Previous Next

جاسوسی؛ تنش در روابط با آلمان: واکنش رژیم


رسانه‌های آلمانی به تازگی از بازداشت یکی از کارکنان ارتش آلمان خبر دادند که به جاسوسی برای رژیم ایران متهم شده است. این شخص با نام عبدالحمید س. ۵۰ ساله و متولد افغانستان است. گفته می‌شود او اطلاعات محرمانه و مهمی را درباره ارتش آلمان از جمله در مورد مأموریت نیروهای آلمانی در افغانستان در اختیار سرویس‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی قرار می‌داده است.

فعالیت‌های سرویس اطلاعاتی رژیم ایران در اروپا از مدت‌ها پیش موجب بروز نگرانی‌‌های روزافزونی در سازمان‌های امنیتی آلمان شده است.

وزارت خارجه رژیم ایران امروز هر گونه ارتباط میان تهران و این متهم جاسوسی از ارتش آلمان را تکذیب کرد و گزارش‌ها در این رابطه را تلاشی برای “تخریب روابط جمهوری اسلامی و اروپا” خواند.

پیش تر یک دیپلمات پرسابقه آلمانی به رژیم ایران هشدار داد که با اقدام به جاسوسی از این کشور به تلاش‌های اتحادیه اروپا برای حفاظت از برجام آسیب می رساند.

به گزارش یورونیوز، ولفگانگ ایشینگر، دبیر کنفرانس امنیتی مونیخ که ماه آینده برگزار می‌شود، با اشاره به خبر دستگیری یک فرد مظنون به جاسوسی برای رژیم ایران در آلمان گفت: رژیم ایران باید تشخیص دهد که در حال شلیک به پای خودش است چرا که دارد به فضای سیاسی حول برجام آسیب وارد می‌کند.

حبس برای سازنده فیلم تبلیغات انتخاباتی روحانی

حسین دهباشی، سازنده فیلم تبلیغات انتخاباتی روحانی در سال ۹۲ از محکومیت قطعی به ۴ ماه زندان، با شکایت وزارت بهداشت خبر داد.

دهباشی در توئیتی نوشته است: اگر از احوال این رفیق تان جویا باشید حکم ۴ ماه حبس قطعی به جهت شکایت دولت (وزارت بهداشت) در باب تشویش اذهان عمومی در مرحله تجدیدنظر عیناً تایید و به اجرای احکام ابلاغ شد.

قتل فرزند یک و نیم ساله به‌ دلیل گرسنگی شدید


زنی فقیر که به‌دلیل گرسنگی شدید دختر یک‌سال‌و‌نیمه‌اش، او را به قتل رساند، وقتی پشت تریبون دادگاه قرار گرفت، جزئیاتی از زندگی پر از رنجش را توضیح داد.

به گزارش شرق، پرونده قتل المیرای یک‌سال‌و‌نیمه دوم اردیبهشت سال 90 به جریان افتاد. آن زمان جسم نیمه‌جان زنی جوان به بیمارستان برده شد. همسر این زن که اورژانس را باخبر کرده ‌بود، به پلیس گفت همسرش خودکشی کرده و فرزند یک‌سال‌و‌نیمه‌شان به نام المیرا را به قتل رسانده ‌است.

وی در دادگاه گفت: آن‌قدر غذا نخورده ‌بودم که شیرم خشک شده‌ بود. مجبور بودم برای بچه شیرخشک بخرم و از داروخانه قسطی شیرخشک می‌خریدم اما بدهی‌ام را نتوانستم بدهم و دیگر داروخانه هم به من شیرخشک نداد.

پیش تر در خبرها آمده بود که اخیرا دستکم دو کودک در ایران در اثر گرسنگی طولانی، خودکشی کرده اند. این در حالیست که جمهوری اسلامی بر بودجه تبلیغات دینی و سپاه پاسداران و بسیج هزاران میلیارد تومان افزوده است.

مقام حکومتی: مرگ در انتظار مردم گرسنه است

مسئول نظام صنفی کشاورزی شهرستان زابل؛ مردم نان شب برای خوردن ندارند؛ دولت به داد مردم نرسد، مرگ در انتظارشان خواهد بود

خبرگزاری هرانا – مسئول نظام صنفی کشاورزی شهرستان زابل با اشاره به مشکلات کشاورزان در این منطقه می‌گوید که “مردم نان شب برای خوردن ندارند. آنهایی که اندکی پول و توش و توانی داشتند به شهرها و استان‌های دیگری همچون مشهد، تهران و مازندران مهاجرت کردند. آنهایی هم که توان و سرمایه رفتن ندارند، اگر دولت به دادشان نرسد، با ادامه این وضع مرگ در انتظارشان خواهد بود”. آقای برخوردار درخصوص وضعیت صیادان نیز گفته است که در اینجا دیگر کسی کشاورزی و صیادی نمی‌کند. تعداد اندکی هستند که شاغل ادارات، مغازه‌ها و فعالیت‌های اقتصادی دیگری هستند اما همان‌ها نیز، عمدتا قطعه زمینی برای کشاورزی و یا دامداری داشته و دارند. گفتن ندارد که آنها نیز فروپاشیده‌اند. وی در ادامه با انتقاد از دولت می‌گوید “جوری به این منطقه و مردم آن بی‌اعتنایی می‌کنند که انگار مردم سیستان و بلوچستان جزو مردم ایران نیستند. کاری می‌کنند که مردم از اینجا فراری شوند. این تبلغات‌هایی که می‌کنند که فلان کار را کرده‌ایم و فلان طرح را افتتاح و توسعه داده‌ داده‌ایم، حقیقت ندارد. مردم را سرِ کار گذاشته‌اند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، کشاورزان و نمایندگانشان از مصائب کم‌آبی در سیستان می‌گویند. منطقه‌ای که چرخ اقتصاد آن بر محور کشاورزی می‌گردد و مسیرهای درآمدی دیگری هم ندارد. در چنین جایی، کمبود آب پیامدهای سهمگینی در ابتدا برای ساکنان آن و در ادامه برای کشور، می‌تواند داشته باشد.

هفته‌ای نیست که طی آن خبری از درد و رنج مردم استان پهناور سیستان و بلوچستان نشنویم. همین هفته گذشته بود که چند دانش‌آموز خردسال در آتش بی‌توجهی و کمبود وسایل ایمنی مدرسه‌ای در زاهدان سوختند.

نهادینه شدن محرومیت‌های بنیادین و درمانده شدن مردم از برآوردن اولیه‌های زندگی
اما اخبار و مستندات فراوانی وجود دارند که بیانگر روزگار سخت مردمان این خطه است. درد و رنج این مردم البته تا حدودی متفاوت از وضعیت بسیاری از دیگر مردم ایران است. فقر آنها نه همچون بسیاری دیگر جاها از مثلا دستمزد پایین، بلکه مسائل بسیار بنیادی‌تر است. در سیستان و بلوچستان، مردم درمانده از برآوردن اولیه‌های زندگی‌شان هستند. دورافتادگی از مرکز و سایر کلانشهرهای بزرگ، محرومیت‌های بنیادینی را در این منطقه نهادینه ساخته است. برنامه‌هایی هم که از سوی نهادهای تصمیم‌گیر کشور برای بهبود وضعیت این منطقه اتخاذ شده، به‌نظر می‌رسد تاکنون پاسخگوی مشکلات جاری نبوده و بیشتر در راستای پاسخ به وجدان دردآلود مقامات و افکار عمومی بوده است.

آنچه که قطعی به‌نظر می‌رسد اینکه خشکسالی و نبود مدیریت کارآمد در حوزه منابع آب و عدم پاسداری از حقآبه‌ دریافتی دریاچه هامون –سومین دریاچه بزرگ ایران- از افغانستان، موجب امحاء ابتدایی‌ و حیاتی‌ترین ابزار تولید این مردم یعنی آب شده؛ آبی که ابزار انباشت ثروت و دست یازیدن به پویایی اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی و نهایتا سیاسی است؛ اما سال‌هاست که از دسترس ساکنان آن خارج شده است.

حاج ملک برخوردار (مسئول نظام صنفی کشاورزی شهرستان زابل) با اشاره به گذشته مطلوب شمال سیستان، وضعیت مردمی را به تصویر می‌کشد که نه لزوما برخوردار از ثروت و مکنتی شاهانه، که دارای زندگی‌ای آبرومند بودند که تداوم آن می‌توانست به ایجاد رونق و قدم گذاردن بر پله‌های نردبان توسعه یاری رساند. بنا بر گفته‌های وی؛ تا ۱۵ سال قبل اوضاع خوب بود اما به‌تدریج آب کم شد.

میزان بهره‌برداری از ظرفیت‌های کشت منطقه به صفر رسیده است
می‌گوید: تا مدتی قبل، حداقل نیمی از ظرفیت‌های کشت منطقه، مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت اما اکنون شاید بتوان گفت این میزان به صفر رسیده است. اصلا کسی دیگر کشاورزی و صیادی نمی‌کند. ۴۰۰ هزار صیاد و کشاورز و دامدار در این منطقه هستند. تعداد اندکی هم هستند که شاغل ادارات، مغازه‌ها و فعالیت‌های اقتصادی دیگری هستند اما همان‌ها نیز، عمدتا قطعه زمینی برای کشاورزی و یا دامداری داشته و دارند. گفتن ندارد که آنها نیز فروپاشیده‌اند. اساسا منطقه‌ای که منبع اصلی تولید ارزش افزوده‌اش را از دست دهد، حیات انسانی‌اش دچار زوال می‌شود.

دولت به داد مردم نرسد، مرگ در انتظارشان خواهد بود
پس مردم چه می‌کنند؟ مسئول نظام صنفی کشاورزی شهرستان زابل که خود فعال در عرصه کشاورزی است پرسش را با پرسش پاسخ می‌دهد: چه بکنند؟ اصلا در این منطقه باران نمی‌بارد. دریاچه هامون چندسالی می‌شود که ورودی آب ندارد. مردم نان شب برای خوردن ندارند. آنهایی که اندکی پول و توش و توانی داشتند به شهرها و استان‌های دیگری همچون مشهد، تهران، مازندران و… مهاجرت کردند. آنهایی هم که توان و سرمایه رفتن ندارند -اگر دولت به دادشان نرسد- با ادامه این وضع مرگ در انتظارشان خواهد بود.

ملک اما از دولت انتقاد می‌کند و توضیح می‌دهد: جوری به این منطقه و مردم آن بی‌اعتنایی می‌کنند که انگار سیستانی‌ها جزو مردم ایران نیستند. کاری می‌کنند که مردم از اینجا فراری شوند. این تبلغات‌هایی که می‌کنند که فلان کار را کرده‌ایم و فلان طرح را افتتاح و توسعه داده‌ داده‌ایم، حقیقت ندارد. مردم را سرِ کار گذاشته‌اند.

برخوردار که همچون بسیاری دیگر ساکنان منطقه، کشاورز است، می‌گوید: فکر می‌کنم نهادهایی همچون نظام صنفی کشاورزی به‌خاطر ارتباطات مستقیمی که هر روز با مردم دارند، این قابلیت را دارند که وظیفه توزیع نهاده‌های کشاورزی و کالاهای مورد نیاز مردم را برعهده بگیرند.

در خط مقدم بادهای ۱۲۰ روزه، نصیب مردم چیزی جز گرد و خاک نیست
محمد سارانی (رییس شورای اسلامی شهر ادیمی، مرکز شهرستان نیمروز) که خود کشاورز و دامدار است، با بیان اینکه زندگی مردم ادیمی که در شمالی‌ترین نقطه سیستان و بلوچستان هستند کاملا وابسته به جریان رودخانه هیرمند است اما اکنون که آبی از افغانستان به داخل ایران نمی‌آید و هامون نیز خشکیده، هیچ درآمدی از مشاغل اصلی‌شان یعنی صیادی و کشاورزی کسب نمی‌کنند، می‌گوید: غیر از گرد و خاک، اکنون چیز دیگری نصیب ما نمی‌شود چراکه اینجا خط مقدم بادهای ۱۲۰ روزه است.

کسی به سیستان بازنمی‌گردد
سارانی هم غمگین از مهاجرت‌ گسترده مردم ادیمی است و می‌گوید: در محله‌ای که خانه من قرار دارد قبلا بالای ۱۰۰ خانوار زندگی می‌کردند اما طی چندسال اخیر، شاید نیمی از آنها و یا حتی بیشتر رفته باشند. این مهاجرت‌ها بازگشتی هم به دنبال خود ندارند. کسی به سیستان بازنمی‌گردد؛ روند به این شکل پیش برود روزی سیستانی خواهیم داشت که خالی از سکنه است

رییس شورای اسلامی شهر ادیمی می‌گوید: شرایط زندگی مردم نیمروز بسیار سخت شده است. کار و کسب‌شان به شدت مشکل پیدا کرده است. بی‌آبی هزینه‌ها و خسارات بسیار زیادی را به کشاورزان و دامداران تحمیل کرده است. برای مثال، قبلا علوفه آنقدر در حاشیه دریاچه هامون فراوان بود که لازم نبود کسی پول علوفه بدهد اما اکنون به‌خاطر کم‌آبی و نابودی کشاورزی منطقه، قیمت علوفه بسیار بالا رفته است. دامدار پول علوفه را در این وضعیت از کجا بیاورد که بدهد.

سارانی به برخی مساعدت‌های دولت برای حمایت از مردم منطقه اشاره کرده اما بر ناکافی بودن آنها تاکید می‌کند: فقر آن‌قدر گسترده و عمیق است که این اقدامات دردی را از دردهای مردم دوا نمی‌کنند.

آب؛ مهم‌ترین مطالبه سیستانی‌ها
سارانی با اشاره به روحیه صبر، سخت‌کوشی و قناعت سیستانی‌ها، می‌گوید: سیستانی‌ها اکنون جز آب چیزی نمی‌خواهند. آنها توانمند هستند و در این خطه با قدمت بالای تاریخی، قرن‌ها از این سفره نعمات الهی که در اینجا به واسطه هیرمند و هامون برایشان وجود داشته، بهره می‌بردند.

ادامه می‌دهد: اما اکنون با بدبختی زیست‌شان را می‌گذرانند. هرآنچه که پس‌انداز کرده‌بودند، از دست داده‌اند. در اینجا نه کارخانه‌ای هست و نه اشتغال پررونق دیگری که روزی‌رسان مردم شود. بدبختی مردم در اینجا ناشی از بی‌آبی است.

عزیز سارانی (نماینده مردم سیستان و بلوچستان در شورای عالی استان‌ها) هم در توضیح وضعیت ناگوار مردم شمال این استان پهناور می‌گوید: دو سوم جمعیت زابل، کشاورز هستند. از سال ۹۶ که ورود آب رودخانه هیرمند به دریاچه هامون به‌طور کلی قطع شد، کشاورزان برای مرحله دوم کشت‌شان آبی نداشتند. در نتیجه، کشاورزی‌شان به‌طور کامل نابود شد.

وی ادامه می‌دهد: در این منطقه کارخانه و تشکیلات اقتصادی عریض و طویلی که بتواند ایجاد اشتغال کند، وجود ندارد. مرزها هم برای بهره‌مندی مردم بومی منطقه بسته است. از همین رو، تنها منبع درآمد مردم از طریق کشاورزی و دامپروری بوده است.

کشاورزان و دامداران چوب حراج به محصولات و احشامشان زده‌اند
سارانی از درد و رنج جانکاهی می‌گوید که روح هر تولیدگری را می‌آزارد. به‌موجب نبود آب و شرایط مناسب کشت محصول و پرورش دام و فقدان هرگونه چشم‌‌انداز روشن، آنها به هرآنچه که تولید کرده و تاکنون نگاه داشته‌اند، چوب حراج زده‌اند.

اما قطع شدن آب رودخانه صرفا معیشت مردم را تحت تاثیر قرار نداده، بلکه سارانی از خطری که در کمین حیات در سیستان است می‌گوید و آن تمام شدن آب شرب در سال آینده است. به اعتقاد وی؛ اگر روند کنونی تا تابستان سال آینده ادامه یابد این خطر وجود دارد که تمام ذخایر آب آشامیدنی موجود در چاه نیمه‌ها به پایان خود برسند. البته همین آب چاه نیمه‌ها از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست و صرفا با کلی مواد افزودنی‌، می‌توان بوی تعفن آن را تا حدودی گرفته، مورد استفاده قرار داد.

در مواجهه با چنین چشم‌اندازی، سارانی می‌گوید: چشم امید مردم به کمک‌های دولت و پرداخت خسارات از سوی آنها برای نابودی کشت و احشام‌شان است که متاسفانه تا الان محقق نشده است. همچنین، به یارانه بسیار وابسته و امیدوارند. با این وجود، به‌نظر می‌رسد برای مردم این منطقه جز خدایشان، چیز دیگری باقی نمانده است. اگر کاری صورت نگیرد، شرایط فاجعه‌بار کنونی بدتر خواهد شد و کل منطقه از جمعیت خالی خواهد شد.

دولت کاری بکند و حقآبه هامون را از افغانستان بگیرد
حاج شریف سارانی (نماینده کشاورزان شهرستان هیرمند) که خود کشاورز است، می‌گوید: دولت کاری برای ما نکرده و مطالبات ما را در حوزه حقآبه دریاچه هامون برآورده نکرده است. ما انتظار داریم دولت؛ تدبیری پیشه کرده و حق ما را از افغانستان بگیرد. در شرایطی که کشاورزی در این منطقه به‌طور کامل نابود شده، اگر کاری برای تامین آب انجام نشود، آب شرب هم تا مدتی دیگر قطع خواهد شد.

چرا مردم از مبادلات تجاری در مرزها، هیچ نصیبی نباید ببرند
می‌افزاید: در اینجا کارخانه‌ای نیست. اما بالغ بر چندصد دستگاه تریلی و تانکر و… از اینجا رد شده، عامل مراودات تجاری بین ایران و افغانستان هستند. چرا نباید مردمی که کشاورزی، دامپروری و صیادی‌شان از بین رفته، سهمی از این مراودات تجاری که در مرزها انجام می‌شوند، داشته باشند؟

کشاورزی که یارانه‌بگیر شده؛ تنها ضامن وامش، خدا است
نماینده کشاورزان شهرستان هیرمند از عریضه‌ها و نامه‌های بی‌پاسخی که به مسئولان نوشته، با حسرت یاد می‌کند و می‌گوید: دولت هیچ کاری برای ما نمی‌کند. می‌گویند اگر آب برای کارتان می‌خواهید باید پیش‌پرداختی برای بهره‌مندی از آن بدهید. یا اینکه برای دریافت وام خوداشتغالی، ۲۰ درصد پیش‌پرداخت آن را در اختیار داشته باشم. من نوعی که بیشتر هزینه‌های زندگی‌ام از طریق یارانه فراهم می‌شود از کجا چنین پول و ضمانتی را بیاورم؟ کشاورزی که زندگی‌اش از بین رفته، تنها ضامن زندگی‌اش فقط خدا است.

حاج شریف دیگر کشاورز سیستانی است که از امیدش به خداوند می‌گوید: به نظر می‌رسد ته‌مانده انگیزه‌ای که موجب بقای ساکنان سیستان شده، همین توکلت علی الله است.

۵۰ درصد سیستانی‌ها اینجا را ترک کرده‌اند
حاج شریف در پایان از هجرت یاران می‌گوید: سیستان ۳۰۰ هزار کشاورز دارد. طی همین چندساله که خشکسالی و کم‌آبی بیداد کرده، ۵۰ درصد سیستانی‌ها از اینجا مهاجرت کرده‌اند. بسیاری روستاها متروک شده‌، و مرزها در حال خالی شدن از سکنه هستند. در گذشته، آنها به مناطق شمالی ایران مثل گرگان و مازندران می‌رفتند اما در سالیان اخیر که حجم مهاجران بیشتر شده، آنها به مناطق مرکزی کشور مثل یزد، اصفهان، تهران و نطنز که در آنجا درآمد و اشتغال بیشتر است، رفته‌اند.

روایت‌های بسیاری را می‌توان از درد و رنج مردم سیستان در اینجا ردیف کرد. اما تا زمانی که همان هزاران راه پیش‌تر رفته، چراغ راه برنامه‌ریزی برای مناطق فقرزده، کم‌آب و شکننده‌ای همچون سیستان باشد، مشکلات صرفا عمیق‌تر و گسترده‌تر خواهند شد.

آنچه که می‌تواند در این زمینه راهگشا باشد، بهره‌گیری از ادراک نشات گرفته از مطالبات بومیان منطقه است. برای مثال، گرچه بسته‌های حمایتی می‌توانند چاره‌ای بر برخی از دغدغه‌های مردم باشند اما مهم‌تر از آن فراهم آوردن زیرساخت‌های لازم برای حفظ و حراست از اشتغال موجود در راستای اهداف توسعه پایدار است. در واقع، توسعه پایدار منطبق با شرایط منطقه سیستان چراغ راهنمای متصدیان امور و ساکنان باید باشد

بازداشت دو فعال محیط زیستی دیگر در کردستان


خبرگزاری هرانا – روز چهارشنبه دو شهروند فعال در زمینه محیط زیست از اهالی روستای “نگل” از توابع شهرستان سنندج توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده اند. دلایل بازداشت و سرنوشت آنان پس از بازداشت روشن نیست.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز چهارشنبه ۲۶ دی‌ماه ۱۳۹۷، دو تن از فعالان محیط زیستی استان کردستان بازداشت شده‌اند.

هویت این فعالان محیط زیستی “ادریس محمدی فرزند رحمان و آوات کرمی فرزند عبدالحمید، اهل و ساکن روستای نگل از توابع منطقه‌ی کلاترزان سنندج” توسط هرانا احراز شده است.
علیرغم پیگیری‌های خانواده‌ها کرمی و محمدی تا لحظه تنظیم این گزارش هیچ اطلاع دقیقی از سرنوشت و محل نگهداری این افراد در دست نیست.

این دو شهروند کرد در زمینه محیط زیست فعال بوده در انجمن محیط زیستی سبز چیا نیز عضویت داشتند.

لازم به ذکر است که طی هفته‌های اخیر فشار بر فعالان محیط زیستی در استان کردستان از سوی نهادهای امنیتی افزایش یافته و شماری از آنها بازداشت شده‌اند.

طی روزهای ۱۵ و ۱۶ دی‌ماه سه فعال محیط زیستی به نام‌های “آمانج قربانی، راشد منتظری و حسین کمانگر” توسط نیروهای امنیتی در شهرستان کامیاران بازداشت شده بودند.

پیش از آنها نیز بازداشت پنج شهروند دیگر به نام‌های «فرهاد محمدی»، «عیسی فیضی»، «هادی کمانگر»، «فاضل قیتاسی» و «رضا اسدی» در کامیاران و سنندج گزارش شده بود. تعدادی از این افراد سابقه‌ی فعالیت‌های محیط زیستی و برخی از آنها سابقه‌ی فعالیت در حزب وحدت ملی شاخه‌ی کردستان را دارند.

صلواتی از برادرم خواسته‌ وکیل خود را تغییر دهد

خواهر سام رجبی، یکی از هشت فعال محیط زیستی که از پنجم بهمن‌ماه ۹۶ در بازداشت به‌سر می‌برد در نامه‌ای سرگشاده خطاب به جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران نوشته‌است: “ابوالقاسم صلواتی، رئیس شعبهٔ ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی، از برادرم و یکی دیگر از متهمان زیست محیطی، خواسته‌ که وکیل خود را تغییر دهند”.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، کتایون رجبی، در نامه‌اش گفته‌است: “تمام پیگیری‌های خانواده اینجانب در مدت گذشت یک سال که برادرم در بازداشت موقت به‌سر می‌برد از طرف مقامات ایران بی نتیجه مانده‌است و اکنون اینجانب « کتایون رجبی» از شما به عنوان نماینده ویژه سازمان ملل در حوزه ایران تقاضا دارم که در خصوص نقض حقوق شهروندی برادرم، با مقامات ایران وارد صحبت شوید.”

متن نامه کتایون رجبی، خواهر سام رجبی را در ادامه بخوانید:

جناب آقای جاوید رحمان من کتایون رجبی، خواهر ‎سام رجبی یکی از ۸ ‎فعال محیط زیست که در پنج بهمن ۱۳۹۶ دستگیر شده‌اند، هستم.

پس از گذشت دو ماه از دستگیری به خانواده ها اعلام شد که بازجویی ها همچنان ادامه دارد و به علت امنیتی بودن پرونده‌ها، بازداشت شدگان اجازه داشتن وکیل هم نخواهند داشت. اما متاسفانه تمام تلاش و پیگیری های خانواده ها بی نتیجه ماند و با وجود اینکه وزارت اطلاعات بارها اعلام کرده است که هیچ گونه سند و مدرکی بر علیه دستگیر شدگان وجود ندارند، لذا همچنان قوه قضاییه بر موضع خود ایستاده است.

جناب آقای «جاوید رحمان»، سرانجام در پی تلاش های فراوان در اوایل مهر ماه ۱۳۹۷ آقای «محمد حسین آقاسی» وکالت برادر اینجانب «سام رجبی » را پذیرفتند و در دادسرای اوین جهت دفاع از برادرم حضور پیدا کردند.

سپس در پنجم آبان ماه ۱۳۹۷ وکیل مدافع برادرم در این باره اظهار کرد: در خصوص اتهام جاسوسی و مشارکت در جاسوسی برای «سام رجبی» یکی از هشت فعال محیط زیست دستگیر شده به اتهام جاسوسی منع پیگرد صادر و مورد تایید قرار گرفته است؛ بنابراین در حال حاضر موکلش اتهام اجتماع و تبانی به جهت ارتکاب جرم علیه امنیت ملی را دارد.

قوه قضاییه ایران چند ماه پیش با ابلاغ لیستی از «وکلای مورد تایید» به دادسراها، اعلام کرده بود که متهمان پرونده‌های سیاسی و امنیتی تنها از میان افراد این لیست می‌توانند وکیل تسخیری انتخاب کنند.

در اوایل دی ماه دو تن از متهمان این پرونده و برادر من به دادسرا احضار شدند و کیفرخواست به آن‌ها ابلاغ شد.

«ابوالقاسم صلواتی»، رئیس شعبهٔ ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی و دادرس علی‌البدل دادگاه‌های عمومی تهران، به دلیل اینکه آقای آقاسی وکالت پرونده های فعالین حقوق بشری را به عهده می گیرند و در رسانه ها حضور دارند از برادر من و موکل دیگر آقای آقاسی، خواست که وکیل خود را تغییر دهند. این در حالی است طبق قانون و بنا بر اذعان و گفته حجت الاسلام و المسلمین «محسنی اژه ای» سخنگوی قوه قضائیه بنا برتبصره ماده چهل و هشت قانون آیین دادرسی کیفری فقط در مرحله دادسرا قابل اجراست و متهمان امنیتی در مرحله دادگاه می توانند وکیل مورد نظر خود را انتخاب کنند.

تمام پیگیری های خانواده اینجانب در مدت گذشت یک سال که برادرم در بازداشت موقت بسر می برد از طرف مقامات ایران بی نتیجه مانده است و اکنون اینجانب « کتایون رجبی» از شما به عنوان نماینده ویژه سازمان ملل در حوزه ایران تقاضا دارم که در خصوص نقض حقوق شهروندی برادرم ، با مقامات ایران وارد صحبت شوید.»

با احترام
کتایون رجبی-شنبه ۱۵ دی ماه

یادآور می شود گروهی از فعالان محیط زیست ایران بهمن ماه سال گذشته و از سوی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شدند. اتهام این افراد «جاسوسی» عنوان شده بود.

«مراد طاهباز»، «سام رجبی»، «امیرحسین خالقی»، «هومن جوکار»، «سپیده کاشانی»، «نیلوفر بیانی» و «طاهر قدیریان»، «عبدالرضا کوهپایه» نزدیک به یک سال است که در بازداشت موقت به سر می‌برند.

کاووس سیدامامی از جمله این بازداشت‌شدگان بود که دو هفته بعد از زندانی شدن خبر مرگ او در زندان منتشر شد. مقام‌های جمهوری اسلامی علت مرگ او را خودکشی عنوان کردند؛ اما خانواده سیدامامی این ادعا را رد کردند.

علاوه بر آن‌ها، در ماه‌های اخیر فعالانی در حوزه‌‌های مختلف با اتهام‌هایی چون «نفوذ»‌ و عمدتا از سوی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده‌اند. از آن‌جمله می‌توان به بازداشت میمنت حسینی چاووشی، جمعیت‌شناس ایرانی – استرالیایی و لیلی خاتمی، فعال حقوق کودک، اشاره کرد.

اطلاعیه شماره ۱۰۸۸ کمیته دفاع از حقوق زنان در خصوص خندیدن ممنوع، شادی هرگز !

خندیدن ممنوع، شادی هرگز، شادابی نباید!

در قرن ۲۱ و در شرایطی که متخصصان و روانشناسان جهان ” قهقهه زدن بدون دلیل” را تجویز می کنند، در دولت جمهوری اسلامی ایران نه تنها هیچ گونه جایگاهی برای آن وجود ندارد بلکه بر اساس قوانین و باورهای مذهبی زنان و دختران را از خندیدن منع می کنند.

دراحادیث و روایات به نقل از فقهای اسلام آمده است: روابط بین یک زن و مرد باید سالم و بدون شهوترانی باشد و این شرط منوط به رعایت زن  می شود از اینرو و بمنظور پیش گیری از بروز حس (گرایش دوجانبه)،  خنده را بر زنان حرام دانسته اند.

بنا بر قواعد و قوانین جاری در دولت جمهوری اسلامی ایران که در نظام آموزشی نیز تائثیر گذار است، مربیان و آموزگاران  مهد کودک ها، پیش دبستانی ها و دبستانی ها به دخترکان می آموزند که: متانت و وقار از مشخصات یک دختر شایسته است و خنده بلند در برابر پسران، زیبنده یک دختر شاسته نیست، پس بلند نخندید، سربه زیر باشید، جست و خیز در کوچه ها و در برابر دید نامحرم ممنوع است، بطورمستقیم با نامحرم صحبت نکنید، در مقابل آزار و اذیت سکوت کنید، خلاصه اینکه هیس دختران خوب هرگز قهقهه نمی زنند. اما همین کودکان را بهنگام ازدواج های اجباری، وادار به لبخند می کنند.

در قوانین دولت جمهوری اسلامی ایران، میهمانی دختر و پسر حتی در محیط خانواده ممنوع، جشن های فارغ التحصیلی حتی در محیط دانشگاه نباید و برگذاری مراسم جشن تولد، جشن ازدواج و سالگردهای آن در سالن ها نیازمند مجوز است، کنسرت های مختلف اکثرا باهجوم نیروهای بسیج و لباس شخصی لغو میشود و حتی آب بازی دختران و پسران در پارک ها نیز منجر به بازداشت، ضرب و شتم و اجرای حکم شلاق می گردد و این کلیشه‌ی فرهنگی نادرست و قوانین متحجرانه درباره دختران و زنان موجب محدودیت آنان در فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنان، عدم خودباوری و ناامیدی نسبت به ادامه زندگی در آنانست و بگفته کارشناسان این تمایزهای آشکار، آسیب های روانی جدی را به دنبال خواهد داشت.

تا آنجا که دانش‌آموز دختر ۱۱ ساله مقطع پنجم ابتدایی در مدرسه اصغرزاده شهر ارومیه، اقدام به خودکشی می کند و خبرگزاری ها خودکشی دختری ۱۷ ساله اصفهانی را که با پرت کردن خود از روی پل صورت گرفته گزارش می دهند.. 

تا آنجا که سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه بیش از ۷ درصد از سوی پزشکی قانونی اعلام می شود.

تا آنجا که محمدرضا عباسی معاون امور اجتماعی اداره‌ بهزیستی خوزستان از ثبت ۲۷۶ مورد کودک‌آزاری در ۶ماهه نخست سال جاری خبر می دهد. 

تا آنجا که علی زاهدی نیا مدیرکل ثبت احوال خراسان شمالی از۸۷۰ مورد ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۵ ساله طی۹ ماهه اخیر گزارش مدهد.

ما فعالان حقوق بشرخواستار حرکت جامعه ایران بسوی ایجاد فرصت های برابر برای زنان و مردان حتی در شادی ها براساس اعلامیه جهانی حقوق بشر و سند ۲۰۳۰ یونسکو بشرح زیرهستیم:

ماده ۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر: تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند . همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند.

ماده ۲۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر:هر کس به عنوان عضو اجتماع، حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز است به وسیله مساعی ملی و همکاری بین المللی، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را که لازمه مقام و نمو آزادانه شخصیت اوست با رعایت تشکیلات و منابع هر کشور به دست آورد.

ماده ۲۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر:هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماع و بین المللی ، حقوق و آزادیهایی را که در این اعلامیه ذکر گردیده ، تامین کند و آنها را به مورد عمل بگذارد.

هدف سوم سند ۲۰۳۰ یونسکو تضمین زندگی سالم و ترویج رفاه برای همه در تمام سنین

هدف چهارم سند ۲۰۳۰ یونسکو تضمین کیفیت آموزش فراگیر و عادلانه و ایجاد فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه 

هدف پنجم سند ۲۰۳۰ یونسکو دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمند سازی تمام زنان و دختران

 ۱۰۸۸

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران 

کمیته دفاع از حقوق زنان

فیلم؛ پاسخ کودکان کار به آخوندهای مفت خور

یک کودک کار: مسئولین خودشون خوششون میاد این رو (شیشه پاک کن) رو توی دست بچه‌ شون ببینن؟!

فیلم؛ ایران اکنون به چنین فلاکتی دچار شده است

کشوری که چهل سال پیش میرفت به یک کشور پیشرفته تبدیل شود؛ اکنون به چنین فلاکتی دچار شده است

فیلم؛ ایران: رفتار وحشیانه با پیرمرد زباله گرد

۲۹ دی ۱۳۹۷؛ در این کلیپ صحنه یک پیرمرد زباله گرد محروم که بر روی زمین افتاده است را مشاهده می کنید که مردم اطراف او حلقه زده اند. این پیرمرد محروم که با گاری محقر خود مشغول جمع آوری ضایعات بوده مورد حمله ماموران وحشی شهرداری قرار گرفته و ماموران با ضرب و شتم وی به زور گاری او را در خودرو باز زده بودند که ببرند که با مقاومت پیرمرد محروم که حاضر نبود تمام دارایی و سرمایه اش که گاریش است را از دست بدهد مواجه شدند. سپس ماموران که با اصرار پیرمرد محروم مواجه شده بودند او را با بی رحمی تمام بر زمین پرتاب می کنند. مردم دولت آباد شهر ری که در محل شاهد صحنه بودند به اعتراض برخاسته و مانع از حرکت خودروی ماموران وحشی شهرداری شدند.

فیلم؛ صف های طولانی گوشت یخ‌زده در تهران

تشکیل صفهای طولانی گوشت یخ‌زده در تهران؛ وضعیت وخیم اقتصادی و یادآور دوران‌جنگ

در آستانه چهل سالگی انقلاب برگشتیم به دوران جنگ و صفهای طولانی مواد غذایی و کالاهای ضروری!

یک فعال مدنی و آتش نشان از کار برکنار شد

زرتشت (اسماعیل) احمدی‌راغب، فعال مدنی و آتش‌نشانی که پس از ۱۷ سال سابقه کار در شهرداری به دلیل فعالیت‌های خود در دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، از کار برکنار و تعلیق شده‌بود، با ثبت اعتراض خود در هئیت تشخیص اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی شهریار، موفق شد رای هئیت بدوی را به استناد مواد قانونی نقض کند، اما اداره کار مجددا با تشکیل جلسه‌ای با عنوان “هئیت حل اختلاف” گفته‌است که این رای را قبول ندارد و نامه برکناری این فعال مدنی را صادر کرده‌است.

آقای احمدی‌راغب، روز جمعه ۲۸ دی‌ماه، در همین خصوص به کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، گفت: «مدت ۷ ماه است که حقوق نگرفته‌ام و از شهریورماه ۹۷ با حمایت از نهادهای امنیتی نامه خاتمه به کار من را که کارگر رسمی هستم، نوشته‌اند و به یک سری موارد استناد کردند که از نظر دادگاه بدوی قابل قبول نبود و دادگاه بدوی که شامل هیئت تشخیص بود، نامه برگشت به کار من را زد».

این فعال مدنی در ادامه اضافه‌کرد: «شهرداری، حراست و چند نهاد امنیتی نامه‌ای را علیه من تنظیم کردند و به هر ترتیبی بود برای اداره کار فرستادند که در آن به مواردی مثل غیبت‌های مکرر، صدور احکام حبس و زندان من و گفتگو با رسانه‌ها را در آن عنوان کردند، اما در خصوص غیبت‌هایی که گفتند باید بگویم که من ۱۱۰ روز مرخصی طلب دارم و می‌توانستم از آن استفاده کنم و مسایل دیگر هم اصلا به کار شهرداری ربط نداشت و همین موضوع در دادگاه بدوی مطرح شده‌بود و به نفع من رای داده‌بود».

زرتشت احمدی‌راغب افزود: «متاسفانه حدود یک‌ماه پیش هیئت هشت نفره حل اختلاف، بدون اینکه از من چیزی بپرسند، جلسه‌ای گذاشتند و بدون اینکه اصلا دفاعیات مرا بشنوند، با امضای چند نهاد، شامل دادگستری، فرمانداری، اداره کار، نماینده کارگران و … چند روز پیش حکم هیئت تشخیص و بدوی را لغو کردند و گفتند که خاتمه به کار شهرداری درست است».

این فعال حقوق بشر در آخر گفت: «اکنون من باید به دیوان عدالت اداری شکایت کنم که خوب می‌دانم روندی زمان‌بر است، ولی به هر ترتیب، به زودی در کنار آن شکایت اعتراض خود را به صورت اعتصاب غذا در شهرداری و نهادهای دیگر آغاز خواهم کرد و اجازه نمی‌دهم که حق مرا تضییع کنند».

لازم به توضیح است که کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی پیش‌تر در روز هفتم مهرماه ۹۷ به مناسبت روز آتش‌نشان با این فعال مدنی گفتگو کرده‌بود.

در آن گفتگو زرتشت احمدی‌راغب گفته بود: «این شغل من پُتکی بود که مرا تهدید کنند.»

«زرتشت (اسماعیل) احمدی راغب» فعال مدنی، پیش‌تر در روز یکشنبه ۲۳ آبان‌ماه ۹۵، در منزل شخصی‌اش در شهریار توسط نیروهای امنیتی لباس شخصی بازداشت و ۱۸ دی‌ماه همان سال با وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی به صورت مشروط از زندان اوین آزاد شد. وی بعدتر به ۹ ماه حبس تعزیری با اتهام “تبلیغ علیه نظام”، محکوم شده که پرونده آن در دادگاه تجدیدنظر استان تهران در حال رسیدگی است.

دلیل بازداشت ۲۳ آبان ۹۵ آقای احمدی‌راغب به جهت بیانیه حمایتی وی در حمایت از زندانیان سیاسی در اعتصاب غذای محبوس در زندان اوین بود. (آن زمان آرش صادقی، زنده یاد وحید صیادی نصیری، علی شریعتی و چند زندانی سیاسی دیگر در اعتصاب غذا بودند.)

«زرتشت (اسماعیل)احمدی راغب» پیش تر نیز سابقه بازداشت و محکومیت به دلیل فعالیت‌های مسالمت‌آمیز مدنی را داشته است.

شعبه اول دادگاه انقلاب شهریار نیز در ۲۷ بهمن ماه ۹۴ این فعال مدنی را به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق نشر مطالب انتقاد آمیز در فیسبوک شخصی اش به شش ماه حبس تعزیری محکوم کرده بود.

آقای احمدی راغب، پرونده دیگری نیز در ارتباط با شرکت در تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز دارد، وی دوم آذرماه ۹۴ به همراه تعداد دیگری از فعالین مدنی در تجمعی مقابل ساختمان لاستیک دنا در تهران بازداشت و به بند هشت زندان اوین منتقل شد. وی با قرار کفالت در شانزدهم آذرماه همان سال از بابت پرونده مذکور آزاد شده بود.