شرکت داروسازی آسترا زنکا توقف آزمایش را امری “عادی” در هنگام بروز “یک بیماری غیرقابل توضیح” در روند آزمایش خوانده است.
واکسن دانشگاه آکسفورد یکی از امیدهای جهانی در رابطه با مبارزه با ویروس سارس-کوو۲ است.
سپتامبر 09
شرکت داروسازی آسترا زنکا توقف آزمایش را امری “عادی” در هنگام بروز “یک بیماری غیرقابل توضیح” در روند آزمایش خوانده است.
واکسن دانشگاه آکسفورد یکی از امیدهای جهانی در رابطه با مبارزه با ویروس سارس-کوو۲ است.
سپتامبر 09
نامه پدر و مادر برادران افکاری؛ «تا آثار ضرب و شتم هست آنان را به پزشکی قانونی ببرید»
خبرگزاری هرانا – پدر و مادر نوید، وحید و حبیب افکاری با انتشار نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه، ضمن اشاره به ضرب و شتم فرزندانشان در بازداشتگاه انفرادی خواهان اعزام آنان به پزشکی قانونی و اجرای عدالت در خصوص آنان شدند. در بخشی از این این نامه آمده است “هر چند ما از اینکه در قوه قضاییه رسیدگی مجددی به پروندهی فرزندانمان بشود و اظهارات آنها در مورد بدرفتاری و نحوهی گرفتن اقرار مورد توجه و بررسی قرار بگیرد و عدالت رعایت شود، هنوز مایوس نیستیم”.
به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از انصاف، پدر و مادر نوید، وحید و حبیب افکاری با انتشار نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه خواهان اجرای عدالت در خصوص فرزندانشان شدند.
متن کامل این بیانیه در ادامه می آید:
“ریاست محترم قوه قضاییه، با سلام، احتراما اینجانبان حسین افکاری و بهیه نامجو، پدر و مادر نوید، وحید و حبیب افکاری بهعنوان تظلم خواهی به استحضار میرسانیم؛ شما یک پدر هستید و باید بتوانید درک کنید پدر و مادری که فرزندانشان در زندان و با احکان سنگین روبرو هستند و یکی از آنها زیر حکم اعدام است وقتی میشنوند که آنها را به انفرادی برده و مورد ضرب و شتم قرار دادهاند در چه وضعیت وخیم روحی روانی قرار خواهند گرفت.
این در حالی است که طبق قوانین جمهوری اسلامی و مقررات شرعی، زندان امانتی است نزد حکومت و سازمان زندانها. حفظ سلامت و حرمت زندانی وظیفهی این دستگاههاست بهحدی که بنیانگذار جمهوری اسلامی در سخنان خود میگفت حتی اگر کسی به جرم قتل توسط او اثبات و محکوم به قصاص باشد و او را دارند برای اجرای حکم میبرند، اگر ماموری به او اهانت کند باید اجرای حکم متوقف و مامور قصاص شود.
ریاست محترم قوه قضاییه، ما چگونه میتوانیم این غم بزرگ را تحمل کنیم که فرزندانمان در چنین شرایطی به بازداشتگاه انفرادی برده شوند و مورد ضرب و شتم قرار بگیرند؟ هر چند ما از اینکه در قوه قضاییه رسیدگی مجددی به پروندهی فرزندانمان بشود و اظهارات آنها در مورد بدرفتاری و نحوهی گرفتن اقرار مورد توجه و بررسی قرار بگیرد و عدالت رعایت شود، هنوز مایوس نیستیم و تا زمان تعیین تکلیف امیدواریم که رعایت حقوق اولیه و انسانی آنها بشود. یکی از ابتداییترین حقوق آنها این است تا آثار ضرب و شتم در بدنشان هست، دستور بفرمایید آنها را به پزشکی قانونی اعزام کنند”.
نوید و وحید افکاری در تاریخ ۲۶ شهریورماه ۱۳۹۷ و حبیب افکاری در تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۹۷ در رابطه با اعتراضات سراسری مرداد ۹۷ بازداشت شدند. این افراد در جریان بازجوییها برای اخذ اعتراف بارها مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفتهاند.
این شهروندان توسط دادگاه انقلاب و دادگاه کیفری شیراز مورد محاکمه قرار گرفتند و نوید افکاری به ۲ بار اعدام، ۶ سال و ۶ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق، وحید افکاری به ۵۴ سال و ۶ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق، حبیب افکاری به ۲۷ سال و ۳ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدهاند. از میان این احکام یکی از احکام اعدام نوید افکاری به تازگی در دیوان عالی کشور نیز تایید شده است. پروندهی این افراد از بابت چند اتهام دیگر نیز در دادگاه انقلاب کماکان در دست بررسی است.
نوید (فرشید) افکاری سنگری، فرزند حسین، متولد ۱۳۷۲، مجرد، شغل گچکار و کشتی گیر (دارای چند مدال قهرمانی کشوری). وحید افکاری سنگری، فرزند حسین، متولد ۱۳۶۴، مجرد، گچکار. حبیب افکاری سنگری، فرزند حسین، متولد ۱۳۷۰، متاهل، شغل جوشکار و سعید دشتکی، ۲۲ ساله اهل شیراز هستند.
نامه نرگس محمدی از زندان درباره حکم اعدام نوید
خبرگزاری هرانا – نرگس محمدی، سخنگو و نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر محبوس در زندان زنجان، طی نامه ای سرگشاده نسبت به صدور حکم اعدام علیه شرکت کنندگان تجمعات اعتراضی از جمله نوید افکاری، واکنش نشان داد. خانم محمدی در بخشی از نامه خود نوشته است، “سیستم امنیتی و اطلاعاتی و سیستم قضایی غیرمستقل ایران، سرکوب نظاممند و سازمانیافتهای را فراهم آوردهاند تا با اعدام جوانان این سرزمین، اعتراضات برحق ملت را بینتیجه و هزینه اعتراض را تا مرحله کشتار خیابانی و اعدام افزایش دهند. حکومت تصور میکند انداختن حلقه طناب بر گردن معترض، بریدن صدای اعتراض ملت است؛ در حالی که اعدام جوانان خسته، شعلهور ساختن خشم ملت است.”
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کانون مدافعان حقوق بشر، نرگس محمدی سخنگو و نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر محبوس در زندان زنجان، با انتشار نامهای سرگشاده نسبت به صدور احکام اعدام سیاسی اخیر و بهویژه محکومیت نوید افکاری، اعتراض کرد.
متن کامل این نامه در ادامه میآید:
“حکم اعدام آقای «نوید افکاری» کشتیگیر هموطنمان در حال اجراست. در حالی که تعداد دیگری از جوانان این سرزمین نیز به دلیل اعتراضات گسترده ملت ایران به فقر و فساد و استبداد که جامعه را به ورطه تباهی و از هم پاشیدگی کشانده، به حبس و اعدام محکوم شدهاند و هر از گاهی حکومت با برپا کردن چوبههای دار و سلولهای قرنطینه اعدام، دل و وجدان جامعه را به درد میآورد.
سیستم امنیتی و اطلاعاتی و سیستم قضایی غیرمستقل ایران، سرکوب نظاممند و سازمانیافتهای را فراهم آوردهاند تا با اعدام جوانان این سرزمین، اعتراضات برحق ملت را بینتیجه و هزینه اعتراض را تا مرحله کشتار خیابانی و اعدام افزایش دهند. حکومت تصور میکند انداختن حلقه طناب بر گردن معترض، بریدن صدای اعتراض ملت است؛ در حالی که اعدام جوانان خسته، شعلهور ساختن خشم ملت است.
فقر و تورم و بیثباتی اقتصاد کشور محصول فساد سیستماتیک، ناکارآمدی و سومدیریت، عدم آزادی بیان و نظارت ملی است که حیثیت، منزلت و شان مردم را به باد داده، خانهها ویران کرده و خانوادهها از هم گسیخته است و زیست راهی جز اعتراض توسط ملت و متاسفانه برخوردی جز خشونت و کشتار و اعدام حکومت دیده نمیشود. اگر روزگاری معترض سیاسی سر به دار میسپرد تا انسان آزاد باشد، اکنون زمانهایست که معترض به فقر و گرسنگی سر به دار میشود.
در این تبعیدگاه پر رنج، من به عنوان زن ایرانی که ۱۰ سال از محکومیتم به دلیل مخالفت با اعدام بوده و در سال ۹۸ به دلیل اعتراض به کشتار مردم متعرض در آبان ۹۸ با ضربوشتم به زندان عادی تبعید شدم؛ به سهم خود اعتراض و نگرانی شدید خود را نسبت به فقر و درماندگی مردم و سرکوب اعتراضات ملت و صدور احکام اعدام برای معترضان خیابانی و نمایش این احکام ظالمانه اعلام میدارم.
از مردم ایران و آزادیخواهان و عدالتجویان جهان بخواهیم تا صدای انسانهای معترضی مثل نوید افکاری شوند که طناب دار گلوی پر بغض و فریادشان را نشانه رفته است.
نرگس محمدی، زندان زنجان، شهریورماه ۹۹″
استمداد مادر یک معترض برای نجات فرزندش
فیلم زیر: استمداد مادر نوید افکاری برای نجات جان فرزندش از اعدام. این مادر نگران می گوید: فرزندم را اعدام نکنید، او بی گناه است
خانم بهیه نامجو، مادر سه برادر شیرازی که یکی از آنها دو بار به اعدام و دو تن دیگر به زندانهای طویل محکوم شدهاند، در پیامی تصویری از مردم خواسته است که به این خانواده کمک کنند تا جلوی احکام ناحق و ناعادلانه صادره علیه پسرانش گرفته شود.
نوید و برادرش وحید متهم شدهاند که یک کارمند حراست شرکت آب و فاضلاب را به دلیل مشارکت او در سرکوب شهروندان معترض به قتل رساندهاند.
این در حالیست که نوید افکاری از معترضان مرداد ۱۳۹۷ در شیراز در نامهای شکنجههای خود در اداره آگاهی و بازداشتگاه وزارت اطلاعات شیراز را شرح داده است.
او نوشته است؛ روی صورتم پلاستیک میکشیدند و مرا تا مرز خفگی و مرگ پیش میبردند. دستها و شکم و پاهایم را به وسیله باتوم و اجسام سخت به شدت مورد ضرب و شتم قرار میدادند و مکررا با الفاظ توهینآمیز و رکیک اهانت میکردند. مرا محکم میبستند و در بینیام الکل میریختند.
بر اساس این گزارش او آنچنان تحت شکنجه و فشار روحی و جسمی قرار گرفته که مجبور به خودکشی شده است.
برای سه زندانی سیاسی بازداشت شده در اعتراضات ۹۷ حکم اعدام و زندان سنگین صادر شد.
به گزارش هرانا، نوید، وحید و حبیب افکاری سنگری، سه برادر که از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری مرداد ۹۷ هستند، توسط دادگاه انقلاب و دادگاه کیفری شیراز مورد محاکماتی جداگانه قرار گرفته و در نهایت به احکام اعدام، شلاق و زندان محکوم شدند. این افراد متهم به تشکیل گروه، قتل یک نیروی امنیتی، شرکت در اعتراضات و… هستند.
این سه زندانی سیاسی نوید (فرشید) افکاری سنگری، فرزند حسین، متولد ۱۳۷۲، مجرد، شغل گچکار و کشتی گیر (دارای چند مدال قهرمانی کشوری). وحید افکاری سنگری، فرزند حسین، متولد ۱۳۶۴، مجرد، گچکار. حبیب افکاری سنگری، فرزند حسین، متولد ۱۳۷۰، متاهل، شغل جوشکار و سعید دشتکی، ۲۲ ساله اهل شیراز هستند.
بر اساس این احکام نوید افکاری به ۲ بار اعدام، ۶ سال و ۶ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق، وحید افکاری به ۵۴ سال و ۶ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق، حبیب افکاری به ۲۷ سال و ۳ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدهاند. از میان این احکام، حکم اعدام نوید افکاری در دیوان عالی کشور نیز تایید شده و اعاده دادرسی آن نیز رد شده است. پروندهی این افراد از بابت چند اتهام دیگر نیز در دادگاه انقلاب کماکان در دست بررسی است.
این افراد متهم هستند در اعتراضات مردادماه ۹۷ کازرون و سپس شیراز نقش فعالی داشته اند. آنها متهم شده اند که یک نیروی امنیتی وابسته به حراست شرکت آبفا را به زعم مشارکت او در سرکوب شهروندان معترض به قتل رسانده اند.
یکی از آشنایان این خانواده گفت؛ نوید افکاری بعنوان فردی بدون سابقه کیفری و خوش نام که صاحب عنوان چندین قهرمانی کشتی در کشور است به همراه دو برادر و یک فرد دیگر در اعتراضات مرداد ماه ۹۷ مشارکت فعال داشتند، نهاد قضایی همراهی این برادران را بعنوان تشکیل جمعیت در نظر گرفته است. در حالی که آنها اساسا هیچگاه اقدامی که نشانه ای از این باشد که سه برادر یک گروه تشکیل داده اند نداشتند.
این منبع مطلع تاکید کرد “نوید و وحید افکاری به هدف اخذ اقرارهای اجباری به شدت در محل آگاهی شیراز که بسیار بدنام است، شکنجه شده اند و حتی اظهارات شاهدین در مورد ضرب و شتم و شکنجه آنها در پرونده مورد اشاره قرار گرفته است اما این اظهارات مورد توجه دادگاه قرار نگرفته است.
سپتامبر 09
منابع دولتی و رسانهها در افغانستان روز چهارشنبه از انفجار یک بمب در مسیر عبور خودرو حامل معاون اول رئیس جمهوری این کشور خبر دادند.
این انفجار حوالی هفت صبح به وقت محلی روی داده و بنا به تازهترین گزارشها تاکنون دست کم 2 کشته و 12 زخمی برجای گذاشته است.
به گزارش رسانهها، هدف اصلی این انفجار امرالله صالح، معاون اول محمد اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان بوده است.
رضوان مراد، رئیس بخش مطبوعات و روابط عمومی معاون اول رئیس جمهوری افغانستان با انتشار پستی در فیسبوک ضمن تایید خبر یادآور شده که هدف حمله صبح روز چهارشنبه امرالله صالح بوده، اما در این انفجار به او آسیبی وارد نیامده است.
تاکنون فرد یا گروهی مسئولیت این حمله را برعهده نگرفته است.
سپتامبر 09
عبدالناصر همتی در تازهترین یادداشت اینستاگرامی به بیان نکاتی درباره بازار ارز و پول پرداخت و تأکید کرد: در چند روز اخیر در سایه التهابات ایجاد شده دربرخی بازارها، شاهد نوسان نرخ ارز دربازار بودیم. سهشنبه فاصله نرخ صرافیها و بازار غیر رسمی موجب آربیتراژ در این بازار و طبعاً فعالیت گسترده سفته بازان شد.
او همچنین درباره سیاست ارزی بانک مرکزی برای جلوگیری از سفته بازی گفته است: در دوسال گذشته سیاست بانک مرکزی، حضور درحاشیه بازار برای جلوگیری از سفته بازی بوده است. این امر موجب کاهش نوسانات و ثبات بازار و تعدیل تدریجی نرخ ارز بوده است. این سیاست را از چهارشنبه نیز با قدرت ادامه خواهیم داد.
بهای دلار از مرز ۲۵ هزار تومان و یورو از ۲۹ هزار تومان گذشت
این در حالیست که به گزارش رسانه ها، افزایش مجدد بهای دلار در بازار ارز ایران حکایت از ناموفق بودن سیاست بانک مرکزی و تزریق ارز به بازار دارد. نرخ برابری دلار در برابر ریال پس از کاهش مختصر خود در واپسین روزهای مرداد، بار دیگر سیر صعودی یافته است.
نرخ عرضه دلار در بازار آزاد روز سهشنبه به بیش از ۲۵ هزار تومان (۲۵۲۵۰) رسید. به این ترتیب، سیر صعودی بهای دلار در بازار ارز ایران ادامه یافته است.
بر اساس آمار منتشر شده از سوی نشریه “دنیای اقتصاد” نرخ برابری دلار در برابر ریال ظرف دو روز گذشته حدود ۶۰۰ تومان افزایش داشته است.
این در حالی است که سیاست پولی و مالی که از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی در ارتباط با کنترل نرخ برابری دلار و ریال دنبال شده، عملا پاسخگوی تحولات ناظر بر بازار ارز ایران نبوده است.
گفته میشود که بانک مرکزی برای مهار افزایش بهای دلار مجددا اقدام به تزریق میلیاردی دلار در بازار ارز ایران کرده بود.
عبدالناصر همتی، رئیس بانک مرکزی سه ماه پیش (۱۳ خرداد) اعلام کرده بود که این نهاد مالی در ۱۵ سال گذشته رقمی معادل ۲۸۰ میلیارد دلار در بازار ارز ایران تزریق کرده است.
حتی تزریق چنین مبلغ هنگفتی در بازار ارز نیز نتوانسته است طی سالهای گذشته از روند صعودی نرخ برابری دلار در بازار ارز ایران جلوگیری کند. به عنوان نمونه نرخ فروش دلار در سال ۱۳۸۴ (۱۵ سال پیش) حدود ۹۰۰ تومان بوده است.
تزریق دلار در بازار ارز ایران در شرایطی صورت میگیرد که روحانی بارها اعلام کرده بود که «بنا نداریم دست در جیب بانک مرکزی کنیم.» این در حالی است که تزریق ارز به بازار عملا “دست کردن در جیب بانک مرکزی” است.
استراحت يک ماهه براي نرخ دلار به پايان رسيد
با گذشت يك ماه از «فرود قيمت دلار در كانال 23هزار توماني» از ديروز بار ديگر نوسان به بازار ارز بازگشت و همزمان با ريزشي شدن شاخصها در بورس، اين معاملهگران بازار ارز بودند كه كف قيمت دلار را به كانال 24 هزار تومان كشاندند.تا لحظه نگارش اين گزارش، (ساعت 17 روز سهشنبه) قيمت دلار به 24200تومان نيز رسيده كه پيام روشني براي بازار ارز دارد: اينكه استراحت يك ماهه براي نرخ دلار به پايان رسيده و دست «افزايشيهاي بازار» براي صعودي شدن نرخها بازتر شده است.
به گزارش اعتماد، بخش بزرگي از صعودي شدن نرخ دلار به افزايش نرخها در صرافيهاي بازار متشكل ارزي برميگردد كه وابسته به سياستگذار اصلي بازار ارز يعني بانك مركزي هستند. نرخ دلار در سامانه نيما نيز روز گذشته از 21 هزار تومان عبور كرد تا دلالان ارز، به تناسب اين افزايش قيمت در بازار رسمي خريد و فروش ارز، دست به «كشف قيمتهاي جديد» در بازار غيررسمي بزنند و نرخ دلار روند تازهاي را آغاز كند؛ الگويي كه به نظر ميرسد در تمام بازارها توسط دلالان دنبال ميشود.در بازار خودرو، بازار مسكن، بازار طلا و حتي خردهفروشيهاي كالاهاي اساسي نيز همين روال دنبال ميشود؛ با اين تفاوت كه نوسان بازار ارز در جاي خود و به شيوه خود بر قيمت تمام شده بخش بزرگي از كالاها تاثير افزايشي خواهد داشت.
هر چند روز گذشته برخي فعالان بازار ارز معتقد بودند كه اتفاق رخ داده در بازار، به دليل تلاش بانك مركزي براي نزديك كردن نرخهاي مختلف ارز به يك «نرخ واحد» و آن چيزي است كه با عنوان «ارز تك نرخي» از آن ياد ميشود. هرچند به دست آمدن يك نرخ واحد براي دلار با مانع بزرگي به نام «دلار 4200 توماني» مواجه است.موضوعي كه رييس كل بانك مركزي نيز بر آن تاكيد دارد و معتقد است كه نرخ 4200 براي دلار بايد حذف شود.
اما نكته اساسي اين است كه هر زمان بانك مركزي تلاش كرده تا نرخ صرافيهاي مجاز را به نرخ بازار آزاد نزديك كند؛ دلالان و سفتهبازان ارز نيز از اين فرصت استفاده كرده و قيمتها را افزايشي كردهاند. روندي كه چشمانداز نرخ ارز را نگرانكنندهتر از سابق ميكند. بانك مركزي در ماههاي گذشته تلاش كرد با «پليسي كردن» بازار ارز، بخشي از تقاضاي سفتهبازانه را كاهش دهد؛ اما حالا به نظر ميرسد كه فقط يك ماه اين اقدام بانك مركزي كه پيش از اين هم تجربه شده بود؛ جواب داده است.
دستمزد ۳ میلیون تومانی فقط ۱۲۸ دلاراست
خبرگزاری ایلنا به نقل از یک فعال کارگری نوشت: اگر یک کارگر امروز ۳ میلیون تومان درآمد داشته باشد و نرخ دلار را ۲۳ هزار و ۴۰۰ تومان بگیریم، درآمد ماهانه کارگران فقط ۱۲۸ دلار است.
او ادامه میدهد: این اعداد و ارقام به اندازه کافی گویاست؛ کسی نمیپرسد مگر چه اتفاقی افتاده است که ظرف سه سال، قیمت زمین و ملک پنج برابر شده است؟ این افزایش قیمت، یک جهش غیرقابل باور است. مسئولان و نمایندگان مجلس باید پاسخگو باشند که چرا این اتفاق افتاده است؛ این جریان جهشی، همه کسانی را که سرمایه ثابت نداشتهاند، یعنی کارگران حداقلبگیر که عموماً مستاجر و فاقد سرمایههای ثابت هستند، نابود کرده است. کارگرانی که دیگر نه میتوانند سبد خوراکیهای خانوار را تامین کنند و نه از پس هزینههای سرسام آور اجاره خانه برمیآیند.
سپتامبر 09
چپاول سنگ های منطقه حفاظت شده بهرام گور به وسیله چینی ها
شهرام صداقت ـ تهران
بنیادمیراث پاسارگاد
منطقه ی محافظت شده بهرام گور، در شرق استان فارس قرار دارد و زیستگاه اصلی گور خر ایرانی به شمار می رود. این منطقه به دلیل داشتن گونه های متنوع جانوری و گیاهی از بهترین و ارزشمندترین زیستگاه های طبیعی ایران بوده است. در این منطقه می توانید علاوه بر تماشای حیوانات متنوع، جاذبه های طبیعی زیادی را مثل غارها، کوه ها و صخره ها هم ببینید.
منطقه بهرام گور تا سال 1351 خورشیدی منطقه ای آزاد بود اما در این سال به توجه به تنوع ازرشمند این ناحیه اداره کل حفاظت از محیط زیست فارس کنترل آن را بر عهده گرفت.
این منطقه بزرگ 408017 هکتار وسعت دارد و از دو بخش پارک ملی قطرویه و منطقه حفاظت شده بهرام گور تشکیل شده است. این منطقه از مهم ترین مناطق محیط زیست ایران و خاورمیانه به شمار می رود.
قبل از انقلاب در این منطقه هزارها گور خر، یوز پلنگ ایرانی، پرندگان منحصر به فرد و حیوانات دیگر زندگی می کردند، و دارای زیباترین و وسیع ترین پوشش گیاهی بود. پس از انقلاب کم کم این منطقه به فلاکت کشیده شد، یوزپلنگ ایرانی نابود شد، گورخر ایرانی در معرض انقراض قرار گرفت و آثار تاریخی و قلعه های هزاران ساله آن با حفاری های متعدد «ظاهرا غیرمجاز» ویران شد به شکلی که اکنون هیچ اثری از آن ها دیده نمی شود.
و آخرین بلایی که حکومت اسلامی بر سر این منطقه آورده باز گذاشتن دست چینی ها برای چپاول سنگ های خام چینی این منطقه است تا اربابان چینی شان آن ها را ببرند، و به قیمت های زیاد به اروپایی ها و کشورهای اطراف ایران بفروشند.
در زیر گزارش کوتاه اما بسیار با اهمیتی که خانم زهرا کشوری از این چپاول منتشر کرده اند را می بینید:
نابودی محیط زیست ایران در ازای40 هزار تومانِ چینی!
قیمت هر تن سنگ چینی منطقه حفاظت شده بهرامگور چهل هزار تومان است. سنگهای خام در کشتیهای چینی در سواحل ایران فراوری و با قیمت گزاف در دبی به اروپاییها فروخته میشود.
سنگهای چینی بلای جان تنها زیستگاه گورخر ایرانی شدهاند! این توافق سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت صنعت، معدن و تجارت بود که راه را برای معدنکاوان به مناطق حفاظت شده باز کرد.
سنگهای ده تنی خام بار کامیون میشود و از طریق اسکله شهید بهشتی چابهار به کشتیهای چینی میرود! در این کشتیها کارخانه سنگبری وجود دارد.
پیش از رسیدن کشتیهای چینی به بندر «دبی» سنگها بریده و فرآوری میشوند. سنگهای تراش خورده با قیمتهای بسیار بالا به مشتریان اروپایی فروخته میشود.
تلخی ماجرا به عدم وجود شرکتهای فرآوری در کشور و «خامفروشی» محدود نمیشود! این سنگها حتی به نام ایران هم به بازار بزرگ جهانی نمیروند بلکه دنیا، سنگهای سفید ساختمانی ایران را با نام ترکیه و امارات میشناسند؛ سنگهایی که نمای ساختمانها را در شهرهای اروپایی زینت میدهد.
از این معامله چند تومان دست ایرانیها را میگیرد؟ چند نفر از بومیهای نیریز صاحب شغل میشوند؟ از هر تن سنگ معدنی بین 30 تا 40 هزار تومان به جیب فروشنده ایرانی میرود.
فیلم زیر: غارت بیرحمانه ذخایر طبیعی ایران توسط چین با کمک سپاه پاسداران: به اندازه پنج هزار سال غارت شدیم
سپتامبر 09
دولت کانادا هشت ماه پس از سقوط مرگبار هواپیمای اوکراینی علیه رژیم ایران شکایت کرد. سایت نشنال پست (۱۹شهریور۹۹) گزارش کرد: رژیم ایران تحت فشار، اذعان کرده است که نیروی دفاع هواییاش به اشتباه، هواپیمای مسافری اوکراینی را با دو موشک مورد حمله قرار دادند که طی آن ۱۷۶مسافر شامل دهها نفر کانادایی کشته شدند. دولت فدرال در رابطه با وکلا اخیراً تأیید کرده است که ۲شکایتنامه (اقدام قانونی چند نفر شامل شهروندان علیه یک متهم) را تحویل وزارتخارجه رژیم ایران داده است.
درددلِ داغدارانِ آن “۱۹ ثانیه” که بوی مرگ می داد
روزنامه شهروند نوشت: انتشار اطلاعات جعبه سیاه خانوادههای داغدار را با ابهامات بیشتری مواجه کرده است بسیاری از خانوادهها با وجود اینکه شکایتی در محاکم قضائی مطرح نکردهاند، اما خواهان معرفی و برخورد با همه مسببان این حادثه هستند.
ثانیهها رهایشان نمیکند. مدام به این فکر میکنند که در آن ۱۹ثانیه چه بر عزیزانشان گذشته. تنها چند نفس با مرگ فاصله داشتند. هر نفس، اما مرگ را فریاد میزد. وحشت بیپایانی که هیچ کس ندید جز ۱۷۶ سرنشین پرواز مرگ. این افکار مثل خوره به جانشان افتاده. ١٩ ثانیه جهنمی بین دو شلیک موشک، داغ آنها را تازه کرده. درد و زجر بازماندگان پرواز ٧٥٢ بیشتر شده.
گزارش اطلاعات جعبه سیاه، خاطره تلخ سقوط را دوباره رونمایی کرد. انگار همین دیروز خبر سقوط هواپیما را شنیدهاند. حرفزدن از آن حادثه برایشان دوباره سخت شده. بغض امانشان نمیدهد، گریهمیکنند و صدای غمگینشان را غمگینتر میکند. میپرسند چطور این هواپیما مسافربری تشخیص داده نشد، چرا پس از شلیک اول متوجه اشتباهشان نشدند. حسرت میخورند از اینکه همه ١٧٦ سرنشین آن پرواز تا قبل از اصابت دومین موشک سالم بودند و برای هواپیما مشکلی پیش نیامده بود و تا آخرین لحظه هواپیما در مدار درست و شرایط پروازی نرمال بوده است.
آنها میگویند در همه این چند ماه منتظر بودند تا علت این حادثه برایشان روشن شود، اما حالا با صحبتهای مطرحشده از سوی مسئولان سازمان هواپیمایی کشور درباره اتفاقات رخداده برای بویینگ ٧٣٧ ابهامات بیشتری برایشان ایجاد شده است. پریشانند و پرسشهای فراوانی دارند که برای هیچکدامشان پاسخ روشنی وجود ندارد، همین هم اندوهشان را بیشتر کرده.
در حسرت روی عزیزان
خانوادههای قربانیان آن پرواز ساقطشده انگار تاریخ برایشان در هجدهم دی ماه ٩٨ متوقف شده. همان روزی که خبر مرگ همه سرنشینان آن هواپیما اعلام و همه جا پر شد از خبرها و تصاویر دلخراش آن حادثه. با اینکه بیش از هفت ماه از آن روز گذشته، اما برای آنها همه چیز تازه است. درست مثل عباس دانشمند و همسرش.
این زوج سالخورده در آن حادثه دختر، داماد و دو نوهشان را از دست دادند. این پدر و مادر داغدار هنوز نتوانستهاند نبود عزیزانشان را باور کنند. عباس پزشک است و متخصص بیهوشی اتاق عمل، خودش میگوید از آن روز به بعد کار کردن برایش سخت شده و بیشتر اوقات را در خانه میماند: «ما هنوز در همان شرایط بحرانی روزهای نخست هستیم. همسرم که هر روز چند ساعتی گریه میکند. من سعی میکنم او را آرام کنم، اما واقعیت این است که حال خودم از او بدتر است.»
مژگان دانشمند همراه پدرام موسوی با دو فرزندشان راهی کانادا بودند. آنها سالها پیش از این برای ادامه تحصیل به آنجا رفتند و بعد هم همانجا ماندگار شدند. حاصل زندگی آنها دو دختر به نامهای دریا و درینا بود. همه اعضای این خانواده چهار نفره در آن پرواز به آغوش مرگ رفتند و حالا چند قاب عکس تنها چیزی است که از آنها به جا مانده: «من هر روز با عکسشان صحبت میکنم، ولی دلم آرام نمیگیرد. حسرت دیدن روی آنها را دارم، حتی برای یک لحظه. وضع پدر و مادر پدرام از ما هم بدتر است. پدر دامادم آقای موسوی، متخصص گوش و حلق و بینی است.
خلقوخوی او بعد از آن اتفاق به کلی تغییر کرد، پرخاشگر و عصبی شده. گاهی اوقات از فرط ناراحتی با صدای بلند فریاد میزند که چرا مانع بازگشت آنها به ایران نشده.» آمدن مژگان و همسرش به ایران داستان عجیبی دارد. آنطور که عباس میگوید آنها از آبانماه قصد داشتند برای تعطیلات ژانویه به ایران بیایند، اما هم او و هم پدر پدرام دلشان به آمدن آنها راضی نبود: «هیچ پدر و مادری نیست که از دیدن بچههایش خوشحال نشود، اما نمیدانم چطور شد که حس خوبی به آمدن آنها نداشتیم. حتی چندبار تلفنی به آنها گفتیم که برنامه سفرشان را به تابستان موکولکنند. اما انگار باید آن اتفاق میافتاد.»
عباس میگوید خیلی وقتها به آنها چند دقیقهای فکر میکند که به دختر و داماد و نوههایش در آن هواپیما چه گذشته است و حالا هم با انتشار اطلاعات جعبه سیاه هواپیما این افکار آزاردهنده جان تازهای گرفته است: «من آن لحظات و تکتک آن ثانیهها را هر روز با خودم مرور میکنم. عذاب میکشم و اشک میریزم» .
مژگان و پدرام به واسطه شغل پدرانشان با هم آشنا شدند. پدرام دانشجوی برق و مخابرات بود و مژگان هم مهندسی برق میخواند. بعد از مدتی هم هر دو برای ادامه تحصیل راهی کانادا شدند. مژگان تحصیلاتش را ادامه داد و درنهایت هم پس از اخذ مدرک دکتری در دانشگاه آلبرتا مشغول تدریس شد، پدرام هم در یک شرکت مخابراتی مشغول کار بود.
عباس چند هفته پس از تدفین آنها راهی کانادا شد تا اموالشان را تعیین تکلیف کند: «دخترم و همسرش همه داراییشان مشترک بود. نصف به نصف. مژگان وصیت کرده بود همه اموالش پس از مرگ به دختر خواهرش برسد. پدرام همه داراییاش را برای برادرزادهاش به ارث گذاشت. اسباب و وسایل خانه را هم را به یک بنیاد خیریه در کانادا واگذار کردم. همه این کارها چند هفتهای زمان برد و بعد هم به ایران بازگشتم.»
عباس درباره پیگیری پرونده این حادثه و خواستهاش میگوید: «هیچ چیزی برای من جای بچههایم را نمیگیرد. ما هیچ نیاز مالی نداریم. نه دیه خواستیم و نه خسارت. همان موقع هم گفتم که شکایت نمیکنم، چون به نظر من کار بیهودهای است، چون عزیزان من دیگر زنده نمیشوند. اما دوست دارم همه مسببان حادثه به شدیدترین شکل ممکن مجازات شوند» .
مادری با سوالهای بیجواب از مرگ فرزندش
اسم پدرام از دهانش نمیافتد، مدام اسم او را صدا میزند، در این چند روز وقتی فهمید پسرش با بقیه مسافران چند ثانیهای زنده بودند گریههایش بیشتر شده، کارش به جایی رسیده که چند نفر از زنهای فامیل از او مراقبت میکنند، مثل همان روزهای نخستی که خبر مرگ پدرام را برایش آوردند. اینها را یکی از نزدیکان پدرام جدیدی میگوید. پدرام یکی از مسافران آن پرواز بود. دانشجوی دکترای سازههای دریایی که کمتر از هشت ماه بود در دانشگاه ویندزور کانادا برای مقطع دکتری پذیرفته شده بود.
او هم مثل بسیاری از مسافران آن پرواز چندسال قبل برای ادامه تحصیل به این کشور رفته بود. اما درست یکسال قبل از این حادثه پدرش فوت کرد. پدرام بیستوهشت ساله برای حضور در مراسم سالگرد پدر مرحومش به ایران آمده بود و چند هفتهای در ایران ماند تا کنار مادر و خواهرش باشد، اما هیچکدام نمیدانستند این آخرین دیدار است: «پدرام عاشق درس و تحقیق بود. لیسانس عمران داشت. اما گرایش ارشد و دکترایش سازههای دریایی بود. تحقیقات زیادی روی پلهای متحرک دریایی انجام داده بود. استاد راهنمای رسالهاش بعد از این حادثه پیام تسلیتی برای خانوادهاش فرستاد، در آن نامه نوشته بود پدرام اگر چندسال دیگر فرصت داشت، با ایدههایش تحول بزرگی در صنعت و حملونقل دریایی ایجاد میکرد.»
آن طور که همکلاسیها و دوستان نزدیک پدرام میگویند، او قصد داشت پس از اتمام درسش به ایران بازگردد و به کارش در همین جا ادامه دهد. برنامههای زیادی برای آیندهاش داشت. حتی با چند نفر از همهدورههایش در دانشگاه خواجه نصیر صحبت کرده بود تا با تشکیل یک گروه سازههای دریایی طرح ساخت پل متحرک در بندر چابهار را عملیاتی کنند.
مادر پدرام بیش از هفت ماه است که روز و شب ندارد. از لحاظ روحی به شدت آسیب دیده است. از دست دادن شوهر و تنها پسرش آن هم در مدت یکسال حسابی او را به هم ریخته. روزها بیقرار است و شبها برای پسرش گریه میکند. از وقتی هم که خبر بازخوانی جعبه سیاه هواپیما را شنیده گریههایش بیشتر شده: «بعد از سقوط هواپیما، همه سعی کردیم مادر پدرام را از اخبار و حواشی آن حادثه دور نگهداریم. چون دکترها به ما گفتند اصلا شرایط روحی خوبی ندارد و باید به هر نحوی ذهن او را از این حادثه دور کنیم. شرایط او به قدری وخیم بود که احتمال آسیب جسمی و سکته هم وجود داشت. به همین دلیل هم مادر پدرام زیاد در جریان جزئیات این حادثه نبود. اما حالا با شنیدن این خبر حسابی به هم ریخته.»
مادر پدرام حالا مثل بسیاری از مادران و پدرهای داغدار سردرگم شده، توضیحاتی که تاکنون درباره این حادثه ارایه شده نتوانسته او را قانع کند. با این همه این خانواده هم پیگیر این پرونده نشده است: «مادر و خواهر پدرام شکایت نکردند. از طرف قوه قضائیه چندبار با آنها تماس گرفته شد، چند شخصیت نظامی هم برای تسلیت و سر سلامتی به خانه این مادر داغدار رفتند، اما او میگوید هیچکدام از کارها حتی مجازات مسببان این حادثه باعث نمیشود که پسرم زنده شود.»
همسری که هنوز هم چشم به راه است
خانواده نیکنام هم حال و روز خوشی ندارند. فرهاد از تعطیلاتسال نو میلادی استفاده کرد و برای دیدار اقوام و آشنایان به ایران آمد. این دندانپزشک چهلودو ساله، چندسال قبل همراه همسر و دو فرزندش به کانادا مهاجرت کرد و در شهر تورنتو ساکن شد. او از سالها قبل علاقه داشت در آن کشور طبابت کند. البته فرهاد ١٠سال در ایران فعالیت دندانپزشکی داشت. چند هفته قبل از سفرش به ایران در آزمون انطباق مدرکش پذیرفته شد و قرار بود پس از بازگشت به کانادا کارش را در مطب دندانپزشکی آغاز کند. اما سرنوشت تلخی که در انتظارش بود، مانع از این شد تا رویای چندین ساله فرهاد عملی شود.
همسر و دو دختر او در کشور کانادا زندگی میکنند و از آنجا پیگیر این پرونده هستند. یکی از دوستان نزدیک فرهاد که سالها با او رفاقت داشت، دراین باره میگوید: «همسر فرهاد افسردگی شدید دارد. هنوز منتظر است تا فرهاد از ایران به خانه بازگردد. با اینکه اقوام و آشنایان با او در تماس هستند، اما خب زندگی در کشور غریب آن هم در چنین شرایطی کار بسیار دشواری است.»
او درباره پیگیریهای این پرونده هم توضیح میدهد: «همسر فرهاد از همانجا ماجرا را دنبال میکند. در ایران هم اقوام فرهاد پیگیر هستند، اما صحبتهایی که تاکنون مطرح شده، اصلا قانعکننده نیست. شاید هم هیچ وقت معلوم نشود که چرا این هواپیما با آن همه مسافر هدف قرار گرفت یا اینکه مقصران اصلی اتفاق وحشتناک چه کسانی هستند. شلیک دو موشک با فاصله زمانی کوتاه به یک هواپیمایی که هنوز داشت ارتفاع میگرفت؛ موضوع واقعا عجیبی است که مرور جزئیات آن باعث ناراحتی و عذاب مضاعف میشود.»
آمریکا؛ تصویر یک فرمانده سپاه پشت میله های زندان
وزارت خارجه آمریکا در توئیتی که با تصویری از فرمانده هوافضای سپاه پاسداران پشت میله های زندان منتشر کرده او را مسئول قتل ۱۷۶ مسافرهواپیمای اوکراینی دانست و نوشت: اگر یک معترض به سرنگونی پرواز ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین، به سه سال زندان محکوم میشود، امیرعلی حاجیزاده که مسئول کشته شدن ۱۷۶ سرنشین آن پرواز است، سزاوار چه حکمی است؟
اشاره وزارت خارجه آمریکا به حکم سینا ربیعی، دانشجوی دانشگاه تهران است که، به دلیل اعتراض به سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط سپاه پاسداران به سه سال حبس محکوم شده است.
در ماههای گذشته، قوه قضائیه جمهوری اسلامی برای ۲۱ نفر از کسانی که در تجمعات اعتراضی به سرنگونی هواپیمای اوکراینی شرکت کرده بودند، در مجموع ۲۷ سال زندان حکم صادر کرده است.
واکنش کانادا به بازخوانی جعبه سیاه هواپیمای اوکراینی
گزارش رژیم ایران در مورد جعبه سیاه هواپیمای اوکراینی گزارشی محدود و دست چین شده است و به پرسشهای زیادی پاسخ نداده است
وزیران خارجه و ترابری کانادا پس از انتشار گزارش جزییات بازخوانی جعبه سیاه هواپیمای اوکراینی بیانیه ای را صادر کردند.
در این بیانیه آمده است: این گزارش اولیه تنها اطلاعات محدود و گزیدهای را درباره این حادثه فاجعهبار ارایه میدهد. این گزارش فقط به حوادثی اشاره میکند که پس از شلیک موشک اول روی داد و نه [وقایع بعد از شلیک] دوم و تنها اطلاعاتی را تایید میکند که ما پیشتر میدانستیم.
مقامهای ارشد دولت کانادا خواستار روشن شدن علت شلیک موشکها و باز بودن آسمان بر پروازهای غیرنظامی در زمان حادثه شدند و از رژیم ایران خواستند در این زمینه شفاف باشد و به تمام پرسشهای کلیدی جواب دهد.
جزئیاتی از بازخوانی جعبه سیاه هواپیمای اوکراینی
به گفته رئیس سازمان هواپیمایی کشوری در ایران، به استناد از نتایج بازخوانی جعبههای سیاه هواپیمای ساقط شده اوکراینی، ۱۹ ثانیه پس از انفجارموشک اول، صدای ۳خلبان داخل کابین ضبط شده که نشان میدهد سرنشینان هواپیما در سلامت بودند
تورج دهقان زنگنه گفته: تا ۱۹ ثانیه بعد از انفجار موشک اول، مکالمات داخل کابین ضبط شده است و در این زمان دو خلبان و یک معلم خلبان درکابین حضور داشتهاند.
بررسیها همچنین نشان دادهاند این سه نفر بلافاصله بعد از انفجارمتوجه شرایط غیرعادی میشوند و تا آخرین لحظه مشغول هدایت هواپیما بودهاند.
بنا بهگفته رئیس سازمان هواپیمایی کشوری: فاصله انفجار موشک اول با دوم ۲۵ثانیه بوده که هر ۲ جعبه سیاه در زمان انفجار موشک دوم از کار افتاده بودند و ضبط مکالمات امکانپذیر نبوده است.
اطلاعات منتشر شده میافزاید: انفجار موشک اول باعث آسیب قابل توجهی به هواپیما شده و برخورد قطعاتی ناشی از آن به هواپیما باعث قطع FDR و CVR در مدت زمان ۱۹ ثانیه بعد از آن شده است.
چرا از انتشار اطلاعات می ترسند؟
معاون وزیر خارجه اوکراین می گوید اطلاعات جعبه های سیاه هواپیمای سرنگون شده خطوط هوایی این کشور در ایران از دخالتی غیرقانونی در پرواز این هواپیما حکایت دارد.
از سوی دیگر یک مقام کانادایی گفت: بسیاری از مسائل در مورد هواپیمای اوکراینی همچنان بیپاسخ مانده است و رژیم ایران مایل نیست که اطلاعات استخراجشده منتشر گردد.
به گزارش رادیو فرانسه، خانم کَتی فاکس رئیس دفتر امنیت ترابری کانادا هیچ توضیحی در بارۀ محتوای جعبۀ سیاه هواپیمای اوکراینی نداد و فقط گفت: “کار در پاریس شاید به پایان رسیده باشد اما بسیاری از مسائل همچنان بدون پاسخ مانده است”.
او گفت: “ما از رژیم ایران خواستهایم که اطلاعات برآمده از دستگاههای ثبت اطلاعات (متعلق به جعبههای سیاه) را هرچه زودتر منتشر کند”، اما به گفتۀ وی، تهران که رسماً رهبری تحقیقات را بر عهده دارد، اجازه نداده است که دفتر امنیت ترابری کانادا جزییاتی از اطلاعات بهدست آمده را منتشر کند.
بنابراین گزارش، سازمان تحقیقات سوانح و امنیت هوایی فرانسه نیز که به عنوان ارائهدهندۀ خدمات فنی در پرونده دخیل است، حق انتشار اطلاعات را ندارد.
واکنش خانوادهها به بازخوانی جعبه سیاه هواپیما
انجمن خانوادههای جانباختگان هواپیمای اوکراینی با صدور بیانیه ای با اشاره به بازخوانی جعبه سیاه هواپیما در فرانسه خواهان تحقیقات جامع درباره جنایت سرنگونی هواپیما توسط سپاه پاسداران شدند.
در بخشی از بیانیه خانواده جانباختگان آمده است: رژیم ایران تمام تلاش خود را کرد که راز جنایتش را به جعبه سیاه تقلیل دهد هر چند بازخوانی جعبه سیاه اولین قدم در انجام تحقیقات نسبت به این جنایت است.
در ادامه بیانیه؛ انجمن خانوادهها با اشاره به شواهدی چون بازگذاشتن آسمان ایران در شرایط خطیر جنگی، اجازه دادن به پرواز هواپیمای خطوط هوایی اوکراین، شلیک چندین موشک به هواپیما، تخریب سریع صحنه سقوط و ترساندن شاهدان و سرکوب خانوادهها، تأکید کرده است که آنها صرفا به اطلاعاتی که از طریق جعبه سیاه به دست میآید، دل خوش نکردهاند.
این در حالیست که وزیر خارجه کانادا نیز اعلام کرد که اعتبار زیادی برای گزارش رژیم ایران در این زمینه قائل نیست و این موضوع نمیتواند فقط خطای انسانی باشد.
سپتامبر 09
افزایش سرکوب روزنامه نگاران پس از انتشار گزارش جاوید رحمان در خصوص وضعیت آزادی مطبوعات در ایران
پس از انتشار گزارش جاوید رحمان در خصوص وضعیت آزادی مطبوعات در ایران در روز سه شنبه ۲۷ خرداد ماه ۱۳۹۹، سرکوب اصحاب رسانه از سوی نهادهای امنیتی و مراجع قضایی افزایش یافته است.
بر اساس گزارشات منابع حقوق بشری به دنبال انتشار گزارش جاوید رحمان در خصوص وضعیت آزادی مطبوعات در ایران خرداد ماه ۱۳۹۹، طی چند ماه اخیر آمار احضار، بازداشت، محاکمه و اجرای حکم روزنامه نگاران و فعالان رسانه افزایش چشمگیری داشته و سازمان گزارشگران بدون مرز (RSF) از افزایش و تداوم فشارها بر روزنامهنگاران توسط نهادهای امنیتی و مراجع قضایی خبر میدهد.
بر اساس گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز (RSF) در خصوص ردهبندی جهانی آزادی مطبوعات ۲۰۲۰، جمهوری اسلامی ایران از میان ١٨٠ کشور جهان در رده ۱۷۳ قرار دارد.
رضا معینی مسئول دفتر گزارشگران بدون مرز (RSF) در کشورهای ایران و افغانستان، در رابطه با وضعیت روزنامه نگاران در ایران میگوید: «افزایش اعتراض علیه رژیم به سرکوب بیشتر روزنامهنگاران منجر شده است. پس از گزارش تکان دهنده گزارشگر ویژه سازمان ملل، شورای حقوق بشر باید برای حفاظت و دفاع از روزنامهنگاران اقدامهای جدیتری انجام دهد. روزنامهنگاران و شهروند-خبرنگاران در ایران برای انجام حرفه خود، قربانی سانسور، تهدید و بازداشت خودسرانه هستند و در زندانها مورد بدرفتاری و گاه شکنجه قرار میگیرند.»
در گزارش جاوید رحمان گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران که در تاریخ روز سه شنبه ۲۷ خرداد ماه ۱۳۹۹، منتشر شده به وضعیت نامناسب حقوق بشر و آزادی اطلاعرسانی در ایران پرداخته شده بود.
سازمان گزارشگران بدون مرز (RSF) با انتشار بیانیه ای تحت عنوان «سرکوب روزنامهنگاران پاسخ جمهوری اسلامی ایران به گزارش سازمان ملل درباره نقض آشکار حقوق بشر» به محکومیت محمد مساعد، بازداشت کوثر کریمی، تایید حکم بابک طهماسبی، تفهیم اتها امیر رضا امیر تیموری، محکومیت امانمحمد خجملی پرداخته است.
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، طی چند ماه اخیر اخباری را در خصوص افزایش فشارهای نهادهای امنیتی و مراجع قضایی بر روزنامه نگاران به عنوان نمونه؛ محکومیت محمد مساعد، بازداشت کوثر کریمی، محکومیت نادر فتوره چی، بازداشت نادا صبوری، محکومیت شهرام صفری، بازداشت مجید مطلب زاده ،محکومیت کیوان صمیمی بهبهانی منتشر کرده است.
محمد مساعد، روزنامه نگار و فعال رسانه ای که سابقه چندین بار بازداشت به دلیل فعالیت های خبرنگاری در پوشش اخبار اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸، اعتصابات کارگری و گزارشهای تحقیقی درباره پروندههای مفاسد اقتصادی ایران را در کارنامه خود دارد، روز چهارشنبه ۱۲ شهریورماه ۱۳۹۹، در حساب کاربری توییترش از صدور احکام ۴ سال و ۹ ماه حبس تعزیری، ۲ سال محرومیت از خبرنگاری و توقیف وسایل ارتباطی، از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران خبر داد.
کوثر کریمی روزنامه نگار خبرگزاری مهر، روز جمعه ۷ شهریورماه ۱۳۹۹، در پی تهیه گزارشی از وضعیت بلاتکلیف ۳۰۰ خانوار روستای محروم ابوالفضل و درگیری روستاییان در جریان تخریب خانههایشان با حکم بنیاد مستضعفان، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» توسط دادگستری خوزستان برای ساعتی بازداشت و پس از آن با قید کفالت آزاد شد.
«نادر فتوره چی»، نویسنده، مترجم و روزنامهنگار، طی حکمی که امروز سه شنبه ۲۸ مرداد ماه ۱۳۹۹، به وی ابلاغ شده، در روز یکشنبه ۲۶ مرداد ماه ۱۳۹۹، در پی برگزاری جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده اش، با اتهام تشویش اذهان عمومی علیه نهادها،مقامات و سازمانهای حکومتی، به یک سال حبس تعزیری که به مدت سه سال تعلیق شده، محکوم شده است.
«نادا صبوری»، روزنامه نگار و فعال مدنی، روز جمعه ۱۷ مرداد ماه ۱۳۹۹، توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و جهت اجرای حکم ۳ سال و ۶ ماه حبس، راهی بند زنان زندان اوین شد. همچنین روز یک شنبه ۱۹ مردادماه ۱۳۹۹، «سهراب صالحین» همسر «نادا صبوری»، می بایست جهت اجرای حکم ۳ سال و ۶ ماه حبس تعزیری به واحد اجرای احکام کیفری دادسرای امنیت تهران مراجعه کند.
«شهرام صفری»، روزنامه نگار و مدیر کانال تلگرامی راویژپرس، روز دوشنبه ۲۵ فروردین ماه ۱۳۹۹، با شکایت دانشگاه علوم پزشکی به دلیل انتشار آماری مربوط به وضعیت بیماری کرونا در این استان پس از احضار به شعبه بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب کرمانشاه با تودیع قرار وثیقه ای به مبلغ ۶۰ میلیون تومان بطور موقت و تا اتمام مراحل دادرسی آزاد شد.
«مجید مطلب زاده»، روزنامه نگار و مشاوره رسانهای ارتباط تبلیغات روزنامه «صدای اصلاحات» و مشاور «دبیر کل حزب اصلاحات»، پس از احضار تلفنی توسط پلیس فتا، روز شنبه ۳۱ خردادماه با حضور در شعبه ۶ دادسرای جرایم رایانه ای بازداشت و به زندان تهران بزرگ منتقل شد.
«کیوان صمیمی بهبهانی» روزنامه نگار و از بازداشت شدگان تجمع اعتراضی روز جهانی کارگر سال گذشته، روز یکشنبه ۲۴ خرداد ماه ۱۳۹۹، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست «ایمان افشاری» به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به تحمل ۳ سال حبس تعزیری محکوم شد.
نگرانی از حکم اعدام روزنامه نگاران یمنی و ایرانی
نگرانی سازمان گزارشگران بدون مرز از مجازات اعدام علیه روزنامهنگاران
سازمان گزارشگران بدون مرز روز جمعه ۱۰ مرداد (۳۱ ژوئیه) در مورد مجازات اعدام علیه روزنامهنگاران در چندین کشور ابراز نگرانی کرده است. به گفته این سازمان امسال چهار روزنامهنگار یمنی و یک ایرانی به مجازات اعدام محکوم شدند.
کریستیان میر مسئول گزارشگران بدون مرز در برلین گفت غیرقابل تصور است که هنوز هم در سال ۲۰۲۰ روزنامهنگاران به مجازات وحشیانه اعدام محکوم میشوند.
به گفته مسئول گزارشگران بدون مرز در برلین چهار خبرنگار یمنی که پنج سال پیش توسط حوثیها ربوده شدند پس از بازجویی و شکنجه به اعدام محکوم شدند. روزنامهنگاران یمنی درباره نقض حقوق بشر توسط حوثیها گزارش داده بودند.
گزارشگران بدون مرز به ربوده شدن روحالله زم، مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز هم اعتراض کرده است.
غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه اخیرا از صدور حکم اعدام برای روحالله زم خبر داد. او گفت که مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز، به اتهام “افساد فیالارض” به اعدام محکوم شده است.
سپتامبر 09
نامه سرگشاده به مجامع بینالمللی و سازمانهای حقوق بشری
“سکوت شما، حمایت از اعدام یک بی گناه است” نوید افکاری
شورای هماهنگی کارزار جهانی دادخواهی و دفاع از زندانیان سیاسی-عقیدتی ایران
نوید افکاری، در آستانۀ اعدام قرارگرفته است.
دستگاه قضائی جمهوری اسلامی ایران، نوید افکاری، جوان ۲۷ ساله و قهرمان کشتی کشور را به دو بار اعدام محکوم کرده است.
نوید افکاری و دو برادرش به دلیلِ شرکت در تظاهراتی مسالمت آمیز علیۀ سیاست گذاری های ناعادلانه اقتصادی و اجتماعی جمهوری اسلامی و بی کفایتی این رژیم در تحقق خواست های عدالت جویانه و آزادی خواهانۀ شهروندان ایرانی، دستگیر و در زندان به سر می برند.
جمهوری اسلامی برای تداوم و گسترش فضای ترور و وحشت و دور کردن افکار عمومی از بحران های اقتصادی و اجتماعی ای که ایجاد کرده است، با اعمال شکنجه های جسمانی و روانی جانکاه، نوید افکاری و برادران وی را مجبور به اعتراف های ساختگی و غیرواقعی کرده است. اعتراف گیری تحتِ شکنجه های وحشیانه و نمایش های تلویزیونی، اعتراف زندانی به جرائمی که مرتکب نشده است، شیوه ای کثیف و غیر انسانی، که رژیم اسلامی ایران در ۴۱ سال گذشته در اعتراف گیری به کار می گیرد. دستگاه قضائی جمهوری اسلامی با چنین روش های کثیفی، نوید افکاری را وادار به اعتراف ارتکاب به قتل کرده است و سپس همراه با صحنه سازی ها و تبلیغ های دروغین او را در دادگاهی فرمایشی و حکومتی به دو بار اعدام محکوم کرده است. این شیوه
سرکوب، شکنجه و اعتراف گیری و صدور احکام اعدام در جمهوری اسلامی از راهکارهای سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی برای حفظ بقای حکومتی است که سیاهه ای از نقص آشکار حقوق شهروندی و حقوق بشری را در کارنامه و پرونده اش دارد.
نوید افکاری، برادران وی و خانواده اش اعلام کرده اند که اعتراف های اعلام شده غیرواقعی است و تحت فشار و برای رهائی از شکنجه های جسمانی و روانی وحشیانه شکنجه گران حکومتی، سخنان دیکته شده دستگاه قضائی جمهوری اسلامی را تکرار کرده اند.
از رژیم جمهوری اسلامی که به هیچ کدام از کنوانسیون های بین المللی مانند حقوق بشر و حقوق زندانیان و ممنوعیت شکنجه در مورد زندانیان عمل نمی کند، بخواهید نوید افکاری و برادران اش را در دادگاهی عادلانه و با حضور وکلائی مستقل محاکمه کنند. اگرسکوت کنید، جمهوری اسلامی نوید افکاری را اعدام خواهد کرد.
زمینه سازی مسخره رژیم در مورد حکم اعدام نوید
خبرگزاری هرانا – روز شنبه، هرانا از انتقال نوید افکاری، زندانی سیاسی محکوم به اعدام و دو برادر او به بندهای بسته یا امنیتی زندان عادل آباد شیراز خبر داد. در گزارش مورد اشاره هرانا پیش بینی کرده بود که در واکنش به موج گسترده حمایت های مردمی از این زندانیان، صدا و سیما قصد پخش فیلمی علیه آنان را دارد. انتقال این زندانیان مسلما باعث قطع ارتباط آنها و سلب امکان واکنش آنان به ادعاهای مطروحه در این فیلم می شود.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شب شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۹ بخش خبری ۲۰:۳۰ در گزارشی با پخش قسمتی از اعترافات اجباری نوید افکاری سعی در اقناع افکار عمومی برای توجیه صدور حکم اعدام داشت.
پخش این فیلم در حالی است که روز شنبه ۱۵ شهریورماه هرانا در گزارشی از انتقال نوید افکاری، کشتی گیر ۲۷ ساله و زندانی سیاسی محکوم به اعدام در شب پنجشنبه ۱۳ شهریور به بند امنیتی “عبرت” زندان عادل آباد شیراز خبر داد. همچنین وحید و حبیب افکاری دو برادر وی نیز روز شنبه ۱۵ شهریور به بند ارشاد این زندان که دارای کمترین ارتباط با دنیای بیرون است منتقل شدهاند.
در جریان انتقال نوید، وحید و حبیب افکاری نیروهای گارد ویژه وارد بند شده و علاوه بر برادران افکاری شماری از زندانیان سیاسی نگران، که قصد جلوگیری از انتقال آنان را داشتند را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
یک منبع نزدیک به خانواده یکی از زندانیان محبوس در زندان عادلآباد شیراز در خصوص انتقال این افراد به بندهای عبرت و ارشاد به هرانا گفت: «روز شنبه، تماسهای زندان که قطع شد وحید داخل بند ۱۱ داد میزند و از ترس اینکه قرار است بیصدا نوید را جهت اعدام به سلول ببرند داد و بیداد میکند و ماموران او را همراه با ضرب و شتم توسط ماموران زندان به فضای بیرون بند منتقل میکنند، در این بین که میخواهند او را به بند ارشاد منتقل کنند نوید را میبیند که ماموران همراه با ضرب و شتم میخواهند او را به بند عبرت منتقل کنند، حبیب هم که پیش از این هنگام خروج از بند سیاسی توسط ماموران گارد زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، در راهروی رفتن به ملاقات متوجه این جریان میشود و هر سه نفر با ماموران در یک راهرو به هم برخورد میکنند. حبیب که میبیند ماموران نوید و وحید را با مشت و لگد و باتوم ضرب و شتم میکنند و گاز اشک آور به صورت آنها میزنند، به هدف کمک به نوید به سمت ماموران هجوم میبرد؛ نهایتا ماموران بیشتری از گارد زندان وارد شده و حبیب را نیز مورد ضرب و شتم قرار میدهند و نهایتا حبیب و وحید را به بند ارشاد و نوید را به بند عبرت منتقل میکنند.
در گزارش پیشین، هرانا با توجه به نشانه های موجود از احتمال پخش گزارشی در خصوص نوید افکاری در بخش خبری ۲۰:۳۰ در شب شنبه ۱۵ شهریورماه خبر داد.
همانگونه که هرانا پیشتر در گزارش خود بیان داشت، هدف از انتقال نوید افکاری به بندی امنیتی، قطع ارتباط او با دنیای بیرون و جلوگیری از واکنش یا پاسخگویی او به فیلم پخش شده بود.
نهایتا بخش خبری ۲۰:۳۰ شب شنبه ۱۵ شهریور در گزارشی با پخش قسمتی از اعترافات اجباری نوید افکاری سعی در اقناع افکار عمومی و سوء استفاده از احساسات مخاطبان، در توجیه صدور حکم اعدام برای نوید افکاری داشت. این در حالی است که گزارش تهیه شده در تلویزیون دولتی ایران با مستندات پرونده و دادنامه صادره علیه برادران افکاری تناقضات جدی دارد.
چرا دنیا به حمایت از “نوید افکاری” برخاست؟
دینا وایت، رئیس یوافسی بزرگترین سازمان برگزار کننده مسابقات رزمی ترکیبی و میزبان بهترین رزمی کاران این رشته در جهان به لغو حکم اعدام نوید افکاری فراخوان داد و گفت: اول اینکه او یک انسان است دوم اینکه او یکی از ماست و میتواند یکی از رزمندگان من باشد.
نوید افکاری و برادرانش در جریان اعتراضات مرداد ماه کازرون دستگیر شدند. این اعتراضات از سهشنبه ۹ مرداد ۹۷ آغاز شد. یکی از اولین مناطقی که تظاهرات در آن شکل گرفت، منطقه شاهپور جدید اصفهان بود.
دستگیری این سه برادر در ابتدا به دلیل مشارکت در تظاهرات علیه نظام انجام شد و احکامی نیز در همین رابطه برای آنها صادر گشت. اما در دادگاه مجدد آنها متهم به محاربه و قتل شدند.
این سه برادر پس از دستگیری به سرعت زیر شکنجههای شدید قرار گرفتند تا مجبور به اقرار شوند. شاهین ناصری یک فوق لیسانس بازرگانی طی یک فایل صوتی به بی بی سی میگوید که شخصا شاهد شکنجه شدن نوید افکاری بوده است.
او می گوید؛ «یک روز در آگاهی در راهرو صدای داد و بیداد و التماس شنیدم. سروان همراهم از من خواست که در راهرو بایستم تا او برگردد. رفت در یک اتاق را باز کرد. من هم از روی کنجکاوی رفتم ببینم چه خبر است.
دیدم دو نفر لباس شخصی در یک اتاقی با فحاشی و باتوم و لوله نوید را با بیرحمی تمام کتک میزنند. بهش میگفتند هر چی ما میگیم درسته. چیزایی که میگیم مینویسی یا نه؟ نوید هم التماس میکرد نزنید، من کاری نکردم. دستهاش هم میآورد روی سرش. یکی از مامورهایی که بعدا فهمیدم اسمش عباسی است همچین کوبید روی دستش که نوید ضجه بلندی زد و از حال رفت.
مادر برادران افکاری بهیه نامجو در سخنانش که در یک ویدئو در اینستاگرام قرار داده است میگوید که پسرش وحید در اثر شکنجهها سه بار دست به خودکشی زده است. او را شکنجه میکردند تا علیه برادرش نوید اعتراف کند.
وحید افکاری درباره شکنجههایش گفته است؛ «روی صورتم پلاستیک میکشیدند و مرا تا مرز خفگی و مرگ پیش میبردند. دستها و شکم و پاهایم را به وسیله باتوم و اجسام سخت به شدت مورد ضرب و شتم قرار میدادند و مکررا با الفاظ توهینآمیز و رکیک اهانت میکردند. مرا محکم میبستند و در بینیام الکل میریختند».
او در یک فایل صوتی گفته است. مجبور شده علیه خودش اعتراف کند. (فیلم زیر)
در خبرها آمده که رئیس جمهور آمریکا نیز مخالفت خود را با صدور حکم اعدام برای نوید افکاری اعلام و از مقامات رژیم ایران خواسته بود که این حکم اعدام را لغو کنند.
دبیرکل سازمان ملل متحد هم قاطعانه این حکم اعدام را محکوم کرد. سناتور آمریکايی مارکو روبیو نیز به حکم اعدام نوید افکاری واکنش نشان داد و آن را ناعادلانه خواند.
علاوه بر سیاستمداران، جمعی از ستارگان و قهرمانان کشتی المپیک و جهان از نوید افکاری حمایت کردند؛ ورزشکارانی مثل براندون اسلی، فرانک اشتابلر،سالی رابرتز، باجرانگ، سانگیتا فوگات، دیوی کربی، پیتر تائوبه، فانکی ، آیرون شیخ.
در ایران نیز طی سه روز پیاپی هشتک اعدام نکنید و نوید افکاری را نجات بدهید مورد توجه کاربران اینترنت قرار گرفت و کاربران ایرانی خواهان لغو اعدام او شدند.
مشرق نیوز وابسته به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در واکنش به کارزار بینالمللی علیه حکم اعدام معترضان ایرانی نوشته: بعد از اعلام خبر محکومیت “نوید افکاری” بار دیگر دستگاه فشار رسانه ای ضد انقلاب به کار افتاده تا از فرد محکوم به اعدام، یک “مظلوم بیگناه” تصویر کند و با ایجاد فشار تبلیغاتی، جلوی اجرای حکم را بگیرد.
خیزش اعدام شدنی نیست
منصور امان: حاکمان بی اعتبار ج.ا در هراس از خیزشهایی که به کمین شان نشسته، به چوبه های دار پناه برده اند. آنها با گردانندن پرونده سه تن از بازداشت شدگان اعتراضات آبان بین دوایر تشریفاتی قضایی که با هدف تبلیغات و خبر سازی صورت می گیرد، در حال زمینه چینی و تدارُک اعدام این مُعترضان هستند.
در همین راستا سُخنگوی دستگاه قضایی از “تایید حُکم اعدام” امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی در “دیوان عالی کشور” خبر داده است. آقای غلامحسین اسماعیلی در همین حال برای آرایش قضایی سرکوب و آب و تاب دادن به دسیسه چینی برای قتل مُعترضان پای چند دایره و پروسه اداری دیگر را نیز به میان کشیده و “دادرسیهای فوق العاده یا اعمال ماده ۴۷۷ یا هر موجب قانونی دیگر” را نیز بر فراز پرونده آویخته است.
جنایت انجام شده ای که “نظام” در پُشت سر دارد، اعدام دیاکو رسول زاده، از اهالی روستای “دریاز” – مهاباد و صابر شیخ عبدالله، دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد بیمه است. این دو شهروند کُرد روز سه شنبه ۲۴ تیر پس از گذراندن نزدیک به هفت سال زندان، اعدام شدند. در سناریوی ریشخندآمیزی که دستگاه امنیتی ج.ا علیه این دو نوشته بود، آنها به “بُمب گذاری در رژه نیروهای نظامی” مُتهم شده بودند. به سه مُعترض آبان نیز به همین شیوه پرونده سازی، اتهامات گوناگونی نسبت داده شده است که با هر بار برپایی نمایش تبلیغاتی سُخنگوی قُوه قضایی، نوع یا روایت تازه ای از آن ارایه می شود.
اما این تنها رُسوایی دستگاه قضایی نیست؛ هیچیک از محکومان یاد شده به وکیل دسترسی نداشته اند، دادگاه آنها به طور مخفی برگزار شده و در نهایت با اتهاماتی مُحاکمه شده اند که اساس آن اعترافات اجباری است و در جریان مُحاکمه از سوی “مُتهمان” پس گرفته شده.
با این همه، شیوه و چگونگی روند قانونی مُحاکمه در اینجا یک موضوع فرعی است؛ دُرُشت نویسی اعدام و خون ریزی مساله ای مربوط به جُرم یا اتهام نیست، بلکه هدفی سیاسی را تعقیب می کند که بی واسطه به بقای حاکمیت می رسد. کسی بیشتر و روشن تر از خود حاکمیت هراس از توفانی که در برابر دیدگانش در اُفق مشغول شکل گرفتن است را بیان نمی کند. سُخنان رهبران و پایوران حُکومت و مُحتوای رسانه های رسمی مملو از اشاره های سربسته یا صریحی است که نسبت به “طُغیان خشم مردُم”، “شورش گُرسنگان”، “راه افتادن سیل” و جُز آن هُشدار می دهد.
حاکمان ج.ا و گُماشتگان آنها که می کوشند با احکام تبهکارانه و فرستادن جلادان به رژه، جامعه را از تکان باز دارند و میخکوب کنند، می توانند بازتاب اجتماعی اقدامات خود را مُرور کنند تا دریابند کُجا ایستاده اند. همه می دانند و می توانند حس کنند که حاکمیت از سر ترس و بُزدلانه در پشت دیوار وحشت خویش، شمشیر کشیده است. آنچه که در فضای اجتماعی کشور پیچیده نه بوی خونین اقتدار ج.ا، بلکه بوی وحشت و پوسیدگی آن است.
از این نظر، حاکمان رژیم ولایت فقیه دُرُست عکس آنچه که انتظار می کشند را از جامعه مُعترض دریافت می کنند. آنها قصد قُدرت نمایی و زهر چشم گیری کرده اند، اما جامعه از مانور شان پیام ضعف و واهمه می گیرد. خیزش آبان جامعه ایران را به لحاظ ذهنی به نُقطه ای فراتر از سطح ترور و سرکوب برده و رشته هایی که “نظام” برای اعدام خیزش می بافد را در همان گام نخُست پنبه می کند.
اعمال جنایتکارانه رژیم ولایت فقیه اما بدون تاثیر هم نیست؛ آنها مُحرکی برای مردُم دی و آبان است و شتاب ساعت سخت داوری شان!
سپتامبر 09
سپتامبر 08