Previous Next

انفجار در منطقه زینبیه دمشق؛ شش کشته و ۲۶ زخمی

مقامات سوری اعلام کردند در انفجاری در جنوب دمشق پایتخت سوریه شش نفر کشته و ۲۶ نفر زخمی شدند. تا کنون هیچ گروهی مسئولیت انفجار را برعهده نگرفته است. مقامات ایرانی می‌گویند به زائران ایرانی آسیبی نرسیده است.وزارت کشور سوریه روز پنجشنبه ۵ مرداد اعلام کرد که یک خودرو در منطقه زینبیه دمشق، یکی از پربازدیدترین اماکن زیارتی شیعیان منفجر شده است. مقامات سوری این انغجار را “تروریستی” دانستند.

تلویزیون دولتی سوریه عنوان کرده که بمب در یک تاکسی جاسازی شده بود..

دیده‌بان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن اعلام کرده که انفجار در نزدیکی مواضع شبه‌نظامیان نیابتی جمهوری اسلامی ایران در حومه دمشق رخ داد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

خبرگزاری دولتی “سانا” شمار کشته‌شدگان را شش نفر و تعداد زخمی‌ها را ۲۶ نفر اعلام کرد.

در ویدئویی که در توییتر منتشر شده مجروحانی دیده می‌‌شوند که درخواست کمک می‌‌کنند.

انفجار در نزدیکی حرم زینب

یک مقام محلی به خبرگزاری فرانسه گفته است که این انفجار در نزدیکی یک ساختمان امنیتی و در۶۰۰ متری حرم زینب روی داده است.

بیشتر بخوانید: نیروهای دموکراتیک سوریه: در مبارزه با داعش تنها مانده‌ایم

این حادثه مرگبار در ایام تاسوعا و عاشورا اتفاق افتاده و تا کنون هیچ گروهی مسئولیت آن را برعهده نگرفته است. جنگ داخلی سوریه هزاران قربانی داشته و ایران به همراه روسیه از بشار اسد در این جنگ حمایت کرده است.

“زائران ایرانی آسیبی ندیدند”

“زینبیه” مقصدی محبوب برای زائران شیعه از ایران، لبنان و عراق به حساب می‌آید.

بیشتر بخوانید: بیش از ۶۰ کشته در انفجارهای نزدیک به حرم زینب در حومه دمشق

جمهوری اسلامی از ۲۷ تیر اعزام کاروان زائران را بعد از یک توقف طولانی به سوریه آغاز کرد. درحال حاضر یک پرواز در هفته از تهران به این سفر زیارتی اختصاص داده شده است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

حمیدرضا محمدی معاون عتبات عالیات سازمان حج و زیارت درباره آخرین وضعیت زائران ایرانی که در سوریه به سر می‌برند گفته است در انفجار منطقه زینبیه دمشق، زائران ایرانی آسیبی ندیدند.

نتانیاهو و عزمی جزم برای تضعیف دمکراسی در اسرائیل

پارلمان اسرائیل با وجود مقاومت وسیع مخالفان، ماده اصلی طرح مناقشه‌برانگیز اصلاحات قضایی را تصویب کرد؛ طرحی که اختیارات دیوان عالی را محدود کرده و منتقدان آن را تهدیدی برای دموکراسی اسرائیل می‌دانند. تحلیلی از علی افشاری.تصویب گام نخست طرح اصلاحات قضایی در کنست (پارلمان) تنش‌ها و درگیری در اسرائیل را به حد بی‌سابقه‌ای افزایش داد. بنیامین نتانیاهو بعد از سه ماه به تعلیق طرح پیشنهادی افراطی‌ترین دولت تاریخ اسرائیل پایان داد. پارلمان اسرائیل با ۶۴ رای موافق لایحه الغای اختیارات قوه قضائیه در رد تصمیمات و رویه‌های قانونی مورد نظر دولت و پارلمان را تصویب کرد. ۵۶ عضو مخالف در کنست جلسه را ترک کرده و در رای‌گیری غایب بودند.

دولت ائتلافی اسرائیل که اتکای اصلی آن به یهودی‌های ارتدکس افراطی و ناسیونالیسم تهاجمی است، در پشت سر این لایحه به عنوان بخشی از یک طرح بزرگتر قرار دارد. این مصوبه که به معنای تغییر یک قانون پایه‌ای اسرائیل است، به صورت شکننده با کسب ۵۳ درصد نمایندگان رای آورد.

از آنجا که اسرائیل قانون اساسی مکتوب و مدون ندارد و نظام حکمرانی این کشور بر پایه سیزده قانون پایه‌ای اداره می‌شود، چنین اقدامی پیامدهای گسترده‌ای ایجاد می‌کند. در جامعه به‌شدت دوقطبی‌شده اسرائیل که دو طرف منازعه با دور شدن بیشتر در دو دنیای جداگانه زندگی می‌کنند، احتمال تفاهم و دستیابی به توافقی مرضی‌الطرفین بیش از پیش ضعیف‌تر شده است.

تداوم اعتراضات خیابانی که هفت ماه به صورت مستمر برگزار شده است، در کنار افزایش خشم و عصبانیت مخالفان و اراده آنها برای نمایش قدرت، عرصه سیاسی اسرائیل را با چالش بی‌ثباتی مواجه کرده است.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

شمار بیشتری از نیروهای نظامی ذخیره، فعالان تجاری و شاغلان در بانک‌ها و موسسات مالی اعلام کرده‌اند که با دولت همکاری نخواهند کرد. رهبران نظامی اسرائیل نگران کناره‌گیری بیش از هزار و صد نفر از نیروهای نظامی احتیاطی اسرائیل و تأثیر آن بر امنیت این کشور و مقابله با تهدیدات و ناامنی‌ها هستند. در بین آنها چهار صد خلبان وجود دارد. تعمیق و تشدید شکاف در جامعه اسرائیل تاثیرات منفی بر اقتصاد این کشور و کاهش اعتبار آن در عرصه جهانی نیز داشته است.

اگرچه اصرار دولت نتانیاهو و متحدانش، به‌خصوص افرادی چون یاریو لوین وزیر دادگستری و معمار اصلاحات یادشده، مخالفان را به صحنه آورد و رویارویی سیاسی در انتخابات پارلمانی را به اعتراضات سازمان‌یافته در خیابان‌ها گسترش داد، اما ریشه منازعه بر سر چگونگی تعریف نظام سیاسی اسرائیل است.

مخالفان به‌شدت در هراس هستند که دمکراسی در اسرائیل از بین رفته و یا ضعیف شود. شالوده دولت اسرائیل از تاسیس تاکنون دو عنصر دمکراسی و هویت یهودی بوده است، اما الان ائتلاف سیاسی به رهبری نتانیاهو در صدد است تا با حدف مرحله‌ای دمکراسی، در عمل هویت این کشور به یهودی صرف تغییر پیدا کند. دو گرایش یهودی اولترا ارتدکس و ناسیونالیسم افراطی و تهاجمی، پشتوانه این گرایش محافظه‌کار و ارتجاعی هستند. هدف اصلی و غایی آنها تقویت هویت راست افراطی و یهودی ارتدکس با استفاده از منابع دولت است.

ارائه پیشنهاداتی چون کمک مالی دولتی به مدارس سنتی یهودی، تصویب قوانین محافظه‌کارانه فرهنگی و اجتماعی، برداشتن تمامی موانع پیشروی شهرک‌سازی یهودی در کرانه باختری و الحاق نهایی آن، محدودیت برای جامعه ال‌جی‌بی‌تی، مقابله با کثرت‌گرایی فرهنگی و سیاسی، محدود کردن حقوق و آزادی‌های زنان، نهادینه‌سازی و قانونی کردن امتیازات ویژه به مؤمنان یهودی، دخالت دادن باورهای یهودی ارتدوکس در قوانین مربوط به خانواده و روابط اجتماعی و افزایش محدودیت‌ها علیه عرب‌ها و دیگر اقلیت‌ها، کلیت طرح مورد نظر آنها برای آینده اسرائیل را تشکیل می‌دهد.

در این راستا حتی پیشنهادهایی مطرح است که در هر شهری کمیته‌های ویژه‌ای تشکیل شده و جلوی تغییر ترکیب نژادی و مذهبی محله‌های یهودی‌نشین را بگیرد و اجازه ندهد اعراب و دیگر اقلیت‌ها در آن مناطق ساکن شوند. همچنین اختیارات وزارت امنیت داخلی برای کنترل و تغییرات در ساختار و عملکرد پلیس افزایش پیدا کند. تلاش دیگری از سوی اعضای حزب لیکود در جریان است تا مداخله قوه قضائیه در پیگرد قانونی وزرا و نخست‌وزیر محدود شود. این تلاش اگر تبدیل به لایحه و قانون شود، عملا در فرجام دادگاه رسیدگی به تخلفات مالی نتانیاهو اثر خواهد داشت.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

نگرانی از این تغییرات منفی و مبتنی بر تبعیض، نژادپرستی، بی‌عدالتی و تضییع حقوق شهروندی باعث شده تا نیروهای مترقی، روشنفکر، آزادی‌خواه، زنان، روزنامه‌نگاران، اعراب، دگرباشان جنسی، اقلیت‌های دینی، اساتید دانشگاه و فعالان سندیکایی در برابر آنها صف‌آرایی کنند.

نتانیاهو با رد اعتراضات مدعی است که برای دستیابی به توافق با مخالفان تلاش کرده، اما آنها همراهی نکرده‌اند. اگرچه او گفته است که برای مراحل بعدی اصلاحات در پی مصالحه با مخالفان است، اما الگوی رفتاری وی در تصویب گام نخست لایحه، تردید جدی در صحت ادعای او ایجاد می‌کند. به نظر می‌رسد “بی‌بی” به دنبال خرید زمان و جلو بردن مرحله‌ای طرح خود با هدف کاهش مقاومت‌ها و حساسیتزدایی است.

نتانیاهو می‌گوید، رویه مداخله قضات که به زعم او فعالان سیاسی هستند، در قوه مجریه برای دمکراسی مشکل ایجاد کرده و مفهوم وجاهت منطقی (reasonableness) گنک و مبهم است. اما مخالفان می‌گویند، این قانون پایه‌ای از عناصر مهم توازن‌بخش در روابط قوای سه‌گانه و محافظت‌کننده از حقوق اساسی مردم و مقابله با فساد و ناکارآمدی بوده است. به نظر آنان، وقتی در اسرائیل سنا و مجلس قانون اساسی وجود ندارد، این اختیار قوه قضائیه می‌تواند خلأ را برطرف کرده و قوه مجریه را در کاربست نامحدود قدرت مهار کند. در این چارچوب، فرجام اجرایی شدن طرح اصلاحات قضایی، تبدیل دادگستری به زیرمجموعه دولت و کنست پیش‌بینی می‌شود.

سرنوشت مصوبه دولت در دست دیوان عالی دادگستری است که قرار است به‌زودی نظرش را اعمال کند. از آنجا که این رویه جزو قوانین پایه‌ای بوده، دیوان کار سختی برای ابطال مصوبه کنست دارد. همچنین تضمینی نیست که دولت و پارلمان نظر قوه قضائیه را پذیرفته و به آن تمکین کنند. در صورتی که دیوان مصوبه کنست را لغو کند و دولت نیز بر اجرای آن اصرار داشته باشد، آنگاه نهادهای پایین‌دستی حاکمیتی باید تصمیم بگیرند که جانب کدامیک از قوا را بگیرند. نتیجه این وضعیت گسترش بی‌نظمی و اخلال در نظام حکمرانی اسرائیل خواهد بود.

دیوان عالی اسرائیل تا کنون در زمینه قوانین پایه‌ای اظهارنظر نکرده است. با در نظر گرفتن این واقعیت، احتمال برخورد منفی این نهاد قضایی با قانون جدید مصوب کنست کم است. مخالفان امیدوار هستند که قاعده تصویب‌شده دیوان عالی در سال ۲۰۲۱ امکان ابطال را فراهم سازد. بر اساس این قاعده کنست اسرائیل حق تصویب قانون پایه‌ای را ندارد که ویژگی دمکراسی و یهودی اسرائیل را نقض کند.

حوزه دیگر مناقشه بین قوه قضائیه و دولت در اسرائیل انتصاب قضات جدید است. یک گروه دیده‌بان سیاست در اسرائیل از دولت به دادگستری شکایت کرده است. آنها معترض هستند که دولت نتانیاهو کمیته ویژه برای انتخاب قضات را تشکیل نداده و عامدانه کارشکنی می‌کند. نگرانی دیگر در اسرائیل از طرح اصلاحات قضایی، افزایش اختیارات دولت برای تغییر ترکیب قضات دیوان عالی و انتخاب چهره‌های محافظه‌کار است. از این رو، تصمیمات دیوان عالی در ماه سپتامبر تاثیر مهمی بر سرنوشت رویارویی کنونی خواهد داشت. اسحاق هرتزوگ، رئیس‌جمهور اسرائیل نیز با دعوت دو طرف به خویشتن‌داری، نسبت به کلیت طرح اصلاحات قضایی سمت‌گیری منفی کرده است.

این رویارویی و شکاف عمیق ایجادشده تنها جنبه داخلی ندارد، بلکه یک بعد بین‌المللی نیز پیدا کرده است. دولت‌ها و احزاب دمکراسی‌خواه آمریکا با نگرانی موضوع را دنبال کرده و خواهان توقف اصلاحات قضایی هستند. دولت آمریکا و اتحادیه اروپا نسبت به نادیده گرفتن مخالفان به دولت نتانیاهو هشدار داده‌اند. نتانیاهو در پاسخ به دنبال اطمینان دادن به آنها است که در تلاش برای تعامل با مخالفان و احزاب اپوزیسیون است، اما روشی که در پیش گرفته شده خلاف این ادعا را نشان می‌دهد.

وقتی دولت نتانیاهو با میدان‌داری چهره‌های تندرو چون ایتامار بن گویر وزیر امنیت داخلی، نگرانی‌ها، هراس‌ها، ارزش‌ها و خواست‌های مخالفان را نادیده می‌گیرد، “انسجام” و “تعامل” معنی ندارد. گسترش شکاف بین اسرائیل و غرب باعث نگرانی برخی از جناح‌های اسرائیل شده است. یائیر لاپید، رهبر مخالفان دولت نتانیاهو، اعلام کرد که دیگر آمریکا متحد اسرائیل نیست؛ ادعایی که با تکذیب نتانیاهو مواجه شد. به زعم نتانیاهو، هیچوقت رابطه اسرائیل و آمریکا اینقدر مستحکم نبوده است.

اما دلیل اصلی آشفتگی، ضربه خوردن به جایگاه اسرائیل در افکار عمومی و جریان‌های سیاسی غرب و دنیا است. این نگرانی در کشورهای غربی نیز بسامد بالایی یافته است. وضعیت تا حدی بغرنج شده است که توماس فریدمن، روزنامه‌نگار معروف آمریکایی، در مقاله‌ای در نشریه نیویورک‌تایمز خواهان مداخله دولت بایدن جهت توقف دست‌اندازی دولت اسرائیل به اختیارات قوه قضائیه این کشور شده است.

به نظر فریدمن، این موضوع مهم‌ترین تهدید درونی اسرائیل از بدو تاسیس تاکنون است و تهدید موجودیت آن، مشابه با حمله کشورهای عربی به اسرائیل در دهه شصت میلادی است. او استدلال کرده است که همانطور که کمک‌های نظامی و لجستیکی آمریکا دولت وقت اسرائیل را نجات داد و این کشور را حفظ کرد، الان هم با مداخله دولت آمریکا و توقف اصلاحات قضایی بقای اسرائیل حفظ می‌شود که برای امنیت ملی آمریکا در خاورمیانه اهمیت کلیدی دارد.

در این فضا به نظر می‌رسد رویارویی و زورآزمایی سیاسی و خیابانی تا اطلاع ثانونی ادامه پیدا کند. ظرفیت و امکانی برای مصالحه وجود ندارد. دولت ائتلافی در پیگیری مواضع تهاجمی ناسیونالیستی و اولترا ارتدکس یهودی منافع مشخص سیاسی و هویتی دارد که هم به آن انسجام داخلی می‌بخشد و هم پایگاه اجتماعی حامی‌اش را بسیج کرده و فعال نگه می‌دارد. مخالفان نیز انگیزه و اشتیاق بالایی برای مقاومت و بازدارندگی در برابر پیشروی ائتلاف نتانیاهو دارند. موضوع برای خاورمیانه و دنیا نیز اهمیت دارد. حتی مخالفان موجودیت کشور اسرائیل، چون جمهوری اسلامی ایران و حزب‌الله لبنان، نیز با دقت موضوع را رصد می‌کنند.

نتیجه کشمکش فوق و مناسبات قدرت، آینده را مشخص می‌کند که چشم‌انداز پیش‌روی آن فعلا ناروشن است. باید دید بزرگترین قمار سیاسی نتانیاهو چه نتیجه‌ای خواهد داشت. آیا این “مرد پولادین” و سیاستمدار کهنه‌کار و زیرک خواهد توانست ماجراجویی‌اش را به نقطه پایان برساند یا اینکه پرونده سیاسی‌اش بسته می‌شود. در عین حال موفقیت او به معنای به خطر افتادن دمکراسی در اسرائیل و تقویت اقتدارگرایی در خاورمیانه خواهد بود.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

طرح “قانون مهسا” به سنای آمریکا ارائه شد

مارکو روبیو سناتور جمهوری‌خواه و الکس پادیلا سناتور دموکرات “قانون مهسا” را به سنای آمریکا ارائه کردند. اگر این طرح تصویب شود رهبران ایران و نهادهای مرتبط با آنان به خاطر نقض حقوق بشر مورد تحریم قرار خواهند گرفت.مارکو روبیو سناتور جمهوری‌خواه و الکس پادیلا سناتور دموکرات روز پنجشنبه ۵ مرداد (۲۷ ژوئیه) طرحی فراحزبی تحت عنوان “طرح قانون حقوق بشری مهسا امینی” معروف به “قانون مهسا” را به سنای ایالات متحده ارائه کردند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

سناتور مارکو روبیو در توییتی نوشت اگر قانون مهسا در سنا تصویب شود رئیس‌جمهوری آمریکا موظف است به صورت سالانه تعیین کند که افراد یا نهادها، شرایط لازم برای اعمال تحریم را دارند یا نه.

سناتور جمهوری خواه مارکو روبیو در توضیح این طرح گفته است جمهوری اسلامی حامی تروریسم است و ویرانی‌هایی زیادی علیه مردم خود و دیگر کشورها به بار آورده است.

این سناتور جمهوری‌خواه همچنین تاکید کرد: «رهبری جمهوری اسلامی حقوق بشر را علیه مردم ایران وحشیانه و سیستماتیک نقض می‌کند و آمریکا باید علیه سران جمهوری اسلامی که در سرکوب معترضان و غیرنظامیان ایرانی سهیم هستند تحریم‌هایی را اعمال کند.»

بیشتر بخوانید: طرح “قانون مهسا” در کمیته روابط خارجی مجلس آمریکا تصویب شد

سناتور الکس پادیلا از حزب دموکرات نیز اعلام کرد که آمریکا باید مقامات مسئول ایران را به خاطر سرکوب خشونت‌آمیز اعتراضات و اعمال سانسور شدید علیه مردم خود پاسخگو کند.

در اریبهشت ۲۰۲۳ قانون مهسا در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان ایالات متحده به رای‌گیری گذاشته شد و با ”اکثریت آرا” به تصویب رسید.

طرح ”قانون مهسا” توسط جیم بنکس، عضو جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان آمریکا ارائه شده است و چنانچه به قانون تبدیل شود، دولت آمریکا را موظف می‌کند تا علی خامنه‌ای و ابراهیم رئیسی را بابت نقض حقوق بشر و ترویج تروریسم مشمول تحریم قرار دهد.

بیشتر بخوانید: لایحه دائمی شدن تحریم‌های ایران به مجلس نمایندگان آمریکا ارائه شد

طبق این طرح نهاد رهبری، ریاست جمهوری، مقام‌های منصوب‌شده از سوی رهبر جمهوری اسلامی و شبکه بنیادها و شرکت‌های تحت نظر آنها نیز مورد تحریم‌ قرار خواهند گرفت.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

اهمیت این طرح در آن است که چنانچه به قانون تبدیل شود، رئیس جمهور آمریکا نمی‌تواند حتی در صورت توافق احتمالی با جمهوری اسلامی، تحریم‌‌های حقوق بشری علیه حکومت ایران را به آسانی لغو کند.

جوانب و علل مناقشه بر سر میدان گازی آرش

ایران بیش از یک دهه است که در پاسخ به دعوت کویت برای مذاکرات پیرامون تعیین مرزهای دریایی و نیز عملیات لرزه‌نگاری برای مشخص شدن سهمش در میدان گازی آرش تعلل می‌کند. گزارشی از دالغا خاتین‌اوغلو، کارشناس حوزه نفت و انرژی.مقامات عربستان سعودی و کویت اخیرا لحن تندتری علیه ایران به کار گرفته و مدعی هستند که حق انحصاری تولید نفت و گاز از میدان بزرگ دریایی آرش را در اختیار دارند و ایران هیچ سهمی ندارد.

در همین زمینه، وزیر نفت کویت روز پنج‌شنبه ۲۷ ژوئیه اعلام کرد که این کشور به همراه عربستان منتظر ایران برای تعیین حدود دریایی نخواهد شد و عملیات توسعه میدان الدره ( که در ایران میدان آرش گفته می‌شود) را آغاز می‌کنند.

بیش از شصت سال از کشف این میدان دریایی با ۵۷۰ میلیارد متر مکعب ذخایر گاز و ۳۱۰ میلیون بشکه نفت فوق سبک (میعانات گازی) می‌گذرد.

ایران حدود سه دهه پیش مذاکراتی نیمه‌تمام با کویت برای تعیین مرزهای دریایی آغاز کرد، اما بعد از آن به رغم اصرار کویت و عربستان از مذاکرات طفره رفت.

دقیقا مشخص نیست علت اجتناب ایران از این مذاکرات چه بود، اما حتی بدون تعیین مرزهای دریایی نیز امکان مشخص کردن اینکه آیا میدان آرش میان سه کشور مشترک است یا نه، وجود دارد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

کویت با کمک غول چندملیتی شل، مستقر در بریتانیا، عملیات لرزه‌نگاری برای مشخص کردن شکل و فرم مخزن گازی را انجام داده و بر اساس آن اعلام کرده که این میدان به‌صورت کامل در آب‌های سرزمینی این کشور و عربستان قرار دارد.

مقامات جمهوری اسلامی با امتناع از دعوت شرکت‌های بین‌المللی برای انجام عملیات لرزه‌نگاری، مدعی هستند که شرکت نفت فلات‌قاره ایران عملیات لرزه‌نگاری در این میدان را قبلا انجام داده و ۴۰ درصد مخزن در آب‌های ایران قرار دارد.

بیشتر بخوانید: تشدید بحران گازی ایران؛ از سرگیری واردات

ایران اگرچه بعد از سال ۱۳۹۰ که کویت و عربستان از ایران دعوت کردند وارد مذاکرات تعیین حدود دریایی و وضعیت میدان آرش شود، تحت تحریم بوده، اما بعد از برجام به راحتی می‌توانست یک شرکت بین‌المللی را دعوت کند تا در مدت بسیار کوتاهی با عملیات لرزه‌نگاری حدود این میدان را مشخص کند، اما این کار را نکرد. در عوض، مقامات نفتی ایران نیز بارها تهدید کرده‌اند که عملیات حفاری در این میدان را آغاز خواهند کرد.

دردسر ایران برای کویت و عربستان

فارغ از اینکه چرا ایران از مذاکرات تعیین مرزهای آبی یا تعیین وضعیت میدان آرش طفره می‌رود و آیا واقعا سهمی در این میدان دارد یا نه، ورود جمهوری اسلامی به توسعه یکجانبه یا مشترک با دو کشور عربی همسایه، یک دردسر بزرگ برای آنها خواهد بود.

اگر سهم ایران در این میدان ثابت شود و بخواهد به‌صورت مشترک با کویت و عربستان این میدان را توسعه دهد، هیچ شرکت بین‌المللی، به خاطر تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی، حاضر نخواهد بود توسعه این پروژه را بر عهده بگیرد.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

کویت و عربستان بهار سال گذشته توافق کردند که به‌صورت مشترک و با سرمایه‌گذاری ۷ میلیارد دلاری از شرکت‌های بین‌المللی برای توسعه میدان آرش دعوت کنند. ایران حتی سرمایه‌ای برای ورود به این پروژه ندارد. از سوی دیگر، ایران هیچ خط لوله‌ای برای دریافت سهم گازی خود و انتقال آن به ساحل ندارد و باید این خطوط احداث شود.

اگر بخشی از این میدان واقعا در آب‌های ایران باشد و جمهوری اسلامی بخواهد به‌صورت یکجانبه آن را حفاری کند، با توجه به تکنولوژی قدیمی و پیش پا افتاده جمهوری اسلامی، احتمال آسیب رسیدن به این میدان بزرگ و غیر قابل استخراج شدن بخش قابل توجهی از ذخایر گازی و نفتی آن وجود دارد.

ناگفته پیداست که اگر این میدان میان سه کشور مشترک باشد، عربستان و کویت می‌توانند بدون اعتنا به ایران، بخشی که در آب‌های خودشان است را توسعه دهند، کما اینکه عربستان و ایران چهار میدان مشترک دریایی دارند و عربستان دو میدان را سال‌هاست توسعه داده و با سرمایه‌گذاری ۲۱ میلیارد دلاری در حال توسعه میدان سوم، یعنی مرجان (که در ایران میدان فروزان گفته می‌شود)، برای تولید روزانه ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار بشکه نفت است، در حالی که ایران دو سال پیش تازه موفق به توسعه میدان فروزان با ظرفیت تولید روزانه ۴۰ هزار بشکه نفت شد و توسعه دیگر میادین شامل «فرزاد آ و ب» به همراه اسفندیار را هنوز آغاز نکرده است.

اما ورود شرکت‌های ایرانی برای حفاری بخشی از میدان آرش که احتمالا در آب‌های ایران است، می‌تواند این میدان عظیم را نابود کند و به همین خاطر مقامات ایران هر بار در پاسخ به تصمیم عربستان و کویت برای توسعه میدان گازی آرش، آنها را تهدید به “آغاز حفاری” در بخش ایرانی این میدان می‌کنند.

بیشتر بخوانید: بحران کسری گاز ایران؛ آمارهای روشن، چشم‌انداز تاریک

تاکنون نمونه‌های فراوانی از سهل‌انگاری‌های شرکت‌های ایرانی در توسعه میادین و حفاری‌های غیراصولی گزارش شده است که نمونه آن لایه نفتی پارس جنوبی است. قطر با کمک شرکت‌های پیشرفته غربی و با حفر چاه‌های افقی لایه نفتی پارس جنوبی را توسعه داده تا حداکثر میزان استخراج ذخایر آن فراهم شود؛ به عبارتی ضریب بازیافت این لایه نفتی را تا حد ممکن افزایش دهد.

اما ایران با تکنولوژی قدیمی و بومی خود، اقدام به حفر چاه‌های عمودی کرده که از این طریق بخش مهمی از ذخایر لایه نفتی میدان مشترک پارس جنوبی با قطر برای همیشه در دل زمین باقی می‌ماند و غیرقابل استخراج می‌شود.

ذکر این نکته نیز مهم است که ضریب بازیافت میادین نفتی ایران کمتر از ۲۵ درصد است؛ یعنی با تکنولوژی‌ای که ایران در حفاری و صیانت از میادین دارد، سه چهارم کل ذخایر نفتی میادین برای همیشه در دل زمین خواهد ماند و تلف خواهد شد.

اهمیت میدان آرش برای کویت و عربستان

کویت و عربستان اگرچه تولید نفت بالایی دارند، اما با کسری هنگفت گاز مواجه هستند. کویت حتی سال گذشته برای تامین گاز خود یک پایانه بزرگ ال‌ان‌جی برای واردات گاز مایع قطر راه‌اندازی کرد.

گاز طبیعی هم پاک‌ترین سوخت فسیلی است و هم بسیار ارزان‌تر از محصولات نفتی است. به همین خاطر عربستان و قطر در تلاش هستند تا گاز را با بخشی از محصولات نفتی مصرفی خود جایگزین کنند.

همچنین گاز ماده اولیه بخش بزرگی از محصولات پتروشیمی است و هر دو کشور در تلاش هستند تا تولید محصولات پتروشیمی خود را هم متنوع کنند و هم افزایش دهند.

عربستان در سال گذشته میلادی ۱۲۰ میلیارد متر مکعب تولید گاز داشت که ۲۰ درصد بیشتر از سال ۲۰۱۵ است. در این میان اما، تولید گاز کویت در دوره یادشده حتی ۳ میلیارد متر مکعب کاهش یافته و به ۱۳ میلیارد متر مکعب رسیده است.

ایران هشت برابر عربستان و ۱۸ برابر کویت ذخایر گازی دارد. تولید گاز ایران نیز بیش از دو برابر عربستان و ۲۰ برابر کویت است.

نیروی فوق بشری از کجا می‌آید ــ و چرا؟

زیگمونت باومن

نیروی فوق بشری از کجا میآید ــ و چرا؟

زیگمونت باومن

 

تردیدِ دائمی ما باعث ایجاد میلِ شایع و شدیدی به نیرو ــ هر نیرویی ــ شده که بتواند با اطمینان به ما بگوید علل آگاهی یا سوءظنِ عمیق و در عین حال مبهم و فراگیر نسبت به ناامنی چیست، همان ناامنی‌‌ای که مایه‌ی عذابِ ابدی بسیاری از مردم عادی در جهان مدرنِ سیال است. گمان میکنند که شاید نیروی آشنا با این علل بتواند به مبتلایان بیاموزد که چگونه به طور مؤثر با این علل مبارزه کنند، آنها را از کار بیندازند و از میان بردارند ــ یا شاید حتی آن قدر قوی باشد که خودش این کار را بکند، کاری که مردمِ عادی، که از دانش، مهارتها و منابعِ کافی بیبهرهاند، به تنهایی از انجامش عاجزند. به‌اختصار میتوان گفت، میلی شدید به نیرویی مطمئن و معتبر وجود دارد که بتواند امرِ نامرئی را ببیند و بیواسطه با امرِ مبهم و پنهان مواجه شود ــ نیرویی که بتواند از عهده‌ی چالشِ طاقتفرسا برآید و دشمنی را شکست دهد که در غیر این صورت، شکستناپذیر است؛ و این کار را بیدرنگ و به‌طور کامل انجام دهد. برای برآوردنِ این انتظارات، این نیروی محبوب و مطلوب، باید به تعبیری «فوق بشری» باشد ــ یعنی، عاری از ضعفهای رایج، مرسوم و لاعلاجِ انسانی و آن‌قدر مدبر باشد که بتواند با همه‌ی موانع موجود در برابرِ تصمیمها و کارهای خود مبارزه کند و آنها را از میان بردارد.

همان‌طور که در گذشته بارها دیده شده، چنین نیرویی ممکن است «خدایی زنده» باشد. در دورانِ ما، بیشتر احتمال دارد کسی باشد که بی آنکه مدعی جایگاهی الهی شود، ادعا کند که خبرِ توطئه‌ی پنهانی و حمله‌ی قریبالوقوعِ قوای اهریمنی به او الهام شده، الهامی که آدمیانِ کِهتر از دسترس به آن و فهمش عاجزند؛ وی ممکن است ادعا کند که برای رهبری و هدایتِ قربانیان آتی به رستگاری به شیوه‌ی دیگری مَسح یا برگزیده شده است. چنین فردی ممکن است مدعی شود که همه باید به او اعتماد کنند چون چیزی شبیه به رسالتی آسمانی و تماسِ مستقیم با قادرِ متعال دارد (مثل دسترس به اسناد امنیتی محرمانهای که دیگران به آن دسترسی ندارند)، و چون شخصیتی نمونه و کاملاً معصوم دارد و به‌طور فطری از دروغ بیزار است. شاید این نیرو هیئتی جمعی، مثل کلیسا یا حزب، باشد که ادعا کند از جانبِ خدا یا تاریخ به وکالتی عمومی منصوب شده است. در هر صورت، این نیروی محبوبِ فوق بشری باید مدعی شود که میتواند سرگشتگان را از سرگشتگی و ناتوانان را از ناتوانی برهاند: می‌تواند ضعفهای بشری را به لطف قدرتِ مطلق خود که برگزیده‌ی خدا یا تاریخ و گروه مؤمنان، ملت، طبقه یا نژادِ خداترس یا مطیعِ تاریخ است، از بین ببرد.

خدا یا تاریخ… دو نیرویی که گمان میرود فوق بشری هستند و از عهده‌ی کاری فوق بشری برمیآیند. هیئتهای دینی و سیاسی، خواه متحد یا مخالفِ یکدیگر باشند، خواهانِ حداکثر استفاده از منابع یکسان (یعنی، ترسِ بشر از نادانی و/ یا ناتوانی) اند. مثل دیگر مارکهای موجود در بازار، این دو به منظورِ افزایش تقاضا برای محصولات خود با یکدیگر همکاری یا برای جلبِ توجه مشتریهای بالقوهی یکسان با یکدیگر رقابت میکنند و مدعی میشوند که در مقایسه با دیگر رقبا برای ارضای نیازهای یکسانِ مشتریهای بالقوه‌ی خود خدمات بهتری را ارائه میکنند. چون (برخلافِ رویّه‌ی معمولِ حکّام و فاتحانِ پیشین) به رخ کشیدن صریحِ ماهیتِ قهریه‌ی انقیادِ مورد نظر، معقول و مطلوب نیست، در نبرد میان انبوه آرایی که آزادانه در بازار عرضه میشوند، فاتحانِ امروزی اغلب با زحمت زیاد این امر را مخفی میسازند که بر حرفشنوی، سادهلوحی، عدم اعتماد‌به‌نفس یا بزدلیِ «مشتریانِ» مورد نظر تکیه میکنند، همان مشتریهایی که قرار است «به کیشِ» مارکها «درآیند».

 رهاشدگی و تنهایی ما در جهانِ آفرینش، فقدان دادگاه استینافی با قوای اجرایی که بتوان هنگام فاجعه‌ای طاقت‌فرسا به آن رجوع کرد، چنان هولناک است که اکثر انسان‌ها از تحملش عاجزند. از این منظر، به نظر می‌رسد که خدا با بشر خواهد مُرد ــ و نه لحظه‌ای زودتر.

علاوه بر محدودیت شدید فعلیِ اِعمال قوه‌ی قهریه‌ی عریان و پیچیدگی عملی فزاینده‌ی آن، عدم نمایش علنی این قوه و در عوض توسل به استدلال و توجیه، به دلیل دیگری هم مفید و مرجح است: تهدیداتِ صریح پس از مدت نسبتاً کوتاهی دیگر ترسناک نیستند. مردمی که (خواه توسط مهاجمین بیگانه یا حکّامِ مستبدِ داخلی یا منافعِ تجاری) به بردگی و حقارت میافتند، به زودی شهامتِ خود را بازمییابند و با ابرازِ مخالفت و/ یا خودداری قاطعانه از همکاری با غاصبان در برابر آنها مقاومت میکنند، بی آنکه به قدرت و برتری غاصبان اهمیت دهند. این مردم راههایی مییابند تا عرصه را چنان بر فاتحان تنگ کنند که مجبور به عقبنشینی از سرزمینی شوند که به آن حمله کرده اما از فتح واقعیاش درماندهاند. فاتحان و جبارانِ داخلی ترجیح میدهند که خود را نیکوکار بنمایانند و نیتِ حقیقی خود را آشکار نکنند، و مدعی شوند که هدایایی همچون آزادی، رفاه و مدنیت را به ارمغان آوردهاند و خواهان غنائمِ جنگی و باج و خراج نیستند. در مجموع، هیئت‌های سیاسی و دینی معمولاً در پی القاء و ترویج همان چیزی هستند که روبِرتو توسکانو و رامین جهانبگلو ــ با الهام از رساله‌ی پانصد سال قبلِ اتیِن دو لا بوئِسی ــ «بردگی اختیاری» میخوانند.[1] به نظر لا بوئِسی، علاوه بر ترس از مجازات، مردمی که به انقیاد کشیده شدهاند، بخشهای مهمی از آزادی خود را به این علت واگذاشتهاند که آدمی ناگزیر ذاتاً به نظم، هر نظمی (حتی نظمی به شدت عاری از آزادی)، رضایت میدهد و از آزادی می‌گریزد، آزادیای که ناگزیر احتمال و تردید، این دو بلای جانِ جهانِ مدرنِ سیال، را جایگزینِ آرامش و آسایش خاطری میکند که صرفاً ناشی از روال عادیِ قدرتمحور (حتی روال عادی ظالمانه و بازدارنده) است.

چون هیئتهای خواهانِ قدرت سیاسی و دینی در قلمرو یکسانی فعالیت میکنند، مشتریان یکسانی را هدف میگیرند و رسیدگی به نیازهای مشابهی را وعده میدهند. عجیب نیست که فنون و راهبردهای خود را با یکدیگر مبادله میکنند و، تنها با اصلاحات جزئی، روشها و استدلالهای یکدیگر را به کار میگیرند. بنیادگراییهای دینی به‌شدت وامدارِ مشکلاتِ اجتماعیای هستند که گمان میرود به حیطه‌ی سیاست تعلق دارند (و شاید حتی وجه ممیّزهاش باشند)، در حالی که بنیادگراییهای سیاسی (و ظاهراً سکولار) اغلب زبان سنتی دینی مربوط به رویارویی نهایی خیر و شر را به کار میبرند و همچون ادیان یکتاپرست، کوچکترین، بیخطرترین و جزئیترین نشانههای بدعت یا دگراندیشی، یا حتی بیاعتنایی یا بیمیلی صرف به یگانه آموزه‌ی حقیقی، را پیدا و تکفیر میکنند و از بین میبرند. اکنون بسیاری از «سیاسی کردن دین» سخن میگویند. اما به گرایش مشابه، یعنی «دینی کردن سیاست»، چندان توجه نمیکنند، گرایشی که نه تنها آشکارا در دولت قبلی آمریکا وجود داشت بلکه به صورتِ ضعیفتر، کمرنگتر، و ریاکارانهتری در واژگانِ سیاسی دوران ما به چشم میخورَد. تضاد منافعی را که مستلزم مذاکره و مصالحه (رزقِ یومی سیاست) است به صورتِ رویارویی نهایی خیر و شر جلوه میدهند، کاری که دستیابی به هر گونه توافق در نتیجه‌ی مذاکره را ناممکن میسازد. به نظرم، این دو گرایش، دوقلوهای سیامی واقعاً به هم چسبیدهاند، و علاوه بر این، هر یک از آنها مشکلات خاصِ خود را به دیگری نسبت میدهد.

لِشِک کولاکُفسکی، فیلسوفِ مرحوم، پدیده‌ی دین را تجلی و بیانِ نقصان و نارسایی بشر میدانست. باهمبودگی بشری مشکلاتی را میآفریند که از فهم و/ یا حلِ آنها عاجز است. منطق بشری در مواجهه با این مشکلات به زانو درمیآید و در گِل میماند. منطق بشری نمیتواند امور نامعقولی را که در جهان مییابد، طوری تغییر دهد که در چارچوبِ سفت و سختِ عقل بشری بگنجد؛ در نتیجه، آنها را از قلمرو امور بشری جدا میسازد و به حیطههایی ورای اندیشه و کنشِ بشری میبرد (خدا یعنی قیاسناپذیری با فهم و شعور و قابلیتهای انسانی، و مفهومِ «الهی» عبارت است از صفاتی که انسانها مایلاند به دست آورند اما هرگز امیدی به کسب آن ندارند).

به همین دلیل، حق با کولاکُفسکی است که میگوید متألّهینِ فاضل وقتی با زحمت زیاد میکوشند تا برای وجودِ خدا «برهانِ منطقی» ارائه کنند، بیش از آن که به دین نفع برسانند به آن ضرر میزنند. آدمیان، پژوهشگران دانشگاهی و مشاورانِ معتبری دارند که به منطق خدمت میکنند و آن را میستایند. انسانها به خدا برای معجزاتش نیاز دارند و نه برای پیروی از قوانینِ منطق؛ برای تواناییاش در انجامِ امرِ غیرعادی، امرِ خارقالعاده، و امرِ ناممکن، نه برای تواناییاش در حفظ و تقویتِ روال عادی، امرِ ناگزیر، و امرِ از پیش مقدّر (خدا باید از این امور سرپیچی کند یا آنها را نادیده انگارد، معجزهای که انسانها رؤیایش را در سر میپرورانند اما از انجامش عاجزند)؛ برای اسرارآمیزی و فهم ناپذیریاش، نه برای شفافیت و پیشبینیپذیریاش؛ برای تواناییاش در بر هم زدنِ اوضاع؛ برای تواناییاش در بیاعتنایی به نظم ظاهراً استوار و پابرجای امور، و نه تسلیمِ بردهوار به آن، برخلاف انسانها که مجبور به این کار میشوند و اکثرشان، اکثر اوقات، به این کار رضایت میدهند. به اختصار میتوان گفت، انسانها به خدای عالِمِ مطلق و قادرِ مطلق (یا نمایندگان تامالاختیارِ زمینی منصوبش) نیاز دارند تا همه‌ی آن نیروهای هولناکِ ظاهراً بیحس، گُنگ و نابینایی را که آدمیان از فهم و رویارویی با آنها عاجزند، توضیح دهند و رام و مهار کنند.

آینده‌ی مدعیان فعلیِ نیروهای فوق بشری ــ دینِ سیاست‌مآب و سیاستِ دین‌مآب ــ‌ و آینده‌ی تردیدِ بشری به هم گره خورده، تردیدی که بر اثر واقعیتهای هر دو شکلِ زندگی مدرنِ سیال، پیوسته تشدید میشود: تردیدِ جمعی (درباره‌ی امنیت و قوای کلِ نوع بشر که در جهان طبیعیای افکنده شده و به آن وابسته است که قادر به مهارش نیست)، و تردیدِ فردی (درباره‌ی امنیت شخصی، منزلت اجتماعی، و هویت تکتک آدمیان که در زیستبومی افکنده شده و به آن وابستهاند که به‌طور فردی یا جمعی از مهارش عاجزند). رهاشدگی و تنهایی ما در جهانِ آفرینش، فقدان دادگاه استینافی با قوای اجرایی که بتوان هنگام فاجعهای طاقتفرسا به آن رجوع کرد، چنان هولناک است که اکثر انسانها از تحملش عاجزند. از این منظر، به نظر میرسد که خدا با بشر خواهد مُرد ــ و نه لحظهای زودتر.

 

برگردان: عرفان ثابتی


زیگمونت باومن جامعه‌شناس لهستانی و نظریه‌پرداز «مدرنیته‌ی سیال» است. آن‌چه خواندید برگردانِ این نوشته‌ی او با عنوان اصلیِ زیر است:

Zygmunt Bauman, ‘Whence the superhuman force-and what for?’, in 44 Letters from the Liquid Modern World (Cambridge: Polity Press, 2010), pp. 123-127.


[1] Roberto Toscano and Ramin Jahanbegloo, Beyond Violence: Principles for an Open Century (Har-Anand, 2009), p. 78.

گزارش آماری قتل‌های قانونی، تیر ماه ۱۴۰۲

تهیه و تنظیم گزارش و نمودار: فرشاد اعرابی آگاهی بیشتر: این گزارشات آماری از میان بیش از ۹۲ خبر که در طول تیر ماه ۱۴۰۲ تهیه شده است. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند شبکه حقوق بشر کردستان، هرانا، …

ادامه‌ی مطلب

پوراندخت سلطانی، فعال حوزه فرهنگ و ادب، زنان تاثیرگذار در تاریخ ایران

 

وزیر ارشاد: ۴۰۰ حزب‌اللهی وارد این وزارتخانه می‌شوند

به گفته وزیر ارشاد بدنه این وزارتخانه “در آستانه یک تحول جدی است” و ۴۰۰ نیروی جوان حزب‌اللهی به این وزارتخانه می‌پیوندند. او می‌ٰگوید که برای “مدیریت فرهنگی زیر حکمرانی دینی” بودجه وزارتخانه چند برابر شده است.وزیر ارشاد جمهوری اسلامی می‌گوید که وزارتخانه‌اش تلاش کرده تا “همه منابع انسانی خودش را از میان جبهه انقلاب و در سطوح مختلف از افراد شناخته شده، کارکرده و مورد وثوق انتخاب کند”.

به گزارش ایرنا، محمد مهدی اسماعیلی در شامگاه چهارشنبه ۴ مرداد (۲۶ ژوئیه) در مراسم “طرح ولایت ویژه معلمان و فعالان فرهنگی” گفت: «بدنه نیروی انسانی این وزارتخانه با یک کار سخت و پرمانع در آستانه یک تحول جدی قرار گرفته است و ۴۰۰ نیروی جوان حزب اللهی بعد از ۲ سال کار جدی تا پایان تابستان وارد این وزارتخانه می‌شوند تا تغییر در بدنه به وجود آید.»

او می‌گوید سال گذشته به‌رغم “همه فشارهایی که آوردند تا حوزه فرهنگ و هنر در کشور تعطیل شود”، ۲۰ فیلم برای اولین بار از “جبهه انقلاب” به جشنواره راه پیدا کرد. از “تحول عمده” صحبت کرد و افزود که برای اولین بار “در حوزه دفاع مقدس بیش از هشت فیلم جدید در حال تولید است” و بسیاری از کتاب‌ها در حوزه “دفاع مقدس” تبدیل به فیلم‌نامه شده و آماده فیلمبرداری است.

وزیر ارشاد در ما‌ه‌های اخیر از سلسله‌جنبانان اصلی در دولت ابراهیم رئیسی در زمینه مقابله با حجاب اختیاری بوده است. او در همین روزهای اخیر در تعطیل‌کردن جشنواره فیلم‌های کوتاه به دلیل پوستری با تصویر بی‌حجاب سوسن تسلیمی، بازیگر سینمای ایران، درنگ نکرده است. تاکید بر ممنوعیت فعالیت چهره‌های هنزی و فرهنگی که بی‌حجاب شده‌اند یا از آن حمایت کرده‌اند و نیز پیگیری قضایی نشر اینترنتی طاقچه به دلیل تصویر بی‌حجاب کارکنانش هم از اجزای کارنامه محمدمهدی اسماعیلی است.

بیشتر بخوانید: بی حجابی در “طاقچه”؛ خشم و تهدید حکومتی‌ها، حمایت کاربران

“چندبرابر شدن بودجه وزارت ارشاد برای مدیریت فرهنگی زیر حکمرانی دینی”

اسماعیلی در سخنرانی شامگاه چهارشنبه همچنین از چندبرابر شدن بودجه وزارتخانه‌اش خبر داد و گفت: «در دولت گذشته گفته می‌شد که ما قرار نیست افراد را به زور به بهشت ببریم، منظور این حرف در اجرا این بود که مدیریت فرهنگی باید خارج از حکمرانی دینی قرار گیرد؛ روزی که ما در وزارت فرهنگ کار را شروع کردیم بودجه کل این وزارتخانه هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان بود، اما امروز این بودجه را با جهت‌گیرییهای درست به چند برابر افزایش داده‌ایم.»

وزیر ارشاد سه هفته پیش در پی سخنرانی علی خامنه‌ای به مناسبت سالگرد مرگ روح‌الله خمینی در نوشته‌ای از تلاش ویژه وزارت ارشاد در زمینه تقویت دو عامل “ایمان و امید” در مأموریت‌های کلان این وزارتخانه خبر داد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمد مهدی اسماعیلی، به دو عنصر اصلی نرم‌افزاری “ایمان و امید” در سخنرانی علی خامنه‌ای اشاره کرد که هر دو مسئله “تعمیق ایمان و تقویت امید” با حوزه‌های مأموریتی وزارت فرهنگ، نسبت مستقیم دارد.

وزیر اطلاعات: به بچه‌هایم گفته‌ام فقط در شبکه‌های داخل فعال باشند

وزیر اطلاعات، گفته است که دستگاه‌های اطلاعاتی بر اساس “مصوبات شورای عالی امنیت ملی و دستگاه‌های تنظیم در قوه قضائیه” موارد مربوط به امنیت روانی در فضای مجازی را پیگیری می‌کنند.

بیشتر بخوانید: وزیر ارتباطات: استفاده از تجهیزات چینی برای اینترنت نسل ۵

به گزارش خبرگزاری مهر، سیداسماعیل خطیب همچنین در پاسخ به اینکه آیا او فضای مجازی را رصد می‌کند، گفت: «اگر رصد نکنیم که نمی‌توانیم وزیر باشیم.»

وزیر اطلاعات در پاسخ به این سوال که “آیا حاضر است نوه و فرزندش فضای مجازی را در گوشی‌های هوشمند دنبال کنند”، پاسخ داد: «در نشست با بچه‌هایم توافق شده در شبکه‌های مربوط به داخل کشور فعالیت داشته باشند.»

ایران به دلیل حجاب اجباری “محل ترانزیت هواپیماهای خارجی نیست”

علیرضا منظری، کارشناس صنعت هوایی، درباره نقش فرودگاه‌ها در عدم انتخاب ایران توسط شرکت‌های هوایی خارجی برای توقف در گفت‌وگو با سایت “انتخاب” گفته است که ایران به طور بالقوه پتانسیل محل ترانزیت بین‌المللی را دارد “اما به لحاظ یک سری مسائل نرم‌افزاری این امکان را نداریم”.

بیشتر بخوانید: نرگس محمدی: قدرت امتناع زنان، قدرت استبداد را درهم شکسته است

منظری که یکی از مدیران پیشین سازمان هواپیمایی کشور بوده است، ‌این مسئله نرم‌افزاری را حجاب اجباری می‌داند و می‌گوید: «مثلا مسافر خارجی مسافر بی‌حجاب است یا با فرهنگ ما تفاوت دارد و در فرودگاه ما افراد بی‌حجاب نمی‌آیند.» او افزود این مسئله باعث می‌شود که “شرکت‌های خارجی ما را به عنوان محل توقف انتخاب نکنند”.

کویت: حفاری در میدان آرش بدون تعیین مرز با ایران آغاز می‌شود

وزیر نفت کویت اعلام کرد کشورش بدون انتظار کشیدن برای تعیین مرز دریایی با ایران بر سر میدان گازی الدُرّه (آرش)، حفاری و تولید در این میدان را آغاز می‌کند. اختلاف ایران و کویت در مورد این میدان گازی به ۱۹۶۰ بازمی‌گردد.سعد البراک، وزیر نفت کویت روز پنجشنبه ۲۷ ژوئیه (۵ مرداد) در مصاحبه با “اسکای نیوز” گفته است که کشورش بدون انتظار برای تعیین مرز با ایران، حفاری و تولید در میدان گازی الدُرّه (یا “آرش”) را آغاز خواهد کرد.

پیش از این، سالم عبدالله الجابر الصباح، وزیر خارجه کویت مدعی مالکیت انحصاری کویت و عربستان بر میدان گازی “آرش” شده بود که کویت و عربستان به آن “الدُرّه” می‌گویند.

حدود یک ماه پیش، پس از این که تهران اعلام کرد، آماده شروع حفاری در یک میدان گازی مورد مناقشه در خلیج فارس است، کویت ایران را به گفت‌وگو در مورد مرزهای دریایی خود دعوت کرد. علت عدم واکنش ایران به این درخواست در هاله‌ای از ابهام است.

بیشتر بخواادامه مناقشه برسر میدان گازی آرش؛ عربستان: ایران حقی نداردنید:

سال گذشته پس از توافق دو کشور همسایه ایران و کویت برای توسعه مشترک یک میدان گازی، کویت تأکید داشته است که به همراه عربستان سعودی “حقوق انحصاری” در این حوزه دریایی را در اختیار دارد.

میدان گازی “آرش”، میدانی مشترک میان ایران، کویت و عربستان است که بخش‌هایی از آن در محدوده آب‌های تعیین حدودنشده میان ایران و کویت قرار دارد. این میدان موضوع مناقشه چندین دهه دو کشور است و تهران در مورد آن ادعا دارد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، در بیانیه وزارت خارجه کویت در اوایل ماه ژوئیه سال جاری آمده است: «کشور کویت و پادشاهی عربستان سعودی… به تنهایی دارای حقوق انحصاری بر ثروت طبیعی در میدان الدُره هستند.»

این بیانیه افزوده است: «دولت کویت دعوت خود از طرف ایرانی را برای آغاز مذاکرات در مورد تعیین مرزهای دریایی تجدید می‌کند.»

چند صباحی از عادی شدن روابط ایران و عربستان سعودی نگذشته بود که این مناقشه میان دو کشور برجسته شد.

بیشتر بخوانید: قرارداد ۱۱میلیاردی آرامکو و توتال؛ غیبت ایران درمیادین مشترک

خبرگزاری دولتی عربستان روز ۱۴ تیر (۵ ژوئیه) به نقل از یک منبع آگاه در وزارت خارجه این کشور گزارش داد “مالکیت مناطق نفتی دریایی تقسیم شده از جمله میدان الدُرّه بطور کامل و انحصاری تنها در اختيار عربستان سعودی و کویت قرار دارد”.

اختلاف بر سر میدان آرش یا الدُرّه به دهه ۱۹۶۰ باز می‌گردد، زمانی که ایران و کویت هر کدام امتیاز حفاری دریایی را، یکی به شرکت نفت انگلیس و ایران با مقاطعه‌کاری بریتیش پترولیوم و دیگری به رویال داچ شل اعطا کرد.

این دو امتیاز در بخش شمالی میدان که ذخایر قابل بازیافت آن حدود ۲۲۰ میلیارد متر مکعب (هفت تریلیون فوت مکعب) گاز تخمین زده می‌شود، همپوشانی داشتند.

ایران و کویت سال‌هاست درباره منطقه مرزی مورد مناقشه خود که سرشار از گاز طبیعی است، مذاکرات ناموفقی داشته‌اند.

عربستان سعودی نیز بخشی از مناقشه است، زیرا در این منطقه با کویت منابع گاز و نفت دریایی مشترک دارد.

مرگ حدود صد “نهنگ‌‌ خلبان” در سواحل استرالیا

از ۱۰۰ نهنگ خلبان که در ساحلی در استرالیا به گل نشسته‌بودند، هیچکدام زنده نماندند. امدادگران نتوانستند این جانواران وادار کنند که به دریا بازگردانند. رفتار این نهنگ‌ها بسیار عجیب بود و علت ‌آن یک راز باقی‌ ماند. بعد از سرگردانی تقریبا ۱۰۰ نهنگ خلبان در ساحل چینس در شرق شهر آلبانی در استرالیا، همه آنها مردند. داوطلبان، اداره حفاظت از محیط زیست “خدمات حیات‌وحش و پار‌ک‌ها” در ابتدا توانستند۴۵ نهنگ بازمانده را به دریا بازگردانند. این اداره در صفحه فیس‌بوک خود نوشت: «اما پس از اینکه آنها دوباره بازگشتند، آنهم در شرایطی بسیار بد، مجبور شدند آنها را از بین ببرند. »

بیشتر بخوانید:جمعیت جانوران مهره‌دار زمین تا نصف کاهش یافته است

“باید به رنج نهنگ‌ها پایان داده می‌شد”

۵۰ نهنگ دیگرً چهارشنبه شب مرده بودند. یک مقام اداره خدمات حیات‌وحش و پارک‌ها گفته است که کشتن این نهنگ‌ها کار بسیار دلخراشی بود، اما باید به رنج آنها پایان داده می‌شد. خبرنگار ایستگاه “9News” استرالیا گزارش داد که برخی از امدادگران با گریه در ساحل شاهد این ماجرا بودند.

نیروهای امدادی تلاش خستگی ناپذیری برای نجات گله نهنگ‌ها کردند و بارها این جانوران را که تا سه تن وزن داشتند با آب مرطوب کردند تا آنها را نجات دهند، اما هوای بد و دمای پایین آب کار را سخت کرده بود.

بیشتر بخوانید:چگونه چین دریاها را از ماهی خالی می‌کند

رفتار این نهنگ‌ها بسیار غیرمعمول بود. آنها در ابتدا در ۱۰۰ متری ساحل برای ساعت‌ها در روز سه شنبه در فاصله‌ای کم و فشرده به یکدیگر جمع شدند. این صحنه توسط دوربین‌های پهپادی ثبت شده است. ونسا پیروتا، محقق دریایی به شبکه ABCاسترالیا گفت که او هرگز چنین چیزی ندیده است و این تصاویر”باورنکردنی” اکنون باید توسط دانشمندان مورد مطالعه قرار گیرند.

بعد از مدتی این نهنگ‌ها در ساحل سرگردان شدند.

چرا این نهنگ‌ها به این شکل عجیب دور یکدیگر جمع شده بودند، یک راز باقی ماند. پیروتا توضیح داد که آلودگی صوتی تولید شده توسط انسان ممکن است این حیوانات را آزار داده باشد و این دلیل رفتار عجیب آنها باشد.

نهنگ های خلبان پیوندهای بسیار نزدیکی با یکدیگر ایجاد می کنند. در زمان‌های خاصی از سال، آنها در گروه‌های بزرگ سفر می‌کنند که خطر به گل نشستن دسته‌جمعی آنها را افزایش می‌دهد.

اولاف ماینکه، محقق نهنگ از دانشگاه گریفیت می‌گوید: «روابط عاطفی نهنگ‌ها با دوستان و خانواده‌شان بسیار قوی‌تر از آن چیزی است که ما برای اعضای خانواده‌مان احساس می‌کنیم. نهنگ های خلبان حاضرند در شرایط خطرناک نزدیک گله خود بمانند و بدون توجه به عواقب آن جان خود را فدا کنند.»

نهنگ‌های خلبان گونه‌ای دلفین هستند و به دلیل جثه به نسبت بزرگشان با نام نهنگ خوانده می‌شوند. طول آنها میان ۵ تا ۷ متر است و وزنی برابر ۱ تا ۳ تا تن دارند.