Previous Next

افغانستانی ها کمتر از ایرانی ها مرتکب جرم می شوند

ماهنامه خط صلح – در این شماره‌ی خط صلح، در خصوص وضعیت مهاجران حاضر در ایران خصوصا اتباع افغانستانی و الزامات حقوقی ایران در قبال آن‌ها با صالح نیک‌بخت حقوقدان، وکیل مدافع و فعال حقوق بشر گفتگو کردیم. وی ضمن تاکید بر لزوم در پیش گرفتن شیوه‌ی انسانی معتقد است که هم به لحاظ حقوقی و هم با توجه به وضعیت کشور، ایران ملزم به پذیرش سیل مهاجران نیست. متن این گفتگو در ادامه می‌آید:

در نظام حقوقی جمهوری اسلامی اتباع بیگانه به چه کسانی اطلاق می‌شود؟
اتباع بیگانه به کسانی گفته می‌شود که دارای تابعیتی غیر ایرانی باشند و چنانچه افرادی که به دلایل مختف به تابعیت ایران پذیرفته شوند، مصوب قانون مدنی ایران در بعضی از مشاغل پذیرفته نمی‌شوند از جمله نمی‌توانند قاضی دادگستری باشند یا در سمت دیپلماتیک در آن کشور (ایران) قرار بگیرند و در صورتی که به تابعیت ایران پذیرفته شوند از سایر حقوق برخوردارند طبق مواردی که طبق قانون از آن مستثنی شده‌اند. در حال حاضر تمام کسانی که در ایران هستند و هنوز تابعیت ایران را ندارند، خواه افغانستانی، خواه عراقی، خواه لبنانی و یا یمنی و دارای هر ملیت و یا مذهبی که باشند، بیگانه تلقی می‌شوند البته در میان این بیگانگان هم تبعیضاتی قائل می‌شوند. برای مثال کسانی که دارای برخی نزدیکی‌های فکری، دینی و مذهبی به اکثریت مردم ایران داشته باشند، امتیازاتی برای آنان قائل می‌شوند.

دولت ایران به لحاظ بین‌المللی ملزم به پذیرش پناهندگان است یا این تصمیمی است انسان دوستانه؟
به نظر می‌رسد که افکار عمومی ایران خصوصا در فضای مجازی و یا کسانی که از مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی هستند، در برخورد با مسائل حقوقی و قضایی از نوع ماورای قانون برخورد می‌کنند. قوانین تمام کشورهای دنیا در خصوص پذیرش آوارگان و یا افراد دیگری از کشورهای مختلف از نوع رفتار انسان دوستانه است نه اینکه اجباری داشته باشند به اینکه این مهاجران و آوارگان را حتما باید به تابعیت خودشان بپذیرند. البته این موضوع وجود دارد که غالبا این گونه برخورد‌های ماورای قانون و مقررات بین‌المللی، عملا حقوقی را برای افراد ایجاد می‌کنند که تصور می‌کنند آن‌ها دارای این حقوق هستند در حالی که این طور نیست. در زمانی که افغانستان و یا عراق درگیر جنگ بودند، بعضی از مردم آن کشورها به عنوان آواره به کشور ما می‌آمدند و این آوارگان از لحاظ مقررات بین‌المللی و همچنین از لحاظ خواست‌هایی که خود مردم کشور داشتند، قابل احترام و کمک بوده اند. چنانچه می‌دانیم در آواره شدن مردم عراق و سال‌های اوایل دهه ۹۰ و همچنین پیش از آن که میان ایران و عراق جنگ بود، عده زیادی در جنوب ایران پناهنده شده بودند و این‌ها مورد استقبال قرار گرفتند. همچنین در مورد افغانستانی‌ها در جریان جنگ و اشغال کشور افغانستان به وسیله اتحاد جماهیر شوروی. ولی بعد از آن اگر چنانچه افغانستانی‌ها یا عراقی‌ها و یا هر ملیت دیگری وارد خاک ایران شوند به نظر من دولت ایران نباید از سفره کشور ما برای آن‌ها استفاده کند و به بعضی از آنان کمک‌ها و مساعدت‌های بیشتر و برخی دیگر را براند. برای همه‌ی ا‌ین‌ها باید یک موضع وجود داشته باشد و آن موضع آن است که چنانچه این افراد را به عنوان مهاجر و یا پناهنده که البته عنوان پناهنده شدن در این شرایط امکان‌پذیر نیست برای ایران، می‌پذیرد باید با آن‌ها به صورت یکسان برخورد کند و افرادی که دارای عقاید خاصی هستند با افراد دیگر تابع همان کشورها نباید بین آنان تبعیض قائل شوند هرچند برای ایران در نهایت هیچ الزامی به پذیرش مهاجران کشورهای همسایه نیست، همانطور که در مورد همین مهاجرانی که در حال حاضر از کشورهای شمال آفریقا یا خاورمیانه یا افعانستان و شرق آسیا به اروپا، آمریکا و یا به جاهای دیگر مهاجرت می‌کنند آن کشورها هیچ الزامی که آن‌ها را به عنوان پناهنده یا مهاجر بپذیرند، ندارند. در مورد افرادی که از لحاظ سیاسی تحت تعقیب این کشورها هستند در این گونه شرایط و برای این افراد باید کشورهای دیگر در چهارچوب مقررات بین‌المللی صلیب سرخ و در قالب پذیرش آوارگان و پناهندگان باید به آنها کمک شود اما نه به این صورت که سیل‌وار مهاجران به سمت کشورهای مختلف دنیا از جمله ایران یا سایر کشورهایی که در غرب هستند و اروپا و آمریکا مهاجرت بکنند و الزامی برای پذیرش داشته باشند چرا که خواه ناخواه این مهاجران برای اقتصاد آن کشورها مسئله ساز خواهند بود و ضرورتا نمی‌توانند کمک‌هایی در حد این که دائم آن‌ها را نگهداری بکنند و یا کمک مالی به آن‌ها بکنند. و از طرف دیگر هم چون در این گونه کشورها برنامه‌ریزی وجود دارد و اقتصاد کشورها تابع شرایط بحران هستند، نمی‌توانند در آن واحد برای جمعیت چند ده هزار و چند صد هزار نفری کار فراهم بکنند و به این ترتیب سیل مهاجرت‌ها به این شکل که وجود دارد برای اقتصاد کشور مهاجرپذیر اشکال ایجاد می‌کند. این است که ما باید در تحلیل‌هایمان به مسائل قانونی و همچنین به آن چیزی که عرف بین‌المللی است توجه کنیم وگرنه این که ما بگوییم ایرانیان الان در شرایط کرونایی قرار گرفتند و عده‌ای دیگر از این سو استفاده کردند و باید به این‌ها حتما به عنوان پناهنده و یا مهاجر باید تابعیت داده شود، حتی اقامت اجازه‌ی دائم یا اقامت موقت چند ماه و چند سال داده شود، این امری غیر واقعی و در توان هیچ کشوری نیست زیرا باید آن کشورها پذیرش مهاجران را همراه بکنند با فراهم کردن یک سری حقوق و امکانات برای آنان و اگر این را فراهم بکنند عملا خودشان دچار مشکلات اقتصادی می‌شوند. این است که این گونه برداشت‌ها و اقداماتی که حتی به نام مسائل حقوق بشر و انسان دوستانه مطرح می‌شود موضوعی است که واقعیات را با خواست‌ها و احساسات انسانی در هم می‌آمیزد و این گونه موضوعات حتی اگر مانند کشور آلمان هم آن تعداد مهاجر را بپذیرد عملا در نهایت ایجاد مشکل می‌کند و آن کشور را مجبور می‎کند از تصمیم خود یا سیاست‌هایش عقب‌نشینی کند. مسئله مهاجرت گسترده باید در این ابعاد نیز مورد بررسی و امکان‌سنجی قرار گیرد.

علت سختگیری‌های قانونی‌ای که زندگی روزمره و معیشت مهاجران را نیز به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد، چیست؟
در مورد مهاجرین افغانستانی و همچنین مهاجرین عراقی، به ویژه اگر از جنوب عراق آمده باشند، دولت ایران یک سیاست درهای باز در خصوص بعضی از آن‌ها که به نوعی می‌خواهند آن‌ها را در چهارچوب جامعه ایران به عنوان یک کشور میزبان هضم بکند و قبول بکند. ولی در مورد دیگرانی که این وضعیت را نمی‌پذیرند یا شناختی از آن‌ها وجود ندارد و تصور می‌شود که اگر آن‌ها بیایند ممکن است در نهایت علائق نزدیک به طالبان یا احزاب غیر مقبول جمهوری اسلامی داشته باشند، عملا سیاست سخت گیرانه‌ای را در پیش می‌گیرد ولی این کار در حقیقت ایجاد این اشکال را می‌کند طوری که از یک طرف به نوعی آمدنشان به ایران را تحمل کرده، و از طرف دیگر آن امکانات اندکی که باید برای ماندن آنها در ایران باشد، فراهم نمی‌شود. مسئله در حد همین موضوعاتی است که شما گفتید. فرض کنید برای این مهاجران حساب بانکی باز نمی‌کند. کارت بانکی نمی‌دهد. یا این که در برخورد با آن‌ها به صورت تبعیض آمیز رفتار می‌شود. این‌ها همه اتفاق می‌افتد. اما در اصل واقعیت این است که غالب این مهاجران که به ایران می‌آیند، حق ورود به ایران را ندارند. از معابر و مرزها به صورت غیرقانونی وارد کشور می‌شوند. و وقتی وارد می‌شوند من متاسفم این را بگویم، در ایران چه از جانب حکومت و چه از جانب مردم، با آن‌ها رفتار انسانی‌ای نمی‌شود. غالبا در کار کردن، در رفتار کردن، با این مهاجران به صورت برده رفتار می‌شود. و مقامات حکومتی هم همین نوع برخوردها را دارند. من در مورد این برخوردی که در روزهای اول سال جاری با مهاجران افغانستانی در مرز ایران و افغانستان شده بود، صراحتا اعلام نظر کردم. این گونه رفتارهای خشونت‌آمیز و آن‌ها را هُل دادن، و اینکه حالت ارعاب و وحشت را برای آن‌ها فراهم بکنند اینها موضوعی نیست که از نظر انسانی قابل قبول باشد.

اما از طرف دیگر بین ایران و بعضی از این کشورها مرزی وجود ندارد. آن هم نه از جانب ایران به تنهایی یا از جانب آن کشورها به تنهایی، بلکه از جانب هر دو کشور مرزی وجود ندارد. اینها در موقعی که وارد خاک ایران می‌شوند، مسامحه می‌کنند و به نوعی می‌پذیرند، ولی وقتی که وارد می‌شوند، در بیرون کردن و یا بازگرداندن آن‌ها، شیوه‌های رفتار انسانی را رعایت نمی‌کنند. و از طرف دیگر هم کشور ایران این را مطرح می‌کند که مجبور نیست به همه افرادی که وارد خاک ایران می‌شوند حتما امکاناتی از قبیل داشتن حساب بانکی، یا کارت بانکی یا اینکه اساسا وارد مدرسه شدن بچه‌های اینها را بپذیرد. با این حال من این موضوع را مطرح می‌کنم. اشکال اساسی این است که موضوع را به جای این که علمی برخورد بکنند، احساسی برخورد می‌کنند. یعنی ما اگر معتقد باشیم دو سه میلیون نفر مهاجر داریم. البته این تعداد نیستند. تعدادی از افغانستانی‌ها را به خارج از ایران فرستاده‌اند. ما بگوییم که در ایران به همه مهاجران اجازه اقامت داده بشود، بهشان اجازه کار داده بشود، به فرزندانشان اجازه تحصیل در ایران داده بشود و غیره و ذالک، این نوعی برخورد احساسی است. برخورد علمی نیست. هیچ کشوری این کار را نمی‌کند. شما اگر به عنوان مهاجر ایرانی به کشورهای غربی و غیرغربی بروید که به هر حال حقوق بشر را تا حدودی رعایت می‌کنند، آنجا هم تا زمانی که شما تابعیت یا اقامت آن کشورها را نداشته باشید، به شما اجازه کار نمی‌دهند. در یک اردوگاهی شما را نگهداری می‌کند. زن و بچه هم اگر همراه شما باشد، اجازه تحصیل و کار به خانواده شما را نمی‌دهند. تا زمانی که وضعیت روشن بشود و تثبیت بشود. امیدوارم دوستان این را حمل بر این نکنند که من از کسی دفاع می‌کنم. من از کسی دفاع نمی‌کنم. من از قانون و حقوق انسانی دفاع می‌کنم. وقتی که افراد به خارج از ایران می‌روند، همه تکالیف و تعهدات را برای حکومت ایران قائل می‌شوند. حکومت ایران با تمام رفتار غیرانسانی و غیرقانونی که با افراد و اشخاص هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور دارد، مسئول این کارها نیست. مسئول فراهم کردن کار یا اجازه کار برای تمام مهاجرین نیست. چون همین الان و در حال حاضر بیش از چهل درصد مردم ایران بیکار هستند. به جرات می‌توانم بگویم بیش از چهل درصد نیروی کار ایران، بیکارند. نه تنها در شرایط کرونایی، بلکه در شرایط عادی هم این وضعیت حداقل به بیست درصد می‌رسد. بیکاری پنهانی که در ایران وجود دارد، دستفروشی کردن، دلالی کردن و از این طرق برای مردم درآمد ایجاد کردن کار نیست. خب معلوم است که اگر کار واقعی وجود داشت که بر مبنای آن فرد کارگر آینده‌ای داشته باشد سرنوشت مشخصی در ایران داشته باشد، قطعا وضعیت طور دیگری می‌بود. این کارها که مثال زدم اساسا کار نیستند چون نه بیمه دارد و نه محافظت و حمایتی از آنها و خانواده‌شان می‌شود. حال ما در شرایط بیاییم و بگوییم دولت ایران باید تمام مهاجران افغانستانی، مهاجران عراقی و مهاجران جاهای دیگر را بپذیرد، این در واقع قوز بالا قوز کردن وضعیت است. ما باید اگر حرفی می‌زنیم، در چهارچوب مقررات و ضوابط قانونی و حداقل آن عرفی که از نظر بین‌المللی پذیرفته شده است، باشد. جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر در داخل سرکوب می‌کند و از لحاظ کار بین خود مردم ایران تبعیض قائل می‌شود. ده درصد مردم ایران حداقل اهل تسنن هستند. این اهل تسنن از ده درصد حقوقی که باید داشته باشند هم برخوردار نیستند. تبعیض وجود دارد. در ایران برای ایرانیانی که دگراندیش هستند، افکار سوسیالیستی دارند یا افکار مخالف دارند هم تبعیض قائل می‌شوند. در خود همین حوزه علمیه قم که بین طلاب و علما با کسانی که با حاکمیت حتی صرفا مخالفت ذهنی دارند هم تبعیض اعمال می‌شود. خب حالا ما در این شرایط بگوییم که چرا برای چند میلیون دیگر هم ایجاد شغل نمی‌شود؟ البته ما محکوم می‌کنیم آن اقداماتی که ضد حقوق انسانی است. اما این الزامات را چون جنبه قانونی ندارد نمی‌توانیم به موضوع ربط بدهیم. چون در قانون ایران و در قانون همه کشورها، آن کشور ملزم است برای تمامی افراد تابع آن کشور زندگی شرافتمندانه فراهم بکند. ملزم نیست که برای سایر مهاجرانی که می‌آیند کار فراهم بکند، به آن‌ها امکانات کار بدهد یا اصلا تابعیت بدهد.

یعنی به نظر شما باید با دیدگاهی واقع‌گرایانه با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی کشور میزبان در مورد وضعیت پناه‌جوها و مهاجران حاضر در آن کشور اظهار نظر کرد؟
کشور انگلیس که یکی از ثروتمندترین کشورهای اروپا است، آیا اقدامات لازم برای پناه‌جوها و مهاجران را انجام می‌دهد، مثلا در نسبت به کشور ایتالیا که فقیرتر از انگلیس است، آیا کشور انگلیس امکانات بهتری در اختیار پناه‌جوها قرار می‌دهد؟ آیا اگر من بروم آنجا و بگویم در ایران یک فعال مدنی بوم به من اجازه ورود می‌دهند؟ نه مسلما. منتها ما در این مواقع همه چیز کشورهای دیگر را خوب می‌دانیم و همه چیز کشورهای خاورمیانه مثل ایران و عراق و … را بد. این گونه رفتارها مانند افرادی است که حقوق یا اقتصاد خوانده‌اند ولی نه در این مسئله کارشناس‌اند و نه در مسائل دیگر، و در مورد همه مسائل کشور اطهار نظر می‌کنند، ما عملا در این مخمصه قرار گرفتیم. ببینید همه حق دارند با حکومت ایران مخالف باشند، من هم با بسیاری از کارهایی که در این کشور انجام می‌شود مخالف هستم، ولی این دلیل نمی‌شود که مدعی بشوم وقتی سه میلیون مهاجر افغانستانی در ایران هستند باید برای همه آن‌ها کار فراهم شود، یا این که برای همه‌ی این افراد کارت بانکی صادر شود. باید گفت که با توجه به شرایط کشور چنین امکانی وجود ندارد.

با این حال باید بر این نکته هم تاکید بکنم که از نظر من نسبت‌های ناروایی که به مهاجران افغانستانی داده می‌شود کاملا غلط است، اما باید یادمان باشد که بسیاری از افغانستانی‌ها در ایران مرتکب جرم و جنایت می‌شوند، هم در رابطه با خودشان و هم در رابطه با شهروندان کشور میزبان. ممکن است سرقت بکنند یا دست به اعمال خشونت‌آمیز بزنند، یا طی درگیری‌هایی با خودشان مرتکب قتل می‌شوند. من پرونده‌های زیادی به عنوان وکیل تسخیری مهاجران افغانستانی در دست دارم، این یعنی اینکه این مهاجران در ایران مرتکب جرم می‌شوند و حکومت ناچار است با آن‌ها مقابله بکند. برای این کار حکومت باید دادگاه تشکیل بدهد، برای او وکیل بگیرد و کلی مقدمات دیگر را فراهم بکند. وقتی کسی را به حبس می‌فرستند باید هزینه خوراک و جای خواب و حداقل‌های بهداشتی را برای او فراهم بکنند و این مشکل‌ساز است.

آیا با توجه به درصد جمعیتی جامعه مهاجر در ایران بیشتر از شهروندان ایرانی مرتکب اعمال مجرمانه می‌شوند؟
باید تاکید کنم که میزان جرم‌های ارتکابی توسط افغانستانی‌ها در ایران نسبت به جمعیت‌شان کمتر از میزان جرم‌هایی است که توسط شهروندان ایرانی انجام می‌گیرد. اما ایرانی‌ها این مساله را یک کلاغ چهل کلاغ می‌کنند و اگر یک افغانستانی به خاطر سرقت یا تجاوز و قتل بازداشت شود، این مساله را در بوق و کرنا می‌کنند.
به عنوان مثال، در میان ایرانی‌ها مردم کُردستان از همه کمتر مرتکب جرم می‌شود، این را بر اساس آمارهای خود حکومت عرض می‌کنم. اما وقتی که یک کُرد مرتکب جرم می‌شود دستگاه پروپاگاندای حکومتی مدام او را به عنوان یک کُرد یا عرب خطاب قرار می‌دهد، اما هیچ وقت کسی را به عنوان یک مجرم فارس یا ایرانی، بدنام نمی‌کنند. این یک کلاغ چهل کلاغ کردن‌ها در جامعه ایرانی وجود دارد.

و در پایان باید متذکر شوم که ایجاد فضای گفتگو و بحث به شرطی قابل قبول است که افراد کارشناس و متخصص در آن اظهار نظر کنند. نباید وارد حیطه‌هایی شویم که در صلاحیت ما نیست. چون در غیر این صورت حتی خود حکومت هم از نارسایی‌ها در استدلال و بیان استفاده می‌کند. مثلا در مورد حضور مهاجران افغانستانی در ایران، حکومت می‌تواند ادعا کند که من دخل و خرجم با هم نمی‌خواند و امکان رسیدگی به وضعیت مهاجران افغانستانی را ندارم.

سرنوشت لایحه اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از مادران ایرانی که با مردان خارجی ازدواج کرده‌اند برای مهاجران مسئله‌ای مهم و حیاتی‌ست. آیا این لایحه اجرایی خواهد شد؟
این قانون به تصویب هم رسیده و موظف به اجرای آن هستند و شامل فرزندان همه زنان ایرانی که با مردان خارجی ازدواج کرده‌اند می‌شود. بر اساس این قانون باید برای همه آن‌ها شناسنامه صادر شده و از امکاناتی که به یک ایرانی اختصاص داده می‌شود بهره‌مند شوند. اما متاسفانه اجرای این قانون در گیرودار قوانین اداری ایران و سنگ‌اندازی عده‌ای مخالف به تعویق افتاده و از نظر من عدم اجرای آن محکوم است.

ترکیه هواپیماها و توریست های ایرانی را راه نمی دهد

ترکیه هواپیماها و توریست های ایرانی را به کشورش راه نمی دهد

راضیه ـ امیری
بنیاد میراث پاسارگاد

در پی برنامه ریزی های جدی و موثری که اخیرا دولت ترکیه برای از سر گیری سفرهای توریستی تدارک دیده، وضعیت توریستی این کشور جان تازه ای گرفته است.

ترکیه در چندین دهه اخیر از جمله کشورهایی بوده که بالاترین درآمد را از صنعت توریسم داشته است. به طور مثال درآمد توریسم ترکیه، در بیشتر سال های پس از انقلاب، بالاتر از درآمد نفت در ایران بوده؛ حتی در سال های قبل از تحریم و سال هایی که ایران بالاترین فروش نفت را داشته است.

پس از اپیدمی کرونا، ترکیه برای حفظ این درآمد، از «سازمان جهانی مشاوران فرودگاه‌ها»گواهی سلامت گرفته است. یعنی با در نظر گرفتن شرایط سختگیرانه و تضمین اصول بهداشتی، آن ها فرودگاه استانبول و برخی فرودگاه های دیگر این کشور را سالم تشخیص داده اند. و به همین دلیل هم اکنون تنها در یک روز در فرودگاه آنتالیا پنجاه پرواز توریستی انجام می شود.

ترکیه همچنین اعلام کرده است که با توجه به آمادگی هایی که در این کشور هست، آن ها حتی از کشورهایی که شیوع کرونا در آن ها بالاست، می توانند توریست بپذیرند.

همزمان مسئولین در ایران از این که نام ایران در میان این کشورها نیست، یعنی ترکیه به توریست های ایرانی اجازه ورود به کشورش را نمی دهد و حاضر نیست هواپیماهایش را به ایران بفرستد ابراز تعجب و نگرانی کرده اند.

جلال ابراهیمی رییس خانه اقتصاد ایران و ترکیه به خبرنگار ایسنا گفته است که سعی می کنند با ترکیه مذاکراتی انجام دهند چرا که به قول او «متوقف شدن پروازهای مشترک، باعث شده بازرگانان، دانشجویان ایرانی، و خانواده های آن ها مواجه با مشکل رفت و آمد شوند و وقتی که ترکیه توانسته پروتکل های بهداشتی برای جابجایی مسافران سایر کشورها را فراهم کند، برای ایرانی ها نیز شرایط پیچیده نخواهد بود. (1)

به نظر می آید مسئولین حکومت اسلامی نه تنها هیچ توجهی به منافع و سلامت مردمان ایران ندارند، بلکه حتی درک نمی کنند که شرایط امنیت هوایی و بهداشت و سلامت مردمان در ایران آنقدر خراب است که کمتر کشوری حاضر است برای رفت و آمد به ایران ریسک کند.

بلاروس؛ موضع تند انگلیس علیه آخرین دیکتاتور اروپا

به گزارش خبرگزاری رسمی بلاروس، الکساندر لوکاشنکو رئیس جمهور این کشور امروز در واکنش به اعتراضات و درخواست های بین المللی اعلام کرد انتخابات جدیدی وجود نخواهد داشت.

این در حالیست که وزیر امور خارجه انگلیس گفته: لندن نتایج انتخابات ریاست جمهوری بلاروس را قبول نمی‌کند و قصد دارد عاملان سرکوب تظاهرات علیه الکساندر لوکاشنکو را تحریم کند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، دومینیک راب، وزیر امور خارجه انگلیس امروز با انتشار گزارشی اعلام کرد: این کشور نتایج انتخابات ریاست جمهوری اخیر بلاروس را نمی‌پذیرد و خواستار تحقیق مستقلی از سوی سازمان امنیت و همکاری اروپا درباره نقاط ضعفی است که این نتایج ناعادلانه را به بار آورد و همچنین در مورد سرکوب‌های ظالمانه‌ای است که نتایج این انتخابات به دنبال داشت.

وزیر امور خارجه انگلیس در بخش دیگر از این بیانیه آورده است: انگلیس با شرکای بین المللی خود برای تحریم افراد مسئول و پاسخگو کردم مقامات بلاروس همکاری خواهد کرد.

در پاسخ به وخامت بحران، اتحادیه اروپا روز جمعه موافقت کرد تحریم‌ها علیه مقامات بلاروس را که در سرکوب‌ها یا تقلب در انتخابات نقش داشته اند اعمال شود.

سفیر بلاروس در اروپا به معترضان کشورش پیوست

سفیر بلاروس در اسلواکی با انتشار یک ویدئو در رسانه “ناشا نیوا” با معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری بلاروس اعلام همبستگی کرد.

به گزارش رویترز، ایگور لشخنیا گفت: «من با آن‌هایی که به خیابان‌های شهرهای بلاروس آمده و راهپیمایی کرده‌اند تا صدایشان شنیده شود اعلام همبستگی می‌کنم.»

او افزود: «بلاروسی‌ها این حق اعتراض را با رنج به دست آورده‌اند.»

ده‌ها هزار نفر که نتایج انتخابات ریاست جمهوری بلاروس و پیروزی الکساندر لوکاشنکو، رئیس‌جمهور فعلی این کشور را ناشی از “تقلب” می‌دانند چندین روز است که علیه این نتایج دست به اعتراض زده و خواستار کناره‌گیری لوکاشنکو شده‌اند.

پلیس در چند روز گذشته بیش از شش‌هزار و ۷۰۰ تظاهرکننده را بازداشت کرد. دو تظاهرکننده کشته شدند. تعداد زیادی از بازداشت‌شدگان تا کنون آزاد شده‌اند. آن‌ها می‌گویند، در طول بازداشت تحت شکنجه و بدرفتاری شدید قرار گرفته‌اند.

شکنجه و تجاوز به سبک جمهوری اسلامی

فعالان و ناظران حقوق بشر از وجود شواهدی از خشونت پلیس بلاروس علیه معترضان بازداشتی و شکنجه آنان در زندان خبر می‌دهند. به گفته عفو بین الملل، گزارش‌ها از شکنجه گسترده خبر می‌دهد.

اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری که به پیروزی مجدد الکساندر لوکاشنکو منجر شده، همچنان ادامه دارد. برخی از ۶۷۰۰ نفری که از یکشنبه گذشته در جریان اعتراضات بازداشت و سپس آزاد شده‌اند، مدعی بدرفتاری پلیس از جمله ضرب و شتم شده‌اند.

برخی از زندانیان آزاد شده تصاویری را در پیام رسان “نیکستا” به اشتراک گذاشته‌اند که بدن‌های کبود و متورم آن‌ها از جمله آسیب‌دیدگی در ناحیه کمر و باسن را نشان می‌دهد که گفته شده توسط پلیس انجام شده است

.یکی از آزادشدگان گفت: “آن‌ها مردم را بی رحمانه مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند. همه را دستگیر می‌کنند. ما مجبور شدیم که تمام شب در حیاط بازداشتگاه بایستیم. ما می‌توانستیم صدای زنان را که کتک می‌خورند، بشنویم. من چنین بی رحمی را درک نمی‌کنم.”

به گفته سازمان عفو بین الملل، افرادی که دستگیر شده‌اند، گفته‌اند که برهنه شده، مورد ضرب و شتم و تجاوز قرار گرفته‌اند.

مدیر عفو بین‌الملل در امور اروپای شرقی و آسیای میانه گفت: “بازداشت شدگان قبلی به ما گفتند که بازداشتگاه‌ها به اتاق‌های شکنجه تبدیل شده و پلیس معترضان را مجبور به دراز کشیدن در محل‌های کثیف کرده و سپس آن را با باتون مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد.”

در اقدامی جداگانه، یک گروه پنج نفره از کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل گفته اند که پاسخ نیروهای امنیتی به اعتراضات صلح آمیز اخیر، خشونت آمیز بوده و به طور مکرر به زور و قوه قهریه شدید متوسل شده‌اند.

این افراد در بیانیه‌ای مشترک گفته‌اند: “به نظر می‌رسد که مقامات فقط علاقه دارند که به سرعت اعتراضات را متفرق کنند و هرچه بیشتر افراد را دستگیر کنند.”

فیلم زیر: یورش ماموران سرکوبگر برای بازداشت معترضان

آخرین وضعیت جسمانی استاد شجریان در بیمارستان جم

استاد محمدرضا شجریان هوشیار نیست

رئیس بیمارستان جم درباره آخرین وضعیت جسمانی استاد محمدرضا شجریان گفت: استاد شجریان دو روز قبل به دلیل شوک عفونی به بیمارستان آورده شد؛ در شرایطی که اوضاع بالینی چندان مناسبی نداشت و سطح هوشیاری‌اش بسیار پایین بود. به نظر می‌رسد منشأ شوک عفونی، عفونت ریه یا ذات‌الریه باشد.

وی افزود: بلافاصله این هنرمند را به آی‌.سی‌.یو منتقل کردیم. هم‌اکنون نیز در آی‌سی‌یو است و وضعیت فشار خون و تنفسش نسبت به روز اول بستری بهتر شده است؛ اما اصلاً هوشیار نیستند. شجریان هنوز هم نیاز به حمایت و مراقبت‌های ویژه بخش آی‌سی‌یو دارد و به نظر نمی‌رسد که به این زودی از بخش مراقبت‌های ویژه به بخش عمومی منتقل می‌شوند.

اظهارات قاچاقچی خودی که خاک ایران را هم می فروشد


هر ۱۰کیلو خاک جنگل‌های شمال، ۲۰هزار تومان!

مصائب جنگل‌های شمال، تمامی ندارد، یک روز صدای اره‌های قاچاقچیان چوب از دل جنگل شنیده می‌شود و روزی دیگر، خاک آن را به تاراج می‌برند. این ایام هم که دیگر مدل قاچاق از شکل سنتی آن کاملا تغییر کرده است.

به گزارش ایسنا، بر این اساس و به گفته یکی از قاچاقچیان خاک مدل قاچاق از چوب به چوب و خاک تغییر پیدا کرده است.این قاچاقچی معتقد بود که خاک اطراف درختان موجود در جنگل هیرکانی، به شدت خریدار دارد و به همین منظور، هر فردی به هر نحوی می‌خواهد این خاک را جمع‌آوری کرده و به فروش برساند.

وی به این نکته اشاره می‌کند که خاک جنگل برای مصارف مختلفی به ویژه در حیاط منازل و استفاده در باغ‌ها و باغچه‌ها کاربرد دارد اما باید مواظب بود که به دلیل هوموس بالا، بیش از حد استفاده نشود.این قاچاقچی به این نکته اشاره می‌کند که خاک پای درختان، به دلیل نزدیکی به ریشه و مواد مغذی در آن، برای رشد گیاه بهتر است، به همین دلیل این بخش از خاک گران‌تر است البته مشتری نمی‌داند که چه خاکی به آنها می‌دهیم اما همینکه نام خاک جنگلی بر روی آن است، کافی است!

وی در ادامه با بیان اینکه برخی از فروشندگان خاک‌های جنگلی، نامردی می‌کنند و خاک اعماق جنگل که از نظر هوموس و موادآلی در کمترین میزان ممکن است را به خریدار می‌دهند و تنها چند برگ درخت بر روی آن می‌ریزند که این تصور را ایجاد کنند که خاک سطح زمین اراضی جنگلی است.

این قاچاقچی به این نکته اشاره کرد که برخی از فروشندگان هم، به اندازه یک فرقون خاک جنگل، یک نیسان گل و شن رودخانه به آن اضافه می‌کنند تا برای‌شان در فروش، به صرفه باشد.

وی می‌گوید این مشتری است که قیمت خاک را تغییر می‌دهد، به عنوان مثال مشتری به دنبال خاک بسیار تیره اراضی جنگلی است که این خاک برای هر ۱۰ کیلوگرم تا ۴۰ هزار تومان به فروش می‌رسد اما اگر مشتری خاک جنگل بدون هیچ شرایط خاصی را بخواهد، می‌تواند تا هر ۱۰ کیلوگرم ۲۰ هزار تومان نیز خریداری کند.

این فروشنده غیرمجاز خاک‌های جنگلی به این نکته اشاره کرد که بیشتر ایستگاه‌های نگهبانی بر روی چوب حساس هستند و خاک برای بسیاری از آنها اهمیتی ندارد، گفت: خرید و فروش خاک‌های جنگلی در چند ماه اخیر رونق مناسبی پید کرده است، البته این موضوع در بهار و تابستان هر سال بهتر از نیمه دوم سال است.

مصائب جنگل‌های هیرکانی فقط مربوط به خاک آن نیست، قاچاقچی چوب به راحتی از نیمه های شب به جنگل زده و هنوز پس از ۲۰ ساعت برنگشته، انگار دل ندارد ببیند در جنگل‌های هیرکانی درختی سرپا باقی مانده، باید مطمئن شود همه درختان ۱۰۰ ساله تا یک میلیون ساله قطع شده اند.

قاچاقچی‌های چوب آنقدر خیالشان راحت است که درختان کنار جاده را قطع می‌کنند و جاده جنگلی مسدود می‌شود؛ چوب راش با قطر ۷۰ سانتیمتری را وسط جاده جنگلی منتهی به معدن زغال سنگ که در بالاترین نقطه قلب جنگل‌های شمال، قرار دارد، رها می کنند و جلوی عبور ماشین های سنگین حمل زغال سنگ را می‌گیرند و در مواردی حتی با وقاحت از رانندگان حمل مواد معدنی می‌خواهند که کمک‌شان کنند تا چوب‌ها را سریع‌تر از وسط جاده جمع کنند.

بردن دختر نسرین ستود به اوین برای فشار بیشتر به مادر


مهراوه خندان، دختر نسرین ستوده امروز بازداشت و به دادسرای اوین برده شده است. ماموران قضایی حوالی ساعت ۱۱ پیش از ظهر امروز با مراجعه به منزل رضا خندان پدر مهراوه، او را بازداشت و به دادسرای اوین بردند.

گزارشگران بدون مرز از احضار دختر نسرین ستوده به دادسرای اوین ابراز نگرانی است.

این سازمان جهانی مدافع حقوق روزنامه نگاران می‌گوید احضار و یا بازداشت محتمل دختر خانم ستوده “برای فشار بیشتر بر مادری است که با خواست آزادی زندانیان سیاسی، اعتصاب غذا کرده است.”

نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر محبوس در بند زنان زندان اوین، از هفته پیش دست به اعتصاب غذا زده است.

خانم ستوده با انتشار نامه‌ای از زندان درخواستش را آزادی زندانیان سیاسی عنوان کرده است.

خانم ستوده در این نامه گفته که با توجه به قانون و شرایط بحرانی کرونا، بسیاری از زندانیان سیاسی باید آزاد و یا از آزادی مشروط تعیین شده برخوردار شوند اما از این حق خود محروم مانده‌اند.

دیروز یکشنبه ۲۶ مرداد سایت هرانا گزارش داده که ۷۲ تن از زندانیان سیاسی بازداشت شده در جریان اعتراضات آبان ۹۸ ا در اعتراض به عدم اعزام به مرخصی در شرایط شیوع کرونا و وضعیت غیراستاندارد زندان تهران بزرگ دست به اعتصاب غذا زده‌اند.

نامه نسرین ستوده از زندان اوین؛ شرایط سختتر شده

خبرگزاری هرانا – نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر محبوس در بند زنان زندان اوین از روز سه‌شنبه ۲۱ مردادماه، طی نامه‌ای با شرح درخواست آزادی زندانیان سیاسی از اعتصاب غذای خود خبر داده است. وی در این نامه با اشاره به اینکه “در میانه‌ی بحران کرونا که ایران و جهان را در برگرفته است شرایط زندانیان سیاسی چنان سخت و دشوار شده است که ادامه‌ی حبس با این شرایط ظالمانه غیرممکن شده است، با بی‌جواب ماندن کلیه مکاتبات و با درخواست آزادی زندانیان سیاسی، دست به اعتصاب غذا می‌زنم.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر محبوس در زندان اوین از روز سه‌شنبه ۲۱ مردادماه ۱۳۹۹ از اعتصاب غذای خود خبر داده است.

خانم ستوده طی نامه‌ای گفته است که این اقدام را در اعتراض به جلوگیری از آزادی زندانیان سیاسی در میانه بحران کرونا صورت داده است.

این وکیل دادگستری در بخشی از نامه خود گفته است: «بسیاری از زندانیان هم اکنون مشمول آزادی مشروط‌ اند و بسیاری از آنان با اعمال قانون جدید آزاد می‌شوند اما با زندانیان به گونه‌ای رفتار می‌شود که گویی قانونی وجود ندارد و هیچ‌یک از آنان حق برخورداری از هیچ روزنه‌ی قانونی را ندارند. مکاتبات زندانیان برای یافتن راه‌های قانونی تنفسی بی‌پاسخ مانده است.»

متن کامل این نامه که نسخه‌ای از آن جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته است، در ادامه می‌آید:
«فعالان حقوق بشر

در میانه‌ی بحران کرونا که ایران و جهان را در برگرفته است شرایط زندانیان سیاسی چنان سخت و دشوار شده است که ادامه‌ی حبس با این شرایط ظالمانه غیرممکن شده است.

پرونده‌ی محکومان سیاسی با اتهام‌های غیرقابل باور جاسوسی، افساد فی‌الارض، اقدام علیه امنیت کشور، فساد و فحشا و تشکیل گروه غیرقانونی کانال تلگرامی که می‌توانند تا ده سال حبس و یا حکم اعدام به همراه داشته باشد تشکیل می‌شود. بسیاری از متهمان از بدو تشکیل پرونده تا پایان صدور حکم، از داشتن وکیل مستقل یا ارتباط آزادانه با وکیل خود محروم باقی می‌مانند. قضات دادگاه انقلاب بی پروا و مکررا به متهمان سیاسی اظهار می‌دارند که صرفا برپایه‌ی گزارش نهادهای اطلاعاتی و امنیتی حکم صادر می‌کنند و بازجو در بدو دستگیری متهمان پیشاپیش حکم قضایی را به آنان می‌گوید.

وکلایی که مورد غضب قضات دادگاه انقلاب قرار می‌گیرند روانه زندان می‌شوند. برای متهمانی که ناباورانه با اتهام‌های سنگین روبرو شده‌اند، اشد مجازات و در مواردی نیز بیش از اشد مجازات، حکم صادر می‌شود؛ سپس زندانی سیاسی که حکم‌اش تحت چنین شرایط ناعادلانه‌ای صادر شده است ناباورانه به امید راه قانونی می‌نشیند.

دادگاه تجدید نظر، آزادی مشروط، تعلیق مجازات، تعویق اجرای حکم و قانون جدیدی که تاکید بر صدور حداقل حکم دارد نوید داده شده است، اما در برخوردهایی فراقانونی استفاده از همه‌ی این حقوق قانونی به نظر بازجویان موکول می‌شود و آخرین درها به روی زندانیان سیاسی بسته می‌شود.

بسیاری از زندانیان هم اکنون مشمول آزادی مشروط‌ اند و بسیاری از آنان با اعمال قانون جدید آزاد می‌شوند اما با زندانیان به گونه‌ای رفتار می‌شود که گویی قانونی وجود ندارد و هیچ‌یک از آنان حق برخورداری از هیچ روزنه‌ی قانونی را ندارند. مکاتبات زندانیان برای یافتن راه‌های قانونی تنفسی بی‌پاسخ مانده است.

با بی‌جواب ماندن کلیه مکاتبات و با درخواست آزادی زندانیان سیاسی، دست به اعتصاب غذا می‌زنم.

به امید استقرار عدالت در سرزمین‌ام، ایران زمین.

نسرین ستوده / ۲۱ مرداد ۹۹ / بند زنان زندان اوین»

نسرین ستوده وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ در منزل خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است. به گفته محمد مقیمی یکی از وکلای ستوده حکم وی در مجموع ۳۸ سال زندان با ۱۴۸ ضربه شلاق برای ۲ پرونده باز نسرین؛ بابت پرونده اول ۵ سال زندان و بابت پروندهٔ دوم ۳۳ سال زندان با ۱۴۸ ضربه شلاق به خود او ابلاغ شد.

به گفته پیام درفشان وکیل دیگر ستوده «در این پرونده (پرونده اول با ۵ سال محکومیت) اتهامات خانم ستوده براساس کیفرخواست صادره تبلیغ علیه نظام و اهانت به رهبری بود، اما شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به اتهام جاسوسی برای موکلم حکم صادر کرده که ما این موضوع را مطرح کردیم و دادیار اجرای احکام دادسرای اوین طی نامه‌ای به رئیس دادگاه اعتراض و اعلام کرد که حکم با کیفرخواست تطبیق ندارد اما قاضی پرونده پاسخ داد که از نظر دادگاه، اتهام نسرین ستوده جاسوسی است.»

در رابطه با پرونده دوم، خانم ستوده در جلسه دادگاهی که در تاریخ ۹ دی ۹۷ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد به صورت غیابی از بابت هفت عنوان اتهامی از جمله «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، فعالیت تبلیغی علیه نظام، عضویت موثر در گروهک غیرقانونی و ضد امنیتی کانون مدافعان حقوق بشر، لگام (حذف اعدام) و شورای ملی صلح، تشویق مردم به فساد و فحشا و فراهم آوردن موجبات آن و ظاهر شدن بدون حجاب شرعی در محل شعبه بازپرسی، اخلال در نظم و آسایش عمومی و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی» جمعاً به ۳۳ سال حبس و تحمل ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شد. با این حال طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی در ایران از این مدت ۱۲ سال آن «قابلیت اجرا دارد».

لازم به ذکر است نسرین ستوده پیش از این نیز در شهریورماه سال ۸۹ نیز بازداشت و به ۱۱ سال حبس، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۶ سال حبس و ۱۰ سال محرومیت از وکالت کاهش یافت. وی از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۲ به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی»، در زندان اوین به سر برده است.

خانم ستوده ۵۷ ساله و مادر دو فرزند به نام‌های مهرآوه و نیما است.

عمق فاجعه در سفارت سابق آمریکا در تهران + عکس


به گزارش رسانه های حکومتی، هیئت انصار القائم بسیج مراسم دهه اول محرم امسال را در ساختمان سفارت سابق آمریکا برگزار می کند. این مراسم با سخنرانی حجت الاسلام آقا تهرانی و مرثیه سرایی کربلایی پیام کیانی و ذاکرین اهل بیت برگزار می شود.

علیرغم هشدارها؛ اعدام یک کودک-مجرم دیگر در ایران


خبرگزاری هرانا – سحرگاه امروز دوشنبه ۲۷ مردادماه حکم اعدام یک کودک-مجرم زندانی که در سن ۱۷ سالگی به اتهام “قتل” بازداشت و به اعدام محکوم شده بود، در زندان ارومیه به اجرا درآمد. این زندانی روز یکشنبه ۲۶ مردادماه جهت اجرای حکم به یکی از سلول‌های انفرادی این زندان منتقل شده بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سحرگاه امروز دوشنبه ۲۷ مردادماه حکم اعدام یک کودک-مجرم زندانی که پیشتر از بابت اتهام “قتل” به اعدام محکوم شده بود، در زندان ارومیه به اجرا درآمد.

هویت این زندانی “ارسلان یاسینی، اهل نقده، از خوابگاه ۹ زندان ارومیه” توسط هرانا احراز شده است.
آقای یاسینی متولد سال ۱۳۶۹ است و در سال ۱۳۸۶ (حدود ۱۲ سال پیش) زمانی که ۱۷ سال سن داشت، از بابت اتهام “قتل” پدربزرگ و مادربزرگ خود بازداشت و به اعدام محکوم شد. او نهایتا سحرگاه امروز پس از آنکه اولیای دم ازجمله پدر وی حاضر به دادن رضایت نشدند در زندان ارومیه اعدام شد.

آقای یاسینی پس از بازداشت در ابتدا مدتی را در کانون اصلاح و تربیت که متعلق به افراد زیر ۱۸ سال است، نگهداری شد و پس از رسیدن به سن قانونی به زندان ارومیه منتقل شد.

هرانا روز یکشنبه ۲۶ مردادماه در گزارشی از انتقال این زندانی محکوم به اعدام جهت اجرای حکم به یکی از سلول‌های انفرادی زندان ارومیه خبر داده بود.

اردیبهشت ماه امسال، میشل بچله، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل با انتشار بیانیه‌ای مجددا از مقامات ایران خواست که به تعهدات بین‌المللی حقوق بشری خود احترام گذاشته، فورا اعدام کودک_مجرمین را متوقف کرده و تمامی مجازاتهای اعدام را تعدیل نمایند.

بنابر گزارش نهادهای بین‌المللی، ایران به تناسب سرانه جمعیت و میزان اعدام، رتبه نخست اعدام شهروندان خود در دنیا را دارد.

بنا بر همین گزارش بیش از ۷۵ درصد اعدام های صورت گرفته در ایران توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمی‌شوند که نهادهای حقوق بشری اصطلاحا آن را اعدام “مخفیانه” می‌خوانند.

مانور نظامی اسرائیل و آلمان؛ آمادگی برای رویداد جدی


روز دوشنبه ۱۷ اوت، روزی تاریخی در مناسبات دو کشور اسرائیل و آلمان به حساب می‌آید. رزمایش دو کشور در این روز آغاز می‌شود. برای نخستین بار در تاریخ، هواپیماهای اسرائیلی بر فراز آسمان آلمان به پرواز درمی‌آیند.

رزمایش مشترک آلمان و اسرائیل امروز در خاک آلمان آغاز می‌شود؛ رزمایشی که ۱۱ روز ادامه خواهد داشت و طبق قرار در روز ۲۸ اوت، با بزرگداشت خاطره قربانیان هولوکاست به پایان می‌رسد.

به گزارش دویچه وله آلمان، همکاری‌های نظامی دو کشور اسرائیل و آلمان ظرف سالیان گذشته گسترش یافته است. اما این نخستین مانور نظامی سربازان دو کشور است؛ مانوری که در خاک آلمان برگزار خواهد شد. شماری از بازماندگان قربانیان هولوکاست نیز در این رزمایش حضور دارند.

هدف از برگزاری نخستین رزمایش مشترک دو کشور اسرائیل و آلمان، آمادگی برای مقابله با یک “رویداد جدی” اعلام شده است.

رزمایش نظامی سربازان دو کشور آلمان و اسرائیل از جمله مانور هوایی دو کشور را نیز دربرمی‌گیرد. از این رو، شماری از جنگنده‌های اسرائیل بر فراز آسمان آلمان به پرواز درخواهند آمد.

بهمن مفید هم رفت؛ سرطان او را نکشت، غصه کشت


بهمن مفید بازیگر قدیمی تئاتر و سینما بر اثر بیماری سرطان درگذشت.

یاشار صمیمی مفخم (خواهرزاده بهمن مفید) با تایید این خبر ایسنا گفت: این هنرمند در یکسال گذشته به دلیل سرطان ریه تحت درمان بود که یک ساعت قبل، امروز 26 مرداد ماه در سن 78 سالگی در منزلش در تهران درگذشت.

بهمن مفید متولد 25 مرداد 1321 بود و یک روز بعد از تولد 78 سالگی از دنیا رفت. خواهر زاده اش با بیان اینکه زمان خاکسپاری هنوز مشخص نیست، ادامه داد: ایشان عاشق مردم بود و همیشه ممنون لطف انان بود اما به دلیل شرایط فعلی (شیوع کرونا) ممکن است، نتوانیم پذیرای مردم برای مراسم خاکسپاری باشیم بنابراین پیشاپیش از آنها سپاسگزاری می کنیم. وی از 5 سالگی با نمایش‌های پدرش وارد عرصه تئاتر شد و از سال 47 تا 59 در سینمای ایران حضور داشت و در بیش از 70 فیلم بازی کرد از جمله فیلم های قیصر، طوقی، داش اکل و پس از انقلاب”سرودتولد” …. را بازی کرد.

بهزاد فراهانی که خودش را عضوی از خانواده بهمن مفید می‌داند، با تایید خبر درگذشت این بازیگر، تاکید کرد که سرطان او را نکشت، بلکه غصه کشت.

بهزاد فراهانی که سال‌های طولانی با خانواده هنرمند مفید دوستی و ارتباط داشته است، با تایید این خبر گفت: «ساعت ۶ عصر امروز، بهمن [مفید] بر اثر بیماری سرطان، درگذشت. او مدتی پیش به سرطان ریه مبتلا شده بود که متاسفانه با متاستاز، این بیماری در بدنش گسترش یافت.»

او ادامه داد: «هنگام مرگ بهمن، من بالای سر او بودم. الان هم حالم خوب نیست، چرا که همه‌اش فکر می‌کنم در این ۲۰ سال گذشته، چقدر او دوست داشت کار کند و عده‌ای نگذاشتند. نه تنها در سینما، بلکه اجازه حضور روی صحنه تئاتر را هم به او ندادند.»

این بازیگر افزود: «سرطان بهمن مفید را نکشت، غصه او را کشت. آن‌ها که نگذاشتند بهمن مفید به کاری که عشق داشت بپردازد، باعث مرگ او شدند. همان‌طور که جلوی کارِ ناصر ملک مطیعی و فردین را هم گرفتند.»

بهزاد فراهانی تاکید کرد: «من عضوی از خانواده مفیدها بودم. شاگرد استاد غلامحسین مفید بودم، شاگرد بیژن [مفید] بودم و شاگرد خودِ بهمن. از دهه ۴۰ با هم کار می‌کردیم. واقعا متاسفم.»