Previous Next

وال استریت ژورنال: ایران شبکه مخفی پولشویی تشکیل داده است

به گزارش روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال، حکومت ایران یک شبکه مخفی پولشویی را با هدف بی‌اثر کردن تحریم‌ها در خارج از کشور ایجاد کرده و به‌ وسیله آن، ”ده‌ها میلیارد دلار” پول را جا به جا می‌کند.وال استریت ژورنال روز جمعه ۲۷ اسفند (۱۸ مارس) از قول یک دیپلمات غربی نوشت، حکومت ایران، یک سیستم بانکی و مالی مخفی را ایجاد کرده تا بتواند سالانه ده‌ها میلیارد دلار پول به دست آمده از معاملاتی را که مشمول تحریم‌های آمریکا هستند، مدیریت کند.

این گزارش می‌افزاید که جمهوری اسلامی، این شبکه را با هدف ”مقاومت در برابر محاصره اقتصادی ناشی از تحریم‌های آمریکا” و به عنوان ”یک اهرم فشار در مذاکرات احیای برجام” تشکیل داده است.

این روزنامه از قول مقام‌های غربی می‌نویسد، شبکه مخفی یاد شده، برای جمهوری اسلامی آن چنان خوب کار کرده که حکومت ایران تصمیم دارد آن را به بخشی دائمی از اقتصاد ایران تبدیل کند تا از آن نه تنها برای دور زدن تحریم‌های آتی بلکه برای تجارت بدون نظارت بین‌المللی استفاده کند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

یک مقام غربی در گفت‌وگو با وال استریت ژورنال، شبکه زیرزمینی حکومت ایران را ”یک عملیات پولشویی حکومتی بی‌سابقه” توصیف کرده است.

بر پایه این گزارش، آمارهای صنعتی نشان می‌دهند که در صورت دستیابی ایران به توافقی با غرب و برقراری روابط تجاری این کشور با اقتصاد جهانی، باز هم بعید به نظر می‌رسد که بانک‌ها و شرکت‌های غربی به سرعت روابط خود را با ایران از سرگیرند چرا که این نهادها، نگران تحریم‌های آینده علیه ایران و پولشویی و تامین مالی تروریسم از سوی تهران هستند.

شرکت‌ها و حساب‌های بانکی فراوان در داخل و خارج از ایران

وال استریت ژورنال با بررسی مدارکی که به آنها دست یافته، از نقل و انتقال صدها میلیون دلار بین ۶۱ حساب بانکی وابسته به شبکه زیرزمینی ایران در ۲۸ بانک خارجی در کشورهای ترکیه، چین، هنگ کنگ، چین، امارات و سنگاپور خبر داده است.

بر پایه گزارش، این شبکه پولشویی مخفی در داخل ایران، موسسات مالی متعددی برای ترخیص ارز خارجی دارد و در خارج از ایران نیز شامل شرکت‌های پوششی و وابسته و همچنین حساب‌های پرشماری در بانک‌های تجاری است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

بر اساس آخرین گزارش گروه ویژه اقدام مالی علیه پولشویی FATF در مهر ۱۴۰۰، حکومت ایران همچنان در فهرست سیاه قرار دارد.

گروه ویژه اقدام مالی، نهادی بین‌المللی است که با هدف مبارزه با پولشویی در سطح جهانی فعالیت می‌کند. این گروه تصویب چند لایحه مرتبط با پولشویی را برای خروج ایران از فهرست سیاه لازم می‌داند.

مقام‌های مسئول در جمهوری اسلامی تاکنون بارها به روش‌های مختلف برای دور زدن تحریم‌های جهانی اذعان کرده‌اند.

در یکی از آخرین موارد و در ۲۴ آذر، محمد مخبر، معاون رئیس جمهور ایران با اشاره به ”مشکلات انتقال پول” برای واردات تجهیزات واکسن کرونا به ایران، اذغان کرد که یکی از سفرای جمهوری اسلامی این تجهیزات را با عنوان ”اسباب خانه” به ایران وارد کرد.

عباس آخوندی، وزیر پیشین راه و شهرسازی نیز در اردیبهشت ۱۴۰۰ هزینه دور زدن تحریم‌ها از سوی جمهوری اسلامی ایران در ۱۶ سال گذشته را بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار تخمین زده بود.

هشدار فرمانده سنتکام درباره برنامه موشکی ایران

ژنرال مک‌کنزی، فرمانده سنتکام می‌گوید که جمهوری اسلامی همچنان “بزرگ‌ترین مشکل در خاورمیانه است”. او به شدت درباره فعالیت‌های گسترده موشکی ایران و همچنین، در خطر قرار گرفتن نیروهای آمریکایی در منطقه هشدار داد.ژنرال فرانک مک‌کنزی، فرمانده سنتکام (ستاد فرماندهی کل نیروهای ارتش آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا) روز جمعه ۲۷ اسفند (۱۸ مارس) گفت: «ایران به‌ شدت روی موشک‌های بالستیک خود سرمایه‌گذاری می‌کند و مصمم به نابودی اسراییل است. نگرانی من از در خطر گرفتن نیروهای ما در عراق یا سوریه،‌ در جریان این تبادل آتش است».

مک‌کنزی که در آخرین کنفرانس مطبوعاتی‌اش در سمت فرماندهی سنتکام سخن می‌گفت، خطاب به فرمانده بعدی این نیروها گفت که ”ایران، همچنان بزرگ‌ترین مشکل است”.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

او افزود که سنتکام، ”فعالیت‌های جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن را به منظور جلوگیری از آسیب زدن به منافع ایالات متحده، زیر نظر دارد”.

به گفته او، حکومت ایران در بیش از شش ماه گذشته، تعدادی از نیروها و تأسیسات آمریکایی را بارها مورد حمله قرار داد اما ”اقدام‌های بسیار خوب از سوی نیروی زمینی”، هرگونه آسیب به آمریکا را خنثی کرد.

مک‌کنزی تصریح کرد: «فکر می‌کنم که اگر آمریکا در جریان این حملات ایران، دچار تلفات می‌شد، الان در شرایط بسیار متفاوتی قرار می‌گرفتیم.»

هشدار مکنزی درباره هزاران موشک ایران

ژنرال مک‌کنزی یک روز پیشتر نیز در سخنانی در جلسه استماع کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا هشدار داده بود که ایران سه هزار فروند انواع موشک بالستیک دارد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

او افزود: «برخی از موشک‌های ایران می‌توانند به تل‌آویو برسند اما هیچ‌یک از آنها هنوز به اروپا نمی‌رسند».

فرمانده سنتکام گفت که در نتیجه سرمایه‌گذاری‌های گسترده ایران در برنامه موشکی، طی ۵ تا ۷ سال گذشته، برد و دقت این موشک‌ها به طرز چشمگیری افزایش یافته است.

مک‌کنزی از سه سال پیش (ماه مارس سال ۲۰۱۹) تاکنون در این سمت حضور داشت.

او پیشتر نیز بارها درباره اقدام‌های بی‌ثبات کننده ایران در داخل و خارج از منطقه هشدار داده و از جمله یکی از آخرین موارد، روز ۱۲ اسفندماه در گفت‌وگو با یک روزنامه اسراییلی گفته بود: «ما ایران را اصلی‌ترین بازیگر منفی در منطقه می‌دانیم و بر روی ایران به عنوان مجموعه‌ای از تهدیدها هم در داخل و هم در خارج از منطقه کاملاً متمرکز هستیم.»

ژنرال مایکل کوریلا، به زودی فرماندهی ستاد کل نیروهای ارتش آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا را بر عهده می‌گیرد.

پس از ١١ سال یک کشور عربی از بشار اسد میزبانی کرد

رئیس جمهور سوریه برای اولین بار در ١١ سال گذشته به امارات سفر کرد. از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ٢٠١١ کشورهای جهان عرب ارتباط خود با سوریه را تعلیق کردە بودند.بشار اسد، رئیس جمهور سوریه در سفری از پیش اعلام نشدە، جمعه ٢٧ اسفند (١٨مارس) وارد امارات متحده عربی شد و با مقامات بلندپایه این کشور دیدار و گفت‌وگو کرد.

این اولین‌بار است کە بشار اسد پس از آغاز جنگ‌ داخلی سوریه در سال ٢٠١١، به یک کشور عربی سفر می‌کند.

طبق اعلام خبرگزاری رسمی امارات (WAM)، اسد در این سفر با شیخ محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی و حاکم امارات دیدار کرده و موضوع گفت‌وگو، “روابط برادرانه” بین دو کشور و “صلح” در منطقه بوده است.

شیخ محمد بن زاید در این دیدار ابراز امیدواری کرده کە این سفر مقدمه “خیر و صلح و ثبات” برای سوریه و کل منطقه باشد. طرفین بر لزوم “حفظ تمامیت ارضی سوریه و خروج نیروهای خارجی” تاکید کرده‌اند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

بشار اسد در این سفر با شیخ محمد بن راشد آل مکتوم، حاکم دبی نیز دیدار کرد.

پس از شروع درگیری و جنگ‌های داخلی در سوریه، اتحادیه عرب درهای دیپلماتیک خود را به روی بشار اسد بست. همچنین امارات یکی از کشورهای بود کە بە اپوزیسیون مسلح اسد کمک می‌کرد.

این دیدار در شرایطی رخ می‌دهد که روسیه به عنوان متحد اسد، درگیر جنگی شدید در اوکراین است. سوریه از جمله محدود کشورهایی است کە از تجاوز روسیه به اوکراین حمایت کرده است.

در حال حاضر روسیه، آمریکا، ایران و ایالات متحده آمریکا در سوریه حضور نظامی دارند و تقریبا یک‌سوم این کشور در شمال و شمال شرق تحت کنترل نیروهای کرد است.

بازسازی و تقویت روابط با جهان عرب

کارشناسان جهان عرب، سفر بشار اسد را نشانه‌هایی از تلاش او برای تقویت و بازسازی روابط با جهان عرب قلمداد می‌کنند.

تلاش‌های اسد از یک سال گذشته آغاز شدە است. او قبلا با ملک عبدالله، پادشاه اردن که از متحدان اصلی آمریکا در منطقه محسوب می‌شود در یک تماس تلفی گفت‌وگو کردە بود.

واشنگتن قبلا اعلام کرده بود کە با هرگونه تلاش‌برای عادی‌سازی روابط با اسد، بدون یافتن راه‌حلی سیاسی به منظور بحل حران داخلی و اتمام جنگ در این کشور، مخالف است.

در نوامبر سال گذشته نیز، وزیر خارجه امارات با اسد در دمشق دیدار کرد. آمریکا این دیدار را تلاش‌برای عادی‌سازی روابط با یک رئیس‌جمهوری «دیکتاتور» توصیف و آن را محکوم کرد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

جنگ داخلی در سوریه

از زمان آغاز درگیری‌های سوریه در سال ٢٠١١ و پس از آنکه اعتراضات علیه دولت با سرکوب وحشیانه در سراسر کشور مواجه شد، نزدیک به نیم میلیون نفر کشته و میلیون‌ها نفر آواره شده‌اند.

سوریه درگیر جنگی ویرانگر، پیچیده و فرسایشی شد که بسیاری از گروهای جهادی و قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را به خود جذب کرد.

اوایل ماه مارس، کمیسیون تحقیق سازمان ملل متحد در امور سوریه، خواستار “بازنگری در اجرا و اثرات تحریم‌های اعمال شده علیه سوریه” با توجه به وخامت شرایط زندگی شد.

اما بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و ایالات متحده در بیانیه‌ای مشترک اعلام کردند کە از تلاش‌ها برای عادی‌سازی روابط با رژیم اسد حمایت نمی‌کنند.

جهش صادرات و سقوط اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۰

در حالی که صادرات نفت ایران هم از لحاظ حجمی و هم ارزشی دو برابر شده و صادرات غیرنفتی نیز رشدی ۴۲ درصدی در سال ۱۴۰۰ نسبت به پارسال دارد، اما شاخص‌های کلان اقتصادی ایران کماکان سیر قهقرایی را طی می‌کند.آمارهای رسمی کشور نیز نشان می‌دهد متوسط نرخ ارز، تورم، کسری بودجه، فقر و کسری آب، برق و گاز کشور روند افزایشی طی کرده و در برخی موارد به مرحله بحران رسیده که هیچ نوری در انتهای تونل دیده نمی‌شود.

جهش صادرات

آمارهای شرکت‌های ردیابی نفتکش‌ها، از جمله شرکت اطلاعات داده «کپلر» نشان می‌دهد از فروردین امسال تا روزهای پایانی سال ۱۴۰۰ متوسط صادرات روزانه نفت خام ایران روزانه ۷۰۰ هزار بشکه بوده که بیش از دو برابر پارسال است. همچنین آمارهای اوپک نشان می‌دهد قیمت نفت ایران (بدون در نظر گرفتن تخفیف و هزینه دور زدن تحریم‌ها) حدود ۷۵ دلار بوده که تقریبا دو برابر سال ۱۳۹۹ است. به عبارتی اگر تغییرات قیمت و حجم نفت صادراتی ایران را روی هم بگذاریم، درآمدهای صادرات نفت خام کشور چهار برابر سال ۱۳۹۹ شده است.

البته وزیر نفت ایران ۲۴ اسفند گفت که درآمدهای صادرات نفت ایران در سال جاری ۲.۵ برابر شده است. این موضوع نشان می‌دهد تقریبا یک سوم درآمدهای نفتی کشور صرف ارائه تخفیف و هزینه دور زدن تحریم‌ها یا هزینه واسطه‌ها برای تهاتر نفت ایران با کالاهای وارداتی می‌شود.

البته ایران به غیر از نفت خام، روزانه حدود نیم میلیون بشکه صادرات محصولات نفتی مانند نفت کوره، گازوئیل، بنزین و غیره نیز دارد که اگرچه از لحاظ وزنی رشدی نداشته، اما هم‌پای نفت خام، افزایش قیمت داشته است.

در حوزه صادرات غیرنفتی، آمارهای گمرکی نشان می‌دهد اگرچه صادرات غیرنفتی کشور در ۱۱ ماه ابتدایی سال از لحاظ وزنی افزایشی نداشته، اما تحت تاثیر جهش قیمت نفت، از لحاظ ارزشی ۴۲ درصد رشد داشته است.

نیمی از صادرات غیرنفتی کشور مربوط به محصولات پتروشیمی، فلزات و مواد معدنی می‌شود که قیمت آنها در بازارهای جهانی در سال جاری خورشیدی هم‌تراز با رشد قیمت نفت، افزایش یافته است.

اعتراف دولت رئیسی به کسری شدید بودجه، بیکاری، گرانی و تورم

برای نمونه آمارهای گمرکی نشان می‌دهد که در ۱۱ ماه ابتدایی سال ۱۸.۵ میلیون تن صادرات محصولات نفتی انجام شده که حتی یک میلیون تن کمتر از دور مشابه پارسال است، اما درآمدهای صادرات محصولات پتروشیمی در سال جاری به ۱۰.۷ میلیارد دلار رسیده که ۷۰ درصد بیشتر از دور مشابه پارسال است.

این موضوع نه تنها در مورد محصولات معدنی و فلزات، بلکه حتی در مورد محصولات کشاورزی نیز صادق است. صادرات محصولات کشاورزی ایران در ۱۱ ماه ابتدایی امسال هیچ رشدی نسبت به دور مشابه پارسال نداشته، اما از لحاظ ارزشی نزدیک ۴۰ درصد رشد داشته و به ۷.۶ میلیارد دلار رسیده است.

بدتر شدن وضعیت اقتصادی

به رغم چنین رشدی در درآمدهای صادراتی، متوسط نرخ ارز در کشور طی سال جاری خورشیدی نسبت به سال گذشته حدود ۱۳ درصد رشد داشته و نرخ هر دلار آمریکا به ۲۶ هزار تومان رسیده است.

داستان اقتصاد “یک تریلیون دلاری” ایران

از طرفی حتی در آمارهای رسمی، در حالی که پارسال نرخ تورم در ایران حدود ۳۴ درصد بود، امسال به حدود ۴۱ درصد رسیده است.

همچنین تحلیل نهادهای حکومتی، مانند مرکز پژوهش‌های مجلس و دیوان محاسبات نشان می‌دهد حدود ۶۵۰ هزار میلیارد تومان از بودجه سال ۱۴۰۰ تحقق نخواهد یافت که رقمی بی‌سابقه است.

در این میان، نرخ سبد معیشت خانوارها به ۱۲ میلیون تومان رسیده که تقریبا دو برابر پارسال است و به معنی فقیرتر شدن هر چه بیشتر مردم ایران است.

بدتر شدن وضعیت معیشتی مردم و کسری بودجه کشور با وجود رشد چشمگیر درآمدهای صادراتی نشان می‌دهد که افزایش درآمدهای ارزی و حتی لغو تحریم‌ها الزاما به معنی بهبود زندگی مردم نیست و تحقق چنین امری نیاز به تغییرات ساختاری در اقتصاد و مدیریت کشور، مبارزه بی‌امان با فساد و رانت و همچنین شفافیت اقتصادی دارد که اصولا با توجه به ساختار کنونی جمهوری اسلامی امری ناممکن است.

برای نمونه، اخیرا بنیاد آمریکایی «هریتیج» در گزارش جدید خود از افت ۴.۸ پله‌ای شاخص آزادی اقتصادی ایران در سال ۲۰۲۱ نسبت به سال قبل آن خبر داد و اعلام کرد ایران به جایگاه ۱۷۰ در میان ۱۷۷ کشور از لحاظ آزادی اقتصادی سقوط کرده است.

با روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی و باز شدن میدان برای جولان سپاه و نهادهای تحت نظارت رهبری که کمترین اطلاعاتی درباره فعالیت اقتصادی آنها منتشر نمی‌شود، انتظار می‌رود اقتصاد کشور و معیشت مردم هرچه بیشتر در باتلاق فساد و فقر گرفتار شود.

حتی با وجود لغو تحریم‌ها، ایران در لیست سیاه گروه ویژه اقدام مالی قرار دارد که برای مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم فعالیت می‌کند و جمهوری اسلامی کماکان زیر بار قوانین و تعهدات این نهاد نمی‌رود.

بحران انرژی

امسال برای اولین بار کسری برق کشور از اوایل بهار آغاز شد تا زمستان ادامه یافت و کسری گاز کشور از نیمه تابستان آغاز شد و احتمالا تا نیمه بهار ادامه یابد. همچنین بحران کم‌آبی کشور عمیق‌تر شده است.

آمارهای وزارت نیرو نشان می‌دهد پارسال تولید برق از نیروگاه‌های آبی کشور ۲۸ درصد نسبت به سال ۹۸ افت کرده بود و در ۱۱ ماه ابتدایی امسال دوباره ۴۴ درصد افت داشته است.

همچنین پارسال تنها نیمی از اهداف رشد تولید برق کشور محقق شد و تنها ۱۸۶۸ مگاوات نیروگاه جدید راه‌اندازی شد، اما در ۱۱ ماه ابتدایی امسال این رقم حتی به هزار مگاوات نیز نرسید که کمترین میزان رشد تولید برق در دهه‌های گذشته، به استثنای سال ۱۳۹۴ است.

پارسال دولت برای جبران کسری برق، واردات آن را بیش از دو برابر کرد و امسال نیز دوباره واردات برق ۱۰ درصد رشد کرد و از طرفی صادرات برق ۴۲ درصد کاهش یافت. با این‌حال باز هم کسری برق و خاموشی‌ها تا زمستان ادامه یافت که امری بی‌سابقه است.

تنها حوزه آب و برق نیست که با بحران مواجه شده، بلکه ایران به رغم دارا بودن جایگاه دوم جهان از لحاظ ذخایر گازی، زمستان امسال با کسری روزانه ۲۵۰ میلیون متر مکعب کسری گاز (معادل کل مصرف گاز ترکیه) مواجه شد، در حالی که این رقم در زمستان سال ۱۳۹۹ حدود ۱۳۰ میلیون متر مکعب در روز بود.

ایران برای جلوگیری از کسری برق باید ظرفیت عملی نیروگاه‌های برقی خود را ۲۵ درصد و تولید گاز کشور را نیز تا همین حدود افزایش دهد که به معنی صرف نزدیک ۱۰۰ میلیارد دلار هزینه و صرف حداقل پنج سال زمان و جلب گسترده شرکت‌های بین‌المللی است. انجام چنین کاری شبیه معجزه است.

اگر چنین کاری انجام نشود، بحران انرژی در کشور سال به سال افزایش خواهد یافت؛ چرا که مصرف انرژی کشور بصورت طبیعی سالانه ۵ تا ۷ درصد افزایش می‌یابد.

سال ۱۴۰۰ و چالش کنشگری سیاسی سازمان‌یافته و مستمر

با پایان سال ۱۴۰۰ ایران با هر تفسیری پا به پانزدهمین قرن هجری شمسی می‌گذارد. قرن چهاردهم میلادی دوران تعیین‌کننده و پر تلاطمی در سیاست ایران بود که سه پادشاه و دو ولی فقیه صد سال بر آن حکمرانی کردند.منهای احمدشاه قاجار مابقی معمار سیاست داخلی و سیاست خارجی در دوره زمامداری‌شان بودند. یک انقلاب تمام عیار و دو نیمه انقلاب در قرن سپری شده رخ دادند. همچنین نظام سیاسی در ایران دو بار از طریق مجلس موسسان (خبرگان) تغییر یافت؛ نخست از «سلطنت مشروطه قاجار» به «پادشاهی مشروطه پهلوی» و سپس از حکومت متاخر به «جمهوری‌اسلامی ایران». چهار همه پرسی نیز اعم از «انحلال مجلس شورای ملی»، «انقلاب سفید شاه وملت»، « همه پرسی آری یا نه به جمهوری‌اسلامی» و «قانون اساسی جمهوری‌اسلامی ایران» در دو نوبت برگزار شدند.

نهضت ملی‌شدن نفت و «جنبش سبز» ویژگی‌های شبه انقلابی داشتند. نهضت ملی‌شدن نفت به رهبری دکترمحمد مصدق اگر در برابر حرکت مشترک “واپس‌گرایی دینی”، “استبداد داخلی” و “استعمار خارجی” شکست نخورده بود یا خواست قدیمی استقرار نظام «جمهوری» را برآورده میساخت که پیش از «مشروطه» و همزمان با طلوع اندیشه‌های مدرن در عرصه عمومی ایران پدیدار شده بود و یا سلطنت مشروطه مطابق خواست «انقلاب مشروطه» را از نو بازسازی و تثبیت می‌کرد که با سلطنت مطلقه رضا شاه نابود شده بود. جنبش سبز در شرایط متفاوتی رخ داد اما اگر می‌توانست اراده خود را غالب کرده و انتخابات جنجالی ریاست‌جمهوری دوره دهم تکرار می‌شد می‌توانست مسیر کاهش قدرت ولی‌فقیه و «مشروطه ولایی» را هموار کند و یا در شرایطی زمینه را برای تغییر نظام و یا دست‌کم قانون اساسی را مساعد نماید اما هیچ‌کدام اتفاق نیفتادند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

سال ۱۴۰۰ در شرایطی به روزهای آخر رسید که فقدان مشروعیت سیاسی نظام مستقر تثبیت شده ‌است. اصلاح‌طلبی پارلمانتاریستی موسوم به دوم‌ خردادی در ضعیف‌ترین دوره خودش به سر می‌برد. اصول‌گرایان در حالیکه کنترل سه قوه حکومتی را در دست دارند اما کماکان از تشتت و پراکندگی رنج برده و فاقد چشم‌انداز قبضه دائمی قدرت هستند. موقعیت برتر کنونی آنها شکننده است. نهاد ولایت فقیه اگرچه هنوز مرجع قدرت اصلی کشور است اما با انتقادات و نارضایتی‌های فزاینده از درون و برون مواجه است که به موازات فرسایشی شدن، کاهش نیروهای حامی و نبود ایده‌های نو برای بازسازی استمرار بقای آن با چالش‌های عمده‌ای روبه‌رو است.

اما مخالفان نیز نتوانسته‌اند قدرت اپوزیسیون سیاسی ساختارشکن و خواهان تغییر کلیت نظام را به سطحی توانمند ارتقاء بدهند. کماکان موازنه قوای شکننده به نفع جمهوری‌اسلامی است. پروسه فروپاشی نظام مستقر شروع نشده ‌است و نوعی وضعیت قفل‌شدگی بین حکومت و مخالفان برقرار است.

در آخرین سال قرن چهاردهم خورشیدی با توجه به تغییر کیفی در شیوه اعتراضات از دی ۹۶ و آبان ۹۸ به سمت بیرون از نظام و بزرگ‌ترین تحریم انتخاباتی تاریخ جمهوری‌اسلامی ایران انتظار می‌رفت که اقتدار حکومت دچار افت شود که این اتفاق نیفتاد.

وسیع‌ترین حرکت سیاسی شالوده‌شکنانه که در آن شعارهایی علیه ولی‌فقیه و کلیت نظام سر داده شد در جریان اعتراضات به کم‌آبی در خوزستان مشاهده شد که چندین شهر کشور را فرا‌گرفت. علاوه بر آن حرکت‌های اعتراضی صنفی – معیشتی معلمان، کارگران، پرستاران، کارکنان دولت، بازنشسته‌ها، نویسندگان، کادر درمان، کشاورزان و قومیت‌ها نیز رخ دادند که سازمان‌یافته‌ترین آنها اعتراضات معلمان بود. این اعتراضات به دلیل انسداد سیاسی، برخورد سرکوب‌گرانه نظام، بی‌کفایتی و بحران ناکارآمدی عمیق حکومت و دشواری تحقق مطالبات انباشته‌شده عملا سیاسی شده‌اند. مشکلات ساختاری نیز باعث شده تا مطالبات صنفی بدل به خواسته‌های «سیاسی» شود.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

منتهی این “سیاسی شدن” فقط سویه اعتراضی به عملکرد جمهوری ‌اسلامی و طرح برخی شعارهای ساختارشکنانه را در بر داشته است و هنوز به یک جنبش اعتراضی سیاسی ارتقاء نیافته است. هنوز فاصله مشخص و پررنگی بین این اعتراضات و یک جنبش سیاسی وجود دارد. اگرچه در اغلب اعتراضات فوق کنش اعتراضی دیده شده و شعارهای سیاسی نیز طرح شدند اما بروز حرکت‌های اعتراضی فوق حالت توده‌ای و به یک باره داشت و شکل سازمان‌یافته پیدا نکرد. همچنین استمرار نداشت و به صورت جرقه‌وار و طوفانی ظهور پیدا کرد و بعد هم فرونشست. ماهیت توده‌ای و نظم‌گریز این حرکت‌های اعتراضی کار آنها برای موفقیت و ایجاد دستاوردهای ماندگار را دشوار ساخته ‌است. تنها برنامه‌های معلمان دوام و سازمان‌یافتگی را به نمایش گذاشته است که مانایی آن نیز قطعیت ندارد.

نیروهای جامعه مدنی چون دانشجویان، زنان، سازمان‌های مردم‌بنیاد، سندیکاها و انجمن‌های صنفی در سال ۱۴۰۰ در رکود به سر بردند.

تحریم‌انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم نیز حالت بروز خشم و قهر سیاسی را داشت و فاقد کنشگری فعالانه در قالب عاملیت سیاسی بود. اتحاد نانوشته شده ایجاد شده بعد از انتخابات رنگ باخت و بدل به میراث پایداری نشد.

در آن سوی میدان وضعیت سیاسی بلوک قدرت نیز در سالی که گذشت نابسامان‌تر شد. عواملی چون “تداوم ریزش در درون پایگاه اجتماعی حکومت”، “مسئله دار شدن برخی از گرایش‌های افراطی نسبت به شکاف بین عمل و حرف‌های ظاهری خامنه‌ای”، “عملکرد ضعیف دولت ابراهیم رئیسی” و از همه مهمتر “مرعوب نشدن جامعه در برابر تندتر شدن سیمای حکومت و افرایش قدرت جناح بازها” بحران مشروعیت، کارآمدی، رضایت، امید و اعتماد را تعمیق کرد.

اما کماکان نوعی انسداد سیاسی در کشور حاکم است که اجازه پیشروی به هیچ طرف در شکاف گسترده وترمیم‌ناپذیر حکومت – ملت را نمی‌دهد. تغییر این وضعیت قفل‌شده محتاج ابتکار و خلاقیت سیاسی است و به روش‌ها و راهکارهای جدید نیاز دارد. به لحاظ مقتضیات اجتماعی نیاز است تا فضای پلیسی شکسته شود و این امر از اعتراضات مستمر ولو کوچک حاصل می‌شود که اراده دستگاه سرکوب را فرسوده سازد. به موازات نیروهای سیاسی اپوزیسیون باید به دنبال تولید محتوی و ایده برای ایجاد هماهنگی و هم‌بردارسازی نیروها، شکل دادن به رهبری موثر در قالب عقلانی ( نفی اشکال کاریزماتیک و منجی‌گرایانه) و ارائه چهره‌ای جذاب برای جلب اعتماد مردم ایران فراتر از اراده‌گرایی و نگاه تخیلی به سیاست باشند.

سال ۱۴۰۰ نشان داد کماکان سیاست به معنای تغییر بنیادین که در تمامی ابعاد جامعه به دنبال حاکم کردن خیر همگانی بوده و انسان در کانون آن باشد، حلقه مفقوده جامعه است. منتهی این سیاست فقط از اراده و شجاعت ابراز حاصل نمی‌شود بلکه مهارت، تدبیر و توانایی فنی و اجتماعی نیز می‌طلبد.

درخت انجیر معابد؛ آغاز و انجام یک انقلاب

موضوع “درخت انجیر معابد” پنجمین رمان احمد محمود به ایرانِ پیش از انقلاب بازمی‌گردد تا شاهد برآمدن و همگانی شدن جنبشی باشیم که رهبر آن درویشی‌ست ناشناس. توده مردم هم‌چون مسخ‌شدگانی در پی او به راه افتاده‌اند.درخت انجیر معابد داستان شورش مردم است، شورشی که واقعیت‌های زندگی را به خرافات می‌پیوندد و در نادانی‌های خویش می‌بالد تا شهری (کشوری) را درهم ریزد و “ظلم” براندازد و “ظالم” بکشد. درخت انجیر معابد داستان درختی معجره‌گر و مقدس است که اعتقادات خرافی توده را به ایمانی پُرشور نقش بر اجتماع می‌کند.

درخت انجیر معابد اقتدار و افول و اضمحلال یک خانواده است، خانواده‌ای که می‌تواند نماد یک کشور نیز باشد. پس بازخوانی سرگذشت این خانواده می‌تواند همانا بازخوانی انقلاب هم باشد. مکان رمان اگرچه جنوب ایران است، اما می‌تواند کشور ایران باشد. فرامرز آذرپاد، شخصیت اصلی رمان تنها نماینده نام خویش نیست، فراتر از زادوبوم هم می‌تواند حضور داشته باشد. سال‌ها سکونت او در تهران و دسیسه‌چینی‌هایش در پایتخت و چند سال کار در آن‌جا خواننده را به این نظر نزدیک‌تر می‌کند. فرامرز معتاد است و در واقع مهندس مهران شهرکی، ناپدری‌اش، او را معتاد کرده تا به مقاصد خویش که همانا تصرف ارث پدری فرامرز باشد، دست یابد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در گوشه‌ای از زمین خانواده آذرپاد درخت انجیر معابدی روییده که مردم سال‌هاست از آن حاجت می‌طلبند و بیمارانِ خویش را برای شفا به آن‌جا می‌آورند، و در رابطه با این “درخت مقدس” به نذر و نیاز مشغولند و گشایش گره‌های زندگی را طلب می‌کنند. درخت انجیر معابد برآورنده حاجات توده مردم است. به پایش شمع روشن می‌کنند، از کرامات او می‌گویند، تا آن‌سان که به ایمان آنان بدل می‌شود. این درخت که نام رمان را نیز بر خود دارد، میوه‌ای دارد که خوردنی نیست، ریشه‌های آن به شکل غیرقابل تصوری درازند و گاه آویزان. و همین خود اُبهتی برایش ایجاد می‌کند و هویتی مرموز. حضور آن در رمان خود نمادی‌ست. این درخت در جلد دوم، به ویژه بخش پایانی آن چنان حضوری دارد که می‌توان از آن به عنوان یک شخصیت در رمان نام برد. شاید نام و رفتار بسیاری از شخصیت‌های رمان از یاد بروند ولی نام و رفتار این درخت برای همیشه در ذهن می‌ماند. اسفندیارخان آذرپاد، پدر فرامرز، در ارزش‌گذاری بر این درخت، تقدس آن را پذیرفت. او که می‌بایست نافی این تقدس باشد، در احترام به مردم و باورهای آنان ترجیح داد برای بنای عمارت کلاه‌فرنگی، درخت را ریشه‌کن نکنند و عمارت را آن‌سوتر بنا کند.

اسفندیار آذرپاد نخستین کسی است که خلاف عقل خویش، تقدس درخت را به رسمیت می‌شناسد، پانصد متر از زمین خویش را به شکل رسمی و قانونی و در انطباق با قوانین شهری، به نفع خرافه “وقفِ” آن می‌کند و بر اعتبار معبد می‌افزاید. او البته در خیره‌سری‌های خویش نفع شخصی را نیز در نظر دارد و می‌خواهد بدین‌سان در قلوب توده مردم جایی برای خود بگشاید و اعتباری کسب کند تا از این طریق از رأی آنان برای ورود خویش به “مجلس” کشور استفاده کند. او می‌داند که این درخت را کرامتی نیست، با این‌همه وجود آن را لازم می‌داند. به دوستش مهران شهرکی می‌گوید که این درخت حال “دیگر یک درخت نیست جناب مهران. شما حقوق خواندین، با علم‌الاجتماع آشنا هستین! گمان نمی‌کنم درک این مطلب براتان مشکل باشد که این درخت، حالا دیگه تبدیل شده به سمبل باورهای چند نسل از مردم.”

درخت انجیر معابد در کنار خیابانی شلوغ واقع شده که پسران و دخترانی جوان، دست در دست هم سرخوشانه در گردشند. سینما و تئاتر و کاباره نیز در همین خیابان دیده می‌شوند. نسل جدید توجهی به درخت انجیر ندارد و به زندگی خویش خوش است؛ “…چراغ مغازه‌ها رنگ به رنگ است. مغازه‌داران و مشتریان زن و مرد همه نونوار هستند. لباس تمیز پوشیده‌اند. آرایش زن‌ها ملایم است و رخت‌شان با سن و سالشان می‌خواند… کاباره خرس آبی، عکس رقاصه‌یی نیمه‌عریان تمام سردر کاباره را پوشانده است…”

در چنین شرایطی آذرپاد در هم‌گامی و هم‌راهی با توده مردمی که غرق خرافات هستند، پانصد متر از زمین خویش را وقف درختی می‌کند که در زمین وی روییده است، به این امید که زیارتگاه مردم شود. به مرور زیارتگاه رونق گرفته، عده زائران فزونی می‌گیرد.

پدر فرامرز در این میان به مرگی مشکوک می‌میرد. مادرش با مهندس مهران شهرکی که دوست شوهرش بود، ازدواج می‌کند. حدس زده می‌شود که این دو می‌بایست از پیش با هم رابطه داشته‌باشند. مهران شهرکی در دستیابی به آرزوهای خویش، نخست مادر و سپس فرامرز هفده ساله را معتاد می‌کند

فرزانه، خواهر فرامرز خود را می‌کشد و برادر کوچک‌تر ایران را ترک می‌گوید. زندگی مادر دوام ندارد و پس از چند سال می‌میرد. مهندس مهران تصمیم می‌گیرد با تخریب ساختمان آذرپادها، بر آن زمین شهرکی مدرن بسازد. یک مرکز بهداری و همچنین مسجدی نیز برای این مجتمع در نظر گرفته شده است.

فرامرز جوان شاهد این روند است و قصد انتقام از ناپدری در سر می‌پروراند.

رمان از آن‌جا آغاز می‌شود که قرار است عمارت کلاه فرنگی تخریب و به جایش شهرک بنا گردد. قرار است جهان کهنه فرو ریزد و جهانی نو بر خرابه‌های آن بنا گردد. سازنده این جهان نو مهندس مهران شهرکی است؛ مهندس، مهران و شهرکی. اسمی مرکب که هم مهندس است و هم مهر ایران (آریامهر؟) دارد و هم شهری و شهرک‌ساز. دنیای نو را در این رمان کسی می‌سازد که دزد و فریبکار و جانی است. او همان کسی است که در روند گذار از سنت به مدرنیته گسست ایجاد می‌کند.

اسفندیار آذرپاد می‌توانست درخت انجیر معابد را ببرّد، اما چنین نکرد. این درخت پابرجا ماند. مهندس شهرکی جهان نوی خویش را در کنار همین درخت بنا کرد و با ساختن مسجدی، حضور و کارکرد خُرافی آن را در میان مردم تقویت کرد. (به یاد بیاوریم؛ رضا شاه نیز در ساختن کشوری سکولار دست روحانیت را در بسیاری از عرصه‌های هستی جامعه کوتاه کرد. خود اما خرافی ماند. محمدرضا شاه که می‌بایست سکولارتر از پدر باشد، در جهان خُرافی خویش دگربار روحانیت را ارزش بخشید، چیزی که تاوان آن را با انقلاب پس داد.)

فرامرز جوان می‌کوشد تا انتقام پدر بگیرد و آب رفته را به جوی بازگرداند. او موفق به کشتن مادر نمی‌شود. اعتیاد نیز دست و پای او را بسته است. به حیله متوسل می‌شود، بی‌آن‌که پزشکی تحصیل کرده باشد، نام خود را به دکتر منوچهر آذرشناس تبدیل می‌کند و در پایتخت طبابت آغاز می‌کند. در راستای انتقام، مرگ فرامرز آذرپاد را بر زبان‌ها جاری می‌گرداند.

فرامرز در واپسین سال مدرسه گرایش به فعالیت سیاسی پیدا کرده بود. در این رابطه بازداشت و روزی را نیز در زندان به سر برده بود. ذهنی مغشوش در سیاست داشت. در فکر مصادره اموال ثروتمندان و تقسیم آن بین فقیران بود. این اموال را حق پایمال شده مردم می‌دانست که حال قانون نیز آن را به رسمیت شناخته بود.

فرامرز اکنون به هیچ ارزشی پایبند نیست. او از همان دوران جوانی می‌دانست که درخت انجیر معابد درختی معمولی است و “علمدار” آن نیز فردی شیاد. فرامرز انسان بی‌آرمانی است که تصمیم دارد از اعتقادات خرافی مردم در به شکست کشاندن دشمن خویش بهره برد. پس از حوادثی چند و زمانی دراز مفقودالاثر بودن، سرانجام در لباس سیدِ درویشی به شهرش بازمی‌گردد؛ درویشی سبزچشم با موهایی افشان و سپید و بلند، ریخته بر شانه‌ها و ریش سپید، چنته و کشکولی و دشداشه‌ای خاکی‌رنگ و عصای آبنوس در دست. به اندک‌زمانی نامش با معجزه‌هایی بر زبان‌ها جاری می‌گردد. برای حفظِ زیارتگاه درخت انجیر در برابر مهندس شهرکی قد علم می‌کند. توده عظیم مردم پیرو او هستند. او در پیش و شهری در پی او روان است؛ دانشجو، دانش‌آموز، معلم، طلبه، پیشه‌ور و نظامی و به همراه آنان لات‌ها و لمپن‌های شهر، همه او را رهبر خویش می‌دانند. همین جمع عظیم در نخستین راهپیمایی خویش رودخانه‌ای می‌شود جاری در سراسر شهر.

درویش به زیر سایه‌ی درخت انجیر معابد می‌نشیند تا امور جاری را سامان بخشد، آن‌سان که خمینی در “نوفل لوشاتو”ی پاریس به زیر درخت سیب جا خوش کرده بود. حواریون درویش نیز هم‌چون حامیان خمینی او را “آقا” خطاب می‌کنند.

درویش بر همه رهبر است. با مهارت سخن می‌راند، بسیج می‌کند، فریب می‌دهد، وعده می‌دهد، از اخلاق و درستکاری انسان‌ها می‌گوید، به فسادِ حاکم حمله می‌کند. (در سیمای او یک خمینی واقعی را می‌توان بازیافت). درویش که با لنزی سبزرنگ بر چشم، حال “سبزچشم” است، مردم را تهییج می‌کند، سخنانش شعار مردم می‌شود؛ “تقاص دروغ نیست، مکافات دروغ است.” در راهپیمایی مردم کسانی با بازوبندهای سرخ بر بازو پاسداران صف هستند. (شاید به نشانه‌ی همکاری چپ‌ها با خمینی و پیروزی او)

آن‌جا که تقاص و کفاره باشد، گناهکاران به شلاق مجازات می‌شوند و به تخت شلاق بسته می‌شوند تا تعذیر بر آنان جاری گردد. به راه “نجاتِ ایمان” زمزمه‌ی بازداشت‌ها آغاز می‌شود، به کتابخانه‌های شهر حمله می‌کنند. درویش خود آغازگر تصفیه کتابخانه‌ها می‌شود از کتاب‌های غیراخلاقی و غیرمذهبی. به جای آن‌ها کتاب‌های جادو و جنبل، خرافات قفسه‌ها را پُر می‌کند؛ دیگر “از کتاب‌های پیشین هیچ دیده نمی‌شوند.”

درویش جز انتقام سودایی در سر ندارد. هم‌سانِ خمینی، از هر گونه لذتی دوری می‌گزیند. نگاهی نافذ دارد و قدرت کلامی جادویی. موعظه‌های او توده‌ها را مسخ می‌کند. درویش “آقا”ست، آمده است تا مردم را نجات دهد. آقا مردم را در شهرک درخت انجیر معابد جمع می‌کند. زن و مرد، پیر و جوان خیابان‌ها را در تصرف خویش دارند. در دست عده‌ای چماق دیده می‌شود. ریشه‌های درخت انجیر معابد همه‌جا به چشم می‌خورند، ریشه‌ها از زیر آسفالت خیابان‌های نوساز و پیاده‌روها بیرون زده است. همین ریشه‌ها هستند که درهای اماکنی چون مدرسه‌ها، کتابخانه‌ها، مؤسسات دولتی و ادارات را گرفته‌اند و رفت‌وآمد را دچار اختلال کرده‌اند. مردم در مقابل “کاخ مهران” که کاخی از “مرمر” است، می‌رسند، “…مجسمه مهرا‌ن‌خان روی ستون هشت‌ضلعی وسط میدان با نورافکن‌های بزرگ، نورباران است. دم در سینما شلوغ است. مرد سبزچشم نگاه به عکس‌های بزرگ سر در سینما می‌کند. فیلم “شب کودتا” را نشان می‌دهد…” مردم عاصی تندیس مهندس مهران شهرکی را پایین می‌کشند. کاباره‌ها را درهم می‌ریزند و سرانجام مهندس شهرکی را با ماشین‌اش به آتش می‌کشند و کاخ او را به تصرف درمی‌‌آورند. (مهران اگر همان مهر ایران باشد، می‌تواند نماد آریامهر نیز بشود که مجسمه‌های او نیز به همین شکل در زمستان سال پنجاه و هفت به پایین کشیده شد. کاخ مرمرین مهران‌خان نیز به نماد کاخ مرمرِ شاه)

درویش هم‌چنان با مؤعظه‌های خویش مردم را تحریک می‌کند تا خراب کنند و بکُشند و به پیش بتازند؛ “ناگهان از دور در تاریکی گلوله‌ای آتش، مثل ستاره‌ای دنباله‌دار، تاریکی را می‌شکافد، پیش می‌رود، سقوط می‌کند و خرمنی از آتش برمی‌خیزد و سینما- تئاتر شهرک در شعله‌های سرکش گرفتار می‌شود…گوی آتشین دیگر در فضا ، کتابفروشی امید گُر می‌گیرد: پوچا، پاتانا، یاکا، یاکاکا. دود و آتش، مرکز پزشکی شعله می‌کشد. بعد دبیرستان پسرانه مهران، بعد کتابفروشی‌های دیگر، درمانگاه‌ها، کاباره جغد سیاه و اسب نقره‌یی. بلوار یک‌پارجه می‌شود دود و آتش. می‌شود جهنم سوزان…”

در کشاکش درگیری‌ها سیمای پنهان درویش بر تنی چند آشکار می‌شود، اما چه باک. دشمن کشته شده است، او رهبر است و خشم مردم هم‌چنان آتش می‌افروزد؛ “…میدان مثل روز روشن است. عرق در چشم سبزچشم می‌شکند. گردنش خم می‌شود. دستش تکان می‌خورد. پلک می‌زند و لنزهای سبز می‌افتد کف دستش. از پشت سرش می‌شنود؛ “فرامرزخان؟” سر بر می‌گرداند. حسن جان پشت سرش است. چشمانش باز می‌شود. میشی است…کوهه‌های آتش در چنگ باد -گومباگومب دمادم و گُراگُر آتش- گردن فرامرز خم می‌شود. زانوهایش می‌لرزد و سست می‌شود. به عصا تکیه می‌دهد تا بنشیند بر پارسنگی بر ستون شکسته. حسن جان کمکش می‌کند. می‌نشیند. تاجگونه را از سرش برمی‌دارد. گردن خم می‌کند و پیشانی بر زانو می‌گذارد.”

رمان “درخت انجیر معابد” در نقطه اوج خویش به پایان می‌رسد. می‌توان بسیاری از نمادهای آن را در تاریخ انقلاب ایران و شخصیت‌هایی که به قدرت رسیدند، بازیافت. رمان در آستانه انقلاب متوقف می‌شود. این‌که درویش به قدرت می‌رسد یا خیر مهم نیست. در واقعیت، خمینی همان “درویشِ دغلی” بود که به قدرت رسید. در این رمان، درخت انجیر معابر استوار و پابرجا می‌ماند. ریشه‌های آن گسترده‌تر می‌شوند.

در تاریخ پیدایش درخت انجیر معابد می‌خوانیم که صد سال پیش توسط مرد غریبه‌ای از بنگال آورده شده، در این‌جا کاشته شده و تا کنون پنج “علمدار” داشته است. علمداران به عنوان متولیان این بقعه پنج نسل در خدمت آن بوده‌اند. اگر برای هر نسل بیست تا بیست و پنج سال عمر در نظر بگیریم، حدود یک قرن و نیم از تاریخ موجودیت زیارت‌گاه درخت انجیر معابد می‌گذرد.

علمدارها مخالف کتاب و مدرسه و عشق و هر‌آن‌چه نشان شادی باشد، هستند؛ “این مدرسه‌ها بچه‌ها را گمراه می‌کنن…بعضی از معلم‌ها کله‌ی بچه‌ها را پُر می‌کنن از حرف‌هایی که هم‌ش کفر و زندقه‌س… این کتابا را باید آتش زد. کتابایی که عشق و عشق‌بازی یاد بچه‌های چشم و گوش بسته‌ی مردم می‌دن باید ریختشان وسط میدان شهرک، روشان بنزین ریخت و آتششان زد و جشن گرفت.”

علمدار چهارم به وقت مرگ به پسرش که به عنوان علمدار پنجم جانشین او خواهد شد، می‌گوید: “پسرم تو حالا علمدار پنجمی. این قدرت را بشناس! نگذار از دست برود. زیارتگاه را به تو می‌سپارم… اگر حرمتش را داشته باشی قدرت عظیم و بی‌انتهایی‌ست که سلاطین را هم به خضوع وامی‌دارد.”

در فصل ششم که آخرین فصل رمان است، رمان با ضربآهنگی تند به پیش می‌رود، طوفانی به پا می شود، ماجراها در بحران زاده می‌شوند، خیال و واقعیت، گذشته و حال را درهم می‌پیچد و به پیش می‌تازد، بی‌آن‌که آینده‌ای روشن در پیش داشته باشد. در همین فصل چماقداران حامی درویش هم‌چون فاشیست‌های موسولینی در ایتالیا سیاه‌پوش هستند. آنان به چوب و چماق و زنجیر مسلح می‌باشند و هیچ مخالفی را برنمی‌تابند.

زبان چماقداران را کسی نمی‌فهمد؛ پونیا، پونیا، پاپا…لولوو پاپا، پانچا، پامارا و…این زبان را درویش بر زبان‌ها جاری کرده است. این زبان برای مردم بیگانه است، چنان‌چه زبان خمینی برای ایرانیان بیگانه بود. درویش هم‌چون خمینی واژگانی نو وارد جامعه می‌کند. و این البته سالیانِ بعد خود را بهتر نشان می‌دهد. گسستِ زبانی یکی از بارزترین نمونه‌های گسست است در ایرانِ بعد از انقلاب.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

همان‌طور که با آمدن اعراب به ایران، بخشی از ایرانیان با نوشتن و سرودن به زبان عربی، عرب نشدند، با آمدن خمینی به ایران نیز عربی زبان مردم ایران نشد ولی زبان فارسی، زبانی آخوندزده شد. زبان آخوندی که مدعی‌ست خاستگاهش زبان قرآن است، ملغمه‌ای است از فارسی و عربی. این زبان در فهم همگانی مشکل‌آفرین شد و مشکل موجود روزبه‌روز گسترش یافت. تا آن‌جا که بحرانی همگانی را در این عرصه در زبان مردم و هم‌چنین هنر و ادبیات پدید آورد.

مردم از فهم زبانِ پیروانِ درویش عاجز بودند ولی آن را به‌کار می‌بردند، تکرار می‌کردند و گسترش می‌دادند. این همان زبانی است که به عنوان “زبان آخوندی” در ایرانِ پس از انقلاب رایج شد.

در درخت انجیر معابد اسفندیار آذرپاد وقف‌نامه‌ای از خود بر دیوار معبد نصب می‌کند. مهران‌شهرکی وقف‌نامه معبد را عوض می‌کند و با خط نسخ همان کلمات نامفهومی را بر آن می‌نویسد که هیچ‌کس حتی خودش از آن سر در نمی‌آورد: “لولووکا، تون ماتا، کاتورا، پوجا، ماک سی‌کا…”

در “درخت انجیر معابد” جهانی فرومی‌ریزد و به جای آن دنیایی کوچک‌تر در هراسی عمومی بنیان می‌گیرد. ششمین فصل رمان همین دنیاست که دارد گسترش می‌یابد. این فصل می‌توانست خود رمانی مستقل باشد. در این فصل پنداری دیوانه‌ای، هم‌چون دیو، از چراغ جادوی افسانه‌ها بیرون آمده تا راهبر توده مردم باشد برای بازگشت به جهان خرافات. توده‌ی مردم به رهبری “آقا” هر آن‌چه را که نشان از نو داشته باشد، به آتش می‌کشد و از بین می‌برد. اگر فرو ریختن دنیای نخست در یک رمان آورده می‌شد، بازگشت به جهانِ قهقرا می‌توانست رمان مستقلِ دیگری باشد.

احمد محمود در آخرین رمان خود، با واپسین تیر ترکش خود انقلاب را نشانه گرفت و شکست محتوم آن را پیش‌بینی نمود.

“درخت انجیر معابد” در دو جلد و بالغ بر هزار صفحه محصول گسست است، گسستی همه‌جانبه در تمامی عرصه‌های زندگی. اگر چنین گسستی پیش نمی‌آمد، آخوند و درویش در این داستان ظهور نمی‌کردند و خرافات به این شکل در تن داستان حادثه نمی‌آفریدند.

با رمان “درخت انجیر معابد” احمد محمود بخش بزرگی از تاریخ اجتماعی ایرانِ معاصر را نیز به داستان می‌کشاند؛ در “همسایه‌ها” دوران ملی شدن صنعت نفت را شاهدیم و نسلی را که در بحران حاکم قدم به راه مبارزه می‌گذارد. در “داستان یک شهر” شکست جنبش را می‌بینیم و خاطرات یک تبعیدی در زندان و تبعیدگاه. در “بازگشت” زندگی یک زندانی را در پی سال‌ها زندان، در زندانی دیگر که جامعه‌ی خفقان‌زده باشد، می‌بینیم. در “زمین سوخته” ایران جنگ‌زده را مرور می‌کنیم. در “مدار صفر درجه” نسلی را که سراسر امید است و برای انقلاب گامی دیگر به راه مبارزه می‌گذارد. در “درخت انجیر معابد” غول خفته‌ی ذهنِ یک جامعه از چراغ جادوی قرون سر بر می‌آورد تا همه‌چیز را درهم ریزد و به تسخیر درآورد.

مطالب منتشر شده در صفحه “دیدگاه” الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

زلنسکی: جنگ باید پایان یابد و پیشنهادات اوکراین روی میز است

رئیس جمهور اوکراین گفت تا کنون ۱۴ هزار سرباز روس در جنگ کشته و ده‌ها هزار نفر زخمی شده‌اند. درگیری‌ها در اطراف فرودگاه خرسون شدت یافته است. آلمان کمک‌های بشردوستانه به اوکراین را افزایش داد. ● زلنسکی: جنگ باید پایان یابد و پیشنهادات اوکراین روی میز است

ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین در واکنش به سخنرانی ولادیمیر پوتین در استادیوم لوژنیکی در مسکو با اشاره به حضور ۱۰۰هزار نفر در مقابل استادیوم و ۹۵ هزار نفر در داخل ورزشگاه گفت: «این رقم با تعداد سربازان روسیه که به اوکراین حمله کردند مطابقت دارد و اکنون ۱۴ هزار جسد را در این ورزشگاه به اضافه ده‌ها هزار مجروح و معلول تصور کنید. این همه تلفات روسیه از آغاز جنگ تا کنون است.»

منابع مستقل نمی‌توانند صحت این داده‌ها را بررسی کنند.

زلنسکی در ادامه صحبت‌های خود بار دیگر خواستار پایان فوری جنگ شد و گفت: »پیشنهادات اوکراین روی میز است.«

رئیس‌جمهوری روسیه روز جمعه ۱۸ مارس در “مراسم میهن‌پرستانه” هشتمین سال اشغال کریمه در برابر ده‌ها هزار نفر از هواداران خود سخنرانی کرد و “مأموریت قهرمانانه ارتش” را ستود. منابع روسی گفته بودند که در این مراسم حدود ۹۵ هزار در داخل و ۱۰۰ هزار نفر در خارج ورزشگاه تجمع کرده بودند.

● آلمان دو هزار ژنراتور برق به اوکراین ارسال کرد

سونیا شولتس، وزیر همکاری‌های اقتصادی و توسعه آلمان از ارسال کمک‌های امدادی از جمله ۲۱ خودروی آتش‌نشانی، دو هزار ژنراتور برق، تجهیزات نجات، چادر و کیسه خواب به اوکراین خبرداد.

به گفته شولتس قرار است در هفته آینده نیز ۹ تریلر حامل محمولات تجهیزات سنگین آتش‌نشانی و ۱۶۰۰ دستگاه تنفسی به اوکراین ارسال شود.

● درگیری شدید در فرودگاه خرسون

فرودگاه چورنوبایفکا در نزدیکی خرسون در جنوب اوکراین همچنان کانون درگیری‌های شدید است. نیروهای مسلح اوکراین برای ششمین بار به نظامیان روسیه در فرودگاه خرسون حمله کردند و خسارات سنگینی را به آنان وارد کردند.

قبلا نیز نیروهای اوکراینی اعلام کرده بودند در حمله با پهپادهای رزمی، ده‌ها هلی‌کوپتر و یک پست فرماندهی را منهدم کرده‌اند.

● کمیسیون اتحادیه اروپا درباره بروز قحطی در اوکراین هشدار داد

یانتس لنارچیچ، کمیسر مدیریت بحران اتحادیه اروپا در مصاجبه با روزنامه آلمانی “ولت آم زونتاگ” ضمن هشدار درباره قحطی در اوکراین گفت مردم در شهرهای محاصره شده غذا و آب ندارند و هیچ راهی هم برای خروج از این شهر نیست.

این مقام اروپایی گفته است که فاجعه انسانی در اوکراین ممکن است بدتر شود.

برای مشاهده خبرهای بیشتر کلیک کنید.

گزارش صوتی کمیته دفاع از محیط زیست، ۱۱ مارس ۲۰۲۲

جلسه کمیته دفاع از محیط زیست، جمعه ۱۱ مارس ۲۰۲۲، از ساعت ١٨:۳۰ به وقت اروپای مرکزی، با حضور جمعی از فعالان حقوق بشر و دیگر میهمانان، از طریق فضای مجازی زووم، و اپلیکیشن کانون با مدیریت مینا آقابیگی برگزار گردید. سخنرانان عبارتند از: ۱) شروع جلسه: مینا آقابیگی، ۲) علیرضا جهان بین: گزارش و …

ادامه‌ی مطلب

گزارش صوتی و تصویری کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی ، ۱۲ مارس ۲۰۲۲

جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی شنبه ۱۲ مارس ۲۰۲۲ در ساعت ۱۴:۰۰به وقت اروپای مرکزی با حضور جمعی از فعالان حقوق بشر و دیگر مهمانان از طریق فضای مجازی زووم ، یوتوب و اپلیکشین کانون با مدیریت کریم ناصری برگزار گردید. سخنرانان عبارتند از:1- شروع جلسه: کریم ناصری 2- گزارش …

ادامه‌ی مطلب

وزیر خارجه آلمان خواستار بازبینی استراتژی امنیت ملی شد

آنالنا بربوک با توجه به تهاجم نظامی روسیه به اوکراین می‌گوید وقتی مسئله جنگ و صلح باشد آلمان نمی‌تواند بی‌طرف بماند. او خواستار به‌روز شدن استراتژی امنیت ملی آلمان شد و برای این کار پیشنهادهایی ارائه کرد.وزیر خارجه دولت فدرال آلمان با اشاره به تحولات هفته‌های اخیر در شرق اروپا بر ضرورت بازبینی خطوط اصلی استراتژی امنیت ملی این کشور تاکید کرد.

آنالنا بربوک روز جمعه، ۸۱ مارس در سخنرانی خود در برلین به ارائه پیشنهادهایی برای تدوین سیاست‌های امنیتی جدید آلمان پرداخت و وعده داد در ماه‌های آینده این موضوع را در گفت‌وگو و رایزنی با نهادهای دیگر و پارلمان فدرال (بوندس‌تاگ) پیگیری کند.

سیاستمدار حزب سبزها با اشاره به تهاجم نظامی روسیه به اوکراین گفت: «وقتی پای جنگ و صلح و مسئله عدالت و بی‌عدالتی در میان باشد، هیچ کشوری، حتی آلمان نمی‌تواند بی‌طرف بماند.»

“جنگ پوتین” و واقعیت‌های جدید

به گزارش “تاگس‌شاو”، وب‌سایت کانال یک تلویزیون آلمان، بربوک می‌گوید جنگ رئیس جمهوری روسیه ولادیمیر پوتین علیه اوکراین که ناقض حقوق بین‌المللی است ما را با یک واقعیت جدید در حوزه سیاست امنیتی مواجه می‌کند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

او این وضعیت را یک “نقطه عطف ژئوپولیتیک” با تاثیرات بسیار عمیق بر امنیت اروپا توصیف کرد و گفت به همین دلیل آلمان برای تدوین یک استراتژی جدید امنیت ملی نباید به امنیت از منظر گذشته بلکه از نگاه آینده فکر کند.

نظامیان روسیه بامداد ۲۴ فوریه به فرمان پوتین حمله سراسری به اوکراین را آغاز کردند. این جنگ که مسکو انتظار داشت طی یکی دو روز به نابودی زیرساخت‌های نظامی اوکراین منجر شود اکنون وارد هفته چهارم شده است.

آنالنا بربوک اصل “خدشه‌ناپذیر بودن زندگی” را بنیاد مفهوم جدید امنیت خواند و مولفه‌های مهم آن را چنین توصیف کرد: “حفاظت در برابر جنگ و خشونت”، “امنیت آزادی زندگی ما در دموکراسی” و “امنیت بنیادهای زندگی ما”.

او با بیان این که جایی که جنگ بنیادهای زندگی را متلاشی می‌کند نمی‌تواند امنیت برقرار باشد، افزود حتی در جایی که پیامدهای تغییرات اقلیمی، گرسنگی، فقر و کمبود رفاه رنج را به مردم تحمیل می‌کند نیز هیچ بنیادی برای زندگی امن در آزادی وجود نخواهد داشت.

دولت ائتلافی آلمان به ریاست صدراعظم، اولاف شولتس از حزب‌های سوسیال دموکرات، سبزها و دموکرات‌های آزاد تشکیل شده است.

به گزارش “تاگس‌شاو” در توافق‌نامه تشکیل این دولت ائتلافی مسئله تدوین یک استراتژی امنیتی جدید گنجانده شده و این موضوع در تاریخ آلمان فدرال بی‌سابقه بوده است.

بربوک وعده داده به‌روز کردن این استراتژی با همکاری تمام نهادهای مرتبط و بوندس‌تاگ و با استفاده از کارشناسان و تشکل‌ها و فعالان جامعه مدنی انجام شود.

مسئولیت‌پذیری بیشتر در ناتو

وزیر خارجه دولت فدرال آلمان معتقد است این کشور باید در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) بیش از پیش مسئولیت بپذیرد. او تاکید کرد جنگ اوکراین بار دیگر آشکار ساخت که امنیت به توانایی اتحاد ناتو وابسته است.

یکی از بهانه‌های پوتین برای حمله به اوکراین تمایل این کشور به عضویت در ناتو و گسترش نفوذ این پیمان در شرق اروپا و نزدیک مرزهای روسیه و متحدانش بوده است.

بربوک ضمن پشتیبانی از تقویت “جبهه شرقی ناتو” تاکید کرد که رزمایش‌های مشترک کشورهای عضو این پیمان باید با توجه به این واقعیت جدید انجام شود که تمام مناطق ناتو در شرق با تهدیدهای جدیدی روبرو هستند.

او می‌گوید این به آن معناست که نه تنها حضور ناتو در کشورهای عضو آن در جنوب شرق اروپا مشخص باشد بلکه قدرت اتمی بازدارنده آن نیز باید باورپذیر بماند.

به گفته این سیاستمدار حزب سبزها، بر همین اساس دولت فدرال آلمان تصمیم به تهیه جنگنده‌های اف ۳۵ با قابلیت حمله کلاهک‌های اتمی گرفته است.

قطع وابستگی به واردات انرژی از روسیه

وابستگی آلمان به واردات انرژی‌های فسیلی از روسیه یکی از مسائلی است که پس از حمله به اوکراین بیش از پیش مطرح شده و تمایل به کاهش و قطع کامل این وابستگی در دولت اولاف شولتس مدام افزایش می‌یابد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

آنالنا بربوک تاکید کرده که آلمان باید به وابستگی خود به مسکو خاتمه دهد و در این مسیر نباید به حکومت‌های خودکامه دیگر وابسته شود.

دولت ائتلافی آلمان قصد دارد برای جایگزین کردن نفت و گاز وارداتی از روسیه با کشورهایی مانند قطر و امارات متحده عربی وارد مذاکره شود.

بربوک ظاهرا با اشاره به این مسئله گفته بدیهی است که برای تحقق این هدف لازم است با حکومت‌های خودکامه نیز وارد گفت‌وگو شد اما موضوع تعیین کننده این است که نگذاریم به خاطر وابستگی از نظر اقتصادی یا تامین انرژی وادار به سکوت شویم بلکه باید در برابر مسائل موضع‌گیری کنیم حتی اگر این کار دشوار باشد.