جنگ ۱۲روزه اخیر میان ایران و اسرائیل از مرحله نیابتی فراتر رفت و به تقابل مستقیم انجامید. کارشناسان در گفتوگو با دویچهوله فارسی از کاهش نفوذ منطقهای تهران، سکوت متحدان و لزوم بازنگری در راهبرد جمهوری اسلامی میگویند.درگیری ۱۲روزه اخیر میان ایران و اسرائیل، که با حملات متقابل موشکی، پهپادی و سایبری همراه بود، یکی از بیسابقهترین تقابلهای مستقیم میان دو طرف در چهار دهه گذشته تلقی میشود. هرچند این جنگ در زمانی نسبتا کوتاه پایان یافت، اما به باور بسیاری از ناظران، پیامدهای آن همچنان بر موازنه قدرت در خاورمیانه و جایگاه منطقهای جمهوری اسلامی ایران سایه افکنده است.
مسعود الفک، کارشناس مسائل خاورمیانه، در گفتوگوی اختصاصی با دویچهوله فارسی میگوید: «این تحولات، صرفنظر از نتیجه نظامی جنگ، نشاندهنده یک اخلال راهبردی در مدل نفوذ منطقهای ایران هستند. در چنین شرایطی، بازتعریف استراتژی منطقهای دیگر یک انتخاب نیست، بلکه ضرورتی فوری برای جلوگیری از واگرایی بیشتر در محورهای متحد تهران به شمار میرود.»
الفک همچنین با اشاره به تزلزل در عرصههایی چون لبنان، سوریه و عراق تاکید میکند که هماهنگی میدانی میان نیروهای همپیمان با تهران، دچار اختلال شده و برخی زیرساختهای ارتباطی نیز آسیب دیدهاند.
تزلزل محور مقاومت؛ عقبنشینی دیپلماتیک و انزوای منطقهای
از دیگر ویژگیهای جنگ اخیر، سکوت یا واکنش بسیار محدود گروههای نیابتی وابسته به ایران، از جمله حزبالله لبنان، انصارالله یمن و حشد الشعبی عراق بود.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
موسی شریفی، روزنامهنگار مقیم ریاض و عضو تحریریه العربیه فارسی، درباره این مسئله به دویچهوله فارسی میگوید: «اسرائیل توانست در مدت کوتاهی، بدون واکنش شدید و هماهنگ از همه گروههای وابسته به ایران مانند حماس، حزبالله و حوثیها، حملات گستردهای علیه تهران انجام دهد. این سکوت یا محدود شدن واکنشها در افکار عمومی جریان مقاومت، به شکل نوعی تردید یا سردی تلقی شد.»
او این وضعیت را ضربهای به “هیبت بازدارندگی محور مقاومت” میداند و میافزاید که این امر در فضای رسانهای طرفداران مقاومت بهمثابه کاهش قدرت ایران تعبیر شده است.
ایران در جریان این جنگ نتوانست حمایت آشکاری را از سوی متحدان جهانیاش نظیر روسیه و چین جلب کند. بر اساس گزارشهای دیپلماتیک، هر دو کشور در هفته دوم جنگ، تهران را از گسترش درگیری بر حذر داشتند. کشورهای عربی مانند عربستان، مصر و اردن نیز، یا سکوت پیشه کردند یا با اشارههایی، جمهوری اسلامی را “عامل بیثباتی منطقه” دانستند.
این وضعیت، بهویژه در سایه نزدیکی اخیر برخی کشورهای عربی با اسرائیل، نشانهای از انزوای سیاسی فزاینده ایران در محیط منطقهای خود تلقی میشود.
از سوی دیگر، تاثیرات داخلی جنگ نیز قابل توجه بود. افزایش نرخ ارز، اختلال در ارتباطات و اعتراضات پراکنده در مناطق دارای بافت قومیتی نظیر خوزستان، کردستان و سیستان و بلوچستان فضای کشور را متاثر کرد.
موسی شریفی در این زمینه میگوید: «نارضایتی اقتصادی، فشار تحریمها و اعتراضات در مناطق قومیتی ایران، هزینههای داخلی سیاست منطقهای جمهوری اسلامی را افزایش داده است. ادامه این روند میتواند موجب کاهش ظرفیت مداخلهگری خارجی نیز شود.»
تغییر راهبرد اسرائیل و شکست دکترین دفاعی ایران
علی حیدری، روزنامهنگار و فعال سیاسی نیز در گفتوگوی اختصاصی با دویچهوله فارسی ضمن اشاره به تغییرات راهبردی در سطح منطقه گفت: «نفوذ و توسعهطلبی منطقهای جمهوری اسلامی به واسطه ایجاد گروههای مسلح نیابتی و با هدف ایجاد “حلقه آتش” پیرامون اسرائیل بوده است به همین دلیل آسیب جدی به حماس و حزبالله لبنان در پی عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ موسوم به “طوفان الاقصی” و سپس سقوط بشار اسد، دیکتاتور سوریه شکست منطقهای بزرگی برای جمهوری اسلامی بهشمار میرود.»
او همچنین تاکید میکند که استراتژی اسرائیل از “قطع بازوان اختاپوس” به “قطع سر اختاپوس” تغییر یافته و از این منظر، جنگ اخیر نشانهای از افول نقش گروههای نیابتی ایران بهعنوان بازوی دفاعی محسوب میشود.
سناریوهای پیشرو برای ایران پس از جنگ
به باور کارشناسان، تهران برای جبران تضعیف موقعیت منطقهای خود ناگزیر به تدوین یک راهبرد چندلایه و متعادل است.
همانطور که موسی شریفی میگوید: «روابط ایران با دولتهایی مانند عراق، سوریه و لبنان باید بازتعریف شوند؛ نه بر پایه حضور شبهنظامی، بلکه بر مبنای همکاریهای اقتصادی، فرهنگی و تقویت دیپلماسی رسمی.»
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
به گفته کارشناسان، ترمیم روابط با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مانند قطر، عمان و امارات در چارچوب ابتکارهای امنیت جمعی میتواند به کاهش فشارهای منطقهای و بینالمللی بینجامد. همچنین ایجاد کانالهای غیررسمی برای گفتوگو با اروپا و حتی ایالات متحده آمریکا، میتواند “فعلا” به کاهش تنشها و جلوگیری از درگیریهای مستقیم در آینده کمک کند؛ البته در صورتی که تهران بتواند ثابت کند که به دنبال ساخت بمب اتمی نیست و غنیسازی را کنار خواهد گذاشت.
بیشتر بخوانید:آیا جمهوری اسلامی به میز مذاکره باز میگردد؟
با وجود پایان سریع جنگ ۱۲ روزه، این بحران بهمثابه یک زلزله ژئوپلیتیک برای جمهوری اسلامی ایران تلقی میشود. زلزلهای که نهتنها جایگاه منطقهای جمهوری اسلامی، بلکه توازن میان سیاست خارجی و انسجام داخلی را نیز با چالش مواجه کرده است.
اکنون پرسش اساسی اینجاست: آیا تهران با پذیرش تغییر قواعد بازی، بهسمت بازتعریف نقش خود در نظم جدید خاورمیانه گام برمیدارد، یا همچنان بر الگوی سنتی نفوذ از طریق نیروهای نیابتی اصرار خواهد ورزید؟