Previous Next

عکس آخوند تبهکار فراری با ریش تراشیده در رومانی


تصاویری از غلامرضا منصوری در برخی رسانه‌ها منتشر شده که گفته می‌شود در رومانی گرفته شده است. ظاهر این آخوند تبهکار فراری با تصاویر پیشین او تفاوت زیادی دارد.

بنا به گزارشها، پس از آنکه غلامرضا منصوری توسط پلیس محلی بازداشت و به مراجع قضایی رومانی معرفی شد، قاضی دادگاه تصمیم گرفت این متهم تا تاریخ ۲۰ تیر ماه تحت شرایط خاصی آزاد باشد.

بر اساس تصمیم دادگاه، غلامرضا منصوری حق خروج از رومانی را ندارد و تحت نظر پلیس به سر می‌برد. بر اساس این گزارش، او در حال حاضر در زندان نیست، ولی باید در صورت ضرورت به پلیس مراجعه کند.

دادگاه محلی از مقام‌های رژیم ایران خواسته است که درخواست استرداد رسمی غلامرضا منصوری و اسناد مرتبط با این متهم را به دادگاه ارائه دهد.

این در حالیست که مخالفین جمهوری اسلامی در خارج می گویند که رومانی باید این قاضی تبهکار را برای محاکمه به دادگاه بین‌المللی لاهه تحویل دهد

پیش تر گفته شده بود که منصوری در آلمان حضور دارد و شکایتی علیه او ارائه شده است.

جمعه شب یکی از بستگان منصوری در ویدئويی گفته بود وی در بخارست (پایتخت رومانی) توسط پلیس اینترپل بازداشت شده است. برخی کاربران در شبکه‌های اجتماعی نسبت به اطلاعات ارایه شده در این ویدیو ابراز تردید کرده بودند.

به گزارش خبرگزاری حکومتی برنا، عبدالرضا سلطانی (فعال رسانه‌ای) در کانال تلگرام خود نوشته: غلامرضا منصوری، بازپرس ویژه پرونده فاضل لاریجانی پیش از آنکه از آلمان سر در بیاورد در اوین بازداشت بود.

این منبع افزود: سه موضوع مهم در این خصوص وجود دارد: اولا باید مشخص شود یک محکومِ (متهم) قاعدتا ممنوع‌الخروج چطور از امتیاز مرخصی(!) برخوردار می‌شود و پس از آن، از آلمان سر در می‌آورد.

ثانیا آخرین اطلاعات ما نشان‌دهنده آن است وی با انتقال میزان قابل توجهی ارز (چند میلیون یورو) و اخذ اقامت اسپانیا، به‌همراه فرزندخوانده خود در این کشور سکونت پیدا کرده؛ لازم است نهادهای امنیتی با کمک گرفتن از اینترپل، اقدام به بازگرداندن این عنصر فاسد کنند.

ثالثا اینکه همه می‌دانیم امثال منصوری، اکنون کم نیستند و قاعدتا کریدور انتقال این عناصر به خارج کور و غیرفعال نشده است؛ بد نیست نهادهای نظارتی برای عدم فرار این مهره‌های فاسد، تمهیدات لازم را اتخاذ کند.

چرا آلمان پناهگاه آخوندهای تبهکار فراری شده است؟

سازمان گزارشگران بدون مرز اعلام کرد با ارائه شکایتی به مقام‌های قضایی آلمان، خواستار بازداشت قاضی غلامرضا منصوری به خاطر سرکوب و زندانی کردن روزنامه‌نگاران ایران شده است.

گزارشگران بدون مرز با اشاره به اینکه قاضی منصوری فقط در دو ماه بهمن و اسفند ۹۱ برای حدود بیست روزنامه‌نگار در ایران حکم زندان صادر کرد، تأکید کرده است: دادستان [آلمان] نباید بگذارد او از دست عدالت فرار کند.

در همین حال نمایندگان دو حزب لیبرال و سبزها خواستار توضیح دولت آلمان در مورد اقامت غلامرضا منصوری در آلمان هستند. وزارت خارجه آلمان می‌گوید برای او ویزا صادر نکرده است. ایرانی‌های خارج از کشور خواستار بازداشت و محاکمه این آخوند تبهکار هستند.

روزنامه “دی‌ولت” آلمان در مطلبی با تیتر: “آلمان درمانگاه مخفی قضات مرگ ملاها” به جنجال حضور غلامرضا منصوری در این کشور پرداخته است. رسانه‌های داخلی ایران نوشته‌اند که گویا منصوری در کلینیک پروفسور سمیعی در هانوفر بستری شده است.

غلامرضا منصوری متهم ردیف نهم پرونده فساد در قوه قضاییه است و به گفته نماینده دادستان، با دریافت ۵۰۰ هزار یورو رشوه از کشور فرار کرده است.

یک سخنگوی حزب‌سبزهای آلمان تأکید کرده که برای دولت آلمان باید روشن باشد که منصوری مسئول بازداشت تعداد بسیاری از خبرنگاران و مسئول نقض حقوق بشر در موارد بسیاری است. برای ایرانیان بسیار سخت است که ببینند منصوری ویزای اقامت آلمان دریافت کرده است.

این سخنگو تأکید کرده که اگر گزارش‌ها در مورد اقامت منصوری در آلمان صحت داشته باشد، یک جنجال بزرگ است که دولت آلمان باید به سرعت در مورد آن موضع‌گیری کند.

فعالان ایرانی خارج از کشور هم خواستار بازداشت و محاکمه این آخوند نبهکار هستند. مینا احدی، مدیر کمیته بین‌المللی “نه به سنگسار” نامه‌ای به صدراعظم آلمان نوشته و با اشاره به محاکمه یکی از افسران ارشد ارتش سوریه در آلمان که مسئول شکنجه مخالفان اسد بوده است، خواستار پاسخگو کردن غلامرضا منصوری در آلمان شده است.

او در این نامه نوشته است: چطور ممکن است که فرمانده یک گردان ویژه ارتش (اسد) محاکمه می‌شود، اما یک قاضی که حکم به کشتن، شکنجه، بازداشت خبرنگاران و فعالان جامعه مدنی و قتل مخالفان سیاسی رژیم ایران داده با خوشرویی پذیرفته می‌شود؟

ایرج مصداقی، فعال حقوق بشر هم که در بازداشت حمید نوری در سوئد نقش داشت، دادخواستی خطاب به دادستان کل آلمان و دادستان ایالت نیدرزاکسن منتشر کرده و از ایرانی‌ها خواسته است آن را امضا کنند.

او با اشاره به سخنان غلامرضا منصوری در پیام ویدئوی روز دوشنبه که تأکید می‌کند به همکاری با جمهوری اسلامی افتخار می‌کند نوشته است: ما امضاکنندگان این دادخواست از مقامات قضایی کشور آلمان می‌خواهیم این فرد را که در پیگرد، دستگیری، حبس و شکنجه روزنامه‌نگاران ایرانی نقش فعال داشته و حتا به آن افتخار هم می‌کند، به خاطر نقض موازین حقوق بشر بازداشت کنند. بازگشت منصوری به ایران به معنی فرار او از پیشگاه عدالت است.

دلالی که در مسیر پرواز به ایران بازداشت شد کیست؟


یک بازرگان کلمبیایی که رابطه نزدیکی با دولت ونزوئلا دارد در مسیر پروازش به ایران در دماغه سبز در غرب آفریقا بازداشت شد. دادگستری آمریکا تأیید کرده است که این فرد در پی هشدار قرمز پلیس بین‌الملل بازداشت شده‌ است.

بنا به گزارشها، مقامات مجمع‌الجزایر دماغه سبز، یک بازرگان کلمبیایی نزدیک به حکومت ونزوئلا را هنگام توقف برای سوخت‌گیری هواپیمایش بازداشت کرده‌اند. این دستگیری بر اساس اعلان قرمز پلیس اینترپل و شکایت دادگستری آمریکا از الکس ساب مورگان صورت گرفته است.

ایالات متحده به اتهام پولشویی، تاسیس شرکت‌های صوری در کشورهای مختلف و ایجاد شبکه‌ای تحت عنوان “کمک غذایی” و اختلاس ۳۵۰ میلیون دلار، علیه او اعلام جرم کرده است.

به گفته واشنگتن، این بازرگان کلمبیایی متهم است با ایجاد شبکه‌ ای از شرکت‌های کاغذی در امارات، ترکیه، هنگ‌کنگ، پاناما، کلمبیا و مکزیک، در خط مقدم پول‌شویی و فساد مالی فعالیت می کند.

خبرگزاری بلومبرگ می‌نویسد، این فرد با وزیر نفت ونزوئلا برای تقویت مناسبات کاراکاس با ترکیه همکاری داشته است. این همکاری از جمله شامل انتقال دست‌کم ۹۰۰ میلیون دلار طلا از ترکیه بود. مقامات واشنگتن همان زمان بیم داشتند که بخشی از این طلاها برای دور زدن تحریم‌ها راهی ایران شوند.

بازداشت این بازرگان چند هفته پس از ورود نفتکش‌های رژیم ایران به ونزوئلا انجام شده است.

آمریکا به دنبال تحریم نفتکش های خارجی

وزارت خزانه داری آمریکا در حال بررسی تحریم بیش از ۴۰ نفتکش خارجی دیگر به خاطر دخیل بودن در تجارت نفت با ونزوئلا است.

به گزارش ایسنا، انتظار می‌رود تحریم‌ها علیه برخی از این نفتکش‌ها به زودی توسط واشنگتن اعلام شود، در حالیکه مابقی این نفتکش‌ها قرار است در فهرست سیاه بابت یک دوره بلندمدت‌تر در ارتباط با همکاری و تجارت نفت با ونزوئلا قرار گیرند.

این محدودیت‌ها شامل ۲۵ نفتکش بزرگ، هر کدام با قابلیت حمل و نقل دو میلیون بشکه نفت و ۱۷ نفتکش کوچکتر می‌شود.

یکی از مقام‌های ارشد آمریکایی گفت: تاثیر این امر ممکن است پیامی برای تمامی مالکان این نفتکش‌ها باشد؛ ونزوئلا را خارج از محدوده در نظر بگیرید.

تحریم‌های آمریکا علیه کاراکاس بر روابط دیگر کشورها با ونزوئلا اثر گذاشته است.

روز سه شنبه، وزارت خزانه‌داری آمریکا چهار کمپانی، یکی در یونان و سه تا در جزایر مارشال را به همراه چهار نفتکش متعلق به این کمپانی‌ها بابت کمک‌هایشان در تجارت نفت ونزوئلا تحریم کرد.

بیا سوته دلان گرد هم آییم

دیکتاتور ونزوئلا گفته که به زودی برای امضای سند همکاری در حوزه انرژی و دیگر حوزه‌ها به ایران سفر خواهد کرد. مادورو گفته که خود را موظف می‌داند که به ایران برود و شخصا از خامنه ای تشکر کند.

رژیم تهران اخیرا تلاش کرده است تا با ارسال حدود ۱.۵ میلیون بشکه بنزین به ونزوئلا، به دولت مادورو در مهار بحران کمبود سوخت یاری رساند.

دولت ونزوئلا، اخیرا تصمیم گرفت ضمن اعمال سهمیه بندی بنزین، بهای آن را نیز بیش از ۲ برابر کند. همزمان طی دو ماه گذشته و با تشدید مشکل کمبود سوخت در ونزوئلا بهای هر لیتر بنزین از نرخ رسمی معادل ۱ سنت یورو به ۳.۶ یورو در بازار سیاه افزایش یافته است.

آمریکا به دنبال دموکراتیک سازی ونزوئلا است

وزیر خارجه آمریکا گفته: ایالات متحده در تلاش برای ایجاد تغییرات دموکراتیک عمیقی در ونزوئلا است.

به گزارش اسپوتنیک، مایکل پمپئو وزیر امور خارجه آمریكا، در طی گفتگو با کارمندان محافظه کار یکی از بزرگترین سازمانهای تحقیقاتی واشنگتن بیان داشت: ایالات متحده در تلاش برای ایجاد تغییرات دموکراتیک عمیقی در ونزوئلا است، نه فقط خروج از صحنه سیاسی نیکلاس مادورو رئیس جمهور ونزوئلا.

پنپئو گفت: اقداماتی که انجام داده ایم و ادامه خواهیم داد، تلاش ها برای ساختن ونزوئلایی دموکراتیک را میسر می کند. تنها خروج مادورو مسئله ما نیست. كوبایی هایی که در ونزوئلا هستند نیز باید كنار روند. تا وقتی که کوبایی ها، دستگاه های امنیتی و افرادی که مادورو را احاطه کرده اند، در آنجا هستند، برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه غیرممکن است تا مردم ونزوئلا بتوانند دموکراسی خود را احیا کنند.

منبع داخلی: بیدار شوید پیش از آنکه مردم بیدارتان کنند!


سایت عصر ایران: مگر نه این است که حکومت ها مسوول تامین امنیت مردمان شان هستند و مگر نه این است که امنیت اقتصادی یکی از ارکان امنیت ملی است؟ اصلاً مسؤولان ما می دانند که مردم چگونه زندگی می کنند؟ نان شب و فرش زیر پا و سقف بالای سرشان را چگونه تامین می کنند؟

البته که مسؤولانی که معیشت شان همانند اکبر طبری و امثال اوست و میلیارد، برایشان پول خرد است و دوستانی دارند که حتی سند لواسان را نیز به اسم شان بزنند، چه می فهمند حال مردی که دینام کولر آبی اش سوخته و خانواده اش در گرما مانده اند و او در این هوای گرم چند روز است دنبال جایی می گردد که ۱۰۰ هزار تومان ارزان بفروشند؟

چه می فهمند حال خانواده ای مریض دار را که هر بار با قیمت های جدید داروها مواجه می شوند و بیمناک آینده بیمارشان می شوند؟ چه می فهمند حال مستاجری را که هر سال باید خانه کوچک تری را در محله فقیرتر اجاره کند؟

هشدار به همه مسؤولان، که مردم تا جایی می توانند در هزینه ها صرفه جویی کنند، تا جایی می توانند قرض کنند، تا جایی می توانند ماشین و لوازم خانه شان را بفروشند و خرج خورد و خوراک و درمان و پوشاک کنند و… ولی از یک جا به بعد، دیگر چیزی برای از دست دادن باقی نمی ماند و آن گاه خیلی ها ترجیح خواهند داد به جای شرمساری هر روزه پیش بچه هایشان، دست به اعتراض بزنند و نان بخواهند.

دولت، مجلس، قوه قضائیه و سایر نهادهای حاکمیتی بدانند که فقیرتر شدن مردم، به معنای آسیب پذیر شدن جامعه و حکومت است. انهدام طبقه متوسط و سوق دادن آن به سمت دره های فقر، مصداق بارز اقدام علیه امنیت ملی است.

پیامبر اسلام فرمودند: کاد الفقر ان یکون کفرا (نزدیک است که فقر به کفر بینجامد) ؛ فقری که ممکن است حتی به کفر خدا هم منجر شود، آیا نمی تواند به حوادث دیگری هم بینجامد؟

مسوولان جمهوری اسلامی ایران! بیدار شوید قبل از آن که به گونه ای بیدارتان کنند که دیگر خیلی دیر شده باشد!

مقایسه کنید کارگزار ولایت فقیه را با امیرعباس هویدا!


سردبیر روزنامه مستقل در یادداشتی نوشت: امیرعباس هویدا نخست وزیر شاه طی۱۳ سال از۱۳۴۳ تا۱۳۵۶ نخست وزیر آخرین شاه سلسله پهلوی بود. در دادگاه محاکمه اش، به خلخالی گفت: من آنچنان ثباتی در اداره کشور ایجاد کردم که قیمت کبریت طی ۱۳ سال صدراتم یک شاهی تغییر یا افزایش پیدا نکرد.

هنر این نخست وزیر اعدامی فقط تثبیت اوضاع اقتصادی کشور نبود، بلکه پاکدستی و عدم دست درازی به بیت المال، دیگر ویژگی امیر عباس هویدا بود. آقای ناطق نوری در خاطراتش چنین می نویسد: زمانی که برای رسیدگی پرونده اقتصادی هویدا شروع به تحقیق کردیم تا اموال وی را مصادره کنیم، هرچه گشتیم و تلاش کردیم نتوانستیم چیزی پیدا کنیم زیرا هویدا مال و اموالی نداشت! اما در آن سوی ماجرا به پرونده یک تبهکار اقتصادی به نام اکبر طبری که ۱۲ سال معاون رییس پیشین قوه قضاییه بود نگاهی گذرا می اندازیم موجب می شود که سرافکنده و خجل شویم!

اکبر طبری، معاون صادق لاریجانی بنابر اعتراف تاریخی اش، رقم های ۸۰۰ میلیارد تومانی از دوستان خاصش در ازای زدوبند قضایی و تبرئه خلافکاران گرفته است. نگاهی به ثروت نجومی اکبر طبری و همسرش نشان می دهد که این فرد در دوران معاونتش در قوه قضاییه دوران صادق لاریجانی، چه افتضاحاتی به بار آورده است!

آیا تصور نمی کنید در فرداهایی که ما و شما نیستیم راجع به کارگزاران نظام شاه و جمهوری اسلامی به قضاوت می‌نشیند. قیاس هویدا بعنوان عالیرتبه ترین مقام اجرایی (شاه) و اکبر طبری عالیترین مقام قضایی دستگاه (دوره صادق لاریجانی) یک واقعیت انکارناپذیر است.

طبق اظهارات آقای ناطق‌نوری بعد از آن همه تحقیقات مفصل که در باره زندگی هویدا به عمل آمد مشخص شد که به بیت‌المال خیانت نکرده است، اما در مقابل سوگلی …. در ۱۲ سال معاونت قوه قضاییه این همه رشوه گرفته و فضاحت‌هایی بزرگ به بار آورده است!

این درد را باید به چه کسی گفت؟ که ما جرات ‌نمی کنیم کارنامه ارشدترین مقام رژیم شاه را با ارشدترین و امین‌ترین عنصر …. مقایسه نماییم! هرچند تندروها بخاطر این نوشته، انگ حمایت از عمال رژیم طاغوت را به بنده بزنند. البته باکی نیست، حقایق را باید بازگو کنیم ولو اینکه به قول امیر مومنان اعتراف به حقایق منجر به ضرر ما گردد.

آخوند هادی غفاری به هویدا: الان “کُلت‌ علی‌ الله” است!

هویدا در دادگاه گفت «توكلت‌ُعلی‌الله»؛ به او گفتم حوصله کن، الان «کُلت‌علی‌الله» است!

آخوند هادی غفاری در مصاحبه اخیر خود در باره دادگاه هویدا و اعدام جنایتکارانه او می گوید:

معتقد بودند که اگر ما نجنبیم، هویدا ممکن است فرار کند ، این بود که آقای هویدا را محاکمه کردند. دو جلسه مفصل چندساعته است هر کدامش که نوارش است. من جلسه آخر یک ربع تا نیم ساعت بودم، یک شوخی هم با هویدا کردم، چون آقای هویدا لبنان بزرگ شده بوده، عربی هم یاد نگرفته، اینقدر استعداد هم نداشته که در لبنان بزرگ شده، عربی یاد بگیرد. گفت آقای خلخالی من می‌توانم عربی صحبت کنم؛ «توکُلت علی الله»؛ که من به شوخی به او گفتم حوصله کن، الان کُلت علی الله است. «توکلت علی الله» را یا مسخره کرد و یا بلد نبود که همین جرم ما این بود که ما با او شوخی کردیم. بعد من از دادگاه آمدم بیرون.

– هویدا بین دو نیمه دادگاه کشته شد؟
نه، دادگاهش تمام شد، آخر ساعت‌هایی که دادگاه داشت تمام می‌شد، من چون کار داشتم و مادرم مریض بود و باید بیرون می‌آمدم و در جلسه دادگاه شما اگر عکس‌ها را نگاه کنید، هست صحنه‌هایی که من در دادگاه نیستم دیگر، از عکس‌های مانده مشخص است که رفتم بیرون و رفتم.
– درست است که امام مخالف بود با کشتن هویدا؟
اگر کسی گفته است که امام با اعدام هویدا مخالف بوده، دروغ مطلق گفته است. امام راجع به شخص اظهارنظر نکرده است.
– من شنیدم امام یک نامه فرستادند، آقای خلخالی تلفن‌های زندان را قطع کردند، کسی را راه نداند تا اینکه هویدا را حکمش را اجرا کنند، بعد.
آن مقداری که من می‌دانم، این است که وقتی آقای هویدا فهمید که می‌خواهند در دادگاه او جوسازی کنند، تلفن‌ها بشود، تهدیدها بشود و یا داستان ربودن هویدا بشود، آقای خلخالی تمام تلفن‌ها را از پریز درآورد.
– هویدا را چه کسی اعدام کرد؟
هیچ کسی نمی‌داند، هر کسی هم بگوید من می‌دانم، دروغ گفته است. فقط آقای هویدا خودش می‌داند و آن کسی که زد، می‌داند. حتی اگر من هم بگویم، خلاف گفته‌ام.
– به هر حال شما پرسیدید؟
نه، هیچ کسی نمی‌داند.
– شما از آقای خلخالی نپرسیدید؟
نه، خدا را گواه می‌گیرم که نپرسیدم، هیچ وقت.
– به هر حال یک کسی کشته است.
ما با او بیرون نیامدیم.
– خلخالی را چه کسی برد بیرون از جلسه دادگاه؟
نمی‌دانم، من تا آخر نماندم. در عکس‌هایی که از هویدا است در دادگاه، من نیستم و آمدم بیرون.
– به هر حال وقتی آقای خلخالی برده، احتمالا خودش هویدا را کشته است؟
نمی‌دانم. نه می‌گویم آره و نه می‌گویم نه، نمی‌دانم. نه، خلخالی بلد نبود، این کاره نبود. من قبل از پایان دادگاه رفتم بیرون، بعد هم شنیدم آقای هویدا با آقای خلخالی با هم از اتاق خارج شدند.

برکناری یک زورخانه دار و مرشد در پی حضور زنان

لکه ننگ عظیمی به نام حضور زنان در زورخانه!

برکناری زورخانه دار و مرشد زورخانه ولیعصر شهر قدس تهران در پی حضور چند زن در این مکان

خبرگزاری هرانا – روز جمعه ۲۳ خرداد، زورخانه‌دار و مرشد زورخانه ولیعصر شهر قدس تهران، به دلیل حضور چند تن از ورزشکاران زن در این مکان از منصب‌شان برکنار شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از فرارو، صبح روز جمعه ۲۳ خرداد تعدادی از بانوان ورزشکار در رشته ورزش‌های زورخانه‌ای به همراه دختر بچه‌ای ۸ ساله‌ به زورخانه ولیعصر در شهر قدس تهران رفتند و در حالی که ورزشکاران مرد در این زورخانه حضور نداشتند، برای لحظاتی با پوشش کامل به میان گود رفتند و اقدام به گرفتن عکس و فیلم از کباده‌کشی یکی از این زنان کردند.

پس از ورود این بانوان ورزشکار به زورخانه که با اجازه زورخانه‌دار انجام شد، مرشد زورخانه نیز برای احترام به ورود بانوان، مشغول به نواختن ضرب زورخانه شد تا یکی از بانوان ورزشکار در میان گود زورخانه برای لحظاتی کوتاه کباده‌کشی کند اما چند ساعت پس از انتشار فیلم کباده کشی بانوی ورزشکار که با پوشش مانتو و با پوشش کامل صورت گرفت، مسئولان هیات ورزش‌های زورخانه‌ای استان تهران و هیات شهر قدس بلافاصله با “ولی کارگر” کلیددار زورخانه ولیعصر تماس گرفتند و ضمن احضار وی به هیات شهر قدس، او را به دلیل اجازه دادن به زنان برای ورود به زورخانه از سمت دبیری هیات ورزش‌های زورخانه‌ای شهر قدس برکنار کردند.

هم‌چنین مرشد کیانی نیز که سال‌هاست مشغول مرشدی در زورخانه ولیعصر است، به دلیل نواختن ضرب زورخانه برای کباده کشی یکی از بانوان ورزشکار از مرشدی این زورخانه کنار گذاشته شد.

بنا بر اظهارات زورخانه دار برکنار شده از دبیری هیات شهر قدس، مسئولان هیات تهران به او گفته‌اند بخاطر ورود این دو بانو به زورخانه ولیعصر، مورد بازخواست قرار گرفته‌اند.

ولی کارگر زورخانه‌دار زورخانه ولیعصر با اعلام این خبر، اظهار کرد: “۲۰ سال جوانیم را در زورخانه گذاشتم و به همراه خانواده‌ام در زورخانه ولیعصر زندگی می‌کنیم و کلیددار این زورخانه هستم. روز جمعه دو تن از بانوان ورزشکار به همراه همسرانشان در حالیکه مردان نیز در زورخانه حضور نداشتند و همسر و دختر من نیز در زورخانه بودند، از ما خواستند که برای دقایقی وارد زورخانه شوند. از آنجا که این افراد در این رشته شناخته شده هستند و هیچ منع قانونی نیز مبنی بر جلوگیری از ورود زنان به زورخانه وجود ندارد، به آن‌ها اجازه ورود دادم”.

وی افزود: “پس از آن یکی از بانوان برای لحظاتی با ضرب مرشد زورخانه در گود کباده کشی کرد و فیلم آن هم در فضای مجازی منتشر شد. اما چند ساعت بعد از هیات استان تهران و شهر قدس تماس گرفتند و حکم به برکناری من و مرشد زورخانه دادند!”

کارگر تصریح کرد: “من و خانواده‌ام سال هاست در این زورخانه زندگی می‌کنیم و عمرم را در این رشته گذاشته‌ام. من نمی‌دانم وقتی مراجع و علمای دینی ما صراحتا اعلام کرده‌اند، به شرط رعایت موازین شرعی، هیچ منعی برای حضور و فعالیت بانوان در زورخانه وجود ندارد، چرا آقایان در مقابل آن مقاومت می‌کنند و نمی‌گذارند بانوان در رشته‌ای که ریشه در فرهنگ، آیین و دین این مملکت دارد ورزش کنند؟”

وی افزود: “مثلا دختر بنده با ۸ سال سن بخاطر اینکه از همان بچگی در فضای زورخانه بوده خیلی خوب با این رشته آشناست و مثل بسیاری دیگر از بانوان این رشته را دوست دارد. وقتی بانوان با حجاب کامل و لباس پوشیده می‌خواهند در این رشته و در فضایی زنانه ورزش کنند چرا نباید به آن‌ها اجازه بدهیم در حالیکه بانوان در رشته‌های وارداتی و با موسیقی غربی آزادانه ورزش می‌کنند.”

این پیشکسوت ورزش‌های زورخانه‌ای در پایان گفت: “چند سال برای حل مشکل برق زورخانه ولیعصر سراغ هر مسئولی رفتیم کاری انجام نشد و فایده‌ای نداشت، اما فقط چند ساعت بعد از حضور بانوان، خیلی از مسئولان تماس گرفتند و این موضوع را پیگیری کردند.”

برا اساس این گزارش، الهه رزم‌خواه و خواهرش از بچگی «میل‌های» ورزش باستانی را در دستان پدرشان دیدند و بعد‌ها که برادرشان هم باستانی‌کار شد و معلم این ورزش، هر روزشان با حال و هوای این ورزش گذشت. او یک سال قبل علاقه بچگی‌اش را به صورت حرفه‌ای شروع کرد و میل‌های باستانی را در خانه به دست گرفت. برادر و پدرش هم مشتاق شدند و حامی. او ساکن زاهدان است و در شهرشان چند زن دیگر را هم می‌شناسد که دوست دارند باستانی‌کار شوند، اما در همه این سال‌ها پای هیچ‌کدام‌شان به گود زورخانه نرسیده است.

لازم به ذکر است اخیرا تعدادی که خود را جمعی از نمایندگان نیروهای مسلح، طلاب قم و پیشکسوتان ورزش‌های زورخانه‌ای معرفی کرده بودند، با حضور در مقابل زورخانه شهید عراقی تهران، طی یادداشتی، حضور زنان در رشته ورزش های زورخانه ای را امری مذموم و ناپسند دانسته و آن را لکه‌ننگی بر کارنامه مسئولان فدراسیون عنوان کردند و نسبت به هرگونه برنامه‌ریزی برای حضور زنان در این رشته هشدار دادند. این افراد همچنین اعطای نشان و حکم پهلوانی به زنان را «هتک حرمت و بی اعتنایی به پهلوانان» دانسته اند.

لکه ننگ عظیمی به نام حضور زنان در زورخانه!

بنا به گزارش رسانه های حکومتی، جمعی از طلاب با حضور در زورخانه شهید عراقی و هیات ورزش‌های زورخانه‌ای تهران، نسبت به برنامه‌ریزی و حمایت فدراسیون ورزش‌های زورخانه‌ای از حضور زنان در این رشته ورزشی، شدیدا اعتراض کردند.

تجمع‌کنندگان در بیانیه پایانی خود با اعتراض شدید به مسئولان فدراسیون ورزش‌های زورخانه‌ای به‌خاطر حمایت از حضور زنان در رشته‌های زورخانه‌ای، نسبت به هرگونه برنامه‌ریزی برای حضور زنان در این ورزش هشدار دادند.

آن‌ها همچنین حمایت از حضور زنان در این رشته را امری مذموم و ناپسند دانستند و آن را لکه‌ننگی بر کارنامه مسئولان فدراسیون دانستند.

آن‌ها همچنین اجازه نواختن زنگ زورخانه به اعضای هیات رییسه فدراسیون و اعطای نشان و حکم پهلوانی به بانوان را، به سخره گرفتن تمامی آداب و رسوم ورزش زورخانه‌ای دانستند.

روزنامه آفتاب یزد پیش تر نوشته بود: اینکه زنی در گود زورخانه میل بزند و کباده بکشد، برای خیلی‌ها دور از ذهن به نظر می‌رسد چرا که ورزش زورخانه‌ای از اول پیدایش تا به امروز یک ورزش مردانه تلقی شده و آئین پهلوانی در جامعه امروز برای زنان سرزمین مان تعریفی ندارد.

با این حال هستند زنان پهلوانی که با همه سختی‌ها و نگاه‌های نا متعارف به این موضوع، پای در گود زورخانه می‌گذارند و آئین پهلوانی را تمرین می‌کنند به امید اینکه در این ورزش جایی برای خودشان باز کنند. شاید این سوال در ذهن شما هم به وجود آمده باشد که چرا ورزش‌های زورخانه‌ای تا کنون بین المللی نشده است، واقعیت این است که تا زمانی که در این رشته ورزشی جایگاهی برای زنان تعریف نشود هیچ گاه رنگ عرصه بین الملل را به خود نخواهد دید، اما آیا امیدی هست که بعد از گذشت قرن‌ها و با وجود تحولات اجتماعی شاهد حضور ورزشکاران زن در این عرصه باشیم؟آیا امیدی هست که دختران ایران‌زمین هم روزی پهلوان خطاب شوند بدون اینکه نقش‌های قالب و از پیش‌تعیین شده اجتماعی بر آن‌ها تحمیل شود؟ آیا آموزه‌های پهلوانی فقط می‌تواند مختص پسران و مردان باشد؟ آیا زمان آن نرسیده که القابی مانند جوانمردی و مردانگی جای خود را به انسان‌اندیشی بدهند و از شکاف‌های جنسیتی به سمت انتقال آموزه‌ها به دختران در کنار پسران حرکت کنیم؟ آیا آئین پهلوانی تنها برای مردان تعریف شده است؟ آیا در شاهنامه، پهلوانی و جهان پر تنش و اسطوره‌ای آن فقط مختص مردان بوده است؟

برای بررسی این موضوع با یکی از زنانی که با استواری پا به عرصه ورزش زورخانه‌ای گذاشته تا قدمی هر چند کوچک، در راه پر فراز و نشیب بین المللی شدن این ورزش بردارد به گفتگو نشستیم که در ادامه مشروح آن را خواهید خواند.

کمی در رابطه با خودتان توضیح دهید؟
من رایحه مظفریان ۳۴ ساله و دانشجوی دکترای جامعه شناسی هستم و در حال حاضر ورزش زورخانه‌ای انجام می‌دهم.

به طور کلی نظرتان درباره ورزش باستانی چیست؟
هم از زن بود دین یزدان به پای
یلان را به نیکی بود رهنمای
ورزش باستانی ایران و زورخانه نماد تمدن ایرانیان است و ریشه در تاریخ کهن و فرهنگ غنی ایران دارد. بسیاری از پژوهشگران معتقدند که قدمت آیین پهلوانی به دوره‌ی ایران باستان برمی گردد. این ورزش در قرن هشتم ه. ق. در هندوستان، پاکستان، عراق و آسیای میانه گسترش یافت و اکنون در بیش از ۶۰ کشور جهان مورد استقبال قرار گرفته است. در این کشور‌ها زنان نیز به عنوان بخشی از جامعه که داوطلب آموختن صفات و مهارت‌های پهلوانی هستند در این زمینه فعالیت می‌کنند، اما سوال من این است که چرا در ایران که نقطه شروع این ورزش بوده است هنوز زنان حق شرکت ندارند؟ اکثر زنان شاهنامه نمونه بارز زن تمام عیار هستند و در عین برخورداری از فرزانگی، بزرگ‌منشی و حتی دلیری، از جوهر زنانه به نحو احسن نیز برخوردار هستند. رودابه، تهمینه، گردآفرید، فرنگیس و کتایون ممکن است در کنار سام، زال، رستم، سهراب، سیاوش و اسفندیار، نقشی فرعی داشته باشند، ولی بدون این‌ها معلوم نیست بر سر قهرمان مرد چه می‌آمد و چه ساختار و چه جذابیتی برای داستان باقی می‌ماند.
زنان در شاهنامه نه تنها از این دیدگاه که دلبران و دختران و مادران قهرمانان بوده‌اند، بلکه از دید شخصیت‌های مستقل و اثرگذار هم می‌توانند مورد بحث باشند و تا حدی هم بوده‌اند. خطر‌کردن، جنگیدن، بلندپرواز بودن، خرد‌ورزیدن و قدرت انتخاب که در زنانی، چون سیندخت، فرانک، گردیه، کتایون و دیگران دیده می‌شود، لزوماً صفاتی مردانه نیستند، به‌ویژه هنگامی که فضا، فضای اشرافی و حماسی باشد. در دیدگاه فردوسی، بزرگ‌ترین خالق پهلوان‌های کهن ایرانی زن منزلت فرشتگان را دارد و مظهر خوشبختی نشان داده می‌شود و در دوراندیشی و پارسایی و عقل و درایت و دلاوری و تیزهوشی همچون مردان مورد ستایش قرار می‌گیرد.

به نظر شما چرا زنان باید توانایی حضور در زورخانه را داشته باشند؟
زنان و دختران این سرزمین باید مثل سایر کشور‌ها سهمی از ورزش ملی و باستانی کشورشان داشته باشند. در سایر کشور‌ها مثل تایلند، ژاپن، چین، ترکیه و … ورزش‌های ملی، باستانی و آیینی وجود دارد که سالهاست زنان در آن شروع به فعالیت کرده اند. ما برای رسیدن به این سهم و حق مسلم زنان مشارکت سایر زنان جهان در ورزش‌های ملی کشورشان را در صفحه و سایتمان معرفی کرده ایم، اما واقعیت این است که حضور در محیطی امن در زورخانه‌ها حق زنان ایرانی است که به دلایل واهی از آن‌ها سلب شده است.

شما چطور ورزش زورخانه‌ای را آغاز کردید؟
حدود ۶ سال پیش به طور اتفاقی با ورزش زورخانه‌ای آشنا شدم. تا قبل از آن مثل اکثر زن‌ها این ورزش را از تلویزیون می‌دیدم و یا شاید ترس داشتم وارد زورخونه بشوم و حتی برایم عجیب هم بود که زن‌ها ممکن است بتوانند به عنوان تماشاگر در زورخونه حضور داشته باشند. زمانی که با رییس هیئت ورزش زورخانه‌ای استان فارس آشنا شدم، آقای غرقی من را متوجه این موضوع کرد که زنان اگر نتوانند وارد این عرصه ورزشی شوند این ورزش هیچ گاه نمی‌تواند بین المللی شود. من به هیچ شکل سابقه انجام این ورزش را نداشتم. شناختی هم از این ورزش نداشتم.کم کم شروع به رفتن به زورخانه کردم و درباره آن مطالعاتم را آغاز کردم، از طرف دیگر هم قواعد، آداب و مرام این ورزش را یاد گرفتم. البته این ورزش انقدر جزییات مهم و دلنشین دارد که هر چه بیشتر واردش می‌شویم عمیق‌تر می‌شود. در نهایت یک روز خانمی برای اولین بار جلوی چشم هزاران نفر در استادیوم آزادی کباده گرفت و بعد از آن جناب غرقی او را به من معرفی کرد. من با ایشان تماس گرفتم. چند بار خانم شاناز فدایی را دیدیم و تقاضانامه درخواست زنان برای آموزش دیدن در این رشته را به فدراسیون ورزش‌های زورخانه‌ای بردم. برای فدراسیون خیلی عجیب بود. مدیر دوره پیشین و همکارانشان تعجب کردند با من گفتگو کردند تا حدودی بهانه تراشی کردند و هرگز به تقاضای ما جواب کتبی ندادند.

پیشکسوتان این ورزش از حضور زنان در زورخانه ناراضی نیستند؟
پهلوانان و پیشکسوتان که به شدت با حضور زنان در این ورزش مخالف هستند، اما آن‌ها باید بپذیرند که این ورزش باید راه‌های بین المللی شدن و معرفی شدن به جهان را بپیماید. باید بپذیرند ملیت مفهومی صرفا مردانه نیست. جامعه و ملت ایران هم زنان هستند و هم مردان. اینکه بار‌ها ابراز‌ می‌کنند گود زورخانه مقدس است، پاسخ بسیار واضحی دارد، گود زورخانه از خانه خدا و مسجد مقدس‌تر نیست.زنان هیچگاه از حضور در اماکن مقدس منع نشده اند. تقدس گود امری انتسابیست که از سمت مردان به گود نسبت داده شده است و حتی اگر به تقدس آن احترام هم بگذاریم زنان در تمام امور مقدس مشارکت دارند. زنان در طول تاریخ، در جنبش‌های بسیاری مشارکت کردند. سلاح به دست گرفتند در خط مقدم جنگیدند، در جنبش تنباکو، در هشت سال دفاع مقدس حتی بدون سلاح در این روز‌های سخت کرونایی شاهد دلاوری‌های زنان در خط مقدم هستیم. مقدس بودن گود زورخانه هیچ تضادی با حضور زنان در این گود برای ورزش کردن ندارد.

به نظر شما دلیل مخالفت مردان به حضور زنان در زورخانه چیست؟
پیشکسوتان می‌گویند زنان خارج از گود یا در خانه‌ها ورزش کنند. سوال این است که آیا زنان خانه خدا را از رواق مسجدالحرام زیارت می‌کنند؟ یا در دل صحن طواف می‌کنند؟! اینکه این گود مقدس است و زنان نباید در گود ورزش کنند اهانت به مقام والای زنان است. یعنی حضور زنان در گود ممنوع است؟! شاید باید اکثر مردان مخالف حضور زنان، در ادبیاتشان تجدید نظر کنند. همچنین ورزش کردن زنان در خانه که مجوز احتیاج ندارد! مردان مخالف ابراز می‌کنند که زنان در خانه ورزش کنند حتی تا این حد برای جزئی‌ترین دغدغه‌های زنان و مکان ورزشی زنان به خودشان اجازه اظهار نظر می‌دهند. در حالی که زنان اکنون تیم کشتی و وزنه برداری دارند، روی تشک کشتی ورزش می‌کنند، ولی همچنان ذهنیت اکثر مخالفین این ورزش درگیر تقدس گود زورخانه است. با این حال اگرچه تقاضای زنان برای ورزش در زورخانه سالهاست روی میز فدراسیون و سایر نهاد‌ها و وزارتخانه‌ها مانده است، ولی شاید به همت دسته جمعی زنان و مردان علاقه‌مند تابوی این امر شکسته شود.

همسر، برادر یا پدر شما چه واکنشی در خصوص ورزش مورد علاقه شما دارد؟ آیا شما را تشویق می‌کند؟
من البته خیلی تمایل ندارم از نظر همسر و پدر و برادرم صحبت کنم. اگر چه واقعا مشوق و همراه من هستند و نه تنها من بلکه سایر بانوان باستانی کار هم از حمایت خانواده هایشان بهره‌مند هستند، ولی علاقه من به این ورزش ارتباطی با سلیقه مردان خانواده من ندارد. مگر زنی که رشته کاراته را انتخاب می‌کند به دلیل علاقه شخصیش از مردان خانواده اش اجازه می‌گیرد؟! خود زنان باید به سطحی از علاقه برسند و در هر امور و مسیر خودشان را انتخاب کنند. مسئله من این است که توقف نزدیک به پانزده سال درخواست زنان برای انجام این ورزش به دلیل بها دادن به نگاه و تفکر مخالفین ایجاد شده است. هر امری که تبدیل به تابو شود شکستن آن زمان و بستر فرهنگی لازم دارد. اکنون هم از سمت برخی مردان به شدت پیام‌های ناراحت کننده‌ای دریافت می‌کنیم. آزار کلامی و تهدید‌هایی که از شان این ورزش و منش پهلوانی به دور است و بیش از اینکه ما را ناراحت کند خود مردان باید از این امر خجالت زده باشند وگرنه مسیر و راه ما مشخص است.

آیا از لحاظ قانونی منعی برای حضور زنان در زورخانه وجود دارد؟
برای ورود زنان هیچ ممنوعیت قانونی وجود ندارد. در هیچ کدام از آیین نامه‌های داخلی فدراسیون ورزش زورخانه‌ای و فدراسیون‌های آماتوری یک جمله پیدا نمی‌کنید که دستور داده باشد که ورود زنان به گود زورخانه ممنوع است. این یک عرف بین خود مردان است که با حضور زنان به آرامی در ذهن‌ها جا خواهد افتاد و این تابو شکسته خواهد شد.

به نظر شما اینکه زنان اجازه ورود به زورخانه را ندارند تا چه اندازه می‌تواند در جامعه تاثیر داشته باشد؟
در چنین شرایطی استعداد‌های بسیاری از دختران و زنان سرزمینمان به هدر می‌رود. سالیان دراز پسر بچه‌ها هم تا زمانی که ریش و سبیل در نمی‌آوردند و بالغ نمی‌شدند اجازه ورود به ورزش زورخانه‌ای را نداشتند تا اینکه پس از تغییرات و انعطاف‌هایی که این ورزش از خود نشان داده است فضا برای حضور پسر بچه‌ها هم مهیا شده است. اکنون مدارسی وجود دارد که به طور تخصصی به آموزش این ورزش برای پسران می‌پردازند، اما همچنان دختران در این ورزش نادیده گرفته می‌شوند.در این امر دو نکته قابل توجه است اول اینکه نشان میدهد پس این ورزش انعطاف دارد و قواعد و قوانینش به محکمی آنچه که ادعا می‌شود نیست، چنانچه‌ می‌بینیم پسران برای مدت‌ها اجازه حضور نداشتند، ولی اکنون سالهاست مشارکت می‌کنند و رتبه‌های مختلفی هم کسب می‌کنند. پس چرا زنان سهمی از این انعطاف نداشته باشند؟! دوم اینکه ارزش و منزلت مقام زن برای حضور در مکان ورزش ملی از یک پسر بچه بالغ نشده کمتر است؟! پسران بدون ممنوعیت عرفی و حتی با استقبال‌ می‌توانند وارد گود زورخانه شوند و ورزش کنند و برای به دست آوردن این حق نجنگیده اند بلکه امکانات و شرایط مهیا شده و در اختیارشان قرار گرفته است، اما زنان باید بجنگند تا شاید به این حق برسند و این جای تعجب دارد!

واکنش جامعه به شما وقتی در حال ورزش زورخانه‌ای هستید چگونه است؟
بار‌ها مردانی مراجعه کرده اند و با تمسخر پرسیده اند «یعنی زنان بیایند ورزش کنند و آن‌ها را پهلوان مریم و پهلوان الناز خطاب کنیم؟!» از سر تمسخر میگویند، ولی وقتی کسانی مثل پهلوانان شاهنامه و شیرزنانی در تاریخ ایران وجود دارد قطعا گرفتن لقب پهلوانی در برابر خدمتی که می‌کنند حق مسلم آنان است.

چرا با وجود همه این برخورد‌ها هنوز به ورزش باستانی علاقه‌مند هستید؟
من عاشق این ورزش شدم. حفظ و حراست و مشارکت در این ورزش برایم روز به روز و بیش از پیش اهمیت دارد. پله پله یادگیری و علاقه ام به این ورزش را خودم ساختم. حس دین به این ورزش دارم. من عاشق سرزمینم ایران هستم. چطور میتوانم فرهنگ و ملیتم را دوست نداشته باشم؟! این ورزش پتانسیل‌های زیادی دارد. از موسیقی تا تک تک حرکات و آلاتی که استفاده می‌شود. اکنون زنان غیور ایرانی در حالی مشغول انجام و یادگیری این ورزش هستند که هنوز دغدغه اکثر مردان باستانی کار پرداختن به حاشیه هاست.

به نظر شما حضور زنان در زورخانه چه نتایجی به همراه خواهد داشت؟
فراموش نکنیم القابی که دست‌پرورده جامعه مردانه است، مثل فروتنی و گشاده‌رویی و جوان‌مردی که اغلب از سوی مردان به دیگر مردان داده می‌شود در اصل نقش القا کنندگی را دارد، در پی تحولات جامعه امروزی نیازمند بازنگری است. این تغییر نگرش تنها در صورتی میسر و موثر خواهد بود که در بستر همان اجتماع اولیه اصلاح گردد. حضور زنان در گود زورخانه بی‌شک آغازگر تغییرات بزرگ و مثبتی می‌تواند باشد.‌

می‌توانید یک خاطره از ورزش زورخانه‌ای تعریف کنید؟
یک روز با یکی از مردان غیور و حامی این ورزش آقای پوریا فخاری به آرامگاه فردوسی رفته بودیم تا من جلوی آرامگاه این مرد حکیم و فرزانه شیرین کاری کنم و فیلم برداری کنیم تا برای انتشار بتوانیم از ادبیات و داستان‌های حماسی شاهنامه الهام بگیریم. در شاهنامه داستان‌های بسیاری از رشادت‌های زنان وجود دارد، چند دقیقه از انجام حرکات من نمی‌گذشت که ناگهان مامور محوطه آمد و گفت: «خانم جمع کنید و تشریف بیاورید دفتر» ما رفتیم دفتر مجموعه و مدیر نگاهی به میل انداخت نگاهی به من و گفت: با این وضع‌ نمی‌توانید محوطه را ناآرام کنید! من پاسخ دادم چه وضعی؟ هیچ کس که در محوطه نیست! جواب دادند «با این وضع که میل بزنید، این حرکات نمایشی مجوز می‌خواهد!»من درخواست کردم اگر ممکن است فقط چند دقیقه اجازه بدهند! چون از نظر من فردوسی متعلق به همه است و مصادره آن به بهانه مجوز این تعلق را زیر سوال می‌برد، اما هر کاری کردیم اجازه ندادند و از ان لحظه فقط یک فیلم یک دقیقه‌ای باقی مانده است. مامور همه جا مارا دنبال میکرد و در آخر مجبور به ترک آرامگاه شدیم. بعد‌ها فیلم‌هایی دیدم از نقالی دختر بچه ها، از نقالی مردان که در محوطه که با لباس‌های زیبا شعر خوانی‌ می‌کردند و حرکاتشان برای رییس آرامگاه نمایشی نبود! هنوز این دیدگاه وجود دارد که زنان اگر میل به دست بگیرند امری خنده دار است.

پهلوانان زنان دیگری که در این حرفه فعالیت می‌کنند را می‌شناسید؟
شاناز فدایی، مینا نخعی، مهناز حاجی آقا بابایی، کمند روشن، هستی پور یزدان‌پناه، الناز اورنگی، مریم اسعدی، شیما آقایی افشار، توران شریفی نژاد، آذر هاشمی و دکتر فریده اشرف گنجویی از جمله زنان پرتلاش این عرصه هستند که با دلاوری هایشان تابو‌های مردانه این ورزش را شکسته اند و مطمئنا نامشان در تاریخ جاودانه خواهد ماند.

از چه زمانی شروع به فعالیت درباره این موضوع در فضای مجازی کردید؟
بعد از مدتی خودم شروع کردم به نوشتن مطالب متعدد و جمع آوری استفتا از مراجع درباره حضور زنان در زورخانه و انجام ورزش باستانی، در این بین با زنان دیگری هم آشنا شدم. زنان حرفه‌ای که فرزندان پهلوانان رشید و روشنفکر این سرزمین هستند و با عشق و علاقه از کودکی در خانه کنار پدران و برادرانشان ورزش می‌کنند. در طول همه این سال‌ها پراکندگی زنان با استعداد در نقاط مختلف جغرافیایی ایران و عدم دسترسی به امکانات برای ورزش کردن در کنار هم و در مکان مناسب برای من دغدغه بود. بار‌ها در مطالب متعدد موضوع را نوشتم، اما متاسفانه نسبت به آن بی توجهی شد تا اینکه تصمیم گرفتم از فضای مجازی برای این کار استفاده کنم. مشکل شرعی با فتوا‌ها حل شده است و مشکل قانونی وجود ندارد. در عین حال من بانوان زیادی را پیدا کرده ام که این ورزش ملی را مانند من با عشق دوست دارند.

حرف آخری اگر هست.‌
می‌خواستم از جامعه زنان ورزشکار در تمامی رشته ها، کشتی، کشتی آلیش، پرثوا، چوگان و … درخواست کنم با حضورشان در این عرصه ما را حمایت کنند.

اخبار تکاندهنده از وضعیت اسفبار باغ وحش‌های ایران

خبرگزاری هرانا – شرایط نگهداری از حیوانات در باغ وحش صفادشت زیر استانداردها و بر خلاف قوانین موجود است. مدیریت این باغ وحش به شخصی سپرده شده که هیچ تخصصی در این زمینه نداشته و با اقدامات مختلف جان حیوانات را به خطر انداخته است. یک عضو سازمان جهانی نجات حیات وحش در خصوص وضعیت این باغ وحش گفت که “شرایط نگهداری حیوانات در باغ وحش صفادشت مانند بسیاری از باغ وحش‌های کشور مطابق با استاندارد‌های بین‌المللی نیست. به طوری که در سال گذشته حیواناتی نظیر زرافه، ببر، میمون رزوس، کوسه، سیخوری، توله شیر و گرگ در این مکان جان خود را از دست داده‌اند. علت مرگ این حیوانات عدم رسیدگی درست و حتی لمس شدن توسط بازدیدکنندگان عنوان شده بود. چه آنکه این باغ‌وحش در ازای دریافت مبالغ بیشتر مجوز لمس حیوانات را می‌دهد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رویداد۲۴، به گفته فعالان محیط زیست حال حیوانات در باغ‌وحش‌های ایران خوب نیست. هر از گاهی در اخبار خبری از مرگ و میر حیوانات در قفس‌های غیراستاندارد باغ‌وحش‌ها و عدم رسیدگی مناسب به آنان می‌شنویم. ایجاد اختلالات روانی در بین ۸ شامپانزه زندانی در باغ‌وحش ارم که اقدام به کشتن فرزندان خود می‌کنند. یکی از این موارد است. اما مدتی است که با سخنان دکتر یوسفی دامپزشک سابق باغ‌حش صفا دشت واقع در منطقه ملارد و انتشار آن در رسانه‌ها توجه علاقه‌مندان به محیط زیست به این مرکز جلب شد.

سال ۹۸ مرگ یکی از سه زرافه این مرکز خبرساز شد، امین یوسفی دامپزشک سابق این مجموعه درباره علت مرگ این زرافه گفته بود: «آزمایش‌ها نشان داد که علت مرگش تغییر جیره غذایی و تزریق نشدن واکسن آنتروتوکسمی بوده است. هیچ کدام‌شان واکسن نزدند و بیمه نشدند و این حیوان مرد، چون ضعیف‌تر از بقیه بود.»

او بر این موضوع تاکید کرده بود که طی یک سال در این باغ‌وحش علاوه بر ببر و زرافه حیوانات دیگری مانند میمون رزوس، ۴ کوسه، سیخوری، یک توله شیر و گرگ هم جان خود را از دست داده‌اند. علت مرگ این حیوانات عدم رسیدگی درست و حتی لمس شدن توسط بازدیدکنندگان عنوان شده بود. چه آنکه این باغ‌وحش در ازای دریافت مبالغ بیشتر مجوز لمس حیوانات را می‌دهد. حیواناتی که پس از مرگ به سرعت جایگزین می‌شدند.

بر اساس این گزارش، ۱۰ سال پیش در کشور اسپانیا قوانینی تصویب می‌شود که براساس آن فعالیت مراکزی که به صورت بی‌ضابطه و غیرقانونی اقدام به تکثیر گونه‌های حیوانی می‌کردند باید تعطیل شوند. از این رهگذر یک قلاده ببر از این کشور وارد ایران شده و بعد از پشت سر گذاشتن ماجرا‌هایی مدت طولانی در خرابه‌های ارم موسوم به لونای ۳ نگهداری می‌شود تا اینکه علیرضا شرفی مدیر فعلی باغ وحش صفا دشت این ببر را به حیاط منزل شخصی‌اش منتقل می‌کند اینکه آیا اینکار براساس مجوز قانونی انجام می‌شود یا نه مشخص نیست.

مدتی بعد هم یک قلاده توله شیر به این ببر در منزل شرفی ملحق می‌شود سرانجام بعد از مدتی با شکایت‌هایی که نسبت به این موضوع انجام می‌شود سازمان محیط زیست پیگیر ماجرا شده و طی قراردادی با شهرداری ملارد که باغ‌وحش صفادشت در آن واقع شده است این مرکز در اختیار علیرضا شرفی مدیر فعلی این باغ‌وحش قرار می‌گیرد.

یوسفی دامپزشک سابق این مرکز درباره راه‌اندازی آن گفته بود: «از ۵ سال قبل مدیر باغ وحش را می‌شناختم، از آن زمان که یک شیر و ببر در خانه‌باغش در ملارد نگهداری می‌کرد و من واکسن‌هایشان را می‌زدم. بعد از مدتی محیط‌زیست تصمیم گرفت این شیر‌ها را که دیگر بزرگ شده بودند، از او بگیرد. گذشت تا اینکه راه‌اندازی باغ‌وحش صفادشت که تا قبل از آن فقط پرنده داشت، به او پیشنهاد شد. بیست‌وپنجم آذر ٩۵ قراردادی نوشتیم و به اداره دامپزشکی و محیط‌زیست رفتیم. فقط می‌خواستند با مدرک من کارشان را در اداره‌ها راه بیندازند. مسئول این باغ‌وحش تصمیمی برای درمان حیوانات نداشت. مواردی که خیلی اوضاع حاد می‌شد، با من تماس می‌گرفت و هر حیوانی می‌مرد، یکی به جایش می‌خرید.»

وی افزود: “اینکه این فرد چگونه و به چه صورت اقدام به خرید گونه‌های جانوری گرانقیمت کرده و به سرعت می‌توانست هر حیوان را جایگزین حیوان تلف شده قبلی کند سوالی قابل تامل است چه آنکه به گفته یوسفی تنها بره زرافه‌ها به قیمت ٣٠٠میلیون تومان خریداری شده و ١٠٠میلیون تومان نیز هزینه حمل‌ونقل آن‌ها بوده است. اگر چه که باغ وحش مدعی شده که شرکت صادرکننده از آفریقا جایگزین زرافه را به صورت رایگان به باغ وحش داده و به علت تحریم تا این تاریخ موفق به آوردن جایگزین نشده‌اند.”

باغ‌وحش صفادشت، اما یوسفی را دامپزشکی معرفی می‌کند که از این مجموعه اخراج شده و افشاگری‌های وی نیز به همین علت است، موضوعی که یوسفی آن را تکذیب کرده و عنوان می‌کند که خودش به همکاری با شرفی پایان داده است.

اما نکته جالب‌تر در این بین سخنان یکی از افراد آشنا به این باغ‌وحشت و مدیر آن است که نمی‌خواهد نامش فاش شود. او از رابطه شرفی با حسن میرکاظمی معروف به حسن رعیت می‌گوید و اینکه بار‌ها این ۲ نفر را در کنار یکدیگر مشاهده کرده است. حسن رعیت فردی است که تصاویر او در سال ۸۸ با لباس شخصی و کلت در خیابان منتشر شد و در دوره ریاست ابراهیم رییسی بر دستگاه قضایی بازداشت شده است. حسن رعیت همچنین فردی است که در زمان بازداشت بابک زنجانی نام او به عنوان یکی از دستیاران وی در رسانه‌ها منتشر شد.

ویژگی مشترک حسن رعیت و شرفی علاقه‌مندی آنان به نگهداری از حیوانات وحشی در منزل شخصی است آنچنانکه براساس اخبار منتشر شده این فرد از ۱۷ قلاده ببر در منزل شخصی‌اش نگهداری می‌کرده است. در باغ او که به بهشت گمشده معروف است گونه‌های دیگر جانوری نیز نگهداری می‌شده است. موضوعی که این مساله را مطرح می‌کند که آیا میان خرید حیوانات متنوع به صورت سریع و بی‌سرو صدا و ارتباط شرفی و حسن رعیت ارتباط معناداری وجود دارد.

سوال دیگری که سازمان محیط زیست باید درباره آن پاسخگو باشد آن است که چطور مدیریت یک باغ‌وحش به فردی سپرده می‌شود که نه تخصصی در این زمینه داشته و نه از میزان توجه او به حیوانات و محیط زیست اطلاعی در دست است، زیرا به جرات می‌توان گفت علاقه به نگهداری از حیوانات وحشی در منزل شخصی قطعا علتی برای علاقه‌مندی به حیات وحش نیست. از سوی دیگر موضوع اجازه نوازش حیوانات در این مرکز برکسی پوشیده نیست و سکوت سازمان محیط زیست به چه علت است؟ آیا در پشت پرده این سکوت داستان‌های خاصی قرار دارد؟

در این گزارش آمده است، با توجه به اهمیت موضوع و همچنین شکایت شبکه ملی سمن‌های محیط زیستی و منابع طبیعی کشور از باغ‌وحش صفادشت با دکتر ایمان معماریان دامپزشک سابق ارم که با اوضاع باغ‌وحش‌های کشور از جمله صفادشت آشناست و محمد داسمه وکیل دادگستری و فعال محیط زیست که در جریان این شکایت قرار دارد به گفتگو نشستیم.

پشت صحنه اجازه لمس حیوانات چه می‌گذرد؟
ایمان معماریان دامپزشک حیات وحش و عضو سازمان جهانی نجات حیات وحش گفت: “شرایط نگهداری حیوانات در باغ وحش صفادشت مانند بسیاری از باغ وحش‌های کشور مطابق با استاندارد‌های بین‌المللی نیست. به عنوان مثال یکی از مواردی که در قوانین محیط زیستی ما و قوانین بین‌المللی در خصوص باغ‌وحش‌ها منع می‌شود تغدیه حیوانات توسط بازدیدکنندگان است؛ که متاسفانه در این باغ وحش به کرات چنین مساله‌ای رخ می‌دهد.”

وی با بیان اینکه تغذیه حیوانات توسط بازدیدکنندگان می‌تواند باعث ایجاد مشکلات متابولیکی و گوارشی در حیوانات شود، می‌افزاید: “وعده‌های غذایی، نوع غذا و جایگاه‌هایی که استفاده می‌شود و نوع حفاظ‌های باغ وحش می‌تواند بر سلامت حیوانات تاثیر بگذارد. در باغ وحش صفادشت فنس‌هایی برای قفس حیوانات استفاده شده است که تروماتیک بوده و در صورت برخورد دندان حیوان با آن می‌تواند باعث آسیب به دندان‌ها شود. بیشتر باغ‌وحش‌ها برای بستر حیوانات از سیمان استفاده می‌کنند که بسیار آسیب رسان است. در واقع خصوصیات جایگاه‌ها در باغ‌وحش‌های ایران از جمله صفادست اصلا استاندارد نیست”.

این دامپزشک درباره مجوز لمس حیوانات در باغ وحش صفا دشت توسط بازدیدکنندگان اظهار می‌کند: “برای اینکار از بازدیدکنندگان هزینه بیشتری گرفته می‌شود. این در حالی است که این عمل به شدت به حیوانات آسیب می‌رساند. زیرا برای اینکه گونه‌های مختلف رام شده و به انسان‌ها اجازه لمس کردن بدهند مراحل مختلف و دردناکی را طی می‌کنند”.

او در اینباره توضیح می‌دهد: “اکثر این حیوانات زودتر از موعد و بدون اینکه نیازی وجود داشته باشد در همان مراحل اولیه زندگی از مادر جدا شده و به آن‌ها به صورت دستی غذا می‌دهند بخصوص که گونه‌های پستان‌داران باید تا مدت زمان طولانی از شیر مادر تغذیه شوند. اما این اتفاق نمی‌افتد و غذا‌های نامناسبی به این حیوانات در سنین اولیه داده می‌شود که منجر به مشکلات متابولیکی، نرمی‌استخوان با شدت‌های مختلف می‌شود”.

وی با اشاره به اینکه در مرحله بعدی برای پذیرش انسان توسط حیوانات باغ‌وحش غریزه طبیعی پرخاشگری را از آن‌ها می‌گیرند، ادامه می‌دهد: “در گونه‌های مختلف به روش‌های مختلفی این اتفاق می‌افتد مثلا برای رام کردن میمون‌های رزروس که بیشترین گونه میمون‌ها در کشورما بوده و بسیار پرخاشگر و قلمروطلب هستند، آن‌ها را به شدت کتک می‌زنند و می‌چرخانند، شرایط به گونه‌ای می‌شود که هر وقت میمون کاری انجام دهد که از نظر مربی اشتباه است با نشان دادن یک چوب سریع آرام می‌شود، زیرا می‌داند که ممکن است کتک بخورد. این حیوان از ترس کتک خوردن به انسان‌ها اجازه لمس کردن می‌دهد”.

معماریان اضافه می‌کند: “گربه‌سانان و گوشتخوارانی مانند گرگ که اصطلاحا دستی می‌شوند، علاوه بر اینکه خیلی زود و در بچگی از مادر جدا می‌شوند، تمرین‌های بسیار جدی و سختی می‌بینند و در بسیاری موارد دارو‌هایی به آن‌ها داده می‌شود تا پرخاشگری‌شان کاهش یابد. مضاف براینکه گونه‌های مختلف غرایز مختلفی دارند، مثلا پلنگ‌ها دوست دارند تنها باشند، شیر‌ها گروهی‌ترند، اما در باغ‌وحش‌ها براساس غریزه از حیوان نگهداری نمی‌شود، حیوان انزواطلب را در گروه و حیوان اجتماعی را در انزوا نگه می‌دارند”.

وی خاطرنشان می‌کند: “حیوانات گوشتخوار الزاما نیازی به نوازش انسان ندارند. برای اینکه حیوان به این مرحله برسد باید خصوصیات اصلی خود را از دست بدهد مثلا با استفاده از فشار آب یا گرسنه نگه داشتن حیوان و سایر کار‌های تلخی که انجام می‌شود او را رام می‌کنند. نکته بدتر هم آن است که وقتی این حیوانات به سنین بالاتر می‌رسند هم قابلیت رام کردن‌شان کاهش می‌یابد، هم ریسک و خطرات‌شان بیشتر می‌شود و هم اینکه جذابیت خود را از دست می‌دهند در عین اینکه خصوصیات طبیعی خود را نیز از دست داده‌اند این حیوانات که دیگر قابلیت لمس و نوازش را ندارند یا محکوم به کشته شدن می‌شوند، یا اینکه قاچاق شده و به دیگران فروخته می‌شوند و به ویژه گونه‌های که در تعداد زیاد تکثیر می‌شوند مانند شیر و ببر به مراکز غیراستانداری فروخته می‌شوند که کارشان تکثیر بی‌رویه حیات وحش بدون مدیریت و رعایت استانداردهاست. یا اینکه حیوانات به صورت منزوی باقی عمر خود را گوشه یک قفس غیراستانداردی زندگی می‌کنند و دیگر توان تبلیغ نمایش و لمس و قاچاق را ندارند و ادامه عمرشان بسیار تلخ خواهد بود”.

عضو سازمان بی‌المللی نجات حیات وحش تاکید می‌کند: “مهم‌ترین آسیب مجوز لمس و نوازش حیوانات باغ‌وحش صفادشت آن است که قاچاق حیات وحش و نگهداری حیات وحش به عنوان حیوان خانگی را تبلیغ می‌کند، همچنین شکار این حیوانات افزایش یافته، تکثیر غیراستاندارد و غیربهداشتی در مراکزی مانند باغ‌وحش‌های غیراستاندارد افزایش می‌یابد.

وی تصریح می‌کند: “در باغ وحش صفا دشت هم که در ازای گرفتن مبالغ بیشتر اجازه لمس و غذا دادن به حیوان داده می‌شود قاعدتا باید تمام این مراحل غیراستاندارد و دردناک را حیوان طی کرده باشد. یکی دیگر از موارد غیرقانونی که در این باغ وحش انجام داده می‌شود آن است که بازدید کننده با دادن پول بیشتر تکه‌ای بال مرغ یا هرچیز دیگری را از لای فنس به حیوان بدهند”.

این دامپزشک با بیان اینکه این کار مشکلاتی شدیدی را برای حیوان می‌تواند ایجاد کند، توضیح می‌دهد: “اول اینکه همانطور که گفتم فنس‌ها از جنس تروماتیک بوده و اگر حیوان اشتباهی به جای غذا فنس را گاز بگیرد، به دندانش آسیب می‌رسد و دیگر اینکه حجم غذایی گوشتخواران معمولا بسیار بالاست و میزان اسیدی که در معده آن‌ها تولید می‌شود برای این میزان غذاست. آن‌ها وقتی در طبیعت شکار می‌کنند حجم زیادی غذا می‌خورند و ممکن است تا شکار بعدی مدت طولانی گرسنه بمانند در باغ وحش‌های استاندارد تلاش می‌شود شرایط طبیعی آن‌ها حفظ شود به این معنی که یکی دو روز در هفته غذا نخورند و بعد وعده‌های سنگین غذایی را با رعایت نکاتی که اضافه وزن پیدا نکنند، می‌گیرند. اما در باغ وحش صفا دشت که تکه‌های کوچک غذا به حیوان داده می‌شود علاوه براینکه تخلف از قوانین است می‌تواند به سلامتی دستگاه گوارش و سلامت سیستم متابولیسم این حیوانات آسیب جدی وارد کند”.

او با یادآوری اینکه براساس گزارش دامپزشک سابق باغ وحش صفادشت یکی از زرافه‌های که از خارج از کشور وارد این باغ‌وحش شده در اثر تغذیه نامناسب تلف شده است، عنوان می‌کند: “زرافه‌ها جیره غذایی بسیار خاصی داشته و فراهم کردن آن در ایران کار سختی است. اگر از علوفه‌های معمولی که برای دام‌های اهلی مانند گاوو گوسفند استفاده می‌شود به میزان زیاد به زرافه داده شود به مشکلات گوارشی شدید دچار می‌شود. زیرا آن‌ها از برگ درختان خاصی به عنوان پایه اصلی غذایی‌شان استفاده می‌کنند که نوع وترکیبات آن با علوفه‌های معمولی دام‌های اهلی متفاوت است. همچین نوع غدارسانی به زرافه نیز متفاوت است آن‌ها از روی زمین غذا نخورده و اصطلاحا نمی‌چرند بلکه از ارتفاع غدا می‌خورند اگر این مساله رعایت نشود هم باعث تلف شدن حیوان می‌شود”.

وی در پاسخ به این سوال که بر اساس کدام ضوابط به آقای شرفی که به نظر می‌رسد تخصص خاصی در خصوص حیوانات ندارد اجازه مدیریت و احداث یک باغ وحش داده می‌شود، عنوان می‌کند: در قوانین محیط زیستی ایران مقررات کاملی درباره احداث باغ وحش نداریم، اما بخشی از قوانین فعلی هم ترجمه قوانین اتحادیه اروپا بوده و اگر همین قوانین هم با وجود تمام نواقص و کاستی‌ها رعایت شوند باغ‌وحش‌های ما نسبت به شرایط امروز تبدیل به بهشت می‌شوند. اما همین قوانین نیم‌بند نیز به هیچ عنوان رعایت نشده است؛ حالا اینکه چگونه به چنین افراد که حتی استاندارد‌های ناقص داخلی را نیز رعایت نمی‌کنند اجازه احداث یا مدیریت باغ‌وحش داده می‌شود باید از سازمان محیط زیست سوال کرد.

معماریان خاطرنشان می‌کند: “نقش باغ‌وحش فرهنگ‌سازی و آموزش در خصوص حیات وحش و نحوه مواجهه با حیوانات در کنار حفظ گونه‌های خاص و انجام کار‌های تحقیقاتی و علمی است این در حالی است که در کشور ما و در باغ‌وحش صفا دشت چشم‌انداز رام کردن حیات وحش و نمایش آن برای لمس کردن توسط بازدیدکنندگان و کسب درآمد بیشتر است. متاسفانه سازمان محیط زیست به عنوان ناظر هیچ فشاری بر این مراکز وارد نمی‌کند که هدف‌گذاری خود را تغییر دهند. در این شرایط نه وضعیت نگهداری از این حیوانات استاندارد خواهد شد و نه گونه‌هایی که در باغ‌وحش حضور دارند به دلیل نیازشان برای حفاظت و نگهداری است”.

عضو گروه بین‌المللی نجات حیات وحش اضافه می‌کند: “در چنین باغ‌وحش‌هایی افراد به جای آموزش دیدن درباره حیات وحش علاقه‌مند به نگهداری گونه‌هایی مانند ببرو شیر در منزل می‌شوند. باغ وحش یک تیغ دولبه است می‌تواند بسیار مفید یا بسیار آسیب‌رسان باشد که دقیقا باغ‌وحش‌های ایران بسیار آسیب‌رسان هستند. “

شکایت کیفری فعالان محیط زیست علیه باغ‌وحش صفا دشت
محمد داسمه گفت: “شبکه ملی سمن‌های محیط زیستی و منابع طبیعی کشور از باغ وحش صفا دشت شکایت کیفری کرده است. این شکایت دو محور دارد؛ یکی اینکه فیلم‌ها و گزارش‌های زیادی به دست ما رسیده که در این باغ وحش اجازه لمس کردن حیوانات و غذا دادن به آن‌ها به بازدیدکنندگان در ازای دریافت مبالغ بیشتر داده می‌شود، مانند لمس مار‌ها تا در آغوش کشیدن جگوار توسط بازدیدکنندگان و بستنی دادن به شیر که برای سلامت او خطرناک است. شرایط در این مرکز به گونه‌ای است که سلبریتی‌ها و حتی شهردار ملارد نیز یک جکوار را در آغوش گرفته و لمس می‌کنند که این موضوع به شدت مورد انتقاد فعالان محیط زیست قرار گرفته است”.

وی ادامه داد: “این اقدامات علاوه براینکه حیوان آزاری است، اجرای حرکات نمایشی است که باعث جذب بازدیدکننده بیشتر شده و از طرف دیگر میل به نگهداری گربه‌سانان بزرگی مانند پلنگ و ببر در منزل را بین برخی از متمولین افزایش می‌دهد. سازمان محیط زیست سال‌ها پیش دستور‌العملی را وضع کرد که براساس آن اجرای حرکات نمایشی مطلقا ممنوع است. زیرا اجرای این حرکات علاوه بر اینکه باعث قاچاق حیات وحش می‌شود، باعث مغفول ماندن مقوله‌هایی مانند آموزش، حفاظت و رفاه در رابطه با حیات وحش در باغ‌وحش‌ها می‌شود”.

این وکیل دادگستری عنوان کرد: “محور دوم شکایت شبکه ملی سمن‌های محیط زیستی درخواست برای انجام یک بررسی کاملا قضایی و مستقل در خصوص تکثر حیوانات حیات وحش در این مرکز. حسب ماده ۳۴ قانون مجازات مرتکبین قاچاق همه کالا‌ها و ارز زمان ورود و خروج از کشور باید مالیات‌های گمرکی را پرداخت کنند و هر گونه کالایی در زمان واردات و صادرات که عوارض و مالیات و حق و حقوق گمرکی را پرداخت نکند ذیل عنوان قاچاق گمرکی شناخته می‌شود که قابلیت تعقیب کیفری و مجازات را دارد”.

وی اضافه می‌کند: “ما در این شکایت هیچگونه اظهارنظر ماهوی و قضاوتی نکردیم، اما از دادستان عمومی و انقلاب شهرستان تهران درخواست کردیم هیاتی را مشخص کنند که با بررسی پرونده‌های گمرکی مشخص شود آیا برای تک تک حیوانات این باغ وحش پرونده گمرکی وجود دارد یا خیر؟ آیا تمام عوارض و حقوق گمرکی در زمان ورود این حیوانات به کشورپرداخته شده است؟ “

این فعال محیط زیستی با اشاره به اینکه در باغ وحش صفادشت یکی از ۳ زرافه‌ای که وارد کشور شد تلف شده است، می‌گوید: “این باغ وحش، شیر، جگوار، ببر و پلنگ و بسیاری دیگر از گونه‌های حیات وحش را وارد ایران کرده و نگهداری می‌کند؛ لذا در راستای شفافیت، مبارزه با فساد و کاهش قاچاق حیات وحش ما لازم دانستیم که پرونده‌های گمرکی باغ وحش صفادشت بررسی شده و مشخص شود که آیا عوارض گمرکی را پرداخت کرده یا نه که اگر عوارض پرداخت نشده باشد جرم قاچاق گمرکی به وقوع پیوسته است”.

وی توضیح می‌دهد: “از باغ وحش صفا دشت گزارش‌های زیادی دست ما رسیده که گویای ارتکاب تخلف‌های زیاد در آن است که متاسفانه اداره حفاظت از محیط زیست نسبت به آن‌ها تا کنون واکنشی نشان نداده است. موضوع دیگر تلف شدن زرافه و ببر در این باغ وحش است که دکتر یوسفی دامپزشک سابق این باغ گفته علاوه بر ببر و زرافه حیوانات دیگری نیز در این باغ وحش تلف شده‌اند. این موضوع ما را به شک انداخت که شاید برخی از پرسنل سازمان حفاظت محیط زیست نظارت‌های لازم را بر این باغ وحش نداشته باشند؛ بنابراین تشخیص دادیم که ضروری است نسبت به این باغ وحش در دستگاه قضایی بررسی کامل و جامعی صورت بگیرد.”

این حقوقدان خاطرنشان می‌کند: “از سوی دیگر اجرای حرکات نمایشی نه تنها تبلیغ برای قاچاق حیوانات است که باعث از بین رفتن خوی توحش در این حیوانات هم می‌شود. همچنین آموزش، رفاه و حفاظت نیز مغفول واقع می‌شود. شبکه ملی سمن‌های محیط زیستی کشور رونوشت گزارش خود را در خصوص صفا دشت سازمان محیط زیست ارسا کرده است همچنین من این گزارش را به همراه فیلم‌ها و مستندات برای خانم برنا ریاست اداره محیط زیست تهران ارسال کرده‌ام ایشان هم قول دادند که این موارد را طی گزارشی به اداره کل حفاظت از محیط زیست استان تهران ارسال کند”.

این فعال محیط زیست با اشاره به اینکه شرایط باغ‌وحش‌ها در ایران انتقادات بسیاری را به همراه داشته است، می‌گوید: “اتحادیه باغ‌وحش‌های اتحادیه اروپا نیز مطالبی را درنقد شرایط نگهداری از حیات وحش در باغ‌وحش‌های ایران داشته است. شاهد تخلفاتی درباغ‌وحش‌های استان‌های خوزستان، فارس، خراسان نیز بوده‌ایم به همین ضروری است دستور‌العمل و ضوابط کلی و یکسان برای تمامی باغ‌وحش‌های ایران از سوی دفتر حیات وحش طراحی و وضع شده و با تمامی باغ‌وحش‌های متخلف خصوصا صفادشت که تبلیغات گسترده‌ای هم در سطح تهران دارد از سوی سازمان محیط زیست به عنوان متولی اصلی حیات وحش کشور برخورد قانونی صورت گیرد”.

بر اساس این گزارش، پیش ازآنکه متولیان باغ‌وحش صفادشت مورد مواخذه قرار گیرند ضروری است سازمان حفاظت از محیط زیست کشورمان یک بار برای همیشه نسبت به این موضوع که این سازمان تا چه میزان درخصوص حفظ حیات وحش و سرمایه‌های محیط زیستی کشور جدیت دارد شفاف‌سازی کرده و درباره علت شرایط ناهنجار باغ‌وحش‌های کشور و نحوه انتخاب مدیران و متولیان این مراکز و شیوه نظارت برآن‌ها توضیح دهد. سرمایه ملی کشور تنها متعلق به یک قشر خاص یا سازمان محیط زیست نیست که به صورت دلبخواهی با آن برخورد شود.

بازداشت دهها نفر به بهانه تشکیل باند شیطان پرستی

خبرگزاری هرانا – رئیس کل دادگستری استان مازندران از بازداشت ۴۲ شهروند در این استان به دلیل آنچه که “عضویت در یک باند شیطان پرستی” خوانده است، خبر داد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مهر، محمد صادق اکبری، رئیس کل دادگستری استان مازندران از بازداشت ۴۲ شهروند در این استان تحت عنوان “عضویت در یک باند شیطان پرستی” خبر داد.

وی در این خصوص اعلام کرد: “تعداد ۲۸ نفر مرد و ۱۴ نفر زن دربخش مرزن آباد چالوس دستگیر و تعداد ۱۱ دستگاه خودرو شناسایی و توقیف شد”.

محمد صادق اکبری مدعی شد: “افراد این گروه شیطان پرستی که ازسراسر کشور با نام “امید آزاد اندیش” در شهرستان چالوس بخش مرزن آباد فعالیت می‌کردند به جرم برپایی جشن پارتی و شیطان پرستی شناسایی و دستگیر شدند”.

وی افزود: “با پیگیری اداره اطلاعات استان و دستور به موقع رئیس حوزه قضائی مرزن آباد، سردسته اصلی این گروه شناسایی و دستگیر و با قرار بازداشت روانه زندان شد”.

اقدام به خودکشی یک زندانی سیاسی در زندان ارومیه

خبرگزاری هرانا – رضا خجسته، زندانی سیاسی که دوران محکومیت سه سال و ۹ ماهه‌ی خود را در زندان ارومیه سپری می‌کند، روز جمعه ۲۳ خردادماه با خوردن قرص اقدام به خودکشی کرد و به بیمارستان امام خمینی ارومیه منتقل شد. این اقدام آقای خجسته در اعتراض به انتقال خود به بند کارگران و عدم رعایت اصل تفکیک جرائم صورت گرفته است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز جمعه ۲۳ خردادماه ۱۳۹۹، رضا خجسته، زندانی سیاسی محبوس در زندان ارومیه روز جمعه ۲۳ خردادماه با خوردن قرص اقدام به خودکشی کرد و به “بیمارستان امام خمینی” ارومیه منتقل شد.

این اقدام آقای خجسته در اعتراض به انتقال خود به بند کارگران و عدم رعایت اصل تفکیک جرائم در خصوص وی صورت گرفته است.
یک منبع نزدیک به خانواده آقای خجسته در این خصوص به هرانا گفت: «رضا خجسته حدود سه ماه پیش از بند سیاسی زندان ارومیه به خوابگاه ۳ این زندان منتقل شد. آقای خجسته مجددا در تاریخ ۱۹ خرداد به بند کارگران زندان ارومیه منتقل شد. آقای خجسته از زمان انتقال به خوابگاه ۳ و نهایتا بند کارگران نسبت به عدم رعایت تفکیک جرائم در خصوص خود و نگهداری‌اش در کنار زندانیان معتاد به مواد مخدر اعتراض کرد اما مسئولان زندان به خواسته او توجهی نکردند و نهایتا روز گذشته با خوردن تعداد زیادی قرص اقدام به خودکشی کرد که پس از چند ساعت به بیمارستان امام خمینی ارومیه منتقل شد.»
از زمان انتقال این زندانی سیاسی به بیمارستان از وضعیت وی اطلاعی در دست نیست.

رضا خجسته در آذرماه ۹۷ بازداشت و در زمستان همان سال توسط شعبه ۲ دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی علی شیخلو از بابت اتهام “عضویت در یکی از گروه‌های مخالف نظام (ری استارت)” به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد.

این حکم نهایتا به دلیل عدم اعتراض به رای صادره و تسلیم به رای به ۳ سال و ۹ ماه حبس تعزیری کاهش پیدا کرد.

آقای خجسته پیشتر در تاریخ ۲۳ خرداد ۹۸، به بند سیاسی این زندان منتقل شد. انتقال وی در حالی صورت گرفت که این زندانی در مدت تحمل محکومیت خود چندین بار درخواست‌هایی مبنی بر رعایت اصل تفکیک جرائم و انتقال به بند سیاسی زندان ارومیه به مسئولین این زندان ارایه داد؛ اما این درخواست‌ها تا آن زمان با بی توجهی مسئولین مواجهه شده بود.

خودکشی زندانیان به دلیل رفتار نامناسب مسئولان و شرایط نگهداری زندانیان در زندانهای ایران مسبوق به سابقه است.

نظر ظریف در باره اناتخابات ریاست جمهوری آمریکا


وزیر خارجه جمهوری اسلامی در یک برنامه زنده اینستاگرامی گفت که شانس پیروزی ترامپ در انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا بالای ۵۰ درصد است.

ظریف افزود: ترامپ در جامعه آمریکا هنوز یک پایه قوی دارد و تا زمانی که این پایه بهم نخورده است، شانس پیروزی او جدی است.

وی گفت: بزرگترین اشتباه در مسائل سیاسی پیش‌بینی است. ولی اگر شما به عنوان یک آدم واقع نگر بخواهید به شرایط آمریکا نگاه کنید و رای آمریکاییان را در پاییز امسال پیش بینی کنید، می‌بینید که آقای ترامپ هنوز در آنجایی که برای رای مجدد امیدوار است، تغییری صورت نپذیرفته است.

ظریف افزود: به نظر من با وجود نحوه برخورد با بحران کرونا و همچنین ناآرامی‌های اخیر هنوز شانس انتخاب آقای ترامپ بیش از ۵۰ درصد است.

پیش بینی غلط بنگاه های نظرسنجی و ترامپ

رئیس‌جمهور آمریکا به پیشتاز بودن رقیب انتخاباتی‌اش در نتایج یک نظرسنجی که توسط شبکه خبری «سی‌ان‌ان» انجام شده واکنش نشان داد.

ترامپ به نظرسنجی جدید «سی‌ان‌ان» که نشان‌دهنده پیشتازی ۱۴ درصدی رقیب انتخاباتی‌اش «جو بایدن» است واکنش نشان داد و در حساب کاربری خود در توئیتر نوشته که این نظرسنجی هم همانند گزارش‌های «سی‌ان‌ان» جعلی است.

او همچنین نتایج نظرسنجی‌هایی را در سال ۲۰۱۶ یادآوری کرده که هیلاری کلینتون را پیشتاز نشان می‌داده‌اند. ترامپ در توئیتر نوشت: «نظرسنجی سی‌ان‌ان هم مثل گزارش‌هایش جعلی است. همین ارقام و بدتر از آن را برای کلینتون حقه‌باز می‌نوشتند. دموکرات‌ها آمریکا را نابود خواهند کرد.»

به گزارش فارس، نتایج نظرسنجی‌ها در آمریکا در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۶ به شدت خدشه‌دار شد. در آن زمان اکثر نظرسنجی‌ها نشان می‌دادند «هیلاری کلینتون» به عنوان نامزد وقت حزب دموکرات با اختلاف از «دونالد ترامپ» پیشی گرفته است. در نهایت در آن انتخابات این دونالد ترامپ بود که به پیروزی رسید..

کرونا؛ تهدید بی سابقه رئیس جمهور آمریکا علیه چین


رئیس جمهور آمریکا گفت ارتش این کشور با دشمن نامرئی که از چین آمده مواجه است.

ترامپ روز شنبه در یک سخنرانی بار دیگر دولت چین را به دلیل شیوع ویروس کرونا مورد انتقاد قرار داد و گفت که این کشور منشأ شیوع این ویروس بوده است.

رئیس جمهور امریکا که در دانشگاه ارتش در «وست‌پوینت» سخنرانی می‌کرد، گفت: ارتش آمریکا با یک دشمن نامرئی که از چین آمده مواجه است.

ترامپ در ادامه افزود: ما پلیس جهان نیستیم اما اگر مردم ما مورد تهدید قرار بگیرند برای اقدام کردن هیچگونه تردیدی نمی‌کنیم. از الان به بعد ما فقط برای پیروزی جنگ خواهیم کرد.

پیش تر وزیر خارجه آمریکا نیز صراحتا اعلام کرده بود که یوروس کرونا از آزمایشگاه ووهان بیرون آمده است

مایک پمپئو در مصاحبه با شبکه تلویزیونی ای‌بی‌سی گفت: این اولین بار نیست که جهان در معرض ویروسی قرار می‌گیرد که در نتیجه خطاهای یک آزمایشگاه چینی به وجود آمده است. آنها سابقه اداره کردن آزمایشگاه‌های زیر حد استانداردها را نیز دارند.

وزیر خارجه آمریکا در ادامه تاکید کرد که شواهد بی‌شماری وجود دارد که نشان می‌دهد آزمایشگاهی در ووهان چین منشا پاندمی کرونا است و آن جا نقطه شروع است.

با این حال پمپئو از ارائه توضیح درباره اینکه آیا شیوع این ویروس از سوی چین عمدی بوده است یا نه، خودداری کرد و گفت هیچ دلیلی ندارد که در مورد ارزیابی جامعه اطلاعاتی آمریکا که گفته‌اند ویروس ساخته دست بشر یا نتیجه اصلاح ژنتیکی نیست، تردید کند.

دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا از هفته پیش در حال بررسی این فرضیه هستند که آیا ویروس کرونا در آزمایشگاهی در شهر ووهان چین ساخته شده و ناخواسته به بیرون درز کرده است یا نه.

این سازمان‌های اطلاعاتی اگرچه پنجشنبه گذشته اعلام کردند نتیجه بررسی آنها نشان می دهد که ویروس جدید کرونا ساخت بشر نیست و از نظر ژنتیکی نیز دستکاری نشده است اما تاکید کردند که همچنان در حال بررسی منشاء این ویروس مرگبار هستند.

نابودسازی عمدی شواهد آزمایشگاهی کرونا”

براساس یک گزارش اطلاعاتی افشا شده، چین عمدا شواهد آزمایشگاهی کرونا ویروس را نابود کرده و از ارائه نمونه به دانشمندان بین المللی که هم اکنون در حال کار روی واکسن این بیماری هستند، امتناع ورزیده است.

به گزارش فاکس نیوز، این گزارش ۱۵ صفحه ای محرمانه که در اختیار سرویس های اطلاعاتی، استرالیا، نیوزیلند، انگلستان و ایالات متحده قرار گرفته نشان میدهد عدم شفافیت حکومت کمونیستی چین در ارائه آمار و اطلاعات منجر به مرگ بیش از دویست هزار نفر تاکنون در جهان شده است. چینی ها در مورد چگونگی انتقال این ویروس دروغ گفتند و به دلیل پنهان کاری بیشتر، مطب پزشکان محلی را تعطیل کردند.