Previous Next

تمجید خامنه‌ای از “ابتکار عمل” حمله به اوکراین در دیدار با پوتین

ولادیمیر پوتین، رئيس‌جمهور روسیه در سفر به تهران با علی خامنه‌ای و ابراهیم رئيسی دیدار و گفت‌وگو کرد. خامنه‌ای در این دیدار گفت، اگر جلوی ناتو در اوکراین گرفته نمی‌شد “مدتی بعد همین جنگ را به راه می‌انداختند.”رئیس‌جمهور روسیه که به منظور دیدار و گفت‌وگو با مقام‌های ایران و ترکیه به تهران سفر کرده با علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی و ابراهیم رئيسی‌، رئيس‌جمهور ایران دیدار و گفت‌وگو کرد.

خامنه‌ای در این دیدار با تأکید بر این که “حوادث جهانی نیاز ایران و روسیه به همکاری‌های روزافزون” را نشان می‌دهد گفت: «در قضیه اوکراین چنانچه شما ابتکار عمل را به دست نمی‌گرفتید، طرف مقابل با ابتکار خود، موجب وقوع جنگ می‌شد.»

او همچنین ناتو را “خطرناک” خواند و افزود: «اگر راه در مقابل ناتو باز باشد حد و مرزی نمی‌شناسد و اگر جلوی آن در اوکراین گرفته نمی‌شد، مدتی بعد به بهانه کریمه، همین جنگ را به راه می‌انداختند.»

گفته‌های او به نوعی تکرار ادعاهای روسیه است که غرب را متهم به تلاش برای به راه انداختن جنگ علیه روسیه کرده و گسترش ناتو به اوکراین را از دلایل تجاوز خود به خاک اوکراین خوانده است، بی‌آنکه شاهدی برای این مدعا ارائه کند.

خامنه‌ای همچنین شرق فرات را “حاصلخیز و نفت‌خیز” خواند و گفت، باید آمریکایی‌ها را از این منطقه بیرون راند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

دیدار با رئیسی

پوتین همچنین در دیدار خود با رئیسی “درباره گسترش بیش از پیش روابط در حوزه‌های مختلف از جمله انرژی، ترانزیت و مبادلات تجاری و نیز تحولات منطقه” تبادل نظر کرد.

دو طرف بر ضرورت توسعه همکاری‌های دوجانبه در عرصه‌های جدید منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تأکید کردند و از تلاش برای “تقویت امنیت کشورهای مستقل در منطقه” خبر دادند.

پوتین در بدو ورود به ایران در فرودگاه مهرآباد مورد استقبال جواد اوجی، وزیر نفت ایران قرار گرفت.

رئیس‌جمهور روسیه که برای حضور در هفتمین نشست “روند آستانه” یا صلح سوریه با شرکت سه کشور ایران، ترکیه و روسیه به تهران سفر کرده گفت: «ایران و روسیه سهم بسیار بزرگی در حل و فصل بحران سوریه دارند.»

در جنگ داخلی سوریه که از سال ۲۰۱۱ ادامه دارد،روسیه و ایران حامی جدی بشار اسد، رئيس‌جمهور سوریه بوده‌اند.

نخستین نشست سران “روند آستانه” اول آذر ۹۶ در سوچی روسیه و دومین نشست آن در ۱۵ فروردین ماه ۹۷ در آنکارا تشکیل شد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

به نوشته ایرنا، قرار است در هفتمین نشست روند آستانه، پوتین، رئیسی و رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه درباره تحولات اخیر در سوریه، مبارزه با گروه‌‌هایی مانند داعش و حزب کارگران ترکیه (پ‌ک‌ک‌) و بازگشت داوطلبانه پناهندگان سوری به خانه‌هایشان گفت‌وگو کنند.

بیش‌تر بخوانید: خامنه‌ای به اردوغان: حمله به شمال سوریه به زیان ترکیه است

اردوغان روز گذشته ۲۷ تیر به ایران سفر کرده است. اگرچه هدف رسمی این سفر گفت‌وگو در مورد تحولات سوریه عنوان شده اما پیش‌بینی می‌شود که جنگ اوکراین و تأثیر آن بر صادرات غلات نیز از محورهای این نشست باشد.

این دومین سفر خارجی پوتین از شروع حمله روسیه به اوکراین است. قرار است او بعد از این سفر به مسکو بازگردد.

پیش از سفر پوتین شبکه اطلاع‌رسانی نفت و انرژی (شانا) از امضای “تفاهم‌نامه همکاری راهبردی”میان شرکت ملی نفت ایران و شرکت گازپروم روسیه به ارزش حدود ۴۰ میلیارد دلار خبر داده بود.

خامنه‌ای در دیدار با پوتین گفت: «تفاهم‌ها و قراردادهای متعددی بین دو کشور از جمله در بخش نفت و گاز در جریان است که باید تا انتها پیگیری و عملیاتی شوند.»

هشدار در مورد ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه

سفر پوتین به تهران چند روز بعد از سفر جو بایدن، همتای آمریکایی‌اش به اسرائيل و عربستان سعودی انجام می‌شود. این سفر در حالی رخ می‌دهد که آمریکا از تصمیم ایران به ارسال پهپاد به روسیه برای تقویت این کشور در جنگ علیه اوکراین خبر داده است.

حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران این خبر را تکذیب کرده است.

ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا شامگاه دوشنبه در پاسخ به پرسشی در این باره هشدار داد که آمریکا از نزدیک تحولات مربوطه را زیر نظر خواهد گرفت.

او همچنین تهدید کرد که هر گونه معامله در این زمینه با ایران مشمول شماری از تحریم‌های آمریکا و سایر کشورهای جهان خواهد شد.

جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید پیش از این گفته بود، آمریکا به اطلاعاتی دست یافته که نشان می‌دهد “ایران در حال آماده‌سازی چندصد پهپاد برای روسیه است.”

حسین امیرعبداللهیان در گفت‌وگو با دمیترو کولبا، وزیر خارجه اوکراین همکاری جدید نظامی ایران و روسیه برای گسترش جنگ در اوکراین را رد کرده و گفته است، تهران با هر گونه اقدامی که منجر به تشدید درگیری‌ها و ادامه جنگ شود مخالف است.

خامنه‌ای به اردوغان: حمله به شمال سوریه به زیان ترکیه است

علی خامنه‌ای در دیدار با اردوغان تاکید کرد حمله نظامی به شمال سوریه “قطعا” به زیان ترکیه و تمام منطقه خواهد بود. رئیس جمهوری ترکیه بارها از جمهوری اسلامی و رهبر آن به خاطر حمایت از رژیم بشار اسد به شدت انتقاد کرده است.رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه که شامگاه دوشنبه، ۲۷ تیر وارد تهران شده روز سه‌شنبه پس از دیدار با ابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم با علی خامنه‌ای ملاقات کرد.

پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر رهبر جمهوری اسلامی گزارشی از این دیدار منتشر کرده که تقریبا به همان شکل در بسیاری دیگر از رسانه‌های ایران نقل شده است.

بر پایه این گزارش خامنه‌ای با اشاره به “برخی نقل قول‌ها” در مورد حمله احتمالی به شمال سوریه به اردوغان هشدار داد: «این کار قطعاً‌هم به ضرر سوریه هم به ضرر ترکیه و هم به ضرر منطقه است.»

ترکیه از مدتی پیش نیروهای خود را آماده حمله به مناطقی در شمال سوریه، از جمله مناطق تحت کنترل کردهای سوری می‌کند که آنها را تروریست می‌خواند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

به گزارش خبرگزاری آناتولی، اردوغان پیش از دیدار با خامنه‌ای در کنفرانس خبری مشترک با همتای ایرانی‌اش گروه‌هایی مانند حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک)، پژاک و کردهای سوری را گروه‌های تروریستی خواند و تاکید کرد دو کشور باید با همبستگی علیه این گروه‌ها مبارزه کنند.

هشدار خامنه‌ای درباره پیامد حمله ترکیه

علی خامنه‌ای با اشاره به ابراز انزجار اردوغان از گروه‌های تروریستی خطاب به او گفت: «با تروریسم حتماً باید معارضه کرد اما حمله نظامی در سوریه به نفع تروریست‌ها خواهد بود، البته تروریست‌ها نیز محدود به یک گروه خاص نیستند.»

قرار است پس از ورود ولادیمیر پوتین، رئیس جممهوری روسیه به تهران او و همتایان ترک و ایرانی‌اش در چارچوب “اجلاس آستانه” به بحث و تبادل نظر درباره اوضاع سوریه بپردازند.

ایران و روسیه دو حامی اصلی رژیم بشار اسد هستند و ترکیه در سوریه اهداف دیگری را دنبال می‌کند و حامی برخی گروه‌های معارض حکومت است.

رئیس جمهوری ترکیه در سال‌های گذشته بارها از حمایت نظامی ایران و گروه‌های تحت حمایتش از حکومت بشار اسد به شدت انتقاد کرده است.

ترکیه قصد دارد در مرزهای این کشور در خاک سوریه منطقه‌ای به عرض ۳۰ کیلومتر را به کنترل خود درآورد و پناهجویان سوری را در آن اسکان دهد. یکی دیگر از هدف‌های مهم این برنامه تسلط بر مناطقی است که اکنون توسط کردهای سوری مورد حمایت آمریکا کنترل می‌شوند.

امنیت مرزها و دیوارکشی ترکیه

خامنه‌ای با بیان این که ما امنیت ترکیه و مرزهای آن را امنیت خود می‌دانیم، به اردوغان توصیه کرد: «شما نیز امنیت سوریه را امنیت خود بدانید. مسائل سوریه را باید با مذاکرات حل کرد و ایران، ترکیه، سوریه و روسیه با گفتگو این مسئله را تمام کنند.»

ایران و ترکیه بیش از ۵۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارند که ترکیه در سال‌های اخیر حدود ۸۰ کیلومتر آن را دیوار کشیده است. این اقدام از جمله به این علت انجام شده که آنکارا برخلاف خامنه‌ای معتقد است ایران قادر به تامین امنیت مرزهای مشترک و مقابله با عبور غیرقانونی از آنها نیست.

یکی از مسائلی که در کنفرانس مطبوعاتی اردوغان و رئیسی مطرح و در دیدار با خامنه‌ای تکرار شد، حجم مبادلات تجاری است که با هدف‌گذاری‌های دو کشور فاصله زیادی دارد.

ناخشنوی از فاصله حجم مبادرات تجاری با هدف‌گذاری‌ها

به گزارش آناتولی، رجب طیب اردوغان با توجه به هدف ایران و ترکیه برای ارتقاء مبادلات تجاری دو کشور به ۳۰ میلیارد دلار در سال ابراز تاسف کرد که حجم مبادلات به دلایلی از جمله پاندمی کرونا افت کرده و به هفت و نیم میلیارد دلار رسیده است.

علی خامنه‌ای در دیدار با اردوغان حجم و کیفیت تبادلات و همکاری‌های اقتصادی دو کشور را بسیار کمتر از ظرفیت‌های موجود خواند و تأکید کرد: «این مسئله در مذاکرات بین رؤسای جمهور حل و فصل شود.»

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

برخی تحلیلگران معتقدند در رقابت بر سر حضور در بازارهای سوریهترکیه برنده و ایران بازندهاصلی است. گفته می‌شود صادرات ترکیه به سوریه ده برابر ایران است که تا کنون میلیاردها دلار برای حفظ حکومت اسد هزینه کرده است.

رهبر جمهوری اسلامی در بخشی از سخنانش خطاب به رئیس جمهوری ترکیه، اسرائیل را متهم کرد که عامل اصلی ایجاد اختلاف و تفرقه‌افکنی بین کشورهای اسلامی است.

این ادعا در حالی مطرح می‌شود که ترکیه به تازگی از دستگیری اعضای یک هسته تروریستی وابسته به جمهوری اسلامی خبر داد که از جمله برای ترور چند شهروند اسرائیلی در این کشور برنامه‌ریزی کرده‌اند.

پیش از این نیز فعالیت ماموران امنیتی و عوامل وابسته به نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی برای ربودن و ترور برخی مخالفان حکومت در ترکیه با ناخشنودی و واکنش تند آنکارا روبرو شده است.

پیش‌کش می‌آرمت ای معنوی، بخش اول

ایرج قانونی

هر قوی اول ضعیف شد و بعد مُرد! قانون خلقت. اما، در قطعه‌ی دیوانه‌ی نیچه، که پیشتر نقل شد، کهن‌سالی غایب است. خدایِ قوی و قادر متعال نه پیر می‌شود و نه ضعیف، بلکه خارج از چرخه‌ی طبیعیِ زندگی به قتل می‌رسد، به دستِ مخلوقِ خود و از صحنه‌ی زندگی انسان‌ها خارج می‌شود و برنمی‌گردد، «مرده می‌ماند». با مرگ خدا همه چیز تمام می‌شود. مهم آن است که او را در همان‌جا دفن می‌کنند که بنیادش را خود گذاشته بود. آنکه تأسیس کرده بود در آن چه تأسیس شده بود به خاک سپرده می‌شود و همان‌جا گور او می‌شود و این بساط منطوی و درهم‌پیچیده می‌شود. به عبارت دیگر، منزلتِ دینِ حقیقی و تقدسِ آن برای همیشه از دست می‌رود. در انتهای قطعه آمده است:

«گویند انسانِ دیوانه در همان روز به زور وارد کلیساهای مختلف[1] شد و در آنها دعای آمرزشِ خدای مرده را خواند. در حالی‌ که او را تا دمِ در مشایعت می‌کردند و از او حرف می‌کشیدند، او پیوسته فقط این جواب را می‌داد: “آخر این کلیساها چیستند، اگر آرامگاه و سنگ گور خدایان نیستند؟”»

دیوانه دعا می‌کند، دعایی عجیب و تکان‌دهنده که اساس هر دعایی را متزلزل می‌کند: خدای را بیامرز، گناهانش را ببخش! بهراستی که کودک و دیوانه را بی‌رحمیِ خاصی است. حالا همهچیز با هم جور می‌شود: مرگِ خدا، گورِ خدا و طلبِ آمرزش برای خدای مرده. اما چه کسی باید بیامرزد؟ در حقیقت همان که تاکنون می‌آمرزید همان باید آمرزیده شود! آمرزگاری محتاجِ آمرزش! چه می‌شود کرد بر دیوانه حَرَجی نیست. دعای دیوانه ختمِ همه‌ی دعاهاست. این دعا، و نیز مرگِ خدا، همه ادعای عالم دیوانگی است، یعنی عالم ما. عالم دیوانه‌ی ما، عالم بسیار دیوانه‌ی ما، که خدایش مرده است، و بنابراین تصور ملجأ و پناه آسمانی‌اش فرو‌پاشیده است. دیگر مدد از غیب به آن نمی‌رسد. پرسش دیوانه در سطر آخر اساس بنیادگرایی را در زمانه‌ی ما متزلزل می‌کند. بعد از مرگِ خدا به چه‌چیز می‌توان بازگشت! چنین بازگشتی کاملاً بی‌معنی است. بنیادگرایی، بهویژه با ویرانی‌هایی که به بار آورده است و آمادگی‌اش برای ستیزه‌جویی، در جهان امروز چیست، اگر آرامگاه و سنگ گور خدایان در بناهایی سنگی (متصلب) و بی‌روح‌شده و تأسیس‌های بربادرفته‌ی پیامبران را نمی‌جوید!

یک «قوه و نیروی معنوی» و اثرگذاریِ خاصی وجود دارد که در نهادهای بشری و از جمله نهادِ دانش نیست، دانش عینی نمی‌تواند به آن اشاره کند، به آن بپردازد و آن را در ضبطِ خود آورد ــ چون معنوی است و نه عینی ــ هرچند نتیجه‌ی پرداختن به دانش، و دانش‌اندوزی معنوی‌شدن باشد، چنان چیزی موضوع دانش نیست. حل کردن یک مسئله‌ی ریاضی، یا گشودن و خواندنِ کتاب و دفتر دانش و پی‌بردن به نکته‌ای کلیدی و تعیین‌کننده و تا آن زمان مورد غفلت ما، این نیرو را در ما برمی‌انگیزد. در این حال، تنها بر دانش ما افزوده نمی‌شود بلکه نیرو و قوه‌ای در ما به حرکت می‌آید که حاضر نیستیم آن را با چیزی عینی مبادله کنیم، همان نیرو سطح زیست ما را به آنی ارتقا می‌دهد، از زیست جسمانی و صرفاً بدنی به فوق و فرازِ آن، به نوعی گشودگی، که از گشودگیِ ناگهانیِ درون آغاز می‌شود و به بیرون سرریز می‌کند و به گشودگیِ چشم‌انداز می‌رسد. تو گویی جهان در سرشاریِ خاصش بر ما رخ گشوده است. کسی که بر یک مسئله‌ی ریاضی چیره می‌شود و آن را حل می‌کند فقط در همان سطح نمی‌ایستد بلکه جهان اطراف خود را هم روشن‌تر می‌بیند. حل یک مسئله و گره‌گشایی از یک مخصمه‌ی فکری و روانی و عاطفی در هر زمینه‌ای توگویی چیرگی یافتن بر کل محیط است. با این کار ما قوای خود را که مدت‌ها پشت دیوارهای یأس و نومیدی فرسوده شده بود بازمی‌یابیم. ما نیروی معنوی خود را احیا می‌کنیم. تجدید قوا می‌کنیم. یک‌پارچه‌تر در جهان حاضر می‌شویم. این نیروی معنوی نیز زندگی است، زندگی‌ای اصیل، اما بی‌فرم که در شکل‌ها و فرم‌های گوناگونِ زندگی و در شرایط خاص حاضر می‌شود و فراتر از آنها می‌رود. همچون چیزی حالِّ (حلول‌کننده) در آن و درونیِ آن. قدرت زندگی در برخوردار کردن ما از این نیروی معنوی در فعالیت‌هایی است که ما تنها سودای خویش را نداریم بلکه در اندیشه‌ی عموم هم هستیم؛ و خود را می‌بینیم که فقط از آنِ خود نیستیم و در حقیقت راه خدمت به عالم انسانی را یافته و آن را می‌پیماییم.

تعریف و توضیح این نیروی معنوی از آنجا که آن خودِ زندگی در انسانی‌‌ترین و اصیل‌ترین شکل آن است دشوار است و مشمول حکم گئورگ زیمل می‌شود که درباره‌ی خودِ زندگی در کتاب مقالاتی درباره‌ی دین (فلسفه و جامعه‌شناسی دین)[2] آمده است. او بر آن است که زندگیِ خلاق و سازنده باید فرم بیافریند و از رهگذر آفریدنِ فرم و شکل دادن به خود پیش برود، یعنی از راه آفرینشگری. ما در قالب این فرم‌ها زندگی می‌کنیم و دارای زندگی هستیم نه به‌طور خالص. ما همیشه با شکلی از زندگی روبرو هستیم و محدودیت آن شکل (فرم) انکارناپذیر است. بین خودِ زندگی به اقتضای آنکه زندگی شدن است و پویایی و مرزناپذیر با شکل زندگی تقابلی است:

«آن‌جا که زندگی آنتی‌تز فرم است [چون فرم دارای حد و مرز است و با پویایی و صیرورت زندگی خودبه‌خود ناسازگار است]، و از آن‌جا که فقط آن چیزی که فرم یافته است می‌تواند تا حدی به لحاظ مفهومی توضیح داده شود، مفهوم زندگی نمی‌تواند از عدم دقت منطقی جدا شود اگر سعی کنیم تعریفی مفهومی از زندگی را فرم دهیم ذات زندگی را انکار کرده‌ایم.»

این حکم به طریق اولی درباره‌ی نیروی معنوی صادق است که ارتقاء زندگی است و بیش‌زندگی.

پزشکی که درد و رنج را حس کرده و به‌راستی می‌خواهد خدمت کند خود را نیرومندتر می‌یابد؛ این نیروی مازاد و بیش‌نیروی او همان نیروی معنوی است که حاصل دانش صرفِ پزشکی نیست بلکه قوت روح اوست.

در مثال ما، به کار گرفتن قوای فکری ــ فرم و شکل زندگی فکری ــ در عین حال بیدار کردن نیروی خفته‌ی معنوی ماست. آن بیش کردن زندگی است. ریاضی‌دان خوب می‌داند که فقط یک مسئله را حل کرده است اما تاخت‌وتاز روحش نویدِ چیرگی‌ای فراتر از آن را به او می‌دهد. رنگ جهان دیگرگونه و تابناک‌تر می‌شود. به‌راستی که در زندگی معنوی‌ای که گاه نصیب ما می‌شود ماییم و این امتداد از درون به بیرونِ فعال و پویایِ خود، امتداد یافتنی که ما را به تأمل وامی‌دارد. ما امتداد پیدا می‌کنیم و بشریت پیداتر می‌شود. پزشکی که درد و رنج را حس کرده و به‌راستی می‌خواهد خدمت کند خود را نیرومندتر می‌یابد؛ این نیروی مازاد و بیش‌نیروی او همان نیروی معنوی است که حاصل دانش صرفِ پزشکی نیست بلکه قوت روح اوست.

به هر روی، حال که مسئله را حل کرده‌ایم چون فهمیده‌ایم، این امتداد از درون به بیرون را، به آنی طی کرده‌ و به پرواز درمی‌آییم. پرواز کردن، از قید آب و خاک رها شدن است و آن معنوی‌شدن. معنویشدن شادیِ حقیقی جان آدمی است و بهره‌مندی از آن است نه از بدن، زیرا پای فهم و فهمیدن و به کار گرفتن قوه‌ی عاقله، و صَرفِ ذهن در میان است، نه بدن.

این «قوه‌ی معنویه» معمولاً هیچ ربطی به روحانیون ادیان ندارد، و اصولاً در دین به‌مثابه‌ی پیشه و وسیله‌ی کسب معاش و اقتدار سیاسی، یعنی بدنی‌شدنِ دین، خالی از روحِ زندگی‌بخش شدن دین، نشانی از آن نیست و حتی مرگِ آن را باید در همین توفیق و رونقِ این‌جهانی و سلطه‌ی دین بر آب و نان و بدن‌ها دید. برخلاف، آن معنویت در تضاد با این وضع، در انقطاع از امور مُلکی و سود و زیانِ آن و جلوه‌ی روح و درخششِ حقیقت انسان چه بسا بر اثر درد و رنجِ او بازتاب دارد. همین امر باعث تغییر حال و هوا و شور و جانفشانی و اصلاح اخلاق در ابتدای کار هر دینی بوده است، که بنیان‌گذاران ادیان بدون توانایی خلق آن قدرت تغییرات اساسی‌ را نمی‌داشتند.

با آنکه دانش دقیقاً به دلیل عینیت نداشتنِ این «قوه‌ی معنوی» نمی‌تواند به آن بپردازد، اما همین قوه آغازگر است و می‌تواند به آدم‌ها و جنبش‌ها و حرکت‌های اجتماعی و سیاسی جان و روح نیرومند خود را عطا کند و به تحرکاتِ مادی روح دیگری بخشد و آنها را به نتیجه‌ی مطلوب ‌برساند. این قوه در دانش موضوعیت ندارد و قابل وارسی علمی نیست و اصولاً بی‌واسطه در اختیار اهل دانش نیست، فیزیک و شیمی و اخترشناسی به آن دسترسی ندارد، چون امر عینی نیست؛ و با آنکه در این حوزه اساساً موضوعیت ندارد اما اهل دانش به کمتر از ارزش‌گذاری برای موضوع دانش خود به‌مثابه‌ی امری معنوی راضی نیستند و ارزش آن را هرگز قابل تعیین و صرفاً برای زمان حاضر نمی‌دانند و اخذ زر و سیم جهان را تنها جبران جزئیِ زحمات خود می‌دانند! دانشمندان پوزیتیویستی که تا به خودشان می‌رسد ایدئالیست (قائل به اصالت معنا) و آرمان‌خواه می‌شوند، کسانی که چشمان خود را عادت داده بودند به آزمون چیزهای محسوس، ناگهان طالب هاله‌ای نادیدنی به دور خدمات خود می‌شوند که همیشه بیش از آن چیزی است که دیده می‌شود، چه، ارزش‌گذاریِ کوشش‌های علمیِ تجربی‌اشان به‌مثابه‌ی امری مادی را قطعاً توهین به شأن علمی خود می‌دانند. آنها در پی چیزی بیش از دستمزد عادلانه و یک زندگی کاملاً مرفه برای خودند! از قضا این چیزی نیست که عینیت علمی داشته باشد و کاملاً امری معنوی است. این طلبِ روح از آنهاست، نه طلب علم عینی و پوزیتیو، طلب روح انسانی‌ای که بیش از ماده می‌خواهد و هرگز به ماده راضی نیست. بزرگداشتِ عالِمی که خدایش امر اثباتیِ تجربه‌پذیر است، به‌ویژه از نظر خود او چیزی است محاسبه‌ناپذیر که بر آن قیمت نمی‌نشیند. به‌درستی هیچ‌کس نمی‌تواند از خدمات او به بشریت قدردانی کند و اول از همه خودش این را قبول دارد. فوکو در اواخر ایام دغدغه‌ی آن را داشت که مبادا فراموش شود، از تصور آن دلش خالی می‌شد.

حال آنکه عینیتِ (ابژکتیویته‌ی) علمی و اساساً علم یعنی محاسبه‌پذیری؛ که خودبه‌خود با آنچه محاسبه‌ناپذیر است سرِ سازگاری ندارد. دانشمند خوب می‌داند که برخورد با محاسبه‌ناپذیر از قدرت علم عینیِ پیش‌بینی‌پذیرِ او می‌کاهد و آن را نفی می‌کند. عجیب آنکه در کارش وقتی نوبت به خودش و ارج‌گذاری کاری‌اش می‌رسد ناگهان بی‌اعتنایی‌اش به آنچه از نظر تجربی اثبات‌ناپذیر است، یعنی به امر معنوی، شکسته می‌شود. به‌طور عینی نمی‌شد اهمیت کارِ میشل فوکو را از پیش به او نشان داد و نگرانی‌اش را رفع کرد چون کار او معنوی است و آینده‌ی آن اثبات‌پذیر نیست و تا آینده نرسد قطعیت ندارد. اینجا دیگر پای گروکشی از نام در میان است، و ایده‌ی بقا و ماندگاری در آن خانه می‌کند و دیگر نام فقط یک لفظ نیست بلکه یکسره چیزی معنوی است، و به انسانی معنوی دلالت می‌کند تا او را نامیرا سازد ولو همچون فوکو هیچ اعتقادی به روح و بقای روح نداشته باشد. این همه یعنی معنویت انسان، چیزی غیرمادی.

آنچه نخست به فکر دانشمند می‌رسد نیز امری انتزاعی و معنوی است نه عینی. در حقیقت در گام نخست، ایده، یعنی چیزی معنوی، او را به دنبال امر عینی می‌فرستد و او دستِ آخر همه‌چیز را به پای این یکی می‌گذارد و آن یکی را که آغازگر بود به اقتضای روح پوزیتیویستی زمانه به فراموشی می‌سپارد و حتی اشاره به آن را برنمی‌تابد و خرافه می‌داند! زهی تصور باطل! این قوه‌ای است متعلق به روح، و با فکر و روح انسانی در ارتباط.

 معنوی‌شدن شادیِ حقیقی جان آدمی است و بهره‌مندی از آن است نه از بدن، زیرا پای فهم و فهمیدن و به کار گرفتن قوه‌ی عاقله، و صَرفِ ذهن در میان است، نه بدن.

الهامات و مکاشفات و خطورات قلبیِ بیرون از اراده‌ی دانشمندان و هنرمندان و متفکرانِ طراز اول در کشفیات دور از انتظار و محاسبه‌ی آنها از اثر آن است، در یورش ایده به ذهن آنها در آغاز (یورش امری معنوی)، چه بسا به یک حرکت جزئی و اغلب بدون هیچ زحمتی شاهراه پیدا می‌شود و مقصود از دور نمایان می‌شود، یعنی آنجا که خیلی در ضبط و ربط و دست آنها نیست و آن را به بخت‌یاری خود نسبت می‌دهند. اما در اصل علت حقیقی این خطورات ذهنی ناپیداست پس در توجیه آن به همزمانی‌ها اشاره می‌کنند، موقعی این فکر به ذهنم رسید که آن چیز را دیدم یا فهمیدم. هرچند چه بسا که چون خالق و معمار معبد نیلوفر آبی در هندوستان خوب بدانند که این همزمانی‌ها به چه معناست اما همه نمی‌دانند: آن بامداد وقتی یک نیلوفر آبی در برکه‌‌ای دیدم ایده‌ی ساخت آن بنای از سنگِ سخت به ذهن من رسید، ایده‌ی ناممکنِ جابه‌جایی گُل با سنگ، گلی سنگی و نامیرا ساختن یا سنگی که حلاوت گل‌ها از آن بیرون می‌تراود، و این کار را در حالی کردن که نادرند کسانی که بتوانند با کلمات چنین کنند که به یک چرخش قلم ممکن است و سهل‌تر، ایده‌ی ساختن گلی ماندگار و باغی از سنگ بر زمین، و معبدی از گل که نزدیکی به خدای را با نزدیکی به گلی بشکفته قرین ساخته، با این کارکرد که به معبد و خدا نزدیک شدن چون به گل و طراوت نزدیک شدن باشد، به دور از هر کُره و اجباری. خدایی که چون در این نزدیکی است کافی است پیش او همین‌جا نجوا کنی، هیچ لازم نیست فریاد و فغان برآری تا صدایت به او برسد، و برای آنکه به او برسد پیشتر به همه برسد، و ریاکاری را امان دهد. صدایی گوش‌خراش که خودبه‌خود منکر نزدیکی است و دلالت به دوری می‌کند.‌ دور، عربده می‌کشد. نزدیک، نجوا می‌کند. در حقیقت، این ایده‌ی تغییر فرم کلیِ همه‌ی معبدهای جهان و به تَبَعِ آن محتوای درونی آنهاست. کافی است کلیساهای گوتیک با آن برج‌های نوک‌تیز و طاق‌های نوک‌تیز و همه‌ی پیکان‌های اشارتگر ستون‌های بسیار بلند و دیگر اجزای عمارت رو به سوی دادار بی‌همتا را به یاد آوریم، خط‌ها و ستون‌هایی که می‌توان تا به آسمان دنبال کرد، خط‌های عمودی که خودبه‌خود حاکی از آن است که هر چه هست در آن بالاست نه اینجا، اشتیاق پایین به بالا، کلیساهایی که آدمی خود را در آنها هیچ می‌دید و گم می‌کرد از بس پرحشمت بنا می‌شد. بی‌جهت نبود که نیچه کل مسیحیت را از ارکان نیست‌انگاریِ انسان می‌دانست و نسبت به هیچ‌انگاشتن و خوارداشتِ او به‌درستی حساس بود. در مقابلِ معماری گوتیک این معماری است، با این ایده که معبدی به‌مثابه‌ی یک گل آنجاست که به طبع بلبلی به اسم انسانِ معنوی، انسان خسته از جنگ و بیداد و به امر متعالی‌ روی‌ آورده را می‌جوید و به سوی خود می‌خواند، بدون توسل به زور و خشونت، به صرافت طبعِ خودِ او، تا با گل و در گل (معبد) به راز و نیاز پردازد، این جایِ آن هیچ (انسان) را با بلبلی نغمه‌خوان (انسان جدید) عوض کردن، تغییر محتواییِ متناسب با انسان مدرن است، که خدا اگر بزرگ است، بزرگی‌اش به‌ویژه از آن رو است که خالق انسانی است، که بزرگ است، که هیچ نیست و عزیز است! سنگ‌ها ترجمه می‌کنند، سنگ‌ها رابطه‌ها را ترمیم می‌کنند، رابطه‌ی انسان با انسان، نیز رابطه‌ی انسان با طبیعت؛ و دست آخر رابطه‌ی انسان با خدا (و حتی هر تصوری از خدا، چه، آن معبدی برای همه‌ی ادیان است) سنگ‌ها آموزش می‌دهند، در حالی که غرق در سکوت و متانت خویش‌اند. چه بسا از آن رو که می‌دانند هنرمندی خلاق آنها را به لحنی شاعرانه در جامه‌ی گل و گیاه آراسته و برپا داشته است که به صد زبان سخن می‌گویند، سخنورانی خاموش. این اصلاح تصورِ نزدیکی و آن را به حقیقتِ مفهومِ «نزدیکی»، نزدیک کردن به گواهی این گل‌های نیلوفری است که از تن سنگ‌ها بیرون زده است. همه‌چیز در این نزدیکی است، حتی خدا. گل، نفی خشونت است. از این پس هرگونه خشونتی در تقدیس و عبادت خدا محکوم است. کسی کسی را از معبد دیگری بیرون نمی‌کند، به سویش سنگ نمی‌اندازد. سیاستْ حقِ ورود به این معبد را ندارد، چون محل کسب معنویت و قدرت درونی است نه قدرت بیرونی. کسی حق ندارد در آنجا بر سکوی سخنرانی رود و جهان را برآشوبد. اینجا محل آرامش و یادِ خدا و زایل کردن کینه‌هاست نه محل تهدید و ارعاب یا بازار عبادت‌فروشی و سیاست‌ورزی. بی‌شک، این خشونت و پاداش و دستمزدِ عبادتِ خود را از خلق گرفتن بود که در طول تاریخ پای ریاکاری را به معابد باز کرد! گل نه تنها نفی خشونت است که مطبوع‌ترین حضور است که ما را به سوی خود می‌کشد، به بوی خوش خود. هیچ جبر و عنفی نمی‌تواند در کار باشد برای به نزدِ گل رفتن. مهندس معمار چه بسا با خود گفته است به معبدی و به خدایی نزدیک شدن، سودای براندازی امرِ ناممکن داشتن است، که جز با تغییر شکل ماده به روح و به نورِ روز سپردن این سنگ‌های سپید میسر نیست، بگذار آسمان خود را در این سپیدی ببیند و مردمان انعکاس دوچندان‌شده‌ی این پاکی را. باشد که این سپیدی‌ها به جای سیاهی‌های جهان بنشیند بگذار مُلک آئینه‌ی ملکوت شود.[3] مهندسِ معمار با محاسبه و ریاضیات و به‌طور خلاصه علم سر و کار دارد اما در حقیقت امری معنوی از آغاز تا انتها او را راه برده و اثر خود را در یک بنا به جا گذاشته است. او با پیشکش کردن این هدیه‌ی خلاقیتِ خود به انسانِ معنوی چه می‌توانسته بگوید بهتر از آنچه مولوی گفته است، «پیشکش می‌آرمت ای معنوی»!

اینجا، در محل تأمل و امعان نظرِ درونیِ انسان‌ها، در یک معبد، با استفاده از شباهت‌ها و تفاوت‌ها و همانندی‌ها بدون هیچ توضیحی یک نیروی معنوی به وضوح تن‌آور شده است.

آن‌گاه معبد، «آرامگاه و سنگ گور خدایان» می‌شود یعنی محل دفن بنیان‌گذاران آن می‌شود که از مقصود خود به دور افتد و محلِ اِعمال خشونت و تهدید خلق و نقشه‌ی آزار دیگران کشیدن و سلب آزادی وجدان‌ها و انبار باروت و بغض و کین‌ شود. این‌گونه متفاوت کردن معبد، متفاوت کردن و تغییرِ کارکردِ معبد، به دست کسانی که به قصد پرستش به آنجا آمده‌اند خدایان را از آنجا دور نمی‌کند بلکه آنها را همان‌جا دفن می‌کند که «دیوانه»‌ی نیچه می‌گوید و پس از آن هر دسته کین‌خواه دسته‌ی دیگر می‌شود و به هواخواهی گور خدای مرده‌ی خود به روی آن دیگری تیغ می‌کشد. خدایی که انسان‌ها را در بند می‌کند، به‌جای آنکه برهاند! دست‌کم آن خدایان این معابد را محل آرامش قلب‌ و وجدان می‌خواستند. اگر این مقصود باشد و هرآینه «مقصود» و منظورِ اصلی بر فراز نهادها و کتاب‌ها و دین‌ها به آن‌ها معنا دهد عوض شدنِ مقصود و توخالی شدن آن، این مؤسسات را عاطل و باطل و بی‌مقصود و در نتیجه بی‌معنا به خود وامی‌نهد. این یعنی دیگر آنها را «معنایی» نیست پس دیگر محل انجذاب ارواح و وجدان‌ها نیستند. نیچه، در حقیقت، از بی‌معنی شدن این آرامگاه‌ها و گور خدایان می‌گوید.

بی‌شک جهان را معناست و برخلاف نظر تنی چند از فیلسوفان فرانسوی در سده‌ی بیستم به عبث (absurd) آفریده نشده است. اما مقدم بر آن، معنایی است که ما در پناه خود به دست می‌آوریم و از خود بارز و ظاهر می‌سازیم. چیزی که معنویتِ انسان درگرو آن و روشن به آن است، و بدون آن بی‌مقصد و بی‌مقصود سرگردان است. به طبع معنای جهان فرعِ معنویت و معنا داشتنِ انسان است. همه‌چیز نخست وقتی بی‌معنا می‌شود که این معنا، معنای انسان، از دست برود، نه معنای جهان! اگر انسان معنا داشته باشد جهان هم معنا دارد. بدون موجود عاقل که کاشف معنا باشد جهان را چه معنایی است! اصل معنا و معنویت انسان است.


[1] همه‌ی ایرانیک‌ها و تأکیدها از من است.

[2] نشر ثالث، ترجمه‌ی شهناز مسمی‌پرست، چاپ سوم، ۱۴۰۰، ویراست دوم، ص ۹۷، پانوشت.

[3] معبد شگفت نیلوفر آبی در دهلی در هندوستان، ساخته‌ی مهندس فریبرز صهبا.

خداحافظی آلمان با گاز وارداتی “نورد استریم ۱” روسیه؟

کمیسیون اروپا اعلام کرد، روسیه احتمالا بعد از تعمیرات به انتقال گاز از خط لوله “نورد استریم ۱” به آلمان پایان می‌دهد. صندوق بین‌المللی پول ضرر وارد آمده به کشورهای اروپا در صورت قطع کامل گاز روسیه را ارزیابی کرده است.بنا بر گزارش وال استریت ژورنال، یوهانس هان، کمیسر عالی بودجه اتحادیه اروپا اعلام کرد، تصور نمی‌کند که روسیه ارسال گاز به آلمان را بعد از تعمیرات سالانه از سر بگیرد.

این روزنامه آمریکایی سه‌شنبه ۱۹ ژوئیه (۲۸ تیر) به نقل از هان نوشت، کمیسیون اروپا بر این نظر است که این خط لوله بعد از سرویس سالانه به کار انتقال گاز پایان خواهد داد.

عملیات ۱۰ روزه سرویس و تعمیر سالانه این خط لوله سه‌شنبه ۱۹ ژوئیه به پایان خواهد رسید.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

نورد استریم مجموعه‌ای از خطوط لوله انتقال گاز طبیعی از زیر دریاست و شامل دو خط لوله “نورد استریم ۱” و “نورد استریم ۲” می‌شود که گاز روسیه را به آلمان می‌رسانند.

کوین کونرت، دبیرکل حزب سوسیال دموکرات آلمان (SPD) می‌گوید، نبود دائمی این خط لوله به آلمان بیش از روسیه ضرر می‌زند.

قبل از تعمیرات نیز شرکت گازپروم که مالک انحصاری صادرات گاز روسیه است، حجم گاز صادراتی از این خط لوله را ۴۰ درصد کاهش داد و دلیل آن را نیاز یکی از توربین‌ها به تعمیر اعلام کرد.

دبیرکل حزب سوسیال دموکرات اعلام کرد، دولت آلمان هر چه می‌توانست انجام داد تا روسیه نتواند با دلایل فنی توقف انتقال گاز از این خط لوله را توجیه کند. به علاوه، کانادا نیز حاضر شد توربین‌ تعمیرشده مورد نیاز برای ادامه کار این خط لوله را ارائه دهد.

وزارت اقتصاد آلمان روسیه را متهم کرده که تعمیر توربین را بهانه‌ای برای قطع گاز کرده است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

شرکت روسی گازپروم به‌‌تازگی به مصرف‌کنندگان اروپایی اعلام کرد که به دلیل شرایط “اضطراری” نمی‌تواند ارسال گاز را تضمین کند. این شرکت در نامه‌ای با به‌‌کار بردن مفهوم حقوقی “فورس ماژور” توضیح داد که به دلیل اختلال در صدور گاز به آلمان هیچ مسئولیتی، از جمله پرداخت غرامت را نیز بر عهده نخواهد گرفت.

یونیپر، بزرگ‌ترین شرکت واردکننده گاز در آلمان با اعلام دریافت این نامه رسما ادعای گازپروم برای توجیه قطع گاز را رد کرد و گفت، آن را موجه نمی‌داند.

قرار است در روزهای آینده دولت آلمان به یونیپر در مورد بسته نجات خود در مقابله با قطع گاز وارداتی از روسیه توضیح دهد.

کدام کشورهای اروپا بیش‌تر آسیب خواهند دید؟

صندوق بین‌المللی پول در گزارشی با این فرض که اروپا با قطع دائمی گاز وارداتی روسیه روبرو شود، میزان آسیب به کشورهای مختلف را ارزیابی کرده است.

بنا بر این گزارش، به طور کلی می‌توان گفت، هر چه فاصله کشوری در شرق اروپا نسبت به غرب آن بیش‌تر باشد آسیب بیش‌تری به شرکت‌ها، کارکنان و خانوارهای آن وارد خواهد آمد. مجارستان، اسلواکی و جمهوری چک با خطر رکود اقتصادی “تا شش‌درصد” مواجه خواهند شد.

به ایتالیا نیز به‌شدت ضربه وارد خواهد آمد، چرا که در این کشور گاز سهم بزرگ‌تری نسبت به سایر کشورها برای تولید برق دارد.

صندوق بین‌المللی پول ضربه وارد آمده بر آلمان و اتریش را “کم‌تر سنگین” اما “قابل توجه” دانسته است.

در صورتی که بعد از تعمیرات “نورد استریم ۱” گاز روسیه به صورت دائمی قطع شود، احتمال دارد که بازده اقتصادی آلمان در ۱۲ ماه آینده تا ۲.۸ درصد پایین بیاید.

در این صورت پس از سال ۲۰۰۹ که در آن رکود اقتصادی و بحران مالی منجر به کاهش ۵.۷ درصدی تولید ناخالص ملی آلمان شد و سال ۲۰۲۰ که شیوع کرونا ۴.۶ درصد به اقتصاد این کشور ضربه زد، این کاهش می‌تواند بزرگ‌ترین نقصان وارده اقتصادی در تاریخ جمهوری فدرال آلمان باشد.

نیکول کومپیس؛ تنها رئیس زن یک باشگاه فوتبال در بوندس‌لیگا

نیکول کومپیس تنها زنی است که در بین ۳۶ باشگاه در فوتبال حرفه‌ای مردان در بوندس‌لیگای ۱ و ۲ آلمان، رهبری باشگاه را به عهده دارد. او از ماه مارس ۲۰۲۲ رئیس باشگاه آینتراخت برآنشوایگ است.فعالیت داوران و مربیان زن در عرصه فوتبال حرفه‌ای مردان، مدت‌هاست که امری عادی شده است. در فصل جدید فوتبال مردان بوندس‌لیگای آلمان، نیکول کومپیس ۴۸ ساله تنها زنی است که ریاست یکی از ۳۶ باشگاه فوتبال بوندس‌لیگا را به عهده دارد.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

نیکول کومپیس روز ۱۶ ماه مارس ۲۰۲۲ با رای مجمع اعضای باشگاه آینتراخت برآنشوایگ به عنوان رئیس جدید باشگاه، انتخاب شد. تیم فوتبال مردان آینتراخت برآنشوایگ نیز ۲ ماه پس از آغاز فعالیت کومپیس در راس باشگاه، از لیگ ۳ دوباره به بوندس‌لیگای ۲ آلمان صعود کرد و از ابتدای فصل جدید، توجه بیشتر فوتبال‌دوستان آلمان را به خود جلب کرده است.

نیکول کومپیس در شغل اصلی خود به عضو هیئت‌ رئیسه سازمان صلیب‌سرخ آلمان منطقه برآنشوایگ-سالزگیتر، فعال است. او در این سمت در رسیدگی به امور پناهجویان و کمک‌رسانی به افراد محتاج جامعه فعال است.

او در گفت‌وگو با رسانه “بیلد” آلمان می‌گوید: «من سرم خیلی شلوغ است. به دلیل جنگ در اوکراین، کارمان فشرده‌تر شده است و از پناهندگان مراقبت می‌کنیم.»

نیکول کومپیس در پاسخ به این پرسش که چگونه همزمان دو فعالیت در آینتراخت برآنشوایگ و صلیب‌سرخ آلمان را را با هم تطبیق می‌دهد، اشاره می‌کند: «این فقط با مدیریت زمان و سازماندهی، امکان‌پذیر است. در طول هفته از صبح تا اوایل عصر در صلیب‌سرخ آلمان کار می‌کنم و بعد از آن به آینتراخت می‌روم. من هر روز معمولاً تا حدود نیمه شب کار می‌کنم. در آخر هفته هم از نزدیک بازی‌های تیم‌هایمان را دنبال می‌کنم.»

رئیس باشگاه آینتراخت برآنشوایگ در مورد عشق خود به فوتبال خاطرنشان می‌کند: «مادربزرگم فوتبالیست بود، خاله‌ام هم. از دوران بچگی پدرم من را با خود به استادیوم آینتراخت می‌برد. من از طرفداران وفادار آینتراخت برآنشوایگ هستم.»

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

نیکول کومپیس نخستین زنی نیست که ریاست یک باشگاه فوتبال حرفه‌ای مردان در آلمان را به عهده دارد. لیزلوت کنشت در سال ۱۹۹۲ رئیس باشگاه ۱۸۶۰ مونیخ بود.

جعفر پناهی ۶ سال در زندان می‌ماند

به گفته سخنگوی قوه قضاییه جعفر پناهی برای تحمل ۶ سال حبس به اوین معرفی شده است. ستایشی به پرسش‌ها در باره دستگیری مصطفی تاج‌زاده نیز پاسخ داد.روز سه‌شنبه ۲۸ تیر (۱۹ ژوییه) مسعود ستایشی، سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی اعلام کرد که حکم ۶ سال حبس جعفر ‍پناهی لازم‌الاجراست به همین دلیل او در زندان به‌سر می‌برد.

فیلسماز برجسته ایرانی در تاریخ ۲۰ تیر سال جاری هنگامی که با گروهی از سینماگران برای پی‌گیری بازداشت محمد رسول‌اف و مصطفی آل احمد به دادسرای اوین مراجعه کرده بود، بازداشت شد.

این دو کارگردان سینمای ایران به اتهام شرکت در تهیه بیانیه اعتراضی “تفنگت را زمین بگذار” دستگیر شده‌اند.

بازداشت سه کارگردان باعث بروز واکنش‌های گسترده بین‌المللی شد.

پناهی در سال ۱۳۸۹ با اتهام‌هایی که قوه قضاییه جمهوری اسلامی برای منتقدان اعلام می‌کند محاکمه و به شش سال زندان محکوم شده بود.

تاج‌زاده در زندان موقت است

مسعود ستایشی در پاسخ به پرسشی در باره بازداشت مصطفی تاجزاده گفت: «رسیدگی به پرونده آقای تاج‌زاده در دستگاه قضایی مطابق موازین قانونی صورت پذیرفته است.»

او اتهام معاون وزیر کشور در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی را “اجتماع و تبانی و تبلیغات علیه نظام” عنوان کرد. .

به گفته ستایشی، “قرار تأمین” تاج‌زاده در ۱۷ تیر ۱۴۰۱ به صورت موقت صادر شده است.

سخنگوی قوه قضاییه همچنین اظهار داشت، این سیاستمدار اصلاح‌طلب در بازداشتگاه اوین به‌سر می‌برد.

فخرالسادات محتشمی‌پور، همسر تاج‌زاده یک روز قبل در یک پست اینستاگرامی از تماس تلفنی با همسرش در زندان خبر داد. او از قول تاج‌زاده نوشت که هنوز بازجویی نشده است.

او همچنین گفته است که تا زمانی که به شکایت او از آیت‌الله جنتی رسیدگی نشود “قطعا” در دادگاه شرکت نخواهد کرد. فرستادن کتاب‌هایی از مرتضی مطهری، آنگلا مرکل و میشل اوباما هم از خواست‌های تاج‌زاده از همسرش بوده است.

امضای “تفاهم‌نامه ۴۰ میلیارد دلاری” ایران با گازپروم روسیه

شرکت ملی نفت ایران و شرکت گازپروم روسیه تفاهم‌نامه‌ای امضاء کردند. معاون وزیر نفت آن را تاریخی توصیف کرده است. این تفاهم‌نامه به صورت آنلاین و در آستانه پنجمین سفر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه به ایران امضاء شد.شبکه اطلاع‌رسانی نفت و انرژی (شانا) از امضای یک “تفاهم‌نامه همکاری راهبردی” میان شرکت ملی نفت ایران و شرکت گازپروم روسیه گزارش داد که ارزش آن حدود ۴۰ میلیارد دلار اعلام شده است.

بنابر این گزارش، این تفاهم‌نامه صبح سه‌شنبه، ۲۸ تیر به صورت آنلاین به امضای محسن خجسته‌مهر، معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران و ویتالی مارکلوف، قائم مقام مدیرعامل شرکت گازپروم رسید.

این تفاهم‌نامه در روزی امضاء شده که قرار است ولادیمیر پوتین وارد تهران شود. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه نیز روز گذشته به ایران رفت. سه کشور قصد دارند در اجلاس “روند آستانه” از جمله درباره وضعیت سوریه رایزنی کنند.

شانا به نقل از خجسته‌مهر مهم‌ترین محورهای تفاه‌نامه دو شرکت ایرانی و روسی را “توسعه میدان‌های گازی کیش و پارس شمالی، فشارافزایی میدان پارس جنوبی، توسعه ۶ میدان نفتی، سوآپ گاز و فرآورده، تکمیل طرح‌های ال‌ان‌جی، احداث خطوط لوله صادرات گاز و دیگر همکاری‌های علمی و فناورانه” عنوان کرد.

“تفاهم‌نامه تاریخی” با جزئیات مبهم

معاون وزیر نفت می‌گوید، این تفاهم‌نامه پس از مذاکرات اخیر او با مدیران ارشد شرکت گازپروم در سن‌پترزبورگ و حضور آنها در تهران در هفته گذشته حاصل شده است.

او افزود، تفاهم میان دو شرکت ایرانی و روسی “با وجود زمان کوتاه و فشرده مذاکرات” دارای محورهای مهمی است. به گفته خجسته‌مهر، این تفاهم‌نامه “جزو بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری‌های خارجی در تاریخ صنعت نفت ایران” است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

مدیرعامل شرکت ملی نفت به جزئیات بیشتری، از جمله زمان احتمالی تبدیل این تفاهم به توافق‌نامه و قرارداد و اولویت‌های اجرایی شدن آن اشاره‌ای نکرد.

شرکت گازپروم پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ کاملا دولتی بود و سه سال بعد در جریان خصوصی‌سازی به شرکت سهامی عام تبدیل شد.

با این حال دولت روسیه با در اختیار داشتن ۵۰ درصد سهام این شرکت، در عمل تعیین‌کننده اصلی برنامه‌ها و سیسات‌های این غول انرژی است.

در پی تجاوز نظامیان روسی به خاک اوکراین که ۲۴ فوریه به فرمان رئیس جمهوری روسیه آغاز شد بسیاری از صنایع و شبکه بانکی این کشور مشمول تحریم‌های کشورهای غربی شدند و به دنبال بازارهای جایگزین برای سرمایه‌گذاری و فعالیت هستند.

روسیه و تصاحب بازارهای ایران

جمهوری اسلامی یکی از کشورهایی است که در جریان جنگ اوکراین طرف مسکو را گرفته و همکاری با روسیه را امکانی برای کم‌اثر کردن تحریم‌ها ارزیابی می‌کند.

گرچه تهران مسکو را شریک راهبردی خود معرفی می‌کند روسیه در ماه‌های گذشته نشان داده که برای منافع خود حاضر است به راحتی جای صادرات نفت و دیگر محصولات صادراتی ایران را بگیرد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

روسیه پس از تصاحب بخشی از بازار صادرات نفت و فولاد ایران با ارائه تخفیف‌های چشمگیر به مشتریان، اکنون برای دست‌اندازی به بازار قیر ایران در هند نیز فعال شده است.

حمید حسینی، دبیر کل اتحادیه صادرکنندگان فراورده‌های نفت، گاز و پتروشیمی به تازگی با اشاره به این که عمده صادرات قیر ایران به بازار هند انجام می‌گیرد گفت، روسیه اکنون در تلاش است جای قیر ایران در این بازار را بگیرد و صادرات قیر ایران در سه ماه گذشته حدود یک سوم کاهش یافته است.

سوءمدیریت، فساد، ناکارآمدی و تحریم‌های غرب صنایع نفت و گاز ایران را با چالش‌های جدی روبرو کرده و عدم سرمایه‌گذاری به موقع لطمه‌های جدی به این صنایع وارد کرده است.

جواد اوجی، وزیر نفت دولت سیزدهم بارها و از جمله سه‌شنبه گذشته گفته است، بررسی‌های این وزارت‌خانه حاکی است که صنعت نفت ایران به ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری طی هشت سال نیاز دارد. او پیش‌تر هم گفته بود، صنعت گاز ایران هم به ۸۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز دارد.

هنوز مشخص نیست روسیه چه بخش از این نیاز را می‌تواند و قصد دارد تامین کند. محمدرضا پورابراهیمی داورانی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی ۱۷ تیر ماه گفته بود، مجلس آماده است از سرمایه‌گذاری‌های دولت و بخش خصوصی روسیه در حوزه‌های تخصصی نفت، گاز و پتروشیمی حمایت کند.

یادبود “آمیا”؛ تاکید بر نقش ایران و حزب‌الله در انفجار ۱۹۹۴

هزاران نفر در مراسم سالروز کشته‌شدن ۸۵ نفر در مرکز یهودیان در پایتخت آرژانتین شرکت کردند. وزارت خارجه اسرائيل و سفارت آمریکا در اسرائیل به این مناسبت بیانیه‌ای دادند و جمهوری اسلامی و حزب‌الله را محکوم کردند.روز دوشنبه ۲۷ تیر (۱۸ ژوئیه) هزاران نفر در مراسم احترام به قربانیان بمب‌گذاری در مرکز یهودیان در بوینس آیریس پایتخت آژارانتین (به اختصار آمیا AMIA) در سال ۱۹۹۴ شرکت کردند. آنها آمده بودند تا یاد آن جنایت را زنده نگه دارند و برای قربانیان و بازماندگان ‌این حادثه تروریستی طلب عدالت کنند.

۲۸ سال پیش در ساعت ۹ٰ:۵۳ دقیقه صبح چنین روزی انفجاری مهیب شهر بوینس آیرس را لرزاند. ۸۵ نفر کشته و بیش از ۳۰۰ نفر زخمی شدند. این دومین حمله علیه یهودیان ظرف دو سال در خاک آرژانتین بود. دو سال قبل از آن هم در حمله‌ای به سفارت اسرائیل ۲۹ تن کشته و ۲۴۲ نفر زخمی شدند. در ترور “آمیا” ردپای جمهوری اسلامی ایران، سوریه و لبنان مطرح شد.

وزارت خارجه اسرائيل و سفارت آمریکا در اسرائیل: ایران مسئول حمله است

وزارت خارجه اسرائيل به این مناسبت بیانیه‌‌ای منتشر کرد. در این بیانیه آمده است:‌ «غم و اندوه ناشی از این حمله با این واقعیت تشدید می‌شود که مسئولین این اقدام هولناک، مانند مورد قبل از آن (حمله به سفارت اسرائیل در ‌بوینس ‌آیرس) هنوز به دست عدالت سپرده نشده‌اند».

بیانیه می‌گوید که پس از سال ها تحقیق، قاضی آرژانتینی در سال ۲۰۰۷ به این نتیجه رسید که ایران پشت این حمله بوده و مسئول اعزام قاتلان به آرژانتین است. دولت آرژانتین برای صدور حکم دستگیری تعدادی از مظنونان به اینترپل مراجعه کرد و این درخواست توسط مجمع عمومی اینترپل تایید شد.

وزارت خارجه اسرائیل ایران را «به دلیل مسئولیتش در قبال حملات تروریستی در سرتاسر جهان و حمایت مالی، آموزش و تسلیح سازمان‌های تروریستی و تهدید به محو اسرائیل از روی زمین» محکوم و از تلاش‌های دولت آرژانتین “برای محاکمه عاملان” این اقدام تروریستی حمایت کرده است.

سفارت آمریکا در اسرائیل نیز از این روز به عنوان روزی “تلخ برای قربانیان و بازماندگان دو حمله فجیع حزب‌الله” نام برده و حمله سال ۲۰۱۲ به یک اتوبوس گردشگران اسرائیلی در شهر بورگاس بلغارستان را نیز یادآوری کرده است. در بیانیه گفته شده که هر دو حمله توسط حزب‌الله لبنان و با حمایت ایران انجام شده‌اند.

بیانیه سفارت آمریکا بمب‌گذاری “آمیا” را یکی از مرگبارترین حملات یهودستیزانه در بیش از نیم قرن و “نشانه بارز حمایت ایران از تروریسم بین‌المللی” دانسته است.

در بیانیه آمده است: «مقامات بلندپایه دولت ایران مستقیماً در این حمله دست داشتند و حزب‌الله آن را به دستور رژیم ایران انجام داد. ایالات متحده معتقد است، در حالی که هیچ کس به عنوان مسئول این حمله به دست عدالت سپرده نشده است، همه آرژانتینی ها سزاوار این هستند که مسئولان این حمله نفرت‌انگیز و بزدلانه وادار به پاسخ‌گویی شوند».

در مورد حمله به گردشگران اسرائیلی در بلغارستان نیز آمده است: «اگرچه دادگاه های بلغارستان دو عامل حزب‌الله را به طور غیابی در ارتباط با بمب گذاری محکوم کردند، اما عدالت هنوز اجرا نشده است».

بیانیه آمریکا و اسرائیل در محکوم کردن جمهوری اسلامی به خاطر حمایت از تروریسم و اشاعه ‌آن جهان در شرایطی داده می‌شود که آمریکا و اسرائيل در پی جلب کشورهای عرب منطقه برای ایجاد یک پدافند یکپارچه علیه اقدامات تهدیدآمیز ایران‌ هستند.

مقابله با نفوذ ایران و حزب‌الله

بر اساس بیانیه سفارت آمریکا در اسرائیل، واشنگتن خود را متعهد به مقابله با نفوذ حزب‌الله و ایران می‌داند و با حمایت ایالات متحده، ده‌ها کشور در سراسر اروپا، آمریکای جنوبی، آمریکای مرکزی و اقیانوس آرام ممنوعیت‌ها یا محدودیت‌هایی را در سطح ملی علیه حزب‌الله صادر کرده‌اند.»

در بیانیه تاکید شده است:‌ «ما از کشورهای بیشتری می‌خواهیم که اقدامات مشابهی را انجام دهند، که تهدید صلح و امنیت در سراسر جهان را برای این گروه و حامیان آن در تهران دشوارتر ‌کنند.»

آلبرتو نیسمن، دادستان آرژانتینی که پرونده “آمیا” را دنبال می‌کرد، در سال ۲۰۱۵ کریستینا کیرشنر، رئیس جمهور وقت آرژانتین را متهم کرد که برای پرده‌پوشی نقش جمهوری اسلامی در بمب‌گذاری در مرکز یهودیان آرژانتین تلاش می‌کند. جسد نیسمن همان روزی که قرار بود در پارلمان آرژانتین حاضر شود و در باره این پرونده گزارش دهد، در حمام خانه‌اش با گلوله‌ای که به سر او شلیک شده بود، پیدا شد. کریستینا کیرشنر مرگ نیسمن را ابتدا “خودکشی” و سپس “توطئه” برای بی‌ثبات کردن دولت خود قلمداد کرد. اما یک دادگاه فدرال آرژانتین سه سال پس از مرگ مشکوک او از قتل سیاسی نیسمن خبر داد.

پس از روی ‌کار آمدن ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران و انتشار فهرست وزاری پیشنهادی او که در ‌آن احمد وحیدی به عنوان وزیر کشور معرفی شده بود، دولت آرژانتین از این انتصاب به شدت انتقاد کرد. به گفته مقام‌های آرژانتینی و اسرائیلی، وحیدی فرمانده سابق گردان‌های قدس یکی از “عوامل اصلی” بمب‌گذاری سال ۱۹۹۴ در مرکز فرهنگی یهودیان بوده است.

ابتلای مهاجم جدید بوروسیا دورتموند به سرطان بیضه

سباستیان آلر، مهاجم جدید بوروسیا دورتموند، مبتلا به سرطان بیضه شده است. او به این خاطر اردوی دورتموندی‌ها در سوئیس را ترک کرده و تحت معالجه ویژه قرار گرفته است.جامعه فوتبال آلمان و هواداران باشگاه بوروسیا دورتموند به شدت نگران وضعیت سلامتی سباستین آلر، مهاجم این تیم هستند.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

فوتبالیست ۲۸ ساله و ملی‌پوش ساحل عاج که ملیت فرانسوی نیز دارد، شامگاه دوشنبه ۱۸ ژوئیه (۲۷ تیر) پس از ابراز ناراحتی جسمانی در اردوی بوروسیا دورتموند در شهر بادراگاز در سوئیس، مورد معاینه ویژه پزشکان تیم قرار گرفت.

طی معاینه‌های ویژه مشخص شد که این بازیکن به بیماری سرطان بیضه مبتلا شده است. او اردوی دورتموندی‌ها را ترک کرده و در روزهای آینده در یک مرکز پزشکی تحت درمان قرار خواهد گرفت.

سباستین آلر در ابتدای تابستان سال جاری از تیم هلندی آژاکس آمستردام جدا شد و به بوروسیا دورتموند پیوست. باشگاه بوروسیا دورتموند ۳۰ میلیون یورو به عنوان حق انتقال این فوتبالیست به آژاکس پرداخته است.

سباستین کِل، مدیر ورزشی بوروسیا دورتموند، درباره بیماری آلر می‌گوید: «این خبر برای سباستین آلر و همه ما یک شوک است. تمام خانواده بوروسیا دورتموند آرزو می‌کنند که حال سباستین هر چه زودتر خوب شود و ما بتوانیم دوباره او را به زودی در آغوش بگیریم. ما تمام تلاش خود را انجام خواهیم داد تا مطمئن شویم که او بهترین درمان ممکن را دریافت خواهد کرد.»

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

سباستین آلر قرار بود خلاء به وجود‌آمده در نوک حمله تیم بوروسیا دورتموند پس از انتقال ارلینگ هالاند از این باشگاه به منچسترسیتی را پُر کند.

آیا شکاف فعلی در تیم ملی فوتبال ایران ترمیم‌پذیر است؟

با وجود ابقای موقت دراگان اسکوچیچ در سمت سرمربی‌گری تیم ملی فوتبال ایران، سردرگمی در این تیم به خاطر دودستگی بازیکنان همچنان ادامه دارد. آیا تیم ملی در آستانه جام جهانی دوباره به یک‌پارچگی خود بازمی‌گردد؟ادامه فعالیت دراگان اسکوچیچ به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران به رغم “رد صلاحیت” او توسط کمیته فنی فدراسیون فوتبال ایران و نیز موضع‌گیری تعدادی از بازیکنان تیم ملی برای کنار گذاشته شدن او، علامت سئوال‌های فراوانی را به همراه داشته است.

به کانال دویچه وله فارسی در اینستاگرام بپیوندید

با توجه به ابراز صریح عدم اعتماد برخی از مسئولان فدراسیون فوتبال ایران، تعدادی از بازیکنان تیم ملی و نیز مقامات ورزش ایران نسبت به دراگان اسکوچیچ، این پرسش مطرح شده است که این سرمربی چگونه می‌تواند در محیط فعلی فوتبال ملی ایران دوباره به “اعتبار و اقتدار لازم” برای اجرای مسئولیت رهبری تیم ملی فوتبال ایران دست یابد.

اسکوچیچ ‌پس از ابقا شدن در سمت سرمربی‌گری تیم ملی ایران گفته است: «از اعتماد اعضای هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال تشکر می‌کنم. من برای رسیدن تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی ساعت‌ها وقت گذاشتم. حالا می‌خواهیم با اتحاد، یکدلی و انگیزه برای مسابقات جام جهانی آماده شویم.»

او همچنین اشاره کرده است: «اردوی ماه سپتامبر برای ما خیلی مهم است و به همین دلیل از همه مردم ایران و همچنین کسانی که دل‌شان برای فوتبال و ورزش کشور می‌سوزد، می‌خواهم که از تیم ملی حمایت کنند.»

اما دراگان اسکوچیچ چگونه می تواند با وجود فشارهای عمومی، همچنان سرمربی “یوزپلنگ‌های ایرانی” بماند و این تیم را در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر هدایت کند؟

آیا او با وجود اینکه بخشی عمده از ملی‌پوشان فوتبال مانند مهدی طارمی، علیرضا جهانبخش، کریم انصاری‌فرد و احسان حاج‌صفی چندین دفعه به طور علنی خواهان برکناری‌اش شده‌اند، می‌تواند پک‌پارچگی، دوستی، همدلی و اتحادی که به آن اشاره کرده است را به تیم ملی ایران برگرداند؟

این امر در وضعیت فعلی فوتبال ایران و کمتر از ۴ ماه پیش از آغاز جام جهانی، بسیار بعید به نظر می‌رسد. به این خاطر احتمال وقوع سناریوها و تغییرات اساسی دیگری در هفته‌های آینده وجود دارد.

تصمیم‌گیری دوباره در مورد اسکوچیچ پس از ۸ شهریور

هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال در پی عزل و برکناری یک‌سوم از اعضای خود، در حال حاضر فقط از ۷ عضو تشکیل شده است. طبق اساسنامه فدراسیون فوتبال ایران، ۸ عضو هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال باید در جلسات این هیئت‌رئیسه شرکت کنند تا به آن رسمیت داده شود.

به این خاطر در وضعیت فعلی، همه جلساتِ هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال غیررسمی است و این نهاد هیچ اختیار و قدرت قانونی پیرامون عزل و نصب کارمندان و امضای قرارداد ندارد. این نکته به ویژه شامل اخراج یا استخدام سرمربی تیم ملی نیز است. دراگان اسکوچیچ هم به این دلیل در سمت خود باقی مانده است.

اما این وضعیت احتمالا پس از روز ۸ شهریور سال جاری، تغییر خواهد کرد. در این روز قرار است انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال ایران در مجمع این ارگان برگزار شود. در این مراسم، ترکیب جدید اعضای هیئت‌رئیسه فدراسیون تعیین خواهد شد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

گمان می‌رود که پس از این روز، مذاکرات نهایی با گزینه‌های داخلی و خارجی برای جایگزینی دراگان اسکوچیچ انجام شود. جزو مهم‌ترین گزینه‌های خارجی همچنان کارلوس کی‌روش، سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال ایران، محسوب می‌شود.