سپتامبر 28
گزارش سه ماه نقض حقوق پیروان ادیان , تابستان ۱۳۹۹
سپتامبر 28
ایران؛ خودکشی پدر یکی از معترضان محکوم به اعدام

به گزارش سایت امتداد، به دنبال فشارهای روحی وارده بر خانواده امیرحسین مرادی یکی از متهمان حوادث آبان ماه که به اعدام محکوم شده است، و نگرانی های مداوم از وضعیت او؛ پدر امیرحسین مرادی صبح امروز خودکشی کرد.
بنا بر گفته مادر امیرحسین مرادی، صبح امروز جنازه پدر در زیر زمین خانواده پیدا شده و از صبح نیز نیروهای امنیتی در خانه حضور دارند و چند ساعتی نیز هست که تعدادی خبرنگار منتسب به صدا و سیما در حیاط خانه هستند که خواهان گفتگو بوده و اکنون از خانه خارج شدهاند.
وی ادامه داد که فشار وارده بر خانواده امیرحسین به قدری زیاد بوده که پدر امیرحسین تا لحظه آخر و مرتبا درباره پسرش صبحت میکرده و آرزو داشته یک روز دوباره همگی بر سر یک سفره بنشینند. او بشدت نگران پسر خود بوده و به خاطر شرایط پسرش تحت فشار بوده است.
مهدی محمودیان، فعال سیاسی با اشاره به همین موضوع، در توییتی هدف فشارها را گرفتن اعتراف اجباری از خانواده امیرحسین خوانده است.
وی نوشت: …آقا و خانم نامحترمی که چند ساعت بعد از درگذشت پدر خانواده مقابل منزل خانواده داغدار میروی تا از خانواده اعتراف اجباری بگیری و در لجنزارت منتشر کنی، بدان مهم نیست شغلت چیست مهم نیست بازجو هستی یا خبرنگار هرچه که هستی بدان خیلی بی شرفی…
نامه از زندان: جان محکومان به اعدام در خطر است
نامه نرگس محمدی؛ پیش از آنکه دیر شود به روند اعدام ها اعتراض کنید
خبرگزاری هرانا – نرگس محمدی، سخنگو و نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر محبوس در زندان زنجان، طی نامه ای سرگشاده با تاکید بر اینکه “جان محکومان به اعدام در خطر است”، خواستار اعتراض عمومی علیه صدور و اجرای حکم اعدام شد. خانم محمدی همچنین در بخش دیگر این نامه به شرایط خود در این زندان پرداخته و نوشته است که “حتی برای نیایش آرام و فردی شبانهاش هم تحت فشار قرار گرفته و مجبور است سجاده خود را در سرویس بهداشتی (توالت) پهن کند”.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کانون مدافعان حقوق بشر، نرگس محمدی سخنگو و نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر محبوس در زندان زنجان، در نامه ای سرگشاده از تمان انسانهای آزادی خواه درخواست کرد که نسبت به صدور و اجرای حکم اعدام اعتراض کنند.
متن کامل این نامه در ادامه میآید:
“عادت چندساله زندان دارم گاه در سکوت نیمهشب بعد از خواب همبندیهایم، سجادهام را میگشایم و نیایشی کوتاه میکنم. شب گذشته بعد از خاموشی، سجادهام را پهن کردم و نشستم. ناگهان چراغهای بند روشن شد و زندانبان بلندگو را روشن کرد و با فریاد تذکر داد: سجادهات را جمع کن و بلندشو!
روشن و خاموش مکرر و صدای بلندگو، همبندهایم را از خواب بیدار کرد. به ناچار بلند شدم سجادهام را بستم و در توالت روی موزائیک خیس و کثیف سجادهام را گشودم و به نیایشم ادامه دادم.
امروز صبح به زندان اعلام کردم من پس از خاموشی سجادهام را در توالت پهن خواهم کرد، اما مطمئن باشند آلودگی زمین توالت برای من پاکتر از محرابهای عطرینی است که پیشانیِ پینهبسته ظالمان بر آن مینشیند. برای من، زنِ محبوس پاکتر از زن آزادیست که برای آزار همجنس خود شقاوت در پیش میگیرد. گو اینکه دستور این فشار جدید بر من از بالا باشد چه دشوار ولی ضروریست باور و تجربه این واقعیت که حکومت دینیِ استبدادی، درونیترین امر شخصی را ابزار قدرتنمایی و سلطهطلبی خود بر انسانها تدبیر میکند. یاد خواهران چپمان در دهه ۶۰ در زندانها میافتم که برای ترک هر وعده نماز، ۵ ضربه شلاق میخوردند.
مسئله این نیست که چهکسی به چه چیزی باور دارد؛ مسئله این است که استبداد، انسان را از هویت و منزلت انسانی دور میکند و استبداد دینی چیرهدستتر و بیپرواتر از هر استبدادی عمل میکند. پس از تحمل سالها زندان، اکنون کار را به جایی رساندهاند که حق نشستن پای سجاده را ندارم و باید تحقیر و توهین بشنوم. در این سیر فزونییافته محرومیت، پیام حکومت روشن است: برای تضییع حقوق معترضان حد قانونی و انسانی و شرعی نمیشناسد و شدت خواهد بخشید تا معترض بمیرد یا بشکند یا توبه کند.
پس از تحصن دی ماه ۹۸ در اوین، در اعتراض به کشتار جوانان معترض به فقر و بیکاری ناشی از استبداد حکومت، محرومیتها و تعرضهای هولناکی را متحمل شدهام که طاقتفرساست. قصد طرح حقوق شخصیام را ندارم، ولی در طرح مطالبات مردم مصرتر شدهام. این روزها علاوه بر کشتار خیابانی معترضان در سالهای گذشته، نسبت به اعدام جوانان معترض و دسیسهچینی حکومت اعتراض دارم. از تمام آزادیخواهان جهان یاری بطلبیم و از مادران رنجکشیده سرزمینم میخواهم مبادا در انتظار برافراشته شدن چوبه دار دیگر بنشینیم، چرا که برای نجات جوانان بیپناهمان دیر خواهد شد. زمان تنگ است، بیایید همهباهم یکصدا مخالف اعدام باشیم. جان محکومان به اعدام در خطر است. دیروز فرزند او بود، امروز فرزند من است، فردا نوبت فرزند تو میشود.
سه معترض اعدامی آبان به اجرای حکم تهدید شدند
قاضی شعبه یک اجرای احکام تهران پس از مراجعه به زندان تهران بزرگ اقدام به تهدید سه بازداشت شده اعتراضات آبانماه محکوم به اعدام کرد.
بنا به گزارشها، روز پس از اعدام نوید افکاری، محمد برائه قاضی شعبه یک اجرای احکام برای اولین بار به تیپ۵ زندان تهران بزرگ رفت. وی در این بازدید امیرحسین مرادی، محمد رجبی و مسعود تمجیدی را به سکوت فراخوانده و آنها را تهدید کرد که در صورت انتشار خبرهایشان و عدم سکوت، حکم اعدامشان اجرا خواهد شد.
حکم مصادره اموال کودکان خردسال مصطفی صالحی
بنا به حکم قضاییه جمهوری اسلامی، خانواده مصطفی صالحی، معترض اعدام شده باید مبلغ ۴۲۵میلیون تومان دیه بپردازند. به این ترتیب قضاییه رئیسی و خامنه ای، در یک عمل جنایتکارانه و نفرتانگیز دیگر، قصد غارت و چپاول اموال و تنها سرپناه همسر و دو فرزند او را تحت عنوان دیه دارد.
همسر داغدار مصطفی صالحی به دادگاه احضار شده و به وی ابلاغ شده است که باید مبلغ ۴۲۵میلیون تومان دیه بهخاطر کشته شدن پاسدار «سجاد شاهسنایی» و سایر مأمورانی که در درگیری با معترضان در دیماه ۹۶ زخمی شدهاند، بپردازند.
در حکم اعلام شده در صورت عدم پرداخت این مبلغ، تنها خانه و سرپناه همسر و فرزندان مصطفی صالحی و همچنین باغ این خانواده را توقیف خواهند کرد.
مصطفی صالحی ۳۳ساله، کارگر ساختمانی بود و برای اداره زندگیش مسافرکشی میکرد. کودکان مصطفی صالحی نازنین ۴ساله و امیرحسین ۶ساله میباشند.
مصطفی صالحی به اتهام قتل یک بسیجی پاسدار به نام «سجاد شاهسنایی» که در جریان اعتراضات دیماه۹۶ در «کهریزسنگ» نجف آباد مورد اصابت گلوله قرار گرفت، روز ۱۵مرداد ماه۹۹ اعدام شد. در حالیکه وی در تمامی مراحل دادگاه این اتهام را رد کرده بود. او بارها در دادگاه گفته بود: بروید شاهد بیاورید یا دستکم دوربین ها را چک کنید.
مصطفی صالحی؛ صورت مساله باقی ست و جواب در پیش!
منصور امان : جنگ پیشدستانه رژیم ج.ا علیه خیزش در راه مردُم ایران، با اعدام مصطفی صالحی، یکی از مُعترضان قیام دی ماه ۹۶، وارد فاز دیگری از خُشونت و وحشیگری شده است. حاکمان کشور در حالی که وحشت زده چشم در چشم پایان صدارت خونین شان دوخته اند، آخرین پناهگاه شان را در چوبه دار می یابند.
طناب دار را دست لرزانی بر گردن مصطفی صالحی افکنده که پایوران و رسانه هایش مرثیه مرگ اش را سر داده اند. صدای آژیر قرمز سرنگونی از چار گوشه “خیمه” قاتلان بلند شده است و آمران و عاملان با چهره های پریشان و نگران، هُشدار گویان از این گوشه به آن گوشه در شتابند. در چنین شرایطی پیام قتل مصطفی صالحی- برخلاف آنچه که “نظام” مایل است دریافت شود – اقتدار و اعتماد به نفس نیست. برعکس، خود اعتراف دردناکی به این واقعیت است که حاکمیت هنوز از ضربه دی ماه کمر راست نکرده و همچنان با آثار ماندگار آن در جنگ است.
از سوی دیگر، دست زدن به این جنایت دُرُست زیر نگاه خشمگین و مُراقب توده، همان مردُمی که بیش از ده میلیون تن از آنها علیه خیز حاکمیت برای اعدام سه مُعترض آبان بسیج شدند، فقط می تواند هیزُمی دیگر در کوره گُدازان خشم و کینه جامعه باشد. این ویژگی مُشترک همه رژیمهای از تعادُل خارج شده است که در تلاش برای سفت کردن زمین زیر پای خویش، اغلب تصمیمهای غلط و خودغرضانه ای می گیرند که سُقوط شان را ساده کرده و شتاب می بخشد.
کسانی مُرتکب قتل یک مُعترض شده اند که میلیونها مُعترض دیگر را در برابر دارند و هر روز شُمار بیشتری را به این جبهه عظیم می رانند. قتل مصطفی صالحی موجب نمی شود که اینان سُفره های خالی شان را فراموش کنند و از کنار مُسابقه غارت و چپاول وُزرا، وُکلا، آقازاده ها، مُرید و رهبر بگذرند. هیچ چوبه داری هرگز آنقدر بُزُرگ نیست که بتواند ناکارایی، فساد و نابرابری را پنهان کند و با پاشیدن خون به صورت تحقیر شده ها و به جان آمده ها نمی توان چشم آنها را بر فلاکت و بی حُقوقی خود بست.
رژیم ج.ا با این ارتکاب به این قتل با صدای بُلند دوباره اعلام می کند که هیچ طرح یا راه حلی برای تخفیف رنج و سختی جامعه ندارد، ظرفیت یا اراده ای در آن برای تغییر مسیر فاجعه بارش موجود نیست و راهکار آرام گرفتن توده مُعترض را در شلیک به مغز و قلب آن و برافراشتن چوبه دار می داند. نگون بختی استبداد مذهبی در آن است که زمانی به مردُم ایران اعلان جنگ داده که در موضع ضعف قرار دارد و بیشتر پادشاه عُریانی است که در حلقه مُحاصره رجز می خواند.
با گرفتن جان مصطفی صالحی، رژیم ولایت فقیه از دست مُطالبه او و دیگر مُعترضان دی و آبان خلاصی نخواهد یافت. با قتل او به هیچ سووالی پاسُخ داده نشده، صورت مساله باقی ست و جواب مردُم ایران در پیش!
سپتامبر 28
ایران؛ آیا “سورپرایز اکتبر” در عراق رقم خواهد خورد؟

آیا «سورپرایز اکتبر» با درگیری نظامی رژیم ایران و آمریکا در عراق رقم خواهد خورد؟
رویارویی رژیم ایران و آمریکا در عراق وارد مراحل تازهای میشود
آمریکا که از حملات راکتی به سفارتخانهاش در بغداد بسیار خشمگین است، دولت عراق را تهدید کرد که در صورت ادامۀ این وضع همۀ نیروهای خود را از عراق خارج خواهد کرد و سفارت خود را خواهد بست. این تهدید و خشم و بیصبری واشنگتن، ظاهراً یکی از دلایل اصلی سفر وزیر امور خارجۀ عراق به تهران بوده است.
روزنامه “واشنگتن پست” با انتشار گزارشی در همین رابطه، از غافلگیر شدن مقامات عراقی درباره احتمال بستن سفارتخانه آمریکا در بغداد خبر داده است.
“واشنگتن پست” در گزارش خود به تلاش مصطفی کاظمی نخستوزیر عراق برای مانع شدن از خروج نیروهای آمریکا و بستن سفارت این کشور در بغداد اشاره کرده است.
این روزنامه نوشته است که نخستوزیر عراق در همین ارتباط با شماری از دیپلماتهای کشورهای غربی تماس گرفته است.
یورونیوز هم گزارش داد: سفر ناگهانی وزير امور خارجه عراق به تهران که تا ساعتی پیش از حضور او در وزارت خارجه از دید رسانهها دور نگه داشته شده بود با مجموعه تحولات رخ داده میان بغداد و واشنگتن و همچنین تشدید تنش میان حکومت ایران و آمریکا قابل پیشبینی است. چراکه ۴۸ ساعت پس از آنکه برخی رسانههای خبری از تهدید عراق توسط وزیر خارجه آمریکا مبنی بر احتمال تعطیلی سفارت واشنگتن در بغداد خبر دادند، وزیر خارجه عراق به ایران رفت.
تحلیلگران سیاسی معتقدد بسته شدن سفارت امريكا در بغداد میتواند به خلاء قدرتی تبدیل شود که به سود رژیم ایران خواهد بود. به همین دلیل آنان میگویند که بسته شدن سفارت آمریکا در عراق با حمله نظامی این کشور به پایگاههای شبه نظامیان عراقی طرفدار حکومت ایران همراه خواهد شد.
از همین رو تحلیلگران سیاسی از عراق به عنوان بستر وقوع سورپرایز اکتبر به هنگام کارزار انتخاباتی دوناد ترامپ نام میبرند. پس آیا «سورپرایز اکتبر» با درگیری نظامی میان رژیم ایران و آمریکا در بستر عراق رقم خواهد خورد؟
وضعیت خیلی خطرناکی در عراق ایجاد شده است
به گفتۀ یکی از مسئولان عراقی “آمریکاییها نه عصبانی، که بسیار بسیار بسیار عصبانیاند”… آمریکاییها تاکنون به طور رسمی اعتراضی نکردهاند اما به گفتۀ عراقیها “شلیک راکت توسط شبهنظامیان تحت حمایت رژیم ایران وضعیت خیلی خطرناکی ایجاد کرده است”..
به گزارش رادیو فرانسه، به نظر میرسد که تهدیدهای اخیر آمریکا باعث شده که گروههای سیاسی عراقی تا اندازهای از جریانهای تندرو فاصله بگیرند. حتی مقتدی صدر روحانی شیعه که زمانی “مقاومت مسلحانه در برابر متجاوزان آمریکایی” را تبلیغ میکرد، خواهان تحقیقات پارلمانی در مورد شلیک راکت به سفارت آمریکا شده است. حشدالشعبی نیز چند تن از فرماندهان خود را که متهم به حمله به منافع غربیها بودند، برکنار کرده است.
با اینحال، بعید به نظر میرسد که حرکتهای ضدآمریکایی در عراق پایان گیرد. یکی از مقامات بلندپایۀ شیعه که نام برده نشده به خبرگزاری فرانسه گفته است: “از چند ماه پیش، رژیم ایران شماری از عناصر برکنارشدۀ گروههای شبهنظامی را در دست خود گرفته و در حال تشکیل گروههای جدیدی است که گهگاه نامشان را در بیانیههای ضدآمریکایی میبینیم”.
این مسئول شیعه میگوید: “همۀ این نوع گروهها از جانب رژیم ایران پیامی برای آمریکا دارند: به رغم تحولات سیاسی و به قدرت رسیدن مصطفی کاظمی، هیچ رهبر عراقی نخواهد توانست نگرش و خواستههای آمریکایی را در عراق پیاده کند”.
آخرین هشدار آمریکا به دولت بغداد
هشدار پمپئو به دولت عراق: خودمان علیه عصائب و حزبالله وارد عمل می شویم
سایت میدل ایست پیش تر در گزاارشی نوشته بود: برهم صالح رئیسجمهور عراق در جلسه ای پیام شدیدالحن و تهدیدآمیز مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا را به سران سیاسی عراق ابلاغ کرده است.
به گفته این منبع، یک پایگاه خبری عراقی بهنقل از منابع بلندپایه جزئیات محرمانهای از جلسه رؤسای جمهور و دولت و مجلس با سران نیروهای سیاسی عراق را فاش کرد.
در این جلسه که پیشتر اعلام شده بود «هادی العامری» و «نوری المالکی»، حاضر به شرکت در آن نشدهاند، برهم صالح به نیروهای عراق خبر داده که تماسی تلفنی از جانب «مایک پومپئو»، وزیر امور خارجه آمریکا دریافت کرده که در آن بر نارضایتی آمریکا از ادامه حملات به سفارت آمریکا و کاروان های ائتلاف تأکید کرده است.
به گفته این منابع، پمپئو به برهم صالح گفته که تصمیم بستن سفارت آمریکا در عراق هماکنون روی میز رئیسجمهوری آمریکاست و افزوده اگر نیروهای آمریکایی به این روش از عراق خارج شوند و سفارت به این ترتیب بسته شود آمریکا رأساً در برخورد با عاملان این حملات وارد عمل خواهد شد.
برهم صالح بهنقل از پمپئو افزوده که آمریکا در این باره به احدی از جمله کتائب حزبالله و عصائب اهل الحق رحم نخواهد کرد ضمن اینکه بسته شدن این سفارت پیامدهای بسیار منفیای برای عراق و آیندهاش خواهد داشت.
پمپئو در این تماس تلفنی افزوده که این آخرین هشدار به دولت عراق برای اقدام جدی برای برخورد با این گروههای قانونشکن است.
هشدار صریح فرمانده آمریکايی به پاسداران
فرمانده نیروهای آمریکايی در خاورمیانه می گوید که حمله گروههای شبه نظامی به نیروهای آمریکایی در عراق افزایش پیدا کرده است. او سرنخ حملات را در دست رژیم ایران دانسته و گفته است که آمریکا در برابر آنها خاموش نمیماند.
به گفته یک منبع ارتش آمریکا، حملهکنندگان معمولا از گروههای شبه نظامی مزدور جمهوری اسلامی هستند که به مواضع استقرار نیروهای آمریکایی راکت شلیک میکنند.
به گفته ژنرال مککنزی هدف رژیم ایران آن است که ایالات متحده را از خاورمیانه دور کند و دراین جهت به اقداماتی دست زده است، برای نمونه از دولت عراق خواست که به ایالات متحده برای ترک عراق فشار بیاورد.
اما ژنرال آمریکایی اعتقاد دارد که رژیم ایران موفق نخواهد شد، زیرا دولت عراق منافع امنیتی خود را در درازمدت در همکاری با ایالات متحده، ناتو و متحدان آمریکا میبیند.
ژنرال مککنزی تأکید کرد: ما برای حمایت از نیروهایمان هر کاری انجام میدهیم و با لحنی هشدارآمیز افزود: برای آنها (سپاه پاسداران) خیلی خطرناک است اگر خیال کنند که ما در برابر حملات راکتی یا موشکی آنها خاموش میمانیم.
رهبران بغداد شبه نظامیان وابسته به حکومت ایران را عامل بی ثباتی عراق میدانند
خبرگزاری فرانسه در گزارشی نوشت: تمام امیدهای دولت عراق برای اصلاح و بازسازی اقتصادی این کشور به علت خشونت های گروه های شبه نظامی نزدیک به جمهوری اسلامی ایران نقش بر آب شده است. مصطفی کاظمی، نخست وزیر عراق، بعد از روی کار آمدن وعده داده بود که علیه گروه های شبه نظامی و فساد خواهد جنگید و اصلاحات ضروری در کشور را به اجرا خواهد گذاشت.
اما، هر زمان که او تلاش هایی برای تحقق این وعده ها انجام داده، خشونت گروه های شبه نظامی مورد حمایت ایران نیز افزایش یافته است. خبرگزاری فرانسه به نقل از یک مقام ارشد دولت بغداد نوشته است : “این گروه ها هر زمان که درمی یابند دولت به منافع اقتصادی و نظامی آنها نزدیک می شود، بر شدت خشونت های خود می افزایند.”
یک مقام دیگر دولت عراق به خبرگزاری فرانسه گفته است : “ما دائماً در حال نبرد با حوادث هستیم و نمی توانیم بر راهبرد عمومی خود متمرکز شویم.”
در سوم سپتامبر گذشته برای اولین بار مقر شرکت امنیتی “جی ٤ اس” در بغداد هدف حمله قرار گرفت. یک مقام اطلاعاتی به خبرگزاری فرانسه گفته است که این حمله توسط یک پهپاد صورت گرفت. اگر چه هیچ گروهی رسماً مسئولیت این حمله را برعهده نگرفت، اما، شبه نظامیان وابسته به حکومت اسلامی ایران شرکت آمریکایی-انگلیسی را به تبانی در قتل قاسم سلیمانی در بغداد متهم کردند.
چند روز پیش از این حمله در نتیجۀ انفجار یک بمب دست ساز در مسیر یک کاروان کمک های جهانی غذایی در موصل یک کارمند سازمان ملل زخمی شد. در پی این انفجار یک گروه که خود را عضو “مقاومت اسلامی” خواند با انتشار بیانیه ای مسئولیت این انفجار را بر عهده گرفت و سازمان ملل را متهم کرد که از کاروان های کمک رسانی خود جهت انتقال مأموران اطلاعاتی آمریکا استفاده می کند. این گروه در بیانیۀ خود خطاب به سازمان ملل نوشت : “خودروهای شما در خیابان های عراق خواهند سوخت.”
“مقاومت اسلامی” اصطلاحی است که حکومت ایران برای نامیدن شبه نظامیان بنیادگرای همسو با خود ابداع کرده است. یک مقام اطلاعاتی دولت عراق به خبرگزاری فرانسه گفته است که پنج مورد از این گروه های شبه نظامی بنیادگرا از جمله “کتائب حزب الله” و “عصائب اهل الحق” و دیگر گروه های مشابه عاملان بی ثباتی عراق و در عین حال عضو حشدالشعبی هستند. یعنی : ائتلافی از گروه های شبه نظامی متحد حکومت ایران که عضو دولت عراق بوده و خواستار خروج نیروهای آمریکایی از عراق هستند. همین گروه ها هستند که وعدۀ مصطفی کاظمی را برای خلع سلاح کردن گروه های مسلح برنتافته و تهدیدی علیه خود می دانند.
مقامات عراقی می گویند که این گروه ها از طریق شبکه های مجازی بی هیچ نگرانی ای کاروان های نظامی را پیش از انجام عملیات صریحاً تهدید می کنند و رسانه های عراقی منتقد جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار می دهند. برای نمونه هفتۀ گذشته همین گروه ها پس از اعلام تهدیدهای خود از طریق شبکۀ “تلگرام” ساختمان تلویزیون “دجله” را به آتش کشیدند.
سپتامبر 28
انتقال اجباری درویش گنابادی به بیمارستان روانپزشکی
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز یکشنبه ۶ مهرماه ۱۳۹۹، بهنام محجوبی، درویش گنابادی زندانی از زندان اوین به بیمارستان روانپزشکی امین آباد (رازی) منتقل شد.
انتقال آقای محجوبی به صورت اجباری و به بهانه اعزام به بیمارستان جهت درمان از کار افتادگی دست چپ و تشنجهای متوالی وی صورت گرفته است.
یک منبع مطلع از شرایط این زندانی در این خصوص به هرانا گفت: “بهنام محجوبی امروز طی تماسی با خانوادهاش از انتقال خود به بیمارستان امین آباد خبر داد. بهنام از بیماری اعصاب و روان رنج میبرد و داروهایش باید از خارج زندان تهیه شود و در تمام مدت حبس در تحویل داروی او سنگ اندازی میکردند. پزشک زندان هم اخیرا برای او ۱۷ قرص خواب تجویز کرده بود که این داروها با داروهای خودش اختلال داشت و به همین جهت دیشب دچار تشنج میشود و یک طرف بدنش هم بی حس شده است. سرش هم در این بین با زمین برخورد کرد و اصلا به همین دلیل قرار بود به بیمارستان اعزام شود که ناگهان سر از امین آباد درآورد”!
بهنام محجوبی در زمستان ۹۶ در جریان حوادث گلستان هفتم توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در تاریخ ۲۷ مردادماه ۹۸ توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران از بابت اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور از طریق ارتباط گیری با سایرین و فراهم ساختن تجمع غیرقانونی” به به تحمل ۲ سال حبس تعزیری و دو سال ممنوعیت از عضویت در احزاب، گروه ها و دسته جات سیاسی یا اجتماعی محکوم شد.
آقای محجوبی در تاریخ ۳۱ خرداد ۹۹ پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت و جهت تحمل دوران محکومیت خود به زندان اوین منتقل شد. بازداشت وی در حالی بود که این درویش گنابادی تحت نظر روانپزشک قرار داشته و پزشکی قانونی تشخیص به عدم تحمل کیفر برای وی داده است.
بهنام محجوبی، فرزند علی و متولد ۱۳۶۶ است.
سپتامبر 28
دومین روز درگیری نظامی جمهوری آذربایجان/ارمنستان

درگیری میان نیروهای جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر مالکیت منطقه قره باغ امروز صبح وارد دومین روز خود شد. این در حالی است که طرفین یکدیگر را به از سرگیری این درگیریها متهم میکنند.
براساس اعلام وزارت دفاع ارمنستان، دیشب نیز درگیریها ادامه داشت و صبح امروز از شدت بیشتری برخوردار شد.
«آرزرون هوانسیان» سخنگوی وزارت دفاع ارمنستان گفت: از صبح امروز نیروهای جمهوری آذربایجان عملیات نظامی را با استفاده از راکت انداز سنگین TOS علیه نیروهای ارمنی ادامه میدهند.
سخنگوی وزارت دفاع ارمنستان همچنین افزود: نیروهای ارمنی ۱۱ ماشین ذرهی متعلق به جمهوری آذربایجان را مصادره و ۵ بالگرد، ۲۷ پهپاد، ۳۳ تانک متعلق به جمهوری آذربایجان را منهدم کرده اند.
در همین حال به گفته وزارت دفاع ارمنستان، بیش از ۳۲ نفر از نیروهای ارمنی کشته و بیش از ۱۰۰ نفز زخمی شده اند.
سپتامبر 28
کارشناس داحلی: رسوایی وعده های دروغ روحانی شیاد

روحانی دچار اشتباه شد که اعلام کرد ما شنبه و یکشنبه را باید جشن بگیریم
روزنامه رسالت به نقل از علی بیگدلی، کارشناس مسائل بین المللی در تهران با اشاره به بیانیه اتحادیه اروپا به شورای حقوقبشر نوشت: اتحادیه اروپا در برابر حمایتی که از ایران در شورای امنیت کرد، احساس میکند از آمریکا فاصله گرفته است، بنابراین بهدنبال فرصت بوده و شرایط را مناسب دیده است تا ایران را تحت فشار قرار دهد و به آمریکا نزدیک شود.
وی گفته است: اگر اتحادیه اروپا با آمریکا در شورای امنیت مخالفت کرد به دلیل محبوبیت ایران نبود لذا حسن روحانی دچار اشتباه شد که اعلام کرد ما شنبه و یک شنبه را باید جشن بگیریم چرا که مخالفت اتحادیه اروپا با آمریکا از یکسو به دلیل اختلافاتشان با آمریکا و از سویی دیگر اختلافات روسیه و چین با آمریکا بود.
این کارشناس افزود: اتحادیه اروپا نمیخواهد تمام رشتههای ارتباطی خود را با آمریکاییها قطع کند، اگر به همه این موارد نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد اروپا با وجود اختلافات نمیخواهد با آمریکاییها قطع ارتباط کند.
سپتامبر 28
مقایسه قدرت خریدخودرو در ایران و آمریکا+عکس
خودرو های رایج صفر کیلومتر در ایالات متحده آمریکا :
۱ – هوندا سیویک / قیمت : ۱۸۹۴۰ دلار
معادل دستمزد ۱۴۲ روز کار کارگر در آمریکا
۲ – تویوتا کمری / قیمت : ۲۳۶۴۵ دلار
معادل دستمزد ۱۷۷ روز کار کارگر در آمریکا
۳ – تویوتا کرولا / قیمت : ۱۸۶۰۰ دلار
معادل دستمزد ۱۳۹ روز کار کارگر در آمریکا
۴ – هوندا آکورد / قیمت : ۲۳۵۷۰ دلار
معادل دستمزد ۱۷۷ روز کار کارگر در آمریکا
ارزان ترین خودرو ایران :
پراید ۱۱۱ / قیمت : ۱۳۰ میلیون تومان
معادل دستمزد ۱۳۰۰ روز کار کارگر در ایران
سپتامبر 28
قیمت ارزهای خارجی در بازار آزاد تهران/روز دوشنبه

در بازار ارز نیز قیمت دلار 29 هزار و 50 تومان، یورو 34هزار تومان و درهم امارات 8 هزار و 50 تومان اعلام شده است.
گفتنی است، تشدید نوسانات ارزی موجب شد تا بازارساز تصمیم جدی برای مدیریت عرضه و تقاضا بگیرد ولی ظاهرا بازار از سیاستهای بازارساز استقبال نکرد و همین امر سبب شد تا قیمت ارز در روزهای اخیر مدام رکوردهای جدیدی را به ثبت برساند؛ د
ر صرافیهای بانکی نیز قیمت ارز به دنبال بازار آزاد درحال رکوردزنی است.هم اکنون قیمت فروش دلار در صرافی ها با 150 تومان افزایش نسبت به قیمت های پایانی روز کاری قبل 28 هزار و 800 تومان و قیمت خرید دلار نیز 28 هزار و 700 تومان درج شده است.
ضمن اینکه قیمت فروش یورو نیز با افزایش نسبت به قیمت های پایانی روز کاری قبل معادل 33 هزار و 500 تومان و قیمت خرید یورو 33 هزار و 400 تومان تعیین شده است.
بروز رسانی: دوشنبه 7 مهر 11:15
نوع قیمت لحظه (تومان)
قیمت دلار (صرافی بانکی) 28 هزار و 800
قیمت دلار (بازار آزاد) 29 هزار و 50
قیمت یورو (صرافی بانکی) 33 هزار و 500
قیمت یورو (بازار آزاد) 34هزار
قیمت درهم 8هزار و 50
قیمت پوند 37 هزار و 700
سپتامبر 28
ایران؛ تاکيد مقام آلمانی بر ضرورت اتحاد اروپا و آمريکا

مسئول روابط دو سوی آتلانتیک آلمان گفته است: نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هرچه باشد اروپا و آمریکا باید در جنگ سرد جدید با چین و رسیدگی به معضل رژیم ایران جبهه مشترک تشکیل دهند.
به گزارش خبرگزاري فرانسه، پیتر بایر، هماهنگ کننده روابط آلمان با آمریکا و کانادا بر این واقعیت تاکید کرد که اروپا و آمریکا بیش از اختلافات، منافع مشترک دارند.
این مقام آلمانی گفت: از دیدگاه من آمریکاییها و اروپاییها در مورد چین یا ایران منافعی هم تراز و گاهی یکسان دارند. به همین دلیل است که من در حال حاضر از اینکه نمیتوانیم در مورد این مسایل با آمريکايي ها به توافق دست یابیم، ناامید شده ام.
وی همچنین تاکید کرد انتخاب مجدد احتمالی دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا به انهدام جهان غرب منجر نخواهد شد و افزود: اگر ترامپ برای دومین دوره به قدرت برسد همه چیز تاریک نخواهد بود.
بایر گفت: دانستن اینکه چه کسی در کاخ سفید روی کار میآید ضروری است. اما این نمیتواند بر دوستی دو جانبه آنسوی اقیانوس غلبه کند. چند دهه همکاری از زمان جنگ، میان متحدان سابق، ارزشهای اساسی مانند آزادی و دموکراسی و صلح را تقویت کرده است.
سپتامبر 28
اینجا ایران است؛ محرومانی که معنای آرزو را نمیدانند

نه آب، نه برق، نه معلم؛ اینجا فقط محبت یافت میشود
برخی شهرها و روستاهای استان سیستان و بلوچستان با واژگان رفاه، توسعه، اینترنت پرسرعت و حتی آرزو و رویا بیگانهاند. آری؛ «آرزو» که در ابتدای زندگی هر کسی به عنوان هدف دوران جوانی و میانسالی او تعریف میشود، برای برخی کودکان روستای قادر آباد سیستان و بلوچستان فاقد معناست و برای دیگری هم جز نام خواهرش معنای دیگری ندارد.
باشگاه خبرنگاران وابسته به صداوسیما: این چند خط بالا نه یک جمله ادبی، بلکه حقیقت پاسخهایی استدر گفتوگو با کودک ۶ ساله استان سیستان و بلوچستان، بعد از این پرسش است که بزرگترین آرزوی شما چیست؟
مشکلات طبیعی نظیر گرمای شدید هوا و فقدان پوشش گیاهی و آب شیرین از یک سو و مشکلات زیرساختی مانند نبود برق، مدرسه، آب لوله کشی، اینترنت پر سرعت، راههای آسفالت و شنی و نبود بهداشت هم از سوی دیگر مردم این منطقه را احاطه کرده است.همه امیدشان برای نوشیدن آب، همان چاههای آب موجود است که متأسفانه در زمان افزایش گرمای هوا، شوری آب هم بیشتر میشود.
یکی از مردم بومی و کپرنشین روستای قادر آباد که مردی ۶۰ ساله است، میگوید از ابتدای تولدم در این روستا بودهام و همواره به کار کشاورزی و دامداری مشغول بودهام و گندم و جو کشت میکنم.بر کسی پوشیده نیست که کشاورزی و کشت گندم و جو در صحراهای سیستان، چقدر دشوار و کم محصول و کم سود است، اما وقتی از این مرد میپرسیم، آیا از وضعیت زندگی خود راضی هستید، طلبکار هیچ نهاد و سازمانی نیست و با چهرهای که رنگ قناعت گرفته، پاسخ میدهد: درآمدمان خوب است و از زندگی خود راضی هستیم.
از مردی دیگر که در کپر زندگی میکند، پرسیدم که چرا برای درآمد بیشتر به شهر نمیروی که پاسخ داد: سواد ندارم و نمیتوانم در شهر کار کنم.اما دختر بچهای که به امید داشتن آیندهای متفاوت در حال درس خواندن است، میگوید: برای رفتن به مدرسه ۱ ساعت در راه هستیم.به مدرسه آنها رفتیم و دیدیم، میزها بیرون مدرسه قرار دارند و احتمالا گرمای شدید هوا، مانع حضور آنها در داخل کلاس است.
از پسرانی که همراه دختران در یک کلاس درس میخواندند، پرسیدیم که دوست دارید، در آینده چه شغلی انتخاب کنید که پاسخها همه یکسان بود جز یک نفر.ظاهرا مبنای شناخت آنها از شغل همانی بوده که در طول زندگی خود دیدهاند و فرصتی برای دیدن مشاغلی که در سایر شهرها وجود دارد، پیدا نکرده اند.به غیر از یک نفر که میخواست پلیس شود، تا به گفته خودش با قاچاقچیان مواد مخدر مبارزه کند و حافط امنیت زادگاه و کشورش باشد، بقیه میگفتند، میخواهیم معلم بشویم.معلمی، کشاورزی و دامداری همگی از مشاغل ارزشمند و ضروری زندگی بشر هستند، اما کمبود امکانات چشم اندازی برای موفقیت در کشاورزی و دامداری برای آنها ترسیم نکرده و جز معلمی هم شغل دیگری را در ذهن خود متصور نیستند.همین بچهها به ما گفتند که برخی دوستانشان به خاطر مشکلات مالی درس را رها کردهاند و به گروههای قاچاق گازوئیل پیوستهاند.
کسانی که نمیخواهند، با کشاورزی و دامداری گذران زندگی کنند و سرمایهای هم برای راه اندازی کسب و کار ندارند، در این منطقه روزنهای جز قاچاق گازوئیل پیدا نمیکنند.وقتی که در میان بیابانهای سیستان چشم چرخاندیم، خودروهای شاسی بلندی را نشان ما دادند که با سرعتی حدود ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت به سوی مرز پاکستان حرکت میکردند و علت این سرعت بالا را هم در امان ماندن از برخورد نیروهای دولتی ایران و پاکستان با آنها عنوان کردند.به گفته مردم بومی، قاچاقچیان ابتدا محمولههای قاچاق گازوئیل را از زاهدان به خاش و سپس از خاش به سراوان و بعد هم به پاکستان میبرند و در هر مرحله، هر کدام از واسطهها سود خود را به دست میآورند.
مردم محلی میگویند، در هفته چند نفر از جوانانشان در حین قاچاق سوخت، یا بر اثر چپ شدن خودرو و یا در اثر تیراندازی ماموران جان خود را از دست میدهند و تأسف انگیزتر اینکه همه این جان به کف دست گرفتنها برای انتقال چند روزه گازوئیل به آن سوی مرزها برای افراد انتقال دهنده تنها ۳۰۰ هزار تومان آورده دارد، به عبارتی این دستمزد آنها است و مالک محموله در هر انتقال ۱۰ میلیون تومان کسب میکند که باید هزینه راننده و خدمه را هم بپردازد و بعد از این پرداختها برای او ۵ میلیون تومان میماند.
در کنار مردمی که جان خود را به کف دست میگیرند، مردمی دیگر برای اینکه سایه سرپرستی آنها از سر زن و بچه شان کم نشود، ترجیح میدهند که جانب احتیاط را نگه دارند. درآمدشان اندک، سختی شان بسیار و غذایشان هم شیر و نان است. این را دختر بچهای میگوید که در وسط بیابان و کمی دورتر از کپر محل زندگی شان در حال شستن ظروف منزلشان است، حتی از خرما هم خبری نیست.
به ندرت در میان کپرها خانههای آجری و سیمانی دیده میشوند که بیشتر تنها یک اتاق کوچک هستند. آب آشامیدنی هم که از چاه به دست میآورند شور است و برای بالا کشیدن آن خبری از پمپ آب و حتی قرقره هم نیست، باید یک پیت حلبی را به پایین اندازند و سپس طناب را بالا بکشند و در نهایت دلخوش به آب شوری باشند که بالا آمده است، اما این پایان کار نیست و آب به دست آمده را در یک دبه خالی میکنند و تا پر شدن دبه این کار را ادامه میدهند و بعد هم آنها را به سختی به منزل میبرند.
افزایش کشته شدگان تشنه لب در ماه محرم در بلوچستان
عبدالستار دوشوکی: در طی روزهای اخیر, از جمله امروز دوشنبه ٣ شهریور مصادف با ٤ مُحرّم تعدادی از کودکان بلوچ که از بی آبی ناچار بودند برای برداشت آب آشامیدنی به گودالچه های غیربهداشتی آب ( بنام هوتگ) بروند, شوربختانه به داخل گودالچه ها افتاده و جان داده اند. اسفا که این یکی داستان پر آب چشم در کنار بقیه قصه های پرغصه بلوچستان حکایتی است ممتد و قدیمی.
اما اندوه جگرسوز این جان دادن ها همزمانی آن با ماه محرم است که مسئولین و هموطنان شیعه و مرکز نشین در این ایام عزای عاشورایی برای حسین و یارانش ضجه و ناله می کنند که عبیدالله بن زیاد آب را بر آنها بست و تشنه لب به شهادت رساند. این روزها همزمان با کشته شدن این کودکان به دلیل بی آبی, مداحان در سراسر کشور با مویه و زاری سوزناک شیون سر می دهند: “ای تشنه لب عشق زینب, ای بی کفن “. یکی از فعالان رسانه ای بلوچ می نویسد چه تصادم تاریخی تلخی؟ زیرا در اول ماه محرم زینب غلامیپور، دختر تشنه لب ۸ ساله اهل روستای جکیگور راسک در داخل گودالچه افتاد و جان داد. امروز صبح نیز دو کودک در روستای شیخان کرگ شهرستان دشتیاری جان دادند.
بسیاری از کودکان مثل امیرحمزه ۷ ساله در روستای «هوت گت» شهرستان دشتیاری قربانی گاندو یا همان تمساح می شوند. همزمان با این مرگ های دردناک کودکان بلوچ, مراسم معرفی فرماندار شهرستان جدید التاسیس دشتیاری با حضور استاندار غیربومی برگزار شد. مراسمی که در آن یک بسیجی اهل محمودآباد مازنداران بنام عادل عفتی فرماندار یکی از محرومترین مناطق کشور شد, فرمانداری که نه زبان مردم آنجا را درک می کند و نه درد آنان را. حسرتا که اولین ماموریت فرماندار جدید برگزاری پرهزینه و پرشور شهدای تشنه لب کربلا یعنی عاشورای حسینی است که مردم سُنی مذهب و بلوچ روستاهای دشتیاری از آن حادثه ١٣٥٠ سال پیش در بیابانی برهوت در عراق ء فعلی کاملا بیخبر هستند. همانگونه که حاکمان زمان در سال ١٣٩٩ از تشنه لبی و پرپر شدن کودکان بلوچ در گودالچه های غیربهداشتی که ناچارا مورد استفاده حیوان و انسان است؛ کاملا بیخبر و بی اعتناء هستند.
لابد می پرسید شاید آب نیست؟ نخیر در جنوب استان و در منطقه دشتیاری حداقل سه سد بزرگ وجود دارد که لبریز هستند, اما مسئولین آب را احتکار کرده اند و آب در پشت سدها تبخیر می شود. وانگهی جمهوری اسلامی در چابهار در حال هزینه کردن هزاران میلیارد تومان برای شیرین کردن آب و انتقال آن به استانهای خراسان جنوبی و خراسان رضوی است. در حالیکه مردم بومی در لب دریا تشنه لب هستند. لابد می پرسید شاید بودجه نیست؟ نخیر بودجه برای انتقال آب و یا برای طرح توسعه سواحل مکران و تغییر بافت جمعیتی و پروژه های نظامی و غیره فراوان است. همین امروز دوشنبه استاندار در جلسه دیگری در چابهار با حضور مسئولین (قاعدتا غیر بومی) شرکت کرد که در آن ۱۰۰۰ میلیارد تومان برای احداث فرودگاه جدید چابهار تصویب شد تا آقازاده ها و مسئولین از پایتخت و کلانشهرهای کشور براحتی به چابهار سفر کنند و پروژه های عظیم خود را در منطقه آزاد چابهار مدیریت کنند. اگر باور نمی کنید, سریال جدید و جاری “آقازاده ها” را ببینید که منعکس کننده ماهیت واقعی این نظام است؛ که اسم “پروژه در چابهار” توسط “آقازاده ها” بارها ذکر می شود. وانگهی با وجود داشتن یک فرودگاه عملی و کاردادی ٤٦ ساله در غرب چابهار (کنارک), آیا ساخت یک فرودگاه مختص منطقه آزاد چابهار در شمال شهر نسبت به محرومیت زدایی و تامین آب آشامیدنی مردم بومی ارجحیت و اولویت دارد؟ اگر بودجه نیست, چطور برای فرودگاه ثانوی منطقه آزاد چابهار بودجه است؟ چطور برای انتقال آب به خراسان بودجه است؟
در مقاله اخیر مریم طالشی در روزنامه ایران تحت عنوان “آب به بهای جان” ـ داستان غمانگیز غرق شدن کودکان سیستان و بلوچستان کی تمام میشود؟ تاکید شده است که ما مشکل منابع آب نداریم و مشکل از زیرساخت و نبود مدیریت صحیح است. آب میآید پشت سد ذخیره میشود و در نهایت به زمینداران بزرگ داده میشود که هندوانه میکارند و به عراق و ترکیه صادر میکنند در حالیکه مردم آب خوردن ندارند. نکته دیگر این است که در مورد پروژه بزرگ انتقال آب دریای مکران از چابهار به خراسان رضوی، متأسفانه در اجرای این پروژه حق بزرگی از مردم محلی ضایع شده. پیمانکار پروژه طبق قانون باید برای جامعه محلی و مردم منطقه قبل از انتقال آب، شبکه آبرسانی ایجاد کند تا آنها از این پروژه منتفع شوند اما تا حالا که چنین اتفاقی نیفتاده است. هر بار میگوییم کاش بار آخر باشد، کاش دیگر کودکی قربانی نشود اما باز همان اتفاق به همان شکل میافتد. تا درد آب هست، بیم جان کودکان سیستان و بلوچستان هم هست؛ کودکانی که جان شان را بر سر آب میدهند.
شوربختانه لیست کودکان قربانی بلوچ برای قطره ای آب, طولانی و طولانی تر می شود و درجه قساوت و بیرحمی و بی اعتنایی مسئولین بیشتر و بیشتر. پسرک کوچکی بنام علی اکبر بشکار و دخترک کوچکی بنام یسنا دیگر قربانیان چند روز پیش بی دردی و بی مسئولیتی “مسئولین” بودند. این درد تاریخی برای خود نگارنده نیز تاسفبار و دردآور است. زیرا بخاطر دارم در دوران پهلوی در اواخر سال ١٣٥٦ زمانی که دانشجو بودم, از یکی از ساکنان منطقه دشتیاری که دکه ای در بازار قدیمی چابهار داشت درخواست کردم مقداری از آب هوتگ (گودالچه) در بطری ریخته و به شهر چابهار بیاورد. سپس به همراه او به ملاقات فرماندار چابهار رفتیم و از فرماندار درخواست کردم اگر می تواند کمی از آن آب (نسبتا زرد رنگ و غیربهداشتی) را بنوشد و گفتم که در آنصورت ما مطالبه و حرفی نخواهیم داشت. اما فرماندار نتواست بنوشد. ولی قول داد که به موضوع رسیدگی شود. در آن زمان رژیم پهلوی مشغول هزینه بین ٥ تا ١٠ میلیارد دلار به پول آن زمان برای احداث یکی از بزرگترین پایگاه های نظامی خاورمیانه در غرب چابهار (یعنی کنارک) بود. اما اراده ای برای خرید چند تانکر آب جهت تامین آب آشامیدنی مردم وجود نداشت, و اکنون هم ندارد. علیرغم گذر قریب به نیم قرن وضع بدتر شده است. و این داستان پر آب چشم همچنان جاری است.
************************************
تصویری تلخ از زنان محروم در سیستان و بلوچستان
این تصویر زنان سیستان وبلوچستان است که در گرمای نزدیک ۵۰ درجه در حال حمل کپسول گاز هستند.