Previous Next

دومین شب اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به تعطیلی خوابگاه‌ها

دانشجویان دانشگاه تهران بار دیگر در اعتراض به تعطیلی خوابگاه و مجازی شدن کلاس‌های درس تجمع اعتراضی برگزار کردند. بنا بر گزارش‌ها مسمومیت‌های سریالی دختران در ایران پس از مدارس، به دانشگاه‌ نیز کشیده شده است.دانشجویان ساکن در خوابگاه چمران شامگاه سه‌شنبه ۹ اسفند (۲۸ فوریه) برای دومین شب متوالی در اعتراض به تعطیلی خوابگاه‌ها و غیرحضوری شدن کلاس‌های درس تجمع کرده و شعار دادند. اخیرا معاون آموزشی دانشگاه تهران اعلام کرده بود که خوابگاه‌ها از روز ۲۵ اسفند تا هفتم اردیبهشت تعطیل بوده و کلاس‌های درسی پس از تعطیلات نوروزی به صورت غیرحضوری برگزار خواهند شد.

به گزارش کانال تلگرامی “شوراهای صنفی دانشجویان کشور” مسئولین خوابگاه چمران شامگاه سه‌شنبه همزمان با آغاز اعتراضات دانشجویان، آنها را تهدید و به برخی دانشجویان حمله کرده‌اند. طبق این گزارش در لحظات اولیه شکل‌گیری تجمع یکی از مسئولین به سمت دانشجویان رفته و با تهدید آنان به لغو اسکان، تلاش کرده تا دانشجویان معترض را پراکنده کند. این کانال تلگرامی گزارش داده حراست و مسئولین خوابگاه چمران سعی کرده‌اند تا با کشیدن موبایل از دست دانشجویان و کنار زدن ماسک‌‌هایی که بر صورت داشته‌اند، دانشجویان را شناسایی کنند.

دانشجویان در این تجمع شعار “ماه رمضون بهانه‌ست، هدف فقط تخلیه‌ست”، “مصوبه لغو نشه، شعارها تندتر میشه”، “خوابگاه دانشجویی حق مسلم ماست” و “تهدید به لغو اسکان، ابزار سرکوب شده” سر دادند.

در خوابگاه دخترانه فاطمیه دانشگاه تهران نیز دانشجویان تجمع اعتراضی برگزار کردند و شعار دادند: “دانشجو به پا خیز برای رفع تبعیض”

مقامات دانشگاه تهران تعطیلی خوابگاه را با “سخت بودن تهیه بلیط توسط دانشجویان پس از تعطیلات نوروز و همزمان بودن کلاس‌ها با ماه رمضان” توجیه کرده‌اند. در میان دانشجویان این نگرانی وجود دارد که کلاس‌های دانشگاه پس از ۷ اردیبهشت همچنان به صورت مجازی برگزار شوند و عملا آموزش حضوری به تعطیلی کشانده شود.

پس از مرگ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد دانشگاه‌های سراسر ایران به کانون اعتراضات و شعاردهی علیه حکومت بدل شد. این تجمعات توسط نیروهای لباس شخصی و مأموران امنیتی به خشونت کشیده شدند و شمار زیادی از دانشجویان بازداشت شدند.

مسمومیت سریالی؛ این بار در دانشگاه

در ادامه مسمومیت‌های سریالی دختران دانش‌آموزان در ایران، این بار موج این مسمومیت‌ها به دانشگاه بروجرد رسید. حساب توییتری “۱۵۰۰ تصویر” با انتشار ویدئویی گزارش داده شمار زیادی از دانشجویان دختر خوابگاه بروجرد پس از استشمام گازی با بویی “عجیب” دچار مسمومیت شده و به بیمارستان منتقل شدند. پیش‌تر دانش‌آموزان یک مدرسه دخترانه در بروجرد نیز مسموم شده و به بیمارستان منتقل شده بودند.

مسمومیت‌های زنجیره‌وار دانش‌آموزان دختر آبان‌ماه امسال از شهر قم آغاز شد و به شهرهای دیگر نظیر تهران، اردبیل، بروجرد، وردنجان چهارمحال و بختیاری، ساری، قوچان، تربت جام و قزوین نیز کشیده شد. در حالی صدها دانش‌آموز در پی مسمومیت به بیمارستان منتقل شده‌اند که نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی تا کنون هیچ گزارشی در این زمینه منتشر نکرده‌اند.

پیش‌تر چندین نماینده مجلس این مسمومیت‌ها را “عمدی” دانسته و دو تن از نمایندگان شهر قم نیز با “امنیتی” خواندن این مسئله خواستار ورود نهادهای اطلاعاتی به این موضوع شده بودند.

آزادی علی اسداللهی، شاعر و نویسنده، از زندان

بنا بر گزارش‌ها علی اسداللهی، شاعر، نویسنده و دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران، روز سه‌شنبه (۹ اسفند) از زندان آزاد شد. او ۳۰ آبان در منزل بازداشت شده بود.

بیش از ۳۵ شعبه “انجمن جهانی قلم” روز ۲۷ فوریه با انتشار بیانیه‌ای مشترک سرکوب و بازداشت شاعران، نویسندگان و اعضای کانون نویسندگان ایران را به شدت محکوم کرده و از جمهوری اسلامی خواسته بودند تا همه نویسندگان و شاعرانی که در ایران به دلیل نوشته‌ها و آثارشان بازداشت هستند، آزاد شوند.

در این بیانیه همچنین از علی اسداللهی نام برده و گفته شده بود او ۳۱ روز را در سلول انفرادی بسر برده و پرونده او به قاضی صلواتی سپرده شده که به صدور احکام سنگین معروف است.

انتقاد و انصاف؛ نامه‌ی سرگشاده‌ی چسواو میوش به پابلو پیکاسو

تراویس البورو

توضیح مترجم:

انصاف آغاز انسانیت است. نیچه مسیحاستیز را در مخالفت با مسیح نوشت اما به‌رغم دشمنی با مسیح، انصاف نگه داشت و در همین کتاب او را «نجیب‌ترین انسان» دانست. آنچه در ادامه می‌خوانید نمونه‌ای درخشان از انتقاد منصفانه است زیرا چسواو میوش به‌رغم انتقاد صریح از حمایت پابلو پیکاسو از استالین، بر ماندگاریِ آثارِ خلاقانه‌ی پیکاسو تأکید می‌کند. میوش هم نبوغ هنریِ پیکاسو را می‌ستاید و هم بی‌اعتناییِ او به فجایع رخ‌داده در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی را در خورِ نکوهش می‌داند. این نامه‌ی سرگشاده با ستایش آغاز می‌شود، با سرزنش ادامه می‌یابد و با یادآوریِ نکاتی مهم پایان می‌پذیرد. 

***

چسواو میوش در روسیه‌ی تزاری، لهستانِ اشغال‌شده توسط نازی‌ها، و لهستان تحت سلطه‌ی کمونیست‌های متکی به اتحاد جماهیر شوروی زیسته بود، و در نتیجه فهم عمیقی از خودکامگی داشت. این شاعر، رمان‌نویس، جستارنویس و خاطره‌نویسِ لهستانیِ متولد لیتوانی، و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۰، برای مدت کوتاهی در مقام دیپلمات عضو کادر سیاسیِ دولت کمونیستِ لهستان بود اما در سال ۱۹۵۱ به غرب گریخت.

در ۲۵ فوریه‌ی ۱۹۵۶، نیکیتا خروشچف در سخنرانیِ حیرت‌آورِ خود در بیستمین کنگره‌ی حزب کمونیستِ اتحاد جماهیر شوروی به‌شدت از ژوزف استالین انتقاد کرد. خروشچف چهار ساعتِ تمام فهرست بلندبالایی از جرایم رهبر سابق شوروی ــ از اعدام، شکنجه، و حبس اعضای وفادارِ حزب تا ناکامی در سیاست‌های زراعی که به گرسنگی مردم در ابعاد هولناکی انجامیده بود ــ را ارائه کرد و نمایندگان مات و مبهوتِ حاضر در جلسه را در سکوتِ کامل فرو برد. طولی نکشید که دنیا از گستردگیِ فجایع رخ‌داده در دوران سلطه‌ی سرکوبگرانه‌ی «عمو جو» اطمینان یافت.

پیکاسو اندکی پس از آزادسازی پاریس در سال ۱۹۴۴ به حزب کمونیست فرانسه پیوسته بود. در سال ۱۹۵۰ «نشان صلح استالین» را به پاس قدردانی از طراحیِ آرم «جنبش صلح» ــ که از حمایت شوروی بهره‌مند بود ــ به پیکاسو اهدا کردند؛ سه سال بعد، پس از مرگ استالین، پیکاسو پرتره‌ای از استالین جوان را نقاشی کرد؛ عجیب آن که رهبران حزب کمونیست فرانسه این تصویر را به‌ بادِ انتقاد گرفتند زیرا به نظرشان «حق مطلب را در مورد وجوه اخلاقی، معنوی و فکریِ استالین» ادا نکرده بود.

به‌رغم انتقادات خروشچف و دیگر افشاگری‌ها درباره‌ی رژیم کمونیست، پیکاسو به حمایت مالی از حزب کمونیست ادامه داد. نامه‌ی میوش نخستین بار در ژوئن ۱۹۵۶ در نشریه‌ی ضدکمونیستیِ فرانسوی‌زبانِ پرو (Preuves) چاپ شد که، همچون نشریه‌ی بریتانیاییِ انکاونتر (Encounter)، از سازمان سیا کمک مالی دریافت می‌کرد. در پاییز همان سال، اتحاد جماهیر شوروی دولت مجارستان را که سرگرم ایجاد فضای بازتری بود بی‌رحمانه سرکوب کرد. این امر بر اهمیت انتقاد میوش از حمایت خلل‌ناپذیرِ پیکاسو از رژیم مستبد شوروی افزود. ]بنابراین، عجیب نیست که[ اندکی بعد نسخه‌ی انگلیسیِ این نامه در نشریه‌ی ]آمریکاییِ چپ‌گرای[ دیسنت (Dissent) چاپ شد.

***

پیکاسو، این نامه نامه‌ای شخصی نیست. تو نابغه‌ای، و بنابراین همچون بناهای زیبای اعصارِ گذشته، نقاشی‌های لوور، یا نوای موسیقیِ طنین‌انداخته در قرون و اعصار، بخشی از گنجینه‌ی مشترکِ بشریِ ما هستی. اینکه امروز در میانِ ما زنده‌ای، صرفاً امری تصادفی و ثمره‌ی بنیه‌ی خوب و مقاومت عروق و شریان‌هایی است که به تو اجازه داده تا به کهن‌سالی برسی. افزون بر این، بخت‌یار بوده‌ای که به یکی از آن گروه‌های نژادی یا ملی‌ای که دستِ تقدیر نابودیِ آنها، و پیکاسوهای بالقوه‌شان، را رقم زد تعلق نداشتی.

موفقیتت تو را به نوعی نماد تبدیل کرده است، اما ]وقتی چشم از دنیا فرو بستی[ مردم به‌سرعت از یاد خواهند برد که شراب سفید را می‌پسندیدی یا شراب قرمز را، گوشت نیم‌پز را یا گوشت کاملاً پخته را. با این همه، تو نیز همچون ما دلبستگی‌ها و اشتباهاتی داری. تو هم مثل تک تکِ ما نسبت به آنچه در این سیاره می‌گذرد مسئولی، و مسئولیتِ خاصِ تو متناسب است با فاصله‌ میان شهرتِ تو و گمنامیِ شهروندان عادی.

در سال‌هایی که نقاشی به طور نظام‌مند در اتحاد جماهیر شوروی و «دموکراسی‌های خَلق» نابود می‌شد، تو بیانیه‌هایی در تجلیل حکومت استالین را امضاء کردی. ]اما[ در همان دوران، «رئالیسم سوسیالیستی» را به باد استهزا می‌گرفتی، و به این ترتیب ثابت می‌کردی که بعضی از شیوه‌های هنریِ ]بی‌اعتبار[ فقط در جایی معتبرند که پلیس ]نهاد سرکوب[ از آنها حمایت کند. تو حق داشتی که از موقعیتِ ممتازت ]به سود خود[ استفاده کنی، اما گویا از یاد برده‌ای که جز این کاری نکردی! بین کسانی که صرفاً از منظر ملاحظات هنری به زیبایی نمی‌نگرند، نوعی همبستگی وجود دارد. اگر این را بپذیریم، باید گفت که تو دستِ رد به سینه‌ی همبستگی زدی. اما آیا کاملاً مطمئنی که وقتی از این همبستگی سر باز زدی، نقاش جوانی را از شادیِ مضمر در زندگیِ مبتنی بر رضایت‌خاطر از خلاقیت هنری محروم نکردی؟ آیا کاملاً مطمئنی که نوابغ فقط در کشورهای متمدن به دنیا می‌آیند و نه در میان مردم نامتمدنِ شرق رود اِلبه ]در مرکز اروپا[؟

«به یاد می‌‌آورم که در سال‌های ۱۹۴۹ و ۱۹۵۰ یک سردبیر در توضیح علت حذف واژه‌ی “عشق” از یکی از اشعارم گفت، “ما نه عشق بلکه نفرت را ترویج می‌کنیم.” و برای اینکه من را بترساند، افزود که ممکن است به علت استفاده از واژه‌ی عشق به انحراف متهم شوم!»

بگذار مثال بزنم. در سال ۱۹۸۴، وقتی وابسته‌ی فرهنگیِ سفارت «دموکراسیِ خلق» لهستان در آمریکا بودم، نمایشگاهی از نقاشی‌های کودکان کشورم برپا کردم. این نقاشی‌ها آثار شگفت‌آوری آکنده از جسارت و تخیلِ طبیعی بودند؛ مزیّن به سرزندگیِ رنگ‌های ناب. یک سال بعد، همه‌ی کودکانی که در این آموزشگاه هنری تحصیل می‌کردند در معرض آموزش ایدئولوژیک قرار گرفتند. آموزش ایدئولوژیک این کودکان را به بزرگسالان ده‌ساله‌ای تبدیل ‌کرد که با رنگ‌های بی‌روح و دل‌مرده تصویر تراکتور و تظاهرات روز کارگر را می‌کشیدند.

لازم نیست به تو بگویم که از نامت، که واقعاً به‌حق در کنار نامِ استالینیست‌ها قرار گرفته، برای سرپوش نهادن بر چه چیزهایی استفاده کرده‌اند. درین‌باره امروز تقریباً چیزی در «شرق» ناگفته نمانده است. چون تو با زبان‌های اروپای مرکزی و شرقی آشنایی نداری، چند قطعه را برایت ترجمه خواهم کرد.

در بهار ۱۹۵۶، یک نویسنده‌ی اهل ورشو چنین نوشت:

«نارواداریِ چند سال گذشته در تاریخ فلسفه کم‌سابقه بوده است. سرکوب تفکر انتقادی در آغاز دوران رنسانس و بعدها در قرون هفدهم و هجدهم، در مقایسه با آنچه ما از سر گذراندیم و آنچه، با خیال راحت می‌توان گفت، رو به پایان است، چیزی نبود.»

یک شاعر نامدار اهل ورشو درباره‌ی تجربه‌اش چنین گفته است:

«به یاد می‌‌آورم که در سال‌های ۱۹۴۹ و ۱۹۵۰ یک سردبیر در توضیح علت حذف واژه‌ی “عشق” از یکی از اشعارم گفت، “ما نه عشق بلکه نفرت را ترویج می‌کنیم.” و برای اینکه من را بترساند، افزود که ممکن است به علت استفاده از واژه‌ی عشق به انحراف متهم شوم!» ][

نویسنده‌ی دیگری اعلام کرد که «جرمِ ما دروغ‌گویی است»؛ او از خود می‌پرسد:

«آیا ما واقعاً از محرومیت‌ها و جنایت‌های دوره‌ای که تازه پایان یافته آن‌قدر بی‌خبر بودیم که اکنون، مثل آلمانی‌هایی که، پس از ورود نیروهای متفقین، به‌آرامی گفتند، “آشویتس؟ تا وقتی شما نگفته‌ بودید ما هرگز چیزی درباره‌اش نشنیده بودیم”، حق داریم که حرف مشابهی بزنیم؟»

پیکاسو حالا تصور کن که در زندگی‌نامه‌ات چنین بنویسند: «در اوج قدرت هیتلر، پیکاسو پرتره‌ی او را نقاشی کرد!» تو پرتره‌ی استالین را کشیدی و حزب کمونیست بر آن مُهر تأیید نزد چون با قواعد شباهت دقیق و موبه‌مو سازگار نبود. تو از این هم پیشتر رفته بودی: روح رهبر، انسانی خوب و سرشار از عشق به بشریت، را به تصویر کشیده بودی. آیا می‌فهمی که این کار چقدر مضحک است؟ اگر در پاسخ بگویی، «هرچه باشد، استالین آن‌قدرها هم بد نبود»، در این صورت گواهیِ شهود را که در مطبوعاتِ «شرق» چاپ شده انکار کرده‌ای.

سال‌هاست که مُهرِ سکوت بر لب نهاده‌ام و از بازگوییِ داستان محرمانه‌ی یک انسان خودداری کرده‌ام. پیکاسو اکنون می‌توانم این داستان را برایت تعریف کنم چون حالا فردِ مورد نظر می‌تواند با صدایی رسا سخن بگوید. او یک زن روس است، مزیّن به نیکی و پاکیِ کمیاب. زمانی او در مسکو زندگی می‌کرد، در دانشگاه درس می‌خواند و در اداره‌‌ای دولتی کار می‌کرد. او با یک کمونیستِ جوان ازدواج کرده بود و همسرش را به‌شدت دوست داشت. آنها صاحب فرزندی شدند. اما درست پس از تولد نوزاد ــ در سال ۱۹۳۷ ــ همسرِ این زن دستگیر و در ظلمتِ اردوگاه‌های کارِ اجباری ناپدید شد. این زن ــ لطفاً به این نکته توجه کن ــ نمی‌توانست روی کمکِ کسی حساب کند. حتی مجبور بود وانمود کند که هیچ اتفاقی رخ نداده و هر روز صبح باید لبخندبه‌لب به محل کارش می‌رفت! چون اگر می‌فهمیدند که همسرش دستگیر شده، او را اخراج می‌کردند ــ و بچه گرسنه می‌ماند. سال‌ها یکی پس از دیگری به امیدِ واهیِ بازگشتِ همسر گذشت. مهم نیست که کِی و کجا با این زن دیدار کردم؛ جایی در اروپای شرقی بود. او فقط می‌دانست که همسرش زنده است، در اردوگاهی نزدیک به مدار قطبی. روزها و شب‌های انتظار کشیدن این زن را بشمار، و این عدد را در ۸، ۱۰، یا ۱۵ میلیون داستان آدم‌های مشابه ضرب کن تا بفهمی که از شهرتت به‌عنوان یک نقاش برای چه هدف سیاسی‌ای استفاده کرده‌ای.

][ اما حتی اندکی قبل، در محافلِ سیاسیِ اطراف تو، هرگونه انتقاد از حکومتِ استالین را کارِ شیّادان، خائنان و مرتجعان می‌خواندند. یا ]برای توجیه[ به «ضرورت تاریخی» متوسل می‌شدند. حالا تو هم، اگر بخواهی، می‌توانی بگویی که انتقاداتِ من نیز معلول شرارتی ذاتی است؛ اما شواهد و مدارک تغییر نخواهد کرد. درباره‌ی «ضرورت تاریخی» هم باید گفت اگر از آن به‌عنوان نقابی برای سرپوش نهادن بر انحرافی استفاده کرده باشند که نزدیک بود روسیه را تسلیمِ هیتلر کند، دیگر چه چیزی از آن باقی می‌مانَد؟

پیکاسو من تو، و نه تنها تو بلکه همه‌ی هنرمندان و روشنفکران غرب را که به خودشان اجازه می‌دهند در دام الفاظ بیفتند، متهم می‌کنم. در آن دورانِ آکنده از قساوت و درد و رنج، همه‌ی شما، آزادانه حسابگرانه‌ترین نوع همرنگی با جماعت را برگزیدید. این کار به شما ــ و شاید همچنین وجدانتان ــ القاء کرد که ترقی‌خواهید. اما در واقع، وزنِ شما کفه‌ی ترازو را ]به نفع استالین[ سنگین‌تر کرد و همه‌ی امیدها را به باد داد، امیدِ آنانی که در «شرق» نمی‌خواستند به امر باطل تن دهند. هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که مخالفتِ قاطع همه‌ی شما با آموزه‌های رسمیِ تحمیل‌شده بر هنر، یا با محاکمه‌ی ]لازلو[ رایک،[1] چه پیامدی می‌داشت. اگر حمایتِ تو از حکومتِ ترس و وحشت مهم بوده است، در این صورت مخالفتت نیز اهمیت می‌داشت. بنابراین، منصفانه است که بی‌مسئولیتیِ تو را گوشزد کنم تا در آینده زندگی‌نامه‌نویسانت آن را از یاد نبرند.

 

برگردان: عرفان ثابتی


تراویس البورو نویسنده‌ی بریتانیایی است. آنچه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلیِ زیر است:

‘Czeslaw Milosz’s Open Letter to Pablo Picasso on Communism, 1956’, in Travis Elborough (ed.) (2018) Letters to Change the World, From Pankhurst to Orwell, Ebury Press.


[1]وزیر امور خارجه‌ و وزیر کشور مجارستانِ کمونیست، و از قربانیان دادگاه‌های نمایشیِ استالین که در سال ۱۹۴۹ به اتهام جاسوسی برای تیتو و کمک به امپریالیسم غربی اعدام شد. [م.]

آژانس: غنی‌سازی در ایران نزدیک به سطح بمب هسته‌ای است

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یافتن ذرات اورانیوم با خلوص ۸۴درصدی نزدیک به سلاح هسته‌ای را تأیید کرد. وزیر خارجه ایران نسبت به احتمال هرگونه تحرک منفی در چارچوب نشست ماه مارس شورای حکام آژانس بین‌المللی هشدار داد.رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای نخستین بار به طور رسمی خلوص اورانیوم ۸۳.۷درصد غنی‌شده در تأسیسات هسته‌ای ایران را تأیید کرد. این میزان از سطح غنی‌سازی اندکی کمتر از غلظت ۹۰درصد مورد نیاز برای تولید سلاح هسته‌ای است.

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در آخرین گزارش در زمینه برنامه هسته‌ای ایران اعلام کرد که میزان ذخائر اورانیوم‌غنی‌شده ایران ۱۸ برابر سقف مشخص‌شده در توافق هسته‌ای برجام است.

به گزارش خبرگزاری آلمان، آژانس اتمی در گزارش جدید خود برآورد کرده که میزان ذخایر اورانیوم غنی‌شده تا ۲۰درصد ایران ۴۳۴.۷ کیلوگرم در قالب هگزافلوراید اورانیوم و ۳۷.۷ کیلوگرم در قالب اشکال دیگر است.

بیشتر بخوانید: اسرائیل خواستار فشار آلمان بر ایران درباره فعالیت هسته‌ای شد

این گزارش همچنین می‌گوید که میزان ذخائر اورانیوم ۶۰ درصدی ایران به ۸۷.۵ کیلوگرم رسیده که ۴۸ کیلوگرم از زمان صدور گزارش قبلی در سه ماه پیش بیشتر است.

آژانس می‌گوید در حال انجام رایزنی‌هایی با ایران درباره منشأ ذرات اورانیوم ۸۴ درصدی کشف‌شده در ماه ژانویه در تأسیسات هسته‌ای فردو است.

در گزارش آژانس اتمی تصریح شده که ایران طی نامه‌ای در روز ۲۰ فوریه درباره وجود ذرات اورانیوم ۸۳.۷ درصدی در فردو گفته که ممکن است “نوساناتی ناخواسته در سطح غنی‌سازی” اتفاق افتاده باشد.

بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران پیش‌تر گفته که گزارش‌ اخیر بازرسان آژانس ناشی از “اهداف سیاسی” است. او در عین حال ادعا کرده که ایران “بر اساس تعهدات در پادمان‌ها و معاهده ان پی تی ایران حق دارد که غنی‌سازی را با هر درصدی که بخواهد انجام دهد.”

هشدار امیرعبداللهیان به شورای حکام آژانس بین‌المللی

در حالی که آژانس با قطعیت می‌گوید که سطح غنی‌سازی اورانیوم ایران به تولید بمب هسته‌ای نزدیک شده است، امیرعبداللهیان در کنفرانس خلع سلاح سازمان ملل متحد در ژنو، نسبت به احتمال هرگونه “تحرک منفی” در نشست ماه مارس شورای حکام آژانس بین‌المللی هشدار داد و گفت: «تهران این حق را برای خود محفوظ می‌داند تا پاسخ متقابل دهد.»

امیرعبداللهیان در سخنرانی خود گفت: «برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران کاملا صلح‌آمیز است و صلح‌آمیز باقی خواهد ماند.»

او مدعی شد که ایران به طور کامل به تعهدات خود تحت موافقتنامه پادمان جامع پایبند است

وزیر خارجه جمهوری اسلامی افزود: «ما در روزهای اخیر شاهد دو مرحله سفر هیات فنی آژانس به ایران بوده‌ایم و از مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز برای سفر در روزهای آینده دعوت کرده‌ایم. چنانچه آژانس رویکرد سیاسی خود را کنار بگذارد، به راه حل فنی بسیار نزدیک هستیم.»

مذاکرات متوقف شده احیای برجام

مذاکرات هسته‌ای با هدف احیای توافق اتمی برجام که آلمان نیز در آن مشارکت دارد، از ماه‌ها پیش متوقف شده است.

ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، روز گذشته اظهارات امیرعبداللهیان مبنی بر ارسال پیامی از سوی واشنگتن به ایران درباره “آمادگی آمریکا برای توافق هسته‌ای” را رد کرد و آن را “دروغ” خواند.

پرایس در نشست خبری روز دوشنبه ۲۷ فوریه (۸ اسفند) گفت: «تنها مقامات ایرانی می‌توانند بگویند که چرا به گفتن این دروغ‌ها ادامه می‌دهند. آنها می‌توانند هر چقدر که می‌خواهند این حرف‌هایشان را تکرار کنند، اما این موضوع واقعیت را تغییر نمی‌دهد.»

بیشتر بخوانید: ابراز نگرانی چهار کشور غربی درباره افزایش تنش اتمی با ایران

وزیر خارجه ایران اخیرا در مصاحبه‌ای با شبکه “العالم” مدعی شده بود که فؤاد حسین، وزیر خارجه عراق پس از بازگشت از واشنگتن، حامل “پیامی” از طرف آمریکایی‌ها بوده، با این مضمون که آنها “برای جمع‌بندی توافق آمادگی دارند”. او اشاره بیشتری به محتوای این پیام نکرده و گفته بود اگر آمریکا “واقع‌بینانه” برخورد کند “فاصله زیادی با توافق نداریم”.

امیرعبداللهیان در حالی این ادعاها را بیان می‌کند که در طول ماه‌های گذشته مقامات آمریکایی به کرات گفته‌اند که مذاکره برای احیای برجام از دستور کار دولت بایدن خارج شده است و این موضوع در اولویت آنها نیست.

پرایس در کنفرانس خبری روز دوشنبه بار دیگر تأکید کرد و گفت: «من نمی‌توانم به این پرسش که چرا مقامات ایرانی ممکن است سعی در فریب بقیه جهان داشته باشند پاسخ دهم، این سئوالی است که بهتر است از خود آنها پرسید.»

۵۴ کشور مجازات اعدام علیه معترضان در ایران را محکوم کردند

جمهوری اسلامی به خاطر اجرای احکام اعدام به ویژه علیه معترضان ماه‌های اخیر از سوی ۵۴ کشور در شورای حقوق بشر سازمان ملل محکوم شد. این کشورها در بیانیه‌ای مشترک گفتند به شدت نگران استفاده از این مجازات در ایران هستند.در دومین روز ۵۲‌مین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل، ۵۴ کشور با انتشار بیانیه‌ای خواهان “محدود کردن مجازات اعدام در قبال شدیدتربن جنایات” شدند.

آنها در این بیانیه تعهدات کشورها به “کنوانسیون بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی” را یادآوری کردند و بر اساس آن از کشورهایی که هنوز مجازات اعدام را لغو نکرده‌اند، خواستند این مجازات را “فقط برای جرایم بسیار سنگین” و با رعایت ضمانت‌های دادرسی مقرر در میثاق یاد شده، اعمال کنند.

امضاکنندگان می‌گویند “همه بازداشت‌شدگان باید حق برخورداری از دادرسی عادلانه توسط یک دادگاه مستقل، فرض بی گناهی، دسترسی به وکیل و حداقل تضمین‌ها برای دفاع از خود و حق بررسی توسط دادگاه بالاتر” را داشته باشند.

نگرانی از مجازات اعدام در ایران

این کشورها در بیانیه‌ گفته‌اند “به شدت نگران استفاده از مجازات اعدام در ایران” هستند. آنها به گزارش‌های متعددی استناد کرده‌اند که نشان می‌دهد صدها نفر در ایران، از جمله نوجوانان، از سال گذشته میلادی تاکنون اعدام شده‌اند.

در بیانیه که توسط کریستین گیلرمت، معاون وزیر خارجه کاستاریکا خوانده شد، آمده است: «در ماه‌های اخیر، ایران برای ده‌ها نفر که در ارتباط با شرکت در تظاهراتپس از مرگ ژینا مهسا امینی دستگیر شده‌اند، احکام اعدام صادر کرده یا به دنبال آن بوده است».

نمایندگان این ۵۴ کشور گفته‌اند “نگران ماهیت جرایمی” هستند که مجازات اعدام برای آنها اعمال شده است، همچنین “سرعت محاکمه‌ها، عدم شفافیت، و گزارش‌های موثق مبنی بر اینکه متهمان دسترسی مناسبی به وکلای انتخابی خود نداشته‌اند و در معرض شکنجه یا سایر رفتارهای غیرانسانی قرار گرفته‌اند.”

در بیانیه ‌آمده است که مجازات اعدام نباید توسط هیچ دولتی برای مجازات کسانی که در تظاهرات شرکت می‌کنند و با هدف ارعاب مردم یا ساکت کردن مخالفان به کار گرفته شود.

بیشتر بخوانید:موضوع سرکوب معترضان ایران در نشست شورای عالی حقوق بشر سازمان ملل

امضا کنندگان این بیانیه از کشورهای گوناگون از جمله آمریکای لاتین مانند شیلی، اکوادور، اروگوئه، پرو، کلمبیا و کاستاریکا، همچنین آمریکا، بریتانیا، کانادا و کشورهای اروپایی هستند.

به اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

نمایندگان این کشورها از ایران خواسته‌اند به تقاضای کمیساریای عالی برای «احترام به جان و صدای مردم، تعلیق فوری مجازات اعدام و توقف همه اعدام‌ها» توجه کند و با «همه مکانیسم‌های حقوق بشر سازمان ملل متحد، از جمله سازوکارهای شورا مانند کمیته حقیقت‌یاب همکاری کند.»

با شروع اعتراضات در شهریور ۱۴۰۱ (سپتامبر ۲۰۲۲) نیز ۵۹ کشور جهان سرکوب اعتراضات سراسری در ایران را در بیانیه‌ای محکوم کردند. این بیانیه توسط شیلی قرائت شده بود.

روز گذشته حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه جمهوری اسلامی در نشست شورای حقوق بشر در ژنو سخنرانی کرد. او در سخنان خود از سرکوب معترضین دفاع کرد و گفت: «هیچ کشور مسئولی نمی‌تواند اجازه دهد رفتار خشونت‌آمیز و غیرقانونی امنیت و نظم عمومی را مختل کند.» او همچنین مدعی شد که اعتراضات از خارج از کشور دامن زده شده‌اند. اکثریت حاضران به نشانه اعتراض سالن سخنرانی را ترک کردند.

تجمعات بازنشستگان در شهرهای مختلف، شماری دستگیری در تهران

در بیش از ده شهر ایران بازنشستگان در اعتراض به وضعیت نامناسب معیشتی خود دست به تجمع زدند. خانه‌های کپری مردم بلوچ توسط سپاه پاسداران تخریب شدند. بهزاد نبوی تحت عنوان کهولت و بیماری از ریاست جبهه اصلاحات کناره‌گیری کرد.بازنشستگان تامین اجتماعی، کشوری و لشکری و بازنشستگان سایر صندوق‌ها روز سه‌شنبه ۹ اسفند (۲۸ فوریه) در شهرهای مختلف ایران، از جمله تهران، یزد، اصفهان، مریوان، کرمانشاه، شهرکرد، سنندج، اردبیل، ایلام، کرج و تبریز تجمعات اعتراضی برگزار کردند.

آنها در اعتراض به وضعیت نامناسب معیشتی خود و عدم رسیدگی به مطالبات‌شان در مقابل مجلس و استانداری‌ها و فرمانداری‌های شهرستان تجمع کردند.

به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، در تهران نیروهای امنیتی با ممانعت از برگزاری تجمع بازنشستگان مقابل مجلس، تعدادی را بازداشت کردند.

بازنشستگان تامین اجتماعی، کشوری و لشکری و بازنشستگان سایر صندوق‌ها روز سه‌شنبه نهم اسفند طبق قرار قبلی از ساعت ۱۰ صبح به قصد تجمع اعتراضی جلوی مجلس آمدند اما محل تجمع پیشتر توسط نیروهای سرکوبگر حکومت اشغال شده بود و نیروهای امنیتی به شدت از تجمع جلوگیری کردند. با کنترل خروجی‌های مترو، تعدادی از بازنشستگان را نیز بازداشت کردند.

تجمع اعتراضی بازنشستگان در یزد در مقابل استانداری

تجمع اعتراضی بازنشستگان در سنندج در برابر استانداری استان کردستان

در این میان، شبکه حقوق بشر کردستان از تمدید قرار بازداشت عثمان_اسماعیلی، فعال کارگری اهل سقز، به مدت یک ماه دیگر خبر داد. او ۱۹ بهمن ماه، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. نیروهای امنیتی او را از بازداشتگاه اداره اطلاعات سقز به بازداشتگاه این نهاد امنیتی در سنندج منتقل کرده‌اند.

تخریب منازل کپری مردم بلوچ توسط سپاه

تخریب منازل کپری مردم بلوچ حاشیه نشین چابهار توسط نیروهای سپاه همراه با تیراندازی و ضرب و شتم زنان و کودکان

به گزارش حال‌وش، بامداد روز سه‌شنبه ۹ اسفندماه ۱۴۰۱ (۲۸ فوریه) نیروهای سپاه پاسداران با یورش به منطقه “پشت جمعه بازار” چابهار پس از تیراندازی و ضرب و جرح زنان، اقدام به تخریب منازل کپری این شهروندان بی‌بضاعت کردند.

یکی از شاهدان عینی به حال‌وش گفته است: «ساعت ۱۲ شب صدای تیراندازی بود. ما رفتیم ببینیم چی شده، دیدیم نیروهای سپاهی پشت جمعه بازار شهرک صنعتی چابهار لودر آوردن و دارن زنان رو با شوکر میزنن. بچه‌ها و زنان خیلی ترسیده بودن و گریه میکردن، حتی یه زن زایمان کرده بود. اصلا فکر نکردند که این مردم از فقر و نداری اینجا تو کپر زندگی می‌کنند. همه رو با خاک یکسان کردند، حتی دستشویی‌ها و‌حوض آب‌انبارشان را خراب کردند.»

این منبع گفته است: «این مردم قشر فقیر هستند که با پول کارگری توانستند این کپرها را درست کنند، ولی همه را خراب کردند. ماموران سپاه میگفتند این زمین‌ها متعلق به سپاه است و باید از اینجا بروید. به زنان خیلی بی‌احترامی کردند. یک مامور سپاهی که لباس سفید داشت و به تخریب منازل نظارت میکرد به یک زن سیلی زد، چنتا زن و دختر دیگه رو هم با شوکر زدند از ساعت ۱۲ شب تا ۳:۴۵ ماموران سپاه اینجا بودند و همه چیز با خاک یکسان کردن.»

“حال‌وش” می‌نویسد، تخریب منازل شهروندان و تصاحب زمین‌های ابا و اجدادی مردم بلوچ اخیرا در زاهدان و حاشیه این شهر نیز توسط نیروهای سپاه پاسداران و بسیج صورت گرفته است.

گمانه‌زنی در باره کناره‌گیری بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات

در پی انتشار خبر کناره‌گیری بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات، او به خبرگزاری ایلنا گفت: «مدت دو ساله من در ریاست جبهه اصلاحات به پایان رسید و دیگر سمتی در جبهه ندارم.»

بهزاد نبوی افزود: «به دلیل مشکلات جسمی و همچنین بالا بودن سن دیگر امکان حضور در جبهه را ندارم.»

جبهه اصلاحات راهکار و بیانیه موسوی برای گذار از جمهوری اسلامی را رد کرده و شماری گمانه‌زنی کرده‌اند که نبوی در واکنش به “مواضع افراطی” در صفوف اصلاح‌طلب‌ها کنار کشیده باشد.

علی باقری عضو هیات رییسه جبهه اصلاحات اما اعلام کرده که نبوی استعفا نداده بلکه “دوره دو ساله ایشان تمام شده است”.

باقری عنوان کرده که طبق نظام‌نامه جبهه اصلاحات، اعضای حقیقی جبهه باید در پایان دو سال‌شان، تجدید انتخاب شوند.» او افزود: «این تجدید انتخاب یک فرآیندی دارد که تصور می‌کنم تا پایان سال جاری تکمیل شود.»

او افزوده است: «آقای نبوی هیچ استعفایی نداده است و اینکه بخواهند بمانند یا خیر، هنوز معلوم نیست. از ایشان نظر قطعی مبنی بر عدم حضور نداریم. در آینده این موضوعات روشن خواهد شد.»

بارداری “ایران” محرز نیست

پیام محبی، رئیس جامعه دامپزشکان ایران در باره احتمال بارداری مجدد ایران گفته است، ۳۵ روز پیش مادر پیروز جفت‌گیری کرده و هنوز بطور قطعی نمی‌توان گفت او باردار است، چراکه با توجه به احتمال بارداری، امکان بیهوش کردن حیوان جهت انجام سونوگرافی و آزمایش وجود ندارد.

به گزارش ایسنا، محبی در جلسه ویژه کمیسیون محیط زیست مجلس گفت، پزشکان منتظر هستند تا “ایران” به شرایطی برسد تا از روی ظاهر بتوان بارداری او را تشخیص داد.

دبیرکل ناتو وعده عضویت اوکراین در چشم‌‌اندازی بلندمدت را داد

غرب تمام قد از اوکراین در برابر تجاوز روسیه حمایت می‌کند، اما خواست اوکراین برای عضویت در ناتو و گستره تحریم‌ها علیه مسکو از مسائل چالش‌برانگیز این جنگ است. کمک تسلیحاتی چین به روسیه نیز از نگرانی‌‌های جدی آمریکا است.خواست اوکراین برای عضویت در ناتو، از چالش‌های جدی برای اروپا و آمریکا و از جمله بهانه‌هایی است که برخی تجاوز علیه اوکراین را با آن توجیه می‌کنند. ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو سه‌شنبه ۹ اسفند (۲۸ فوریه) در هلسینکی گفت متحدان ناتو توافق دارند که اوکراین به عضویت این ائتلاف درآید، اما این عضویت در “چشم‌اندازی بلندمدت” مد نظر است. او در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با سنا مارین، نخست‌وزیر فنلاند توضیح داد که در حال حاضر مهم‌ترین مسئلهحمایت از اوکراین در جنگ تجاوزکارانه روسیه است و وقتی جنگ تمام شد، “باید مطمئن شویم که تاریخ تکرار نخواهد شد.”

او تاکید کرد که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه نباید به حمله به کشور همسایه ادامه دهد و افزود: «او می‌خواهد اوکراین را کنترل کند و برای صلح برنامه‌ریزی نمی‌کند، او در حال برنامه‌ریزی برای جنگ بیشتر است».

پافشاری بر تحریم‌های بیشتر علیه روسیه

یکی دیگر از چالش‌های جنگبسته‌های تحریمی علیه روسیه است که همواره با اختلافاتی جدی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا همراه بوده. در حالی که گروهی از کشورها خواهان افزایش سطح ترحیم‌ها هستند، برخی مانند مجارستان استقبالی از آنها و فاصله گرفتن بیشتر از روسیه نمی‌کنند.

اتحادیه اروپا تاکنون ۱۰ بسته تحریمی علیه روسیه تصویب کرده است. با این حال گیتاناس ناوسدا، رئیس‌جمهور لیتوانی بر اقدامات گسترده‌تر در قبال مسکو پافشاری می‌کند. او به آژانس خبری بالتیک (BNS) بر ضرورت “بسته‌های تحریمی ۱۱ و ۱۲” تاکید کرد و گفت: «ما به اعمال فشار ادامه خواهیم داد و عقب نخواهیم نشست.» رئیس جمهوری لیتوانی به‌ویژه در پی اقدامات تنبیهی علیه شرکت دولتی “روس‌اتم” و صنعت هسته‌ای روسیه است.

ناوسدا در این باره گفت: «ما همیشه تاکید کرده‌ایم کاری که روسیه در زمینه هسته‌ای انجام می‌دهد، بی‌ثبات‌کننده و تهدیدی ملموس برای تاسیسات هسته‌ای در اوکراین است و نمی‌تواند بدون عواقب باقی بماند.» او بدون ذکر جزئیات یا نام بردن از کشوری گفت که تلاش های قبلی “به دلیل منافع بسیار خاص کشورهای بسیار خاص” موفقیت‌آمیز نبوده است.

رئیس‌جمهور لیتوانی افزود که همه بسته‌های تحریمی حاصل یک مصالحه بوده‌اند و در غیر این صورت تصویب نمی‌شدند. برخی کشورهای اتحادیه اروپا مانند مجارستان مخالف تحریم صنعت هسته‌ای روسیه هستند. “روس‌اتم” حال ساخت دو بلوک راکتور جدید برای “پاکس”، نیروگاه هسته‌ای مجارستان است.

بلینکن چین را به تحریم تهدید کرد

رئیس جمهوری اوکراین بارها از اتحادیه اروپا، به‌ویژه از آلمان و هم‌چنین از ایالات متحده تقاضای تجهیزات نظامی سنگین، از جمله تانک، دفاع ضدهوایی و حتی هواپیماهای جنگی کرده است. تقاضایی که تنها بخشی از آن و با کندی برآورده شده تا غرب را به شکل مستقیم وارد جنگ نکند. از سوی دیگر روسیه کمک‌های تسلیحاتی از جمله از جمهوری اسلامی دریافت کرده است. پهپادهای ساخت ایران در جنگ علیه اوکراین نقش قابل توجهی داشته‌اند.

اما غرب بر این باور است روسیه احتمالا از سوی چین نیز حمایت تسلیحاتی می‌شود. چین همواره این را رد کرده است.

بیشتر بخوانید:اعلام آمادگی رئیس جمهوری اوکراین برای گفت‌وگو با رهبران چین

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، چین را تهدید کرد که در صورت ارائه کمک نظامی به روسیه، تحریم خواهد شد. او در جریان سفرش به قزاقستان و ازبکستان به خبرنگاران گفت: «دولت ایالات متحده در اعمال تحریم‌ها علیه شرکت‌ها و افراد چینی در صورت نقض تحریم‌های چین علیه روسیه تردید نخواهد کرد.»

بلینکن افزود: «اگر چین در جنگ اوکراین با تسلیحات به روسیه کمک کند، برای رهبری پکن در روابط خود با کشورهای سراسر جهان مشکل جدی ایجاد خواهد کرد.»

“سرنخ پنهان” مسمومیت‌‌های سریالی در مدارس دخترانه ایران

مسمومیت‌ دانش‌آموزان دختر در شهرهای ایران ادامه دارد. آخرین ویدیو از دبیرستان خیام تهران منتشر شده که دانش‌آموزانی با حال بد را نشان می‌دهد. دادستان کل می‌گوید سرنخ نداریم. وزیر بهداشت می‌گوید منشا امر سم “خفیفی” است.صبح سه‌شنبه ۹ اسفند تصاویری از دبیرستان دخترانه خیام در فاز ۱۱ پردیس به سرعت در شبکه‌های اجتماعی بازنشر شد. دانش‌آموزانی با حال وخیم دیده می‌شوند، ردیف آمبولانس‌ها، مردم سردرگم و صدایی که می‌گوید “همه را به بیمارستان بردند”.

محمد فروتن، مدیر آموزش و پرورش شهرستان پردیس در این باره به خبرگزاری تسنیم گفت: «صبح امروز حوالی ساعت ۱۱ دانش‌آموزان دبیرستان دخترانه خیام شهر پردیس دچار مسمومیت با گاز شدند و پس از پخش بوی گاز در مدرسه بلافاصله دانش‌آموزان مدرسه را ترک کردند.»

بر أساس این خبر حدود ۳۵ نفر از دانش‌آموزان در بیمارستان بستری شدند. طبق اعلام مدیر مدیر آموزش و پرورش “هنوز علت حادثه مشخص نشده” و کسی نمی‌داند “عامل مسمومیت چیست”. دانش‌آموزان از “بوی تندی شبیه بوی فاضلاب در فضا” گفته‌اند.

“سرنخی نداریم”

روزنامه شرق روز سه‌شنبه از قول عبدالعلی رحیمی مظفری، نماینده مجلس نوشت: «حدود حداقل ۱۰ تا ۱۵ شهر ما درگیر مسمومیت دانش‌آموزی شده‌اند» از مسمومیت دانش‌آموزان در مدرسه‌ای در قم تا حالا که ابعاد آن اینچنین گسترده شده و صدها دختر را راهی بیمارستان کرده است، هنوز نه سرنخی پیدا شده نه کسی بازداشت.

بیشتر بخوانید:مسمومیت‌های سریالی دانش‌آموزان؛ “عمدی با هدایت از خارج کشور”

محمدجعفر منتظری روز دوشنبه هشت اسفند از انجام تحقیقات “کارشناسی گسترده‌” در حوزه‌های “اطلاعاتی، امنیتی، بهداشتی، درمانی و آموزشی” گفته و افزوده بود که با وجود “آزمایش‌های فراوانی” که انجام شده، مسئولان هنوز نتوانسته‌اند “به سرنخ‌های معینی برسند”.

دادستان کل گفته حتی نمی‌تواند “نظر قطعی” دهد که آیا انتشار گازهای مسموم کننده در مدارس دخترانه در بیش از ۱۵ شهر ایران عمدی است یا نه. او منتظر است تا “کارهای کارشناسی، سم‌شناسی و آزمایشات به نتیجه نهایی برسند” تا درباره “تعمدی” یا “غیر عمدی” بودن این حوادث اظهار نظر کند.

بر خلاف دادستان کل، فاطمه مقصودی، نماینده مجلس به روزنامه هم‌میهن گفته که «سرنخ‌هایی هم پیدا شده که حاصل بررسی دوربین‌های مداربسته مدارس توسط نیروهای امنیتی است. این سرنخ‌ها نشان‌دهنده آن است که اتفاق رخ‌داده نه‌تنها طبیعی نیست که عمدی هم هست.»

مسمومیت‌ها جدی نیست

بهرام عین‌اللهی وزیر بهداشت به این بسنده کرده که به خبرنگاران بگوید سم یافت شده در مدارس “بسیار خفیف” است و خطرناک نیست. بررسی اینکه سم از کجا می آید هم به گفته او “در حد وزارت بهداشت نیست.”

ایسنا از قول او نوشت: «خودم شخصا به قم رفتم و همه بیماران بیمارستان شهید بهشتی را ویزیت کردم و مدتی طولانی این کار طول کشید…مسمومیت ایجاد شده بسیار خفیف بود و الحمدالله هیچ گونه عارضه برای کسی ایجاد نکرده بود و تنها چند ساعتی دچار علائم ضعف عضلانی، بیحالی و حالت تهوع بودند.»

بیشتر بخوانید:ده‌ها دانش‌آموز دوباره در بروجرد مسموم و راهی بیمارستان شدند

هم‌زمان احمدرضا رادان فرمانده کل انتظامی به تسنیم گفت: «تلاش زیادی انجام شده که منشأ و کانون این موضوعات پیدا شود…هنوز فردی را در این پرونده دستگیر نکردیم و درحال شناسایی مظنونین احتمالی هستیم. کار را باید به صورت ویژه‌تری دنبال کنیم.»

کاربران در شبکه‌های اجتماعی می‌پرسند چرا نیروی انتظامی که برای شناسایی و بازداشت معترضان انقدر سریع “ورود” می‌کند، در یافتن عوامل مسموم کردن دانش‌آموزان، عوامل اسیدپاشی به صورت دختران در أصفهان و نظیر این جنایات “به صورت ویژه‌ای” کند ذهن است؟

طالبان پشت ماجرا؟

بسیاری نیز به تمایلات طالبانی برای به تعطیلی کشاندن مدارس دخترانه اشاره می‌کنند. اتهامی که حتی برخی مسئولان حکومتی نیز نیز تایید کردند. یونس پناهی،‌ معاون وزیر بهداشت ایران در این باره گفت: «افرادی دوست داشتند که تمامی مدارس، به‌خصوص مدارس دخترانه تعطیل شوند.»

بیشتر بخوانید:مسمومیت “مشکوک” دختران دانش‌آموز در ایران

وبسایت “اقتصاد۲۴” با استناد به همین سخنان نوشت: «با اظهارات معاون وزیر بهداشت بعد از دو ماه، پرده از راز مسمومیت سریالی مدارس دخترانه قم برداشته شده و مشخص شد این ماجرا ناشی از رویکرد متحجرانه گروه‌های افراطی در ارتباط با تحصیل دختران است.»

“خبر‌آنلاین” نیز پنجم اسفند از تشابه آنچه هشت سال پیش در أفغانستان رخ داد و نوشت: «در قم و با روش مسموم‌سازی، دانش آموزان دختر هدف قرار گرفته‌اند و خبرهای امروز ایران و ۸ سال قبل افغانستان نیز کمابیش مثل هم هستند: “دانش آموزان دختر مسموم شدند، به بیمارستان رفتند، حال شان خوب است، هنوز مشخص نیست کار چه فرد یا گروهی بوده است.

اما بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی فاصله زیادی میان طالبان افغانستان و بخش‌های افراطی حکومت ایران قائل نیستند. طالبان وطنی، طالبان افغانستان یا بوکوحرام؟ فاصله زیادی بین این جریانات نیست.محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم دو روز پیش به شبکه شرق گفت یک “جریان مذهبی و ضدمدرنیته” موسوم به “هزاره‌گرا” سرنخ مسمومیت‌های سریالی در مدرسه‌ها را در دست دارد. او بدون توضیحات بیشتر عنوان کرد که مرکز تقل این جریان در قم و اصفهان است.

دیاسپورا و فریاد یک انقلاب

خیزش ۱۴۰۱ گرچه نتیجه دلاوری و اراده مردم ایران است، اما محدود به داخل نیست. قلب جامعه ایرانیان دور از وطن نیز با لحظه لحظه آن می‌تپد. سحر دلیجانی، نویسنده متولد اوین، در تک‌گفتاری روایی این تپش بی‌وقفه را ثبت کرده است.خیابان‌ها، کوچه‌ها، پل‌ها و میدان‌های شهر را زنان و مردان در بر گرفته‌اند. گویی از آسمان نور می‌بارد. شب است، اما هیچ‌کس به خانه برنمی‌گردد. در هر گوشه مردم فریاد می‌زنند و می‌خندند. زنی با لباس سبز و آبی می‌رقصد. دختری با چشمان سیاه آواز می‌خواند. مردی به شوق دست تکان می‌دهد، گویی به همه سلامی دوباره می‌کند.

آتشی در تهران روشن است و زنان و دختران رقصان به گرد آن. با بازوانی از هم گشوده شده، سرهایی رو به بالا، به‌سان صوفیانی در سماع. اما این بزمی متفاوت است. از شور عرفانی نیست که این زنان می‌چرخند و روسری‌از سر خود می‌کشند. از دعوی الهی نیست که هلهله‌کنان به سمت آتش می‌روند. به دنبال رحمت پروردگار نیستند که دستانشان رقصان و رها، روسری را در شعله‌های آتش می‌افکند.

این مراسمی به یاد خدا نیست.

این یکی شدن با روح اعظم نیست.

در این شب نورانی در تهران، در میان تشویق همراهان و شعله‌های آتش، این زنان در بحبوحه یک انقلاب اند.

شب است.

تنها روی فرشی قدیمی نشسته‌ای. تنها چیزی که می‌درخشد صفحه گوشی توست. آتش را تماشا می‌کنی. زنان را تماشا می‌کنی. تو بین این زنان نیستی. از آنها هزاران کیلومتر دوری. یک اقیانوس عمیق آبی بین شماست. فکر می‌کنی این را قبلا در خواب دیده‌ای. این زنان و شعله‌های آتش را. آن‌قدر این ویدیو را تماشا می‌کنی که کم‌کم شعله‌ها را روی صورت خود حس می‌کنی. حرارت. بوی سوختن پارچه.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

روزها می گذرد.

رقص زنان به تظاهرات سراسری تبدیل شده است. اکنون وقتی فیلم‌ها را تماشا می‌کنی، نه تنها زنان، بلکه مردان را نیز در خیابان‌ها می‌بینی. نه تنها جوانان، بلکه افراد مسن را هم. نه فقط در تهران، بلکه در کردستان، زاهدان، آذربایجان و سیستان و بلوچستان. نه فقط در شهرها، بلکه در شهرستان‌ها و روستاها هم. نه فقط دانشجویان، بلکه کارگران، معلمان، خوانندگان و نویسندگان، همه و همه بر علیه دیکتاتوری خشن، فاسد، مذهبی و مردسالار به خروش آمده‌اند.

اینها مردم من هستند. با خودت زمزمه می‌کنی. من یکی از آنها هستم. چه باید کرد؟ نقش من چیست؟ مسئولیت من؟ توان من؟

صبح است و آسمان در حال روشن شدن.

اینترنت ماه‌هاست که قطع شده و آنچه می‌بینی تصاویری ست که به‌سختی توسط معترضان ارسال می‌شود. نام آنها را نمی‌دانی. بیشتر اوقات، حتی چهره آنها را نمی‌بینی. می‌دانی که جانشان در خطر است. تنها کاری که از دست تو برمی‌آید این است که تصاویری را که آنان با هزاران خطر می‌فرستند تماشا کنی. حداقل تماشا کنی. می‌خواهی در امان‌شان نگه‌داری. می‌خواهی زنده‌شان نگه‌داری. حس می‌کنی راه نجاتی تو را به آنها وصل می‌کند، راهی از میان تاریخ و ترانه‌و داستان‌های شبانه و خاطره جمعی و شعر و آغوش مادربزرگ و همبستگی و سرکشی.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

این نقطه وصل تو به آنهاست. همانی که بر فراز اقیانوس‌ها می‌تپد، به تو می‌رسد و تو را در بر می‌گیرد. حس می‌کنی تو هم یکی از آنها هستی. حسی چنان نزدیک و عمیق که بازگشت به زندگی روزمره را ناممکن می‌کند. زندگی‌ای که دور از آنها ساخته‌ای و برایش تلاش کرده‌ای. زندگی‌ای که بهتر از تصاویر موجزی که روی گوشی‌ات نقش می‌بندد، می‌شناسی. اما این مهم نیست. حرف بر سر مرگ و زندگی است، بر سر آینده، بر سر رهایی؛ و کسانی که در این تصاویر هستند، کسانی که شعار می‌دهند و می‌میرند و برمی‌خیزند از تو می‌خواهند که هر چیز دیگر را فراموش کنی و آنها را انتخاب کنی.

“هیز تویی / هرزه تویی / زن آزاده منم!”

“زن زندگی آزادی!”

“هر یه نفر کشته شه / هزار نفر پشته شه!”

“می‌کشم می‌کشم هر آنکه خواهرم کشت!”

“مرگ بر جمهوری اسلامی!”

“مرگ بر حکومت بچه‌کش!”

شش ماه گذشته.

خسته و بی تابی.

نگرانی و اندوه مدام.

نمی‌توانی بخوابی.

نمی‌توانی به چیزی فکر کنی به‌جز به خون‌های ریخته‌شده، به زندان‌ها، به گلوله‌ها، به شکنجه‌ها، به زنانی که کور شده‌اند، به اجساد انداخته‌شده در رودخانه‌ها، به اعدامی‌ها و خانواده‌هایشان، به رنج و خشونت بی‌وقفه‌ای که رژیم در تلاش ناامیدانه‌اش برای بقا بر سر مردم آوار کرده است. در شش ماه گذشته، بیست هزار معترض، زندانی، شکنجه و بازجویی شده‌اند. بیش از پانصد نفر توسط نیروهای امنیتی به ضرب گلوله کشته شده‌اند. هفتاد نفر از آنها کودک بودند. چهار معترض به اتهام “محاربه” و “فساد فی‌الارض” اعدام شده‌اند. صدها نفر با اتهامات مشابه با مجازات اعدام روبه‌رو هستند. هر روز خبر مرگ می‌آید، خبر ربوده شدن فعالان و معترضان از خانه‌هایشان، خبر تجاوز جنسی به‌عنوان شکنجه، خبر خانواده‌هایی که از گذاشتن سنگ قبر بر مزار عزیزانشان منع شده‌اند، خبر اجساد معترضان کشته‌شده که به خانواده‌هایشان تحویل داده نمی‌شود. بار دیگر رژیم اسلامی ثابت کرده به‌جز خشونت و مرگ و خون برای مردم خود آورده‌ای ندارد.

ولی با این حال، با تمام این دردها، با تمام این اشک و درد و بیداد، آتش همچنان می‌سوزد. جرقه‌ها همچنان می‌چرخند.

و تو نمی‌توانی چشمانت را ببندی.

مادری بر در زندان می‌کوبد، می‌خواهد دخترش را ببیند: «این در رو از جا می‌کنم! یا دخترم رو میارین یا جنازه‌ام رو از این جا می‌برین!»

پدری در قبرستان می‌رقصد تا آرزوی فرزند شهیدش را برآورده کند.

خواهری موهایش را قیچی می‌کند.

برادری می‌گوید: «سکوت شما حلقه دار فرزندان این سرزمین خواهد بود!”»

دانشجویان تحصن می‌کنند، سالن‌های دانشگاه را تصرف می‌کنند، ترانه آزادی می‌خوانند: «سفر چرا؟ بمان و پس بگیر!»

مردم برای پشتیبانی از خانواده‌هایی که منتظر دریافت اخبار عزیزانشان هستند به زندان‌ها می‌روند. با خود چای و شیرینی می‌برند. پدر و مادر جوانی که توسط رژیم به دار آویخته شده، بر مزار یکی دیگر از اعدامیان که خانواده‌ای ندارد، دسته‌گل می‌گذارند. در بدرقه پیکر معترضان کشته‌شده، هزاران نفر برای ادای احترام شرکت می‌کنند. دیگر هیچ‌کس شیون نمی‌کند. حالا همه دست می‌زنند. مادر یک معترض کشته‌شده عکس فرزندش را بالا گرفته و شعار می‌دهد: «قسم به خون یاران / ایستاده‌ایم تا پایان!» عزاداران همراه با او شعار می‌دهند.

اگر این فریاد یک انقلاب نیست، پس چیست؟ مادری پسرش را به خاک می‌سپارد و قسم می‌خورد که عقب نمی‌نشیند، قسم می‌خورد که تا پایان می‌ایستد. شاید سوال این نیست که آنچه در ایران می‌گذرد انقلاب است یا نه. سوال این است که آیا تو در کنار این زن و شجاعت او، کنار پسر شهیدش خواهی ایستاد.

«می توانید انقلابی را بکشید / اما انقلاب را نه!»

غروب شده. از پنجره خیابان‌های شهر را می‌بینی که آرام آرام شلوغ می‌شوند. ماشینی با صدای بلند موسیقی رد می‌شود. سگی پارس می‌کند. زنی کرکره‌ کافه‌اش را بالا می‌کشد. مردم حرف می‌زنند و می‌خندند.

دیگر زندگی روزمره یادت نمی‌آید. یادت نمی‌آید وقتی تصاویر مرگ و شجاعت هر لحظه همدم تو نبودند زندگی چگونه بود. از خود می‌پرسی برای چه زندگی می‌کنی؟ برای چه زنده‌ای؟

“به نام زن! به نام زندگی!”

“مقاومت زندگی است!”

شاهد.

اکنون تو یک شاهد هستی.

هستی تا شهادت بدهی هنگامی که هر چیز دیگری دور از دسترس است. گاهی آرزو می‌کنی در آن خیابان‌ها بودی، تابع جسارت جمعیت. اما نمی‌توانی برگردی، به دلایلی بی‌شمار که از گفتن آنها شرم می‌کنی. فاصله‌ای به بزرگی یک اقیانوس تو را از آن خیابان‌ها جدا می‌کند، از آن مبارزه‌ای که بوی خون و گلوله و شکنجه و سلول انفرادی می‌دهد. نه، این فاصله‌ای نمادین نیست، یک فاصله واقعی است. همان فاصله‌ای‌ست که تو را امن نگه داشته. همان که تو را زنده نگه داشته. در نهایت، با حسی مملو از شرم و گناه آن را می‌پذیری. این سرنوشت توست به عنوان یک مهاجر.

اما همه چیز از دست نرفته است. تو تنها نیستی. دست خالی نیستی. زبان و رسانه‌داری، خاطره و تاریخ، گذشته و حال. انقلابی در حال شکل‌گیری است، و تو باید بشتابی تا از ردپای آن، از چهره‌های آشنای آن تصویری بسازی بر علیه فراموشی. باید یاد بگیری به ضربان قلبش گوش دهی، حفظش کنی، ایمنش نگه‌داری. چون این مبارزه تو نیز هست. این مبارزه زندگی تو را هم در بر می‌گیرد، آزادی تو را، باورهای تو را و رویاهای تو را برای جهانی بهتر. هیچ چیز آن از تو جدا نیست.

این مبارزه شماست، همه شما، و اینکه تا کجا می‌خواهید برای رفاه دیگران، برای کرامت دیگران بجنگید.

این همان موهبتی‌ست که این زنان و مردان خروشان برای تو به ارمغان آورده‌اند. که تو را از یک زندگی مملو از تسلیم و ناامیدی نجات دهند. از زندگی‌ای که فکر می‌کردی در آن هیچ‌گونه رهایی از بی‌عدالتی و ستم وجود ندارد. این هدیه آنها به توست و تو باید آن را با فروتنی بپذیری و بگذاری تو را با خود ببرد تا شاید بخشی از چرخه مبارزات خستگی‌ناپذیر بشر برای آزادی گردی.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

ورود مجلس به علت مرگ پیروز، واکنش‌ها در شبکه‌های اجتماعی

رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس با انتقاد از “سلبریتی سازی” در باره حیات وحش، کوتاهی‌ها در حفظ توله یوز را انکار نکرد. زنده نماندن پیروز با واکنش گسترده کاربران شبکه‌های اجتماعی روبرو شده است.فراکسیون محیط زیست مجلس یازدهم در نشستی ویژه) به بررسی مرگ “پیروز”، توله یوز ایرانی پرداخت. به گزارش خبرگزاری‌های داخلی، این نشست یا حضور رئیس بیمارستان دامپزشکی مرکزی و رئیس جامعه دامپزشکان ایران برگزار شد ولی مسئولان محیط زیست در آن غایب بودند.

سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس در این جلسه با تآکید بر اهمیت مسئله پیروز از جهت “خواست و مطالبه عمومی” و “ذخیره ژنی این گونه ارزشمند”، سازمان محیط زیست را “تنها پاسخگو در این زمینه” دانست.

رفیعی با اشاره به “رپرتاژی که درباره پیروز داده شد”، گفت: «قطعا سلبریتی‌سازی خوب نیست و برای سلامت جان این حیوان بهتر بود که سلبریتی سازی صورت نگیرد.»

او عنوان کرد که در بازدیدهای خود از محوطه نگهداری پیروز شاهد افدامات خوبی بوده و هم‌زمان افزود: «اما کسی نمی‌تواند منکر کوتاهی‌ها باشد.»

رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس از عدم حضور نمایندگان سازمان محیط زیست در جلسه ویژه به عنوان “متولیان اصلی پاسخگویی و نگهداری و مراقبت از یوز” انتقاد کرد. او از این سازمان خواست که پاسخ‌های خود را “درباره چند مورد از مستندات مربوط به نگهداری و درمان پیروز به صورت کتبی ارسال کنند”.

وبسایت “خبر آنلاین” در این میان سندی را منتشر کرده که نشان می‌دهد دکتر پیتر کالدول، متخصص مرکز پرورش یوزپلنگ آفریقایی پس از ویزیت پیروز در خرداد ماه گفته بود که او نارسایی کلیوی دارد. پیام محبی، دامپزشک به خبرآنلاین گفته که از ابتدا آنتی بیوتیکی برای پیروز تجویز شد که اشتباه بود.

“سلبریتی سازی”، بلای جان پیروز؟

نگهداری پیروز از روز چهارم تولدش، به علیرضا شهرداری، فعال محیط زیست، عکاس حیات وحش و مربی جانورشناسی سپرده شد. چیزی نگذشت که با انتشار تصاویری از نگهداری پیروز، این توله یوز محبوب بسیاری از مردم در داخل و خارج از ایران شد و اخبار گوناگون در مورد شرایط جسمانی، تغذیه و رشد پیروز از جذابیت خاصی هم برای طرفداران محیط زیست و حیات وحش و هم برای عموم مردم برخوردار بود.

“پیروز” به “سلبریتی حیات وحش ایران” تبدیل شده بود و اکنون با زنده نماندن او واکنش‌ها چه در فضای حقیقی و چه در شبکه‌های اجتماعی چشمگیر است.

شب گذشته بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی اخبار مربوط به سلامتی پیروز را لحظه لحظه دنبال می‌کردند. یکی از کاربران می‌نویسد: «انگار پیروز شده همان شمع سوسوزن امید که نمی‌خواهیم خاموش شود. کاش بماند که ما مزه تلخ یأس را بیشتر از این تجربه نکنیم.»

رفتن پیروزهم ، امروز واکنش‌های زیادی را در شبکه‌های اجتماعی به همراه داشت. برخی کاربران پیروز را “در یکی از تاریک‌ترین سال‌های ایران، نماد اُمیدِ جمعی” مردم ایران خوانده‌اند.

کاوه مدنی، کارشناس محیط زیست در توییتی می‌نویسد: «فراموش نمی‌کنیم که در دورانی سرشار از ظلم و غم و اندوه، عشق و شادی و لبخند را برای یک ملت به ارمغان آوردی.»

در شبکه‌های اجتماعی ویدیوهایی از علیرضا شهرداری که نزدیک به ده‌ ماه تمامی وقت و نیروی خود را برای مراقبت از پیروز گذاشته بود، به اشتراک گذاشته شده و اکنون با تلف شدن “پیروز” بسیاری از زحمات این تیمارگر در حفظ جان پیروز نوشته‌اند.

در این میان کم نیستند کاربرانی که اعتقادی به دردسرساز شدن “سلبریتی شدن” پیروز برای جان این حیوان ندارند و اشکال را در جای دیگری می‌بینند. آنها سخنان چندی پیش سازمان محیط زیست را درباره نحوه نگهداری پیروز و هزینه‌هایی که این سازمان متقبل می‌شود، یادآوری کرده و این سازمان را به کوتاهی در حفظ جان پیروز متهم می‌کنند.

معاون سازمان حفاظت محیط‌زیست چندی پیش با اشاره به اینکه نگهداری پیروز در سایت پردیسان برای این سازمان “هزینه و زحمت” دارد، گفته بود: « کجای دنیا حتی در اسارت یوزپلنگ را با اسباب‌بازی گربه تربیت می‌کنند، اگر قرار بود ایران از پیروز نگهداری کند چه رفتاری داشت، همان کار را از او تقلید کنیم، بنابراین شک نکنید پیروز دیگر یک بچه ‌گربه است، چون مانند گربه بار آوردیم.»

آتنا دائمی از زاویه‌ای دیگر به این خبر واکنش نشان داده و در توییتی با اشاره به وضعیت فعالان محیط زیست زندانی و وضعیت محیط زیست در ایران می‌نویسد: «حیوانات هم شانسی برای بقا نخواهند داشت.»

پیروز، توله یوز مشهور ایرانی، بامداد سه شنبه (۹ اسفندماه) تلف شد. این توله یوز که دو روز دیگر ده ماهه می‌شد، به دلیل نارسایی کلیه از پنجم اسفندماه تحت درمان بود. پیروز را هشتم اسفند برای دیالیز به انتقال عمل بردند. امیر مرادی، رئیس بیمارستان دامپزشکی مرکزی می‌گوید، درمان‌ها برای نجات او مؤثر واقع نشد. رئیس بیمارستان، به گزارش سایت‌های داخلی، امروز سه شنبه در ویدیوی با اظهار تأسف از تلف شدن پیروز گفت: «از همه عذرخواهی می‌کنیم که نتوانستیم این حیوان را نگه داریم.»

پیروز اردیبهشت۱۴۰۱ به همراه دو توله دیگر از “ایران”، یوزپلنگ ایرانی متولد شد. پدر توله‌ها “فیروز” نام داشت که با هدف تکثیر در اسارت، از طبیعت زنده‌گیری شده بود. خوشحالی تولد این توله‌ها برای دوستداران محیط زیست در ایران چندان دوامی نداشت: دو توله تلف شدند و تنها پیروز زنده ماند.

گونه “یوزپلنگ آسیایی”، گونه‌ای نادر و ارزشمند و در عین حال در حال انقراض است. ایران یکی از آخرین کشورهایی است که این گونه در آن زندگی می‌کند.

اسرائیل خواستار فشار آلمان بر ایران در مورد فعالیت هسته‌ای شد

وزیر خارجه اسرائیل در سفر به برلین از دولت آلمان خواست تا فشار بر ایران را در مناقشه هسته‌ای با جمهوری اسلامی افزایش دهد. او گزینه نظامی را منتفی ندانست. وزیر خارجه آلمان گفت، ایران نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد.الی کوهن، وزیر خارجه اسرائیل روز سه‌شنبه ۲۸ فوریه (۹ اسفند) در کنفرانس خبری مشترک با آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان در برلین گفت: «اکنون زمان اقدام برای جلوگیری از تولید سلاح هسته‌ای ایران فرا رسیده است.»

به اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

کوهن تاکید کرد: «آلمان باید پیام روشنی بفرستد و تنها یک اقدام قوی نتایج قوی در پی خواهد داشت.» او افزود که اسرائیل گزینه نظامی برای جلوگیری از دست‌یابی ایران به سلاح هسته‌ای را منتفی نمی‌داند.

به گزارش جروزالم پست، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل پیش‌تر گفته بود که بدون تهدید نظامی موثر، هیچ اقدام دیگری نمی‌تواند مانع از فعالیت‌های خرابکارانه ایران در جهان شود.

بیشتر بخوانید: سیاستمداران آلمانی در پی پلان ب در باره برنامه هسته‌ای ایران

به گزارش رویترز، آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان در این کنفرانس خبری تاکید کرد که گزارش‌های اخیر درباره افزایش قابل توجه سطح غنی‌سازی اورانیوم در ایران نگران‌کننده است و “هیچ توجیه غیرنظامی قانع‌کننده‌ای” برای آن وجود ندارد.

وزیر خارجه آلمان افزود، ایران نباید به بمب هسته‌ای دسترسی پیدا کند. پیامدهای بالا گرفتن یک چنین تنشی، برای کل منطقه ویرانگر خواهد بود.

انتقاد بربوک از تغییرات احتمالی در نظام قضایی اسرائیل

وزیر خارجه فدرال آنالنا بربوک در دیدار با همتای اسرائیلی خود در برلین درباره تغییرات برنامه‌ریزی‌شده در نظام قضایی اسرائیل ابراز نگرانی کرد.

بربوک در حضور کوهن گفت: «یکی از ارزش‌هایی که ما را متحد می‌کند، حفاظت از اصول حاکمیت قانون مانند استقلال قوه قضاییه است. این همیشه یکی از شاخص‌های اسرائیل بوده است.»

بیشتر بخوانید: برنز: ایران هنوز برای برنامه تسلیحاتی هسته‌ای تصمیمی ندارد

با توجه به برنامه‌های کنونی دولت اسرائیل به منظور تغییر قوانین، کشورهای خارجی نگران استقلال قوه قضاییه در اسرائیل هستند.

هفته‌ها است که تظاهرات‌های سراسری در اسرائیل علیه تغییر نظام قضایی توسط دولت راست افراطی به رهبری نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو برگزار می‌شود. بخش‌های نخست این لایحه به تصویب کنست، مجلس اسرائیل رسیده‌اند.

به کانال تلگرام دویچه وله فارسی بپیوندید

از جمله این تغییرات، افزایش اختیارات و نفوذ دولت در انتخاب قضات دیوان عالی یا قضات دادگاه قانون اساسی کشور است. علاوه بر این، پارلمان باید بتواند تصمیمات دیوان عالی کشور را با اکثریت ساده در آینده لغو کند. منتقدان این اقدام دولت را حمله به تفکیک قوای سه‌گانه در ساختار دموکراسی و نقض استقلال قوه قضائیه می‌دانند.