیمتی مردم را به بازار ارز کشیده، مردم با کارت ملی خودشان و گاه خانواده و اقوامشان برای دریافت ارز می‌آیند. تا زمانی که چنین اختلاف بزرگی وجود داشته باشد این وضعیت هم ادامه دارد.

ارزش “ریال” ایران در مقابل پول عراق و افغانستان


در ۲ سال اخیر، ارزش ریال در مقابل پول عراق و افغانستان ۱۸۰ درصد کم شد!

به گزارش «نود اقتصادی» بررسی مقایسه‌ای نرخ ۲۲ ارز خارجی در دوره ریاست عبدالناصر همتی بر بانک مرکزی نشان می‌دهد طی این مدت که شروع آن از تاریخ ۳ مرداد سال ۱۳۹۷ بوده، ارزش ریال ایران در مقابل ۲۲ ارز ذکر شده در جدول به‌طورمیانگین بین ۱۶۰ تا ۲۱۸ درصد افت پیدا کرده است.

طی دوره همتی، در میان این ۲۲ ارز خارجی، فرانک سوئیس با ۲۱۸ درصد بیشترین رشد را در مقابل ریال ایران داشته است. پس از آن، کرون دانمارک با ۲۰۴ درصد در رتبه دوم، ین ژاپن با ۲۰۲ درصد در رتبه سوم، روپیه هند با ۱۹۷ درصد در رتبه چهارم و یورو نیز با ۱۹۴ درصد رشد در مقابل ریال ایران، در رتبه پنجم قرار دارد.

در این رده‌بندی دلار آمریکا نیز با رشد ۱۹۰ درصدی در مقابل ریال کشورمان، رتبه هشتم را بین ۲۲ ارز خارجی داشته است. در بین کشورهای همسایه نیز، طی دوره ریاست همتی بر بانک مرکزی، ارزش دینار بحرین در مقابل ریال ایران با ۱۹۱ درصد رشد در رتبه هفتم بین ۲۲ کشور قرار دارد. پس از آن، درهم امارات، ریال عربستان، ریال قطر و ریال عمان هر کدام با ۱۸۹ درصد در رتبه‌های ۹ تا ۱۲ قرار دارند. دینار کویت با ۱۸۶ درصد در رتبه ۱۴، دینار عراق با ۱۸۳ درصد در رتبه ۱۶، افغانی افغانستان با رشد ۱۷۵ درصدی در رتبه ۱۷، روپیه پاکستان با ۱۱۹ درصد در رتبه ۱۹، لیر ترکیه با ۸۷ درصد در رتبه ۲۰، منات آذربایجان با رشد ۱۴ درصدی در رتبه ۲۰ و روبل روسیه نیز با ۱۳ درصد در رتبه ۲۲ قرار دارد.

نرخ دلار در سه سال اخیر ۷ برابر شده

یک تحلیلگر مسائل اقتصادی با بیان اینکه در سه سال اخیر نرخ دلار عملا ۷ برابر شده است یعنی ارزش پول ملی به یک هفتم سه سال اخیر رسیده است، گفت: دلیل عمده این وضعیت، سوء مدیریت دولت و بانک مرکزی است.

احسان سلطانی، اظهار داشت: در روزهای اخیر بار دیگر بازار ارز دچار شوک دیگری شده و قیمت دلار به بالای ۲7 هزار تومان رسیده و بانک مرکزی هر روز با یک تصمیم جدید سعی دارد که با ایجاد محدودیت یا تغییر نرخ صرافی و نیما و… تعادل نسبی ایجاد کند و از نوسان شدید جلوگیری نماید. اما واقعیت‌های بازار و اقتصاد فراتر از این تصمیم‌گیری‌های مقطعی بانک مرکزی و حضور عده‌ای سفته باز برای کسب سود در بازار کم عمق آزاد ارز است.

وی دتصریح کرد: در سه سال اخیر نرخ دلار عملا ۷ برابر شده است یعنی ارزش پول ملی به یک هفتم سه سال اخیر رسیده است. لذا به نظر می‌رسد که فشار تحریم‌ها تنها یک بهانه است و دلایل عمده دیگری باید برای این وضعیت برشمرد که مهم‌ترین آن سوء مدیریت دولت و بانک مرکزی است که از منابع در اختیار دولت و امکانات کشور به خوبی استفاده نمی‌کنند و عملا دست بانک‌ها را در خلق پول باز گذاشته‌اند و عده‌ای عامل عمده رشد نرخ ارز هستند. لذا آنچه در بازار بهانه می‌کنند که سوداگران در بازار هستند و یک عده مشغول خرید و فروش در صرافی یا کف خیابان فردوسی و… هستند اینها در مقابل عرضه و تقاضای اصلی ارز، و هزاران میلیارد تومان خلق پول بانک‌ها و گردش مالی آنها عددی نیستند و نمی‌توانند روی قیمت دلار اثرگذار باشند. چون تقاضای جدی ندارند و این بازار کم عمق است و لذا مشکل را باید در جای دیگری مدیریت کنند.

مردم ایران هیچ پناهی ندارند

اعتمادآنلاین نوشت: هجوم مردم برای خریدن دلار ۲۵ هزار تومانی این سوال را به وجود آورده که نگرانی جامعه تا به این حد نگران درباره وضعیت اقتصادی، ریشه‌ در چه کوتاهی‌هایی دارد و هزینه‌های احتمالی‌اش مواجهه با چه حالت یا حالت‌هایی خواهد بود؟

سعید معیدفر، جامعه‌شناس در این ‌باره اظهار داشت: اینکه مردم برای خریدن دلاری که نرخش به بالای ۲۵ هزار تومان رسیده است، به بازار هجوم برده و حتی با همدیگر درگیر می‌شوند، نشان از این دارد که هول و ولای مالی دارند و از آینده اقتصادی‌شان بسیار نگران هستند. البته این نگرانی بر اساس شرایط موجود، کاملاً طبیعی است.

استاد بازنشسته دانشگاه تهران در ادامه گفت: در واقع سقوط بورس،‌ تورم لجام‌گسیخته، به‌هم‌ریختگی بازار و همچنین بالا رفتن روز به روز قیمت‌ها و… نگرانی‌هایی را به ذهن جامعه و افکار عمومی تزریق کرده است.

او تصریح کرد: در واقع وقتی مردم نگران از دست دادن دارایی‌ها و کاهش ارزش پول‌شان هستند، به صرافت می‌افتند که بالاخره از طریق ورود به بازارهای مختلف خودشان را از ضررهای مالی نجات بدهند. به همین دلیل حالا که بازار بورس به هم ریخته است، بازار دلار و سکه، سکه شده است. در چنین حالتی است که حتی مشاهده می‌شود مردم با یکدیگر درگیری هم پیدا می‌کنند،‌ چرا که به قاعده، بالا رفتن تقاضا ولع و حرص را نسبت به خرید بالا می‌برد که در جامعه‌شناسی به این حالت «پویایی گروهی» گفته می‌شود و آدم‌ها تحت تاثیر هیجانات، ناهنجاری‌هایی هم از خود بروز می‌دهند.

وی توضیح داد:‌ از سوی دیگر به نظر می‌رسد حاکمیت نگرانی خاصی در این فضای پر از فراز و فرود ندارد. مردم هم در این شرایط دشوار هیچ پناهی برای خود ندارند. این موقعیت جامعه ما را به سرعت به سمت بی‌اعتمادی سوق می‌دهد که می‌تواند هشداری جدی باشد. چرا که وقتی رابطه مردم و حاکمیت سرد شود،‌ یک جامعه نخواهد توانست هدف‌هایش را محقق کند.

سعید معیدفر در پایان گفت: به نظر می‌رسد شرایط نگران‌کننده پایدار خواهد بود و نمی‌توانیم امیدی به کاهش مشکلات داشته باشیم.

چرا مردم برای خرید دلار صف بسته‌اند؟

یک بار دیگر در بازار ارز، اختلاف قیمت صرافی‌های بانکی و بازار آزاد بالا رفته و همین مساله، از هفته گذشته افراد زیادی را به سوی خیابان فردوسی و صرافی‌هایی کشانده و صف‌های آنچنانی مقابل صرافی‌های بانکی ایجاد کرده‎ است.

به گزارش تجارت‌نیوز، از هفته گذشته، پس از ورود ارز به کانال ۲۴ هزار تومانی صرافی ملی سعی کرد با عدم تغییر در تابلوی خود اعلام کند که نرخ موجود در بازار آزاد را به رسمیت نمی‌شناسد.

به دنبال همین مسئله در آغاز این هفته هم صرافی‌های بانکی دست از کاهش قیمت کشیدند، این در حالی بود که نرخ فروش آن‌ها با بازار آزاد اختلاف زیادی داشت، اختلافی که زمینه‌ساز توزیع رانت وسوسه‌انگیزی در بازار ارز شد.

در حال حاضر قیمت دلار در بازار آزاد و صرافی‌های بانکی حدود دوهزار تومان از هم فاصله گرفته‌اند. در واقع درحالی که دلار در میان گعده دلالان منوچهری و کوچه‌های فردوسی با قیمت‌های بالای ۲۴۵۰۰ معامله می‌شود، در سوی دیگر خیابان، صرافی‌های بانکی ارز را با نرخ ۲۲۶۰۰ تومان عرضه می‌کنند.

از آنجا که هر فرد می‌تواند در سال یک بار سهمیه ۲۲۰۰ دلاری خود را از صرافی‌ها دریافت کند، بنابراین هر فرد طی در یک روز می‌تواند حداقل ۴ میلیون تومان سود کسب کند. ظاهرا مردم این فرصت را برای بدست‌آوردن سود چهار میلیون تومانی در یک روز مغتنم شمردند و مقابل صرافی‌ها صف کشیده‌اند.

کامبیز افسری، کارشناس و فعال بازار ارز در این باره عنوان می‌کند: دوسه روزی است که اختلاف قیمتی مردم را به بازار ارز کشیده، مردم با کارت ملی خودشان و گاه خانواده و اقوامشان برای دریافت ارز می‌آیند. تا زمانی که چنین اختلاف بزرگی وجود داشته باشد این وضعیت هم ادامه دارد.

فرانسه در آستانه تروریستی خواندن کلیت حزب الله؟


کاخ ریاست جمهوری فرانسه امروز با انتشار بیانیه ای ابراز تأسف کرد که رهبران سیاسی لبنان موفق نشدند که در مهلت تعیین شده دولت جدید این کشور را تشکیل بدهند. خبرگزاری رویترز در گزارشی جداگانه حزب الله لبنان را منشاء این ناکامی معرفی کرد و نوشت که حزب الله خواستار آن شده که وزرای شیعۀ باید به تأئید احزاب شیعه برسند و وزیر مالیه نیز باید شیعه باشد.

خبرگزاری فرانسه نیز با انتشار گزارشی جداگانه نوشت که انفجار بندر بیروت دامنۀ فساد در این زیرساخت حیاتی لبنان و به تبع در کل نظام سیاسی فرقه ای این کشور را بر ملا کرده است. این منبع به نقل از یکی از قضات بازنشستۀ لبنان نوشته است که بندر بیروت یکی از شاهراه های حزب الله برای قاچاق مواد مخدر و اسلحه بوده است.

محمد شمس الدین، پژوهشگر لبنانی، از بندر بیروت به عنوان یکی از فاسدترین دستگاه های اداری و گمرک در دولت لبنان یاد کرده و گفته است که تقسیم قدرت در دولت لبنان بر اساس تعلقات مذهبی عیناً در ادارۀ بندر بیروت به کار رفته است و همۀ احزاب در قدرت از این بندر سود برده اند.

برای نمونه، حزب الله لبنان که کنترل فرودگاه بیروت را در دست دارد از بندر بیروت به عنوان شاهراهی برای عبور محموله های خود بدون کمترین نظارت و کنترل استفاده کرده است.

به گزارش رادیو فرانسه، اکنون گفته می شود که حزب الله و فساد آن مانع از تشکیل دولت جدید لبنان شده‌اند.

رئیس جمهور فرانسه ماه گذشته در سفر به بیروت گفته بود که این آخرین فرصت نظام سیاسی لبنان است و افزود: من دارم قمار بزرگی می‌کنم و تنها چیزی را که دارم وسط می‌گذارم، سرمایه سیاسی‌ام است.

در پی این اظهارات، مقامات فرانسوی گفتند که اولویت با تشکیل دولتی است که بتواند به سرعت اصلاحات را اجرا کند، اما مسئله مسلح بودن حزب‌الله مسئله فوری نیست.

اما وزیر خارجه آمریکا روز سه شنبه به فرانسه هشدار داد؛ تا زمانی که پاریس موضوع تسلیحات حزب‌الله لبنان تحت حمایت رزیم ایران، را حل نکند، تلاش‌هایش بی‌فایده خواهد بود.

پمپئو همچنین گفت: آمریکا همچنان از اتحادیه اروپا و فرانسه دعوت می‌کند که حزب‌الله را به طور کامل به عنوان سازمانی تروریستی معرفی کرده و بین بخش نظامی و سیاسی این گروه تفاوتی قائل نشوند.

وزیر خارجه آمریکا در ادامه یادآوری کرد که فرانسه هنوز هم با در نظر گرفتن شبه نظامیان حزب‌الله به عنوان یک سازمان تروریستی آنگونه که کشورهای اروپایی اقدام کردند، مخالفت کرده و به جای آن خود را فریب می‌دهد که حزب الله دو شاخته سیاسی و نظامی دارد.

یک منبع دیپلماتیک فرانسوی در این باره به روزنامه الشرق و الاوسط گفت: این برای مکرون یک شمشیر دو لبه است. حزب‌الله بخشی از ذات رژیم حاکم است که باید تغییر کند و من مطمئن نیستم که امکان تعامل با جناح سیاسی حزب‌الله بدون تعامل با شاخه مسلح آن وجود داشته باشد.

حل مسئله لبنان با وجود حزب‌الله امکان‌پذیر نیست

گزارش قبلی: روزنامۀ فرانسوی فیگارو یادداشتی را با امضای ٢٧ تن ازشخصیت‌های فرهنگی و سیاسی فرانسه منتشر کرد که از امانوئل ماکرون می‌خواهند حزب‌الله را یک سازمان تروریستی به حساب آورد و کاری کند که اتحادیۀ اروپا نیز با این نظر همراه شود.

به گزارش رادیو فرانسه، در این یادداشت آمده است که “حزب‌الله لبنان دولتی در دولت است” که قدرت ایذایی خود را در کشور گسترش می‌دهد و امنیت منطقه و جهان را تهدید می‌کند. نویسندگان یادداشت می‌گویند که حزب‌الله دست‌نشاندۀ رژیم ایران است و استقلال و بی‌طرفی لبنان با وجود آن امکان‌پذیر نیست. آنان بخصوص مسلح بودن حزب‌الله را مانع بزرگی در راه تشکیل یک دولت قانونی و مسئول می‌دانند.

٢٧ امضاکنندۀ این یادداشت یادآوری می‌کنند که آمریکا و همچنین کشورهایی چون هلند، آلمان و بریتانیا حزب‌الله را یک سازمان تروریستی می‌دانند. به عقیدۀ آنان فرانسه نیز باید از این نگرش پیروی کند. “در غیر این صورت و بدون محکوم کردن حزب‌الله، تلاش‌های فرانسه برای کمک به دوست قدیمی خود (لبنان) بیهوده خواهد بود”.

این آخرین فرصت برای لبنان است

رئیس‌جمهور فرانسه در مصاحبه‌ ای که حین پرواز از پاریس به بیروت داشت به پلیتیکو گفت: این آخرین فرصت برای سیستم حاکم در لبنان است.

امانوئل ماکرون گفت: این شرط بندی خطرناکی است که من می‌کنم و از آن آگاهم، من تنها چیزی را که دارم، این است که سرمایه سیاسی‌ام را روی میز بگذارم ….

وی هشدار داد سه ماه آینده بسیار برای تحقق یک تغییر واقعی اساسی است و اگر این‌طور نشود او مسیر خود را تغییر خواهد داد و دست به اقدامات تنبیهی خواهد زد که از متوقف کردن کمکهای مهم مالی بین‌المللی تا اعمال تحریم‌ها علیه طبقه حاکم خواهد بود.

در همین حال یک منبع اروپايی اعلام کرد زمان آن است که اتحادیه اروپا حزب‌الله را به‌عنوان یک گروه تروریستی بشناسد.

ئی.یو.آبزرور طی مقاله‌ ای نوشت: تجدید مأموریت یونیفیل یا نیروی حافظ صلح سازمان ملل در جنوب لبنان از ۲۸اوت یک فرصت فوری است تا میراث اروپا در این منطقه مورد باز بینی قرار گیرد و گام هایی برای تأمین امنیت واقعی برای لبنان برداشته شود. اما نه مأموریت یونیفیل و نه سیاست خارجی اتحادیه اروپا با بهره‌برداری بدخواهانه حزب‌الله در لبنان همخوان نیست.

بنا‌ بر این گزارش، حزب‌الله با وارد کردن سلاح از ایران از طریق سوریه و حقر تونل در مرز با اسراییل دستور کار مأموریت سازمان ملل را نقض کرده است.

این مقاله می افزاید: گرچه اخیراً آلمان تمامیت حزب‌الله را ممنوع اعلام کرد اما موضع رسمی اتحادیه اروپا کماکان بر این فرضیه اشتباه استوار است که گویا بال سیاسی و نظامی حزب‌الله جدای از هم هستند. تفکیکی مصنوعی که حتی خود حزب‌الله هم قبول ندارد. زمان آن است که اتحادیه اروپا حزب‌الله را به‌عنوان یک گروه ترور به ‌رسمیت بشناسد تنها در این صورت است که نسل بعدی مردم لبنان از ثبات برخودار خواهند شد.

.

اعلام آمارهای تکاندهنده از غارت کشور؛ اعتراف بی‌سابقه


اعلام آمارهای تکاندهنده از غارت کشور توسط باندهای حکومتی در مجلس
اعتراف بی سابقه یک آخوند حکومتی به تشدید طرد و انزوای داخلی نظام

میرسلیم عضو مجلس ولایت امروز با حمله به دولت روحانی گفت: همین جا از نمایندگان محترم درخواست می‌کنم آمادگی خود را برای تحقیق و تفحص از اقدامات چند سال اخیر شورای به‌اصطلاح اقتصادی سران قوا اعلام کنند تا ببینیم غیر از عملکرد نسنجیده در مورد قیمت سوخت که با هزینه کردن از رهبری شعله آن خاموش شد و غیر از چاپ اسکناس برای جبران کسری بودجه چه دسته گلی به آب داده است!

وی افزود: جناب آقای روحانی و معاون اولشان جناب آقای جهانگیری و رئیس کل بانک مرکزی وقت آقای سیف باید جوابگوی این سؤال باشند که سرنوشت آن ۲۰میلیارد یورو و نیز ۶۰تن طلا که از خزانه ملت خارج شد چیست؟ این افتضاح در دوران مدیریت آنها رخ داده است در هر حال باید پاسخگو باشند که چه بر سر بیت‌المال آمد فاجعه‌ ای که به نرخ امروز بیش از ۵۰۰هزار میلیارد تومان را برباد داد!

یک عضو دیگر مجلس ولایت بنام میبدی نیز گفت: نرخ ارز، بحث بورس و گرانی‌ها امان از این مردم بریده است، آقای رئیس‌جمهور چه می‌کنید شما به خدا[با داد و فریاد]؟ آقای رئیس‌جمهور در دفترتان نشسته‌اید فکری به‌حال مردم بکنید هر روز گریبان نمایندگان گرفته می‌شود هر روز مردم سؤال می‌کنند، اصلاً و ابداً این سفره مشخص نیست هر روز دارد کوچکتر می‌شود. دیروز شاهدش بودید تو این مجلس آقای رئیس‌جمهور نه جواب سؤال می‌دهی نه مطرح می‌کنی نه پیگیری می‌کنی دلت به این خوش است نشسته‌ای اونجا دستور می‌دهید و فکر می‌کنی مملکت گل و بلبل است….

اعتراف بی سابقه یک عضو مجمع تشخیص نظام

آخوند مصباحی مقدم در گفتگو با خبرگزاری تسنیم گفت: مهمترین مشکل داخلی ما برای انتخابات آینده، مسالۀ بی‌اعتمادی گسترده در سطح جامعه نسبت به دولتمردان است، این بی‌اعتمادی اثر خودش را در انتخابات خواهد گذاشت.

وی افزود: شرایطی کنونی ما قابل دوام نیست، جز یاس و ناامیدی چیزی در مردم خصوصاً نسل جوان، مشاهده نمی‌شود.

اعتراف مقام حکومتی به وجود مافیای فاسد دینی

وزارت‌خانه‌ها را نه وزرا که مافیاهای پیرامون وزرا اداره می‌کند

یک عضو مجلس شورای اسلامی امروز طی سخنانی به مافیای قدرت و بی‌کفایتی کارگزاران حکومتی اعتراف کرد و گفت:‌ امروز به عینه می‌بینید تصمیم‌گیران در سایه در این کشور هستند. وزارت‌خانه‌ها را نه وزرا که مافیاهای پیرامون وزرا اداره می‌کند.

رحیمی جهان‌آبادی افزود: برادران بزرگوار در این ۱۰۰روزی که شما نماینده ملت هستید قیمت برنج ۴برابر شده قیمت خودرو سه برابر شده. ارزش سقوط پول ملی ۳۰۰درصد اتفاق افتاده. واردات کالاهای غیرضروری با ارز دولتی داره انجام می‌شود. سهام عدالت را به مردم دادند. مردم فروختند اما پولی دریافت نمی‌کنند. در همین ایام دفترچه‌های بیمه روستایی از ۶۰هزار تومان به ۷۰۰هزار تومان برای تمدید رسیده. چه اقدامی انجام دادید؟

شگردی دیگر در دزدی‌های نجومی حاکمان

دزدی‌های میلیاردی در جمهوری اسلامی، رنگ عوض کرده و این بار به نام افراد کارتن خواب اقدام به صادرات میلیاردها دلار کرده‌اند؛ اما یک دلار هم به کشور بازنگشته است.

به گزارش تسنیم، عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی در برنامه تیتر سیما گفت: برخی از افرادی که اسامی‌شان را به قوه قضائیه داده‌ایم، افراد ضعیف و حتی کارتن خواب هستند که کارت یکبار مصرف بازرگانی گرفته‌اند و دیگران از کارت بازرگانی‌شان استفاده کرده‌اند.

رئیس کل بانک مرکزی گفت: در طول دو سال گذشته 27 میلیارد دلار باز‌نگشته بود که دلایل مختلفی دارد، مثلاً همین 250 نفر اسمی که به قوه قضاییه ارائه شده برخی از آنها افراد ضعیف و حتی کارتن خواب هستند که کارت یکبار مصرف بازرگانی گرفته‌اند و افراد دیگری از کارت ملی و کارت بازرگانی آنها استفاده کردند.

وی بدون نام بردن از افرادی که به نام کارتن‌خوابها، این پول‌ها را خارج کرده‌اند افزود: از 6.8 میلیارد یورو، لیستی که به قوه قضاییه داده‌ایم، در بیشتر آنها مجموعه‌هایی کالاها را می‌گرفتند و با کارت بازرگانی این افراد صادر می‌کردند که برای مثال 70 نفر از این 250 نفر به چند نفر وصل هستند.

وضعیت برادران نوید افکاری؛ درخواست آمریکا از اروپا


کیهان خامنه‌ای امروز با یادآوری موضع‌گیریهای آمریکا، فرانسه و آلمان در باره اعدام نوید افکاری نوشت: دولت آمریکا در شرایطی به خود اجازه دخالت را می‌دهد که ما هنوز عزادار قاسم سلیمانی هستیم.

این در حالیست که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا روز چهارشنبه از کشورهای اروپایی خواست در واکنش به نقض حقوق بشر در ایران از پذیرفتن جواد ظریف خودداری کنند.

آقای پمپئو در حساب توییتر خود با اشاره به اعدام نوید افکاری در هفته گذشته نوشت: «دولت ظریف مرد جوانی را بعد از شکنجه وحشیانه او اعدام کرد تا تظاهرکنندگان ایرانی را مرعوب کند. اعدام نوید افکاری یک عمل نفرت‌انگیز بود. دموکراسی‌ها در سراسر جهان یک تعهد اخلاقی دارند تا محکم در برابر این وحشیگری رژیم بایستند. باید این بربریت رژیم ایران تبعاتی داشته باشد.»

به گزارش یورونیوز، مایک پمپئو در ادامه اظهارات خود گفته است: «رهبران جهان یک گام اولیه مهم را برداشته‌اند و سفرهای ظریف را لغو کرده‌اند. آن‌ها نباید دیگر برنامه سفری برای او بریزند مگر اینکه رژیم ایران برادران افکاری را از زندان آزاد کند و تمامی زندانیان خارجی را که به نادرستی اسیر کرده است رها سازد.»

وحید و حبیب افکاری، برادران نوید افکاری، اکنون در زندان هستند و به ۵۴ و ۲۷ سال زندان با شلاق محکوم شده‌اند. این دو برادر می‌گویند آنان نیز تحت شکنجه ناگزیر به اعتراف‌های غیرواقعی شده‌اند.

اعدام نوید نمی‌تواند بدون پیامد بماند

در همین حال رئیس کمیسیون ورزش در پارلمان آلمان و انجمن ورزشکاران آلمانی پس از اعدام نوید افکاری از کمیته بین‌المللی المپیک خواستند دست به “اقدام عملی” علیه رژیم ایران بزند.

داگمار فرایتاگ، رئیس کمیسیون ورزش در پارلمان آلمان (بوندستاگ) به خبرگزاری ورزشی SID گفت که اکنون نوبت کمیته بین‌المللی المپیک (IOC) و انجمن جهانی کشتی‌گیران (UWW) است که واکنش نشان دهند و تنها به “ابراز نگرانی” اکتفا نکنند.

او خواستار اقدامات عملی علیه جمهوری اسلامی شد و افزود که اعدام نوید افکاری نباید برای حکومت ایران بدون پیامد بماند.

ایران؛ روزنامۀ فرانسوی: اعدام یک نماد پهلوانی و مروت


روزنامۀ فرانسوی “لاکروآ” در شمارۀ امروز خود چهارشنبه شانزدهم سپتامبر با اشاره به اعدام کشتی گیر جوان ایرانی، نوید افکاری، نوشت که حکومت ایران با کشتن این نماد ملی – نماد پهلوانی و قهرمانی – به معترضان و تظاهرکنندگان ایرانی هشدار داد که هیچکس مصون از سیاست سرکوبگرانۀ حکومت مذهبی تضعیف شدۀ ایران نیست.

به گزارش رادیو فرانسه، “لاکروا” در ادامه نوشته است : اعدام نوید افکاری و شدت عمل رژیم ایران نشانۀ شکنندگی حکومت اسلامی ایران و تأئید این حقیقت است که جوانان ایرانی از خلال تظاهرات و اعتراض های خیابانی شان طی سال های اخیر پایه های حکومت مذهبی ایران را لرزنده اند. “جاناتان پیرون”، موّرخ و سیاست شناس فرانسوی به “لاکروا” گفته است که جنبش سبز ماهیتاً سیاسی بود. اما، اعتراض های خیابانی ایران از دی ماه ٩٦ تاکنون جنبۀ اقتصادی و اجتماعی دارند و در آنها محرومترین گروه های اجتماعی یا همان “مستضعفان” شرکت دارند. مورخ فرانسوی سپس افزوده است : از آنجا که رهبران ایران می‌پندارند که پایه های حکومت خود را بر حمایت همین مستضعفان بنا ساخته اندند اعتراض های خیابانی آنان را تهدیدی مستقیم علیه کل موجودیت خود می‌دانند.

ایران شناس فرانسوی، “برنارد هورکد”، به “لاکروا” گفته است که همانند غلامرضا تختی، نماد پهلوانی و قهرمانی مردم ایران، کشتی گیر جوان ایرانی، نوید افکاری، در رقابت های ملی و بین المللی به مدال ها و پیروزی های مهمی دست یافته بود. “هورکد” یادآوری کرده است که در انگارۀ ایرانیان کشتی ورزش ملی باستانی جوانان فقیر است که از دی ماه ٩٦ خیابان های ایران را به صحنۀ اعتراض علیه حکومت مذهبی ایران بدل کرده اند و رژیم اسلامی با “اعدام نوید یکی از نمادهای مقدس و ملی ایرانیان را آماج گرفت و با این کار نشان داد که هیچکس مصون از سرکوب نیست”.

عبدالکریم لاهیجی، رئیس افتخاری “فدراسیون بین المللی جامعه های دفاع از حقوق بشر”، نیز به روزنامۀ فرانسوی گفته است که متاسفانه اعدام نوید افکاری دومین اعدام سیاسی یکی از شرکت کنندگان در اعتراض های خیابانی ایران طی هفته های گذشته بوده است. او افزوده است که قریب یک سال پس از سرکوب اعتراض های خیابانی آبان ماه در ایران خانواده های بسیاری هنوز از سرنوشت بستگان خود بی خبر هستند و نمی دانند که آیا آنان در زندانند یا اعدام شده‌اند یا در جریان تظاهرات خیابانی کشته شده اند.

روزنامۀ مسیحیان فرانسه به نقل از کارشناسان امور ایران نوشته است که حکومت تهران از تلاقی مبارزات طبقات مختلف در ایران، یعنی طبقات متوسط تحصیلکرده و طبقات محروم جامعه و همچنین از اتحاد میان ایرانیان داخل و خارج از کشور بیمناک است و به همین خاطر به سیاست بیرحمی و ارعاب روی آورده و با کشتن نوید افکاری به عنوان چهره ای شناخته شده و نمادین می خواهد حس ناتوانی را در بین مردم ایران بپراکند.

لاکروا نوشته است که به همین خاطر تلاش شبکه های اجتماعی بر رفتار حکومت بی اثر ماند. نوید افکاری در زندان عادل آباد شیراز – شهر اقاقی ها و شاعران – در سحرگاه روز شنبه به دار آویخته شد بی آنکه محکوم بتواند حتی مطابق قانون برای آخرین بار با خانواده خود دیدار کند. گناه نوید، به نوشتۀ “لاکروا”، این بود که دو سال پیش همانند صدها هزار ایرانی علیه گرانی و فساد تظاهرات کرده بود و حکومت برای گرفتن جان او، نوید را به “محاربه با خدا” و قتل نفس متهم و با استناد به اعترافات اخذ شده زیر شکنجه به قصاص محکوم کرد.

اعدام یک ورزشکار برای ترساندن مردم

پنج گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر با انتشار بیانیه ای اعدام نوید افکاری را محکوم کردند و از جامعه بین‌المللی خواستار واکنش شدید شدند.

این کارشناسان و گزارشگران ویژه سازمان ملل از جمله جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق‌بشر برای ایران در بیانیه‌ خود نوشتند: مقام‌ات رژیم ایران از اعدام یک ورزشکار برای ترساندن مردم در شرایط ناآرامی های اجتماعی استفاده کردند.

آنها تأکید کردند که این اعدام خودسرانه بی ‌توجهی فاحشی به حق حیات است و نمی‌تواند موضوعی منحصر به امور داخلی تلقی شود. اعدام نوید افکاری دومین اعدام در دو ماه اخیر در ارتباط با اعتراضات، به همراه تعداد نگران‌کننده‌ ای از احکام اعدام است که علیه معترضان صادر شده است. ما از جامعه بین‌المللی می‌خواهیم نسبت به این اقدامات رژیم ایران شدیدا واکنش نشان دهد.

روزنامۀ فرانسوی: اعدام یک نماد پهلوانی و مروت در ایران


روزنامۀ فرانسوی “لاکروآ” در شمارۀ امروز خود چهارشنبه شانزدهم سپتامبر با اشاره به اعدام کشتی گیر جوان ایرانی، نوید افکاری، نوشت که حکومت ایران با کشتن این نماد ملی – نماد پهلوانی و قهرمانی – به معترضان و تظاهرکنندگان ایرانی هشدار داد که هیچکس مصون از سیاست سرکوبگرانۀ حکومت مذهبی تضعیف شدۀ ایران نیست.

به گزارش رادیو فرانسه، “لاکروا” در ادامه نوشته است : اعدام نوید افکاری و شدت عمل رژیم ایران نشانۀ شکنندگی حکومت اسلامی ایران و تأئید این حقیقت است که جوانان ایرانی از خلال تظاهرات و اعتراض های خیابانی شان طی سال های اخیر پایه های حکومت مذهبی ایران را لرزنده اند. “جاناتان پیرون”، موّرخ و سیاست شناس فرانسوی به “لاکروا” گفته است که جنبش سبز ماهیتاً سیاسی بود. اما، اعتراض های خیابانی ایران از دی ماه ٩٦ تاکنون جنبۀ اقتصادی و اجتماعی دارند و در آنها محرومترین گروه های اجتماعی یا همان “مستضعفان” شرکت دارند. مورخ فرانسوی سپس افزوده است : از آنجا که رهبران ایران می‌پندارند که پایه های حکومت خود را بر حمایت همین مستضعفان بنا ساخته اندند اعتراض های خیابانی آنان را تهدیدی مستقیم علیه کل موجودیت خود می‌دانند.

ایران شناس فرانسوی، “برنارد هورکد”، به “لاکروا” گفته است که همانند غلامرضا تختی، نماد پهلوانی و قهرمانی مردم ایران، کشتی گیر جوان ایرانی، نوید افکاری، در رقابت های ملی و بین المللی به مدال ها و پیروزی های مهمی دست یافته بود. “هورکد” یادآوری کرده است که در انگارۀ ایرانیان کشتی ورزش ملی باستانی جوانان فقیر است که از دی ماه ٩٦ خیابان های ایران را به صحنۀ اعتراض علیه حکومت مذهبی ایران بدل کرده اند و رژیم اسلامی با “اعدام نوید یکی از نمادهای مقدس و ملی ایرانیان را آماج گرفت و با این کار نشان داد که هیچکس مصون از سرکوب نیست”.

عبدالکریم لاهیجی، رئیس افتخاری “فدراسیون بین المللی جامعه های دفاع از حقوق بشر”، نیز به روزنامۀ فرانسوی گفته است که متاسفانه اعدام نوید افکاری دومین اعدام سیاسی یکی از شرکت کنندگان در اعتراض های خیابانی ایران طی هفته های گذشته بوده است. او افزوده است که قریب یک سال پس از سرکوب اعتراض های خیابانی آبان ماه در ایران خانواده های بسیاری هنوز از سرنوشت بستگان خود بی خبر هستند و نمی دانند که آیا آنان در زندانند یا اعدام شده‌اند یا در جریان تظاهرات خیابانی کشته شده اند.

روزنامۀ مسیحیان فرانسه به نقل از کارشناسان امور ایران نوشته است که حکومت تهران از تلاقی مبارزات طبقات مختلف در ایران، یعنی طبقات متوسط تحصیلکرده و طبقات محروم جامعه و همچنین از اتحاد میان ایرانیان داخل و خارج از کشور بیمناک است و به همین خاطر به سیاست بیرحمی و ارعاب روی آورده و با کشتن نوید افکاری به عنوان چهره ای شناخته شده و نمادین می خواهد حس ناتوانی را در بین مردم ایران بپراکند.

لاکروا نوشته است که به همین خاطر تلاش شبکه های اجتماعی بر رفتار حکومت بی اثر ماند. نوید افکاری در زندان عادل آباد شیراز – شهر اقاقی ها و شاعران – در سحرگاه روز شنبه به دار آویخته شد بی آنکه محکوم بتواند حتی مطابق قانون برای آخرین بار با خانواده خود دیدار کند. گناه نوید، به نوشتۀ “لاکروا”، این بود که دو سال پیش همانند صدها هزار ایرانی علیه گرانی و فساد تظاهرات کرده بود و حکومت برای گرفتن جان او، نوید را به “محاربه با خدا” و قتل نفس متهم و با استناد به اعترافات اخذ شده زیر شکنجه به قصاص محکوم کرد.

اعدام یک ورزشکار برای ترساندن مردم

پنج گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر با انتشار بیانیه ای اعدام نوید افکاری را محکوم کردند و از جامعه بین‌المللی خواستار واکنش شدید شدند.

این کارشناسان و گزارشگران ویژه سازمان ملل از جمله جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق‌بشر برای ایران در بیانیه‌ خود نوشتند: مقام‌ات رژیم ایران از اعدام یک ورزشکار برای ترساندن مردم در شرایط ناآرامی های اجتماعی استفاده کردند.

آنها تأکید کردند که این اعدام خودسرانه بی ‌توجهی فاحشی به حق حیات است و نمی‌تواند موضوعی منحصر به امور داخلی تلقی شود. اعدام نوید افکاری دومین اعدام در دو ماه اخیر در ارتباط با اعتراضات، به همراه تعداد نگران‌کننده‌ ای از احکام اعدام است که علیه معترضان صادر شده است. ما از جامعه بین‌المللی می‌خواهیم نسبت به این اقدامات رژیم ایران شدیدا واکنش نشان دهد.

خامنه‌ای حکم اعدام جمهوری اسلامی را امضا کرد


خامنه‌ای با کشتن نوید افکاری «حکم اعدام جمهوری اسلامی» را امضا کرد

به گزاش صدای آمریکا، مایکل روبین، پژوهشگر و تحلیلگر مسائل خاورمیانه در مؤسسه «آمریکن اینترپرایز» واشنگتن، در یادداشتی در «نشنال اینترست» نوشته است که جمهوری اسلامی با اعدام نوید افکاری، بر امید به اصلاحات داخلی خط بطلان کشید و «حکم اعدام» خود را امضا کرد.

آقای روبین در این یادداشت با اشاره به اعدام چندین هزار زندانی به دست حکومت جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۷، و اعدام ده‌ها هزار زندانی و مخالف می‌نویسد در طول چهل و یک سال حیات رژیم، معتقد است هرچند شمار کشته‌شده‌ها با توجه به گستردگی موارد نقض حقوق بشر در ایران تبدیل به آمار شده‌ است، اما تاکید می‌‌کند که اعدام نوید افکاری برای حکومت جمهوری اسلامی بسیار گران تمام خواهد شد.

نویسنده این یادداشت با اشاره به اهمیت دو ورزش فوتبال و کشتی در ایران، اولی را بیشتر مطلوب طبقه تحصیل‌کرده و نخبه، و دومی را محبوب قشر کارگر می‌داند و می‌گوید، جمهوری اسلامی نیز مانند دیگر حکومت‌های ارتجاعی، افرادی را که نگاه بین‌المللی دارند پس می‌زند و ادعای مشروعیت خود را بر حمایت طبقه تهیدست و کارگر بنا می‌کند. او می‌افزاید: «اما اعدام افکاری نشان می‌دهد [که رژیم] از تلاش برای راه یافتن به قلب و اندیشه پایگاه اصلی خود [طبقه تهیدست و کارگر] دست برداشته و بر قساوت تکیه کرده است.»

آقای روبین می‌گوید که اعدام نوید افکاری در سطح بین‌المللی نیز تبعات دیگری در حوزه‌هایی همچون ورزش نیز در پی خواهد داشت. او می‌گوید که اعدام یک ورزشکار قهرمان چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و پس از پایان شیوع کرونا می‌تواند منجر به محرومیت ایران از مجامع بین‌المللی شود.

آقای روبین نوشته است بسیاری از دیپلمات‌ها و سیاستمداران اروپایی و آمریکایی معتقد بودند اصلاح‌طلبان ایران می‌توانند کشور را تغییر دهند؛ اما اعدام افکاری بر این تفکر خط بطلان کشید. او با اشاره به واهمه حکومت از «مردم ایران و هر قهرمان زنده‌ای که ممکن است مردم را کنار هم جمع کند» می‌گوید که «نسل بعد رهبران ایران ممکن است از داخل زندان‌های جمهوری اسلامی برخیزد.»

نویسنده در پایان این مطلب اعدام نوید افکاری را نشان‌دهنده ضعف و وحشت و انزوای رهبران ایران می‌داند و می‌نویسد: «مورخان به روز اعدام نوید افکاری، به عنوان روزی که خامنه‌‌ای به امید برای اصلاحات پایان داد و به جای آن، حکم اعدام جمهوری اسلامی را امضا کرد.»

خامنه‌ای حکم نابودی خود را امضا کرد

فایل صوتی زیر: آخرین سخنان تلفنی نوید افکاری؛ سند فریب و به مسلخ بردن قربانی. این مکالمه تلفنی نشان می‌دهد که نوید از اجرای حکم خود خبر نداشته است.

یک فعال سیاسی داخل کشور درباره استراتژی “نصر بالرعب” خامنه ای: مرعوب واقعی اعدام کنندگانند

رادیو آلمان در گزارشی اعلام کرد با توجه به شواهد بدست آمده نمی‌توان اعدام نوید افکاری را اجرای یک حکم قضائی تلقی کرد و این کار بیشتر یک جنایت فجیع است که ظاهرا با هدف زهرچشم گرفتن از معترضان و دهن‌کجی به افکار عمومی بین‌المللی انجام شده است.

سفیر آلمان در تهران امروز پس از آنکه در توئیتر نوشت: عمیقا از اعدام نوید افکاری متحير شديم. پذیرفتنی نیست که برای خاموش کردن صداهای مخالف، قوانین اساسی حقوقی نادیده گرفته شوند. دو برادر نوید هنوز در زندان هستند و اکنون به همبستگی ما نیاز دارند!، به وزارت خارجه جمهوری اسلامی احضار شد.

بنا به گزارشها، به سفیر آلمان گفته شده که مداخله در قوانین و مقررات و رویه‌های قضایی مستقل جمهوری اسلامی به هیچ وجه قابل قبول و تحمل نیست و از سفارت آلمان انتظار می‌رود حد و حدود وظایف دیپلماتیک خود را شناخته و پا از آن فراتر نگذارد.

در همین حال شهناز اکملی مادر مصطفی کریم بیگی، که در جریان اعتراضات سال ۱۳۸۸ کشته شد، و خود نیز از زندانیان حکومت است در پیامی به مادر نوید افکاری نوشت: تا روز دادخواهی از این حکومت ظلم و استبداد در کنار هم خواهیم بود.

همچنین شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری که در سال ۱۳۹۳ اعدام شد، در ویدئویی خطاب به مادر نوید افکاری گفت: من گریه نکردم و خشمم را نگه داشتم برای روز حسابرسی. گریه نکن و به سینه نکوب، زاری نکن، فریاد بزن، حالا باید پرچمدار دادخواهی فرزندت باشی.

ابوالفضل قدیانی٬ فعال سیاسی نیز در واکنش به اعدام نوید افکاری نوشت: اعدام غیرقانونی، انتقام جویانه و ظالمانه نوید افکاری جنایتی است مسلم و به شدت محکوم می باشد. این اعدام ورق سیاهی بر پروندهٔ سیاه تر از سیاه خود کامهٔ امروز ایران علی خامنه‌ای و عمال سرکوبگرش.

او افزود: این جنایت و جنایاتی نظیر این برای بقای این قدرت فاسد جهنمی است که خصلت خود ویرانگری آن تشدید شده و زوال مشروعیتش عیان گشته است. بر همگان آشکار است نظام تمامیت خواه حکومت اسلامی با تشبث به استراتژی رسوای نصر بالرعب می کوشد مردم را مرعوب و منفعل کند اما مرعوب واقعی اعدام کنندگانند که از وحشت قیام مردم علیه خود قدرت تعقل و تفکر را از دست داده اند. مسئول اصلی این جنایت علی خامنه‌ای است که باید پاسخگو باشد.

خامنه‌ای حکم مرگ خود را امضا کرد

خامنه ای با اعدام نوید افکاری، یک سمبل و قهرمان ملی برای مقاومت مردم ساخت. «خلیفهٔ خرف شده»! (۱) هنوز نفهمیده است که با دهن کجی به خواست مصرانهٔ مردم و هشتک‌های «اعدام نکنید» آنها، نه حکم قتل نوید، بل حکم نابودی خود را امضا کرده است. فهم این واقعیت زمان درازی نمی‌خواهد ولی دیکتاتورها در پایان عمر از درک آن عاجزند.

پانویس:
(۱) اصطلاحی که سلطان محمود غزنوی به هنگام خشم و هیجان در مورد خلیفهٔ عباسی و اصرار او به کشتن «حسنک وزیر» به اتهام قرمطی بودن به کاربرد:

«به این خلیفهٔ خرف شده بباید نبشت که من از بهر عباسیان انگشت در کرده‌ام در همهٔ جهان و قرمطی می‌جویم و آنچه یافته آید و درست گردد بردار می‌کشند، و اگر مرا درست شدی که حسنک قرمطی است خبر به امیرالمؤمنین رسیدی که در باب وی چه رفتی. وی را من پرورده‌ام و با فرزندان و برادران من برابر است. اگر وی قرمطی است من هم قرمطی باشم!» (تاریخ بیهقی)

گاف جديد جو بايدن در سخنرانی فلوريدا؛ بیماری آلزایمر؟


نامزد دموکرات‌ها در انتخابات 2020 آمریکا در سخنرانی خود به اشتباه از ایران به جای عراق استفاده کرد.

به گزارش خبرگزاری آریا به نقل از نشریه واشنگتن اگزمینر؛ “جو بایدن”، نامزد دموکرات‌ها در رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا در سخنرانی اش در شهر تامپا ایالت فلوریدا نام ایران را به جای عراق به کار برد.

بایدن در بخشی از اظهاراتش که به کشته شدن سربازان آمریکایی در عراق اشاره داشت، گفت: “سربازان آمریکایی در ایران و افغانستان کشته شدند.

این نخستین باری نیست که بایدن در سخنرانی‌های خود دچار این اشتباه لفظی می‌شود که این امر به گمانه زنی‌ها در خصوص عدم سلامت ذهنی وی دامن می‌زند.

چرا بایدن شانس چندانی در مقابل ترامپ ندارد؟

یک کارشناس مسائل آمریکا در تهران می گوید: باید توجه داشت که اکثریت قاطع اعضای حزب دموکرات و جمهوری‌خواه به حزب خود رای خواهند داد و در این میان مساله آراء شناور یا آراء در حالت تغییراهمیت پیدا می‌کند. در این زمینه مساله این است که باید نامزدها این جذابیت را داشته باشند که آراء شناور را به سمت خود جلب کنند؛ آن‌چه تا کنون شاهد هستیم بایدن این ویژگی‌های خاص را ندارد. بایدن از ترامپ مسن تر است، او از نظر سلامت جسمی و روانی نسبت به ترامپ در وضعیت بدتری قرار دارد و از بیماری «آلزایمر» رنج می‌برد. همچنین، جو بایدن کارنامه ویژه و خاصی ندارد اما ترامپ حداقل در زمینه کاهش بیکاری موفق عمل کرده است. چهار سال رئیس‌جمهور بودن ترامپ را باید از زاویه بی‌طرف دید، یعنی مردمی که تنها وضعیت معیشت و کسب و کار برای او آن‌ها اهمیت دارد. در این میان، بحث ارزش‌های لیبرال موکراسی واقعا فاقد اهمیت است.

رحمان قهرمان‌پور،در بخشی دیگر از گفته‌های خود در ارزیابی میزان صحت نظرسنجی‌های ارائه شده تصریح کرد: باید توجه داشته باشیم مساله انتخابات در فاصله دو ماه مانده تا رای‌گیری فقط برای نخبه‌گان اهمیت دارد و مردم عادی تا 10 روز مانده به تاریخ 5 نوامبر زندگی عادی خود را پی می‌گیرند. بنابراین، نظرسنجی‌های کنونی با نوسان همراه خواهد بود و احتمال تغییر در آن‌ها بسیار محتمل است. در سطحی دیگر، نظام انتخابات آمریکا الکترال کالج است یعنی با رای مستقیم برگزار نمی‌شود و حتی رای بیشتر شهروندان به معنای پیروزی حتمی یک شخص نیست. نکته سوم نیز این است که بسیاری از طرفداران ترامپ، رای‌ خود را مخفی می‌کنند؛ زیرا روشنفکران ترامپ را نماد و مظهر پلیدی و ضدیت با دموکراسی معرفی کرده‌اند. در نتیجه برخی در ظاهر خود را طرفدار بایدن می‌دانند اما در عمل به ترامپ را می‌دهند.