Previous Next

گرانی دلار؛ کودتای ارزی با همکاری دولت؟


گرانی دلار یک کودتای ارزی بود که با همکاری دولت و مجلس اتفاق افتاد

یک استاد اقتصاد با بیان اینکه اعترافات مدیران دستگیر شده بانک مرکزی نشان می‌دهد که گرانی دلار با همکاری دولت و مجلس اتفاق افتاد، می‌گوید: ارزیابی ما این است که متاسفانه کشور به سمت رکود عمیق‌تر پیش می‌رود.

چکیده اظهارات حسین راغفر را بخوانید:

براساس اعترافات برخی مدیران بانک مرکزی که در دستگیری‌های قوه قضاییه مطرح شد، افزایش قیمت ارز تصمیم خود دولت بود. همکاری دولت و مجلس در این رابطه کاملا مشخص است. شاخص‌ها نشان می‌دهد که ما به سمت قفل‌شدگی اقتصاد پیش می‌رویم که به نظرم در شش ماهه دوم سال ۹۸ خود را نشان می‌دهد.

وقتی اتفاقی در زمینه عرضه و تقاضای ارز رخ نداده، کاهش قیمت ارز هیچ دلیلی ندارد چون تحریم‌ها که تشدید شده و دسترسی به منابع ارزی هم محدودتر شده است. چطور است که ما شاهد کاهش قیمت دلار از حوالی ۱۵ هزار تومان به ۱۱ هزار تومان هستیم؟ این نشان می‌دهد که تصمیم به کاهش یا افزایش قیمت ارز در اختیار دولت است.

کسانی که این افزایش را رقم زدند، رانت‌های بسیاری را به جیب افراد فاسدی در اقتصاد سرازیر کردند. بخشی از دستگیری‌ها و زد و بندها نشان می‌دهد اتفاقا همه چیز برنامه‌ریزی شده بود.

از ابتدا قابل پیش‌بینی بود که دولت قیمت ارز را هدف‌گیری کرده و قصد دارد روی ۱۰ هزار تومان تثبیت کند. حال آنکه این چپاول و غارتی که اتفاق افتاد، سبب شد گروه‌هایی هم وارد میدان شوند و قیمت دلار را به ۲۰ هزار تومان برسانند. اما تحولات اخیر سیاسی که پیش آمد باعث شد فشار روی دولت و مجلس افزایش یابد و در نتیجه قیمت ارز را مجددا کاهش دهند.

مدیران بانک مرکزی، وزارت صنعت و دستگاه‌های مختلف دولتی در فساد دلار ۴۲۰۰ تومانی شریک بودند. اعضای اتاق‌های بازرگانی خودشان بخشی از این چپاولگران هستند.

شاهد بودید که در جریان قیمت‌گذاری ارز ۴۲۰۰ تومانی، بخش قابل توجهی از ارز ۴۲۰۰ تومانی به خارج قاچاق شد. سال گذشته ما بارها به این سیاست دولت اعتراض کردیم، اما کسی توجه نکرد. علت هم این بود که همه دست در دست برای چپاول و غارت منابعی که بدون نظارت و کنترل خارج می‌شد، سهیم بودند.

اتاق‌های بازرگانی اصلی‌ترین عامل این نابسامانی‌ها بودند. ظرف دو ماه ۲۵۰هزارتن خمیر کاغذ که با ارز ۴۲۰۰ وارد شده بود، بدون اینکه وارد چرخه تولید شود، از کشور خارج شد. مشکلات مربوط به کاغذ و رسانه‌ها یکی از دلایل فسادی است که در این دوره پیش آمد. همه هم در این فساد شریک بودند. از مدیران بانک مرکزی تا وزارت صنعت، معدن و تجارت بخش‌هایی درون دولت و مدیران میانه دستگاه‌های دولتی در این فسادی که شکل گرفته سهیم بودند.

ظرف چند ماهه ۹۷ فقط ۶۲ تن شمش طلا را ذوب کردند و تبدیل به سکه کردند. سکه یک و نیم میلیونی را به پنج میلیون تومان از طریق همین بانک‌ها فروختند. این مابه‌التفاوت را از جیب مردم درآوردند و به جیب دزدهایی که در نظام بانکی حضور داشتند، ریختند

با کمال تاسف آنچه شاهد هستیم این است که به دلیل سرکوب ارزش پول ملی، تقاضای خارجی برای کالاهای ایرانی افزایش یافته. این نه به دلیل رشد تولید و نه به دلیل بهبود کیفیت تولید است بلکه همه اینها به خاطر سرکوب قیمت ارز اتفاق افتاده است. به جز کالاهای تولیدی حتی این تقاضا در بخش‌های دیگر هم افزایش یافته مثلا مناطقی در کشورهای عربی به دنبال خرید زمین در شمال ایران هستند و این موضوع باعث شده تقاضای زمین در مناطق شمالی ایران افزایش یابد.

*متقابلا ایرانی‌ها عازم کشورهای عربی مثل قطر شده‌اند. در کشوری مثل قطر به‌طور سنتی از نیروی ارزان مثل افغانستانی، پاکستانی و هندی قبلا استفاده می‌کردند. اینکه امروز نیروی کار ایرانی هم به جرگه تقاضای کار اضافه شده نشان از پایین بودن دستمزدها در ایران دارد. قیمت کارگر ایرانی ارزان‌تر از سایر کارگران خارجی شده است.

به نظر من تحریم‌ها بهانه‌ای برای چپاولگران بوده است. تحریم‌ها همواره نقش فرعی داشته است. آنچه اهمیت دارد، فسادهایی است که در اثر سیاستگذاری‌های غلط در اقتصاد کشور شکل گرفته است.

با دلار جهانگیری، ۲۱ میلیارد دلار هدر رفت

تابستان گذشته که سقوط ارزش ریال آغاز شد، اسحاق جهانگیری ناگهان در تلویزیون اعلام کرد به زودی دلار به ارزش چهارهزار تومان عرضه می شد؛ ادعایی که هرگز عملی نشد و در مقطعی حتی ارزش هر دلار به بیست هزار تومان رسید.

یک عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس ملاها با انتقاد از تصمیم جهانگیری مبنی بر اعلام نرخ 4200 تومان برای ارز،گفت: این تصمیم باعث شد طی ۴ ماه، 21 میلیارد دلار ارز از ذخایر ارزی کشور حیف و میل شود.

حسینعلی حاجی دلیگانی، با انتقاد از تصمیم جهانگیری در فروردین ماه 97 مبنی بر اعلام نرخ 4200 تومان برای ارز،گفت این تصمیم باعث شد طی 4 ماه، 21 میلیارد دلار ارز از ذخایر ارزی کشور حیف و میل شود. بررسی های انجام شده نشان می دهد در سال 96 تعدادی شرکت ثبت شده و در سال 97 با هجوم به بانک مرکزی متقاضی دریافت ارز 4200 تومانی حتی برای سفرهای تفریحی شده اند.

این نماینده مجلس در توضیح محل مصارف ارزهای دریافتی توسط این شرکت ها، افزود: برخی ارزها را از کشور خارج کردند، برخی آن را در بازار آزاد فروختند و برخی دیگر کالاهای غیرمرتبط با ارز دریافتی وارد کردند. البته الان پرونده هایی که در دادگاه ها بررسی می شود، مربوط به همین دریافت کنندگان ارز است.

وی ادامه داد: جدیدا رئیس جمهور بخشنامه ای صادر کرده است تا مصارف ارزهایی که به شرکت ها داده شده، مشخص شود.اما در این زمینه یک نفر باید مسئولیت حیف و میل کردن این 21 میلیارد دلار را بر عهده بگیرد.

بازهم دروغگويی دادستان در باره حکم حبس


دادستان نطنز گفت: پرونده خواننده زن در روستای ابیانه با صدور حکم یک سال حبس غیرقطعی به وکیل متهم ابلاغ شد.

مرتضی باصریان اظهار کرد: بعد از احضار «نگار معظم» به جرم خوانندگی غیرمجاز در روستای ابیانه، نامبرده در نطنز حاضر و دو روز بازداشت شد که بعد از قرار وثیقه آزاد شد. این شخص به همراه وکیل خود در جلسه دادگاه حاضر و جرمش مورد رسیدگی قرار گرفت، نهایتا این پرونده رسیدگی و زن خواننده به یک سال حبس غیرقطعی محکوم شد، البته این حکم در دادگاه تجدیدنظر قابل‌اعتراض است.

دادستان شهرستان نطنز اذعان کرد: با توجه به متواری بودن این خانم، حکم به وکیل نامبرده ابلاغ شد که در صورت عدم اعتراض و یا تأیید حبس، حکم اجرایی و در صورت متواری بودن متهم وثیقه سپرده‌شده طبق قانون ضبط خواهد شد.

باصریان با انتقاد از شایعات و ایجاد حاشیه در روزهای اخیر پیرامون این پرونده، خاطرنشان کرد: دادستان کاشان مطلبی را در خصوص برخورد با بدحجابی و هنجارشکنی عنوان کرده بود و هیچ‌گاه در خصوص پرونده خواننده زن در ابیانه اظهارنظری نکرده بود.

این رد حالیست که پیش تر دادستان کاشان ضمن اشاره به برخورد با هرگونه بی‌حجابی در خیابان‌ها و اماکن عمومی شهر گفته بود: صدور رای ۱۰ سال حبس در دادگستری برای خانمی (نگار معظم) که قصد ترویج بی بند باری در کاشان را داشت (فیلم زیر)، صادر شد، نامبرده نیز به صورت قاچاقی از کشور خارج شده و هم اکنون مقیم کشور کاناداست.

برخورد ظالمانه با نوازنده‌های محبوب خیابانی

پس از مسدودکردن صفحات اینفلوئنسر‌های اینستاگرامی، این‌بار نوبت به سه نوازنده مطرح خیابانی رسید. طرفداران و دنبال‌کنندگان سه نوازنده خیابانی به نام‌های مهرداد مهدی، آسو کهزادی و نغمه مرادآبادی پس از مراجعه به صفحات آن‌ها با این پیام روبه‌رو شدند: با دستور مقام محترم قضائی، به دلیل انتشار محتوای مجرمانه، این نشانی اینترنتی توقیف شده و عوامل دخیل در جرائم موضوع پرونده، تحت تعقیب قضائی قرار گرفتند.

به گزارش شرق، این اولین‌باری نیست که صفحات پرفالوئر در فضای اینستاگرام مسدود می‌شود، اما این‌بار با همیشه کمی فرق دارد؛ پیش از این صفحاتی که به دستور مقام قضائی مسدود می‌شد، بیشتر متعلق به رقصنده‌ها یا مدل‌های بی‌حجاب بود، اما این‌بار صفحاتی را نشانه رفته‌اند که نه خبری از انتشار عکس‌های بی‌حجاب در آن‌ها بود و نه کسی می‌رقصید و نه کسی حرف سیاسی می‌زد.

نوازنده‌های نسبتا مشهور و محبوبی که هرکدام جوایز متعددی در حوزه فعالیتشان گرفته بودند و در خیابان‌های شهر نوازندگی می‌کردند و برای اشاعه صلح به مردم گل می‌دادند، این‌بار صفحاتشان به دلیل انتشار محتوای مجرمانه توقیف و سپس مسدود شد. خبر‌های ابتدایی حاکی از بازداشت این نوازنده‌ها بود، اما به گفته منابع آگاه، این افراد بازداشت نشده و برای توضیحاتی نزد مقام قضائی خوانده شده‌اند.

در هفته‌های گذشته برخورد با صفحات اینفلوئنسر‌های اینستاگرامی شدت یافته است. هفته گذشته نیز چند صفحه اینستاگرام متعلق به عکاسان اهل اراک مسدود شد و به گفته روابط‌عمومی سپاه روح‌الله استان مرکزی، «سه شبکه سازمان‌یافته ابتذال و فعالان آن در حوزه مدلینگ در استان مرکزی شناسایی شد».

سؤالی که به ذهن متبادر می‌شود این است که آیا استناد قانونی برای بستن این صفحات وجود داشته؟ ضمن اینکه پیش از این اعلام شده بود امکاناتی برای بستن این صفحات در دست پلیس نیست، آیا آن‌ها به این امکانات دست پیدا کرده‌اند؟

نغمه مرادآبادی (نوازنده تار و تنبک) در اینستاگرام ۱۱۳ هزار دنبال‌کننده داشت. آسو کهزادی (نوازنده ویلن) ۲۳ هزار و مهرداد مهدی (نوازنده آکاردئون) هم دارای ۴۰ هزار دنبال‌کننده بود. همچنین «نگار معظم»، خواننده خانم، نیز بعد از انتشار ویدئویی از تک‌خوانی او در روز جمعه، ۲۷ اردیبهشت در فضای مجازی، تحت پیگرد قانونی قرار گرفت. ویدئوی منتشرشده، این خواننده اهل شیراز را در حالی نشان می‎داد که همراه با تور گردشگری در روستای ابیانه در حال خواندن ترانه بود. بنا بر اخبار منتشرشده، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان نطنز او و راهنمای گردشگرانی را که در میان آن‌ها توریست‎های خارجی نیز بوده‎اند، احضار کرده است. نکته مشخص درباره این سه نوازنده خیابانی، حرفه‌ای‌بودن آنهاست.

آسو کهزادی نوازنده جوانی است که تحصیلات آکادمیک موسیقی دارد و پنج آلبوم موسیقی منتشر کرده و اجرا‌های زیادی هم در سالن‌های بزرگ کشور داشته، اما معتقد است اجرای خیابانی لذتی دارد که نوازنده آن را در هیچ کنسرتی تجربه نمی‌کند. کهزادی سال گذشته، در ۱۱ فیلم تجربه نوازندگی داشته است. مهرداد مهدی هم نوازنده‌ای است که علاوه‌بر بردن جوایز متعدد موسیقی، دو آلبوم «والس‌های تهران» و «درنادئون» را منتشر کرده است. نغمه مرادآبادی هم فارغ‌التحصیل رشته موسیقی از کنسرواتوار تهران است و با بسیاری از خوانندگان مطرح کشور همکاری کرده. آن‌ها در صفحاتشان که بیشتر پیج کاری‌شان محسوب می‌شد، بیشتر به انتشار قطعاتی از اجرا‌های خود در خیابان یا بخش‌هایی از زندگی روزمره می‌پرداختند.

مهرداد مهدی هم گاهی در بخش‌هایی از تهران علاوه‌بر نوازندگی، مبادرت به اهدای شاخه گل به مردم می‌کرد. این کار او هرساله در حوالی میدان تجریش توجه زیادی از عابران را به خود جلب می‌کرد.

دلایل و مستندات را منتشر کنید
کامبیز نوروزی، فعال رسانه‌ای و حقوق‌دان، با ابراز تأسف از اتفاق پیش‌آمده برای این سه نوازنده گفت: روی صفحات اینستاگرامی سه نوازنده، این عبارت، روی زمینه مشکی نقش بسته است: «با دستور مقام محترم قضائی به دلیل انتشار محتوای مجرمانه، این نشانی اینترنتی توقیف شده و عوامل دخیل در موضوع پرونده تحت تعقیب قضائی قرار گرفته‌اند». این سه نفر عبارتند از: آسو کهزادی، مهرداد مهدی و نغمه مرادآبادی. کمترین کاری که دستگاه قضا می‌توانند بکنند این است که وقتی قرار یا حکمی صادر می‌کنند، دلایل و مستندات آن را هم به اطلاع عمومی برسانند تا مردم بدانند که چه می‌گذرد. کار قضا کار استدلال و استناد است. قانون اساسی هم همین را تأکید کرده است.

این صفحات اینستاگرامی با چه استدلالی چه محتوای مجرمانه‌ای داشتند و مستند قانونی توقیف آن‌ها و تعقیب کیفری «عوامل دخیل در موضوع پرونده» چیست؟ وی افزود: شاید پاسخ دهند که پرونده در مرحله تحقیقات مقدماتی است و تحقیقات مقدماتی دادسرا علنی نیست، اما وقتی موضوعی در عرصه عمومی اتفاق می‌افتد و پرسش‌های مهمی در ذهن مردم ایجاد می‌کند، جامعه حق دارد بداند بر او چه می‌گذرد. همین دو روز پیش بود که خبرگزاری میزان این جمله از آقای رئیسی در مراسم افطاری اصحاب رسانه را منتشر کرد که «احساس عدالت در جامعه در گرو اقدامات ما و آگاهی‌بخشی و امیدآفرینی شما اصحاب رسانه است». آیا این شیوه برخورد با صفحات اینستاگرامی سه موزیسین جوان و تعقیب کیفری آن‌ها «موجب احساس عدالت» در جامعه است؟

این اتفاقات اخیر در حالی دوباره اذهان عمومی را به خود مشغول کرده بود که تغییر ریاست جدید قوه قضائیه و همچنین تعامل او با مسئولان امید‌هایی را برای بازشدن فضا در قوه قضائیه زنده می‌کرد.

طیبه سیاوشی، عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران، نیز درباره این اتفاق می‌گوید: در هیچ‌کجای قانون کشور ما نوشته نشده است که زدن ساز در خیابان یا انتشار ساززدن در صفحات مجازی غیرقانونی است، اما درعین‌حال دلایلی را که این کار غیرقانونی است نشنیده‌ام. هنوز علت این اتفاق مشخص نشده است. درحال‌حاضر موسیقی از رسانه‌ها منتشر می‌شود و در مراسم‌های مختلف نیز موسیقی پخش می‌شود. هرچند از اوایل انقلاب برخورد دوگانه‌ای با موسیقی صورت گرفته و تکلیفمان با آن معلوم نبوده. شاید ما بیشتر از کشور‌های دیگر، کلاس‌های خصوصی موسیقی داریم که نشان از تنوع سلایق در کشور دارد و در دانشگاه‌های کشور هم موسیقی تدریس می‌شود.

وی افزود: در ماه‌های گذشته انتشار کلیپی از چند جوان سرباز که در حال نوازندگی هستند موجی از شادی را در بین مردم ایجاد کرد و زیباتر از آن حمایت یک امیر و سردار از این سرباز‌ها بود، ولی یک جای دیگر در این شهر خاکستری کسی موسیقی می‌زده و دل مردم را شاد می‌کرده و حالا مورد تعقیب قضائی قرار گرفته است. من هنوز علت مسدودشدن این صفحات را نمی‌دانم.

نشانه‌هایی از تغییر در پوشش زنان عربستانی

یک روزنامه انگلیسی در گزارشی اعلام کرد، زنان “سرکش” عربستانی با پوشیدن لباس‌هایی به سبک غربی، چارچوب‌های اجتماعی محدود کشور خود را اندک اندک به چالش می‌کشند.

به گزارش ایسنا، روزنامه “مترو” چاپ انگلیس در گزارشی نوشت، تعداد اندکی از زنان عربستانی به تازگی تصمیم خطرناکی گرفته، “چادر عربی” را کنار گذاشته و در راستای حرکت به سوی آزادی‌های اجتماعی از پوشیدن آن خودداری می‌کنند. این در حالیست که این پوشش بلند، گشاد و مشکی رنگ، پوشش سنتی زنان در کشور محافظه‌کار عربستان بوده و نماد دین‌داری و تقوا تلقی می‌شود.

مترو همچنین نوشته است: با وجود اینکه نشانه‌هایی از تغییری آرام و تدریجی در داخل جامعه عربستان مشاهده می‌شود اما این زنان از سوی موسسات محافظه‌کار دینی این کشور مورد حمله قرار می‌گیرند.

محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سال گذشته میلادی در مصاحبه‌ای با شبکه خبری سی.بی.اس آمریکا گفته بود که این پوشش اجباری نیست و احتمالا از محدودیت‌های آن کاسته می‌شود اما پس از آن مصاحبه دستوری در این زمینه صادر نشد و تنها تعدادی از زنان پوشیدن چادر عربی را کنار گذاشتند و یا اینکه آن را با پوشش‌های رنگی جایگزین کردند.

این روزنامه انگلیسی در ادامه نوشت، مشاعل الجلود (۳۳ ساله) پوشیدن چادر عربی را کنار گذاشته و عکسی از او منتشر شده که با کفش‌های پاشنه بلند و پیراهنی به رنگ نارنجی تیره و یک شلوار گشاد در حال قدم زدن در مرکز ریاض است.

نابودی بزرگترین انبار مواد منفجره طالبان

نظامیان افغان امروز یک حلقه مین کار گذاشته شده در یکی از مناطق شلوغ شهر کابل را کشف و خنثی کردند.

سخنگوی فرماندهی پلیس کابل اعلام کرد: تروریست ها یک حلقه مین را برای هدف قرار دادن افراد غیرنظامی در منطقه «سرای هراتی» از توابع حوزه پنجم امنیتی کابل در کنار جاده عمومی جاسازی کرده بودند اما این مین قبل از انفجار کشف خنثی شد.

همزمان اعلام شد بزرگترین انبار مهمات و مواد منفجره طالبان در استان غزنی افغانستان در عملیات نیرو‌های ارتش منهدم شد.

وزارت دفاع افغانستان اعلام کرد: کماندو‌های ارتش با حمایت نیروی هوایی، عملیاتی را در شهرستان «مقر» استان غزنی اجرا کردند که براثر آن یکی از مراکز مهم طالبان که به «حافظ جهانگیر» مسئول نظامی این گروه تعلق داشت هدف قرار گرفت.

در این عملیات بیش از دو تن مواد منفجره، مقادیری مهمات، بیست و شش دستگاه موتورسیکلت و یک دستگاه خودروی سواری منهدم شد و بیست و شش عضو طالبان کشته شدند.

وزارت دفاع افغانستان افزود: این مقدار مواد منفجره از کشور همسایه افغانستان به استان غزنی منتقل شده و قرار بود مین سازان شبکه القاعده از آن برای ساخت مین استفاده کنند تا برای انفجار در شهر‌های بزرگ افغانستان از جمله کابل استفاده شود.

استان غزنی نزدیک مرز پاکستان قرار دارد.

مجازات “گدایان” در ایران شدت پیدا می کند

مدیرکل اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران گفت: قانون گذار مجازات تکدی گری را 3 ماه تا یک سال حبس پیش بینی کرده است.

به گزارش جام جم آنلاین ، فرزانه مروستی در جمع خبرنگاران در خصوص اقدامات استانداری تهران در برخورد با موضوع تکدی گری گفت: دو گروه در گیر آسیب تکدی گری هستند متکدیان و کودکان خیابانی، کودکان خیابانی درگیر فعالیتی هستند که ما آن را تکدی گری پنهان یا شبه تکدی گری می نامیم.

مدیرکل اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران با بیان اینکه قوانین و مقررات موجود در این خصوص شامل آیین نامه ی ساماندهی کودکان خیابانی مصوب هیئت وزیران سال۱۳۸۴ و آئین نامه ساماندهی متکدیان مصوب ۱۳۷۸ شورای عالی اداری است، گفت: این قوانین به عنوان اسناد بالادستی تکلیف استانداری را در برخورد با این پدیده مشخص کرده است.

مروستی با اشاره به اینکه در این اسناد استانداران به عنوان رئیس کار گروه اجتماعی و فرهنگی استان و فرمانداران به عنوان رئیس این کارگروه ها در سطح شهرستان ها هماهنگ کننده و ناظر بر حسن اجرای آئین نامه توسط دستگاهها هستند، گفت: هر چند باید بدانیم مقابله با تکدی گری علی رغم وجود قوانین بازدارنده، با محدودیت ها و مشکلاتی هم روبرو است از جمله کمبودهای زیرساختی مانند فضای اردوگاهی علی رغم جمعیت بالای درگیر با این پدیده یا عدم تناسب مجازات با جرم.

به گفته مروستی، اگرچه در قانون مجازات اسلامی تکدی گری جرم محسوب می شود و درحال حاضر متکدیان جمع آوری شده با دستور قضایی در سامانسراهای شهرداری نگهداری می شود. اما به نظر می رسد این مجازات نتوانسته است بازدارنده باشد و افراد متکدی گاهی برای چندمین بار به این مراکز ارجاع داده می شوند از طرفی ظرفیت نگهداری این مراکز هم محدود است.

حمله پهپادی حوثی‌ها به تاسیسات نفتی آرامکو+فیلم


رسانه‌های عربستان‌سعودی صبح امروز شنبه از یک حمله پهپادی حوثی‌های یمن به تاسیسات شرکت ملی نفت این کشور، آرامکو در «بقیق»، شهری در ۶۰ کیلومتری جنوب غربی ظهران خبر دادند.

ظهران، منطقه ای که در فاصله نه چندان دوری از محل وقوع حملات پهپادی روز شنیه واقع شده بزرگترین مجموعه پالایشگاهی جهان را در خود جای داده و گفته می شود که بیشترین صادرات نفت عربستان از این ناحیه انجام می شود.

این خبر در حالی منتشر می شود که پیش از این برخی رسانه ها از وقوع انفجار و آتش سوزی در مجتمع نفتی آرامکو واقع در این منطقه گزارش داده بودند.

خبرگزاری رویترز نیز پیش از این در گزارشی به نقل از یک ساکن محلی از شنیده شدن صدای انفجارهای متعدد در این شهر خبر داده بود.

مجتمع نفتی بقیع یک پالایشگاه بزرگ است که توسط شرکت ملی نفت عربستان سعودی، آرامکو اداره می شود. این در حالیست که خبرگزاری رسمی عربستان سعودی دقایقی پیش با تایید وقوع انفجارها در تاسیسات بقیق به نقل از منابعی در وزارت کشور اعلام کرد که دو مجمتع نفتی متعلق به شرکت آرامکو صبح روز شنبه هدف یک حمله پهپادی قرار گرفته اند.

شبه نظامیان حوثی تحت حمایت رژیم ایران در یمن به طور معمول از انجام حملات پهپادی و موشکی به تاسیسات نفتی عربستان خبر می دهند

ملاها دست به دامن منشور کوروش شدند+فیلم


برخی رسانه ها در جمهوری اسلامی: آیت الله علوی بروجردی از مراجع تقلید در دیدار با رییس انجمن موبدان زرتشتی گفت: تاریخ را تحریف نکنیم، به ایران حمله کردند و کتاب ها را سوزاندند اما آن کارها طبق تفکر علی بن ابی طالب نبود. بنده از منشور کوروش تجلیل می‌کنم. (فیلم زیر)

استفاده از نام “کوروش” برای آرام کردن مردم

نماینده شیراز در مجلس ملاها با اشاره به اینکه ثبت روز کوروش پاسخ مثبتی به خواسته و مطالبات مردم است و همدلی می‌آورد، گفت: ثبت روز کوروش در تقویم می تواند تاثیر مناسبی در موضوعاتی مانند اتحاد و انسجام ملی در کشور ایجاد کند.

بهرام پارسایی در این باره گفت: قرار گرفتن مراسم روز کورش در یک مسیر اشتباه در گذشته سبب شد که این موضوع به یک مسئله امنیتی تبدیل شود،. با توجه به اینکه بسیاری در بیرون مرزها از برگزار نشدن چنین مراسمی در داخل کشور موج سواری و بهره‌ برداری های سیاسی می کنند، بنابراین برگزاری و در تقویم قرار گرفتن چنین روزی سبب اتحاد و انسجام ملی می شود.

حملات پهپادی به تاسیسات نفتی عربستان+فیلم

عربستان سعودی صبح شنبه ۲۳ شهریور (۱۴ سپتامبر) اعلام کرد که عامل انفجار و آتش‌سوزی در تاسیسات نفتی شرکت ملی نفت این کشور (سعودی آرامکو) حمله توسط پهپاد بوده است. این حملات سحرگاه شنبه رخ داده‌اند.

به گزارش اسوشیتدپرس، هنوز کسی مسئولیت حملات را برعهده نگرفته است. حوثی‌های یمن که پیش‌تر حملاتی به عربستان داشته‌اند درباره حملات اخیر هنوز موضعی نگرفته‌اند.

گزارشی از میزان خسارت یا تلفات احتمالی هنوز منتشر نشده است.

یکی از حملات در مجموعه پالایشگاهی “بقیق” در شرق عربستان اتفاق افتاده است. در ویدیوهای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی از این حمله، نور آتش دیده و صدای تیراندازی شنیده می‌شود.

بنا به اعلام عربستان، حمله دیگر به محزن نفتی ” حقل خريص” صورت گرفته است.

سقوط ۴۴رتبه‌ای اقتصاد ایران در رژیم ملاها

ایران از نظر آزادی اقتصادی از ۴سال پیش به رتبه ۱۴۳(صد و چهل و سوم) در میان ۱۶۲کشور جهان سقوط کرده است.

مؤسسه فریزر کانادا که فهرست آزادی اقتصادی را در میان کشورهای جهان تهیه می‌کند اعلام کرد: ایران ظرف ۲۹سال گذشته ۴۴رتبه در آزادی اقتصادی سقوط کرده و از سال ۱۳۹۴در رتبه صد و چهل و سوم جهان قرار گرفته است.

این گزارش با اشاره به قبضه کردن اقتصاد ایران توسط سپاه پاسداران می‌افزاید: اقتصاد ایران همچنین به‌دلیل دخالت سیاست در اقتصاد و انحصار تجارت توسط گروه‌های قدرتمند نظامی – سیاسی از فساد گسترده رنج می‌برد.

۴۰درصد جامعه ایران درگیر مشکلات روانی!


۴۰درصد جامعه ایران درگیر مشکلات روانی است

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اعلام کرد که «بیش از 40 درصد جامعه درگیر مشکلات روحی روانی‌اند». او همچنین گفت که مشکلات «سلامت روان، ناامیدی و یأس و به بن‌بست رسیدن، موجب افزایش خودکشی» در ایران شده است.

رسول خضری سن خودکشی در ایران را هم رو به کاهش خواند و گفت قبلاً در استان‌های کرمانشاه، تهران و ایلام شاهد خودکشی بودیم، اما در حال حاضر در کل استان‌ها به‌ صورت متوسط خودکشی رو به افزایش می‌رود.

او با بیان این که ایران کشور پر استرسی است و از نظر مصرف مواد مخدر رتبه اول دنیا را دارد، این عوامل را از جمله دلایل افزایش خودکشی در ایران عنوان کرد.

چرا ایران یکی از ۱۰ کشور افسرده دنیاست؟

گزارشی از دلایل افسردگی در بین نوجوانان ایرانی و مسائلشان در مراجعه به روانشناسان

براساس گفته‌های این روانشناس، پس از بحران بلوغ، نوبت به بحران هویت در نوجوانان می‌رسد: «در این سن آن‌ها نه بچه اند و نه جوان و از هر گروهی خارج می‌شوند. بحران هویت که از ۱۳ تا ۱۸ سالگی شروع می‌شود؛ من کی هستم، چی هستم، قوی‌ام، خوشگل‌ام، دوست‌داشتی‌ام؟ و در این سن به سمت الگو‌ها می‌روند و الگوی لباس و سبک زندگی دیگران را تقلید می‌کنند.

تا پایان سال اول متوسطه دوم، شاگرد اول کلاس بود، اما در این سال و تابستان پیش از شروع سال دوم، شرایط آرام‌آرام تغییر کرد و «امیرعلی» دیگر آن آدم سابق نبود. می‌گوید مدام فکر‌هایی به سرش می‌زد «که چی؟ درس و دانشگاه و اصلا زندگی کنیم که چه شود؟»

به گزارش شهروند، سال دوم متوسطه برای دانش‌آموزی که پیش از این صدم‌به‌صدم نمره‌هایش حساب‌و‌کتاب داشت، با میز آخرنشینی و هدفون در گوش و گه‌گاهی هم چند نخ سیگار و معدلی بی‌سابقه به پایان رسید و این آغاز دوران تازه‌ای بود: «روزگار بی‌رغبتی به هر موضوعی که پیش از این مهم بود و نصیحت‌های مشابه و اعصاب‌خردکن خانواده و معلمان.»

تغییرات روحی و روانی در سنین نوجوانی البته به امیرعلی و چندین مورد خاص خلاصه نمی‌شود و به نظر می‌آید رفته‌رفته افسردگی نوجوانان ایرانی افزایش یافته و حالا به مشکلی عمومی تبدیل شده است.

«زمان می‌گذرد، اما آثار پریشانی می‌ماند»

امیرعلی همین چندماه پیش در کنکور سراسری شرکت کرد، اما زمان چندانی را به درس‌خواندن برای شرکت در این ماراتن نفسگیر اختصاص نداد: «یک ماه درس خواندم و انتظار زیادی هم ندارم. برای من که حتی نمی‌دانم چه رشته‌ای و دانشگاهی خوب است همان بهتر که قبول نشوم.»

او می‌گوید که حتی نمی‌داند این بی‌رغبتی و پریشان‌حالی از کجا آمده است: «من غیر از چندسالی که تهران درس خواندم، دیگر سال‌ها را دانش‌آموز مدرسه نمونه زاهدان بودم. یعنی شرایط معلم و مدرسه متفاوت یا حداقل نسبت به دیگر مدارس بهتر بود. این دو‌سال یک اضطرابی سراغم آمد. انگار که مسائل دیگری برای مهم شده باشد یا اصلا هیچ مسأله‌ای مهم نباشد. الان شرایط جور دیگری است؛ یک حالتی که انگار زمان می‌گذرد، اما آثار پریشانی می‌ماند.»

آن‌طور که امیرعلی می‌گوید، در همین مدرسه آن‌ها چندین دانش‌آموز دیگر هم شرایطی مشابه او پیدا کردند: «تغییر که وجود داشت. مثلا بچه‌هایی سیگاری می‌شدند یا گل می‌کشیدند که هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کردیم. اصلا خودشان هم فکر نمی‌کردند روزی سیگار دست‌شان بگیرند. بعضی البته برگشتند و دوباره سراغ درس رفتند، اما بعضی نه.»

روایت مشابه توضیحات امیرعلی را «یاسین» هم دارد. او دانش‌آموزی درسخوان در یکی از مدارس یاسوج بود و حالا دانشجوی دانشگاه پیام‌نور است. خودش می‌گوید علاقه‌ای به درس و دانشگاه ندارد، اما روانشناسی پیام‌نور را انتخاب کرده تا بیکار مطلق نباشد و شاید هم نکته‌ای در کتاب‌ها پیدا کند: «از سال آخر راهنمایی حس‌های عجیبی سراغم می‌آمد، اما سعی می‌کردم جدی نگیرم. بعد از یک مدت سراغ روانشناس رفتم. چند جلسه البته؛ و برایم جالب بود. مرحله بعد روانپزشک بود و یک‌سری قرص که خودم جست‌و‌جو کردم و فهمیدم خیلی ضرر ندارند. خیلی شدید نبودند.» او البته به قرص‌هایی با دوز و اثر بالاتر هم رسید و یک مرحله هم شوک‌درمانی: «شوک حس بدی داشت. انگار که بخشی از خاطرات و حافظه از بین برود. چندبار هم قرص‌ها را کنار گذاشتم، ولی سرخود که اشتباه بود. الان هم دقیقا نمی‌دانم باید چه کاری انجام دهم. اصلی‌ترین مشکلم هم بی‌حالی و بی‌حسی نسبت به هر چیزی ا‌ست.»

تغییر حالت روحی البته به دانش‌آموزان مستعد و درسخوان محدود نمی‌شود و در بین نوجوانان با هر نوع روحیه و سبک زندگی ممکن است رخ دهد. «ماهان» دانش‌آموزی در غرب تهران است که می‌گوید «هیچ‌گاه درسخوان و بچه‌مثبت» نبود، ولی با اضطراب و افسردگی سال‌ها دست‌و‌پنجه نرم کرده است: «من دوست نداشتم بگویم افسرده‌ام. گفتنش بین دوستانم خنده‌دار می‌شد، ولی خیلی وقت‌ها حس‌های بدی بی‌دلیل سراغم می‌آمد. خانواده هم متوجه شده بود. انگار مدرسه چیزی به خانواده گفته بود. چندجلسه‌ای مشاوره رفتم، ولی بعد از جلسات مشاوره حسم خیلی بد می‌شد. مخصوصا همان لحظات اول بعد از جلسه مشاوره خیلی خشمگین و خیلی عصبی می‌شدم.»

ماهان می‌گوید که دوران مشاوره را خودخواسته قطع کرده است: «یک‌بار گفتم من دیگر نمی‌آیم، اما مشاورم می‌گفت: جلسه بعد با هم درباره‌اش حرف بزنیم. می‌خواست راضی‌ام کند که دوباره پیش او بروم، اما من نمی‌خواستم برگردم. پولش هم زیاد بود و باید هر هفته پول می‌دادم.»

او می‌گوید بعد از آن پیش یک روانپزشک رفته و مقداری دارو گرفته و از آن به بعد و در یک‌سال گذشته هم خودش برای روح و روانش تصمیم می‌گیرد: «می‌دانم به هر کسی بگویم، می‌گوید این کار اشتباه است، اما احساس می‌کنم این‌طوری بهتر است. بالاخره شرایط خوب نیست، اما می‌سازیم. بقیه دوستانم هم همین‌جوری‌اند. اکیپ ما کلا دم‌دمی هستیم، هر روزی یکی دپرس است.»

در شیوه ماهان برای مقابله با افسردگی، اما زمانی برای کار یا همنشینی با خانواده تعریف نشده است: «می‌آیم همین پارک و با بچه‌هاییم معمولا. برای دانشگاه و سربازی فعلا برنامه‌ای ندارم و سعی می‌کنم کنار خانواده هم نباشم. برای خواب فقط خانه می‌روم.» مشابه این روایت‌ها یا قصه‌های متفاوتی را می‌توان از زبان نوجوانان بیشتری هم شنید که می‌گویند راه حل‌هایی برای کوتاه‌مدت دارند، اما این روش‌ها معمولا در درازمدت جواب نمی‌دهد.

افسردگی، شایع‌ترین بیماری در میان نوجوانان؟
اگرچه آمار دقیق و معتبری درباره میزان افسردگی یا اختلالات روانی در بین کودکان و نوجوانان ایرانی وجود ندارد، اما چندین پژوهش تاکنون در این زمینه انجام شده که نتایجی به نسبت مشابه داشته است.

پیش از این «محمدرضا محمدی» فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان از اختلال رفتاری ۲۲درصد از کودکان و نوجوانان ایرانی سخن گفته بود. او در این‌باره گفته بود که «میزان اختلالات کودکان و نوجوانان ٦ تا ١٨‌سال در مجموع بین پسر‌ها ٢٤‌درصد و دختر‌ها ٢٠‌درصد است، همچنین این اختلالات در گروه سنی ٦ تا ٩‌سال ٢٢‌درصد و در گروه سنی ١٠ تا ١٤‌سال ٢٣‌درصد برآورد شده است.»

او این آمار را مربوط به سال ۹۶ و نتیجه یک بررسی از سراسر کشور دانسته بود. این آمار درحالی است که بعضی روانشناسان معتقدند که این اختلالات روان منجر به افسردگی در جوانی خواهد شد و البته آمار‌ها در این زمینه هم می‌گوید که افسردگی شایع‌ترین بیماری در بین جوانان ایرانی است. پیش از این رئیس مرکز مطالعات وزارت ورزش و جوانان از نتایج یک تحقیق گفته بود که نشان می‌داد افسردگی شایع‌ترین اختلال روانی میان نسل جوان کشور است و سهم جوانان در این بیماری ١/٣‌درصد است.

«محمدتقی حسن‌زاده» درباره این پژوهش گفته بود: «در تحقیقات انجام‌شده میان دو‌هزار و ٥٠٦ جوان به‌عنوان جامعه آماری که ٦٠٦ نفر از این افراد در مقطع پیش‌دانشگاهی و مابقی دانشجو بوده‌اند، عوامل مختلف اختلال روانی در میان نسل جوان بررسی شد. عوامل اختلال روانی جوانان شامل ترس از بیماری، افسردگی، وسواس اجباری، اضطراب، خصومت و پرخاشگری، شکایت جسمانی، روان‌پریشی و حساسیت در روابط متقابل است که در این تحقیق از جوانان جامعه آماری سوال شد. نتایج تحقیقات نشان می‌داد که افسردگی شایع‌ترین اختلال روانی در میان نسل جوان کشور است.»

این آمار و اطلاعات به این دلیل می‌تواند مهم باشد که اهمیت توجه به مشکلات روانی کودکان و نوجوانان را به خوبی آشکار می‌کند و از ضرورت مواجهه جدی و کارشناسانه با آن‌ها پرده برمی‌دارد.

آمار موسسه‌های معتبر دنیا مانند گالوپ درباره میزان افسردگی، خشم، عصبانیت و… از نامناسب‌بودن حال عمومی جامعه ایران حکایت دارد. مسئولان هم البته پیش از این، درباره این آمار افسردگی و اختلالات روانی چندین‌بار هشدار دادند. «حسن قاضی زاده هاشمی»، وزیر پیشین وزارت بهداشت پیش از این و در دوران وزارتش از دوبرابر شدن میزان شیوع افسردگی طی ۲۶سال گذشته در ایران خبر داده بود. او همان موقع گفته بود: «از نظر بار بیماری‌ها، افسردگی رتبه چهارم را دارد و براساس پیش‌بینی‌ها در سال ۲۰۳۰ بیماری افسردگی در رتبه دوم بیماری‌ها قرار خواهد گرفت.

ارتقای سلامت روان می‌تواند از اهداف مهم کشور باشد و علاوه بر عوامل ژنتیکی عوامل محیطی زیادی مثل بیکاری، از دست دادن عزیزان، حوادث ترافیکی و عوامل طبیعی می‌تواند در ابتلا به افسردگی تاثیرگذار باشد.» این اطلاعات اگرچه درباره کلیت جامعه ایران است، اما به خوبی شرایط کودکان و نوجوانان و همچنین میزان توجه به مشکلات روانی آن‌ها را هم نشان می‌دهد. درباره دلایل این بیماری‌های روحی هم موارد فراوانی از سوی روانشناسان و جامعه‌شناسان مطرح می‌شود که در یک مورد، «فرید براتی»، سرپرست گروه کارشناسان ستاد ساماندهی بیماران روانی در سال ۱۳۸۶ گفته بود که ۶۵‌درصد افسردگی‌ها در ایران ناشی از مسائل اجتماعی است و نه جسمی/روانی یا زیست‌شناختی. این اطلاعات از آن جهت مهم است که برخی از مشاوران و روانشناسان معمولا در جلسات خود با بیماران کمتر به این موضوع می‌پردازند و دلیل بیماری و همچنین راه مقابله را شخصی یا خانوادگی عنوان می‌کنند.

چرا ایران یکی از ۱۰ کشور افسرده دنیاست؟

بحران بلوغ، بحران هویت و والدینی که دوست فرزندان نیستند

گفت‌وگوی شهروند با چند روانشناس حوزه کودک و نوجوان و همچنین روانپزشکان، افزایش میزان مراجعه نوجوانان ایرانی نسبت به دهه‌های گذشته را تأیید می‌کند که البته می‌تواند دلایل متفاوتی داشته باشد.

«عطاءالله محمدی» روانشناس که این‌روز‌ها با مرکز مشاوره تلفنی دانشگاه تهران هم همکاری دارد، در این‌باره می‌گوید: «تجربه شخصی من هم نشان می‌دهد که مراجعه نوجوانان به روانشناسان بیشتر شده است که البته دلایل متفاوتی دارد و این اتفاقات تک‌عاملی نیست.»

او درباره موضوع اصلی مراجعه نوجوانان هم می‌گوید: «جمعیتی که من با آن‌ها کار می‌کنم، دانشجو هستند و ازدواج و رابطه عاشقی زیاد است. مشکلات و استرس کاری هم زیاد است، چون بخش زیادی از مراجعه‌کنندگان من را دانشجویان تشکیل می‌دهند و این افراد به‌صورت پاره‌وقت کار می‌کنند یا تلاش‌هایی در این زمینه دارند.»

«اصغر کیهان‌نیا»، روانشناس هم در این‌باره می‌گوید: «می‌شود درباره افسردگی حرف زد، اما آن‌چه من الان با نوجوانان سروکار دارم بیشتر خشم فروخورده است.» او درباره دلایل اصلی این افسردگی که به دوران نوجوانی هم برمی‌گردد، می‌گوید: «افسردگی بیشتر در جوان‌هاست. درباره دلایل آن هم باید گفت: عامل اول بی‌آیندگی است و این احساس ناشی از نداشتن شغل و ازدواج است. جوانان نیاز‌های روحی و جنسی دارند که با ازدواج و کار می‌توانند به این موارد برسند. این جوان نیاز به حمایت دارد و نیاز دارد که مسئولان و دست‌اندرکاران و ازجمله اولیا او را حمایت کنند. اگر یک جوان احساس بی‌پناهی و قربانی‌بودن کند، خودبه‌خود احساس افسردگی بیشتر می‌شود و خشمی ایجاد می‌کند.»

کیهان‌نیا درباره عوامل سازنده این احساس خشم و عصبیت هم از اخبار فراوان فساد و همچنین ایجاد حس تبعیض می‌گوید: «وقتی اخبار زیادی درباره فساد، آقازاده‌ها و تبعیض منتشر می‌شود (کاری ندارم که تا چه اندازه درست یا نادرست باشد) این اخبار یک خشم‌فروخورده ایجاد می‌کند که زمینه‌ساز افسردگی می‌شود.»

او درباره شرایط روحی و روانی نوجوانان مورد مراجعه خود هم می‌گوید: «برمی‌گردیم به نوجوانان. نوجوان یک دوران بلوغ دارد که از ۱۰ تا ۱۳ سالگی و بسته به جسم شروع می‌شود. دوران بلوغ که تمام می‌شود، خود این دوران بلوغ او را سرگردان و گیج می‌کند. دلیل این مسأله هم تغییرات فیزیکی است که در جسم به وجود می‌آید. این را می‌گوییم بحران بلوغ که فرد هنوز با جسم جدید خود کنار نیامده و نمی‌تواند آن را درک کند. این‌ها دوران بدی به‌ویژه در برخورد با مردم، دایی‌جان و خاله‌جان خواهند داشت. گفتن این موارد از طرف اطرافیان هم می‌تواند تأثیر منفی بگذارد.»

براساس گفته‌های این روانشناس، پس از بحران بلوغ، نوبت به بحران هویت در نوجوانان می‌رسد: «در این سن آن‌ها نه بچه اند و نه جوان و از هر گروهی خارج می‌شوند. بحران هویت که از ۱۳ تا ۱۸ سالگی شروع می‌شود؛ من کی هستم، چی هستم، قوی‌ام، خوشگل‌ام، دوست‌داشتی‌ام؟ و در این سن به سمت الگو‌ها می‌روند و الگوی لباس و سبک زندگی دیگران را تقلید می‌کنند. در این سن اگر والدین مشغول باشند و نتوانند کمک کنند، زمینه‌ساز افسردگی می‌شود. بحران هویت ممکن است به خشم منجر شود که عوارضی مانند عزلت‌طلبی، استقلال‌طلبی، نه بگو، غیرمعاشرتی، کم‌غذایی و خواب زیاد و بیشتر گرایش به سمت موبایل و بازی‌های سرگرم‌کننده ایجاد می‌کند. این موبایل و بازی هم به منزوی‌شدن نوجوان کمک می‌کند چرا که با سرگرمی از معاشرت بازمی‌ماند. منزوی شدن هم می‌تواند به افسردگی منجر شود. شعار هیچ‌کس تنها نیست، خودش افراد را منزوی می‌کند. این بازی‌ها که بچه را سرگرم می‌کند منجر به تنهایی می‌شود و، چون تنها می‌شوند، زبان اجتماع را کمتر متوجه می‌شوند.»، اما این بحران بلوغ و بحران هویت، مربوط به تمام نوجوانان در همه کشور‌های دنیاست. چرا در ایران آمار مشکلات روانی و افسردگی نوجوانان بیشتر از بسیاری کشور‌های دنیاست؟

کیهان‌نیا در پاسخ به این پرسش می‌گوید: «من در آمریکا تحصیل کرده‌ام و می‌دانم سیستم خانواده و آموزش و پرورش کشور‌های توسعه‌یافته دنیا به چه صورت است. تفاوت اصلی ما با بقیه به این‌صورت است که آن‌جا شیوه مدارس پرورشی و تربیتی است و مشاوره به وفور وجود دارد. یعنی بچه امکان صحبت‌کردن و درد دل با راهنما را دارد و می‌داند از این درد دل بعدا علیه او استفاده نمی‌شود. مرحله و مورد بعد هم والدین است. من به والدین توصیه می‌کنم که دوست بچه‌ها باشند، نه خبرچین آنها. وقتی مشاوره مدرسه و حمایت والدین باشد، بچه احساس قربانی‌بودن نخواهد داشت و می‌داند حمایت و گوش شنوایی دارد.»

او درباره تجربه کاری خود از مراجعه نوجوانان و اصلی‌ترین مسائل مطرح‌شده توسط آن‌ها هم توضیح می‌دهد: «اصل اول که مطرح می‌شود اختلاف پدر و مادر است که بچه‌ها را بشدت اذیت می‌کند. دوم سختگیری برخی والدین که کمال‌طلب‌اند و سخت می‌گیرند. سوم هم بحث اوقات فراغت و تصمیمی که خانواده سراغ آن‌ها می‌رود. کمتر شکایتی درباره شرایط مالی و مادی است و کمتر افرادی با مشکل مالی به ما مراجعه می‌کنند. مشکلات ناشی از کم‌فرزندی و فرزند‌سالاری هم الان شدید شده است.»