Previous Next

حمله اسلامگرایان در مالی؛ ۴۹ غیرنظامی و ۱۵ سرباز کشته شدند

در حمله به یک قایق مسافربری و قرارگاه ارتش در شمال مالی دست‌کم ۴۹ غیرنظامی و ۱۵ سرباز دولتی کشته شدند. اسلام گرایان مسئولیت این حملات مرگبار را بر عهده گرفتند. دولت مالی سه روز عزای عمومی اعلام کرد.مقامات دولت نظامی مالی در بیانیه‌ای از حمله مرگبار شبه‌نظامیان اسلام‌گرا به یک قایق مسافربری که به طور معمول غیرنظامیان را بین شهرهای گائو و موپتی در طول فصل باران حمل می‌کند و همچنین حمله دیگری به یک اردوگاه نظامی در منطقه بورم خبر دادند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در بیانیه ادعا شده است که این حملات از سوی گروه القاعده صورت گرفته است و دست‌کم ۵۰ مهاجم در ضد حمله نیروهای مالی کشته‌ شده‌اند.

بیشتر بخوانید: دولت‌های نظامی مالی و بورکینافاسو: به نیجر حمله نظامی نشود

دولت مالی سه روز عزای عمومی اعلام کرده است. چندین گروه اسلامی رادیکال در حال حاضر در مالی فعال هستند و با گروه‌های تروربستی القاعده و داعش ارتباط دارند.

هزار سرباز آلمانی در مالی مسقتر هستند

کشور مالی در غرب آفریقا واقع شده و در این اواخر حملات القاعده و داعش در این کشور افزایش پیدا کرده است.

نیروهای کلاه آبی سازمان ملل از سال ۲۰۱۳ در مالی مستقر شده‌اند. حدود هزار سرباز آلمانی نیز عمدتاً در گائو در شمال کشور مستقرند.

ماموریت سازمان ملل پس از حملات اسلام گرایان در شمال این کشور در سال ۲۰۱۲ در نتیجه فروپاشی لیبی آغاز شد. در آن‌زمان مداخله نظامی فرانسه باعث شد به طور موقت جلوی پیش‌روی اسلام گرایان را بگیرد. اما از آن زمان به بعد هم گروه‌های تروریستی در شمال و مرکز مالی و کشورهای همسایه آن گسترش یافته‌اند.

شورای امنیت سازمان ملل متحد به دلیل وضعیت امنیتی ناامن، عملیات حفظ صلح در مالی را در پایان ژوئن سال جاری خاتمه داد.

اخیرا در برخی از کشورهای قاره آفریقا که قبلا مستعمره فرانسه بودند “کودتاهای زنجیره‌ای” رخ داده است.

بیشتر بخوانید: ۵۳ نفر در حمله افراد مسلح در بورکینافاسو کشته شدند

مالی، نیجر، بورکینافاسو و گابن کشورهایی هستند که مدتی است روی آرامش به خود ندیده‌اند. در همه این کشورها اقدامات تروریستی گروه‌های اسلام‌گرا تشدید پیدا کرده است.

ارتش بورکینافاسو نیز اخیرا در بیانیه‌ای اعلام کرد ۵۳ تن از نیروهای امنیتی در حمله تروریستی افراد مسلح ناشناس در شمال این کشور کشته شدند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

ستاد کل ارتش بورکینافاسو روز سه‌شنبه ۱۴ شهریور (۵ سپتامبر) در بیانیه‌ای اعلام کرد ۱۷ سرباز و ۳۶ غیرنظامی داوطلب ارتش در حمله افراد ناشناس در روز دوشنبه ۱۳ شهریور کشته شدند.

افزایش شمار بازداشت خانواده‌های جان‌باختگان در آستانه سالگرد مهسا

شبکه حقوق بشر کردستان از دستگیری احمد و سولماز حسن‌زاده اعضای خانواده معترض جان‌باخته توسط نیروهای امنیتی در بوکان خبر داد. پارسا قبادی معترض آسیب‌دیده چشم نیز دستگیر شده است. در سر این معترض هنوز هفت ساچمه وجود دارد.با نزدیک شدن سالگرد قتل مهسا (ژینا) امینی، شمار دستگیری‌‌ها به ویژه در مناطق کردنشین ایران افزایش یافته است. تهدید و ارعاب به ویژه متوجه خانواده معترضانی است که در جریان سرکوب جنبش زن زندگی آزادی جان خود را از دست دادند.

“شبکه حقوق بشر کردستان” و سازمان حقوق بشری”هه‌نگاو” دستگیری احمد و سولماز حسن‌زاده، پدر و خواهر محمد حسن‌زاده از جان‌باختگان خیزش مردمی در بوکان را تائید کردند.

طبق گزارش شبکه حقوق بشر کردستان، محمد حسن‌زاده در جریان اعتراضات مردمی شهر بوکان در۲۵ آبان ۱۴۰۱ با ضربات چاقوی یکی از نیروهای امنیتی کشته شده است.

بیشتر بخوانید: اختصاصی دویچه وله فارسی؛ جزییاتی از فشارها بر خانواده مهسا

شبکه حقوق بشر کردستان در گزارش خود تاکید کرد: «نهادهای امنیتی و قضایی حکومت طی هفته‌های اخیر در آستانه سالگرد قتل حکومتی ژینا مهسا امینی و آغاز خیزش ژن ژیان ئازادی (زن زندگی آزادی) با افزایش فشار بر خانواده‌های جان‌باختگان، آنها را برای عدم انتشار فراخوان و برگزاری مراسم‌های سالگرد مورد تهدید قرار داده‌اند.»

طبق گزارش نهادهای حقوق بشری صفا عائلی، دایی ژینا مهسا امینی، رضا ببرنژاد، برادر مهدی ببرنژاد، حسن درافتاده و ماردین درافتاده، پدر و برادر کومار درافتاده، ماشاالله کرمی، پدر محمدمهدی کرمی، شرمین حبیبی، همسر فریدون محمودی، عبدالله ابوبکری،‌ پدر زانیار ابوبکری و شهروز حسین‌پوری، برادر آزاد حسین‌پوری، از جمله خانواده‌های دادخواه کُرد هستند که در شهرهای سقز، پیرانشهر، کرج، سقز و مهاباد طی هفته‌های اخیر مورد احضار، تهدید یا بازداشت قرار گرفته‌اند.

سازمان حقوق بشر “هه‌نگاو” از دستگیری فرزاد معظمی گودرزی، اهل بروجرد و پسردایی رضا معظمی گودرزی از جانباختگان اعتراضات آبان ماه سال ٩٨ توسط نیروهای امنیتی خبر داده است.

فرزاد معظمی گودرزی، ساکن بروجرد از توابع لرستان و عضو خانواده‌های دادخواه بوده است.

رضا معظمی گودرزی، جوان ١٩ ساله اهل بروجرد و ساکن شهریار استان تهران، روز ٢٧ آبان ماه ١٣٩٨، با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی زخمی شد و در اثر خونریزی شدید جانباخت. پیکر این جوان جانباخته در بروجرد به خاک سپرده شد.

دستگیری معترض آسیب دیده چشم

نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی پارسا قبادی از “آسیب‌دیدگان چشم در اعتراضات” را هم دستگیر کرده‌اند.

پارسا قبادی، جوان معترض اهل کامیاران و ساکن کرمانشاه است که در ۳۰ آبان ۱۴۰۱ در جریان خیزش مردمی با تیراندازی نیروهای امنیتی در کرمانشاه از ناحیه هر دو چشم مجروح شده بود و طبق گزارش چندین نهاد حقوق بشری از سرنوشت این جوان ۱۸ ساله تاکنون هیچ گونه اطلاعی در دست نیست.

بیشتر بخوانید: سامان یاسین و ۱۲ زندانی سیاسی دیگر قزل‌حصار در اعتصاب غذا

بنا به اطلاع شبکه حقوق بشر کردستان روز دوشنبه ۱۳ شهریور، ماموران امنیتی پارسا قبادی را در محل کار پدرش در شهر کرمانشاه بدون ارائه حکم قضایی بازداشت کردند. این در حالی است که وی همچنان تحت درمان بوده و از زمان بازداشت نیز از حق داشتن داروهایش محروم است.

پارسا قبادی، جوان ۱۸ ساله در ۳۰ آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات مردمی در این شهر با تیراندازی نیروهای امنیتی از ناحیه هر دو چشم مورد اصابت گلوله ساچمه‌ای قرار گرفت و مجروح شد.

وی پس از زخمی شدن توسط نیروهای بسیج بازداشت و پس از یک ساعت شکنجه و بازجویی در یکی از خیابان‌های نزدیک منزل خانوادگی‌اش رها شد.

او پیش‌تر در حساب شخصی اینستاگرامش در این‌باره نوشته بود: «وقتی چشمانم تیر خورد دستگیر شدم. یک کلت کمری پشت سرم گذاشتند و مجبورم کردند نیم ساعت در حالت جوجه باشم. ذره‌ای تکان می‌خوردم با قنداق تفنگ می‌کوبیدند در سرم.»

پارسا قبادی قبلا گفته بود با گذشت چندین ماه هنوز هم هفت ساچمه نزدیک به مغز او وجود دارد.

هیرمند در مسیر اشتباه

روزنامه شرق
برخی مسئولان اجرائی و فاقد تخصص لازم، خشک‌سالی افغانستان را پذیرفتند؛ ماجرای کانال‌های انحرافی آب چیست؟۱۶ شهریور ۱۴۰۲

 

تأیید خشک‌سالی در افغانستان از سوی مقامات ایرانی شاید نشان از عدم درک درست آنها از معاهده ۱۳۵۱ داشته باشد. پس از بازدید هیئت ایرانی از ایستگاه سنجش آب دهراود، برخی از مقامات ایرانی خشک‌سالی افغانستان را تأیید کردند و برخی از حل‌وفصل پرونده هیرمند و بسته‌شدن پرونده مناقشه آبی ایران و افغانستان خبر دادند؛ اما تأیید هر‌کدام از مقامات ابعاد مختلفی را به ذهن متبادر می‌‌کند که در‌نهایت منافع ملی ایرانیان را به چالش می‌کشد.

‌فرشید عابدی: تأیید خشک‌سالی در افغانستان از سوی مقامات ایرانی شاید نشان از عدم درک درست آنها از معاهده ۱۳۵۱ داشته باشد. پس از بازدید هیئت ایرانی از ایستگاه سنجش آب دهراود، برخی از مقامات ایرانی خشک‌سالی افغانستان را تأیید کردند و برخی از حل‌وفصل پرونده هیرمند و بسته‌شدن پرونده مناقشه آبی ایران و افغانستان خبر دادند؛ اما تأیید هر‌کدام از مقامات ابعاد مختلفی را به ذهن متبادر می‌‌کند که در‌نهایت منافع ملی ایرانیان را به چالش می‌کشد.

نماینده مجلس ایران: افغانستان آب ندارد!

اخیرا چند نفر از نمایندگان مجلس ایران برای بازدید از سدهای افغانستان به این کشور سفر کرده‌اند و اظهاراتی جالب به زبان آورده‌اند. محمود نبویان، یکی از این نمایندگان مجلس به مهر گفته است: «اخیرا جمعی از مسئولان ما برای بازدید به آن منطقه رفتند و ملاحظه کردند که آب زیادی در آنجا وجود ندارد که به مرزهای ایران برسد. سد کجکی افغانستان ۷۰۰ کیلومتر با مرز ما فاصله دارد و چون در این فاصله خشک‌سالی وجود دارد، آبی باقی نمی‌ماند که به مرزهای ایران برسد».

او در ادامه تأکید کرده بود که «درباره وقوع درگیری در مرز ایران و افغانستان که چند مورد پیش آمده بود هم با آنان بحث و تبادل‌نظر شد و گفتند سیاست ما روشن است و اگر مأموری در مرزها برخوردی کرده باشد، به‌شدت توبیخ می‌شود». اظهارات نمایندگان مجلس ایران درباره وضعیت آبی افغانستان در شرایطی مطرح می‌شود که پیش از این، مواضع مشابهی از سوی برخی مقامات اجرائی مطرح شده است. مواضع برخی از مقامات از‌جمله معاون اجرائی رئیس‌جمهور و معاون استانداری سیستان‌و‌بلوچستان نشان از عدم شناخت و درک صحیح از مفاد معاهده ۱۳۵۱ دارد. رویکرد‌های هیدروپلیتیکی، سیاست‌های کشاورزی افغانستان و افزایش سطح زیر کشت خشخاش در حوضه آبریز هیرمند، نیاز آبی اراضی اطراف این حوضه را به‌شدت افزایش داده است؛ به همین علت شاهد احداث تعداد درخور توجهی کانال‌های انحراف آب منشعب از رودخانه هیرمند به اراضی کشاورزی هستیم که این مسئله باعث شده میزان آب جاری به پایین‌دست کاهش یابد. درواقع تنش آبی در پایین‌دست بند کمال‌خان امری برنامه‌ریزی‌شده و دلخواه طالبان با سیاست اشاعه پشتون‌ است.

این مسئله با هدف کوچ اجباری ساکنان ولایت نیمروز و مهندسی اجتماعی رقم خورده است و دلیل قابل‌قبولی برای پذیرش از سوی طالبان نیست. از طرفی تصاویر ماهواره‌ای فصل پاییز و زمستان ارتفاعات افغانستان نشان می‌داد که ۴۰ درصد حوضه آبریز هیرمند پوشیده از برف است.

جزئیاتی از معاهده آبی ایران و افغانستان

مطابق معاهده ۱۳۵۱، از هر میزان بارندگی در حوضه آبریز هیرمند، ایران دارای سهم است. در تبصره ماده پنجم پروتکل شماره یک، مبنای برآورد ماهانه سال آبی نرمال است؛ یعنی اگر در هر ماه میزان تعیین‌‌شده یا بیشتر آب دریافت شود، سال نرمال و پرداخت حقابه بدون مشکل و کامل است. نوامبر 172 هزار ایکرفیت (۲۱۲٫۱۶۰ میلیون مترمکعب)، دسامبر۱۷۶ هزار (۲۱۷٫۰۹۴)، ژانویه ۱۷۸ هزار (۲۱۹٫۵۶۱)، فوریه۲۰۸ هزار (۲۵۶٫۵۶۵)، مارس۵۹۷ هزار (۷۳۶٫۳۹۲)، آوریل ۱۱۵۸ هزار (۱۴۲۸٫۳۸۰)، می‌ یک‌میلیون‌و 33 هزار (۱۲۷۴٫۱۹۴)، ژوئن۴۴۱ هزار (۵۴۳٫۹۶۸)، جولای ۲۱۱ هزار (۲۶۰٫۲۶۶)، آگوست ۱۳۷ هزار (۱۶۸٫۹۸۸)، سپتامبر ۱۲۵ هزار (۱۵۴٫۱۸۶) و در مجموع چهارمیلیون‌و 590 هزار ایکرفیت (۵۶۶۱٫۷۱۵ میلیون متر‌مکعب). در ماده چهارم معاهده تصریح شده «در سال‌هایی که بر اثر حوادث اقلیمی مقدار جریان آب از سال نرمال آب کمتر باشد و ارقام دستگاه آب‌شناسی دهراوود جریان مربوط به ماه‌های قبل ماه مورد بحث را نسبت به ماه‌های مشابه سال نرمال مقدار کمتری نشان دهد، ارقام مندرج در ستون 4 جدول ماده سوم (‌تصویر فوق) به تناسبی که در جریان واقعی ماه‌های ماقبل همان سال آبی (در این صورت جریان ماه مارس ما‌قبل تا ماه مورد بحث) با ماه‌های مشابه یک سال نرمال آبی دارد، برای ماه‌های آینده همان سال آب تعدیل می‌یابد و مقادیر تعدیل‌شده در مواضع مندرج در ماده سوم (سه موضع در سر مرز ایران و افغانستان) به ایران تحویل داده می‌شود‌. «به طریق منطقی» هر‌‌گاه در‌ یکی از ماه‌های آینده بعد از ماه مورد بحث، دستگاه آب‌شناسی دهراوود مقدار آبی برابر با آب ماه مشابه سال نرمال را نشان دهد، آب مورد بحث طبق «ستون ۴ ماده سوم» تحویل می‌شود».

در هیچ کجای قرارداد صحبت از عدم تحویل سهم ایران نیست بلکه بحث درصد کاهش نسبی است.

اظهارات عجیب برخی مقامات ایرانی درباره حقابه

معاون استانداری سیستان‌و‌بلوچستان بدون دانش هیدرولیکی و احتمالا تحت تأثیر برخی اظهار‌نظرهای غیر‌کارشناسی مقامات کشوری و بدون بازدید از سد کجکی در گفت‌وگو با صدا‌و‌سیما صرفا بر اساس گزارش بازدید هیئت ایرانی در مرداد‌ماه، اعلام می‌کند که آب کافی برای رهاسازی حقابه ایران از رودخانه هیرمند وجود ندارد؛ اما تصور نادرست او از معاهده و از سهم ایران در زمان خشک‌سالی افغانستان و نیز از آورد رودخانه، باعث شده مواردی مطرح کند که با منافع ملی منافات دارد.

تأیید یک مقام رسمی ایران مبنی بر خشک‌سالی و نبود آب کافی برای رهاسازی حقابه ایران، مصداق گل‌به‌خودی است؛ در علم دیپلماسی، اگر چنین مسئله‌ای صحت هم داشته باشد، نباید از سوی یکی از مقامات رسمی کشور تأیید شود. برای جلوگیری از بهره‌برداری افغان‌ها لازم است او و سایر مقامات استانی و کشوری بر اساس معاهده و مفاد آن بر حق ایران از حقابه تأکید کرده و تبعات این سخنان کاهش یافته و گریبانگیر مردم سیستان نشود. چندی پیش در ادامه ادعای برخی اعضای دولت سیزدهم مبنی بر دانش زبان دیپلماسی و دستاوردهای ذکر‌شده برای دولت، شاهد ادعای معاون اجرائی رئیس‌جمهور مبنی بر حل‌وفصل مناقشه آبی ایران و افغانستان و بسته‌شدن پرونده حقابه هیرمند توسط دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم بودیم که مورد انتقاد جدی مردم سیستان‌و‌بلوچستان قرار گرفت.

بدون تردید همکاری هیئت حاکمه افغانستان برای بازدید هیئت ایرانی از ایستگاه سنجش آب دهراوود طبق معاهده ۱۳۵۱ یک گام رو به جلو است‌ اما مادامی می‌توانیم مدعی حل‌وفصل مسئله هیرمند باشیم که حقابه ایران از رودخانه هیرمند طبق معاهده و مفاد آن از سد جریکه ورودی مرز سیستان عبور کند.

با وجود وعده مقامات هیئت حاکمه افغانستان مبنی بر اصلاح سامانه انحرافی بند کمال، مسکوت‌‌ماندن مسئله اصلاح این بند انحرافی و ناقض ماده پنجم معاهده ۱۳۵۱، جای تأمل دارد. به نظر می‌رسد تواتر طرح ادعای تأیید خشک‌سالی در افغانستان و نبود آب کافی برای رهاسازی حقابه هیرمند، آن‌هم بدون بررسی مخازن سد کجکی و میزان جریان آب ماه‌های گذشته رودخانه‌های هیرمند طبق داده‌های ایستگاه آب‌سنجی دهراوود توسط مقامات طالبان و ایران، به نوعی نشان از ضعف دیپلماسی صورت‌گرفته است.

کشته‌شدن ۳ قلاده یوزپلنگ در هر ۱.۵ سال

مشرق
بررسی وضعیت حیات یوزپلنگ ایرانی نشان می‌دهد، در سه دهه اخیر به طور متوسط هر یک و نیم سال، سه قلاده یوزپلنگ در ایران کشته‌شده است.۱۶ شهریور ۱۴۰۲

 

 بررسی وضعیت حیات یوزپلنگ ایرانی نشان می‌دهد، در سه دهه اخیر به طور متوسط هر یک و نیم سال، سه قلاده یوزپلنگ در ایران کشته‌شده است؛ چنانچه اقدامات مراقبت و حفاظت از این گونه کمیاب در کشور افزایش نیابد، به احتمال زیاد در آینده‌ای نه چندان دور، این گربه‌سان زیبای ایرانی هم به سایر گونه‌های منقرض خواهد پیوست.

چند روز قبل(۹ شهریور) روز ملی یوزپلنگ آسیایی بود، روزی که شاید برای همه ایرانیان شناخته شده نیست اما برای کسانی که در عرصه حفاظت از محیط‌زیست کنشگری داشته و دغدغه آن را دارند، یادآور روزی است که باید از آن تجربه بسیاری گرفت.

۹ شهریوربه عنوان روز ملی حفاظت از “یوزپلنگ” نام گرفته است؛ این نامگذاری در سال ۱۳۸۶ و به پیشنهاد انجمن یوزپلنگ ایرانی انجام شد.
یوزپلنگ آسیایی که تعداد آن بسیار اندک و شاید نزدیک به ۱۲ قلاده در محیط طبیعی باشد، در تنها زادگاه خود ایران، باقیمانده و به جای آن که مورد حمایت جدی بوده و تلاش برای جلوگیری از انقراضش دو چندان باشد، این روزها با بی‌مهری برخی مسوولان در مساله حفاظت و جلوگیری از انقراض روبروست.
بررسی‌های آماری نشان می‌دهد که طی ۲۸ سال، به‌طور متوسط هر یک و نیم سال ۳ قلاده یوزپلنگ در ایران کشته شده‌ است . این آمار بدین معناست که هر سال یک و نیم قلاده در کشور تلف شده‌اند و با توجه به اینکه زمان بلوغ یک یوزپلنگ که برابر با ۱۸ ماه هست، این روند نتیجه‌ای جز انقراض کامل در پی نخواهد داشت.

بررسی وضعیت یوزپلنگ آسیایی(ایرانی) و مقایسه آن با وضعیت حفاظت از محیط‌زیست در برخی از کشورهای جهان که به لحاظ تنوع زیستی قابل قیاس با ایران نیستند نشان می‌دهد که ما نه تنها در حق یوزپلنگ حفاظتی نکردیم بلکه در انقراض هر چه سریع‌تر آن هم تلاش کردیم

هشدار وقوع تند باد لحظه‌ای در استان تهران

مشرق
مدیرکل مدیریت بحران استانداری تهران نسبت به احتمال وقوع تند باد لحظه ای در این استان هشدار داد و گفت: شهروندان نسبت به استحکام سازه های موقت و سست و تابلوهای تبلیغاتی اطمینان حاصل کنند.۱۶ شهریور ۱۴۰۲

 

 حامد یزدی مهر، از صدور هشدار زرد هواشناسی خبر داد و عنوان داشت: طبق پیش بینی سازمان هواشناسی از بعد از ظهر فردا پنجشنبه ۱۶ شهریور ماه تا روز یکشنبه ۱۹ شهریور ماه شاهد ناپایداری همرفتی خواهیم بود و در ارتفاعات به ویژه ارتفاعات شمال شرق گاهی رگبار و رعدوبرق و وزش باد شدید مورد انتظار است.

مدیرکل مدیریت بحران استانداری تهران با بیان اینکه بر اساس اعلام سازمان هواشناسی نیمه جنوبی استان برای فردا ۱۶ و پس فردا ۱۷ شهریور ماه با گاهی وزش باد شدید و در نواحی مستعد خیزش موقت گردوخاک همراه خواهد بود گفت: از ساکنین این مناطق می خواهیم احتیاط لازم را با توجه به احتمال سقوط اجسام از ارتفاعات داشته باشند و نسبت به ایمن سازی این اجسام اطمینان لازم را کسب کنند.

وی در ادامه بیان داشت: در زمان وقوع باد شدید احتمال خسارت به سازه های موقت و سست وجود دارد لذا مثل همیشه توصیه اکید مدیریت بحران به شهروندان این است که ذینفعان از استحکام سازه ها و تابلوهای تبلیغاتی مطمئن شوند تا خدایی ناکرده با حوادث ناگوار روبرو نشویم.

یزدی مهر در خصوص پارک خودرو در کنار و زیر درختان کهنسال و خشک نیز هشدار داد و گفت: از مردم عزیز می خواهیم توصیه های مدیریت بحران در این خصوص را جدی بگیرند.

مدیرکل مدیریت بحران استانداری تهران به احتمال وقوع تندباد لحظه ای طی ۱۸ و ۱۹ شهریور ماه نیز اشاره کرد و افزود: طبق پیش بینی هواشناسی در استان تهران به ویژه نواحی جنوب و جنوب غرب احتمال وقوع این پدیده وجود دارد.

یزدی مهر با تاکید بر ضرورت آمادگی همه جانبه دستگاه‌های ذیل مدیریت بحران به واسطه انجام مانورهای مختلف اظهار داشت: ابلاغ صدور هشدار برای تمام دستگاه‌های تابعه انجام شده است.

لایحه ویژه برای مقابله با فرونشست/ هشدار درباره وضعیت ۶۰۲ دشت

خبرگزاری مهر
بنابر اعلام سازمان مدیریت بحران ۶۰۲ دشت کشور در معرض فرونشست قرار دارد، خطر این پدیده توسط کارشناسان هشدار داده شده و رئیس سازمان محیط زیست می‌گوید راهکار، اجرای لایحه جامع آبخیزداری است.۱۶ شهریور ۱۴۰۲

 

 گروه جامعه: محمدحسن نامی رئیس سازمان مدیریت بحران کشور به تازگی اعلام کرد؛ ۶۰۲ دشت کشور در معرض فرونشست است و گروه‌های متخصص در دشت‌های مختلف جهت تحقیق مستقر شده و اقدامات خود را با همکاری دستگاه‌های مختلف آغاز کرده‌اند؛ به‌طور مثال با کمک سازمان نقشه‌برداری و با بهره‌برداری از تجهیزات مختلف همچون GPS پیشرفته وضعیت این دشت‌ها را رصد می‌کنند.

معاون وزیر کشور و رئیس سازمان مدیریت بحران کشور تصریح کرد: وزیر کشور دستور داده‌اند که علاوه بر استفاده از ظرفیت دانشمندان و متخصصان داخلی و زبده کشور در حوزه زمین‌شناختی، از ظرفیت و تجارب چند گروه متخصص خارج از کشور هم در این زمینه استفاده شود چرا که معتقد هستیم برای مقابله با این فرونشست‌ها باید از راهکارهای کاملاً علمی استفاده شود.

وی یادآور شد: یکی از راه‌های مقابله با فرونشست دشت، آبخیزداری است و تاکنون ۳۳ میلیون هکتار از زمین‌های کشور بحث آبخیزداری انجام شده و ۹۰ تا ۹۳ میلیون هکتار دیگر باقی مانده است. وزیر کشور معتقد هستند که اگر بخواهد با همین روند پیش برود سال‌ها طول خواهد کشید و در همین راستا به این نتیجه رسیدیم به‌صورت جداگانه برای مقابله با فرونشست در هر استان به‌صورت مستقل موضوع آبخیزداری را شروع بکنیم. وزارت نیرو در حال بررسی راهکاری است که برداشت آب در چاه‌های حفرشده در کشور (چاه‌های مجاز و غیرمجاز) برای مدت زمان مشخصی (مثلاً یک یا دو سال) متوقف شود.

حکم شلاق برای مهندس بی‌حجاب؛ انکار تعرض جنسی به زنان زندانی

قوه قضاییه اتهام تعرض جنسی به زندانیان سیاسی زن، از جمله به نازیلا معروفیان را رد کرد. یک استاد دیگر اخراج شد. برای زنی که روسری خود را در مجمع عمومی سازمان نظام مهندسی تهران از سر برداشت، ۷۴ ضربه شلاق تعیین شد.قوه قضاییه روز پنجشنبه ۱۶ شهریور در اطلاعیه‌ای به فایل صوتی نازیلا معروفیان واکنش نشان داد که او در آن گفته بود در زندان مورد تعرض جنسی قرار گرفته است. میزان، خبرگزاری قوه قضاییه نوشت این “ادعایی” است که او “بدون سند و مدرک” منتشر کرده و نازیلا معروفیان “برای این ادعا تاکنون هیچ شکایتی هم نکرده است.”

روز چهارشنبه ۱۵ شهریور یک فایل صوتی از این خبرنگار بازداشت شده در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که او در آن از “تعرض جنسی” ماموران در جریان بازداشت خود خبر داد. او در این فایل صوتی می‌گوید در حالی که حالش بد بوده به او “تعرض جنسی” شده است. انتشار این فایل صوتی واکنش‌های بسیاری را در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت.

نازیلا معروفیان که برای چندمین بار به زندان افتاده، تصاویری را نیز در اختیار رادیو فردا قرار داد که سند ضرب و جرح او در است.

قوه قضاییه هرگونه بدرفتاری، خشونت و تعرض را نه فقط به نازیلا معروفیان که به دیگر فعالان زن نیز تکذیب کرده که به خاطر کنشگری بازداشت شده‌اند.

میزان نوشت: «پیگیری‌های صورت گرفته نشان می‌دهد متهمه مانند تمام زندانیان در سراسر کشور در ابتدای ورود به زندان مورد معاینه قرار گرفته و هیچ مورد مشکوکی مشاهده نشده است.»

بیشتر بخوانید:”پرونده‌سازی” وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه علیه فعالان زن

قوه قضاییه همچنین مدعی شده که نازیلا معروفیان در ملاقات روز۱۶ شهریور با رئیس زندان “شرایط خود در زندان را خوب توصیف کرده است”. به گزارش میزان انسیه خزعلی، معاون رئیس جمهور در امور زنان نیز در این ملاقات بوده که بعد از گفت‌وگو با زندانیان زن مدعی شده که “ابدا ادعا‌هایی که در رابطه با تجاوز به زنان مطرح می‌شود، صحت ندارد.”

بیشتر بخوانید:انتشار گزارشی در باره “تجاوز به زنان زندانی در اطلاعات سپاه زاهدان”

این در حالی است که عده‌ای از زنان زندانی سیاسی سابق، با اشاره به دوران بازداشت خود در بند دو-الف سپاه در زندان اوین و همچنین در زندان قرچک گفته‌اند که بازجویان آن‌ها را در مقابل دوربین مجبور کرده بودند که به صورت کامل برهنه شده و بشین و پاشو بروند.

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر نیز اواخر مرداد ماه در نامه‌ای از زندان اوین از “خشونت هولناک فیزیکی” علیه زنان زندانی خبر داده و گفت که این اعمال فشارها که در سه ماه گذشته افزایش داشته است، با هدف “ایجاد ارعاب و وحشت” انجام می‌گیرد.

در نامه محمدی که در صفحه اینستاگرام او نیز به صورت کامل منتشر شد، آمده است: «در ماه‌های اخیر زنان و دخترانی با سر و صورت و بدن‌های کبود و آسیب‌دیده وارد بند زنان شده‌اند.» او قبلا نیز درباره تعرض جنسی به زندانیان زن افشاگریکرده بود.

در اطلاعیه قوه قضاییه فعالان زن تهدید شده‌اند که در صورت شکایت از بدرفتاری و آزار جنسی، می‌توانند تحت تعقیب قضایی قرار گیرند.

یک استاد دیگر اخراج شد

مجتبی پوربخش، استاد رشته تربیت بدنی دانشگاه ‌آزاد تهران با انتشار متنی در شبکه‌های اجتماعی از حکم اخراجش خبر داد.

بنا به گزارش رسانه‌های ایران، این مجری سابق برنامه فوتبال یک شبکه ورزش، به دنبال اعتراضات سراسری سال گذشته “از تلویزیون و مجری‌گری برنامه مذکور کنار گذاشته شد”.

بر أساس این گزارش پوربخش بعد از برکناری از تلویزیون نیز فعالیت پررنگی در شبکه‌های اجتماعی داشته و “بیشتر به انتقاد از شرایط حاکم بر تلویزیون و البته سختی‌های موجود که معیشت مردم را نشانه رفته، صحبت کرده است”.

۷۴ ضربه شلاق برای زینب کاظمی

زینب کاظمی زنی که بهمن گذشته در مجمع عمومی سازمان نظام مهندسی استان تهران روسری خود از سر برداشت، به اتهام “جریحه‌دار کردن عفت عمومی” به ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. زینب کاظمی در صفحه اینستاگرام با تصویری بدون حجاب با اعلام این خبر گفت: «هرگز از بلندکردن فریاد عدالت‌خواهی در برابر ظلم پشیمان نبوده و نیستم.»

این حکم بعد از تشکیل دادگاه در ۶ شهریور ماه سال جاری، روز گذشته به وی ابلاغ شده است. زینب کاظمی نوشت که با توجه به رسانه‌ای شدن فیلم اعتراض‌اش و اینکه در این مدت رسانه‌ای نداشته و ندارد، تصمیم گرفته توضیحاتی مختصر را در باره جریان پرونده و حکم صادره ارائه دهد.

“معاون سیاسی صدا و سیما چلوکبابی دارد”

گروهی از کارمندان صداوسیما در نامه‌ای نوشته‌اند یکی از دلایل رقت‌بار بودن اوضاع رادیوتلویزیون این است که یک صاحب چلوکبابی (علیرضا خدابخشی) معاون سیاسی صداوسیماست.

کاربران شبکه‌های اجتماعی اعتراض می‌کنند که روند سقوط فرهنگی پس از انقلاب اسلامی به جایی رسیده که مداحان کرسی استادی در دانشگاه را می‌گیرند و صدا و سیما نیز توسط مدیرانی از این قبیل اداره می‌شود.

گرانی در آلمان بازار لباس‌های دست دوم را پررونق کرده است

با افزایش قیمت‌ها در آلمان خرید پوشاک دست دوم رونق بیشتری گرفته است. بر اساس برآوردها حجم بازار لباس‌های دست دوم تا سال ۲۰۲۵ احتمالا به پنج تا شش میلیارد یورو برسد. بازار کهنه‌فروشان در آلمان همیشه جای محبوبی بوده است.تجارت لباس‌هایی که قبلا پوشیده شده‌اند، همچنان در آلمان محبوب است. یک موسسه تحقیقاتی با نام “شرکت حسابرسی و مشاوره در آلمان” (PwC) بر این باور است که “حجم بازار مد دست دوم در آلمان از حدود ۳.۵ میلیارد در سال ۲۰۲۲ به پنج تا شش میلیارد یورو تا سال ۲۰۲۵ افزایش خواهد یافت.” انجمن تجارت آلمان در ماه مه سال جاری میلادی رشدی هشت درصدی برای کالاهای مستعمل درسال جاری پیش‌بینی کرد که حجمی معادل ۱۵ میلیارد یورو است.

بیشتر بخوانید:حمایت سوسیال دموکرات‌ها از افزایش حداقل دستمزد در آلمان

این در حالی است که حجم بازار این کالاها در سال ۲۰۱۹ معادل ۱۰.۶ میلیارد یورو بوده است. در آن زمان پیش‌بینی شد که تجارت کالاهای مستعمل سریع‌تر از خرده فروشی‌ها رشد می‌کند. نظرسنجی تازه “شرکت حسابرسی و مشاوره در آلمان” از حدود ۵۰۰ نفر در مورد لباس‌های دست دوم با این داده‌‌ها مطابقت دارد. ۵۶ درصد از پرسش‌شوندنگان قبلا نیز لباس‌های دست دوم را خریداری کرده‌اند و ۱۴ درصد دیگر نیز گفته‌اند که ممکن است آنها هم لباس دست دوم بخرند.

بیشتر بخوانید:نرخ تورم در آلمان روند نزولی پیدا کرد و به ۷،۴ درصد رسید

بازار کهنه‌فروشان در شهرهای مختلف آلمان گاه هر هفته، گاه هرچند یک بار برپاست. مردم در آنجا وسایل شخصی و مستعمل خود را به فروش می‌گذارند؛ لباس‌، کتاب،‌وسایل خانگی٬ اسباب‌بازی و گاهی حتی مبلمان کهنه را می‌توان به قیمت‌های نازل پیدا کرد. در این بازارها می‌توان گاهی لباس‌هایی منحصربه‌فرد و کمیاب یا ظروف و وسایل عتیقه پیدا کرد.

بیشتر بخوانید:تلاطم بانکی و بازار بورس؛ “نظام بانکی اروپایی پایدار است”

پوشاک نوزادن و کودکان به‌ویژه پرطرفدار هستند٬ زیرا بچه رشد سریعی دارد و لباس‌هایش به سرعت برایش کوچک می‌شود. گذشته از این، در بازارهای کهنه‌فروشان می‌توان اسباب‌بازی‌های زیادی پیدا کرد. بازار کهنه‌فروشان گاهی بخشی از جشن‌های خیابانی یا محلات است که معمولاً در یکی از آخر هفته‌های سال برپا می‌شود.

ما ادبیاتی‌ها کجای کاریم؟

فرشته مولوی

برشت در شعری (به ترجمه‌ی رضی هیرمندی) می‌پرسد، «در روزگار تیره‌وتار هم آیا ترانه هست؟» و پاسخ می‌دهد که، «آری، ترانه هست: در وصف روزگار تیره و تار.» برداشتی از سخن برشت می‌تواند این باشد که نویسنده، چه در بهشت و چه در دوزخ، می‌نویسد. سنجش کیفیِ آنچه می‌نویسد، اما، نه ساده است و نه آسان؛ هم زمان‌‌خواه است و هم در نهایت سرشتی نسبی دارد. سوای این‌‌ دو، دشواریِ کار از این برمی‌خیزد که خودِ روند آفرینشِ هنری-ادبی پیچیده است و از قاعده و قانون ــ دست‌کم، نوع ساده‌اش ــ پیروی نمی‌کند. ربط دادن خطی و سطحیِ کیفیت کارِ نویسنده با موقعیتِ نوشتنِ او، اگر نادانی نباشد، ساده‌انگاری‌ و ساده‌گیری‌ست. به بیان روشن‌تر، این پرسش که نویسنده در بهشت شاهکار می‌آفریند یا در جهنم، از بُن پرسش بی‌جایی‌ست. گواهی بر این حرف هم اینکه: ‌بحث‌های کهنه بر سر اینکه با سانسور یا در تبعید و برون‌مرز کیفیت کارِ نویسنده بدتر یا بهتر می‌شود، پوک‌وپوچ از آب درآمده است. با وجود این، نویسنده بی‌تردید هم‌چنان که در کارِ نوشتن از تواناییِ ذهنی و جسمیِ خود مایه می‌گذارد، از زندگی و زمانه‌ی خود هم تأثیر می‌پذیرد.

نیاز به ادبیات و هنر از آن نیازهای پرزوری‌ست که در خلأ هم ممکن است گریبان آدم را بگیرد؛ اما ادبیاتِ یک ملت یا یک زبان نه در خلأ، بلکه روی زمین سختِ واقعیت‌ها شکل می‌گیرد. پاره‌ای از این واقعیت‌ها را زمانه و جهان ساخته و می‌سازد؛ ما هم که در این روزگارِ دهکده‌ی جهانی تکه‌ای کوچک از آنیم، خواهی‌نخواهی به آنها تن می‌دهیم. هرچند اختیارِ این دسته از واقعیت‌ها با ما نیست، ناگزیریم که آنها را خوب بشناسیم‌ تا از پسِشان برآییم. در میان نویسندگانی از نسل دیروزی‌ها هستند کسانی که دگرگونی‌های موقعیت ادبیات در جهان امروزی را نمی‌بینند یا نمی‌خواهند ببینید. در میان نسل نو هم که خواهان در بر گرفتنِ تمام‌وکمالِ امروز است، هستند کسانی که تنها به دیدن رویه‌ی ماجرا بسنده می‌کنند.

پیش‌درآمد شناخت واقعیت‌ها خوب نگاه کردن و درست دیدن است: رود روانِ ادبیات جهان در بستری پیش می‌رود که نیروهای زورمندِ این روزگار می‌سازندش؛ در این رود جریان پرتوانی‌ بر پایه‌ی چند زبانِ چیره شکل گرفته که، همچون «برادر بزرگ» در عالم سیاست، راه می‌نماید و دنباله‌رو می‌طلبد؛ ادبیات ما جویبار کوچکی‌ست، بسته به بند و جبرِ تاریخ و جغرافیا و زبانمان، که می‌خواهد به رود برسد؛ برای اینکه به رود برسد، پیش و بیش از هر چیز، باید دوام بیاورد و به خشکی نیفتد.

اینکه در عصر انفجار اطلاعات حجم اطلاعات سر به جهنم می‌زند، یعنی کمیت پرزورتر از کیفیت شده؛ یعنی اطلاعات جای دانش و معرفت را تنگ کرده؛ یعنی درازا و پهنا بیشتر و بلندا و ژرفا کمتر شده. اینکه در عصر فناوریِ برتر تکنولوژی حرف اول را می‌زند، یعنی سایه‌اش روی روند علم و هنر افتاده؛ یعنی بحث بر سر روش است نه بر سر اخلاق و ارزش انسانی؛ یعنی پرسشِ «چگونه» پررنگ‌ و پرسش «چرا» کم‌رنگ شده. این معنا و مفهوم‌های پنهان و آشکار گفتمان بحران علوم انسانی در عصر تکنولوژی را پیش می‌‌آورد. تکیه بر علم و عقل و کارآیی و سودباوری کار را به کجا می‌رساند؟ جای هنر و ادبیات کجاست و سهم این‌ دو چیست؟

دنیای ادبیات دیگرگونه شده. در نیمه‌ی اول سده‌ی بیست، چشم‌اندازِ ادبیات خوشایند می‌نمود: نویسنده دیگر به اشراف و خواص بند نبود؛ باید از عرق جبین و کد یمین نان می‌خورد و می‌نوشت و ناشری می‌یافت، اما دیگر کار چاپ و پخش و فروش با او نبود؛ وسوسه‌ی پرفروش‌شدنِ آثار و کسب جایزه و جهانی‌شدن گریبانش را نمی‌گرفت؛ ترس از رقیب بسیار و خواننده‌ی کمیاب نداشت؛ اگر چون گذشته‌ی دور حرمت پیامبرانه نداشت، دست‌کم در نگاه خواننده‌اش تشخصی داشت که به فراخور اشتهای «منِ» درونش از آن بهره‌مند می‌شد. با چرخش زمانه چنین چشم‌اندازی از دور بیرون افتاده و چشم‌‌انداز دیگری جایش را گرفته که برای بیشترِ نویسندگان خار چشم است: همه می‌توانند، دست‌کم از نگاه بازار کتاب و داستان، نویسنده باشند؛ تولید انبوه از مصرفِ انبوه پیش افتاده و نویسنده پرشمار و خواننده کم‌شمار شده است؛ از راه نوشتن و کتاب درآوردن می‌توان تندتر و آسان‌تر از راه‌های دیگر سری میان سرها درآورد و اگر به مالی نرسید، به نامی رسید؛ در نظام متکی به بازار، نویسنده مهره‌ای‌ست در ماشین اقتصاد فرهنگی (اقتصاد تولید و توزیع و مصرف ادبیات و هنر) که کارکردش با میزان سودآوریِ تولیدش سنجیده می‌شود؛ بنا به سرشتِ کالای فرهنگی و اقتضای بازار اقتصاد فرهنگی بر مدار «ستاره‌سازی»، و روند ستاره‌سازی هم بر مدار بخت می‌گردد؛ نویسنده به هیچ‌چیز بند نیست جز به بختی که تنها کمی تا قسمتی خریدنی‌ست ــ در نهایت می‌تواند با یاد گرفتنِ فوت‌وفنِ بازاریابی برای یافتن کارگزار و ناشر و بازارگرمی برای خود عنوان «نویسنده‌ی پابرجا» یا «نویسنده‌ی ناشردار» را بخرد؛ اما بلیتش برنده نمی‌شود مگر اینکه جایزه‌ی اسم‌ورسم‌ داری ببرد یا از راه‌هایی آن‌چنانی پرفروش شود.

ادبیات ما در حالی که سرش به سوی ادبیات اینجهانی و اینزمانی است، دُمش لای تله‌ی جبر تاریخی-جغرافیایی‌ گیر کرده. این جبر که ناسازیِ ضدونقیض‌های ریز و درشتش خنده و گریه و حیرت و بیزاری را یک‌جا برمی‌انگیزد، گروتسک است. در ساخت و بافتی گروتسک عجیب نیست اگر حکومتی موعظه‌‌گرِ صدر اسلام و مروجِ الک ‌دولک و مذمت‌گرِ علوم انسانی میلش به هسته‌بازی و نانوخواهی بکشد؛ عجیب نیست اگر ملتی به‌جان‌آمده از خفقان خواستار نوعِ «هلو برو تو گلو»ییِ آزادی و دموکراسی باشد؛ عجیب نیست اگر نویسنده‌ای از اینجا مانده و از آنجا رانده هم چشمش پی بازار پرفروشی/خودفروشیِ ستاره‌ها‌ی امروزی بدود و هم سرش در سودای خدای‌گونگیِ غول‌های ادبیِ دیروزی بچرخد. 

      

وضعیت گروتسک هرچند می‌تواند دستمایه‌ای پُروپیمان برای نویسنده باشد، گریبان او را هم می‌گیرد. گرفتاری‌ای که بیشتر از هر چیز عرضِ اندام می‌کند، سانسور رسمی‌ست. با این همه، سانسور تنها یکی از بازوهای اختاپوس استبدادی‌ست که هم ابله و هم ریاکار است. نویسنده در برج عاج زندگی نمی‌کند؛ بنابراین همراه با سانسور از بازوهای دیگر اختاپوس ــ ترس و تنش و ناپایداری و نادانی و دورویی و تباهیِ همگانی‌شده ــ هم در امان نمی‌ماند. هرچه بیشتر از نفس‌تنگی در هوای آلوده‌ی دور و برش به جان می‌آید، بیشتر سر در گریبان می‌شود. در حسرت داشته‌های نویسنده‌ی غربی، به‌جای آنکه مثل آن‌ها خودش را شهروندی عادی همچون دیگران ببیند و برای خواسته‌هایش بکوشد، یا در خیالْ خودش را تافته‌ی جدابافته می‌بیند، یا به فکر راه میان‌بر و یک‌شبه ره سدساله رفتن می‌افتد.

وانفسای تاریخی-جغرافیاییِ امروزِ ما وانفسای دردبار و فراگیری‌ست که نه تنها گریبان ادبیات را هم گرفته، بلکه به بیش‌ترین و پررنگ‌ترین میزان در آن بازتابانده می‌شود. از طنز روزگار ادبیاتی که سده‌ها، برخلاف نقاشی و موسیقی، جواز شرعیِ حیات داشته، در چهل‌وچهار سال گذشته بیش از هر هنر دیگری زیر ضرب رفته است. نویسنده‌ی ایرانیِ امروز از خوب و بد ادبیات جهانی تنها بدش را نصیب می‌برد و از درون هم جز خرابی سهمی ندارد. کارِ نویسنده‌ی غربی کالایی فرهنگی به حساب می‌آید که به اقتضای زمانه کالا بودنش بر فرهنگی بودنش می‌چربد. پیامدهای این کالایی‌شدن نویسنده را اسیر دلهره‌ای مدام از تنگدستی و ناپایداری و چشم‌هم‌چشمی با هماوردهای جویای نام و پول می‌کند. نویسنده‌ی ایرانی در این دلهره کم‌وبیش با همتای غربیِ خود شریک است. تفاوت در این است که او، برخلاف نویسنده‌ی غربی، نمی‌تواند سختیِ چیرگیِ فراگیرِ سرمایه و سود را با نرمش دموکراسی بر خود هموار کند.

دموکراسی چون عرصه را بر روی کوشش و پیشگامیِ مردم نمی‌بندد، هرکس با هر اندازه توان کم یا بیش جایی برای خود می‌یابد. اگر نویسنده‌ای توان یافتن کارگزار و ناشر نامدار ندارد، هنوز ناشران کوچکی هستند که دسترس‌پذیرند. کمپانی‌های غول‌پیکر بسیاری از کتاب‌فروشی‌های کوچک را خورده‌اند؛ با وجود این، هنوز هستند کتاب‌فروشی‌های کوچکی که با اندک کمک‌رسانی‌های دولتی و به‌ویژه با همیاری‌ اهل کتاب تاب آورده‌اند. در جایی که لقمه‌ی بزرگِ درآمد نویسندگی به دهان تنی چند از نویسنده‌های پرفروش می‌رود، بسیارند نویسندگان و شاعرانی که به فروش چنددلاریِ چند نسخه از آثارشان یا حتی صرفاً خواندن کارِ خود برای چند نفر در کافه‌ای ارزان دل‌خوش‌اند و شاخ‌وشانه‌ای هم برای بلیت‌برده‌ها نمی‌کشند. این شکیبایی و آرامش هم از حس آزادی در نوشتن مایه می‌گیرد و هم از برخورداریِ حداقلی از آنچه به آنها هویت نویسنده می‌دهد.

نظام دموکراتیک برای ارزشیابیِ کارِ نویسنده تدبیرهایی دارد. از میان این تدبیرها نقد و بررسی پرکاربردترین هستند. زمانی نقد ادبی بیشتر نبردی فکری میان نویسندگان در عرصه‌ی رسانه‌های چاپی بود؛ سپس به رشته‌ای دانشگاهی بدل شد و راه را بر پدید آمدن نظریه‌های ادبیِ گوناگون و پیاده کردن آن‌ها روی کارِ ادبی گشود. امروزه هم نقد ادبی بیشتر در گستره‌ی تنگ و خاص دانشگاهی در میان استادان و منتقدانی که برای همتایان خود می‌نویسند، رایج است. بازار کتاب از کارِ همه، از جمله منتقدان و نظریه‌پردازان ادبی، به سود خود بهره می‌گیرد؛ اما این گروه نه در اندیشه‌ی بازارند و نه در فکر خواننده‌ی عام. منتقد دانشگاهی بنا به سرشت کارِ دانشگاهی و مصلحتِ حرفه‌ایِ خود چندان میلی به کار نویسنده‌‌ی زنده و گمنام یا کم‌نام ندارد و بیشتر به سراغ نویسنده‌ی مرده‌ی سرشناس می‌رود. نظام بازار چون کتاب را کالا می‌بیند، به راه دیگری می‌رود. کالای فرهنگی کالایی‌ست که مشتری یا خریدارِ آن خودش نمی‌تواند پیش از خرید ــ و گاه حتی پس از خرید ــ ارزش آن را بسنجد تا بهایش را بداند. بازار این کار را برای او انجام می‌دهد و به هزار و یک ترفند کالا را به خریداران بالقوه می‌شناساند.

نقد ادبیِ روزنامه‌ای و بررسی کتاب در شکل‌های بسیار جوراجور از ترفندهایِ‌ خدمتگزارِ بازار کتاب به شمار می‌آیند. در جامعه‌ی دموکراتیک هم رسانه، چه چاپی و چه مجازی، بسیار است و هم هر کاری بر پایه‌ی اصولی انجام می‌شود تا حرفه‌ای باشد. بنابراین، هر کتابی به فراخور ناشر و نویسنده، کم یا بیش، از فرصتِ دیده‌شدن برخوردار می‌شود. در جامعه‌ی استبدادزده گرته‌برداری از چاره‌جویی‌های نظام دموکراتیک، چه برای بهبود حال‌وروز نویسنده و چه برای پیشبرد کتاب، همیشه جواب نمی‌دهد و بسیاری از این تدبیرها ــ از جایزه و یارانه و وامِ بی‌برگشت گرفته تا فرصت‌های دیده‌شدن و خوانده‌شدنِ کتاب ــ به مضحکه‌ای بیهوده بدل می‌شوند. موش‌وگربه‌بازیِ مدام میان رسانه‌ها و دستگاه ارشاد نه می‌گذارد که روزنامه‌نگاری دوام و قوام بیابد، و نه اجازه می‌دهد که روزنامه‌نگاران کارآموخته بشوند. گرفتاری‌های رسانه‌های بیرونی از نوعی دیگر است. آنچه در نمونه‌های بسیاری از هر دو دسته‌ی رسانه‌ی درون‌مرزی و رسانه‌ی برون‌مرزی دیده می‌شود، این است که در گذر گسست و ناپایداری و پراکندگی، اصل حرفه‌ایِ کار کردن یا حرفه‌ای شدن نادیده یا کم‌ارزش گرفته می‌شود. دورِ تندِ زمانه و شتاب روزنامه‌نگاری هم انگیزه و بهانه‌ای‌ست برای رواج روزافزون کارهای «بزن‌ و برو»یی. در این میانه غریب نیست اگر بررسیِ کتاب ــ نخستین و کارآمدترین ابزار برای شناسایی کتاب و راهگشای آن به بازار ــ کارکرد خود را از یاد ببرد و ابزارِ دست کسانی بشود که یا کاردان نیستند، یا سودایی جز یارگیری و مریدپروری ندارند.

  

زندانی متهم به جمع‌آوری اطلاعات برای ایران از زندان لندن گریخت

یک زندانی که متهم به جمع‌آوری اطلاعات برای “دشمن” در بریتانیا بود موفق به فرار از زندان شد. مشخص شده که منظور از “دشمن” مورد اشاره در کیفرخواست این زندانی، جمهوری اسلامی ایران بوده است.دانیل عابد خلیفه، ۲۱ ساله، روز چهارشنبه ۶ سپتامبر در حالی که در آشپزخانه زندان مشغول به کار بود احتمالا خود را به قسمت زیرین یک ون حمل غذا متصل کرده و به این طریق موفق شد از زندان فرار کند.

این سرباز سابق ارتش بریتانیا در زندان “واندسورث ” در جنوب لندن منتظر محاکمه خود به اتهامات مرتبط با تروریسم و نیز کار گذاشتن بمب‌های جعلی در پایگاه‌های ارتش بود. به گزارش شبکه سی‌بی‌اس، خلیفه همچنین متهم است که اطلاعات حساس پرسنلی سربازان را از پایگاه اطلاعاتی وزارت دفاع بریتانیا جمع‌آوری کرده است.

شواهدی که در دادگاه قبلی این فرد ارائه شدند نشان می‌دهند که او اطلاعات شخصی سربازان را از سیستم اجرایی وزارت دفاع بریتانیا جمع‌آوری کرده است. این اطلاعات می‌توانند برای شخصی که “عامل یا آماده‌کننده یک اقدام تروریستی است” مفید باشند.

خلیفه متهم است که برای ایران کار می‌کرده اما او تمامی اتهامات علیه خود را رد کرده است.

بیشتر بخوانید: استرالیا از خنثی کردن “عملیات جاسوسی” ایران در این کشور خبر داد

فرمانده ضدتروریسم پلیس متروپولیتن لندن یک درخواست عمومی فوری برای دادن اطلاعاتی از این زندانی فراری داده و گفته او می‌تواند در هرجایی در بریتانیا باشد.

ریشی سوناک، نخست‌وزیر بریتانیا روز پنج‌شنبه گفت می‌خواهد به مردم اطمینان دهد که “امنیت عمومی، مسئولیت اصلی ما و تمرکز کار مقامات است”.

روز پنج‌شنبه در تمامی بنادر و فرودگاه‌های بریتانیا پست‌های ایست بازرسی برقرار شد. فرودگاه هثروی لندن نیز در شبکه‌های اجتماعی نوشت “به دلیل انجام بررسی‌های امنیتی اضافی، زمان انتظار برای مسافران خروجی ممکن است بیشتر از حد معمول باشد.”

“سهل‌انگاری” در محل نگهداری خلیفه

در این میان این پرسش مطرح شده که آیا خلیفه با توجه به اتهاماتش نباید در یک مرکز امن‌تر نگهداری می‌شد؟ زندان واندسورث جزو زندان‌‌های گروه B قرار دارد که مخصوص نگهداری زندانیان با رده امنیتی بالاست اما زندان‌های گروه A بالاترین درجه امنیتی را دارند و گفته می‌شود که خلیفه باید در این زندان‌ها نگه داشته می‌شده است.

الکس چالک، وزیر دادگستری بریتانیا روز پنجشنبه در سخنرانی خود در پارلمان این کشور گفت دستور داده تا دو بازنگری فوری در مورد طبقه بندی زندان واندسورث به طور خاص و همچنین در زندان‌های سراسر بریتانیا که مخصوص زندانیان متهم به جرایم تروریستی هستند، انجام شود.

بیشتر بخوانید: آلمان از افزایش فعالیت‌های جاسوسی ایران در خاک خود خبر داد

او تصریح کرده: «دانیل خلیفه پیدا خواهد شد و در برابر عدالت قرار خواهد گرفت.»

یک سخنگوی زندان به بی‌بی‌سی جهانی گفته تحقیقات داخلی در این مورد که چرا خلیفه در واندسورث نگهداری می‌شده و آیا مراحل امنیتی درباره او دقیقا رعایت شده‌اند یا نه در حال انجام است.

به گفته او وزیر دادگستری در حال تحقیق از همکارانی است که چهارشنبه غروب هنگام فرار خلیفه در شیفت بوده‌اند و می‌خواهد بداند آیا پروتکل‌های لازم رعایت شده‌اند یا نه.

روزنامه تایمز لندن نیز روز چهارشنبه گزارش داد که از زمانی که مقامات زندان متوجه مفقود شدن خلیفه شدند تا اطلاع به پلیس، یک ساعت تاخیر وجود داشته است.

روز پنج‌شنبه پلیس در یک ایمیل به شبکه سی‌بی‌سی گفت اطلاعات جدید دیگری درباره محل اختفای خلیفه ندارد.