Previous Next

ایران؛ معلم: اینجا مارها با ما درس می خوانند

معلم الیگودرزی: مارها از سقف آویزان می شوند و با ما درس می خوانند

این کلاس درس را هم خود اهالی برای بچه‌ها ساخته‌اند. آن‌طور که می‌بینید خیلی نامطمئن است و هوا که گرم می‌شود عقرب و مار از لابه‌لای تیرهای سقف بیرون می‌آید. زمستان‌ها هم آنقدر سرد می‌شود که بخاری زورش نمی‌رسد این اتاق 9 متری را گرم کند. پاییز و زمستان هرکدام از بچه‌ها وظیفه دارند به نوبت بروند برای بخاری هیزم جمع کنند. باید بگویم که دانش‌آموزان روستای سیدحسن در محروم‌ترین وضعیت درس می‌خوانند. نه جاده‌ای دارند نه برقی که بتوانند کلاس را روشن کنند یا لااقل برنامه تلویزیونی ببینند.

روزنامه ایران نوشت: مدرسه روستای سیدحسن 12 دانش‌آموز دارد که فقط می‌توانند تا ششم درس بخوانند. اگر برف یا بارانی ببارد کلاس درس‌شان به برکه‌ای زیبا تبدیل می‌شود. البته اگر معلمی از شهر آمده باشد و کلاسی باشد وگرنه هفته‌ها همین هم نیست.

این گزارش درباره روستایی است که هیچ چیزی جز آسمان و کوه و درخت و رودخانه ندارد. روستایی که نه جاده‌ای دارد نه برق نه تلفن و نه هر چیزی که بشود به آن گفت امکانات ابتدایی. مدرسه یا همان کلاس کوچک درس را اهالی روستا ساخته‌اند. کلاسی که دیوارهایش گلی است و سقفش با چند تنه درخت بلوط و شاخ و برگ و سنگ و گل پوشیده شده‌. سقف کوتاه است و در به حدی باریک که نیمکت‌های دست دوم را نمی‌شود داخل کلاس برد.

برای رسیدن به روستای سیدحسن بخش ذلقی الیگودرز خیلی راه آمده‌ایم نه از تهران بلکه از شهر. الیگودرز تا مرکز بخش ذلقی یعنی بزنوید نزدیک 60 کیلومتر است و از بزنوید تا روستای سیدحسن با آن جاده خاکی پر دست‌انداز که در این برف و باران بخشی از آن بطور کامل از بین رفته 15 کیلومتر. 15 کیلومتری که بیش از 3 ساعت طول می‌کشد. روستای 12 خانواری سیدحسن جاده‌ای ندارد. از روستای سه پلان و از کوه و کمر باید 2 ساعت در راه باشی تا برسی به این روستا که در دل کوه «قالی کوه» جا خوش کرده.

خبر سررسیدن میهمان را به اهالی روستا داده‌اند و 3 نفر از آنها با قاطر و اسب به پیشواز من، تصویربردار و رئیس شورای بخش ذلقی به روستای سه پلان آمده‌اند. ساعت 9 صبح است و باید پیش از ظهر به مقصد برسیم. معلم که کلاس درسش تمام شود می‌رود الیگودرز و معلوم نیست کی برگردد. اسب سواری برای من که تجربه‌اش را ندارم آنقدر سخت است که وقتی از لب پرتگاه رد می‌شوم و چشمم به ته دره می‌افتد قلبم به تپش می‌افتد و با خودم می‌گویم اگر از اینجا پایین پرت شوم زنده ماندنم غیرممکن است.

از کوه و کمر و دل جنگل بلوط که طبیعت پاییزی‌اش آدم را محو خود می‌کند و بی‌شباهت به تابلوی نقاشی نیست رد می‌شویم. گویی فیلم مستندی جلوی چشمم پخش می‌شود با صدای آوازی دور و پرندگانی که برای زمستان آماده می‌شوند. سیدحسن حسینی یکی از اهالی روستا که همراه ماست به دامنه کوهی برف گرفته اشاره می‌کند ومی‌گوید: «مهندس! آنجا روستای ماست. ببین چقدر باید راه برویم تا به روستا برسیم. یک جاده بکشند راه‌مان می‌شود 10 دقیقه.» دود سفیدی از دودکش‌های خانه‌ها به هوا بلند شده و این تصویر آدم را هل می‌دهد به دل قصه‌های کودکانه. عجب جای محشری است اینجا! موبایل آنتن ندارد. زندگی در بکرترین منطقه کشور می‌تواند چگونه باشد؟ برای خودم سؤال طرح می‌کنم و اسب مرا از سینه‌کش بالا می‌برد تا دم خانه‌ها.

چند زن و دختر نان می‌پزند و چند مرد به استقبال می‌آیند و خبری از بچه‌ها نیست. سیدحسن می‌گوید بچه‌ها رفته‌اند مدرسه. اشاره می‌کند به اتاق سنگ و گلی که پایین همه خانه‌های روستا ساخته شده و روی سقف آن هم پرچم کشورمان به اهتزاز درآمده.

بعد از چاق سلامتی و نوشیدن چای می‌روم سمت مدرسه. صدای معلم شنیده می‌شود که درس می‌دهد: «حضرت محمد پیراهنی برای حضرت فاطمه به خانه آورد. حضرت فاطمه به آن نگاه کرد. پارچه، نرم و لطیفی داشت…» بچه‌ها همه کلمات را با صدای بلند بعد از معلم تکرار می‌کنند. اسم درس امروزشان «پیراهن بهشتی» است.

در باز است ولی کلاس غرق در تاریکی. برای وارد شدن باید سر را خم کرد چون سقف کوتاه است و معلم هم سرش را می‌دزد تا به تیرک‌های سقف نخورد. دخترها و پسرها روی صندلی‌های فلزی نشسته‌اند و کتاب‌ها را جلوی صورت‌شان گرفته‌اند. بعد از دقایقی آقای معلم از بچه‌ها می‌خواهد تکالیفی را که به آنها داده به او نشان دهند. او تکالیف را می‌بیند و نمره می‌دهد. به شکیلا نمره عالی می‌دهد و می‌نویسد: «صد آفرین هزار و سیصد آفرین.»

حضور من و تصویربردار بچه‌ها را کنجکاو کرده. برخی زل زده‌اند به دوربین و چند نفری هم نمی‌توانند جلوی خنده‌شان را بگیرند. دانش‌آموزان این مدرسه 6 دختر و 6 پسر هستند. ابراهیم و شکیلا کلاس چهارم، اکرم و رامین و رعنا کلاس سوم، پروانه و اشرف و دانش کلاس دوم، آناهیتا و آمنه پیش دبستانی و اسماعیل هم کلاس ششم است. جز اکرم و رعنا که روپوش مدرسه دارند بقیه با لباس معمولی سرکلاس حاضر شده‌اند. خیلی‌هایشان هم کیف ندارند.

همه جای دیوار ترک خورده است، ترک‌هایی عمیق و ناایمن. روی دیوار صفحه‌ای نه چندان بزرگ به میخ آویخته‌اند و روی آن حروف الفبای فارسی را نوشته‌اند. صندلی‌ها هم 12تاست. اسماعیل که کلاس ششم است روی زمین می‌نشیند. برای او صندلی و نیمکتی نیست.

صدایی از بچه‌ها درنمی‌آید. برای دیدن بچه‌ها باید چشم‌‌ها را تنگ کرد تا بشود واضح دید. گوشه در ورودی بخاری هیزمی دیوار را سیاه کرده. ناخودآگاه یاد مدرسه شین‌آباد پیرانشهر می‌افتم.

محسن پایمرد معلم کلاس، 33سال دارد و از الیگودرز به این روستا می‌آید. جوان قد بلند و تو پری است و پیاده‌روی هر هفته او برای رفت و آمد به مدرسه روستای سیدحسن بدنش را حسابی ورزیده کرده. از او می‌خواهم درباره این مدرسه و سختی‌هایی که برای رسیدن به روستا تحمل می‌کند، برایم بگوید:

«من هرچیزی هم بگویم شاید برای خیلی‌ها غیرقابل درک باشد. این روستا هیچ چیزی که بشود به آن گفت امکانات ندارد. مردمش برای رفتن به روستاهای دیگر و خرید نفت و آذوقه مجبورند از مناطق صعب‌العبور با اسب و قاطر و الاغ رفت و آمد کنند. این کلاس درس را هم خود اهالی برای بچه‌ها ساخته‌اند. آن‌طور که می‌بینید خیلی نامطمئن است و هوا که گرم می‌شود عقرب و مار از لابه‌لای تیرهای سقف بیرون می‌آید. زمستان‌ها هم آنقدر سرد می‌شود که بخاری زورش نمی‌رسد این اتاق 9 متری را گرم کند. پاییز و زمستان هرکدام از بچه‌ها وظیفه دارند به نوبت بروند برای بخاری هیزم جمع کنند. باید بگویم که دانش‌آموزان روستای سیدحسن در محروم‌ترین وضعیت درس می‌خوانند. نه جاده‌ای دارند نه برقی که بتوانند کلاس را روشن کنند یا لااقل برنامه تلویزیونی ببینند.

از میان این بچه‌‌ها فقط یکی‌شان شهر رفته و تلویزیون دیده. بقیه نمی‌دانند تلویزیون و ماهواره و موبایل و تبلت چیست. اگر برق بود میزان یادگیری‌شان با تماشای برنامه‌های تلویزیونی بالاتر می‌رفت. این دانش‌آموزان هیچ چیزی از دانش‌آموزان سایر مناطق کم ندارند و حتی باهوش‌ترند ولی نبود امکانات آنها را عقب می‌اندازد.»

محسن پایمرد شنبه صبح از الیگودرز بیرون می‌زند و اگر شانس با او یار باشد یعنی ماشینی او را از روستای بزنوید تا سه‌پلان برساند، شاید تا ظهر به سیدحسن برسد وگرنه با پای پیاده تا روستا برسد شب شده است. او پنجشنبه برای استراحتی دو روزه به خانه‌اش برمی‌گردد به شرطی که ماشینی او را به بزنوید برساند:

«از بزنوید تا سه‌پلان راه زیادی نیست ولی به‌خاطر خرابی راه، ماشینی آن طرف‌ها نمی‌رود. گاهی نیسان یا پاترولی که طرف امامزاده می‌رود از روی دلسوزی سوارم می‌کنند. از سه‌پلان هم اگر باران و برفی نباشد یک ساعت و نیم تا دو ساعت طول می‌کشد که کوه‌ها را رد کنم و به روستای سیدحسن برسم. اگر بخواهید حساب و کتاب کنید این همه زحمت و بدبختی به حقوقی که آموزش و پرورش می‌دهد اصلاً نمی‌صرفد ولی چاره‌ای نیست باید بی‌سوادی را ریشه‌کن کرد. اگر آموزش این بچه‌‌ها در میان نبود این همه به خودم سختی نمی‌دادم. من بهار مجبورم از این بیشتر پیاده‌روی کنم چون برخی روستاییان دام‌هایشان را به مناطق دیگری برای چرا می‌برند و مجبورم به چادرها بروم و درس بدهم.»

از یزدان که کلاس دوم است و از همه همکلاسی‌هایش بی‌سروصداتر می‌پرسم زنگ تفریح چه بازی می‌کنند؟ پسرک غرق در فکر می‌شود و ناخن انگشت شستش را می‌جود. رامین که کلاس سوم است جواب می‌دهد:«هفت سنگ بازی می‌کنیم یا فوتبال.» راست می‌گوید تنها وسیله بازی آنها توپ زردرنگ و پنچری است که آنقدر کهنه شده که دیگر شکل دایره ندارد.

دخترها وضعیت‌شان متفاوت‌تر است. درس که تمام می‌شود در کار خانه به مادرشان کمک می‌کنند. سرگرمی خاصی ندارند. فقط سه دانش‌آموز مدادرنگی دارند و بقیه هیچ. شاید درس خواندن بهترین و بزرگترین تفریح این بچه‌ها باشد آن هم تا کلاس ششم. به گفته معلم مدرسه بچه‌های روستای سیدحسن و روستاهای دیگر تا ششم بیشتر نمی‌توانند درس بخوانند آن هم به دو علت؛ یکی به این خاطر که برای ادامه باید به روستای بزنوید یا الیگودرز بروند که به‌خاطر نبود جاده و دوری راه این کار غیرممکن است بویژه برای دختران و دوم اینکه بیشتر پسرها بعد از کلاس ششم در کار دامداری کمک پدرهایشان می‌شوند و دخترها هم کم‌کم آماده ازدواج!

ساعت یک ظهر است و کلاس درس تعطیل می‌شود. بچه‌‌ها سربالایی دامنه کوه را بسرعت بالا می‌روند. صدای فریادشان کوه را برمی‌دارد. سکوت روستا را 12 دختر و پسربچه می‌شکنند. سیدحسن حسینی تنها کسی از این روستاست که پسر و دخترش را برای ادامه تحصیل به الیگودرز فرستاده است. او درباره مشکلات دانش‌آموزان روستا می‌گوید:«وقتی از مسئولان بخش ذلقی درخواست کانکس کردیم گفتند به دلیل اینکه روستای ما جاده ندارد و از طرفی صعب‌العبور است امکان تهیه و ارسال کانکس نیست. برای اینکه بچه‌‌ها مثل ما بی‌سواد نمانند خودمان دست به کار شدیم و این کلاس درس را درست کردیم. معلم هم از شهر می‌آید. اگر برف و بارانی بیاید و راه بسته شود چند هفته‌ای مدرسه بدون معلم می‌ماند.

خودتان هم این راه را آمدید و دیدید که چقدر سخت و پر خطر است. اگر جاده‌ای حتی خاکی داشتیم، اگر برق داشتیم وضع‌مان بهتر از اینها بود. لااقل بچه‌ها می‌توانستند تلویزیون ببینند. من برای اینکه بچه‌هایم به جایی برسند مجبور شدم آنها را بفرستم الیگودرز درس بخوانند. این دو بچه‌ای که اینجا دارم اگر ششم را تمام کنند می‌فرستم الیگودرز ادامه تحصیل بدهند. ما در این روستا فراموش شده‌ایم و کسی به یاد ما نیست. مجبورم جور این بی‌امکاناتی را از جیب خودم و زن و بچه‌ام بدهم تا بچه‌هایم باسواد شوند.»

سید محمدحسین حسینی هم با تأیید حرف‌های پسرعمویش امیدوار است روزی جاده‌ای به روستا کشیده شود تا بچه‌ها بتوانند کلاس ششم به بعد را در بزنوید درس بخوانند. او هم مثل بقیه هم‌روستایی‌هایش از مسئولان می‌خواهد امکاناتی برای بچه‌ها تأمین‌کنند.

یخ بچه‌ها بازمی‌شود و دورم جمع می‌شوند تا فیلم‌هایی را که توی گوشی‌ام دارم به آنها نشان بدهم. فیلم‌ها را به دقت می‌بینند. آنها برای نخستین بار صحنه‌‌های بی‌نظیر و شگفت‌انگیزی تماشا می‌کنند. می‌پرسم دوست دارند چه کاره شوند؟ شکیلا می‌گوید دکتر، رعنا می‌گوید پرستار، رامین می‌گوید مهندس، دانش می‌خواهد خلبان شود و اسماعیل می‌خواهد مأمور اداره برق شود. می‌پرسم چرا مأمور اداره برق؟ خیلی جدی جواب می‌دهد: «می‌خواهم برای روستایمان برق بکشم تا شب‌ها مثل شهری‌ها چراغ داشته باشیم. پدرم قول داده اگر برق بیاید برایمان تلویزیون می‌خرد. اگر بزرگتر بشوم حتماً برای اینجا برق می‌کشم.»

ساعت 2 ظهر کلاس دوباره آغاز می‌شود. صدای معلم شنیده می‌شود: «پدر بزرگ یعنی پدر پدرمان. ما می‌شویم نوه پدر بزرگ. پدر مادر هم می‌شود پدر بزرگ…»

یاوه گويی سرکرده سپاه پاسداران تو سری خور

فرمانده سپاه پاسداران: امیدواریم دشمنان به توان پاسخ کوبنده ما پی برده باشند

به گزارش فارس، پاسدار محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران در حاشیه برگزاری دوازدهمین رزمایش پیامبر اعظم نیروی زمینی سپاه و در جمع خبرنگاران اظهار داشت: این رزمایشی که انجام شد پاسخی بود به ادعاهایی که دشمنان دارند و این را باید بدانند که توان دفاعی جمهوری اسلامی یک توان بازدارنده است و همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند اگر بخواهند یکی بزنند حتما ۱۰ تا خواهند خورد.

وی افزود: این توانمندی اینجا اثبات شد که جمهوری اسلامی و رزمندگان ما می توانند چنین کاری را انجام دهند. این توانمندی به نظر ما موجب بازدارندگی می شود.

جعفری تاکید کرد: امیدواریم دشمنان جمهوری اسلامی بیش از گذشته به توان پاسخ ما و پاسخ کوبنده به تعقیب بعد از آن پی برده باشد.

این یاوه گويی ها در حالیست که نیروهای سپاه پاسداران در سوریه طی ماههای گذشته بیش از دویست بار از سوی اسرائیل مورد حمله قرار گرفتند و به قول امام راحل هیچ غلطی هم نتوانستند بکنند.

فیلم؛ آغاز پنجمین دور اعتصاب کامیونداران ایران


پنجمین دور اعتصاب کامیون‌داران از امروز اول دیماه آغاز شد. فیلمی از اعتصاب کامیون‌داران در مسیر سلفچگان به ساوه را در زیر گزارش ببینید. فیلم های دیگر متعاقبا منتشر خواهد شد.

اتحادیه تشکل‌های کامیونداران و رانندگان سراسر ایران پیش تر با صدور اطلاعیه‌یی اعلام کرده بود که از روز اول دیماه پنجمین دور اعتصاب سراسری کامیونداران و رانندگان، آغاز و تا روز دهم دیماه به مدت ۱۰روز ادامه خواهد داشت.

در این اطلاعیه آمده بود: اعتصاب ۲۱روزه رانندگان و کامیونداران در مهرماه امسال که شکوه آن جهانیان را وادار به تحسین کرد با قول‌های داده شده مسئولین حکومتی مبنی بر رسیدگی به خواسته‌ها و برآورده کردن برخی از خواسته‌های پایان یافت؛ ولی متاسفانه هیچ یک از این خواسته‌ها تا این تاریخ محقق نشده است و یکبار دیگر نشان داده شد که هیچ فردی در این حکومت خودش را مسئول و پاسخگو به کامیونداران و رانندگان نمی‌داند و اراده‌یی هم برای حل مشکلات و معظلات این قشر زحمتکش وجود ندارد. از این تاریخ حق مشروع خودمان می‌دانیم که گامهای بعدی را پر قدرت‌تر و با ظرفیت بالاتر در این جهت برداریم. ما ایمان داریم که پیروزی ما در اتحاد عمل و یکپارچگی ما می‌باشد.

روزنامه: سرکشیدن محرمانه جام زهر منطقه ای


روزنامه کویتی الجریده به نقل از یک «منبع دیپلماتیک بلندپایه اروپایی» خبر داده که با میانجیگری عمانی‌ها و اروپایی‌ها، مقامات آمریکايی و رژیم ایران برای حل بحران یمن و دیگر مسائل منطقه‌ای به طور سری در یک هتل در لندن دیدار کرده‌اند.

بنا به نوشته این منبع، مقامات رژیم ایران و آمریکا با گذرنامه‌های معمولی به پایتخت انگلیس سفر کرده و در یک هتل مستقر شدند و دیدار آنها در اتاق‌های عادی انجام شده است.

به گفته این منبع، یکی از نتایج این تماس‌ها، مذاکرات در باره یمن در سوئد بود. رژیم ایران تضمین‌هایی داده که حوثی‌های یمن در مذاکرات شرکت کنند و امتیازاتی بدهند. همین امر باعث شد که جمیز متیس، وزیر دفاع آمریکا، با اعتماد به نفس بگوید که یک ماه بعد حوثی‌ها وارد مذاکرات خواهند شد. امری که بعد‌ها واقعا اتفاق افتاد.

این منبع افزود: ملایم شدن موضع رژیم ایران در پرونده یمن، بر موضع آمریکا تا حدودی تاثیر مثبت گذاشته است به طوری که کاخ سفید به چندین مشتری بزرگ نفت ایران معافیت‌هایی داده است. به همین دلیل، اروپایی‌ها فشار می‌آورند که تهران به همین شکل در پرونده سوریه هم همکاری کند.

منبع اروپایی ادامه داد: مقامات رژیم ایران در ازای همکاری‌شان خواستار رفع یا تعلیق تحریم‌های اقتصادی شده اند.

این در حالیست که رهبر جمهوری اسلامی طی ماههای گذشته بارها اعلام کرده بود که به هیچ وجه با آمریکای ترامپ مذاکره نخواهد کرد. در مقابل رئیس جمهور آمریکا می گفت که با اجرايی شدن تحریمها رژیم ایران به سراغ ما خواهد آمد.

مقام حکومتی: امکان شکل گیری سوریه بدون اسد

مدیرکل سابق بخش خاورمیانه وزارت خارجه جمهوری اسلامی با تاکید بر این‌که اصلاحاتی باید در ساختار سوریه صورت گیرد، گفت: ممکن است شکل جدیدی از سوریه را شاهد باشیم که اسد در آن نباشد.

قاسم محب‌علی در گفت‌وگو با ایسنا در ارزیابی خود از نشست اخیر وزرای خارجه روسیه، ترکیه و جمهوری اسلامی و همچنین نماینده سازمان ملل در امور سوریه اظهار کرد: اگر قرار باشد جنگ در سوریه تمام شود، نیازمند حل و فصل سیاسی است، گرچه بعد از خرابی‌های گسترده‌ای که در سوریه پیش آمده نیازمند همراهی و هماهنگی بین‌المللی برای بازسازی است، چرا که اگر حل‌و فصل سیاسی صورت نگیرد و برقرار نشود هیچ کسی حاضر نیست در یک فضای نا امن و بدون آینده مشخص وارد همکاری شود.

وی افزود: حکومت فعلی سوریه حکومت اقلیت است، خانوادگی و تک حزبی است و طبیعی است با این ساختار ریشه‌های بحران و آنچه که عامل بحران در این کشور بود و مردم سوریه را جزو معترضین دولت قرار داد و باعث شد جنگ داخلی انجام شود، از بین نرفته است.

مدیرکل سابق بخش خاورمیانه وزارت خارجه در ادامه گفت: طبیعی است که باید اصلاحاتی در ساختار سوریه صورت گیرد. در حال حاضر دولت دمشق مقاومت می‌کند، اما با همه این‌ها پذیرفتند که وضعیت اصلاح شود. ممکن است اتفاقات جدید آن‌گونه که غربی‌ها و سازمان ملل خواسته‌اند، در فرآیند قانون اساسی شکل گیرد و شکل جدیدی از سوریه را شاهد باشیم که اسد هم در آن نباشد.

اعدام یک سلطان دیگر برای ایجاد رعب و وحشت


حمید باقری درمنی ملقب به “سلطان قیر” اعدام شد

بامداد روز شنبه مورخ ۱۳۹۷/۱۰/۱ حکم حمیدرضا باقری درمنی فرزند محمدباقر که به جرم افساد فی‌الارض از طریق تشکیل شبکه کلاهبرداری و رشاء به اعدام محکوم شده بود، به اجرا گذاشته و اعدام شد.

به گزارش دادسرای عمومی و انقلاب تهران، پرونده حمیدرضا باقری درمنی و مرتبطین وی که مشتمل بر ۱۵۶ جلد و بیش از ۲۵ هزار برگ می‌باشد، با شکایت شرکت پالایش نفت جی، بانک ملی، بانک گردشگری، صرافی اقتصاد نوین و سامان مجد در دادسرای عمومی و انقلاب تهران رسیدگی شده است.

این در حالیست که چندی پیش فرد دیگری موسوم به سلطان سکه و همدستش را اعدام کردند.

سازمان حقوق بشر ایران با انتشار بیانیه ای اعدام این دو زندانی را به شدت محکوم کرد و نوشت: هدف اصلی اعدام این دو نفر ایجاد وحشت در جامعه و نه مقابله با فساد اقتصادی است، زیرا منشاء اصلی فساد اقتصادی در کشور، دستگاه های حکومتی و قوه قضائیه ایست که این احکام اعدام را صادر کرده است“.

این سازمان نوشت: اعدام به دلیل اتهامات مالی و فساد اقتصادی در ایران مسبوق به سابقه است و پیش از این در دست کم دو مورد اجرا شده که عبارتند از: فاضل خداداد در دهه ۷۰ و مه آفرید امیر خسروی در دهه ۹۰..

دو تُن سکه‌ های سلطان سکه از کجا سر درآورد؟

روزنامه شرق نوشت: پرونده بسیار مهم موسوم به «سلطان سکه»؛ حافظه تاریخی مردم این را گواهی می‌دهد که فرد یا افراد دستگیرشده در این پرونده به‌عنوان خریداران حجم انبوهی از سکه و سپس به‌جریان‌انداختن آن در بازار دستگیر شده‌اند.

ابهامات موجود در این پرونده بسیاری از حقوق‌دانان و کنشگران و فعالان عرصه افکارسازی عمومی را به این سؤال واداشت که اگر ذهن جامعه درباره این پرونده برای دو تُن سکه شکل گرفته است و فروش سکه بدون حد و مرز ابتکار دستگاه رسمی دولتی است، به صرف خریدن یا فروختن دو تُن سکه، آن هم از مرجع قانونی چه توجیهی دارد.

گرچه دستگاه قضا اعلام کرد که این حکم ارتباطی با خرید سکه ندارد و اتهام آنها اخلال در نظام اقتصادی کشور بود؛ اما نکته مهم این است که ذهن بخش اعظمی از جامعه اعم از حقوق‌دان، اقتصاددان، سیاست‌ورز، کنشگر و حتی عامیان جامعه را 2 تن سکه اشغال کرده است.

اینجاست که پرونده‌های مختومه اغلب در میان مردم بازگشوده می‌شود و به نظر می‌رسد همه اشکال کار از آنجاست که روند اطلاع‌رسانی خیلی روشن و واضح نیست. مردم می‌پرسند سکه‌ های سلطان سکه از کجا سر درآورد؟

مقام حکومتی: سوریه بدون اسد هم ممکن است


مدیرکل سابق بخش خاورمیانه وزارت خارجه جمهوری اسلامی با تاکید بر این‌که اصلاحاتی باید در ساختار سوریه صورت گیرد، گفت: ممکن است شکل جدیدی از سوریه را شاهد باشیم که اسد در آن نباشد.

قاسم محب‌علی در گفت‌وگو با ایسنا در ارزیابی خود از نشست اخیر وزرای خارجه روسیه، ترکیه و جمهوری اسلامی و همچنین نماینده سازمان ملل در امور سوریه اظهار کرد: اگر قرار باشد جنگ در سوریه تمام شود، نیازمند حل و فصل سیاسی است، گرچه بعد از خرابی‌های گسترده‌ای که در سوریه پیش آمده نیازمند همراهی و هماهنگی بین‌المللی برای بازسازی است، چرا که اگر حل‌و فصل سیاسی صورت نگیرد و برقرار نشود هیچ کسی حاضر نیست در یک فضای نا امن و بدون آینده مشخص وارد همکاری شود.

وی افزود: حکومت فعلی سوریه حکومت اقلیت است، خانوادگی و تک حزبی است و طبیعی است با این ساختار ریشه‌های بحران و آنچه که عامل بحران در این کشور بود و مردم سوریه را جزو معترضین دولت قرار داد و باعث شد جنگ داخلی انجام شود، از بین نرفته است.

مدیرکل سابق بخش خاورمیانه وزارت خارجه در ادامه گفت: طبیعی است که باید اصلاحاتی در ساختار سوریه صورت گیرد. در حال حاضر دولت دمشق مقاومت می‌کند، اما با همه این‌ها پذیرفتند که وضعیت اصلاح شود. ممکن است اتفاقات جدید آن‌گونه که غربی‌ها و سازمان ملل خواسته‌اند، در فرآیند قانون اساسی شکل گیرد و شکل جدیدی از سوریه را شاهد باشیم که اسد هم در آن نباشد.

اقدام تحریک آمیز و خطرناک سپاه در خلیج فارس


شلیک موشک توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران در نزدیکی ناوهای آمریکایی در خلیج فارس

به گزارش اسپوتنیک، خبرنگاران آمریکایی حاضر بر روی ناو هواپیمابر هسته‌ای جان سی ۲۳ (یو اس اس جان سی ستنیس) گزارش دادند که کشتی های نیروی دریایی سپاه، موشک هایی را بصورت نمایشی در نزدیکی ناوهای جنگی هواپیمابر ایالات متحده، که روز جمعه وارد خلیج فارس شدند، شلیک کردند.

ناوهای جنگی هواپیمابر ایالات متحده به رهبری ناو هواپیمابر هسته‌ای جان سی ۲۳ (یو اس اس جان سی ستنیس) روز جمعه با عبور از تنگه هرمز، وارد خلیج فارس شدند.

این نخستین بار در هشت ماه اخیر است که ناوهای جنگی هواپیمابر ایالات متحده پس از خروج این کشور از توافقنامه هسته ای با رژیم ایران در ماه مه 2018 و از سرگیری تحریم ها علیه تهران وارد خلیج فارس می‌شوند.

مقامات حکومت ایران پیش تر در خصوص امکان بستن تنگه هرمز که از طریق آن یک سوم نفت تولیدی در جهان جابجا می شود، هشدار داده بودند.

آلمان شرکت هواپیمایی پاسداران را تحریم می‌ کند


یک روزنامه آلمانی گزارش داده دولت این کشور بعد از رایزنی‌های فشرده به این نتیجه رسیده پروازهای شرکت هواپیمایی “ماهان” در فرودگاه‌های آلمان را معلق کند.

به نوشته روزنامه بیلد، دولت آلمان از ماه ژانویه ۲۰۱۹پروازهای “ماهان ایر” را از مونیخ و دوسلدورف متوقف خواهد کرد.

این منبع نوشت: توقف پروازهای “خط هوایی سپاه پاسداران” به‌دنبال گفتگوهای فشرده بین مقامهای آلمان و آمریکا صورت می‌گیرد.

ماهان‌ایر توسط سپاه پاسداران اداره می شود و از جمله در انتقال پرسنل و تدارکات برای سپاه پاسداران و شبه‌ نظامیان وابسته به آن در منطقه فعالیت دارد.

سپاه پاسداران در دام مهلک تحریمهای کمرشکن

سپاه پاسداران که با سیاست صدور انقلاب و دخالت های ویرانگرش به یک غده سرطانی برای منطقه تبدیل شده است، اکنون با تحریمهای کمرشکن آمریکا در دامی افتاده که به هر سو می نگرد، چیزی جز چشم انداز فروپاشی و سرنگونی را در پیش پای خود نمی بیند. در این میان سرکردگان سپاهی دست به هر کاری میزنند تا بتوانند از اين مهلكه نجات يابند.

سرکرده نیروی هوافضای سپاه پاسداران گفته: امروز دشمن به ضعیف‌ترین خاکریز ما که حوزه اقتصادی است هجوم آورده و بخشی از مشکلاتی که امروز در این حوزه شاهدیم، ناشی از برنامه‌ریزی و تشکیل قرارگاه های عملیاتی در آن سوی مرزها برای ضربه زدن به نظام اسلامی است

پاسدار حاجی زاده با بیان اینکه تحریم‌های دشمنان هیچگاه برداشته نخواهد شد و باید آنها را بی خاصیت کنیم، گفت: همانگونه که در حوزه تسلیحاتی به ویژه در عرصه موشکی برغم تحریم های شدید توانستیم با تلاش شبانه روزی تحریم‌ها را به فرصت مبدل و آنان را بی خاصیت کنیم در حوزه‌های اقتصادی نیز باید با عمل تکلیف مدارانه و هدفمند به این مهم دست یابیم.

پاسدار رمضان شریف، سخنگوی سپاه نیز گفته: دشمنان اخیرا با تحریم اقتصادی ما را تهدید می‌کنند غافل از اینکه این ملت به پشتوانه رهبر معظم انقلاب توانسته است تمام این تحریم‌ها را به فرصت طلایی تبدیل کند.

ایران؛ درخواست اقدام فوری کمیساریای حقوق بشر

گزارشگران بدون مرز؛ خواهان اقدام فوری کمیساریای حقوق بشر در رابطه با وضعیت زندانیان عقیدتی در ایران هستیم

خبرگزاری هرانا – سازمان گزارشگران بدون مرز در نامه‌ای به میشل باشله، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواهان اقدام فوری در خصوص وضعیت زندانیان عقیدتی، روزنامه‌نگاران و شهروند خبرنگاران زندانی شد. این نامه یک روز پس از انتشار بیلان سالانه خشونت علیه آزادی اطلاع‌رسانی در سال ۲۰۱۸ که در آن تاکید شده بود ایران یکی از ۵ زندان بزرگ برای روزنامه‌نگاران در جهان است، منتشر شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، روز پنج‌شنبه ۲۹ آذرماه، سازمان گزارشگران بدون مرز در نامه‌ای سرگشاده به کمیسر عالی حقوق بشر در سازمان ملل ضمن ارائه‌ی گزارشی در مورد وضعیت زندانیان عقیدتی، روزنامه‌نگاران و شهروند خبرنگاران زندانی در ایران، یادآور شد که ایران در رده‌بندی جهانی آزادی اطلاع رسانی از میان ۱۸۰ کشور جهان در رتبه ۱۶۴ قرار دارد.

در بخشی از این نامه آمده است “گزارشگران بدون مرز به ویژه نگران وضعیت سلامت و امنیت روزنامه‌نگاران و شهروندخبرنگارانی است که خودسرانه بازداشت، در دادگاه‌های ناعادلانه محاکمه و به حبس‌های سنگین محکوم شده‌اند. این زندانیان با محروم شدن از حقوق اولیه خود از حق دسترسی به وکیل و یا درمان بایسته در وضعیتی نگران‌کننده بسر می‌برند”.

متن کامل این نامه در ادامه می‌آید:
“سرکار خانم میشل باشله، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد؛

گزارش‌گران بدون مرز (RSF) سازمان مدافع آزادی رسانه‌ها خواهان جلب توجه شما به وضعیت نا شایست با کرامت انسانی زندانیان عقیدتی و از این میان روزنامه‌نگاران، شهروند وب‌نگاران زندانی در ایران است. وضعیتی فاجعه‌بار که نیازمند پاسخی درخور و فوری از سوی کمیساریای عالی حقوق بشر است. ما از شما می خواهیم به نام جامعه جهانی از مقامات مسوول جمهوری اسلامی ایران بخواهید بدون قید و شرط با سازمان ملل متحد همکاری و به تعهدات خود را به موازین ناظر بر رعایت حقوق بشر رعایت کنند.

از آغاز سال میلادی گزارش‌گران بدون مرز دست‌کم ۴۰ مورد بازداشت در ایران را شمارش کرده است. برخی از آنها با سپردن وثیقه‌ی سنگین برای کوتاه زمان تا تاریخ صدور رای دادگاه آزاد اما ۱۳ تن از آنها به احکامی میان ۳ تا ۲۶ سال زندان محکوم شده‌اند. هم اکنون ۲۸ روزنامه‌نگار و شهروند خبرنگار در زندان‌های ایرانی زندانی هستند. ایرانی یکی از سرکوبگرترین کشورهای جهان در عرضه آزادی رسانه‌هاست. این کشور در رده‌بندی جهانی آزادی اطلاع رسانی از میان ۱۸۰ کشور جهان در رتبه ۱۶۴ قرار دارد.

وضعیت حقوق بشر در ایران به ویژه در عرصه حقوق زندانیان از سال‌ها پیش در ده‌ها گزارش ِ گزارش‌گران سازمان ملل متحد مورد انتقاد جدی قرار گرفته است. در این گزارش‌ها نگرانی از نقض تعهدهای ایران نسبت به رعایت موازین ملی و بین‌المللی در امر دادرسی بیان شده است. کمیته حقوق بشر سازمان ملل در سال خردادماه١٣٩٢در نظارت نهایی خود از ایران خواسته بود «که همه‌ الزام‌های میثاق جهانی ناظر بر حقوق مدنی و سیاسی را به شکل کامل در زمینه و متن قوانین اساسی خود رعایت کند».

مواد ١٠٢ و ١٠٣ آیین نامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور که برای نگهداری متهمان تحت قرار و محکومان به حبس در کلیه امور زندانها قابل اجراست و مسئولان زندان را مکلف به تامین احتیاج‌های درمانی و بهداشتی محکومان کرده است. بنا بر میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران یکی از امضا کنندگان آن است، «محروم کردن از درمان پزشکی می‌تواند نقض ممنوعیت شکنجه و رفتار ظالمانه، غیر انسانی و یا تحقیر آمیز محسوب شود».

گزارش‌گران بدون مرز در این باره و به ویژه نگران وضعیت سلامت و امنیت روزنامه‌نگاران و شهروند خبرنگارانی است که خودسرانه بازداشت، در دادگاه‌های ناعادلانه محاکمه و به حبس‌های سنگین محکوم شده‌اند. این زندانیان با محروم شدن از حقوق اولیه خود از حق دسترسی به وکیل و یا درمان بایسته در وضعیتی نگران کننده بسر می‌برند.

پنج عضو سایت اطلاع رسانی مجذوبان نور، تنها سایت مستقل برای اطلاع رسانی از درویشان گنابادی، رضا انتصاری، کسری نوری، محمد شریفی مقدم، سینا انتصاری ،امیر نوری، از مدیران و شهروند‌-خبرنگاران این سایت اطلاع رسانی مستقل، پس از بیش از ۱۰۰ روز سپری کردن در انفرادی‌های زندان هولناک فشافویه (زندان بزرگ تهران) به تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۹۷ به بند عمومی بازگشتند. در همه‌ی این مدت به دستور وزارت اطلاعات و مسوولان زندان خانواده‌های آنها هیچ خبری از محل و چرایی بازداشت آنها نداشتند.

همکاران این سایت اطلاع‌رسانی در نخستین ساعات بامداد ۱ اسفند ۱۳۹۶ بازداشت و به هنگام بازداشت به شدت از سوی ماموران انتظامی، بسیجی‌های لباس شخصی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. به ۶۴ سال زندان و ۴۴۴ ضربه شلاق محکوم شده‌اند. هیچ‌کدام از همکاران سایت در اعتراض به ناعادلانه بودن محاکمات از این میان نداشتن حق انتخاب وکیل در جلسه‌های دادگاه‌های انقلاب شرکت نکردند و احکام به صورت غیابی صادر شده‌اند. صالح الدین مرادی، رضا انتصاری از مدیران سایت و سینا انتصاری شهروند‌-خبرنگار هرکدام به ۷ سال زندان، کسرا نوری از مدیران سایت و محمد شریفی مقدم شهروند‌-خبرنگار هر کدام به ۱۲ سال زندان و مصطفی عبدی یکی دیگر از مدیران سایت به ۲۶ سال زندان محکوم شده است. افزون بر احکام سنگین زندان آن‌ها هر کدام به ۷۴ ضربه شلاق، دو سال محرومیت از فعالیت‌های اجتماعی و شبکه‌های مجازی و دو سال ممنوعیت خروج از کشور نیز محکوم شده‌اند.پیش از این آویشا جلال الدین، شیما انتصاری و سپیده مرادی، سه شهروند- خبرنگار همکار سایت مجذوبان نور به تاریخ ۲۰ تیرماه اعلام شد که به اتهام « تجمع و تبانی علیه امنیت ملی» از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران هر کدام به ۵ سال زندان محکوم شده‌‌اند. این سه زن هم‌اکنون در زندان هولناک قرچک زندانی هستند.

گزارش‌گران بدون مرز یادآور می‌شود : قانون جدید آیین دادرسی کیفری بنا بر آن برخی متهمان از داشتن وکیل در نخستین ساعت بازداشت محروم شده‌اند و باید در میان فهرست مورد تأیید رئیس دستگاه قضایی وکیل خود را برگزینند، محدودیت بیشتری بر حقوق زندانیان عقیدتی و از این میان روزنامه‌نگاران اعمال می‌کند. ماده ۴۸ قانون دادرسی کیفری برای برخی متهمان امکان حضور وکیل در نخستین ساعات بازداشت را میسر کرده است، ولی در تبصره آن تصریح شده است که «در جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور و همچنین در جرائم سازمان یافته که مجازات آنها مشمول ماده ۳۰۲ این قانون است، (از این میان جرایم سیاسی و مطبوعاتی) در مرحله تحقیقات مقدماتی، طرفیت دعوی وکیل یا وکلای خود را از بین وکلای رسمی دادگستری که مورد تایید رئیس قوه قضاییه باشند انتخاب می‌نمایند، اسامی وکلای مزبور توسط رئیس قوه‌قضاییه اعلام می‌گرد».

تنها همکاران سایت مجذوبان نور نیستند که قربانی بازداشت‌های خودسرانه و محاکات غیرمنصفانه دستگاه قضایی هستند. مصطفی ترک همدانی وکیل مدافع هنگامه‌ شهیدی به تاریخ ۱۲ آذرماه اعلام کرد که این روزنامه‌نگار به ۱۲ سال و ۹ ماه زندان محکوم شده است. این حکم که در پی برگزاری دادگاهی در پشت درهای بسته صادر شده است افزون بر زندان این روزنامه‌نگار را به ۲ سال محرومیت از عضویت در گروه‌ها و احزاب و فعالیت‌های مجازی و رسانه‌ای و خروج از کشور محکوم کرده است. وی به خبرگزاری رسمی ایران اعلام کرده است «با توجه به محرمانه بودن فرایند رسیدگی و امنیتی بودن پرونده» از ذکر جزئیات این پرونده «معذور» است. هنگامه شهیدی به تاریخ ۵ تیرماه ۱۳۹۷ پس از خروج از بیمارستان بازداشت شد. روزنامه نگار و مدیر وبلاگ پی نوشت، از فروردین سال جاری در صفحه توییتر خود نوشته‌هایی را در باره شرایط بازداشت خود در سال گذشته و انتقاد به ناعادلانه بودن دستگاه قضایی منتشر کرده بود و پس از آن به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده بود.

محمد حسین حیدری مدیرمسئول سایت دولت بهار نیز به گفته حامد خاکی مجرد وکیل مدافع در ۱۷ اذر ماه برای «نشر اکاذیب و تبلیغ علیه نظام» به سه سال زندان محکوم شده است. محمد حسین حیدری به گفته وکیل‌اش در پایان مرداد ماه امسال نیز به هجده ماه زندان، چهار میلیون تومان جریمه نقدی و دو سال محرومیت از فعالیت در فضای مجازی محکوم شده است که برای هر دو حکم تقاضای تجدید نظر شده است. محمد حسین حیدری پیش از این به تاریخ ۳۰ آبان ۱۳۹۶، پس از احضار به دادسرای فرهنگ و رسانه بازداشت و در تاریخ ۸ آذر ۱۳۹۶ با سپردن وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی تا برگزاری دادگاه آزاد شد ه بود.

وب‌نگار زندانی سعید ملک پور نیز یکی دیگر از قربانیان دستگاه قضایی نظام است. وی که دهمین سال زندان خود را پشت سر می‌گذارد به تاریخ ۳۰ مهرماه بر اثر عارضه قلبی به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شد اما پس از سه روز دوباره به زندان بازگردانده شده است. این شهروند خبرنگار در طی ده سال زندان از حق قانونی خود برای مرخصی محروم بوده است. سعید ملک‌پور دارای اقامت دائم در کاناداست، در سال ١٣٨٧ و در ٣۵ سالگی، به هنگام سفر به ایران برای دیدار با خانواده‌اش دستگیر شد. اتهام سعید ملک‌پور ساختن برنامه‌ای برای بارگذاری عکس و فیلم بر روی سایت‌های اینترنت است. وی اعلام کرده بود که این برنامه بدون اطلاع او از سوی برخی سایت‌ها برای ارسال تصاویر پورنوگرافی مورد سو استفاده قرار گرفته است. بنا بر اطلاعات گردآوری شده از سوی سازمان، وی برای اعتراف در سلول‌های انفرادی زندان اوین نگاهداری و تحت شکنجه قرار گرفته است. این اعتراف‌ها در دادگاه علیه وی مورد استناد قرار گرفتند. در آبان ماه ١٣٨٩ از سوی دادگاه انقلاب اسلامی تهران برای راه‌اندازی سایت‌های پورنوگرافی و ضد اسلامی به اعدام محکوم شد. در تاریخ ١۵ خرداد ماه اعلام شد که : دیوان عالیِ کشور بسیاری از ایراداتی که در این لایحه نسبت به پرونده سعید ملک پور ایراد شده بود را پذیرفت و حکم اعدام وی را با یک درجه تخفیف به حبس ابد تعدیل داد.

نرگس محمدی، نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر ایران، که از تاریخ ۱۵ اردیبهشت ١٣٩۴در زندان بسر می‌برد، برای سه اتهام به ۱۶ سال زندان محکوم شده است. پنج سال برای ” اجتماع و تبانی علیه نظام” یک سال برای “برای تبلیغ علیه نظام” و ده سال برای تاسیس و همکاری با انجمن لگام، انجمنی برای لغو مجازات اعدام، مطالبه‌ای که از سوی حکومت در ایران تحمل نمی‌شود. بنا بر ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی و با درنظر داشت «مجازات اشد»، نرگس محمدی باید ١٠ سال زندان را تحمل کند.

روز ۹ تیرماه ۱۳۹۷، در پی عارضه کلیه و کیسه صفرا به بیمارستان انتقال داده شد. که سه روز بعد دوباره به زندان بازگشت. نرگس محمدی از بیماری ها متعددی رنج می‌برد از این میان دو بیماری آمبولی ریه و فلج عضلانی و همچنین در روز ۸ خرداد ۱۳۹۶ در پی خونریزی رحم به بیمارستان انتقال داده شد و روز بعد مورد عمل جراحی قرار گرفت. اما دو روز پس از عمل جراحی به زندان بازگرداننده شد.

سهیل عربی عکاس و وب‌نگار زندانی که از تاریخ ۱۵ دی ۱۳۹۲ زندانی است در ۲۷ خرداد ۱۳۹۷ به شش سال زندان و همسرش به یکسال و نیم زندان محکوم شدند . وی پس از بازداشت به مدت دوماه در انفرادی این بند تحت فشار قرار گرفت تا به «راه اندازی شبکه‌ای کفر گویی و توهین به مسوولان نظام» بر روی اینترنت اعتراف کند. این اعتراف‌ها سپس در دادگاه علیه وی مورد استفاده قرار گرفت.

در پی محاکمه‌ای ناعادلانه شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران وی را به اتهام های چون « تبلیغ علیه نظام، توهین به مقدسات و توهین به مسئولان نظام و سپاه پاسداران» به سه سال زندان، پانصدهزار تومان جریمه نقدی و سی ضربه شلاق محکوم کرد. این حکم را شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر تهران تأیید کرد. اما در ۲۸ مرداد ۱۳۹۳ با اعمال فشار سپاه پاسداران وی دوباره برای اتهام « سب‌النبی و ائمه اطهار» در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری تهران محاکمه شد. دادگاه با استناد به ماده ۲۶۲ قانون مجازات اسلامی وی را به مجازات اعدام محکوم کرد. این حکم نیز در دادگاه تجدید نظر تأیید شد. در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۴ این وب‌نگار در شعبه ۸۱ دادگاه کیفری تهران دوباره محاکمه و به هفت سال و نیم زندان با احتساب دو سال برای اثبات پشیمانی و تغییر در رفتار برای نجات از مجازات اعدام، محکوم شده است.

سهیل عربی هم‌اکنون در زندان بزرگ تهران زندانی است و پس از اعتصاب غذاهای پی در پی و رفتار غیر انسانی و بی‌رحمانه مسوولان زندان از وضعیت سلامت خوبی برخوردار نیست.

این سخت‌گیری بی‌رحمانه دستگاه قضایی ایران علیه این شهروند-خبرنگار برای بازداشتن و تنبیه او از انتقادهایی است که نسبت به شرایط زندان خود و دیگر زندانیان در زندان نوشته است.

زندانیان عقیدتی و روزنامه‌نگاران زندانی در ایران برای اعتراضات وضعیت غیر انسانی بازداشت خود راهی جز اعتصاب غذا ندارند و ناگزیر در اعتراض به نقض حقوق اولیه خود گاه با خطر مرگ مواجهه شوند”.

روزنامه انگلیسی: خشم ایرانیان از حکومت


دیلی اکسپرس انگلیس نوشت: خشم ایرانیان از حکومت افزایش یافته و در حال گسترش است. اعتراض ایرانیان خشمگین و سرخورده از جمهوری اسلامی هر روز گسترش می یابد.

این روزنامه با انتشار مطلبی در مورد اعتراض های اخیر کارگران، معلمان و دیگر اقشار مردم ایران می نویسد: خشم و اعتراض ایرانیان علیه حکومت در حال گسترش است.

دیلی اکسپرس در مطلب خود آورده است: کارگران خشمگین و به جوش آمده فولاد اهواز به تظاهرات و اعتراضات خود ادامه می‌دهند و رژیم بی رحم ایران را به چالش می‌کشند.

دیلی اکسپرس در ادامه مطلب خود می نویسد: کارگران فولاد در شهر اهواز در استان نفت خیز خوزستان به اعتصاب خود ادامه می‌دهند. از سوی دیگر معلمین و بازنشستگان نیز دست به اعتراض زده اند.

کارگران اهواز را آزاد کنید؛ کنفدراسیون جهانی

کنگره اتحادیه‌های کارگری انگلستان با انتشار بیانیه‌ ای ضمن اعلام همبستگی عمیق با کارگران گروه ملی فولاد اهواز و نیشکر هفت تپه، «واکنش بی‌رحمانه مقامات» در سرکوب کارگران گروه ملی فولاد اهواز و دیگر فعالین سندیکایی، دانشجویان و دیگر فعالین در سراسر ایران را محکوم کرد.

کنگره اتحادیه‌های کارگری انگلستان در این بیانیه خواستار پایان دادن به حضور «یگان های ضد شورش در کارخانه و اطراف آن و توقف همه تمهیدات دیگر برای سرکوب کارگران» شده است.

کنگره اتحادیه‌های کارگری انگلستان در ابتدای این بیانیه ضمن محکوم کردن اقدامات حکومت ایران در سرکوب مستمر فعالین سندیکایی، دانشجویان و دیگر فعالین در سراسر ایران افزوده است:

«کنگره اتحادیه‌های کارگری انگلستان ، همبستگی عمیق خود را با مبارزات کارگران مجتمع ملی فولاد اهواز و کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه برای رسیدن به خواست بر حق و مشروع‌شان اعلام می‌دارد.

ما از اعتصاب نزدیک به شش هفته‌یی کارگران فولاد که در اعتراض به قصور کارفرما در عدم پرداخت ماهها حقوق برپا شده است، حمایت می‌کنیم.

کنفدراسیون جهانی سندیکایی اینداستریال نیز با ارسال نامه‌یی خواستار آزادی بیدرنگ کارگران فولاد اهواز گردید. در این نامه که توسط دبیرکل کنفدراسیون جهانی سندیکایی اینداستریال، نوشته شده است« حملات وحشیانه به خانه‌های کارگران اعتصابی مجتمع فولاد اهواز و دستگیری ۴۱تن از آن‌ها بشدت محکوم شده است»

دبیر کل اینداستریال این نامه را از سوی ۵۰میلیون عضو این کنفدراسیون نوشته است و در آن به شیوه به کار برده شده یکسان در حملات نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به کارگران نیشکر هفت تپه و کارگران فولاد اهواز پرداخته و نوشته است: «مشخص است که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی همان راه‌کارهایی را که در برخورد با کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه بکار بردند و از جمله دستگیر کردن نمایندگان کارگران اعتصابی و سپس براه اندختن کارزار ایجاد رعب و وحشت در میان دیگر کارگران استفاده می‌کنند.»

وی در ادامه به شرح جزئیات اطلاعاتی که در این مورد دریافت کرده می‌پردازد و از جمله می‌افزاید: «به من اطلاع داده شده است که نیروهای نظامی امنیتی پس از دو روز متوالی حملات وحشیانه به خانه‌های کارگران اعتصابی مجتمع فولاد اهواز، ۴۱کارگر را دستگیر کرده‌اند. ٣۱کارگر حدود ساعت ۲صبح روز دوشنبه ۲۶ آذرماه، (۱۷ دسامبر ۲۰۱٨) دستگیر شدند و دست کم ۱۰ کارگر دیگر در تاریخ ۲۷ آذرماه ( ۱٨ دسامبر ۲۰۱٨) دستگیر شدند.»

در طی این دستگیری‌ها، نیروهای دولتی ایران، با استفاده از تاکتیک‌های خشونت‌آمیز، برخی از کارگران فولاد اهواز را در مقابل اعضای خانواده ضرب و شتم کردند و وسایل شخصی آن ها، از جمله تلفن های همراه آن ها را ضبط کرده اند. پس از این دستگیری‌ها، نیروهای پلیس و سپاه پاسداران بخش‌هایی از شهر اهواز را برای جلوگیری از گرد هم آمدن و تجمع کارگران اعتصابی به اشغال خود درآوردند. با این وجود، گروهی از کارگران شجاعانه به اعتراض پرداختند و خواستار آزادی همکاران دستگیر شده گردیدند.

دبیر کل کنفدراسیون جهانی سندیکایی اینداستریال در بخشی دیگر از نامه خود اسامی ۴۱ تن از کارگران فولاد اهواز که توسط نیروهای امنیتی ـ انتظامی دستگیر شده‌اند را متذکر شده و خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط تک تک آن‌ها شده است. آقای سانچز، دبیر کل کنفدراسیون جهانی سندیکایی اینداستریال در بخش نهایی نامه خود، افزوده است:

«کنفدراسیون جهانی سندیکایی اینداستریال قویاً دستگیری کارگران اعتصابی فولاد اهواز را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط آن‌‌‌‌‌ها می‌باشد. کنفدراسیون جهانی سندیکایی اینداستریال، همچنین خواستار پرداخت همه حقوقها و دستمزدهای عقب افتاده و پرداخت نشده کارگران، قطع بلافاصله تمام اقدامات طراحی شده برای اعمال فشارهای فرسایشی به نیروی کار، تضمین و محافظت از حقوق اساسی کارگری، از جمله حق کارگران به پیوستن به سندیکاهای موردنظر خود و شرکت در همه تعاملات جمعی به منظور تضمین حقوق صنفی خود در رابطه با قراردادهای کاری است.»

آزادی ۱۱ تن از کارگران گروه ملی فولاد اهواز عقب نشینی یا ترفند جدید قضائیه؟

سایت ایران کارگر: عصر روزچهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ قوه قضاییه ظاهرأ وادار به عقب نشینی شد و ۱۱تن از کارگران گروه ملی فولاد اهواز آزاد شدند. قوه قضاییه پیش از این گفته بود که فیش حقوق کارگران گروه ملی فولاد اهواز را بعنوان کفالت نمی‌پذیرد؛ اما پس از اولتیماتوم کارگران گروه ملی فولاد از این گفته خود عقب نشینی کرد و وادار به پذیرفتن آن و آزادی ۱۱تن از کارگران بازداشتی شد.

برخی منابع کارگری می‌گویند، هدف از این دستگیری‌ها بازداشت تعداد معینی از فعالین کارگری بوده‌ است اما قضائیه برای رد گم کردن ابتدا اقدام به دستگیری تعداد زیادی از کارگران می‌کند و بعد با ژست «قانونمداری» و «عطوفت» تعدادی را آزاد می‌کند تا آنهایی را که مورد نظرش بوده‌اند در بازداشت نگاه دارد.

بنابراین باید دید که در روزهای آینده آیا همه کارگرانی که صرفأ بدلیل اعتراضشان به بی‌عدالتی و دستمزد ناچیز عقب مانده‌شان با ضرب و شتم و بصورت وحشیانه دستگیر شده‌اند آزاد می‌گردند یا خیر. در بازداشت کارگران نیشکر هفت تپه نیز قضائیه نظام دقیقا همین سناریو را اجرا کرد و تا هفته‌ها اسماعیل بخشی و خانم سپیده قلیان را در بازداشت غیر قانونی نگاه داشت.

تیغ زنگ زده حکومت و فولاد آبدیده اهواز

منصور امان: اگر تنها یک منبع مُوثق برای ارزیابی از تاثیرات و بازتاب مُبارزه دلیرانه کارگران فولاد اهواز وجود داشته باشد، بی تردید آن واکُنش حُکومت در برابر این اعتراضات است. یورش همه جانبه نظامی و امنیتی به کارگران این سند را ارایه کرده است.

خیز حاکمیت برای سرکوب کارگران در درجه نخُست یک شکست سیاسی برای “نظام” است که نشان می دهد حساب و تاکتیک آن در برابر اعتراضات آنها چگونه غلط از آب درآمده.

رژیم ولایت فقیه به خوبی می تواند هزینه اجتماعی سرکوب مُستقیم کارورزان، جان به لب رسیده ها، گُرسنگان و بیکاران را مُحاسبه کند. چه، دست آن در برابر جامعه خالی است، کشور در باتلاق بُحران اقتصادی فرو رفته و شالوده های نظام مالی و پولی درهم شکسته است. اقشار گوناگون اجتماعی به این شرایط واکُنش نشان می دهند و سرکوب عُریان آنها به شیوه ای که حکومت بدان خود گرفته، نقش بنزین بر آتش را ایفا می کند. از این رو، “نظام” به سیاست خفه کردن بهداشتی و پایش شده اعتراضها روی آورده است. ترفندهایی مانند ایجاد مراکز ایزوله برای تظاهُرات، راه انداختن اتحادیه و سندیکای جعلی، از صحنه خارج کردن فعالان از طریق دستگیری، تراشیدن محافل مُوازی و نمایندگان دست آموز، ایجاد پیست اعتراض در برابر مجلس و جُز آن از دل سیاست مزبور بیرون می آید.

حاکمیت در برابر اعتراضهای کارگران فولاد ابتدا همین خط را پیش گرفت. مُحاسبه و رویکرد آن بر این مبنا قرار گرفته بود که اعتراض آنها به همان میزانی که تداوُم می یابد، دُچار فرسایش بیشتری خواهد شد. کارگران خسته خواهند شد و زیر فشار دوگانه معیشت و مُبارزه خیابانی از پا درخواهند آمد. “نظام” پیش شرطهای ذوب شدن تدریجی اعتراضها را نیز با بی اعتنایی به خواسته های کارگران، سر دواندن آنها توسُط دوایر و نمایندگانش و سرانجام اختلاف افکنی و تهدید فراهم آورده بود.

تداوم یافتن اعتراض کارگران از یکسو و گُسترده شدن دامنه محلی و سراسری آن به حاکمیت نشان داد که چونان همیشه از درک شرایط و روحیات مردُم ناتوان بوده است. مُبارزه و پایداری کارگران فولاد سیاست و تاکتیک “نظام” را به سطل زُباله افکند و او را ناچار ساخت از کمینگاهش بیرون بخزد و انبان خالی راه حلهای خود برای مُشکلات جامعه را در برابر دید همگان به تماشا بگذارد.

تاثیر اجتماعی یورش به کارگران گُرسنه و بازتاب دستگیری و به زندان افکندن آنها برای حُکومت بُحران زده فاجعه بار است. برخورد سرکوبگرانه با مُطالبات به حق و عدالت جویانه، خشم و طُغیانی که در میان اکثریت فرودست جامعه موج می زند را شُعله ور تر خواهد کرد. همزمان، لشکرکشی در اهواز، به تهران و اراک، تبریز و زاهدان، به کرمان و شیراز یادآور می شود که اُمیدی به بهبود شرایط از “بالا” نیست و حُکومت هیچ راه حل و پاسُخی جُز شلاق و زندان در کف ندارد. این آگاهی را “نظام” به صفهای موجود اعتراض در جامعه و آنچه که از این پس شکل خواهد گرفت، تزریق کرده است.