Previous Next

واکنش وقیحانه ملاها به قطعنامه پارلمان اروپا

پارلمان اروپا هفته گذشته با اکثریت قاطع نقض وحشیانه حقوق زنان در جمهوری اسلامی را محکوم کرد. این قطعنامه با ۶۰۸رأی موافق تنها در مقابل ۷رأی مخالف به تصویب رسید.

در این قطعنامه تأکید شده است رژیم ایران باید سرکوب زنان را متوقف کند. همچنین در این قطعنامه آمده است جمهوری اسلامی باید اتباع دو تابعیتی اتحادیهٔ اروپا را که در ایران زندانی هستند، آزاد کند.

سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی امروز در واکنش به این قطعنامه گفت: رعایت حقوق بشر برای ما از الزامات شرعی و قانونی است که همواره بدان اهتمام ورزیده و برای رعایت آن نیازی به تاکیدهای مغرضانه و فرصت طلبانه دیگران نداریم.

به گزارش ایسنا، وی افزود: در بسیاری از حوزه ها وضعیت حقوق زنان و بطور کلی حقوق بشر در جمهوری اسلامی با اختلاف زیادی از مرزهای منطقه فراتر رفته است و در موارد متعددی جایگاه زنان ایرانی در شرایطی بهتر از زنان در کشورهای مدعی حقوق بشر قرار دارد.

فیلم؛ بازسازی آرامکو ماهها وقت می برد

به گزارش وال استریت ژورنال، برای احیای کار و بازسازی پالایشگاه «آرامکو» عربستان سعودی ماهها وقت لازم خواهد بود.

به گفته نماینده «آرامکو»، این شرکت نامه های زیادی از شرکت های خارجی، ازجمله «جنرال الکتریک» با پیشنهاد کمک دریافت کرده است.

منبعی در دولت عربستان در رابطه با بازسازی «آرامکو» گفت:«ما هنوز در جستجوی جزئیاتی هستیم، زیرا همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست».

از سوی دیگر یورو نیوز گزارش داد مقام‌های عربستان به دنبال حملاتت به تاسیسات نفتی این کشور (آرامکو) به دنبال متحدانی برای اقدامات هماهنگ برای مجازات رژیم ایران در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد هستند.

فیلم؛ استقبال تاریخی ترامپ از یک رهبر خارجی

استقبال تاریخی ترامپ از یک رهبر خارجی

دهها هزار نفر روز یکشنبه در تجمعی در شهر هوستون که ترامپ آن را رویدادی عمیقا تاریخی توصیف کرد شرکت کردند. (فیلم زیر)

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و نارندا مودی نخست وزیر هند در جریان یک تجمع بزرگ نادر برای یک رهبر خارجی در تگزاس تعارفات گرمی رد و بدل کرده اند.

این رویداد تحت عنوان احوالپرسی با مودی یکی از بزرگترین گردهمایی ها در استقبال از یک رهبر خارجی در آمریکا توصیف شد.

ترامپ به جمعیت گفت: بی نهایت خوشحالم با یکی از بزرگترین، وفادارترین و فداکارترین دوستان آمریکا، نخست وزیر مودی، اینجا در تگزاس حاضر می شوم.

مودی نیز در سخنرانی خود گفت که هند دوستی واقعی در کاخ سفید دارد و ترامپ را شخصیتی گرم، صمیمی، همیشه حاضر، پرانرژی و هوشمند توصیف کرد.

وی گفت: از کارهای مدیریت شرکت ها گرفته تا فرماندهی کل قوا، از هیات های مدیره گرفته تا دفتر کار ریاست جمهوری در کاخ سفید، از استودیوها تا صحنه های جهانی… او تاثیری ماندگار به جا گذاشته است.

مودی در جریان بازدید یک هفته ای خود از ایالات متحده در مذاکرات تجاری شرکت خواهد کرد و به مجمع عمومی سازمان ملل خواهد رفت.

زیباکلام؛ دلیل لحن ترامپ در باره‌ رژیم ملاها


صادق زیباکلام در روزنامه شرق نوشت: سؤالی که این‌روز‌ها به ذهن بسیاری خطور کرده این است که چرا ترامپ بازهم در مقابل جمهوری اسلامی واکنش تندی نشان نداد.

وی نوشت: ترامپ امیدوار است نیازی به جنگ نداشته باشد و با صرف فشار‌های اقتصادی از طریق تحریم‌ها، جمهوری اسلامی را به پای میز مصالحه بکشاند. آنچه مشخص است تحریم‌ها تاکنون نتوانسته اند نظام را پای میز مذاکره بکشانند؛ بنابراین به جای رفتن به سمت‌و سوی گزینه نظامی، ترامپ ترجیح می‌دهد بر فشار تحریم‌ها بیفزاید.

زیباکلام نوشت: در اوج بحران حمله به آرامکو که همگان منتظر واکنش ترامپ بودند، او در حقیقت به جای رفتن به سمت و‌سوی واکنش نظامی که بسیاری منتظر بودند، مجددا از فشار اقتصادی و تحریم تکراری بانک مرکزی، به‌علاوه صندوق توسعه ملی سخن گفت. هر یک از «سوانحی» که در چند ماه گذشته اتفاق افتادند می‌توانستند آتش جنگ و درگیری نظامی میان جمهوری اسلامی و آمریکا را برافروزند، اما ترامپ مماشات کرده و آرام از کنار برخورد و درگیری نظامی گذشته است.

وی در پایان نوشت: با این حال، معلوم نیست چنین وضعیتی تا کجا تداوم داشته باشد. اگر اتفاقات بزرگ‌تری در منطقه بیفتد یا ترامپ از بابت انتخابات سال آینده اطمینان بیشتری پیدا کند یا اساسا احساس کند تحریم‌ها و فشار اقتصادی چندان جمهوری اسلامی را به پای میز مذاکره نمی‌کشاند، در آن صورت ممکن است شرایط فعلی تغییر کند و وارد فضا‌های جدید‌تری شود.

رژیم ایران وارد وقت اضافه خواهد شد!

رئیس جمهور آمریکا چند روز پیش گفت: گزینه نظامی علیه رژیم ایران همچنان روی میز است، ولی برای این کار عجله‌ای ندارد. وی افزود: برای این‌ کار وقت زیاد است.

ترامپ در حاشیه دیداری با نخست وزیر استرالیا در کاخ سفید به خبرنگاران گفت که می‌تواند در عرض یک دقیقه دستور حمله نظامی به مثلا ۱۵ هدف مهم در ایران را بدهد، اما می‌خواهد حتی‌الامکان از آن خودداری کند.

رئیس جمهور آمریکا افزود: در مقابل رژیم ایران خویشتن‌داری بسیاری نشان داده‌ام. صدور دستور حمله آسان است اما خویشتنداری نشانه قدرت است. برخی این را درک کرده و برخی نیز خواستار اقدام سریع هستند. گزینه نظامی علیه رژیم ایران می‌تواند موفقیت آمیز باشد اما نیازی نیست به این گزینه روی بیاوریم.

ترامپ گفت که انتظار دارد تحریم‌ها علیه رژیم ایران کارساز باشند و ادامه داد او این راه‌ حل را به گزینه نظامی ترجیح می‌دهد

رئیس جمهور آمریکا افزود: امروز طی جلسه‌ای گزینه‌های مطرح در قبال رژیم ایران بررسی خواهد شد. مقامات حکومت ایران برای نجات دادن کشورشان از ورشکستگی باید اقدامات تروریستی را متوقف کنند. ایران می‌تواند کشوری بسیار خوب و ثروتمند باشد؛ ولی آن‌ها انتخابشان این است که راه دیگری را بروند. رژیم ایران می‌داند اگر به بدرفتاری ادامه دهد، در وقت اضافه است!

آمریکا به وزیر حزب‌اللهی دولت لبنان ویزا نداد


دولت آمریکا به جمیل جبق وزیر بهداشت حزب‌الله در دولت لبنان ویزا نداد. به گزارش الشرق‌الأوسط، جمیل جبق قرار بود همراه هیات لبنانی به ریاست میشل عون برای مشارکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر کند.

رسانه‌های لبنانی نوشتند: جمیل جبق درخواستی به سفارت آمریکا برای تمدید ویزای منقضی شده برای شرکت در جلسه سازمان ملل ارائه کرد اما ویزای وی به‌ دلیل نمایندگی حزب‌الله در کابینه صادر نشد. این اقدام با تشدید تحریم‌ افراد و نهادهای مرتبط با حزب‌الله همزمان است.

تروریست سابقه دار و فراری حزب الله به دام افتاد

۳۴ سال پس از ربودن یک هواپیمای مسافربری و گروگان‌گیری ۱۸ روزه و قتل یکی از مسافران، پلیس یونان از دستگیری مظنون لبنانی این هواپیماربایی در جزیره میکونوس خبر داد. اینترپل سال‌ها در جستجوی این فرد ۶۵ ساله و آلمان نیز حکم جلب او را صادر کرده بود.

ژوئن سال ۱۹۸۵، پرواز ۸۴۷ خطوط هوایی ترنس ورلد متعلق به آمریکا با ۱۵۳ مسافر و هشت خدمه، در مسیر آتن به رم ربوده شد. دو هواپیماربای وابسته به حزب‌الله لبنان، سلاح کمری و نارنجک دستی داشتند. آنها با گروگان‌ گرفتن مسافران، خواستار آزادی ۱۷ عضو حزب‌الله و حزب‌الدعوه عراق بودند که به اتهام بمب‌گذاری در برابر سفارت آمریکا در کویت، در زندان به سر می‌بردند.

بعد از گروگانگیری، هواپیما اول به فرودگاه بیروت رفت. تروریست‌ها یکی از مسافران را که غواص نیروی دریایی آمریکا بود در این فرودگاه به قتل رساندند. سرانجام پس از تبادل ۱۹ گروگان به ازای سوخت، هواپیما به الجزایر رفت. گروگان‌گیرها طی مذاکرات طولانی، به تدریج بقیه سرنشینان و خدمه را آزاد کردند.

یکی از هواپیماربایان، محمد علی حمدی نام داشت که در سال ۱۹۸۷ در فرانکفورت دستگیر و محاکمه شد. دادگاه او را به حبس ابد محکوم کرد اما حمدی پس از ۱۹ سال حبس در سال ۲۰۰۵ آزاد شد و به کشورش برگشت.

در زمان آزادی حمدی، این ظن وجود داشت که او را به ازای مبادله با دو گروگان آلمانی آزاد کرده باشند. دو شهروند آلمانی از سوی همقطاران هواپیمارباها در لبنان و به منظور اعمال فشار برای آزادی گروگانگیرها ربوده شده بودند.

پلیس یونان می‌گوید فرد مظنون، روز پنجشنبه ۱۹ سپتامبر در حوالی جزیره میکونوس دستگیر شده است. رسانه‌ها می‌نویسند او پس از انتقال به زندان مرکزی یونان، از سوی مقامات آلمانی شناسایی شده است. این زندان در نزدیکی آتن و تحت تدابیر شدید امنیتی قرار دارد.

مسؤول انتقال پول به حزب الله لبنان ترور شد

حزب الله لبنان اعلام کرد که یکی از اعضای مهم پیشین آن در خانه خود هدف سوء قصد قرار گرفته و جسد او در همان مکان به دست آمده است. این فرد علی حاطوم نام داشت که در خانه ای در محله شیعه نشین الضاحیه در جنوب بیروت در بخشی به نام برج البَراجِنه زندگی می کرد.

برخی منابع در ایران می گویند علی حاطوم عامل انتقال کمکهای مالی سپاه پاسداران برای حزب الله به لبنان بوده است. در این گزارش ادعا شده که علت ترور حاطوم آن بوده که اطلاعات زیادی درباره کانال انتقال کمک های مالی رژیم ایران به حزب الله داشته است.

حمله به “آرامکو”؛ اعلام موضع رسمی انگلیس


نخست‌وزیر انگلیس اعلام کرد که مسئولیت حمله به آرامکو برعهده حکومت ایران است. انگلیس یکی از کشورهایی است که در ماموریت دریایی تضمین امنیت خلیج‌فارس تحت فرماندهی آمریکا شرکت دارد.

بوریس جانسون موضع انگلیس در قبال مسئولیت حمله به تاسیسات نفتی آرامکو را در حین پرواز به نیویورک به اطلاع خبرنگاران همراه خود رسانده است.

اعلام این موضوع از سوی بوریس جانسون، تغییر در مواضع انگلیس در قبال حملات آرامکو به شمار می‌آید. خبرگزاری آسوشیتدپرس به خویشتن‌داری انگلیس در اعلام نظر صریح درباره مسئولیت این حملات اشاره کرده است.

اما اکنون نخست‌وزیر انگلیس صراحتا می گوید که مسئولیت حملات اخیر به پالایشگاه بقیق و میدان نفتی خریص برعهده رژیم ایران است.

رژیم ایران باید هزینه حمله به عربستان سعودی را بپردازد

یک شبکه تلویزیونی عربی گزارش می دهد که سپاه پاسداران گروه دیگری از کارشناسان موشکی خود را به یمن فرستاده است. (فیلم زیر)

تلویزیون الحَدَث که این خبر را انتشار داد، به شمار افرادی که به صنعا فرستاده شده اند اشاره ای نکرد. ولی آشناسان امور ایران می گویند که این نخستین بار نیست که رژیم ایران این گونه کارشناسان را رهسپار یمن می کند تا به حوثی ها در جنگ یمن یاری برسانند و آن ها را برای وارد آوردن ضربات بیشتر بر عربستان سعودی آماده سازند.

انتشار این خبر در حالی است که از یک سو حوثی های یمن ادعا می کنند که اجرا کننده حمله اخیر به تاسیسات نفتی عربستان در شمال شرق آن کشور بوده اند، و از سوی دیگر کارشناسان آمریکایی و غربی می گویند که حمله از جانب رژیم ایران بوده و حوثی ها فاقد آن توان موشکی و پهپادی می باشند که بتوانند در یک حمله، چنین زیان سنگینی به پالایشگاه های آرامکو در عربستان وارد آورند.

مجله اکونومیست در گزارشی تحلیلی از دست داشتن حکومت ایران در حملات به پالایشگاه آرامکو سعودی نوشته است : «جمهوری اسلامی ایران باید بهای حمله اخیر به تاسیسات نفتی عربستان سعودی را بپردازد یا در غیر اینصورت منطقه خاورمیانه شاهد رخدادهای مشابه و در نهایت جنگ خواهد بود».

اکونومیست در ادامه نوشت: «مادامی که حکومت ایران درک نکند که تجاوز هزینه در بر دارد، دوباره به زور متوسل می‌شود، و این دیر یا زود به جنگ ختم خواهد شد.»

از مکرون گرفته تا امان‌پور، به دنبال میانجیگری


کریستین امان‌پور، خبرنگار شبکه سی. ان. ان، در دو پیام توییتری بخش‌هایی از گفت‌وگویش با ظریف، وزیر خارجه رژیم ملاها را منتشر کرده و به نقل از وی نوشت: ظریف امروز به من گفت که روحانی حاضر است با ترامپ، رئیس‌جمهور [آمریکا] این هفته در نیویورک دیدار کند، «به شرط این که رئیس جمهور ترامپ آماده باشد کاری را که لازم است انجام بدهد»، [که آن] لغو تحریم‌ها در ازای «نظارت دائمی بر تاسیسات [هسته‌ای] جمهوری اسلامی است.»

امان‌پور در پیام دیگری به نقل از ظریف نوشت: «نشان صلح [شاخه زیتون] همیشه روی میز بوده است، اما ما بازهم آن را نشان می‌دهیم.»

واکنش پمپئو به طرح صلح روحانی

یو.اس.ای تودی طی گزارشی از نیویورک نوشت: وزیر خارجه مایک پمپئو روز یکشنبه اعلام کرد سران رژیم ایران تشنه به خون و دنبال راه‌انداختن جنگ هستند.

روحانی روز گذشته با بیان اینکه به همسایگان خود اعلام می‌کنیم دست دوستی به سوی آنها دراز کرده و آماده‌ایم از خطاهای گذشته آنها در منطقه بگذریم، گفت: امسال با ابتکار صلح هرمز در سازمان ملل حضور خواهیم یافت.

وزیر خارجه آمریکا اما می گوید که جمهوری اسلامی یک نیروی شر در منطقه است و ایالات متحده در سازمان ملل به دنبال یک حمایت بین‌المللی برای مقابله با آن می باشد.

آمریکا در روزهای اخیر جمهوری اسلامی را به دست داشتن در حملات علیه تاسیسات نفتی عربستان سعودی متهم کرده است.

به گزارش رادیو فرانسه، مایک پمپئو، وزیر امورخارجه آمریکا، روز یکشنبه اعلام کرد که این کشور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به دنبال به دست آوردن یک حمایت بین‌المللی برای مقابله با حکومت ایران است.

پمپئو به شبکه تلویزیونی ای‌بی‌سی آمریکا گفت: رئیس جمهور ترامپ و من می‌خواهیم به دیپلماسی و همه گزینه‌ها برای موفقیت [در این زمینه] فرصت بدهیم.

او ادامه داد: من در نیویورک هستم و همه روزهای هفته در سازمان ملل متحد خواهم بود تا در این باره گفت‌وگو کنم. ما امیدواریم که سازمان ملل متحد موضع محکمی در این زمینه اتخاذ کند. زیرا همه جهان می‌داند رژیم ایران یک بازیگر بد و نیروی شر در منطقه است.

وزیر امورخارجه آمریکا گفت که سازمان ملل متحد دقیقا برای همین گونه مسائل ایجاد شده، یعنی زمانی که یک کشور مورد حمله یک کشور دیگر قرار می‌گیرد، و ما امیدواریم که سازمان ملل در این زمینه بسیج شود.

از سوی دیگر به گزارش صدای آمریکا، وزیر سابق دفاع این کشور در واکنش به حملات هوایی اخیر به مراکز نفتی عربستان سعودی گفت جمهوری اسلامی کاری را ادامه می‌دهد که برای چهار دهه آن را انجام داده است.

جیم متیس روز یکشنبه ۳۱ شهریور در مصاحبه با شبکه ای‌بی‌سی گفت که جمهوری اسلامی همانند چهل سال گذشته یک نیروی بانفوذ بی‌ثبات‌کننده بوده است تا خاورمیانه را به آن شیوه‌ای که خودشان می‌خواهند پیش ببرند.

او افزود که آنها می‌خواهند در نقش رهبر ظاهر شوند و در سیاست خارجی شان به دنبال کنار زدن دیگران هستند. وی با تفکیک مردم ایران از رژیم حاکم بر این کشور، گفت که این رژیم دهه‌ها همین سیاست را دنبال کرده است.

گفتنی است اظهارات صلح طلبانه (!) روحانی و ادعای صلح هرمز! در شرایطی بیان می شود که کارشناسان نظامی تائید کردند که موشکها و پهپادهای بکار گرفته شده در حمله به تأسیسات نفتی عربستان سعودی تماما متعلق به سپاه پاسداران است و از جنوب ایران پرتاب شده اند.

آخوند علم‌الهدی امام جمعه و نماینده خامنه‌ای در مشهد درباره حمله به تاسیسات نفتی آرامکو در عربستان گفته: …آمریکا و عربستان می‌گویند این کار، کار ایران بود، می‌گویند از شمال آمد از جنوب نیآمد مگر شمال و جنوب فرق دارد؟ هم جنوب شما ایران است، هم شمال شما ایران است….

پیش تر گزارش شده بود که رئیس جمهور آمریکا قرار است روز سه شنبه در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی ‏کند. این سخنرانی در حالی انجام خواهد شد که تنش‌ها در منطقه خلیج فارس افزایش پیدا کرده است.

به گزارش رویترز، یک مقام بلندپایه آمریکايی گفته دونالد ترامپ ‎ قصد دارد از نشست مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان فرصتی برای جلب حمایت از موضع ضد جمهوری اسلامی واشنگتن استفاده کند.

به گفته این منبع، تشدید خشونت رژیم ایران یکی از موضوعات مورد بحث از سوی ترامپ است و آمریکا از فرصت گفتگو در راستای حصول واکنش جمعی به این موضوع استقبال می‎کند.

مقاماات آمریکايی و کشورهای عربی خلیج فارس می گویند رژیم ایران سرچشمه مشکلات در منطقه است.

نقدی به شورای مدیریت گذار (از تصور تا توهم)

عبدالستار دوشوکی
دوشنبه ١ مهر ١٣٩٨

نقدی گذرا به شورای مدیریت گذار (از تصور تا توهم)

شورای مدیریت گذار بعد از بیش از یک سال جلسات خصوصی قرار است آخر این هفته بعنوان پروژه جدید بخشی از اپوزیسیون در لندن “برآیش” شود. وقت زیادی صرف کردم تا معنی “برآیش” را پیدا کنم. ظاهرا برایش یعنی مرحله پایانی تکوین و تکامل یا فرگشت با ویژگی فنوتیپی موروثی! در دعوت نامه حسن شریعتمداری (دبیر کل شورای مدیریت گذار) که برای نگارنده نیز ارسال شده است سخن از “ائتلاف وسیع ملی و هماهنگی گسترده همه تلاشگران اپوزیسیون و اینکه شورای مدیریت گذار، چتری است فراگیر برای همه ایرانیان”, آمده است.

در طی چند سال اخیر ائتلافات سیاسی و پروژه های متعددی توسط طیف های مختلف اپوزیسیون ارائه شده است که هرکدام بنوبه خود چند صباحی سر و صدای فراوانی ایجاد کردند و به تدریج به حاشیه فراموشی سپرده شدند. آیا علیرغم قاعده چهل ساله, فرجام شورای مدیریت گذار یک استثنا خواهد بود ؟ در این مقاله با نگاهی نقدگرایانه بصورت سریع (گذرا), صریح و منصفانه در جستجوی پاسخ به این سوال خواهم بود. وقتی از برگزارکنندگان این “برآیش” یا رونمایی (اعلام موجودیت) پرسیدم هدف از دعوت امثال بنده چیست؟ زیرا هیچگونه سند یا اطلاعاتی در دست نیست, و قرار است من در آنجا چه کار کنم؟ جواب قانع کننده ای نیافتم جز اینکه حضور امثال بنده و بقیه فعالان اپوزیسیون باعث مشروعیت بخشیدن به پروژه ای می شود که ما از اهداف, برنامه, نقشه راه, اسناد, اساسنامه و مرامنامه آن کاملا بی اطلاع هستیم. قاعدتا یک پروژه یا ائتلاف وسیع ملی و فراگیر باید با یک فراخوان ملی و شفاف و گفتمان عمومی آغاز شود و نه در جلسات بسته یک “محافل خصوصی”.

ظاهرا این پروژه با جهشی موروثی (mutation) از “اتحاد برای دمکراسی در ایران” آغاز شد که آخرین کنفرانس خود را حدود ١٧ ماه پیش تحت عنوان “مدیریت گذار از جمهوری اسلامی” در لندن برگزار کرد. در آن کنفرانس بنده نیز یکی از سخنرانان بودم و از همگرایی و ائتلاف نحله های مختلف اپوزیسیون با تمام وجود استقبال کردم, و در مورد ضرورت مبرم آن سخن گفتم. اما جالب اینجاست حسن شریعتمداری که در آغاز بخشی از مجموعه “اتحاد برای دمکراسی در ایران” بود, یکه و تنها آن کنفرانس را بایکوت کرد و از شرکت در آن امتناع ورزید و راه جدید و انتزاعی خود را منحصرا آغاز کرد. بعدها اتفاق نادری رخ داد که بنده از درک آن تا به امروز عاجز هستم. و آن اینکه اکثر اعضای فعال “اتحاد برای دمکراسی در ایران” آن مجموعه را رها کردند و از ره ارادت سالاری به پروژه موازی و هماوردانه در حال تکوین حسن شریعتمداری روی آوردند. علیرغم اینکه آقای شریعتمداری در کنفرانس لندن آنها را بایکوت کرده بود.

اینکه جناب آقای شریعتمداری توانسته است باعث فروپاشی عملی یک مجموعه با سابقه و نامدار, و جذب اکثر اعضای آن به زیر چتر سیاسی خود بشود, از منظر کشش و کمالات مدیریتی و کاریزماتیک شخصیتی قابل تحسین و ستودنی است. ایشان در طی حدود ١٧ ماه گذشته در یک رهنورد تاریخی (odyssey), اما از نظر رقابتی “هماوردگر” علمدار مبارزه بر علیه “رهبری فردی” تحت هر عنوانی بودند. و به همین دلیل پافشاری و تاکید بر روی “شورا” بود و نه رهبری فردی. حال چه اتفاقی رخ داد که ذاتا با نقض غرض و پارادکس متناقض ایشان قبل از رونمایی در لندن به “رهبریت” تحت عنوان “دبیرکل” این مجموع منتخب یا منتصب شدند (از شیوه انتخاب یا انتصاب اطلاعی در دست نیست). باید اعتراف کنم که قدرت مجاب و متقاعد کننده ایشان قابل تحسین است. بر اساس دانشنامه آزاد ویکی پدیا سید حسن شریعتمداری فرزند ارشد آیت الله العظمی شریعتمداری (از مؤثرین مراجع تقلید شیعه در دهه‌های چهل و پنجاه خورشیدی و یکی از بانیان نظام جمهوری اسلامی) می باشد که تحصیلات حوزوی (در قم) نیز دارد. و اینکه اپوزیسیون سکولار بعد از ٤٠ سال حکومت آیت الله ها در ایران تصمیم گرفته است تا فرزند یک آیت الله (اگرچه سکولار و غیر مذهبی, و بجای خود محترم) را بعنوان “رهبر” و دبیر کل خود انتخاب کنند, سندی است غیرقابل انکار بر توانایی های قابل ستایش جناب حسن شریعتمداری در مجاب نمودن دیگران! زیرا همین رفقا اگر بحث رضا پهلوی ء دمکرات و سکولار که ٩٥ درصد آرزوهای خود را در یک جمهوری دمکراتیک می بیند مطرح بشود, از “ژن” او گذشت نخواهند کرد. اگرچه از نظر نگارنده “آقازاده گی” و “ژن” در دنیای مدرن و مناسبات سیاسی موضوعات بی ربطی هستند, و هر کس باید بدون در نظر گرفتن “ژن خوب و بد” بر اساس شایستگی های شخصی مورد قضاوت قرار بگیرد. طبیعتا همانگونه که به کرات در این مقاله تاکید کرده ام, آقای شریعتمداری شایستگی های فردی قابل ستایش را دارند. غرض از ذکر این مطلب رفتار و قضاوت دوگانه برخی از دوستان است. معهذا, رفقا باید این ثنویت در دوگانه‌انگاری گزینشی خویش را برطرف کنند.

انتقاد دیگر در باب ساده انگاری و تصور خوشبینانه (اگر نگویم توهم) در مورد عکس العمل رژیم جمهوری اسلامی با جایگزینی واژه ها است. آقای شریعتمداری که دبیر کل و شارح کل این جریان هستند در این مورد می فرمایند “باید از واژه “براندازی نظام” پرهیز نمود. زیرا واژه براندازی عکس العمل نظام را بسیار غضبناک و خشن تر خواهد کرد. اما واژه “گذار مسالمت آمیز” برای رژیم جمهوری اسلامی قابل هضم تر خواهد بود”. یعنی جایگزینی اصطلاح “گذار” بجای “براندازی” یا “سرنگونی”؛ کلیدواژه و رمز موفقیت این طرح برخلاف طرح های ناکام پیشین است. تو گویی جمهوری اسلامی با سرنگونی خود مشکلی نخواهد داشت بشرطی که اسم آن “گذار” باشد و نه “براندازی”. و اینگونه می توان با پنبه سر جمهوری اسلامی را بُرید! عجب کشفی؟ با اندک ملغمه ای از حس حسرت و حسادت به خودم گفتم: “ای دل غافل! چرا فکر این اکتشاف ناب به نیمچه ذهن من نرسیده بود تا همانند ارشمیدس از وان حمان بیرون بپرم و فریاد بزنم یافتم ! یافتم!

آقای شریعتمداری در سخنرانی دو هفته پیش خود در همایش سالیانه همبستگی جمهوری‌خواهان ایران تاکید کرد: “انقلاب توده‌ای نظیر سال ۵۷ احتمال تکرارش در حال حاضر بدلایل مختلف از جمله ذهنیت منفی نسبت به آن قابل تکرار نیست” و ادامه می دهد که ” استراتژی ما ایجاد گذری امن برای گذار است”. اما توضیح نمی دهد این “گذر امن” در عمل چگونه اتفاق خواهد افتاد. تناقض در آنجا آشکار می شود که چند دقیقه بعد ایشان می گویند: ” وظیفه اصلی مدیریت دوران گذار “انتگره کردن” آستانه‌های کوچک تغییر به آن آستانه بزرگ و نهایی تغییر، یعنی اعتراض و اعتصاب همگانی و فلج کننده و گذار مسالمت آمیز از این نظام است”. خوب ! باید گفت این دقیقا تکرار همان انقلاب سال ۵۷ است. یعنی بر اساس “تئوری گذار مسالمت آمیز” جمهوری اسلامی خشونت بسیار کمتری را در مقایسه با خشونت ماههای آخر حکومت شاه اعمال خواهد کرد؟ حال باید سرگردان در لابلای این واژه های سردرگم بگردیم تا پرتقال فروش پیدا کنیم. وی سپس با تکیه مفهمومی به تئوری دیالکتیکی هگل در مورد تضاد و اجتناب ناپذیر بودن “جبر تاریخ” می گوید: “پس در انتظار پدید آمدن نقطه واحد (آستانه تغییر) بعنوان پدیده‌ای ناشی از تغییرات ناگزیر تاریخی و ترانسفورماسیون اجتماع (تحول طلبی) عملا ناشی از جبرگرایی تاریخی و تعلیق به محال نمودن امر سیاسی گذار که در درجه اول ناشی از عمل و تاثیر آگاهانه و مسوولانه عناصر فعال و آگاه و با اراده اجتماعی است میباشد”. سوال اینجاست که جبر ناگریز تاریخی چرا در مورد جمهوری های موروثی و دیکتاتوری های کهن تر از جمهوری اسلامی نظیر چین, کره شمالی, کوبا و یا سوریه و غیره عملی نشده است؟ مشکل اساسی اینجاست که ایشان در سخنرانی دو هفته پیش خویش با نفی “قیام عمومی” آن را پوپولیستی, نگران کننده و ماجراجویانه می نامند و به زعم ایشان “باید از چنین رویکرد‌های نگران‌کننده و رهبران ماجراجویش فاصله بگیریم”. نگارنده به قیام عمومی ملت برای سرنگونی (ببخشید ! گذار ازجمهوری اسلامی) اعتقاد دارم؛ و جز این راه دیگری را پیشنهاد نمی کنم. مغالطه و عوام‌فریبی برای “فروش روغن مار” نیز این حقیقت تلخ را تغییر نخواهد داد.

انتقاد اساسی دیگر به دبیر کل و برخی از مسئولین شورای مدیریت گذار به نحوه برخورد ناصواب و رقابت جویانه آنها با بیانیه تکمیلی ١٤ نفره بود که قریب به هزار فعال مدنی در خارج و داخل کشور امضای خود را زیر بیانیه حمایت از آن ١٤ تن گذاشتند. آن بیانیه به تعبیر دکتر مسعود نقره کار “آینه‌ای در برابر اپوزیسیون” بود. اما شوربختانه دبیر کل و برخی از مسئولین شورای مدیریت گذار از گذاشتن امضای خود در کنار امضای دیگران امتناع ورزیدند؛ که سخت باعث تاسف می باشد. یعنی کسی که سودای جایگاه “نفر اول” را در سر می پروراند, نمی تواند بپذیرد که “نفر پانزدهم” باشد. حال در عرض کمتر از چند هفته از همان فعالان انتظار دارند در مراسم صحه گذاری و رونمایی آلترناتیو خودشان در لندن شرکت کنند. باید صریح و شفاف گفت که این نوع شیوه برخورد تمامیت خواه و خودمحورانه به مصداق “همه با هم” نیست. بلکه نمونه بارز انحصارطلبانه “همه با من” می باشد. اتفاقا دکتر مسعود نقره کار نقش تبلیغ سیاسی در توهم آفرینی را در یک مقاله علمی خوب بنام “توهم سیاسی” بصورت گویا توضیح داده است که می گوید توهم آفرینی سیاسی همراه با طرح نابهنگام و ناکارآمد راه‌کارها و راهبردهای متوهمانه به همراه دارد. کنش گری منفی و آفت توهم آفرینی سیاسی برانگیزاننده نومیدی و سرخوردگی، و سبب از خود بیگانگی می شود”. در این مورد می توان به مصادره به مطلوب جنبش ها و قیام عمومی داخل کشور آنگونه که در بیانیه مشترک “هژمونی طلبانه” حسن شریعتمداری و حشمت‌الله طبرزدی بتاریخ ۲۱ مهرماه ۱۳۹۷ آمده بود, اشاره کرد. در آن بیانیه با اعتماد به نفس شگفت انگیزی آمده بود : “اینک در آستانه تشکیل و اعلام عمومی “شورای مدیریت دوران گذار”، اعتصاب گسترده شما هم میهنان گرامی و بویژه اصناف عزیز نقطه عطفی در تاریخ مبارزات مدنی ملت ایران است . . . . “.

انتقاد نهایی اینکه این پروژه نه تنها از علنیت وشفافیت حداقلی برخوردار نیست؛ بلکه از مخفی کاری ء وسواس مندانه و مزمن رنج می برد. به همین دلیل بنده ماه ها پیش پیشنهاد شرکت در “کارگروه اتنیکی” ء “مدیریت شورای گذار” را رد کردم. آخه ! من با کدام “رو” و بر اساس کدام “فتوای شرعی” یا منطق و برهان و یا بر طبق کدام حکم مردمی و اختیارنامه (mandate) به ملت داخل کشور و بخصوص مبارزانی نظیر ١٤ نفر که در زندانهای جمهوری اسلامی شکنجه و پرپر می شوند مژده بدهم که خوشا بحالتان که بنده در لندن و آلمان مدیر خودگماشته مبارزات شما شده ام. مضاف بر اینکه اندیشه زایی تک محوری و آغازش چیدمان این شورا, بصورت جناحی, گزینشی, تحکمی و تصنعی بوده که از بالا به پائین دیکته شده است. فرایند تکوینی آن نیز در نهان و در محفل های خصوصی بدون هیچگونه فراخوان و یا گفتمان ملی صورت گرفته است. فقط میهمانان گزینشی در مباحث آن شرکت داشتند. وانگهی حتی بسیاری از همان افراد و جریانات دعوت شده در “مذاکرات یکجانبه” بتدریج از آن جدا شدند و انتقادات جدی را نسبت به فرایند و اهداف کار شورای مدیریت گذار مطرح کردند؛ که شرح آن بنوبه خود مثنوی هفتاد من کاغذ می طلبد. بعنوان مثال اکنون فقط بخش کمی از نیروهای چپ سنتی از نسل قدیم, بخشی از جمهوریخواهان, کنگره ملیت های ایران فدرال, و اصلاح طلبان و ملی مذهبی های بریده از حکومت در این مجموعه باقی مانده اند. از طیف مشروطه خواهان ظاهرا فقط یک نفر حضور دارد و بس! انحصارطلبی به حدی است که حسن شریعتمداری در گفتگو با کیهان لندن می گوید: “کار کردن آقای رضا پهلوی بر فراز ساختارها و تماس مستقیم با مردم اشکال دارد”؛ و از ایشان دعوت می کند “بجای تماس مستقیم با مردم بیاید و در جمع مدیران شورای گذار (به دبیر کلی او) کار بکند”. شاید به همین دلیل علیرغم تعارفات ظاهری, برخی اسم این شورا را “شورای گذار از مشروطه” نام نهاده اند. بقیه گروه ها و ائتلاف هایی که در طی سالهای اخیر اعلام موجودیت کرده اند, از پیوستن به شورای مدیریت گذار اجتناب ورزیده اند. در نتیجه بزرگ نمایی و معرفی آن بعنوان یک ائتلاف وسیع ملی و گسترده, با واقعیت همخوانی ندارد.

اما در پایان باید تاکید کرد علیرغم نقد و سنجشگری به حق و مناسب در راستای پرهیز از مبالغه و اغراق گویی, از همسوئی و ائتلاف بخشی از یک جناح اپوزیسیون با یکدیگر باید استقبال کرد و آن را بفال نیک گرفت. زیرا حق هر محفل و گروهی است که با دوستان و همفکران خود ائتلاف و شورا تشکیل بدهند. اگر این دوستان گرامی می خواهند مورد وثوق و باورپذیری دیگر طیف های اپوزیسیون (چه برسد به ملت ایران) قرار بگیرند, باید بدون اغراق گویی و مبالغه یا بزرگنمایی تبلیغاتی یا گردوئی را گنبد کردن, حقیقت وجودی کرانمند خود را در کنار “پذیرش مساوی” دیگر جریانات موجود تصدیق و اذعان کنند. زیرا در فرهنگ ایرانی سنگ بزرگ علامت نزدن است.

آغاز سال تحصیلی جدید در سایه بُحران و جنگ


منصور امان

خانواده ها امروز فرزندان خود را در حالی به مدرسه و دبیرستان می فرستند که بی اطمینانی نسبت به آینده خود و آنها بیش از هر هنگام دیگر در جامعه موج می زند. حاکمان کشور روزنه های اُمید به فردایی بهتر را نه فقط برای کودکان و نوجوانان تخته کوب کرده اند و هر روز با اخبار دهشتناک تری اُفُقهای تیره را در پیش چشم نگران مردُم به تصویر می کشند.

سال تحصیلی جدید در یکی از بُحرانی ترین شرایط معیشتی، اقتصادی و سیاسی آغاز می شود: بسیاری از خانواده ها قادر به تامین لوازم ابتدایی و مورد نیاز فرزندان خود نیستند، مدارس برای تامین مخارج خود به باجگیری شهریه از آنها روی آورده اند، کمبود فضای آموزشی مدارس دو و حتی سه شیفته خلق کرده، تعداد مدارس مخروبه، بُخاریهای نفتی و کپرها رو به فزونی گذاشته، حُقوق مُعلمان رسمی، حق التدریسها، معلمان پیمانی و معلمان خرید خدمت فقط با وقفه های چندین ماهه پرداخت می شود، کمبود نیروی انسانی کیفیت آموزش را کاهش داده و ده ها چالش کلیدی دیگر که در حلقه مُحاصره آنها، “آینده سازان” پا به مدرسه و دبیرستان می گذارند.

فرزندان مقامات و اشراف حُکومتی، “گردن کُلُفتها”ی مُهرپیشانی و انگلهای اقتصادی اما نباید نگران این مُشکلات باشند؛ مدارس ویژه “آقازاده ها” با امکانات فوق العاده و خدمات لوکس پذیرای آنهاست. بسیاری از این مدارس به گونه مُستقیم توسُط مقامهای رسمی حاکمیت راه اندازی شده است که در میان آنها می توان خانواده آیت الله کنی، مُحمد خاتمی، امامی کاشانی، مُحسن هاشمی، حداد عادل و قالیباف را مُشاهده کرد.

راه حل حاکمیت برای فرونشاندن بُحران آموزش و پرورش، سرکوب و به زندان افکندن مُعترضان است. ده ها مُعلم مُعترض به این شرایط، به زندان، شلاق، تبعید و اخراج محکوم شده اند و کوشندگان صنفی آنها با پیگرد دایمی و شدید روبرو هستند. با این حال سه دور اعتصاب سراسری مُعلمان نشان داد که مُشکلات ریشه دار تر و فرهنگیان مُصمم تر از آن هستند که دستگاه سرکوبی بتواند آنها را به گونه خودخواسته از صورت مساله پاک کند.

سایه سیاه لفاظیها و تحریکات جنگ طلبانه پایوران سیاسی و نظامی ج.ا بر سر مدرسه ها، خانواده ها و مُعلمان گُسترده شده. آنها در حالیکه نهاد آموزش و پرورش را بیشتر و عمیق تر در باتلاق تخریب، بُحران مالی و فروپاشی فرو می برند و آینده دستکم ۱۴ میلیون کودک و نوجوان را سیاه می کنند، همچنان و سرسختانه در کار تشدید وخامت اوضاع و ولخرجی میلیتاریستی و توسعه طلبانه هستند.

از این جهت و تا آنجا که به سخت تر کردن زندگی تک تک مردُم برمی گردد، می توان ثبات در شیوه حُکمرانی ولایت فقیه را مُهر و امضا کرد. “نظام” به گونه ثابت هر سال زندگی را بر مردُم نسبت به سال پیش از آن سخت تر کرده و جامعه و کشور را به چاه های عمیق تری افکنده است. اول مهر، آخر این روند نیست، مگر آنکه توده به جان آمده بر آن نُقطه پایان بگذارد.

شناسايی دو آقازاده در کنار زنان برهنه+عکس


پسر ۲۵ ساله‌ای که برای دختر وزیر دولت روحانی وثیقه ۲۰ میلیاردی گذاشت که بود؟

به گزارش شهروند آنلاین، وی «امیر بارانی بهبهانی» پسر معین بارانی ‏بهبهانی است که خبر استفاده او از ارز‌های دولتی ‏برای واردات پورشه حسابی سروصدا کرد. (عکس زیر)

البته نام خانوادگی‌اش هم آن‌قدر خاص ‏بود که مستقیما اذهان کسانی را که کمی در جریان خبر‌های پرونده‌های اقتصادی هستند به سمت یک اسم ببرد: معین بارانی ‏بهبهانی، کسی که خودش صاحب پرونده‌های کلان اقتصادی است و چند وقت پیش خبری درباره استفاده او از ارز‌های دولتی ‏برای واردات پورشه حسابی سروصدا کرد.

هنوز معلوم نیست که سرنوشت پرونده ۱۴۰‌میلیارد تومانی او که باعث شد اسمش ‏به عنوان سلطان پورشه سر زبان‌ها بیفتد، چه نتیجه‌ای پیدا کرد، اما حضور پسر او برای ضمانت شبنم نعمت‌زاده نشان می‌دهد ‏که اوضاع خیلی بدی هم ندارد.

ثروت آقازاده‌ها بیشتر از کل ذخایر ارزی کشور

رئیس سابق بانک مرکزی جمهوری اسلامی از ابعاد ثروت های کلان اقا زاده ها پرده برداشت و گفت: موجودی حساب «آقازاده‌ها» بیشتر از ذخایر ارزی کشور است

محمود بهمنی عضو کمیسیون اقتصاد مجلس گفت: دو سال ارز ناشی از صادرات به کشور ما بازنگشته است. چرا امروز اعلام می‌کنند ۱۴۸ میلیارد دلار موجودی حساب آقازاده‌های ما در بانک‌های خارجی است. ذخایر کشور ما این قدر نیست، یعنی بیش از ذخایر ارزی کشور ما موجودی حساب آقازاده‌ها در خارج از کشور است.

عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس افزود: این ۵ هزار آقازاده در خارج از کشور چه می‌کنند؟ گفته می‌شود ۳۰۰ نفر از آن‌ها درس می‌خوانند. بقیه آن‌ها چه می‌کنند؟ دولت باید به این موضوع رسیدگی کند.

رئیس سابق بانک مرکزی افزود: تا دیر نشده باید تیمی تشکیل داد و مشکلات را هر چه زودتر بررسی کنند. کشور ما فقیر نیست که این بلا‌ها سرش بیاید، و نتواند کاری بکند. همه چیز را برگردن تحریم نیاندازیم ما از نیرو‌های متخصص بهره نمی‌بریم. از کوزه همان برون تراود که در اوست.