Previous Next

بومیان جزیره‌ای دورافتاده و جهان‌گرد آمریکایی

بومیان جزیره‌ای دورافتاده در خلیج بنگال، یک جهان‌گرد آمریکایی را هنگام پا گذاشتن بر خاک جزیره کشتند.

به گزارش یورونیوز، بومیان جزیره سانتینل مردمانی شکارچی-گردآورنده هستند که در جزیره‌ای دورافتاده در اقیانوس هند زندگی می‌کنند. این جزیره بخشی از جزایر آندامان و نیکوبار در خلیج بنگال قرار دارد و بخشی از کشور هند محسوب می‌شوند. این قبیله منزوی دور از زندگی مدرن و همانند انسان‌های اولیه زندگی می‌کنند و گفته می‌شود آنها برای هزاران سال است که در این جزیره نسل به نسل زندگی خود را می‌گذرانند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه جان چائو، جوان ۲۷ آمریکایی توانست ماهیگیران هندی را راضی کند تا او را به نزدیکی جزیره برسانند. ماهیگیران به پلیس هند گفتند که تا پای جوان آمریکایی به خاک جزیره رسید، بومیان سانتینل با پرتاب نیزه و تیر کمانگیر از او استقبال کردند. ماهیگیران می‌گویند، جان چائو با وجود شلیک تیر و کمان به سمت او به راه رفتن ادامه داد و در نهایت بومیان طنابی را دور گردن او انداختند و بر روی زمین کشاندند. برخی منابع هند می‌گویند این جوان آمریکایی یک مبلغ مذهبی بوده و انجیل در دست به جزیره رفته است.

ماهیگیران صبح روز بعد به سمت جزیره رفتند و جسد جوان آمریکایی را از دور بر روی ساحل دیدند. از سوی دیگر، خبرگزاری آسوشیتدپرس روایت دیگری از آخرین سفر جان چائو تعریف می‌کند. بر اساس گزارش این خبرگزاری جوان آمریکایی از یک قایق نزدیک به جزیره تن به آب می‌زند و به سمت آن شنا می‌کند. سپس شروع به صحبت کردن و تلاش برای برقرار کردن ارتباط می‌کند که بومیان خشمگین شده و به سمت او نیزه و تیر کمان پرت می‌کنند که یکی از این تیرها به کتاب در دستش یعنی انجیل فرو می‌رود. جان چائو سپس به سمت قایقی که منتظر اوست شنا می‌کند. شب را در قایق می‌گذراند، شرحی از اتفاقات را در دفتر خاطراتش می‌نویسد و روز بعد به جزیره بازمی‌گردد. کسی نمی‌داند از زمان بازگشت دوباره دقیقا چه اتفاقی برای جان چائو می‌افتد. ماهیگیران به پلیس گفته‌اند آن‌ها روز بعد به نزدیکی جزیره رفتند و دیدند که یک بومی در حال دفن جسد جوان آمریکایی است.

پلیس هند در حال بررسی شواهد است و ۷ ماهیگیر را تا به حال دستگیر کرده است. طبق قوانین دولت هند ورود به این جزیره ممنوع است اما ظاهرا از پنج ماه پیش قوانین تغییر کرده و گردشگران به صورت محدود می‌توانند به این جزیره سفر کنند. بسیاری از سازمان های مردم نهاد مخالف این تغییرات هستند و معتقدند مردم بومی منزوی باید به حال خود رها شوند و به زندگی خود در آرامش ادامه دهند.

مقامات پلیس با گروهی از انسان‌شناسان در حال همکاری هستند تا به جزیره وارد شوند و جسد جوان آمریکایی را با خود بیاورند. یک سازمان مردم نهاد که هدف آن حفاظت از قبایل منزوی است در یک بیانیه‌ با محکوم کردن این اتفاق اعلام کرده است که سفر این جوان آمریکایی می‌تواند جان مردم این قبیله را به خطر انداخته باشد. در این بیانیه آمده است: «بدن این جوان آمریکایی حامل باکتری و ویروس‌هایی است که مردم قبیله سانتینل در برابر آن آسیب‌پذیر هستند چرا که به علت منزوی بودن، بدنشان به این نوع باکتری‌ها آشنا نیست. بنابراین جان تمام مردم این قبیله می‌تواند در خطر باشد و همه از بین بروند.»

نفت؛ برای بشکه ۳۵ دلاری هم آماده هستیم

قیمت نفت هفت درصد افت کرد. قیمت نفت شاخص برنت به زیر ۶۴دلار و قیمت شاخص نفت وست تگزاس اینترمدیت آمریکا به ۵۴دلار رسید.

قیمت نفت تگزاس آمریکا طی چند روز گذشته با سقوط پرشتاب به ۵۴دلار در هر بشکه رسیده است.

رئیس‌جمهوری آمریکا از عربستان سعودی به‌خاطر پایین آمدن بهای نفت قدردانی کرد.

برای نفت ۳۵ دلاری هم آماده هستیم

رئیس بانک مرکزی روسیه با بیان اینکه اقتصاد این کشور برای هر شرایط و سناریو بدبینانه‌ای آماده شده است، افزود: ما آمادگی لازم برای روبرو شدن با نفت بشکه‌ی 35 دلار را هم داریم.

«الویرا نبیولینا» در جلسه دوما که در آن بودجه سه ساله کشور بررسی و نهایی می شد این مطلب را بیان کرد. رئیس بانک مرکزی گفت: البته سخنان من به این معنی نیست که قیمت نفت به این میزان کاهش خواهد یافت اما ما موظفیم بدترین شرایط را در نظر بگیریم و واکنش مناسب به آن را پیدا کنیم. وی ادامه داد: بر اساس ارزیابی انجام گرفته، ممکن است در سال 2019 با افت و رکود موقتی روبور شویم، اما از سال 2020 دوباره شاهد رشد اقتصادی خواهیم بود.

گفتنی است، نمایندگان دومای روسیه در سومین و آخرین شور بودجه سه ساله آتی روسیه را تصویب کردند. به گزارش رسانه ها، در این برهه زمانی (سه سال آینده) درآمد دولت بیشتر از میزان مخارج آن پیش بینی شده است. همان طور که انتظار می‌رود، نرخ تورم روسیه در سال آینده از چهار درصد فراتر نمی‌رود و بیش از 5،5 تریلیون روبل (معادل 78 میلیارد دلار) برای اجرا و تحقق پروژه های دولتی در نظر گرفته شده است. نرخ هر دلار محاسبه شده در ردیف بودجه سه سال آتی 64 روبل در نظر گرفته شده و نرخ نفت نیز در همین میزان پیش بینی شده است.

در روسیه معمولا بودجه را سه ساله محاسبه و تصویب می کنند و هر سال اگر تغییر و تحول قابل توجهی که بر درآمدهای دولت تاثیر بگذارد رخ ندهد بودجه با شاخص های درنظر گرفته شده اجرا می شود در غیراینصورت اصلاحاتی در آن صورت می گیرد.

ناگفته‌هایی از افشای قتل‌های زنجیره‌ای در ایران

محمد بلوری روزنامه‌نگار پیشکسوت و دبیر وقت گروه حوادث روزنامه ایران، پس از ۲۰ سال از وقوع قتل‌های زنجیره‌ای به بیان ناگفته‌هایی از نحوه افشای این جنایات پرداخته است.بلوری در شماره امروز (پنجشنبه) روزنامه «ایران» نوشته است: در آن روزهای پرالتهابی که زنجیروار چهره‌هایی شاخص از میان نویسندگان و … ربوده و سپس کشته می‌شدند نگرانی‌هایی به جامعه حاکم شده بود که شاخص‌ترین قربانیان از میان نویسندگان – پوینده، مختاری و زال‌زاده – بودند.در آن ماه‌های پراضطراب که مرتباً اجساد قربانیان در حواشی شهر تهران پیدا می‌شد، من دبیر سرویس حوادث بودم و بالطبع می‌بایست‌ درباره این قربانیان گزارش‌هایی تهیه می‌کردم اما وقتی خبرنگاران گروه حوادث (مسعود ابراهیمی، داریوش آرمان و …) را برای تهیه عکس و گزارش درباره قربانیان از چهره‌های شاخص در عرصه ادبیات مأمور می‌کردم، آنها هم به پلیس مراجعه می‌کردند و با سکوت عجیب و سؤال‌برانگیز‌ پلیس جنایی روبه‌رو می‌شدند و این مقامات پلیسی و قضایی (بازپرسان جنایی) سکوت می‌کردند و بویژه بازپرسان ویژه جنایی اظهار بی‌اطلاعی درباره این قتل‌های مشکوک و اسرارآمیز می‌کردند و می‌گفتند چنین پرونده‌هایی به دادسرای جنایی ارجاع نشده.

با این بی‌اطلاعی عجیب و سکوت مسئولان قضایی، این پرسش پیش می‌آمد که پرونده‌های این نوع قربانیان که پس از ربوده‌شدن به قتل می‌رسند و سحرگاه روز بعد اجساد هر یک از قربانیان در حاشیه شهر تهران پیدا می‌شود چه ارتباطی با یکدیگر دارد؟ جالب اینکه متوجه شدم اجساد قربانیان در کنار یک جاده مثلاً جاده منتهی به شهریار پیدا می‌شود و به یقین برایم این موضوع پیش آمد که عاملان جنایات مخصوصاً پس از کشتن قربانیان طوری جنازه‌های آنها را کنار جاده‌ها و پل‌ها قرار می‌دهند که حتماً هنگام صبح زود، افراد وقتی با اتومبیل یا پیاده به سر کارشان می‌روند متوجه اجساد قربانیان شوند و به پلیس خبر بدهند و به‌طور کلی کشف اجساد این چهره‌های شاخص ادبی در جامعه پخش شود. (حتی یکی از عاملان آدم‌ربایی) در دادگاه به این نکته اعتراف کرده و گفته پس از قتل قربانیان اجسادشان را طوری در حاشیه پررفت و آمد شهر قرار می‌دادیم تا در همان ساعات اولیه صبح، رهگذران مشاهده کنند.خبرنگاران گروه حوادث هرچند موفق به دریافت خبری درباره‌ این آدم‌ربایی‌های مرگبار از مقامات نمی‌شدند اما در جریان پی‌جویی‌هایی موفق به درک شباهت‌های یکسان در ربودن و کشتن افراد می‌شدند و اطلاعاتی از خانواده‌ها به‌دست می‌آوردند؛ مثلاً با مراجعه به خانواده‌های قربانیان، آنها به نکات مشابه و مشترکی در تمامی قربانیان ربوده‌شده اشاره می‌کردند. در تحقیقات خبرنگاران به چند نکته مشترک پی بردیم:

اولاً، هر قربانی هنگام عصر از خانه بیرون رفته و دیگر به منزل برنگشته. ثانیاً، صبح روز بعد (یعنی در حدود ۱۸ ساعت پس از ربوده یا ناپدید شدن) اجساد خفه‌شدگان در حاشیه شهر پیدا می‌شد.و این نکته، عجیب و سؤال‌برانگیز بود که در این مدت (از ربودن تا انداختن جسد قربانی در معرض دید رهگذران) چه روی می‌دهد؟ مسلماً جز کشاندن او به محلی برای بازجویی و تحقیق در یک محل امن، فرصتی نبوده و چنین نتیجه گرفتم که از زمان ربوده‌شدن (باتوجه به زمان اندک) مسلماً همگی برای کشته‌شدن ربوده می‌شوند.برایمان روشن می‌شد که قربانیان نه در منزلشان بلکه در نقاط مختلف شهر ربوده و بدون پرسش و پاسخ به مسلخ کشانده می‌شوند. آنها معمولاً در روشنی روز یعنی بعدازظهر و تقریباً در محل‌های شلوغ و پررفت و آمد شهر ربوده می‌شوند؛ معمولاً قربانیان انتخاب‌شده را از اتومبیلشان پیاده می‌کنند و سپس آنها را سوار خودروی خودشان می‌کنند و سپس به مسلخ می‌کشانند.

در جریان نخستین، مشاهده کرده‌ایم که خودروهای ربوده‌شده روز بعد در همان محل ربوده‌شدن پیدا شده که کنار خیابان پارک شده بود. پرسش مهم دیگر اینکه اگر به زور آنها را می‌ربودند حتماً با واکنش تند این قربانیان روبه‌رو شده‌اند یا به زور ربوده شدند اما در جریان درگیری برای مخالفت با سوار شدن به خودروی عاملان قتل، آیا مردم رهگذر شاهد این درگیری بوده‌اند؟تحقیقات ما در محل‌های ربوده‌شدن قربانیان نشان داده که افراد شاهد هیچگونه درگیری ناشی از مخالفت ربوده‌شدگان نبوده‌اند و من در گزارش تحقیقی نیم‌صفحه‌ای‌ام در صفحه حوادث با اشاره به این نکته نتیجه‌گیری کردم که اول اعضای باند از قبل محل رفت و آمد قربانیان را مورد شناسایی قرار می‌دهند. به‌عنوان مثال، دوست قدیمی‌ام زال‌زاده با سابقه خبرنگاری و انتشاراتی هنگام اول شب در برگشت به خانه در مسیرش در پمپ بنزین ربوده شده و صبح آن شب اتومبیلش را در همان پمپ بنزین پیدا کرده‌اند و سحرگاه آن شب جسد زال‌زاده در حاشیه جنوبی شهر پیدا شده است. این قرائن نشان می‌داد که زال‌زاده را هم که در مسیر خانه و محل کارش شناسایی کرده بودند، سوار خودرویی کرده‌اند و با خود برده‌اند.

از این بردن‌های قربانیان و سوارکردنشان به خودروی ربایندگان بدون درگیری و سر و صدا نتیجه جالبی گرفتم که در مقاله‌ای‌ یادآوری کردم و نوشتم ابتدا و از چند روز قبل مسیر رفت و آمد یک قربانی را شناسایی می‌کنند و در روز معین او را سوار اتومبیل خودشان می‌کنند که همان شب مرتکب قتل او (با خفگی) می‌شوند (نشانه‌اش طناب دور گردن) در این مورد نتیجه‌گیری کردم که اعضای باند احتمالاً با دو اتومبیل به سراغ قربانی می‌روند که به روی یکی از آنها آرم و نشان مرکز امنیتی نقش بسته که فرد قربانی با دیدن این آرم و نشان باور می‌کند که برای انجام تحقیقات او را به یکی از مراکز امنیتی خواهند برد و احتمالاً کارت شناسایی‌شان را هم نشان فرد موردنظر می‌دهند که به یقین برسد مأموران امنیتی هستند. به همین خاطر قربانیان براحتی سوار خودرو آرم‌دار می‌شوند و درگیری و مقاومتی هم پیش نمی‌آید که باعث جمع‌شدن مردم و توجه کاسب‌های محل شود که پس از افشای جنایات باند امامی روشن شد که همه نشانی‌های من در شرح آدم‌ربایی‌ها درست بوده است. ضمناً از همان ابتدای آدم‌ربایی‌ها من واژه قتل‌های زنجیره‌ای را درباره این جنایات سعید امامی به‌کار بردم که همچنان از قتل‌های او با عنوان قتل‌های زنجیره‌ای یاد می‌شود.

بیستمین سالروز “زخم باز” قتل‌های زنجیره‌ای

بیست سال پیش در چنین روزی داریوش فروهر و پروانه اسکندری در منزل خود در تهران توسط مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی کشته شدند. از پرونده مبهم قتل‌های زنجیره‌ای در ایران کماکان به عنوان “زخمی باز” سخن گفته می‌شود.

امروز پنجشنبه اول آذر (۲۲ نوامبر) مصادف است با بیستمین سالروز قتل داریوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری. قتل این دو دگراندیش آغازگر قتل‌هایی سیاسی در ایران بود که به قتل‌های زنجیره‌ای معروف شد.

داریوش فروهر و پروانه اسکندری، دو تن از سرشناس‌ترین چهره‌های ملی ایران، روز اول آذرماه ۷۷ در محل زندگی خود واقع در محله فخرآباد تهران با ضربات چاقو به دست مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به طرز فجیعی به قتل رسیدند.

تنها به فاصله چند روز از این فاجعه بود که پس از مدت‌ها بی‌خبری از محمد مختاری و محمدجعفر پوینده که پس از خروج از منزل دیگر به خانه‌هایشان بازنگشته بودند، پیکر بی‌جان این دو عضو کانون نویسندگان ایران، در روزهای ۱۲ و ۱۸ آذرماه همان سال، در جاده‌های اطراف تهران پیدا شد.

ماجرای “قتل‌های زنجیره‌ای” به سرعت رسانه‌ای شد و به مطبوعات نسبتا آزاد این دوران راه یافت. گفته می‌شد که این قتل‌های سیاسی با فتوای برخی روحانیان بلندپایه و توسط تیم وزارت اطلاعات دوران وزارت علی فلاحیان (وزیر اطلاعات دولت هاشمی رفسنجانی) و قربانعلی دری نجف‌آبادی (وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی) انجام گرفته است.

مقام‌های جمهوری اسلامی در نخستین واکنش‌های خود، سرویس‌های امنیتی بیگانه به‌خصوص اسرائیل را عامل قتل سیاسی دگراندیشان معرفی کردند.

ادامه اعتراض‌ کارگران هفت تپه؛ اعزام نیرو


سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه اعلام کرده است، کارگردان معترض امروز نیز مانند روزهای گذشته مقابل فرمانداری شهرستان شوش تجمع کردند.

کارگردان معترض همچنان خواستار پرداخت چهار ماه حقوق عقب‌افتاده و آزادی اسماعیل بخشی، محمد خنیفری، مسلم آرمند، حسن فاضلی، چهار نماینده بازداشتی کارگران هستند.

سایت ایران کارگر نیز نوشت: عصر روز چهار‌شنبه پس از فاش شدن خبر کذب آزادی ۴تن از نمایندگان کارگران نیشکر هفت تپه و فعال مدنی سپیده قلیان، کارگران شرکت نیشکر هفت تپه در تماس‌های خود اعلام کردند که دقایقی پیش نیروهای یگان ویژه استان لرستان جهت سرکوب کارگران نیشکر هفت تپه وارد شهر شوش شدند و در ستاد فرماندهی نیروی انتظامی این شهر مستقر شدند.

جمهوری اسلامی به جای پاسخگویی به خواسته‌های برحق کارگران محروم و گرسنه، اقدام به اعزام یگانهای ویژه سرکوب، از استان لرستان به شهر شوش نموده است. امری که نشان می‌دهد حاکمیت ظالم و ستمگر جز سرکوب کارگران نیشکر و سرکوب حداقل خواسته‌های مردم هیچ دغدغه خاطر دیگری ندارد.

شعار کارگران علیه آخوندهای حرام لقمه

صبح چهار‌شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۷ کارگران گروه ملی فولاد اهواز که ۱۲روز است در اعتصاب به سر می‌برند؛ در پاسخ به فراخوان روز سه‌شنبه ۳۰ آبان برای تجمع و تظاهرات به خیابان‌های اهواز سرازیر شدند. در این تظاهرات و تجمع که با همراهی بسیاری از مردم روبرو شد. (فیلم زیر)

کارگاران دلیر از جمله شعار می‌دادند:
نصر من الله و فتح قریب
مرگ بر این دولت مردم فریب
تورم گرانی پاسخ بده روحانی
حسین حسین شعارشون دزدیها افتخارشون
کشور ما دزد خونه‌ست توی جهان ‌نمونه‌ست
مرگ بر ستمگر درود بر کارگر
نه تهدید نه زندان دیگه فایده نداره

ایران؛ سوء تغذیه و ناامنی غذایی بیداد می‌کند

سوء تغذیه در بلوچستان ؛ هرمزگان و کهگیلویه و بویراحمد ناامنی غذایی بیداد می‌کند

سوء تغذیه در بلوچستان دامنگیر بیش از ۱۲هزار کودک شده است. کمیته امداد این استان، ضمن بیان آمار ۱۲هزار و ۸۹۷ کودک دچار سوء تغذیه در بلوچستان گفته است که آنان را ماهانه از سبد غذایی ۹۲هزار تومانی بهره‌مند می‌کند!

آیا «سبد غذایی ۹۲هزار تومانی»، پاسخ مناسبی است به کودکان گرسنه‌ای که ابتدایی‌ترین حق و حقوق کودکانه از آنها سلب شده است؟ گزارش مربوط به سوء تغذیه در بلوچستان با تقسیم ناامنی غذایی به دو دسته حاد و خفیف یا بالقوه می‌افزاید که این ناامنی غذایی، بیم آن می‌رود که در آینده، به ناامنی غذایی مزمن تبدیل شود. در نقشه جهانی امنیت غذایی که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، ایران منطقه‌ای خطر‌خیز معرفی شده است.

در بررسی وضعیت کنونی استان‌های ناامن غذایی «سه استان سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کهگیلویه و بویراحمد بسیار ناامن توصیف شده‌اند. استان‌های ایلام، خوزستان، بوشهر و کرمان در وضعیت ناامن غذایی به سر می‌برند. تحقیقات محدود دانشگاهی نیز در شمال غرب ایران شده که براساس آن تنها در شهرستان خوی از توابع آذربایجان غربی ۵۹ درصد از خانوارها در وضعیت ناامنی غذایی به سر می‌برند.

با این حساب، تقریبا نصف استان‌های کشور در طیف نسبتا ناامن غذایی تا بسیار ناامن غذایی قرار می‌گیرند. نا امنی غذایی شاخص‌هایی دارد و شاید با شناخت این مولفه‌ها پی ببریم که بستگان و نزدیکان‌مان نیز از سوتغذیه و نا امنی غذایی رنج می‌برند.»

اولین مولفه در امنیت غذایی «امکان دسترسی» ذکر شده است؛ به این معنا که «تولید غذا، انبارسازی و عرضه مناسب آن در سطح استان مهیا باشد.» در این میان، «سیستان و بلوچستان از جمله ناامن‌ترین استان‌های کشور از نظر امنیت غذایی و تغذیه است. امسال کشاورزان منطقه سیستان به دلیل خشکسالی و بحران شدید آب، بیش از یک هزار میلیارد تومان خسارت دیدند.»

فیلم؛ حمله مردم بجان آمده به یک بخشداری

صبح روز پنج‌شنبه ۱ آذر ۱۳۹۷ مردم خشمگین جالق از توابع سراوان در اعتراض به کشته و زخمی شدن سه جوان بلوچ در اثر مین گذاری سپاه پاسداران که روز چهارشنبه ۳۰ آبان در مرز جالق رخ داد؛ بخشداری جالق را به آتش کشیدند. مردم خشمگین ابتدا شیشه‌های بخشداری جالق را شکسته، سپس این بخشداری را به آتش کشیدند.

ایران/تحریم نفتی؛ تصمیم جمهوری آذربایجان


خبرگزاری روسی اسپوتنیک در گزارشی نوشت: تنش در روابط ایران با جمهوری آذربایجان….جمهوری آذربایجان تلاش دارد توجه واشنگتن را به خود جلب می کند اما این توجه هنگامی است که سخن بر سر وارد کردن فشار بر ایران است. روابط جمهوری آذربایجان با همسایه جنوبی خود متشنج خواهد بود چون باکو تلاش می ورزد با شرکت در استراتژی ایالات متحده در راستای بازداشتن ایران، توازن خود در صحنه سیاست خارجی را حفظ کند.

این منبع نوشت: جمهوری آذربایجان خریداری گاز ایران را حتی قبل از اعتبار یافتن تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی در روز 5 نوامبر قطع کرد که احتمالاً به ادامه روند کاهش روابط باکو با حکومت ایران در سال آینده منجر خواهد شد.

مجیدرضا حریری، نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین در گفتگو با ایلنا در باره روابط جمهوری اسلامی با همسایگان گفته: ….ما باید توجه داشته باشیم که با چند همسایه خود رابطه خوبی داریم؟ با کشورهای جنوب خلیج‌فارس که رابطه نداریم، ترکمنستان اجازه عبور هواپیماهای ما را نمی‌دهد، آذربایجان به‌دلیل حمایت ما از ارمنستان در موضوع قره باغ مشکل دارد. بنابراین وقتی ادعا می‌کنیم که بازار ۴۰۰میلیونی در اطراف ما وجود دارد نباید فراموش کنیم که با ۷۰یا ۸۰درصد آن مشکل داریم. اولین شرط تجارت، برقراری رابطه مناسب است ولی ما رابطه خوبی با همسایگان به‌ویژه با کشورهای ثروتمند مانند عربستان، کویت و امارات نداریم.

افشای گوشه ای از جنایات کمیته های انقلاب


محمد بلوری روزنامه‌نگار پیشکسوت در شماره امروز روزنامه «ایران» در مورد قتل های زنجییره ای و قتل و غارت اموال مردم پس از انقلاب نوشته است:

یکی از خبرنگاران ما گزارش داده بود در عمارت باشکوه القانیان، ثروتمند معروف (بناکننده ساختمان پلاسکو) گنجینه‌ای از آثار بی‌نظیر باستانی و مجموعه‌ای از مجسمه‌ها و شمشیرها، کتبیه‌ها و هدایایی که امپراطوران اروپایی به شاهان صفوی و قاجار اهدا کرده بودند، نگهداری می‌شد که حتی برخی از آنها قابل ارزشگذاری نبودند. بسیاری از این آثار پس از سرقت به مجموعه‌داران خارجی فروخته شد که از ایران خارج کردند. یکی از این افراد، اسماعیل افتخاری معروف به اسمال تیع زن بود که با ورود به کمیته‌های انقلاب اسلامی، به فرماندهی کمیته منطقه ۱۲ انقلاب رسید. (عکس بالا)

اسماعیل افتخاری پس از انقلاب ابتدا با راه‌اندازی گروهی به‌نام «گروه ضربت» جنوب تهران با عنوان مبارزه با افراد ضد انقلاب و ساواکی‌ها به خانه‌ها، فروشگاه‌ها و شرکت‌های مختلف حمله می‌کردند و ضمن دستگیری افراد، اقدام به چپاول اموال دیگران می‌کردند تا اینکه با تشکیل کمیته‌های انقلاب اسلامی وارد این نهاد انقلابی شد و پس از مدتی به‌عنوان نخستین فرمانده کمیته انقلاب منطقه ۱۲ تهران منصوب شد که فعالیتش در کمیته‌ها تا سال ۶۴ ادامه داشت.

مادری در باره اتفاقی که برای دختر جوانش افتاده بود، گفت: یک روز ظهر هر چه منتظر ماندم که دخترم از مدرسه به خانه برگردد، خبری از او نشد. با مدرسه‌اش تماس گرفتم، گفتند که دخترم یلدا با دیگر بچه‌ها مدرسه را ترک کرده. سابقه نداشت دخترم بی‌خبر از من با دوستانش جایی برود. دلم به شور افتاده بود. به خانه آشنایان و هر دوستی که می‌شناختم، سر زدم اما هیچ کس خبری از یلدای من نداشت. بعد با کلانتری‌ها و بیمارستان‌ها تماس گرفتیم، حتی به پزشکی قانونی سر زدیم ولی بی‌فایده بود. آن شب از دلشوره و اضطرابی که داشتم، تا صبح خوابم نبرد. خلاصه کنم ۶ شبانه‌روز خواب و خوراک نداشتم. کارم گریه بود و چشمم به در که تنها جگرگوشه‌ام کی پیدا می‌شود. شش شبانه‌روز روزم با اشک و آه و انتظار گذشت تا اینکه دخترکم با حال پریشانی به خانه برگشت.تعریف کرد موقع ظهر که از مدرسه به خانه برمی‌گشتم، در میدان (هفت تیر) ماشین کمیته جلوی پایم ترمز کرد.فرمانده کمیته پیاده شد و به بهانه اینکه با ضد انقلاب رابطه دارم، من را سوار ماشین کرد و گفت که باید از من بازجویی شود اما به این بهانه من را به خانه‌ای برد. در آنجا با دو تای دیگر بساط عیش و عشرت راه انداختند و آزار و اذیتم کردند. بعد از این مدت هم همین فرمانده من را آورد و در همان میدان پیاده‌ام کرد که به خانه‌مان برگردم.

یکی دیگر از شاکیان، زن جوانی بود که گفت: اسماعیل می‌خواست به زور قطعه زمینی را در شمال که متعلق به شوهرم بود، تصاحب کند اما وقتی با مخالفت شوهرم روبه‌رو شد، تصمیم به انتقام از ما گرفت. در مهرماه سال ۷۰ یک شب من و شوهرم از میهمانی به خانه برگشته بودیم که دیدم برق قطع شده. شوهرم به زیرزمین رفت تا کنتور برق را ببیند اما به محض زدن کلید برق، ناگهان با انفجار گاز، خانه‌مان آتش گرفت که من و شوهرم دچار سوختگی شدیدی شدیم. من با ۶۵ درصد سوختگی جنینی را که در شکم داشتم، سقط کردم و شوهرم جانش را از دست داد. کارشناسان گاز پس از بازبینی محل، تشخیص دادند که به طور عمدی گاز در خانه متراکم شده و انفجار رخ داده است. پس از مدتی، یکی از همدستان سابق اسماعیل افتخاری با من تماس گرفت و گفت اسماعیل افتخاری یکی از عواملش را فرستاده بود تا شیر گاز را در زیرزمین دستکاری کنند.

تهدید علیه آمریکا: گوشت زیر دندان ما هستند


سرکرده نیروی هوا فضای سپاه پاسداران با بیان این‌که پایگاه‌های آمریکایی اطراف ایران زیر برد موشک‌های ما هستند، گفت: این پایگاه‌ها به اصطلاح گوشت زیر دندان ما هستند، مثلاً برخی از این پایگاه‌ها در فاصله ۳۰۰ تا ۴۰۰ کیلومتری ما قرار دارند.

به گزارش ایسنا، پاسدار حاجی‌زاده با حضور در برنامه تلویزیونی ثریا، برای مثال به پایگاه‌های آمریکایی العدیبه در قطر، پایگاه الظفر در امارات و قندهار در افغانستان اشاره کرد و گفت: ما حتی می‌دانیم که هواپیمای بدون سرنشین RQ۱۷۰ آمریکایی در پایگاه قندهار در کدام آشیانه بوده است.

وی خاطرنشان کرد: این پایگاه‌ها اگرچه زمانی برای ما تهدید بودند، اما امروز برای ما فرصت هستند.