Previous Next

تحریم؛ واکنش‌ها به سخنان وقیحانه وزیر دو تابعیتی


اظهار نظر رضا اردکانیان، وزیر نیرو در دولت روحانی در مورد پُرمصرفی در جامعه ایران، با انتقاد گسترده مردم روبرو شده است.
اردکانیان در این رابطه گفته است: «علت اینکه تحریم شدیم همین بد عادتی در مصرف است، تحریم کنندگان فهمیده‌اند نقطه ضعف ما؛ مصرف است.
وی افزود: ما جامعه‌ای مصرفی هستیم؛ چرا چین اینگونه تحریم نمی‌شود؟ چون با یک وعده غذا هم رفع گرسنگی می‌کنند.
وی می افزاید: ۴۰ سال فرصت داشته‌ایم خودمان را از شیر نفت جدا کنیم و نکردیم، آنها نقطه ضعف ما را فهمیده‌اند و دائم از همان ناحیه فشار وارد می‌کنند.
چون بیشتر از متوسط کشورهای صنعتی و توسعه یافته غذا می‌خوریم، بیشتر می‌پوشیم و سرانه مسکونی بالاتری داریم، در مقابل احساس رضایتمندی و خوشبختی‌مان هم یک صدم است، باید چارچوب‌های ذهنی را اصلاح کنیم.
این صحبت ها در فضای مجازی بازتاب گسترده ای داشته است:

کیهان خامنه ای: جام زهر ترامپ خظرناک است


جمعی از فعالان سیاسی و مدنی در ایران روز یکشنبه در بیانیه‌ای خواستار مذاکره بی‌قید و شرط جمهوری اسلامی با آمریکا شده‌اند.

کیهان خامنه ای در یادداشت روز دوشنبه خود در واکنش به این درخواست نوشت: در چنین شرایطی شنیدن حرف‌های دشمن از حلقوم برخی عوامل داخلی، آب به آسیاب فتنه دشمن و همراهی با دشمن در میدان جنگ است که حاصل آن تضعیف جبهه خودی و ترغیب دشمن به اعمال فشار و توطئه بیشتر علیه ملت ایران است!

این منبع نوشت: در حالی که زهر مذاکره با آمریکا هنوز از پیکر ملت ایران (نظام) بیرون نرفته است؛ مذاکره مجدد، جام زهر خطرناک دیگری است برای ملت ایران که این بار علاوه‌بر برنامه هسته‌ای، مسائل ناموسی کشور (نظام) را که موجودیت نظام اسلامی در گرو آنهاست هدف قرار داده است! کسانی که به دفاع از ناموس و شرف ملت پایبندند هرگز دم از مذاکره مجدد با دشمن نخواهند زد!

کیهان خامنه ای نوشت: بدتر از ترامپ، عوامل نفوذی و داخلی دشمن هستند که تلاش می‌کنند سیاست‌های فریبکارانه آمریکا را نادیده گرفته و دستگاه سیاسی و دیپلماسی کشور (نظام) را به زعم خود، به بوسه زدن بر پنجه گرگ و مذاکره مجدد با چنین کشوری بدنام ترغیب کنند!

در پیچ تاریخی خطرناکی قرار داریم

به گزارش خبرآنلاین، پاسدار رحیم صفوی، مشاور عالی فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی (خامنه ای) روز یکشنبه با نگرانی گفت: امروز ما در پیچ تاریخی خطرناکی قرار داریم؛ محیط داخلی، منطقه‌ای و جهانی از نظر مسائل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی در حال تغییر است.

وی افزود: غرب با استفاده از فناروی‌ها و شبکه‌های اجتماعی به دنبال ترویج فرهنگ غرب است، امروز وظیفه داریم راه نجات را به جوانان نشان دهیم؛ این راه نجات همان مقاومت و مجاهدت است.

اظهارات پاسدار صفوی در حالیست که بسیاری از مقامات و کارگزاران حکومتی این روزها ترس و وحشت خود را از وضعیت بحرانی نظام آخوندی برملا می‌ کنند و خواستار تسلیم در برابر آمریکا هستند.

روزنامه حکومتی سیاست روز در این باره نوشت: شاید برخی تصور کنند اگر تسلیم خواسته دشمنان شویم، مشکلات حل خواهد شد و نیازی به مقاومت نیست. در حالی که در پس چنین اندیشه‌ای، تنها یک نکته نهفته است و آن نابودی جمهوری اسلامی است.

واکنش سخت جامعه ایران به موج جدید سرکوب


منصور امان

جنگ پیشگیرانه علیه موج همه گیر اعتراضها

رژیم ولایت فقیه با کُهنه سلاحی از کار افتاده به جنگ یک اعتلای اجتماعی نُوین رفته است. با تشدید فشار بر جامعه به بهانه تحمیل آداب و نمادهای فرهنگ ارتجاعی خود، “نظام” در حقیقت به یک جنگ پیشگیرانه علیه موج همه گیر اعتراض و مُقاومت قشرها و طبقات گوناگون و صف بندی تهاجُمی آنها دست زده است.

به راستی شگفت آور نیست که یک بار دیگر رژیم ج.ا برای تزریق اقتدار خود به “پایین”، به جنگ افزار سُنتی اش یعنی تشدید سرکوب زنان مُتوسل شده باشد. امروز که دستگاه حاکم بین دو سنگ آسیاب عُصیان داخلی و فشار خارجی در حال فرسایش است، برای مهار جامعه و خاموش نگه داشتن اش، راه حل کم هزینه تر و گُسترده تری از صف آرایی ایدیولوژیک و فرهنگی علیه آن در چنته ندارد. نگاهی به سریال تدبیرهای اختناق زای حاکمیت در هفته های اخیر، به خوبی هم کانال تامین اقتدار و هم سردرگُمی مُبتکرانش را به تماشا گذاشته است.

در ابتدای ماه گذشته سرکرده نیروی انتظامی به تهدیدی جامعه با اعلام “تشدید طرحهای امنیت اخلاقی” پرداخت. کمی بعد تر دستگاه های سرکوبی به احضار گُسترده زنان به بهانه “کشف حجاب در خودرو” دست زدند.

سپس در ماه بعد (ماه جاری)، واحد تروریسم خارجی سپاه پاسداران موسوم به “سپاه قدس” اطلاع داد که “دو هزار گروه مُقاومت تذکر لسانی و عملی” در گیلان برای “برخورد عاقلانه با مساله حجاب” تشکیل داده است. هفته گذشته جامعه اما شاهد آویختن حاکمیت به راه دیگری شد؛ این بار عوامل حُکومتی با اعلام یک شُماره پیامک، از “شهروندان” می خواستند که “بدحجابی یا بی حجابی را با ذکر شُماره پلاک خودرو” گُزارش کنند.

اگرچه نیروی انتظامی روز شنبه انتساب این حرکت به خود را تکذیب کرد، اما روز بعد یک دایره تفتیش و سرکوبی دیگر، شُماره دیگری را برای خبرچینی “شهروندان اخلاق مدار تهرانی” از “کشف حجاب”، “رقص مُختلط” و “پارتی شبانه” مُنتشر کرد تا تقلای گیج سرانه حاکمیت برای دهشت پراکنی در سطح جامعه را مُستند سازد.

“نظام” در تلاش جهت کوبیدن میخ سُلطه خود بر قلب و مغز جامعه و مُنفعل سازی آن، از این ریسمان پوسیده به آن رشته گُسسته آویزان می شود و هر بار با شدت بیشتری به عُمق بُحران پرتاب می شود. مُشکل حاکمیت اینجاست که روحیه و روانشناسی جامعه تغییر کرده و تحمیل اقتدار آن بر خویشتن را برنمی تابد. “نظام” فاسد و ورشکسته هیچ استدلال ایدیولوژیک، اقتصادی و سیاسی که اطاعت و فرمانبرداری از خود را توجیه کند برای ارایه در دست ندارد. زنان، جوانان، کارورزان و حتی قشر میانی اُمیدی به بهبود شرایط خود زیر چتر ج.ا ندارند و مُدتهاست که باور خود به وعده های آن را از دست داده اند.

واکُنش سخت جامعه به موج جدید سرکوب، تبلوُر مادی این نگاه و دور باطل راهکارهای پیامکی و احضاری، بازتاب تاثیر آن بر حاکمیت است. اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به حجاب اجباری و راه اندازی گشت ارشاد در دانشگاه فقط یک نمونه از بی شُمار اعتراضها و مُقاومت فعالی است که بر صحنه خیابانها، مترو، مدارس، مراکز عُمومی و جُز آنها به گونه روزانه جریان دارد.

جامعه بازی تاج و تخت حاکمیت را هر جا که پا به میدان گذاشته باشد، برهم می زند

فیلم؛ زنان دلاور با سرود “ای ایران” در قلعه بابک

زنان ایران در صف مقدم مبارزه با فرقه تبهکار حاکم
این بار با سرود “ای ایران” در مراسم يادبود بابک خرم دين در قلعه بابک

فیلم؛ ننگ بر این سلبریتی های پاسدار نشان، ننگ

صدای آمریکا: باز سفر سلبریتی‌ها به خارج برای زایمان

سفر اخیر «رامبد جوان» و همسرش «نگار جواهریان» به کانادا برای اکران بین المللی فیلم «قانون مورفی» توجه کاربران شبکه های اجتماعی را به احتمال تولد نوزاد این زوج هنری در این کشور جلب کرده است.

عده ای از اینکه آنها اکران فیلم را بهانه کرده اند تا فرزندشان در کشور کانادا به دنیا آید انتقاد کرده اند و می گویند کسی که ادعا می کند ایران و مردم ایران را دوست دارد چرا می خواهد فرزندش در کشور دیگری به دنیا بیاید.

گزارش برخی از رسانه های داخل ایران نیز به این انتقادها دامن زده است از جمله اعتماد آنلاین که در گزارشی هزینه این سفر را بین ۴۸۰ تا ۵۱۰ میلیون تومان تخمین زد و آن را با شرایط بد اقتصادی مردم در ایران مقایسه کرد.

فیلم زیر: افشاگری علی‌ جوانمردی درباره رامبد جوان
رامبد جوان مجری تلویزیون یا مزدور سپاه

نیاز به توانمند کردن جان ایرانی به نیروی دانایی

شکوه میرزادگی

چند ماه پیش وقتی که «پروژه ی ققنوس ایران» شروع به کار کرد کمتر کسی فکر می کرد که این چنین مورد توجه ایرانیان، به ويژه در داخل ایران قرار گیرد. خیلی ها بخش عمده ای از این توجه را مدیون شاهزاده رضا پهلوی، به عنوان مبتکر و پیشنهاد دهنده ی این اقدام می دانند. و برخی نیز پاسخ مثبت شخصیت های برجسته ی علمیِ مطرح در آمریکا و اروپا به این پیشنهاد را، دلیلی بر اهمیت این پروژه تلقی می کنند. اما نباید این اصل مهم را فراموش کرد که، انتخاب زمان درست، برای ارائه ی چنین اقدامی، یا «به هنگام بودن» آن است که بسیارانی را مشتاق و امیدوار به نتیجه ی مثبت پروژه ققنوس کرده است.
هیچ جای تعارف و پنهان کردن نیست که حضور چهل سال حکومتی ضد علم و دانش مدرن و سکولار در ایران بر بسیارانی از مردمان ایران اثر مخربی داشته است.
در ایرانِ امروز علاوه بر توده ها، بخش وسیعی از طبقه متوسط هم که همیشه و در همه جای دنیا ضد واپسگرایی، و موتور اصلی و پشتیبان تحولات مدرن و ترقی خواهانه بوده اند، به دلیل شرایط بد فرهنگی و آموزشی، دانسته یا نادانسته همراه و یا فرمانبردار روش های مرتجعانه ی حکومت شده اند؛ به طوری که به گفته ی برخی از جامعه شناسان و روانشناسان حتی اگر بهترین حکومت ها، هم اکنون و در این شرایط، عهده دار اداره ی امور ایران شود، با مشکلاتی سخت و بازدارنده روبرو خواهد شد.
علاوه بر همه ی ضایعات سیاسی و اقتصادی، آن چه که حکومت مذهبی مسلط بر ایران از نظر فرهنگی برسر مردمان ایران آورده، حتی در مذهبی ترین و عقب افتاده ترین کشورهای جهان امروز هم دیده نمی شود. به راستی در زمانه ی ما کدام حکومتی ست که به طور علنی به جنگ علم و دانش روز برود، کدام حکومتی ست که به طور رسمی دانشمندان مدرن و امروزی اش را خانه نشین کند و یا آن ها را زندانیِ قوانینی کند که نبض شان تنها با ایدئولوژی مذهبیِ حکومت می تپد، و کدام حکومتی ست که تمام تلاش های دستگاه های به اصطلاح آموزشی کشور را موظف کند تا «دروس مکتبی قرون وسطایی» را که جهان متمدن قرن هاست با آن بدرود گفته جانشین دانش امروز بشری کنند؟ حتی کشورهای مذهبی ـ دیکتاتوری چون عربستان درهای برخی از دانشگاه هایش را به روی علم و دانش امروز گشوده و با دعوت از اساتید کشورهای پیشرفته ی غربی برای تدریس دانشجویان، سعی دارد تا تغییراتی عمده در روش آموزشی کشور بوجود آورد. و یا کشورهای جنگ زده ای چون عراق و افغانستان، با همه فقر و گرفتاری هایی که دارند، تلاش می کنند تا از نظر آموزشی به دنیای امروز و پیشرفته نزدیک شوند.
متاسفانه همه ی رویدادهایی که در ایران امروز شاهد آن هستیم، نشان از حضور هیولای عقب ماندگی و جهلی دارد که سایه اش را بر سر ایران و ایرانی انداخته و نیروی تحرک و تغییر و پیشروی را در ایران متوقف کرده است.
در چنین شرایطی همانگونه که دکتر کنگرلو مدیر پروژه ققنوس در سخنان مستدل و دقیق خود در«اولین کنفرانس ققنوس ـ تورنتو» و در ارتباط با دلایل عقب ماندگی و نرسیدن ما به دموکراسی توضیح دادند، برای رسیدن به فردایی روشن، هیچ راهی جز مسلح شدن به سِلاح علم و دانش امروز بشری وجود ندارد.*
اکنون آن چه که گردانندگان پروژه ی ققنوس وعده ی انجامش را می دهند،
ـ اگر به درستی پیش برود، و مثل بیشتر کارهایی که هموطنان ما انجام می دهند، نیمه کاره رها نشود،
ـ اگر اپوزیسیون سیاسی به جای مخالفت با آن، به ققنوسیان به عنوان همراهان کارآمد خود در فردای ایران نگاه کند،
ـ اگر رسانه ها، بدون جهت گیری های سیاسی در انتشارگفته ها و نوشته های دانشمندان فعال در پروژه ی ققنوس سخاوت به خرج دهند،
می توان امیدوار بود که پروژه ی ققنوس کارآتر و نیروبخش تر از هر جنبشی به مردمان وطن مان در رویارویی با هیولای جهل یاری رساند. جنبشی که با، توانمند کردن جان ایرانی به نیروی دانایی، امکان تغییر، و رسیدن به قطار تمدنی که ما سال هاست از آن عقب مانده ایم را میسر می کند.

مشاور رهبر: در پیچ تاریخی خطرناکی قرار داریم


به گزارش خبرآنلاین، پاسدار رحیم صفوی، مشاور عالی فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی (خامنه ای) روز یکشنبه با نگرانی گفت: امروز ما در پیچ تاریخی خطرناکی قرار داریم؛ محیط داخلی، منطقه‌ای و جهانی از نظر مسائل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی در حال تغییر است.

وی افزود: غرب با استفاده از فناروی‌ها و شبکه‌های اجتماعی به دنبال ترویج فرهنگ غرب است، امروز وظیفه داریم راه نجات را به جوانان نشان دهیم؛ این راه نجات همان مقاومت و مجاهدت است.

اظهارات پاسدار صفوی در حالیست که بسیاری از مقامات و کارگزاران حکومتی این روزها ترس و وحشت خود را از وضعیت بحرانی نظام آخوندی برملا می‌ کنند و خواستار تسلیم در برابر آمریکا هستند.

روزنامه حکومتی سیاست روز در این باره نوشت: شاید برخی تصور کنند اگر تسلیم خواسته دشمنان شویم، مشکلات حل خواهد شد و نیازی به مقاومت نیست. در حالی که در پس چنین اندیشه‌ای، تنها یک نکته نهفته است و آن نابودی جمهوری اسلامی است.

فیلم؛ اینهم امامزاده برای شفای فوری باد معده!

ویدئوی دیده نشده از خامنه ای؛ جاسوس روسیه


ویدئوی نخستین سخنرانی خامنه ای در نماز جمعه
پس از پایان دوره آموزشی با افسران کا گ ب شوروی سابق
ببینید چگونه دروغگويی و فریبکاری را از روسها آموخته است

میانجی در راه تهران؛ یا تسلیم یا چماق ترامپ!


سخنگوی شورای عالی امنیت رژیم ملاها امروز در باره سفر میانجی‌گرانه نخست وزیر ژاپن به تهران گفته: بازگشت آمریکا به برجام و جبران خسارت های وارد شده به جمهوری اسلامی، ضمانتی برای موفقیت سفر شینزو آبه به ایران است.

احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی در این باره در یادداشتی با عنوان “مذاکره و تشدید فشار!” نوشت:

در آستانۀ سفر شینزو آبه نخست وزیر ژاپن به تهران، وزارت خزانه‌داری آمریکا بخش بزرگی از صنعت پتروشیمی ایران را تحریم کرد. ظاهراً هدف از وضع این تحریم تازه، تأکید بر این موضوع است که آمریکا سیاست “اعمال حداکثر فشار” علیه ایران را رها نکرده و تلاش کشورهای ثالث برای میانجیگری بین واشنگتن – تهران، اثری بر این سیاست ندارد.

در واقع، از نگاه دولت ترامپ، اعمال فشار حداکثری، ضمانتی برای آغاز مذاکره و به سرانجام رساندن آن تلقی می‌شود، بنابراین اعضای تیم رئیس جمهور آمریکا، بین فشار و مذاکره تباینی قائل نیستند. همین سیاست در مورد کرۀ شمالی نیز در حال اجراست. با آنکه رهبران آمریکا و کرۀ شمالی در عالی‌ترین سطح، دو دور مذاکرۀ رو در رو برگزار کرده‌اند، اما از میزان تحریم‌های واشنگتن علیه پیونگ یانگ، ذره‌ای کاسته نشده است.

واقعیت این است که آمریکا همان سیاست را در مورد ایران نیز دنبال می‌کند. هنگامی که ترامپ از آمادگی خود برای مذاکره با ایران سخن می‌گوید؛ نظری به کاهش تحریم‌ها برای تسهیل روند مذاکره ندارد و موضوع تحریم و مذاکره را از یکدیگر جدا می‌کند.

به عبارت روشن‌تر، ترامپ برای آغاز مذاکره و یا حتی تداوم مذاکره، به طرف‌های خود امتیاز نمی‌دهد. هرگونه امتیازی فقط در پایان راه مورد نظر آنهاست و نه در آغاز و یا میانۀ راه!

به زعم زمامداران کاخ سفید، در مورد کشورهایی چون ایران و کرۀ شمالی، اصل مذاکره، امتیازی از طرف یکی به دیگری نیست و به همین جهت می‌تواند بی قید و شرط باشد. پای قید و شرط‌ها در واقع در طول مذاکره و سرانجام نهایی آن پیش می‌آید.

بر همین اساس، ۱۲ شرطی که مایک پمپئو برای ایران تعیین کرده است، نه شروطی برای آغاز مذاکره بلکه مواردی برای توافق نهایی بر سر آنهاست، توافقی که از نگاه آنان می‌تواند به بهبود روابط بین دو کشور و رفع رژیم تحریم ها منجر شود.

با این حساب، به نظر نمی‌رسد که شینزو آبه – یا آنطور که خودش ترجیح می دهد، آبه شینزو!- در سفرش به تهران، حامل پیامی برای کاهش تحریم ها به عنوان علامت حسن نیتی از سوی آمریکا برای آغاز مذاکره باشد. او صرفاً ایران را به آغاز مذاکرۀ بی قید و شرط با دولت ترامپ ترغیب خواهد کرد.

بدین جهت تصور من این است که رسانه‌ها و برخی تحلیل‌گران، در مورد اهمیت و نتایج سفر آبه به تهران، انتظارات بیش از اندازه‌ای در افکار عمومی ایجاد کرده‌اند.

سفر آبه به تهران فقط در صورتی می‌تواند به موفقیت برسد که ایران آمادۀ مذاکرۀ بدون قید و شرط یعنی جدا کردن موضوع تحریم‌ها از اصل انجام مذاکره باشد. رصد فضای رسمی اما از چنین موضوعی حکایت نمی‌کند. نه در سطح دولت و نه فراتر از آن.